آرشیو سه‌شنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۹، شماره ۵۶۲۹
صفحه آخر
۸
راپورت های میرزا ادریس

درخانه بمانیم یا نمانیم؟

حامد عسکری

    الیوم با صدای بوق و موتوری و صدای ارابه دودی سبزی فروش و میوه فروش از خواب پریدیم. مستوحش بر پنجره عمارت حاضر شده سرک کشیدیم. ملاحظه کردیم رعیت در بازارچه هرکس به کار خود مشغول است، محکم خودمان را نیشگون گرفته که ببینیم خوابیم یا نه، خواب نبودیم خیلی دردمان آمد. خشایار را صدا کردیم جوابی نیامد. در عمارت پیش گشتیم، جلوی تلویزیون خواب بود. با لگدی مهربان و آرام بیدارش کرده، فرمودیم: بیدارشو! بلندشده، چشم مالید و فرمود تصدق چه خواب بود؟ فرمودیم کرونا خواب بود. عرض کرد چطور؟ فرمودیم من و تو یک خواب مشترک دیدیم. الحق که بد بلایی بود، الان بیرون را نگاه کردیم هیچ خبری نیست و رعیت به امورات خود مشغولند.

 در تلویزیون دقیق شدیم دیدیم ای دل غافل هنوز از کرونا می گویند. خشایار پوزه خاراند که تصدقتان گردم نه خواب نبوده. گویا جناب صدر اعظم فرموده اند از بیستم باید کارها به روند و روال عادی برگردد و با حفظ پروتکل ها کارها از سر گرفته شود. فرمودیم مگر تا همین پریروز نمی گفتند در خانه بمانیم و فلان و بیسار؟ تمام شده؟ ریشه اش را کنده اند؟

 عارض شد: خیر! فرمودیم یعنی توی سیزده به در منتقل می شد؟ عرض کرد: تصدق آن که جیبش پر است و نان و خورشتش به در خانه نشسته و لایو اینستاگرام می بیند. بیچاره آن است که باید دستش بجنبد تا دهانش بجنبد... رعیت گیوه سوخته که اگر ندود شب باید سر گرسنه بر بالین بگذارد. بالاخره می آید بیرون و خدا نکند ویروس بر جانش بنشیند که تازه ابتدای بدبختی است... از کار امورات مملکتی انگشت را ضدعفونی کرده گزیدیم و برای سلامت جمیع ایرانیان دعا فرموده، یک لگد دیگر به خشایار زده دلمان خنک شد.