آرشیو سه‌شنبه ۶ خرداد ۱۳۹۹، شماره ۴۶۵۴
جلد دوم
۷
یادداشت

اندیشیدن با فرم

شورش تسلیمی

هر چه به تاریخ هنر به ویژه تاریخ معاصر هنرهای نمایشی رجوع می کنیم در غالب موارد یک نکته کاملا مشهود است. اینکه هنرمندان(اینجا هنرمندان اروپای غربی و شرقی) در مقاطع سهمگین تاریخی شان به جست وجوی راهکارهایی مشغول شده اند برای بازنمایی وضعیت پیش آمده. به عنوان نمونه وقتی به شوروی کمونیستی و اقمارش می نگریم، نام یرژی گروتفسکی لهستانی با تاریخ تئاتر آن کشور و البته جهان پیوندی ناگسستنی دارد. گروتفسکی در زمینه فرم و محتوا به سمتی حرکت کرد که یکسره واکنشی بود به وضعیت؛ وقتی در نظر بگیریم یکی از مهم ترین ویژگی های گروتفسکی تکیه بر مشارکت تماشاگر در زبان اجرا بوده، رویکرد هنرمند کاملا در برابر سیستم توتالیتر و زورگوی زمانه اش قرار می گیرد که جامعه و مردمی می خواسته سرکوب شده، ساکت و بدون مشارکت. یا کافی است توجه کنیم، تلاش های آزمایشگاهی هنرمند لهستانی در خصوص کارکردهای روح و فیزیک بازیگر چه اندازه به سیر درونی و نوعی معنویت شرقی گرایش داشته؛ شکلی از بازگشت به خویشتن خویش. در نمونه ای دیگر برتولت برشت که با تاکید بر تئاتر اپیک تلاش داشت در برابر جریان فرهنگی- هنری مورد علاقه دستگاه اقتصادی و فکری تفنن طلب سرمایه داری مقاومت کند. آگوستوبوآل برزیلی با بنیان نهادن تئاتر ستمدیدگان، دست خود را به سوی اقلیت های دیده نشده جامعه دراز کرد تا امکان بیانی به دست دهد در اختیار اقشار بی صدای اجتماع؛ رویکردی ناشی از دهه ها استعمار و فقر و بدبختی در این کشور. اشاره به این نمونه ها فکر کردن با صدای بلند است. به اینکه آیا تئاتر ما همچنان از ظرفیت اندیشیدن به وضعیت سیاسی- اجتماعی امروزش برخوردار نیست؟ به ویژه در سایه ویروس کرونا. چندی قبل در خبرها آمده بود یکی از نمایشنامه نویسان و کارگردانان تئاتر ما قصد دارد «کرونا خوانی» راه بیندازد! هر چه فکر کردم، نفهمیدم این شکل از برخورد با پدیده ها، جز نگاه پوپولیستی و دم دستی با هنر چه معنای دیگری دارد؟ تاریخ تئاتر حتی شیوه اندیشیدن به بدبختی ها و رنج های بشری از جنگ جهانی گرفته تا ویروس و فقر را پیش پای ما فرش می کند. اصلا زمانی می رسد که بیاموزیم به واسطه فرم به وضعیت های بشری فکر کنیم؟