آرشیو شنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۹، شماره ۵۶۷۴
فرهنگ: تجسمی
۱۰

مدرن های تهران

از هفت مجسمه خاطره انگیز تهران گفتیم که همه شان یا به لحاظ تکنیک سازه یا از نظر کاربرد تماتیک، کلاسیک محسوب می شوند. اما تهران از طرفی هم پر است از مجسمه های مدرن شهری؛ مجسمه هایی که شاید در نگاه نخست، آن طور که فردوسی در میدان فردوسی و آن طور که خیام در پارک لاله می گویند فردوسی و خیام هستند و جز به این دو شاعر ایرانی بر کس و چیز دیگری دلالت ندارند، اتفاقا دلالت ضمنی به چیز مشخصی ندارند و برای این که بدانید چه می گویند و برای چه آنجا نصب شده اند ،باید کمی به فکر بیفتید. اهالی هنر به این دست از سازه های هنری به اصطلاح می گویند کانسپچوال یا هنر مفهومی. وقتی روبه روی یکی از آنها می ایستید، نباید انتظار داشته باشید بی وقفه و بدون معطلی داستان شان را به شما بگویند. آنها شاید حتی به هیچ چیزی از آن دست که شما به آن اندیشیده اید، اشاره ای نداشته باشند و شما را به این دعوت کنند که داستان تازه ای را دریابید.

حالا همه جا پراکنده اند با تلاش های هنرمندانی چون جمشید مرادیان. همین خیابان ولیعصر را از آن پایین اگر گز کنید تا بالا، کلی از این سازه های مفهومی می بینید. اما در اینجا خواسته ایم به جغرافیای کوچکی محدود بمانیم که بزرگ ترین و باارزش ترین سازه های هنر مدرن در تهران را در خود جای داده است؛ محوطه موزه هنرهای معاصر تهران در امیرآباد.