آرشیو پنجشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۹، شماره ۷۳۸۹
ایران قرن
۱۶

دوستی ایران و آلمان برای کشور گران تمام شد

هیتلر و رضاشاه

پاییز 1315؛ اوضاع اقتصادی کشور رو به وخامت بود و علی اکبر داور، وزیر مالیه رضاشاه چاره ای پیش روی خود نمی دید. بودجه دولت تقریبا دو برابر شده و به یک میلیارد ریال رسیده بود. تعهدات سنگین وزارت مالیه در قبال شرکت های دولتی مشکلات زیادی به وجود آورده بود. داور از «یالمار هوراسه گریلی شاخت» اقتصاددان معروف آلمانی دعوت کرد به تهران بیاید؛ او در بیست ونهم آبان ماه شاخت را در تهران ملاقات کرد. شاخت پس از بازدید از موسسات اقتصادی و بررسی آمار و ارقام و دیدار با امیرخسروی، رئیس بانک ملی ایران نوشت بحران اقتصادی حتمی است و موسسات اقتصادی دولتی باید کمتر شود. حالا داور آنچه خود ساخته بود، باید خراب می کرد. شاخت که بسیاری او را تئوریسین اقتصادی آلمان دوران هیتلر می دانستند؛ الگویی را می توانست به ایران پیشنهاد دهد که رضاشاه هم دوست داشته باشد. شاه طرفدار آلمان نازی و هیتلر بود؛ به رغم اینکه او پیشرفت اولیه اش را مدیون «ادموند آیرون ساید» بود اما نقش انگلیسی ها را در ایران نمی پسندید و از جایی به بعد دل به آلمان بست؛ تاج شاهی که بر سر نهاد، مستشاران مالی آلمانی را در سال 1305 در ایران پذیرفت. مدتی بعد شرکت خطوط هوایی آلمانی به نام یونکرس اجازه فعالیت در ایران یافت تا اولین شرکت هواپیمایی در ایران تاسیس شود.

با به قدرت رسیدن آدولف هیتلر در آلمان در ژانویه 1933 (1311) روابط تجاری و سیاسی میان دو کشور افزایش بیشتری یافت. نشریه «نامه ایران باستان» آن زمان هیتلر را به ایرانی ها چنین معرفی کرد: «یکی از بهترین مردان نامی دنیا، آدولف هیتلر، این مرد دانشمند آریایی نژاد...». از 1315 هر شرکت آلمانی که در ایران تاسیس می شد چندین و چند آلمانی متخصص هم وارد ایران می شد.

در این بین دولت ایران معاهده ای موسوم به «کامله الوداد» را با آلمان امضا کرد که براساس آن مناسبات تجاری میان دو کشور رونق بیشتری گرفت و سهم تجارت ایران و آلمان به 41.5 درصد رسید. بعدها در اسناد رسمی آلمان مشخص شد ایران آن زمان یگانه منبعی بود که می توانست مواد استراتژیکی مانند پشم و پنبه را در اختیار آلمان بگذارد.

سخنوری، قدرت و قاطعیت هیتلر برای رضاشاه جذاب بود و همیشه استراتژی های جنگی و توانمندی های ارتش رایش سوم را دنبال می کرد. البته این رابطه دو طرفه بود تاجایی که هیتلر در سال 1317 برای رضاشاه پیام تبریک نوروزی فرستاد. تاج الملوک همسر رضاشاه در کتاب خاطراتش از سفر به آلمان و ملاقاتی که با هیتلر داشته این گونه می نویسد:«موقعی که ما به ملاقات هیتلررفتیم آقای محتشم السلطنه اسفندیاری هم حضورداشت. هیتلر با من واشرف وشمس دست داد و از من حال واحوال رضا را پرسید. از طرف سفارت ایران یک مرد جوان به عنوان دیلماج حضورداشت که مطالب هیتلر را برای ما وحرف های ما را برای هیتلر ترجمه می کرد. اگراشتباه نکنم این مرد جوان جمال زاده پسرسید جمال واعظ اصفهانی بود که بعدها نویسنده معروفی شد. ما برای هیتلر چند هدیه برده بودیم که عبارت بود ازدو قطعه قالی نفیس ایرانی ومقداری پسته رفسنجان. حاج محتشم السلطنه اسفندیاری قالی ها را درجلوی پای هیتلر بازکرد وشروع کرد به توضیح دادن. هیتلرخیلی از نقش قالی ها و بافت و رنگ آنها خوشش آمد. روی یک قالی که درتبریز بافته شده بود عکس خود هیتلر بود. روی قالی دیگرهم علامت آلمان را که عبارت ازصلیب شکسته بود نقش کرده بودند. ازمطالب هیتلر دستگیرمان شد که باورش نمی شود این تصاویر ظریف را با دست بافته باشند. هیتلر هم متقابلا سه قطعه عکس خود را امضا کرد و به من و دخترانم داد. دیلماج سفارت گفت: «آقای هیتلر می گویند متاسفانه پیشوای آلمان مثل شاه ایران ثروتمند نیست و نمی تواند متقابلا هدیه گرانقیمت به ما بدهد و از این بابت معذرت می خواهند!» من این ملاقات را هیچ وقت فراموش نکردم و به درخواست رضا ده ها بار ریزمطالب آن را برایش تعریف کردم.»

همچنین در آذر 1316 «بالدورفون شیراخ»، رئیس سازمان جوانان نازی از ایران دیدن کرد و در ملاقاتی که علی اصغر حکمت، وزیر فرهنگ وقت برایش ترتیب داده بود، به دیدار رضاشاه رفت. دوستی رضاشاه و هیتلر تا شهریور 1320 ادامه داشت. جنگ جهانی دوم که شروع شد ایران اعلام بی طرفی کرد؛ ولی متفقین با تماس و یادداشت رسمی و غیررسمی به ایران اخطار می دادند که فعالیت آلمانی ها در ایران باید متوقف شود. بالاخره شهریور 1320 نیروهای متفقین وارد ایران شدند و همه چیز تغییر کرد و دوستی رضاشاه با هیتلر هر دو به پایان خط رسیدند.