آرشیو چهارشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۹، شماره ۹۸۱۳
صفحه آخر
۱۲

*اما این چهار سرهنگ

معراج السعاده

(17)

یکی از آن ها که عقل است ، وزیر پادشاه است که روح باشد ، و هماره در تدبیر آن است که روح از مقتضای صوابدید او تجاوز ننموده ، و انقیاد اوامر و نواهی آن را نماید ، تا به حسن کفایت و تدبیر آن ، امر مملکت را «منسق» و مضبوط کند و پادشاه را تهیه اسباب سفر عالم قرب ، سهل و آسان باشد . و دوم که شهوت است ، مانند عامل خراج است ، و طماع ، دروغزن ، فضول و «تخلیطگر» (2) است ، و هر چه وزیر که عقل است گوید ، شهوت ، هوای مخالفت آن کند ، و همیشه طالب آن است که راه روح را زده و او را محکوم حکم خود نماید . و مانندبهایم و چهارپایان غرق لجه شهوات نموده ، و به هر چه او را امر نماید از مشتهیات «اکل» «شرب» «جماع» «مرکب» «لباس» «مسکن» و امثال آن ، روح بدون آنکه در ارتکاب آن با وزیر مشورت نموده و صواب و فساد آن را فهمیده باشد ، متابعت نماید . و سوم که غضب است ، به «شحنگی» آن شهر منصوب است ، و تندوتیز و بی باک و شریر است ، همه کشتن و بستن و زدن و شکستن و ظلم و ایذاء و عداوت و بغض را طالب است . و درصدد آن است که : پادشاه را که روح است فریب دهد ، تا به آنچه او اشاره نماید ، عمل کند ، و فرمان عقل را اطاعت ننماید ، و او را چون سباع درنده ، همه شغل ، دریدن و ایذاء بوده باشد.