آرشیو پنجشنبه ۲۶ تیر ۱۳۹۹، شماره ۴۶۹۴
صفحه آخر
۱۶
تاکسی نوشت

قصه

سروش صحت

تنها عقب تاکسی نشسته بودم. تاکسی مسافر دیگری نداشت و راننده هم برای مسافر بوق نمی زد و ترمز نمی کرد. از راننده پرسیدم: «دیگه مسافر نمی گیرید؟» راننده گفت: «نه.» گفتم: «چرا؟» راننده گفت: «دوباره کرونا اوج گرفته. یه نفر دیگه بخواد بشینه تو ماشین هم برای شما خطر داره، هم برای من، هم برای خودش.» گفتم: «اونوقت اینجوری می صرفه؟» راننده گفت: «نه.» گفتم: «پس چرا میاین بیرون؟» گفت: «شغلمه، بالاخره شما رو یکی باید ببره.» گفتم: «چه عجیب، فکر می کردم این حرف ها مال قصه هاست.» راننده گفت: «مگه شما قصه نمی نویسی؟»