آرشیو پنج‌شنبه ۹ امرداد ۱۳۹۹، شماره ۵۷۱۹
صفحه اول
۱
تلنگر

حکم آنچه تو فرمایی

علیرضا رافتی (روزنامه نگار)

انگار خدا بنا را گذاشته که الهه هایمان را بشکند. انگار خدا بنا را گذاشته که برسیم به پرستشگاه و ببینیم نه محرابی مانده و نه مسجدی. فقط جهت قبله معلوم است و حالا ما مانده ایم که سر به کدام سنگ بگذاریم. هر سال شب قدر که می شد پناه می بردیم به امان خواهی دسته جمعی و همه با هم زیر یک سقف جمع می شدیم و قرآن روی سر می گذاشتیم و به حق هذا القرآن قسم می دادیم که ما را در هم بخرند. به اشک های یک نفر در این جمع نگاه کرده و تقدیر بقیه را هم به خیر قلمی کنند. اما امسال انگار که حساب کشی یوم الحساب باشد، خدا امان خواهی جمعی مان را به هم ریخت و طوری رقم زد که فرد به فرد مقابل درگاهش زانو بزنیم و مو به مو اعمال فردی مان را مرور کنیم.

حالا هم روز عرفه است. من شخصا عرفه را به زیرانداز انداختن در خیابان سعدی تهران به یاد می آورم. این که بنشینم در خیابان سعدی و صدای فرازهای دعای عرفه و روضه از بلندگوها پخش شود و لابه لای صدای گریه مردم طنین بیندازد. حالا اما در این روزگار کرونایی نمی دانم اشک ریختن با فاصله گذاری اجتماعی و از پشت ماسک چه صورتی می تواند داشته باشد. ما انسان ها از تنهایی می ترسیم. من از این که تنهایی با خدا رو در رو شوم می ترسم. از این که جمعیتی نباشد تا صدای گریه ها و ندبه هایشان بپیچد و به پای من هم نوشته شود. از این که روز عرفه هم تنها مقابل خدا بنشینم و پرونده ام را فردی ورق بزنند، می ترسم.

حالا می خواهم تنها، دعای عرفه را ورق بزنم که همان ابتدا بگویم: الحمد لله الذی لیس لقضائه دافع... خدا را سپاس که بر حکمش برگرداننده ای نیست. این یعنی ما هم می دانیم این که امسال یک ویروس میکروسکوپی دارد همه اسباب را از ما می گیرد یک حکم است و بر حکم تو برگرداننده ای نیست. من شخصا دوست ندارم خدایی را تصور کنم که دارد با یک ویروس میکروسکوپی بنده هایش را عذاب می کند. دوست دارم این طور ببینم که امسال این حکم صادر شده که همه اسباب را از دست ما بگیرد که فقط به خودش متوجه شویم. آمده که به زیرانداز خیابان سعدی شرطی نشویم. مسجد و محراب را ازمان بگیرند و فقط جهت قبله را نشان بدهند.