آرشیو سه‌شنبه ۲۱ امرداد ۱۳۹۹، شماره ۵۷۲۸
صفحه آخر
۲۰
مقطع حساس کنونی

شاعر، صله و سرمایه گذاری آگاهانه

امید مهدی نژاد (طنزنویس)

صمدی بابلی از شاعران مشهور سده یازدهم که شاعر دربار یکی از امرای محلی بود، روزی از دربار سفارش قصیده ای در مدح امرای مجاور دریافت کرد. او دو هفته تمام به ساختن قصیده مشغول شد و در روز جشن امرای محلی، به دربار رفت تا قصیده خود را بخواند. در روز جشن و وقتی نوبت شعرخوانی صمدی بابلی فرا رسید، از جا برخاست و شعر خود را با لحن غرا و دکلمه ای جذاب اجرا کرد.

پس از پایان شعر یکی از امرای محلی که در شعر صمدی بسیار مورد اشاره و مدح قرار گرفته بود،گفت: ای شاعر، شعر زیبایی گفتی. آیا می خواهی به تو 30سکه صله بدهم یا به تو سه پند و اندرز هدیه کنم تا در تمام عمر به کارت بیاید؟

صمدی آملی برای آن که آبروداری کرده باشد، گفت: هر پند شما بیش از ده سکه ارزش دارد. بفرمایید.

امیر مجاور گفت: پند نخست آن که هرگاه لباس مندرس پوشیدی، با آن کفش نو نپوش که ضایع بودن لباست را به رخ نکشد. صمدی بابلی ناراحت شد،اما به روی خود نیاورد و گفت: سپاس، پند دوم را بفرمایید.

امیر مجاور گفت: هیچ گاه همه اندوخته خود را در یک سبد سرمایه گذاری نکن که بخشی از آن حباب است و اگر ترکید مجبور به تحصن و در دست گرفتن پلاکاردهای پول ما را پس بدهید، نشوی.

صمدی بابلی از آنجا که در آن زمان هنوز بورس سهام به وجود نیامده بود و از این پند چیزی درک نکرد، گفت: با سپاس از دو پند ارزنده شما، خواهشمند است سومی را نقدی حساب کنید که زندگی خرج دارد.

امیر محلی که از این حاضرجوابی خوشش آمده بود، خودش دست در جیب امیر مجاور کرد و یک کیسه شامل صد سکه طلا بیرون آورد و به طرف صمدی بابلی پرتاب کرد. صمدی بابلی سکه ها را گرفت و با بخشی از آن مایحتاج خانواده خود را تامین کرد و بخش دیگر را برای بازماندگانش به ارث گذاشت تا با آن در بورس سهام سرمایه گذاری کنند و از این رو خانواده صمدی هم اکنون از سهامداران عمده بورس سهام به شمار می روند.