آرشیو شنبه ۲۵ امرداد ۱۳۹۹، شماره ۹۸۳۸
صفحه آخر
۱۲

معراج السعاده

(41)

و از سعی و جهد «یوما فیوما» نفس را صفات تازه حاصل  و هرلحظه او را ترقی در مرتبه کمالات و صعود به معارج سعادات هم می رسد به مرتبه ای که پرده طبیعت از پیش بصیرت او برداشته می شود  و محل اسرار ملک و ملکوت ، بلکه محرم خلوت جبروت می گردد  و باید در امور دنیا و متعلقات این عاریت سرا، زیاده از قدر ضرورت سعی نکند  و بیش از قدر لازم ملتفت آن ها نشود  و خود را به مشقات سرمد گرفتار نسازد . آری ! چه شقاوتی از آن بالاتر ، که کسی جوهر گرانمایه از عالم قدس را صرف تحصیل «خزف» پاره ای چند در ظلمت کده دنیا نماید  و یوسف کنعان تجرد را به بهای کلاف پیره زالی فروشد . یا متاعی را که ثمنش ملک ابد باشد به ازای خشت و خاکی دهد  و سرمایه ای را که سودش پادشاهی سرمد باشد بر سر خاک و خاشاکی نهد . چهارم آن که : احتراز کند ازآنچه باعث تحریک قوه شهویه یا غضبیه می شود  و چشم را محافظت نماید، از دیدن آنچه غضب یا شهوت را به هیجان می آورد و گوش را نگاه دارد از شنیدن آن ها و دل را ضبط کند از تصور و تخیل آن ها  و بیشتر سعی در محافظت دل نماید و خیال آن ها را در خاطر خود راه ندهد  زیرا که : از تصور و خیال آتش ، شوق و شعله غضب تیز می گردد ، آن گاه سرایت به اعضا و جوارح می کند  و مجرد دیدن یا شنیدن ، بدون این که دل را مشغول آن کند، چندان تاثیری ندارد  و کسی که این دو قوه را از هیجان محافظت ننماید ، مانند کسی است که شیر درنده یا سگ دیوانه یا اسب سرکشی را رها کند  و بعدازآن بخواهد که خود را از آن خلاص کند .