آرشیو چهارشنبه ۲۶‌شهریور ۱۳۹۹، شماره ۵۷۵۷
صفحه آخر
۲۰
مقطع حساس کنونی

چگونه خودمراقبتی به ارائه پایان داد

امید مهدی نژاد (طنزنویس)

 زن و شوهر جوانی که سال گذشته با یکدیگر ازدواج و زندگی مشترک خود را آغاز کرده بودند، در سالگرد ازدواج خود با توجه به این که پزشکان در مورد موج سوم کرونا هشدار می دادند تصمیم گرفتند به جای مهمانی گرفتن و بزن وبکوب به طور دونفری به بازدید از مکان های خاطره انگیز خود بپردازند و یاد و خاطره ازدواج شان را گرامی دارند. آنها پس از بازدید از کافه ای که در آن به مذاکرات ازدواج پرداخته بودند، رستوران سگ پزی ای که در آن مسموم شده بودند، پارکی که در آن چیپس خورده بودند و یکی دو مکان خاطره انگیز دیگر تصمیم گرفتند برای حسن ختام به دانشکده شان که در آنجا با هم آشنا شده بودند بروند و روی نیمکت ها بنشینند و در بوفه چای کیسه ای بنوشند و یک سالگی زندگی مشترک خود را به جشنی دونفره بنشینند. آنها در بدو ورود به دانشکده با یکی از استادان که هرکدام به طور مجزا با او درس داشتند رسیدند و به او سلام کردند. استاد نگاهی به آن دو انداخت و بدون آن که ماسکش را پایین بدهد جواب سلام شان را داد و رفت. در بوفه مرد جوان به زن جوان گفت: استاد حقیقتا یکی از برجسته ترین ارائه دهندگان درس زیباشناسی در کشور و منطقه است. زن جوان به مرد جوان گفت: بلی، ارائه های استاد در این زمینه زبانزد خاص و عام است و یک بار یکی از ارائه هایشان با حسن مطلعی کوبنده در حضور من پایان یافت. مرد جوان گفت: عزیزم، تو باید بهتر بدانی، حسن مطلع به شروع ارائه می گویند، نه به پایان آن. زن جوان گفت: درست است. مرد جوان گفت: پس چرا؟ زن جوان گفت: استاد ارائه خود را این گونه آغاز کردند که تو چقدر زیبایی. من نیز با بیان این که ولی شما بیش از اندازه زشت و هیز هستید بلند شدم و به نطق ایشان پایان دادم و درسم با ایشان را نیز حذف کردم. در این لحظه مرد جوان که از خودمراقبتی همسرش به وجد آمده بود چای خود را هم به او داد و از آن پس به خوبی و خوشی زندگی کرد.