آرشیو پنجشنبه ۲۷‌شهریور ۱۳۹۹، شماره ۴۷۴۵
سیاست
۳
روایت

اصولگرایان هم به جمع منتقدان برخورد متفاوت قوه قضاییه با طبری پیوستند

فریاد از برخوردهای دوگانه

خداحافظی صادق آملی لاریجانی از قوه قضاییه اگرچه برای او خوش یمن بود و موجبات تکیه اش بر کرسی ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام جمهوری اسلامی را فراهم آورد، ولی سرنوشت اکبر طبری به عنوان یکی از چهره های نزدیک به او در دوران ریاستش بر قوه قضاییه را به کلی دگرگون کرد. طبری را که یکی از اصولگرایان این روزهای مجلس از او به عنوان فرد «بیچاره کننده دو رییس قوه قضاییه» نام برده بود، تا حضور آملی لاریجانی در دستگاه قضا جایگاه و مقامی داشت ولی پس از او کارش به بازداشت و دادگاه کشید تا اینکه سرانجام بیست و دوم شهریورماه غلامحسین اسماعیلی در قامت سخنگوی قوه قضاییه جمهوری اسلامی پس از ماه ها فراز و فرود و پیگیری پرونده، خبر از صدور حکم پرونده اکبر طبری داد. این مقام سابق قوه قضاییه در 8 عنوان اتهامی از مجموع 10 عنوان متهم شناخته و بر اساس اعلام دستگاه قضا به «31 سال حبس تعزیری و ضبط اموال ناشی از ارتشاء و انفصال دائم از خدمات دولتی و بیش از 430 میلیارد ریال جزای نقدی «محکوم» شد. این حکم نه تنها انتقادات بسیاری از کنشگران سیاسی و ناظران بین المللی و افکار عمومی را درپی داشت بلکه روز گذشته سبب شد تا اصولگرایان نیز به جرگه منتقدان این حکم پیوسته و از دوگانگی های قوه قضاییه انتقاد کنند. مهدی نصیری، سردبیر اسبق روزنامه کیهان در همین زمینه در صفحه شخصی خود در شبکه اجتماعی توییتر نوشت که «با کدام تفسیر حقوقی، عنوان «مفسد فی الارض» شامل سلطان سکه شده و با سرعت اعدام می شود اما سلطان رشوه، کارچاق کنی، خریدن قاضی و عامل بالاترین رسوایی در قوه قضاییه پس از انقلاب، حکمی چنین سبک می گیرد؟!» این پرسش نصیری با واکنش ها و اظهارات متفاوتی از سوی کاربران شبکه های اجتماعی مواجه شد و همزمان موجبات انتقادات تنی چند از حامیان سیدابراهیم رییسی به عنوان رییس قوه قضاییه جمهوری اسلامی در شبکه اجتماعی توییتر را فراهم آورد ولی در این میان محمدرضا زائری، از دیگر فعالان سیاسی اصولگرا بود که پرسش سردبیر روزهای نه چندان دور کیهان را بی پاسخ نگذاشت و در توییتر خود نوشت: «برای اینکه سلطان سکه بدبخت نمی دانست که چگونه باید ده ها نفر را آلوده کند و برای خود به عنوان تضمین حیات و بقا داشته باشد! طوری که اگر بخواهند به او دست بزنند پای خیلی بزرگان به ماجرا کشیده شود!»