آرشیو شنبه ۲۹‌شهریور ۱۳۹۹، شماره ۴۷۴۶
جامعه
۱۳
گوشه

هشتگ هایی که داغ نشده فراموش شدند

وجیهه قنبری

شبکه های اجتماعی که آمدند هیچ مگویی میان هیچ «مایی» باقی نگذاشتند. مرزها و بندها را برداشتند و ما را میان خبرهای درست و نادرستی که می شنیدیم و می دیدیم به هم نزدیک ترمان کردند. دنیا در یک قدمی مان بود. یک قدمی هم نه، انگار ما هر لحظه که می خواستیم در هر جایی از این دنیا می توانستیم باشیم و همه چیز را حس کنیم و با رویدادها و دیگر انسان ها به آنی همراه شویم.

لحظه ای که «واکین فینیکس» اسکار گرفت یا زمانی که بایرن مونیخ به قهرمانی اروپا رسید خوشدل شویم. از اولویت های «هانکه» یا احساسات «لارنس فون تریه» وقت نوشتن فیلمنامه هیجان زده شویم. از ناآرامی های خاورمیانه تا اعتصابات گسترده در فرانسه دل مان بگیرد و بگوییم حال هیچ کجای دنیا خوب نیست. همین شد که شب و روز چسبیدیم به تلفن هایی که حالا همراه تر شده بودند.

خبرهای خوب و خبرهای بد شبکه های اجتماعی خوشحالی و ناراحتی های مان را زودتر از روزنامه ها و سایت ها رقم زدند مثل همین حالا. شبکه های اجتماعی یادمان دادند می شود از خوشحالی و ناراحتی های مان زنجیره ای بسازیم برای ساختن «مایی» منسجم تر. 

خبرها آمدند و هشتگ ها داغ شدند. از هشتگ «نه به گرانی» تا «هشتگ نه به تجاوز» از هشتگ «نه به بازگشایی مدارس» تا هشتگ «نه به اعدام» . هشتگ ها هر بار موجی شدند و از توییتر و اینستاگرام سرریز. یک روز، شش روز شاید کمی بیشتر یا حتی کمتر. هشتگ ها می آمدند، می ماندند و بعد هم می رفتند. نه اینکه بروند به سرعت فراموش می شدند.

با آمدن یک خبر و رویداد داغ تر، کمرنگ می شدند.  تغییر جنسیت کسی که برای مان شناخته شده بود مهم تر از قیمت نان و تخم مرغ می شد، چه خبر درست بود یا نبود.

به این ترتیب «مایی» که قرار بود منسجم تر شود برای تاثیرگذاری فرهنگی و اجتماعی دل به ابتذال هایی سپرد تا حقایق میان نامعلوم ها و نامربوط های زندگی جمعی مان به فراموشی سپرده شود و عمرشان دوام نیاورد درست مثل همین حالا.