آرشیو چهارشنبه ۲ مهر ۱۳۹۹، شماره ۹۸۷۰
صفحه آخر
۱۲
کتابخانه

فرزند عمار

کتاب «فرزند عمار» بیستمین کتاب از مجموعه بیست و هفتی هاست که در قالب زندگینامه داستانی می کوشد تا به دور از جنس ادبیات آثار مستند، با لحنی روان و صمیمی به روایت زندگینامه سردار شهید محمد (بهرام) تندسته از لشکر 27 محمد رسول الله(ص) به قلم شمسا سبزیان بپردازد. در بخشی از کتاب می خوانیم: نیروهای گردان عمار تا نزدیکی کانال ماهی عمل کردند. هدف این بود که به کانال ماهی برسند و آنجا مستقر شوند. نیروها با نارنجک، تعداد زیادی تانک و نفر بر عراقی را زدند. عراقی ها هم از ترس، تانک ها را گذاشتند و در رفتند. ساعت یک، گردان خودش را به کانال ماهی رساند.فرمانده گردان از طریق بی سیم با قرارگاه در تماس بود. قرار شد بلدوزرها برای زدن خاکریز جلو بروند، اما عراقی ها به نیروهای ایرانی رکب زدند؛ در طول مسیر، چاله روباه کنده بودند و نیروهای تک تیراندازشان را آنجا گذاشته بودند. بلدوزرها حرکت کردند. تک تیراندازهادر تاریکی شب که هیچ کسی آن ها را نمی دید، راننده ها را زدند. بلدوزرها نتوانستند برای زدن خاکریز جلو بروند و همان جا  متوقف شدند.ساعت دو، سه نصف شبحاج همت بی سیم زد و به نیروها دستور عقب نشینی داد. بین نیروها یک مقدار بی نظمی ایجادشده بود. محمد و اکبر ملک زاده سریع به بچه ها دستور عقب نشینی دادند. از گردان سیصد نفره نزدیک به صد نفر جا ماندند. وضعیت گردان های دیگر هم بهتر از گردان عمار نبود.تا صبح تعدادی از بچه ها تک تک می رسیدند عقب و تعریف می کردند و می گفتند: «عراق بچه ها رو با تیر می زد و زخمی می کرد و بعد با زنجیره تانک می رفت روی بچه ها.» شنیدن این چیزها  برای محمد خیلی سخت بود و دلش را به درد می آورد. علاقه مندان می توانند این کتاب  144صفحه ای را به قیمت 13هزار تومان از نشر 27 بعثت تهیه و مطالعه کنند.