آرشیو پنجشنبه ۳ مهر ۱۳۹۹، شماره ۷۴۵۲
ایران قرن
۱۷

پایان زندگی صمد بهرنگی در ارس

قصه ناتمام ماهی سیاه کوچولو

«یک روز صبح زود، آفتاب نزده، ماهی کوچولو مادرش را بیدار کرد و گفت: «مادر، می خواهم با تو چند کلمه ای حرف بزنم». مادر خواب آلود گفت:«بچه جون، حالا هم وقت گیر آوردی! حرفت را بگذار برای بعد، بهتر نیست برویم گردش؟» ماهی کوچولو گفت:«نه مادر، من دیگر نمی توانم گردش کنم. باید از اینجا بروم.» مادرش گفت:«حتما باید بروی؟» ماهی کوچولو گفت: «آره مادر باید بروم.» مادرش گفت:«آخر، صبح به این زودی کجا می خواهی بروی؟» ماهی سیاه کوچولو گفت:«می خواهم بروم ببینم آخر جویبار کجاست...» این بخشی از ابتدای داستان «ماهی سیاه کوچولو» نوشته صمد بهرنگی است؛ نویسنده ای که خود یک «ماهی سیاه کوچولو» بود و توانست از یک محله حاشیه ای در تبریز به عنوان یک نویسنده و معلم به شهرتی جهانی برسد. صمد بهرنگی، دوم تیرماه سال 1318 در محله چرنداب در جنوب بافت قدیمی تبریز به دنیا آمد. خود او درباره شرح حال زندگی اش گفته:«قارچ زاده نشدم بی پدر و مادر، اما مثل قارچ نمو کردم، ولی نه مثل قارچ زود از پا درآمدم. هر جا نمی بود، به خود کشیدم، کسی نشد مرا آبیاری کند. من نمو کردم. مثل درخت سنجد کج و معوج و قانع به آب کم و شدم معلم روستاهای آذربایجان.»

 بهرنگی با اتمام دوران دبیرستان در مهر 1334 به دانشسرای مقدماتی پسران تبریز رفت و سال 1336 با فارغ التحصیلی به عنوان معلم کار خود را شروع کرد؛ باتوجه به کمبود معلم های روستایی صمد بهرنگی به عنوان آموزگار روستایی کار خود را آغاز کرد و با علاقه ای که نسبت به آموزش کودکان و دانش آموزان مناطق محروم پیدا کرد تا پایان کار و زندگی در روستاهای آذربایجان تدریس کرد. اما در کنار معلمی آنچه بهرنگی را به شهرت رساند داستان هایش بود. او نخستین داستانش به نام عادت را در 19 سالگی (1339) منتشر کرد و یک سال بعد داستان دیگری با عنوان «تلخون» نوشت که با اسم مستعار «ص. قارانقوش» در کتاب هفته به چاپ رسید. صمد بهرنگی با نشریاتی همچون «توفیق» همکاری داشت ولی همه مطالبش را به اسم های مستعاری همچون داریوش نواب مرغی، چنگیز مرآتی، بابک، افشین پرویزی و باتمیش چاپ می کرد. از آثار شناخته شده صمد بهرنگی می توان به «اولدوز و کلاغ ها»، «اولدوز و عروسک سخنگو»، «کچل کفترباز»، «پسرک لبوفروش»، «افسانه محبت»، «پیرزن و جوجه طلایی اش»، «یک هلو هزار هلو»، «الفبای فارسی برای کودکان آذربایجان» اشاره کرد. البته بدون شک مهم ترین داستان صمد بهرنگی «ماهی سیاه کوچولو» است که در سال 1346 نوشته و انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سال 1347 با تصویرگری فرشید مثقالی آن را چاپ کرد.

قصه ماهی سیاه کوچولویی که به عشق رسیدن به دریا از برکه کوچک شان خارج شده و خطر می کند و راهی سفری پرماجرا می شود. ماهی سیاه کوچولو کتاب برگزیده کودک در سال 1347 شد. کتابی که جوایز بین المللی بسیاری را کسب کرد و تاکنون به زبان های بسیاری ترجمه شده است. اما قصه زندگی صمد بهرنگی همچون ماهی سیاه کوچولو قشنگ به پایان نرسید، زیرا او یک سال بعد از نوشتن این داستان در رود ارس غرق شد و قصه زندگی اش در 29 سالگی ناتمام ماند. صمد بهرنگی در قبرستان امامیه تبریز دفن شده است.