آرشیو یکشنبه ۶ مهر ۱۳۹۹، شماره ۲۲۵۷۳
اخبار کشور
۱۱
خوان حکمت

مبارزه با جاهلیت درون و برون

در کتاب های کلامی شبهه ای از براهمه هند مطرح است که بشر نیازی به پیامبر ندارد، چرا؟ برای اینکه انبیا که می آیند، حرفشان یا مطابق عقل است یا مخالف عقل؛ اگر مطابق عقل بود، خود عقل کافی است و اگر مخالف عقل بود که مطرود است، این شبهه کسانی است که می گویند جامعه بشری نیازی به وحی و نبوت ندارد. اما انبیا آمدند و خدای سبحان به وسیله انبیا به مردم و به این گروه فهماند که انسان اگر موضوعی را خوب بررسی کند، محمول را یا بر آن ثابت می کند یا ثابت نمی کند، قضیه در اینجا یا موجبه است یا سالبه. اما اگر موضوع قضیه را خوب درک نکرد، بعضی از امور است که اصلا عقل نسبت به آنها خبر ندارد، نه رای اثباتی دارد نه رای سلبی، نه قضیه موجبه دارد نه قضیه سالبه.

رهاورد مهم انبیا برای بشریت

 فرمود انبیا تنها چیزهایی را نیاوردند که در دسترس عقل بشر باشد، «و یعلمکم ما لم تکونوا تعلمون»؛ و آنچه را نمی دانستید، به شما یاد دهد(1)، این «ما لم تکونوا» عدم ملکه است؛ یعنی چیزهایی را انبیا آوردند که مقدور بشر نیست که درباره آنها رای بدهد.چیزی که مربوط به جهان غیب است، در دسترس تجربه بشری نیست، انسان چگونه می تواند درباره آنها اظهارنظر کند، نه به صورت قضیه موجبه، نه به صورت قضیه سالبه. این «ما لم تکونوا تعلمون»، غیر از «ما لا تعلمون» است. یک وقت استاد به شاگرد می گوید چیزی که تو نمی دانی ما به شما یاد می دهیم، ممکن است این شاگرد بزرگ بشود، از دیگری بپرسد، خودش بررسی بکند یاد بگیرد؛ اما یک وقت می گوید من چیزی به تو یاد می دهم که مقدور تو نیست که از هر کس بپرسی یاد بگیری! این جمله «ما لم تکونوا»، «کان» منفی این پیام را دارد. اگر خدا فرموده بود، «و یعلمکم ما لا تعلمون»، یعنی چیزهایی که نمی دانی به شما یاد می دهد، ممکن است کسی بگوید ممکن بود بشر خودش ترقی کند یاد بگیرد؛ اما وقتی تعبیر قرآن این است که «و یعلمکم ما لم تکونوا تعلمون»؛ یعنی بشر آن نیست که خودش یاد بگیرد، انبیا برای این می آیند.

بنابراین شبهه براهمه هند قابل طرح نیست؛ آنها می گویند ره آورد انبیا یا مورد علم بشر است یا مورد انکار بشر است، یا قبول بشر است یا مورد نفی. اما این تقسیم حاصل نیست، خیلی از چیزهاست که بشر نمی فهمد تا اظهارنظر بکند. قبل از این نظام، عالم چه خبری بود، بعد از برچیدن این نظام کجا می رویم، بهشت یعنی چه؟ جهنم یعنی چه؟ برزخ یعنی چه؟ قیامت یعنی چه؟ حقیقت روح یعنی چه؟ اینها علمی نیست که در کتاب های بشری قابل تحلیل باشد. لذا فرمودند ما چیزهایی به شما یاد می دهیم که مقدور شما نبوده است که درباره آن علم کسب کنید. این را ذات اقدس اله درباره ره آورد انبیا فرمود. به خود انبیا هم فرمود، مخصوصا به وجود مبارک رسول گرامی (و علمک ما لم تکن تعلم)؛ یعنی تو ای پیغمبر با همه هوش و استعدادی که خدا به تو داد، یک سلسله مطالبی را خدا به تو منتقل می کند که تو آن نیستی که از طرف خودت فرا بگیری. این نگار، گرچه به مکتب نرفت، گرچه به غمزه مسئله آموز صدها مدرس شد؛(2) اما در بسیاری از موارد ممکن نبود یاد بگیرد.

بنابراین ما منتظر هستیم که وجود مبارک پیامبر و امام معصوم این ذوات قدسی که عدل قرآن کریمند، آنچه را که آوردند ما آن را بشنویم و عمل کنیم و اما آن بخش هایی که خود عقل دسترسی دارد، گاهی اشتباه می کند، سهو و نسیان و غفلت و جهل و اینها را از حریم این علم بزداید و این را ناب کند.

انقلاب فرهنگی انبیا برای شکوفا کردن عقل بشری

 این همان بیان نورانی حضرت امیر است که در خطبه اول نهج البلاغه فرمود: انبیا آمدند که انقلاب فرهنگی ایجاد کنند، «ثوره»؛ یعنی انقلاب، گاو را که می گویند «ثور»؛ برای اینکه شیار می کند و انقلابی در مزرعه ایجاد می کند، خاک ها را زیر و رو می کند، از این جهت می گویند «ثور». «بقر» هم از همین قبیل است، باقر بودن هم به همین معناست. فرمود: «و یثیروا لهم دفائن العقول».(3) آن دفینه ها را با ثوره و شیار کردن و زیر و رو کردن شکوفا می کنند. این بیان نورانی حضرت امیر است که در خطبه اول نهج البلاغه راجع به سلسله انبیا بیان فرمود. بنابراین ما باید این دل ها را مزرعه بکنیم؛ منتها به ما گفتند که هر مزرعه ای یک آبی لازم دارد، تنها آبی که می تواند مزرعه دل را شکوفا کند، آن اشک چشم است.

اشک چشم برای احیای دل

این را بارها به ما فرمودند که اگر کسی با دشمن بیرون بخواهد بجنگد، آهن لازم است و مانند آن. با دشمن درون بخواهد بجنگد، آهن مشکل را حل نمی کند، «آه» مشکل را حل می کند که «سلاحه البکاء».(4) این اشک چشم، آن مزرعه را آماده می کند تا «و یثیروا لهم دفائن العقول» آدم علمی پیدا کند که هم به لحاظ معلوم نافع باشد، بداند چه درس بخواند، چه درس نخواند، علمی که کارآیی ندارد آن را فرا نگیرد،اگر صرف اطلاعات باشد به درد نمی خورد و بر فرض وقتی علمی فراهم کرد، این علم نافذ باشد. اینکه ما می بینیم بعضی از ما علم داریم و عمل نمی کنیم، این حاکم معزول بودن برای این است که جهل دارد حکومت می کند؛ لذا وجود مبارک پیغمبر(صلی الله علیه و آله) آمده با جاهلیت مبارزه کرده؛ چه جاهلیت درون، چه جاهلیت بیرون.

بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی (دام ظله)

در جلسه درس اخلاق؛ 25/9/95

مرکز اطلاع رسانی اسرا

1. بقره / 151

2. دیوان حافظ، غزل 167؛ «نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت به غمزه مسئله ‏آموز صد مدرس شد».

3. نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه 1.

4. مصباح المتهجد، ج2، ص850.

خوان حکمت روزهای یک شنبه منتشر می شود.