جنگی که تمام نشد
جنگ که شد، ما تهران بودیم. مادرم سال ها بود که مهاجرت کرده بود و من را هم حوالی بیمارستانی در پیچ شمیران به دنیا آورده بود؛ اما تمام خانواده اش اسیر جنگ شده بودند. خاله مقبوله، خاله کریمه، دختردایی ها و بچه های شان. هرکس به گوشه ای گریخته بود؛ یعنی از اول نرفته بودند. خیلی ماندند. خانه شان چهار حوض ابوالحسن بود. روبه روی تانکی دو. بی بی ام پیر بود ولی هنوز بین چروک های صورتش خالکوبی های آبی رنگ را می شد دید. اسم بی بی ام فرحه بود و از طایفه چنانی های لبنان. و آن قدر پیر بود که دیگر مامایی نمی کرد. بی بی و خاله مقبوله و شوهرش عمو اسماعیل و بچه های ازدواج نکرده اش شهرام و بهرام و ناهید همه با
شما میتوانید به یکی از روشهای زیر مشترک شوید:
همزمان با برقراری دوره اشتراک بسته دانلود 70 مطلب از مجلات عضو و دسترسی نامحدود به مطالب روزنامهها نیز برای شما فعال خواهد شد!
پرداخت از طریق درگاه بانکی معتبر با هریک از کارتهای بانکی ایرانی انجام خواهد شد.
پرداخت با کارتهای اعتباری بینالمللی از طریق PayPal نیز برای کاربران خارج از کشور امکانپذیر است.
- دسترسی به متن مقالات این پایگاه در قالب ارایه خدمات کتابخانه دیجیتال و با دریافت حق عضویت صورت میگیرد و مگیران بهایی برای هر مقاله تعیین نکرده و وجهی بابت آن دریافت نمیکند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.