آرشیو دوشنبه ۷ مهر ۱۳۹۹، شماره ۵۷۶۷
فرهنگ
۹
رصدخانه

امروز روز بزرگداشت شمس تبریزی است

صیانت از شوریده حالی

سید کریم محمدی

شوریده حالی محمدبن ملک داد، به نوعی مادرزاد بود. روایت هایی که از کودکی او در تبریز موجود است، این شوریده حالی را به وضوح نشان می دهد. او بلد بود از این حال، صیانت کند و آن را تا وقتی به شمس الدین عارف تبدیل شود و تا پایان عمر حفظ کرد. به شهرها و کشورهای گوناگون سفر کرد، درس خواند و به دیگران درس آموخت. در هر شهری به سراغ عارفی می رفت و با او هم سخن و همدل می شد. سرانجام گذرش به قونیه افتاد و با جلال الدین محمد مولوی دیدار کرد. این دیدار به سان حادثه ای شگفت انگیز، مولانا را به طور کلی دگرگون کرد و از او انسانی دیگر ساخت. درپی این واقعه، مریدان مولانا به دنبال شمس تبریز افتادند که چرا عارف شهرشان را به راهی دیگر کشانده است.

شمس آزرده خاطر شد و به حالت قهر قونیه را ترک کرد و بازآمد: «صدبار اگر توبه شکستی بازآی»، ولی برای بار سوم رفت و دیگر نیامد و کسی ندانست کجا رفت و دیگر نیامد و سرانجامش چه شد. مولانا دیوان کبیرش را به نام شمس تبریز کرد که در غالب ابیات آن به جای تخلص خود، نام شمس را آورد.

آنچه امروز از شمس باقی است کتاب مقالات اوست که پژوهشگر معاصر، محمدعلی موحد -که پنج کتابش در حوزه های مختلف، به عنوان کتاب های برگزیده در جایزه کتاب سال معرفی شده است- آنها را با جست وجو در کتابخانه ملی ترکیه، تصحیح، گردآوری و منتشر کرده است.

در شهر خوی، مقبره ای وجود دارد که بسیاری از صاحب نظران آن را مزار شمس تبریز، صوفی معروف قرن هفتم هجری دانسته اند. به طور کلی نام او در همیشه تاریخ با نام مولوی، یکی از پرآوازه ترین شعرا و عرفای ایران گره خورده است، زیرا او بود که با طریقت خویش، زندگی مولانا را دستخوش انقلابی روحی کرد. پدر شمس او را دیوانه می خواند و بزرگان عصر او نیز از درک حالش عاجز بودند. او همواره به دنبال خدا بود و هر جایی که نشانی از تعلقات دنیوی داشت، او را فراری می داد. وقتی وارد قونیه شد گفت به سراغ یکی از اولیای خدا آمده ام. شیخ بهایی، شمس را حکیم معنوی می خواند. چند وقتی است به خاطر خبرهای تولید فیلمی سینمایی با محوریت رابطه شمس و مولانا با عنوان «مست عشق»، نام شمس دوباره بر سر زبان هاست.