آرشیو سه‌شنبه ۸ مهر ۱۳۹۹، شماره ۴۷۵۵
صفحه آخر
۱۶
نگاه آخر

بازار ترجمه های شتاب زده

کاوه میرعباسی

در 20 سال گذشته و به شکل مشخص در 10 سال اخیر شاهد تغییراتی در وضع ترجمه در ایران هستیم. تا دهه 70 بازار نشر ایران با خارج از کشور ارتباط زیادی نداشت و همین موضوع باعث می شد کمتر شاهد ترجمه کتاب های روز باشیم. اما مشخصا از 10 سال گذشته ناشران جدیدی در تعداد زیاد وارد عرصه نشر شدند. این ناشران انتخاب هایشان بر مبنای کتاب های پرفروشی بودند که در دنیا منتشر می شوند. کافی است نگاهی به سایت کتابخانه ملی بیندازید و عنوان های چاپ شده را ملاحظه کنید. در این سایت عموما به کتاب های پرفروشی برمی خورید که با سرعت عجیبی ترجمه شده و به بازار کتاب ایران عرضه شده اند. 

چنین رویکردی دارای دو وجه مثبت و منفی است هر چند که بخش منفی آن می چربد. جنبه مثبت آنها این است که خوانندگان ایرانی در جریان ادبیات روز جهان قرار می گیرند. در سویه منفی کسانی که این کتاب ها را انتخاب می کنند عمدتا با ادبیات آشنایی لازم را ندارند و تنها دلیل انتخاب شان برای ترجمه پرفروش بودن اثر است. باید به این نکته توجه کرد، کتاب هایی که در دسته کتاب های پرفروش قرار می گیرند همگی جزو کتاب های عامه پسند نیستند. ممکن است برخی نویسندگان مطرح و طراز اول هم اثری را خلق کنند که در فهرست کتاب های پرفروش بگنجند و طیفی از خوانندگان نخبه مخاطب آن باشند. اما زمانی که این کتاب ها در معرض مسابقه ترجمه سریع تر بدون توجه به دشوارنویسی نویسنده واقع شوند، اهلیت و قابلیت مترجم در درجه دوم اهمیت قرار می گیرد و در چنین وضعیتی، کتاب های ترجمه شده از ارزش ادبی تهی می شوند.  ترجمه میان مایه و متوسط از برخی آثار مشکلی ندارد اما ترجمه های شتاب زده آثار طراز اول به آنها صدمه جدی وارد می کند. چنین رویه ای باعث می شود آنها حرام شوند، نتوانند مخاطبان خود را پیدا کنند و حتی فروش خوبی هم نداشته باشند. به عنوان مثال زمانی که نویسنده ای برنده جایزه نوبل ادبیات می شود، تقاضا برای ترجمه آثارش بالا می رود اما با ترجمه اورژانسی آثار این نویسنده فدا می شود. البته در مواقعی هم شاهدیم، ناشرانی هستند که ترجمه قابل قبولی از این آثار ارایه می دهند، فارغ از اینکه خود را درگیر مسابقه کنند. چنین ناشرانی ترجیح می دهند ترجمه آبرومند ارایه دهند و کارشان شایسته قدردانی است.