آرشیو پنج‌شنبه ۸ آبان ۱۳۹۹، شماره ۳۸۵۱
صفحه اول
۱
سرمقاله

داستان مرگ و زندگی برای ترامپ

اشکبوس طالبی (روان شناس ساکن مریلند)

تا روز انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده، حدود 180 میلیون آمریکایی این امکان را دارند که به یکی از سیاست های کلان در آمریکا رای دهند. این انتخابات تا حدی نشان خواهد داد که آمریکا و جهان مدرن ضدفاشیسم و نژادپرستی، هنوز بر این میثاق پایبند است یا اینکه برای حفظ هژمونی خود بر جهان، با فاشیسم کنار خواهد آمد! یا خود فاشیسم جدیدی را در قالب یک امپراتوری خشن نظامی- اقتصادی بر جهان تحمیل خواهد کرد. صاحب این قلم نه سیاست مدار است و نه جامعه شناس؛ اما یک مشاهده گر با پشتوانه روان شناسی سیاسی است. ترامپ پدیده جدید و نا شناخته ای برای بخشی از مردم آمریکا و جهان است. او عامل تغییر است و آمده تا قاعده بازی را به هم بزند و چهره فرهنگی و جهانی آمریکا را متغیر کند؛ یعنی paradigm change. از نظر روان شناسی فردی، دونالد ترامپ به تمام معنی امروزی شخصیتی غیر عادی است که با نرم های معمول و شناخته شده کنونی در علم روان شناسی، همخوانی ندارد. خیلی بیشتر و فراتر از یک آدم به غایت خودشیفته، خودمرکز بین، برتری طلب، مسئولیت ناپذیر، غیراجتماعی و حتی ضداجتماعی و جاه طلب است. او نماینده بخش به غایت راست سرمایه داری آمریکاست که چشم دیدن هیچ ملتی را خارج از میدان نفوذ این بخش سرمایه داری آمریکا تحمل نمی کند. ترامپ تشکیلاتی خشن در سفیدپوستان برتری طلب و درون حزب جمهوری خواه آمریکا سازمان داده است که نه لینکلن، ریگان، بوش و مک کین را تحمل می کنند و نه اوبامای سیاه پوست و بایدن سالخورده و میانه رو را. این گروه خشن بسته (colt)، بیشتر به فکر منافع فوری اقتصادی و سیاسی و هژمونی گروه خودش است. ترامپ در مرکز این گروه، تمام خصوصیات یک دیکتاتور قرن بیستم را نشان داده است. دیکتاتورهایی که هرکدام عامل تخریب شهرها و کشتار میلیون ها انسان بی گناه شدند. البته دیکتاتور، تنها نیست؛ آبشخور دارد، پیروان و هواداران از جان گذشته دارد که خودشان را در او می بینند. این پیروان با یکی شدن با دیکتاتور احساس می کنند که خود را پیدا کرده اند. رئیس جمهور ایالات متحده مثل نقل و نبات دروغ می گوید و از این کار نه تنها احساس شرم نمی کند، بلکه از تحقیر و ترساندن دیگران ابایی ندارد و این شیوه را برای هدف های خود مفید هم می داند. خیلی به پروفایل یک شخصیت سایکوپات نزدیک می شود. ایشان به دیکتاتورهای جهان امروز نزدیکی و علاقه نشان می دهد و به شخصیت هایی که مستقل هستند، به دیده دشمن نگاه می کند. سیستم فکری وی با آدم های عادی هم متفاوت است. ایشان فکر می کند شکست ناپذیر است و همیشه باید برنده باشد و داستان بیماری چندروزه او برای انحراف افکار عمومی داخل آمریکا از بحران کرونا و بی کفایتی دستگاه رهبری او در کنترل آن و بیشتر در راستای نشان دادن شکست ناپذیری او از بیماری و بحران های مختلف داخلی و خارجی بود. ایشان می خواست نشان دهد که یک بولدوزر پر قدرت است که فقط به جلو می رود و سر ایستادن ندارد و هر چیز مانع موفقیت او باشد، باید متلاشی شود. اگر احساس کند که در یک میدان بازنده می شود، حتما تا سرحد مرگ عصبانی و کنترل ناپذیر می شود و به rage می رسد. در این حالت امکان دارد که یا به زندگی خودش پایان دهد یا اطرافیان نزدیک را مقصر این شکست و شرمساری بداند و با آنها تسویه حساب کند. بنابراین چند روز باقی مانده برای دونالد ترامپ داستان مرگ و زندگی است، به هوش باشید.