آرشیو دو‌شنبه ۳ خرداد ۱۴۰۰، شماره ۴۰۰۹
ادبیات
۶
مرور

هنرهای تجسمی به روایت کریم امامی

شرق: «اگر نقاشی مدرن بخواهد در ایران پا بگیرد، و اگر قرار باشد نقاشان ما روی پای خودشان بایستند، به گستره وسیعی از مخاطبان هنرپرور، و گالری های متعدد نیازمندیم تا انتقال نقاشی از آتلیه به اتاق نشیمن ساده تر باشد. اندک اند ایرانیانی که نقاشی های انتزاعی بخرند، و البته این به آن معنا نیست که بسیارند ایرانیانی که نقاشی های سرراست واقع نما و بازنمودی بخرند. آدم ها معمولا وقتی به فکر خریدن نقاشی اصل می افتند که فرش و خودرو و یخچالشان را خریده باشند، و این موضوع به روشنی مسئله وضعیت اقتصادی مطلوب و رفاه عمومی ملی را پیش می کشد». این آغاز مقاله ای است با عنوان «از آتلیه تا اتاق نشیمن» که کریم امامی در سال 1342 نوشته است. کریم امامی عمدتا به عنوان مترجم، ویراستار و فرهنگ نگار شناخته می شود اما او از پیشگامان نقد هنری در ایران نیز به شمار می رود. امامی در دهه چهل هر هفته مقاله ای درباره هنرهای تجسمی در روزنامه کیهان اینترنشنال به زبان انگلیسی می نوشت و این نشان می دهد که او در آن سال ها شناخت خوبی از نقد هنری داشته است. چند سال پیش این مقالات کریم امامی در کتابی با عنوان «گال... گال... گالری» با ترجمه مهران مهاجر در نشر نیلوفر منتشر شده بود و به تازگی چاپ تازه ای از آن نیز منتشر شده است. گلی امامی که گردآورنده مقالات این کتاب است، در یادداشتی کوتاه درباره انگیزه انتخاب و ترجمه این مقالات کریم امامی نوشته: «نخستین بار است که رویدادها و خبرهای هنری -فرهنگی حدود نیم قرن پیش به این شکل مستند می شود. نقد آثار هنری، آن هم هنر معاصر، پیش از آن به ندرت در رسانه ها دیده می شد. در حقیقت، به جرئت می توان ادعا کرد این مقاله ها سرآغازی برای آشناکردن خوانندگان با پدیده نقد هنری نوین، با نثری روان و شیوا و بی تکلف، بوده است. بیش از سه نسل، از زمان نگارش این مقالات، به عرصه رسیده اند و تنها اندکی از آنان با اتفاقاتی که نیم قرن پیش در عرصه هنر و فرهنگ کشورشان روی می داده آشنا یا از آن باخبرند». تعداد زیادی از هنرمندانی که نامشان در مقاله های کریم امامی آمده، یا برای اولین بار مطرح می شده اند یا جوانانی بوده اند که در آغاز راه قرار داشته اند و برخی از آنان امروز به چهره هایی شناخته شده تبدیل شده اند و حتی شهرتی جهانی یافته اند. مهران مهاجر نیز که کار ترجمه این مقالات را برعهده داشته، در یادداشت ابتدایی کتاب درباره حضور امامی در فضای هنری معاصر ایران نوشته: «امامی فعالانه در فضای هنری این سال ها حاضر بود و در فهم و توصیف و تبیین جریان های هنری و آثار هنرمندان بسیار کوشید. همو بود که نام مکتب سقاخانه را بر یکی از جریان های پیشگام هنری ایران نهاد. باری، نوشته های کوتاهی که خواهید خواند نگاهی چندوجهی به هنر دارند و واجد چندین ویژگی برجسته هستند؛ امامی، با اینکه از هرگونه لفاظی و طرح قالب های نظری پرطمطراق می پرهیزد، موشکافانه و باریک بینانه سویه هایی معنادار از جریان های هنری و کار هنرمندان را به ما نشان می دهد؛ از جمله از رابطه میان تکوین آثار هنری و نقش آنها سخن به میان می آورد؛ در باب نحوه نمایش و عرضه آثار بحث می کند؛ و آن گاه که به خود کارها می پردازد، رابطه آنها با سنت تصویری ایران و جریان های غربی هم روزگار را می کاود، و گرته برداری بی معنا از آن سنت و الگوبرداری انفعالی از این جریان ها را نقد می کند و، درعین حال، بهره برداری خلاقانه برخی از هنرمندان از امکانات تاریخی و معاصر را نشان می دهد». مهاجر در ادامه به این نکته اشاره می کند که آنچه در دهه چهل با انتقاد امامی روبه رو می شد هنوز هم در هنر ما دیده می شود و این شاید به واسطه شکل نگرفتن ذهنیت تاریخی و انتقادی در جامعه هنری ما باشد. اصل انگلیسی مقالاتی که در این کتاب ترجمه شده اند، در کتابی مفصل تر که شامل نوشته هایی درباره سینما، تئاتر، ادبیات و هنرهای تجسمی است در آمریکا به چاپ رسیده. مقالات امامی درباره هنرهای تجسمی، نشان می دهد که او در آن دوران می کوشیده تا مهم ترین اتفاقات هنری و فرهنگی روز را معرفی کند و نقاط قوت و ضعف رویدادهای هنری را نشان دهد.

این مقالات کریم امامی به خوبی تصویری زنده و جاندار از وضعیت گالری ها و هنرهای تجسمی ایران در دهه چهل به دست می دهد. او در مقالاتش به موضوعات و چهره های مختلفی پرداخته و بسیاری از هنرمندانی که در آن دوره جوانانی تازه به میدان آمده بودند معرفی کرده است. یکی از مقاله های او به ایران درودی مربوط است که در بخشی از آن آمده: «از نظر من برخی کارهای ایران درودی توفیق می یابند، اما متاسفانه باید بگویم این کامیابی همه سویه نیست؛ حتی با اینکه آثار اخیرش گرم تر و ملایم تر از نقاشی های پیشین به نظر می آیند، که سرد و ساده و خشک بودند. به هرحال، آثار مشابه خیلی زیادی در مجموعه اخیر هست. در برخی از این نقاشی ها لایه زیرین ابرها و لایه زیرین خوش نویسی درهم ادغام می شوند و یک کل می سازند، اما در اکثر کارها این ادغام به ثمر نمی رسد...».