آرشیو پنجشنبه ۲ تیر ۱۴۰۱، شماره ۵۲۳۹
جامعه
۷
شکاربان

خاطرات سفر و حضر

(232)
دکتر اسماعیل کهرم

در بسیاری از کشورهای پیشرفته در غرب کنترل آنی روی خرید و ارایه بلیت اتوبوس و تراموا وجود ندارد. شما به عنوان مسافر، موظفید که بلیت تهیه کنید و اگر مامور کنترل آمد، به او نشان دهید. و اگر هم نیامد که هیچ! دانشجویان ایرانی که در این کشورها زندگی می کنند معمولا از نظر مالی در مضیقه هستند و هزینه حمل و نقل عمومی با تاکسی، قطار، تراموا و اتوبوس گران است و حداقل روزی 8دلار تمام می شود و لذا با توجه به کاهش ارزش پول ملی، بدون صرفه جویی در این مورد، زندگی در دوران تحصیل سخت تر می شود.

بنده چند بار در آلمان شاهد بودم که وقتی اتوبوس در ایستگاهی ایستاد یکی دو نفر که شبیه ایرانی ها، ترک ها یا عرب ها بودند کلمه ای زیر لب زمزمه کردند و ناگهان چند نفر از اتوبوس پیاده شدند. آنچه آنها زیر لب زمزمه کردند شبیه کلمه «زنبور» خودمان بود. تا آنکه یک روز که با مجید، همسفر بودم، وقتی که تراموا به ایستگاه رسید، همان کلمه زنبور را شنیدم، مجید گفت «یادش بخیر در روزگار دانشجویی وقتی این کلمه را می شنیدیم از تراموا پیاده می شدیم و توضیح داد که در بین ایرانی ها، خیلی ها ماموران کنترل بلیت ها را می شناختند و وقتی که می دیدند آنها سوار «ترام» می شوند، کلمه «زنبور» را که کنایه از نیش زدن بود به زبان می راندند و خود پیاده می شدند و سایر ایرانی ها هم ایضا. به مرور، سایر مسافران، حتی خود آلمانی ها هم این کلمه را آموختند و برای پیاده شدن از مهلکه از آن استفاده می کردند! نبوغ ایرانی؟