آرشیو پنج‌شنبه ۱۳ امرداد ۱۴۰۱، شماره ۷۹۷۳
صفحه آخر
۲۴

برای حضرت ابوالفضل العباس (ع)

میلاد موحدی راد / شاعر

مشتی زده بر شعشعه آب؛مردد

نیلوفر دستش سر مرداب؛مردد

دیدی که به روز آید و در آب نشیند

عکس رخ تابنده مهتاب مردد؟

از آب چه موجی زده بر چنگ عزایش

ساقی شده انگشت به مضراب؛مردد

هرجا که حسین آمده عباس کنارش

زینب سر این قبله و محراب مردد

ای کاش که بودی و دل حرمله می شد

در لحظه آخر سر پرتاب مردد

گودال عجب جای عجیبی است برادر

شمر آمده مهمانی ارباب مردد

​​​​​​​وقتی برای بردن مشک انتخاب شد

تنها امید ماندن طفل رباب شد

شمشیر تا کشید و به قلب سیاهه زد

گویا علی دومرتبه پا در رکاب شد

رو شد برای علقمه دستان خواهشش

حتما قنوت آخر او مستجاب شد

مشک آمد و چنان به لبش بوسه زد که آب

از شهد بوسه اش به تمامی گلاب شد

از کف نهاد آب و به لب ذکر یا حسین

عالی مقام بوده و عالی جناب شد