حالا آیدا مرادی آهنی یکی از مهم ترین نویسندگان زن معاصر است. رمان «شهرهای گمشده» او بسیار مورد توجه قرار گرفت و توانست جایزه حبیب غنی پور را هم از آن خود کند اما رمان اول او یعنی «گلف روی باروت» از منظرهای متفاوتی خواندنی است. این که در ژانری که کمتر مورد توجه جدی نویسندگان ایرانی است نوشته شده و خیلی سرراست و مستقیم به روایت داستانی پرکشش و جذابش می پردازد. گلف روی باروت، رمانی معمایی با ساخت و پرداختی شگفت و پر حادثه و فراز و فرود است که پهنه جغرافیایی وسیعی را هم در برمی گیرد.

کتاب روایت دختری جوان، مرفه و به ظاهر بی دغدغه است که گرفتار معمایی از قتل، رشوه، اختلاس و فساد می شود و آنچه در پایان بندی داستان می گذرد، خواننده را انگشت به دهان می کند. شخصیت اصلی داستان به دنبال رویارویی با مساله ایست که در گذشته منجر به شکست او شده، درگیر مسائلی در زمان حال می شود و این مسائل برای او ماجراهایی را رقم می زند که به تدریج و در طول سفر به چند کشور مختلف به معماهای بزرگی تبدیل می شود. در پی حل زنجیر معماها در این چند کشور و کشف ارتباط بین کاراکترهای این زنجیره، شخصیت اصلی در طول سفر و بازی پرخطری که واردش می شود، به پاسخ ها و در نهایت مهم ترین کشف زندگی اش می رسد.