آرشیو پنج‌شنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۱، شماره ۵۶۹۴
دنیا
۴
نگاه دیگران

استاد بازی ها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانه ای

(119)
مارتین ایندیک مترجم: محمدحسین باقی

با در دست داشتن چنین پیشرفتی، منطق حکم می کرد که کیسینجر برای قطعی کردن توافق به بیت المقدس پرواز کند. اگرچه توقف در اسرائیل بخشی از برنامه سفر او نبود، اما وی می توانست به راحتی شب را در مسیر توقف برنامه ریزی شده ی بعدی خود در امان برای دیدار با ملک حسین سپری کند؛ اما کیسینجر نمی خواست فهمی فوق العاده حساس را که از شخصیت های مختلف مصری و سفرا دعوت کرده بود تا با میهمان مشهورش شام بخورند، ناراحت کند. او همچنین می خواست اهرام [مصر] را ببیند. بنابراین کیسینجر، سیسکو و ساندرز را برای اطلاع رسانی نزد رهبری اسرائیل فرستاد، با این فرض که ازآنجا که او [کیسینجر] 95درصد از آنچه مایر به وی گفته بود، از جمله اسرا را بدون نگرانی درباره خط 22اکتبر، تامین و تضمین کرده است، نیازی به حضور خودش [کیسینجر] در آنجا نیست. او بعدها گفت: «این ثابت کرد که من هنوز خاورمیانه را نمی شناسم.»

عصر آن روز، سر میز شام وزیر امور خارجه مصر، وی [کیسینجر] اولین ملاقات خود را با روشنفکران عرب داشت و در گفت وگوی طولانی با محمد حسنین هیکل، سردبیر افسانه ای روزنامه دولتی الاهرام و یکی از معتمدان مشهور ناصر و سادات، گفت وگو کرد (اگرچه سادات به سرعت از او خسته می شد). این دیدار مهر تایید هیکل را در ستون آخر هفته اش که در سراسر جهان عرب خوانده شد، به همراه داشت. از نظر هیکل، کیسینجر «در جست وجوی راه حل، جدی بود.» او [هیکل] چنین قضاوت کرد که یهودی بودن کیسینجر «محدودیتی برای او نیست» و حتی همین یهودی بودن وی ممکن است به او در برابر گروه های فشار یهودیان آمریکایی مصونیت بدهد (که ناآگاهی خود را از عملکرد لابی اسرائیل نشان می دهد). برای سیسکو و ساندرز، این اولین باری بود که دیپلمات های آمریکایی با یک کشور عربی به توافق می رسیدند و سپس برای فروش جنس خود به اسرائیل می رفتند. طی چندین دهه از آن زمان، واکنش عمومی بیت المقدس، بدون توجه به چهره کابینه ائتلافی در قدرت یا ماهیت نخست وزیر آن، یکسان بوده است.

اولین واکنش، بی ارزش کردن هرگونه امتیازی است که طرف عربی برای کاهش فشار مورد انتظار برای ژست متقابل اسرائیل داده است. دومین واکنش همانا بررسی تلمودی هر کلمه در متن است تا معنای پنهان آن آشکار شود و روزنه یا دریچه ای که ممکن است تهدیدی برای منافع ملی باشد، معمولا در ابعاد موجودیتی آشکار شود. سوم، درخواست تضمین های کتبی از ایالات متحده برای تدوین تفسیر اسرائیل از متن به عنوان تفسیری که در صورت بروز هرگونه اختلافی غالب خواهد بود. این تضمین ها معمولا در یادداشت تفاهم آمریکا و اسرائیل (MOU) ارائه می شوند که قرار است کاملا محرمانه بماند؛ اما پس ازآن طرف اسرائیلی به ناچار برای ارائه پوشش سیاسی در کابینه، کنست یا عرصه عمومی افشا می کند. کیسینجر یک بار گفت: «سیاست داخلی اسرائیل همراه با ناامنی یک ملت، مشروعیت را برای ایجاد یک سبک دیوانه کننده و بی هدف از مذاکره انکار می کند.»

این نمی توانست در تضاد فاحش تری با آنچه او در قاهره با آن مواجه شده بود باشد. مایر در گفت وگوهای خود با سیسکو با جایگزینی پست های بازرسی اسرائیل با پست های سازمان ملل در جاده قاهره-سوئز مخالفت کرد و می خواست بداند چه کسی این جاده را کنترل می کند و سپس تاکید کرد که «هیچ چیز نباید در جاده تغییر کند.» او اشاره کرد که چقدر درباره ترتیبات باب المندب «پر از سوءظن» است. مایر گفت: «من نمی توانم تصور کنم که ما بتوانیم این را بپذیریم.» پس از چندین ساعت از این رفت وبرگشت، سیسکو از مایر پرسید که چه چیزی باید به رئیسم منتقل کنم. مایر با لبخندی تمسخرآمیز پاسخ داد: «سلام مرا به او برسان و بگو این یک دستاورد فوق العاده است.»

بااین حال، هنگامی که مایر صبح روز بعد آن را نزد کابینه آورد، با خواسته های جدیدی از سوی وزرای خود مواجه شد. ازآنجا که هرگونه تلاش برای تغییر متن توافق، آن را به روی تغییرات مصر نیز باز می کند، سیسکو و ساندرز با یاریو همکاری کرده و یک تفاهم نامه آمریکایی- اسرائیلی را تهیه کردند. او می خواست این تفاهم نامه بخشی از توافق باشد که کیسینجر آن را رد کرد و در عوض پذیرفت که مایر می تواند تفسیر خود را به کنست بگوید و کیسینجر با او مخالفت نکند اما بعدازظهر آن روز، یاریو در یک جلسه عجولانه در کیلومتر101 بین خود و الجمسی، تلاش کرد تا پذیرش رسمی مصر از تفاسیر اسرائیلی را به دست آورد. این امر باعث ایجاد یکسری بده بستان ها و گفت وگوهای کوتاه و طولانی بین فهمی، مایر و کیسینجر شد که از تهران به اسلام آباد در حرکت بود. بااین حال، در پیام های مصر و اسرائیل به کیسینجر، نشانه های واضحی وجود داشت که هر دو طرف درحالی که با نگرانی به اعلام اولین توافق خود نزدیک می شدند، صرفا به دنبال کسب اطمینان او [کیسینجر] بودند.

یکشنبه 11نوامبر1973، سینا. کیسینجر در پکن بود که امضای توافق نامه آتش بس شش ماده ای توسط یاریو و الجمسی در چادری در کیلومتر101 انجام شد. ژنرال «انسیو سیلاسوو»، فرماندهی نیروی اضطراری سازمان ملل (UNEF)، ریاست مراسم با حضور صدها خبرنگاری را که از قاهره و تل آویو سفر کرده بودند، بر عهده داشت. هیچ سخنرانی یا باده نوشی ای وجود نداشت. بطری های نارنجی نوشابه که توسط میزبانان اسرائیلی ارائه شده بود باز نشده باقی ماندند. یاریو به تنهایی پس ازآن بیانیه ای صادر کرد که در آن از توافق به عنوان «اولین گام در مسیر طولانی و دشواری که به حل وفصل مناقشه بین ما و همسایگانمان و به صلح با آنها منتهی می شود» اشاره کرد. چهار روز بعد، یک هواپیمای صلیب سرخ، 26زندانی اسرائیلی مجروح را از قاهره به تل آویو برد و هواپیمای دیگر صلیب سرخ، چهل وچهار مصری مجروح را در جهت مخالف منتقل کرد و مبادله اسیران را که هسته ی اصلی نگرانی های نخست وزیر بود، آغاز کرد.

سربازان اسرائیلی در فرودگاه «لود» مورد استقبال دایان و جمعیت مشتاقی قرار گرفتند که گل ها و بنرهای خوشامدگویی به همراه داشتند که در یکی از آنها به نقل از ارمیای نبی آمده بود: «فرزندان تو به سرزمین خود بازخواهند گشت.» در همان زمان، نیروهای سازمان ملل پست های بازرسی اسرائیل را در جاده قاهره-سوئز تصرف کردند؛ درحالی که نیروهای اسرائیلی با استقرار در بالای تپه های شنی در کنار جاده هنگام عبور کاروان ها، تداوم کنترل خود را اعلام کردند. در یک پارکینگ بزرگ و تحت کنترل سازمان ملل در نزدیکی کانال، افسران اسرائیلی تجهیزات تخلیه شده را بازرسی کردند. در همین حال، نفت کش های ایران عبور بی وقفه خود را به بندر جنوبی ایلات اسرائیل از طریق تنگه باب المندب از سر گرفتند.