سالگرد رحلت حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینی
رنجنامه ای برای تاریخ انقلاب
دفتر پژوهش های موسسه کیهان: «... گرچه نگارش این نامه برای کسی که عمری به جنابعالی عشق ورزیده است بسیار سخت و باورنکردنی است ولی فقط برای ادای دین خود به امام که مظلوم است و همچنین برای خدمت به مردم که مشتاقانه طالب حقیقتند، به چنین نوشته ای دست زده ام...»1
این بخشی از رنجنامه ای است که مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینی خطاب به آیت الله منتظری نوشت در زمانی که او از قائم مقام رهبری استعفا کرده و حضرت امام هم استعفایش را پذیرفته بودند.
استعفایی که در مسیری طولانی و رنج آور برای امام و یاران نزدیک شان و به دلیل عملکرد ساده اندیشانه آقای منتظری در قبال نفاق برخی از اعضای خانواده و نفوذ منافقین و لیبرال ها و وابستگان غرب در دفتر ایشان اتفاق افتاد. این در حالی بود که رسانه های بیگانه و همپالگی هایشان در داخل، وضعیت را به گونه ای تصویر می کردند که گویا استعفای آقای منتظری به طور ناگهانی روی داده و حاصل و نتیجه مسائل دیگری بوده است.
مرحوم حاج سید احمد خمینی در همان رنجنامه خود در این باره نوشته است: «... چه بسا نسل معاصر و آیندگان براساس ناآگاهی تصور کنند که جنابعالی را یک شبه و بدون مقدمه کنار گذاشته اند در حالی که به هیچ وجه این گونه نبوده است. ذکر این نکته در بیان تلخی حادثه کافی است که حضرت امام روحی فداه پس از کنار گذاشتن شما ظرف چند ساعت چندین بار گریستند و بارها فرمودند که لحظه ای از آقای منتظری غافل نیستم ، ولی چه کنم که مصلحت نظام ایجاب می کرد که ایشان کنار بروند...»2
سید احمد خمینی در آن رنجنامه به طور مفصل درباره مسیر و راهی که آقای منتظری طی نمود تا جایی که دل امام را خون کرد، شرح مبسوطی ارائه کرده و با اسناد و شواهد غیرقابل انکار برای ثبت در تاریخ دلایل کنار رفتن او را بازگو نمود.
مرحوم حاج سید احمد خمینی در طول عمر پربرکت خود و خصوصا در سال هایی که در کنار امام و رهبر و مقتدا و پدر خود، حضور داشت و پابه پا و قدم در جای قدوم مبارک امام، به صیانت از انقلاب و نظام اسلامی و خط امام در سخت ترین شرایط همت گمارد، در بسیاری از اوقات خود و آبرو و دار و ندارش را سپر انقلاب و امام کرد تا تیرهای زهرآگین دشمنان دانا و دوستان نادان خدای ناکرده، خدشه ای به ساحت بنیانگذار نظام مقدس جمهوری اسلامی وارد نسازد.
او در همان رنجنامه نوشت: «... ملاک نوشته من رضایت حق است و روشن شدن حقیقت و قدر مسلم این است که پس از این نوشته حرف و حدیث ها و تهمت ها از طرف همان طیفی که در این نامه از آن سخن رفته است آسوده ام نگذارند ولی چه باک ، هرچه در باره من بگویند پذیرایم ولی ناسزا مطالب این نامه را تغییر نخواهد داد...»3
دشمنان و خناسان انقلاب اسلامی ، قبل و بعد از ماجرای کنار رفتن آقای منتظری ، به کرات ، سید احمد را هدف اتهامات و تهمت های خود قرار دادند؛ چه در همان قضیه قائم مقام رهبری که خود منتظری بارها در خاطرات و نوشته ها و صحبت هایش، سید احمد را متهم نمود و همه تقصیرات برکناری اش را به گردن او انداخت ، چه زمانی که پس از عملیات مرصاد، امام آن حکم تاریخی را درباره منافقین زندان صادر کردند و چه در مورد موضع گیری امام علیه نهضت آزادی ، در همه این موارد، این مرحوم سید احمد خمینی بود که هدف شایعات و تهمت ها قرار می گرفت و سید احمد نیز از این که سپر انقلاب و امام در مقابل توطئه های مختلف دشمنان نشان دار و بی نشان انقلاب می شود، راضی به رضای حق بود.
از همین روی بود که براساس دشمنی های دیرین جبهه استکبار جهانی و اذناب داخلی آنها و برخی از جاهلین ، مرحوم سید احمد خمینی پس از پدر بزرگوارش آماج بیشترین حملات تبلیغی و رسانه ای قرار گرفت. کار به جایی رسید که از سوی همان جاهلین که متاسفانه تحت تاثیر شبکه های صهیونیستی و پایگاه های داخلی شان بودند، به تهمت های ناروا متهم شد.
این اتهامات تا آنجا توسط همان شبکه های رسانه ای و همچنین نفوذی های پیرامون برخی افراد پشیمان انقلاب شایع گردید که علی رغم خواست سید احمد مبنی بر عدم دفاع امام از ایشان ، اما حضرت امام خمینی رحمه الله علیه «برای ادای تکلیف الهی» نامه ای خطاب به فرزندشان نوشتند. در بخشی از آن نامه تاریخی آمده بود: «...در حقیقت جرم تو این است که فرزند منی و این در نظر آنان کم جرمی نیست؛ البته بالاتر از اینها هم باید بگویند و خواهند گفت و باید منتظر و مهیا باشی؛...»4
تهمت ها و توهین ها علیه سید احمد آنچنان بود که امام در مقابل شایعه پراکنی همه خناسان داخلی و خارجی، در همان نامه نوشتند: «من خدای قاهر حاضر منتقم را شاهد می گیرم که احمد از آن روزی که در کمک اینجانب در بیرونی مشغول اداره امور من بوده تا الان که این ورقه را می نویسم قدمی یا قلمی برخلاف گفتار و نوشتار من برنداشته و با وسواس عجیب در کلیه گفتارهای من یا نوشته های من سعی نموده که حتی یک کلمه بلکه گاهی یک حرف را که به نظر او محتاج به اصلاح است بدون اذن من تصرف نکند.»5
نکته قابل تامل اینکه مرحوم سید احمد خمینی تاوان دفاع از امام و خط ایشان و درواقع ولایتمداری خود را می داد. این در حالی بود که مانند دیگر یاران صدیق انقلاب در آن روزگار تلاش داشت تا قاطعیت انقلابی امام را دریابد و در طی دوران پربرکتی که لحظه به لحظه رهبری آگاه و مدبرانه و قاطع پدر بزرگوارش را تجربه می نمود، بنا بر همان ولایتمداری، جهد کرد که حتی یک قدم از امام و قائد خویش عقب نماند.
خود وی در بخش دیگری از رنجنامه پرنکته و محققانه خویش خطاب به آقای منتظری از تجربه انقلاب و یاران انقلاب در مقابله با منافقین چنین نوشته است: «... قبل از انقلاب همه غیر از امام از منافقین دفاع می کردیم (دفاع از بازرگان و باند ایشان که مسئله ای نبود) نامه شما و آقای طالقانی در دفاع از منافقین به حضرت امام و پشتیبانی تمامی دست اندرکاران مبارزه از آنان چیزی نیست که مخفی باشد. در سفری که قصد داشتم نجف خدمت امام برسم با یکی از دوستان ملاقات کردم. ایشان به من گفت به امام بگویید تایید از مجاهدین را هرچه سریع تر انجام دهند که دیر می شود و عقب می مانیم، خدمت امام مطلب را عرض کردم، امام فرمودند: «آقایان منتظری و طالقانی هم مرا تشویق به دفاع از آنان کردند ولی شماها متوجه نیستید. اینها شماها را بازی داده اند آنها به اسلام ما معتقد نیستند، دوستان خارج کشور هم در این مورد به من فشار آورده اند ولی آنها هم کلاه سرشان رفته است.»
بعد از انقلاب من مانند امروز شما، فکر می کردم که می شود منافقین و لیبرال ها و سایر گروه هایی که در مبارزه دخالت داشتند را جذب نمود... شبی تا صبح فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که من فرقم با بقیه این است که تنها فرزند امام هستم و تنها به خاطر فرزند امام بودن است که مورد علاقه دوستان و بعضی از مردم هستم، تصمیم گرفتم این مسئله را بنویسم و هیچ کاری که برخلاف میل رهبری و دوستان مورد اعتماد رهبری است انجام ندهم...»6
مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای درباره این خصوصیت و ویژگی منحصربه فرد مرحوم حاج سید احمد آقای خمینی فرموده اند:«...ایشان [حاج احمدآقا خمینی] واقعا در کنار امام عنصری لازم و بی بدیل بودند. هیچ کس دیگر در کنار امام نمی توانست این نقش را ایفا کند... در موارد متعددی به امام مشورت می دادند. امام هم آدمی نبودند که تحت تاثیر عواطف قرار گیرند و مسئله پدر و فرزندی تاثیر ناروایی در ایشان داشته باشد. از مشورت حاج احمد آقا استفاده بهینه را می کردند...»7
مرحوم سید احمد خمینی قبل از پیروزی انقلاب و در دوران سخت و پیچیده مبارزه همواره در صف نخست انقلابیون نهضت امام قرار داشت و پس از پیروزی انقلاب که دوران دشوار تحولات اساسی در نظام سیاسی و اجتماعی ایران بود، در تمامی آن حوادث پر شمار در کنار حضرت امام قرار داشت و لحظه ای از ایشان جدا نشد. او پس از استقرار امام در جماران، همچون گذشته با تدبیر و درایت انجام امور بیت و دفتر را هدایت نمود و در تمامی جریانات و اتفاقات این دوران به عنوان مشاوری امین در کنار امام ایفای نقش نمود و در همه صحنه های آن و هرجا که امام بود حضور داشت.
پس از رحلت امام و انتخاب حضرت آیت الله خامنه ای به رهبری از سوی مجلس خبرگان، مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی با تمام وجود از رهبری ایشان دفاع کرده و حفظ حرمت و حریم رهبری را از اصول خدشه ناپذیر انقلاب اسلامی دانست. وی در یکی از سخنان خود در حمایت از مقام معظم رهبری گفت: «... ما امروز موظف هستیم پشت سر مقام رهبری حضرت آیت الله خامنه ای حرکت کنیم. هرچه ایشان گفت، گوش کنیم، اگر روزی حرکت ما با حرکت ولی نخواند، بدانید که نقص از ماست... اطاعت از خامنه ای، اطاعت از امام است. هر کس منکر این معنا شود، مطمئن باشید در خط امام نیست و هر کس بگوید که اطاعت از امام غیر از اطاعت از حضرت آیت الله خامنه ای است در خط آمریکاست. من بعد از رحلت امام، با خدا و امام عهد کرده ام که کوچک ترین قدمی را علیه رهبری و برخلاف رهبری و حتی برخلاف میل رهبری برندارم...»8