آرشیو شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱، شماره ۵۴۵۰
جامعه
۴
مدرسه

پروتکلی برای خوشحالی

جواد ماهر

اول صبح دم در مدرسه ایستاده ام و دانش آموزان را خوشامد می گویم. پدری از ماشین پیاده می شود و با نگرانی پیش می آید. «مدرسه باز است؟» «بله.» «همه می آیند؟» «مثل بقیه روزها.» «به خاطر این جریانات نگرانیم.» «حق دارید. ولی ما تلاش مان را برای مراقبت از بچه ها می کنیم.» «خطر ندارد؟» «اگر خطری احساس کنیم؛ تعطیل می کنیم.» تشکر می کند و می رود در ماشین را باز می کند تا پسرش پیاده شود. ساعت دوم مادری با نگرانی می آید توی دفتر که: «بچه های کلاس اول آمده اند؟» من و مدیر می گوییم: «بله.» می گوید: «من امروز پسرم را نفرستادم.» مدیر به مادر دانش آموز کلاس اولی قوت قلب می دهد. می رود پسرش را می آورد. با همکاران هماهنگ می کنیم که نسبت به اطراف مدرسه و نشانه های احتمالی حساس باشیم. از مستخدم مدرسه می خواهم در مدرسه را بسته نگه دارد و حواسش به پشت مدرسه باشد. سر صف با دانش آموزان در این باره حرف می زنیم و به آنها اطمینان می دهیم که مراقب شان هستیم. برخی آموزش ها به آنها می دهیم.

زنگ های تفریح حواس مان را جمع می کنیم. ناگهان دانش آموزی می آید که طبقه بالا بو می دهد. سریع می روم رسیدگی و رفع نگرانی می کنم.

این روزها برنامه های شاد و متنوع برای دانش آموزان بیشتر برگزار می کنیم. با نمایندگان بچه ها در شورای دانش آموزی بیشتر در ارتباطیم. زنگ های تفریح موسیقی شاد پخش می کنیم. سر صبحگاه ورزش و تقلید صدا داریم. دانش آموزان ترانه می خوانند و نمایش اجرا می کنند. برای دانش آموزان کتاب می خوانیم و باهم حرف می زنیم. اردو و بازدید می رویم. از معلم ها خواسته ایم در حد امکان برنامه آموزشی را بی امتحان و استرس پیش ببرند. این کارها و برنامه ها به بهبود روحیه همه کمک می کند.