گزارش
احیای دریاچه ارومیه دغدغه ای قدیمی است که امسال با ورود مستقیم مجلس شورای اسلامی و پیش از آن به عنوان اولویت اصلی با آغاز دولت سیزدهم و در سفر رئیس جمهور به استان های آذربایجان شرقی و غربی کلید خورد.
خشکسالی های پیاپی سبب شده بود دریاچه ارومیه به عنوان یک تهدید زیست محیطی به شمار بیاید و مهم تر این که سلامت مردم در منطقه شمال غرب به شدت به خطر بیفتد. نجات این دریاچه اراده ملی و حاکمیت را می طلبید تا با تزریق به موقع اعتبارات و اقدامات اثرگذار مانع بین رفتن این نگین آبی ایران شود. احداث 36 کیلومتر تونل در عمق 150 متری زمین در کانی سیب یک شاهکار مهندسی و علمی جهان توسط متخصصان ایرانی است. سامانه انتقال آب به دریاچه ارومیه که اخیرا مرحله اول آن به بهره برداری رسید، از چهار جزء سد خاکی کانی سیب با ارتفاع 58 متر و حجم مخزن 220 میلیون متر مکعب، بند انحرافی بادین آباد با ارتفاع 10 متر و حجم انتقال 180 میلیون متر مکعب در سال، تونل انتقال آب از مخزن سد کانی سیب به سمت حوضه گدارچای به طول 35.7 کیلومتر با امکان انتقال 605 میلیون مترمکعب و کانال انتقال آب از پرتال خروجی تونل به سمت دریاچه ارومیه به طول 11 کیلومتر تشکیل می شود که احیای دریاچه ارومیه را به مرحله اثرگذاری پایدار می رساند و در تامین بخش مهمی از آب دریاچه نقش آفرینی می کند. هم اکنون در برنامه های انجام شده زمینه انتقال آب یک میلیارد مترمکعب آب به دریاچه در نتیجه اقدامات یاده شده از جمله سامانه انتقال آب، توسعه تصفیه خانه پساب و طرح حفاظت از منابع آب دریاچه ارومیه مهیا شده است.
کمتر کسی است که اسم «پیروز» و ماجرای غم انگیز زندگی کوتاه 9 ماهه او را نشنیده باشد. پیروز، اولین زادآوری توله یوز در پروژه تکثیر در اسارت یوز ایرانی بوده است که با همت و تلاش متخصصان و کارشناسان ایرانی انجام شد و از زمان تولد این توله یوز، از همه ظرفیت های ملی و بین المللی برای رشد و درمان او استفاده شد. پیروز به همراه دو توله یوز دیگر در اردیبهشت امسال از ایران یوزپلنگی که در محدوده توران نگهداری می شد به دنیا آمد. از آنجا که توله ها با سزارین به دنیا آمدند و دست انسان به آنها خورد، مادر از قبول آنها سرباز زد. دو توله در همان روزهای اول تلف شدند و پیروز ماند و تلاش هایی که برای بقای این توله یوز صورت گرفت. پیروز به یکی از محبوب ترین سلبریتی های حیات وحش تبدیل شد اما 9 ماه بعد خبری مانند بمب صدا کرد. ماجرا از این قرار بود که او به نارسایی کلیه دچار شده و باید در دامپزشکی بستری شود. تلاش زیادی برای نگهداری این توله یوز صورت گرفت اما او دوام نیاورد و تلف شد. مرگ پیروز اگر چه برای بسیاری از افراد تلخ بود اما پرونده جدیدی برای تکثیر یوزپلنگ در حال انقراض در اسارت باز کرد. سازمان محیط زیست بر این باور است که علمی بودن این پروژه و دستاوردهای این اقدام بزرگ بسیار قابل تامل است اما در این ماجرا متاسفانه بیشتر به جنبه چهره سازی از توله یوز نر پردیسان پرداخته شد. در زمان حاضر یوزپلنگ آسیایی، ایران و بخش هایی از استان سمنان را خانه امن خود یافته و اکنون متخصصان بومی در سایت تکثیر در اسارت و ارتقای امنیت پارک ملی توران تغییر سرنوشت یوزپلنگ از خطر انقراض را دنبال می کنند.
داشتن سرزمینی چهارفصل به همان اندازه که می تواند جذاب و منشا نعمات مختلف باشد، می تواند دردسر هم درست کند. مثلا ممکن است در جایی از کشور، مردم خودشان را کنار بخاری ها گرم کنند درحالی که مردم نقطه ای دیگر خودشان را باد بزنند و لباس های تابستانه بپوشند. البته تا اینجای راه فعلا خبری از دردسر نیست بلکه دردسر از آنجا شروع می شود که این چهارفصل بودن به درس و مشق و تحصیل دانش آموزان گره می خورد. به این ترتیب در نقطه ای از کشور که دانش آموزان خود را به هر نحوی از دسترس تیغ آفتاب دور نگه می دارند در جایی دیگر بچه ها به خودشان می لرزند و از لابه لای توده برف ها به سختی راهی برای خود پیدا می کنند. یا درحالی که دانش آموزان تهرانی از شدت آلودگی هوا دستور خانه نشینی دریافت می کنند خیلی از بچه های ایران در حال تنفس هوای پاک هستند. همین تناقضات در سرزمین چهارفصل و هزار خصوصیت ما چند سالی است که اصلاح تقویم آموزشی را به عنوان یک راهکار مطرح کرده که البته این کار شاید به علت نبود عزم جدی، مدت ها بر زمین ماند و در بایگانی ها خاک خورد. سال 1401 اما بالاخره بخت اصلاح تقویم آموزشی کشور باز شد و جلسات متعددی، هم در شورای عالی آموزش وپرورش و هم در کمیسیون آموزش مجلس برگزار شد تا سال تحصیلی برای همه دانش آموزان کشور لزوما از اول ماه مهر آغاز نشود و خردادماه به پایان نرسد بلکه هر اقلیمی بنا به مقتضیات خودش تقویمی منعطف داشته باشد مشروط بر این که همه بچه ها 9 ماه کامل و طبق برنامه درسی ملی، تحصیل کنند.
به دستور رئیس جمهور و وزیرجهاد کشاورزی امسال کاشت یک میلیارد اصله نهال در دستور کار سازمان منابع طبیعی قرار گرفت و بناست کمربندسبز در سراسر کشور بسته شود. مساله نهال کاری به این دلیل برای کشور بسیار اهمیت دارد که ایران از سال 1375 عضو کنوانسیون مبارزه با بیابان زایی - که متولی آن سازمان ملل است - و از سال 1371 نیز عضو کنوانسیون تغییر اقلیم است. کشورهایی همچون چین، ترکیه، آمریکا، عربستان، سنگاپور، اتیوپی، پاکستان و افغانستان نیز کاشت تعداد زیادی نهال را در دستور کار خود قرار داده اند که تا سال 2030 نهال های مورد نیازی را که دنیا اعلام کرده آماده و آنها را بکارند. در کشور ما نیز بنا بر این است بیش از یک میلیون نهال در سراسر کشور کاشته شود. گونه های در نظر گرفته شده برای تولید و کاشت، گونه های بومی مناسب برای پنج منطقه رویشی موجود در کشور است. برای زراعت چوب نیز گونه های مناسب تولید می شوند، همچنین برای توسعه و احیای عرصه های جنگلی نیز گونه های مورد نظر باید توسط کمیته فنی استان ها و شورای عالی جنگل در سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور تایید شود. تمام کشورهای تولیدکننده کربن باید سطوح و آمارها را به یکدیگر نزدیک کنند و لازم است ایران نیز این کار را انجام دهد. در حال حاضر مطالعات لازم درباره عرصه هایی که باید نهال در آنها کاشته شود، انجام شده است. براساس مطالعات انجام شده طی سال های گذشته تاج پوشش حدود شش میلیون هکتار از عرصه منابع طبیعی کمتر از 10 درصد است بنابراین از این عرصه ها می توان برای نهال کاری و افزایش عرصه های جنگلی بهره برد البته پس از بررسی مسائل مختلف کشور مانند کمبود آب دریافتیم که در حال حاضر سه میلیون هکتار از عرصه های منابع طبیعی قابلیت تولید و کاشت نهال را دارند. بر اساس آمایش های انجام شده در هر هکتار از مناطق رویشی مختلف کشور حدود 400 اصله نهال می توان کاشت و یک میلیارد اصله نهال به 2.5 میلیون هکتار عرصه نیاز دارد. تنها مساله توسعه نیست چرا که علاوه برآن مناطق بسیاری هم برای احیا وجود دارد و عرصه برای فعالیت زیاد است که همه چیز نیز به صورت دقیق بررسی شده است. در تمام این امور نیز شرط اصلی فعالیت و همراهی مردم است.
یک عمر کنکور بود و روز اعلام نتایجش در پیک سنجش سیاه و سفید با آن عکس های نفرات برتر که مایه غبطه همگان بودند و بعد هم صفحه پشت صفحه از قطار اسامی داوطلبانی که توانسته بودند از سد کنکور بگذرند و رقبا را کنار بزنند.
سال های سال تصویر کنکور سراسری این چنین بود و حتی با این که به آن غول می گفتند و از شکستن شاخش حرف می زدند بازهم کنکور اتفاق پرهیبتی بود. امسال ولی یک مصوبه توفان به پا کرد و همه دار و ندار کنکور سنتی را جارو کرد و به دست باد داد. کنکور با مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی دوشقه شد و به تعبیر اهل فن، قرار شد دوبار در سال برگزار شود تا هر داوطلبی که بهترین نمره را در یکی از این دو کنکور کسب کند بر همان اساس رشته و دانشگاهش را انتخاب نماید. نتایج اولین کنکور تاریخ کشور که به این سبک برگزار شد مدتی است اعلام شده اما نه کسی نفرات برترش را می شناسد نه کمتر کسی از مردم عادی باخبر است که کارنامه ها اعلام شده است. شاید به یک تعبیر کنکور بی مزه شده باشد ولی این نوع برگزاری آزمون محسناتی هم دارد که نباید روی شان چشم بست اما یکی از ایرادات هنوز باقی است که البته داوطلبان کنکور و برخی از نماینده های مجلس به آن ایراد می گیرند و آن سهم 40درصدی سوابق تحصیلی در کنکور و تاثیر شاگرد درسخوان بودن در قبولی دانشگاه است که به زعم عده ای ناعادلانه است چون همه بچه های ایران به یک اندازه فرصت بهره مندی از آموزش های باکیفیت را به دست نمی آورند.
از هوای شهرهای بزرگ ایران برای تان نگوییم که امسال سم مجسم بود؛ تهران هم سرآمدش. مردم پایتخت امسال در برخی از روزهای پاییز و زمستان کم مانده بود خفه شوند از بس که هوا آلوده بود. مگر تنفس 34 روز هوای ناسالم، دو روز هوای بسیار ناسالم و دو روز هوای خطرناک کار آسانی است که ما انجامش دادیم، بعد هم فقط سه روز هوای پاک به ریه ها کشیدیم که نتوانست آن همه کثافات را بشوید و ببرد. دیگر اندازه اش از دست مان در رفته که در سال 1401 ما رسانه ها چقدر دراین باره نوشتیم و چقدر مطالبه کردیم که ای مسئولان، ما که قانون هوای پاک داریم چرا نباید هوای پاک تنفس کنیم. می دانید پاسخ چه بود؟ این که ما قانون داریم ولی برای اجرای صدها تکلیف ریز و درشت مندرج در این قانون باید پول داشت که هیچ پولی برای اجرای قانون در بودجه های سالانه پیش بینی نمی شود. این دیگر طنز روزگار بود که برملا شد، شاید هم همین تلخی و تناقض و البته مانور خوب رسانه ها روی موضوع بی پولی قانونی که بدون پول راه به جایی نمی برد جو را اندکی تکان داد و بودجه نویسان سال 1402 را به خودشان آورد. حالا ما سالی در پیش داریم که اجرای قانون هوای پاک که قاعدتا باید از تعداد روزهای ناپاک سال بکاهد و به تعداد روزهای پاک بیفزاید، بودجه ای دارد که رقمش 1580میلیارد تومان است. گرچه با این میزان بودجه نمی توان سحر و جادو کرد و همه کاستی های تلنبارشده در سال های اخیر را یکدفعه از سر راه برداشت اما حتما با آن کارهای مهمی هم می توان انجام داد به این شرط که همه مبلغ تخصیص یابد و این بودجه در جای درستش خرج شود.
بارندگی ها در چند ماه آخر سال کمی وضعیت کشور را تغییر داد. بارش های امسال در نیمه جنوبی کشور بالاتر از حد نرمال بوده اما در نیمه شمالی همچنان با حد نرمال فاصله معناداری داریم. با وجود این، بارش های اخیر می تواند همه را دلگرم کند؛ دلگرم به این که در ماه های پربارش سال یعنی اسفند و فروردین، آسمان دست و دلبازانه ببارد و دو سال خشکسالی پیاپی را جبران کند. به گفته رئیس مرکز خشکسالی کشور، گرمایی را که امسال پشت سر گذاشتیم در 30 سال گذشته بی سابقه بوده است. تقریبا بسیاری از نقاط کشور با خشکسالی شدید مواجه شد. ضمن این که در 20 سال گذشته تعداد خشکسالی ها به مراتب بیشتر از ترسالی ها بود. در 50 سال گذشته درصد قابل توجهی از بارش ها را از دست دادیم ضمن این که افزایش دمای جهانی را نیز داشتیم. بخشی از خشکسالی در کشور ناشی از تغییرات طبیعی و بخش دیگر ناشی از فعالیت انسانی است. فعالیت انسانی شامل جنگل زدایی، سدسازی، انحراف و انتقال آب از یک منطقه به منطقه دیگر و... می شود. دامنه خشکسالی و کمبود آب در برخی مناطق به آب شرب هم کشیده شد و در برخی مناطق برای تامین آب آشامیدنی یا آب کشاورزی با مشکل روبه رو شدیم و مردم در برخی شهرها مجبور شدند برای تامین آب شرب سراغ چاه های کشاورزی بروند. پدیده خشکسالی موجب کاهش سریع جریان های سطحی، افت مخازن زیرزمینی، فرسایش آبی، بادی و خاکی، تغییر کیفیت منابع آب و خاک و افزایش بهره برداری از آب های زیرزمینی و فرونشست زمین می شود و از این رو ارزیابی خشکسالی و دوره های آن برای کاهش اثرات و مدیریت خطرات این پدیده ضروری است.
درست است که همه ما از خرد و کلان، روزهای قرمز تقویم را دوست می داریم و حس خوبی به آنها داریم اما تعطیلاتی که در زمستان امسال روی برگ تقویم، قرمز نبود ولی به ناچار قرمز شد، کفر همه را درآورد.
اگر یادتان باشد روزهایی از آذر و دی ماهی که گذشت هوا در برخی نقاط کشور حسابی سرد شد، در بعضی جاها هم که این سرما یک سرمای خشک و بدون بارش بود، باعث وارونگی هوا شد و یک لایه ضخیم از آلودگی مثل کلاهی سمج روی سر برخی شهرهای بزرگ ایستاد.
از آنجا که کودکان جزو اقشار آسیب پذیر جامعه هستند و دیوار مدارس هم همیشه دیواری کوتاه بوده و هست، مدارس روزها و روزها مثل یک سریال خسته کننده تعطیل شدند و آموزش ها دوباره مجازی شد. کار به قدری بالا گرفت که دیگر حتی بچه ها هم نمی خواستند تعطیل باشند و دل شان می خواست به مدرسه بروند، از اولیا هم نگوییم که علاوه بر سختی درگیر شدن با درس بچه ها در خانه باید جوش هزینه های پرداخت شده و خدمات دریافت نکرده را هم می خوردند.
درست در آن روزها بود که بحث اصلاح تقویم آموزشی بار دیگر مهم جلوه کرد چون اگر تقویم انعطاف داشت، بچه های شهرهای آلوده یا یخ زده از سرما، راحت تعطیل می شدند و درعوض وقتی اوضاع بسامان می شد به تعداد روزهای تعطیل به روزهای آموزشی شان افزوده می شد. به هرحال آنچه که امسال آلودگی و سرمای هوا به نظام آموزش وپرورش ما دیکته کرد، می تواند درس عبرتی برای سال های بعد باشد تا آن کلافگی ها و بلاتکلیفی ها دوباره تکرار نشود. متولیان اجرای قانون هوای پاک هم که از سال 1402 بودجه در اختیار دارند، دیگر باید دنبال راهکارهای ریشه ای باشند نه راه های دم دستی مثل تعطیل کردن مهدهای کودک پیش دبستانی ها و مدارس.