گفت و گوی «جام جم» با محمد نصرتی، آهنگساز سریال رحیل
آوای تعزیه زنان اندرونی
اگر فقط چند قسمت از مجموعه «رحیل» را دیده باشید، متوجه می شوید که موسیقی شخصیت برای بیشتر کاراکترهای این مجموعه قابل تفکیک است. به عنوان مثال، وقتی قصه به سمت و سوی بیتاج و سحر و جادوی او می رود، موسیقی آن هم با همین رنگ و لعاب است و وقتی به اندرونی و دغدغه های مها می رود، حال و هوای موسیقی آرام تر و با آرامش بیشتری است. ریتم موسیقی رحیل در خدمت محتوای ارائه شده و برای پیشبرد قصه اصلی است.
چه زمانی که دو دلداده در شمس العماره صحبت می کنند و چه زمانی که بحث تاج و تخت آخرین بازمانده از سلسله قاجار می شود. محمد نصرتی که این روزها موسیقی مجموعه تلویزیونی رحیل در حال پخش را دارد،آن را از صاحب نامان عرصه موسیقی همچون فرهاد فخرالدینی، شریف لطفی، نادر مشایخی، وارتان ساهاکیان،هوشیار خیام و کیاوش صاحب نسق آموخته است. موسیقی سریال رحیل، با شاخصه هایی که دارد، پیچیدگی های خاص خود را داشته و از توقع مخاطب فراتر رفته است. این سریال به کارگردانی مسعود آب پرور، یک فیلم تاریخی است که درونمایه عاشورایی دارد و داستان آن راوی اواخر دوران قاجار و اوایل دوران پهلوی است. جام جم با محمد نصرتی، آهنگساز سریال رحیل گفت وگو کرده است.
به نظر می رسد رحیل با توجه به محتوایی که دارد، مجموعه ای سخت در انتخاب موسیقی و ساخت آن است. محمد نصرتی، آهنگساز سریال در گفت وگو با جام جم بیان می کند: با توجه به فضای تاریخی که داشت، کار سختی برای فضاسازی و انتخاب نوع موسیقی داشتیم. طبیعتا برای رسیدن به آن چیزی که مدنظرمان بود، باید کمی بیشتر کار می کردیم تا بتوانیم نتیجه بگیریم. در این زمینه فیلم و سریال فرق دارد. یعنی در اصل می توانیم بگوییم تفاوت موسیقی فیلم و موسیقی سریال عمده است. فیلم در یک مدیوم دو سه ساعته اجرا می شود، در حالی که سریال حداقل 20تا30 یا حتی40 قسمت قرار است پخش شود. نکته اش این است که شما باید موسیقی ای داشته باشید که بتوانید کل سریال و روند داستانی آن را با جزئیات توضیح دهید. نکته مهم تر این که تیتراژ سریال با تیتراژ فیلم خیلی با هم تفاوت دارند. تیتراژ سریال یک جور در اصل نماد آن اثر برای ورود به داستان است. یعنی هر بار که مخاطب آن را نگاه می کند، با آن تیتراژ وارد فضای داستان می شود پس باید کلیتی را شامل شود و در عین حال جذابیت و موضوع را در خودش نهفته داشته باشد. برای این شکل کار کردن، خصوصا کارهای تاریخی با تهیه کننده خیلی صحبت کردیم و تغییرات زیادی برای رسیدن به اشتراکات موسیقایی دادیم؛ خیلی از فضاها را تست کردیم. هرچند از ابتدا المان هایی برای ساخت داشتیم. یعنی موسیقی ای که در متن داشتیم از اول ساخته شده بود، ولی فضای تیتراژ یک مقدار متفاوت است، چون خودش باید قصه های متفاوت داستان را توضیح بدهد کمااین که مباحثی درباره سحر، جادو، خیر، شر و فضای مذهبی هم مدنظر بود. کار سختی بود ولی خوشحالم الان به آن نتیجه مشترک رسیدیم که شنوندگان موسیقی و بینندگان سریال، این را دوست دارند. تاریخی بودن رحیل به تنهایی کافی است تا موسیقی را به گذشته ببرد، علاوه بر این نقبی به فرهنگ دینی دارد.
از نصرتی می پرسیم چگونه این تعامل در ساخت موسیقی برقرار شد، وی توضیح می دهد: نکته مهم این است که در موسیقی هایی که فضای تاریخی مذهبی دارند بتوانیم از فضاهای تازه و المان ها و صدادهی جدید استفاده کنیم. یعنی به یک سونوریته جدیدتر برسیم که هم تکراری نباشد، هم جذابیت داشته باشد و هم محتوا و در اصل ایده های سریال را شامل شود. بنابراین خیلی مهم است به ورطه تکرار نیفتیم. موسیقی باید به آن شکلی که می خواهیم، روند داستانی را پیگیری کند؛ در عین حال که مستقل کار خودش را انجام می دهد، به تصویر و درک بهتر داستان هم کمک کند.
این آهنگساز استفاده از نوع ساز، فناوری ، نرم افزار و تجهیزاتی که در ساخت موسیقی این سریال استفاده شده است، عنوان می کند: من تا جایی که می توانستم از سازهای آکوستیک استفاده کردم. اتفاقا در این سریال برای اولین بار است که فکر می کنم از ساز نفیر که خود یک جور سازشاخ قدیمی است استفاده می شود، که خودم آن را اجرا می کنم. ساز یسنای هم هست که یکی از سازهای ابداعی جدید است که از آن استفاده می کنیم و صدایی شبیه صدای دودوک دارد و آقای بهروز بیگی آن را اختراع کرده و ساخته است. همین طور از سازهای ضربی استفاده کرده ایم تا در فضاسازی ریتمیک از آنها بهره ببریم. در تیتراژ و موسیقی متن هم هست. خیلی از سازهایی که داریم آکوستیک هستند. من خودم تا آنجا که مقدور بوده از صدای زنده سازهایی که اجرا می شود، غیر از سازهای کامپیوتری استفاده کرده ام. هرچند صدای کامپیوتری هم در بخش هایی داریم، خصوصا برای سحر و جادو! ولی باز در همان جا هم از صدای انسانی برای بیانش استفاده شده است.
وی ادامه می دهد: من چون از قدیم یعنی قبل از این که کامپیوتر باشد، روی کاغذ، مداد و پارتیتور کارهایم را می نوشتم و ضبط می کردیم، آنها را داشتیم. توی این اثر هم یک جورهایی نت نویسی کامیپوتری بوده یعنی به جای این که با مداد بنویسیم با کامپیوتر نوشتیم و من آنها را به صدا و نت تبدیل کردم و نوازنده آنها را اجرا کرده است. یعنی همان نت نویسی دستی که ما با مداد و پارتیتور در گذشته انجام می دادیم، من روی کامپیوتر انجام دادم. از نت پارت نوازنده پرینت گرفته شده و روی آن اجرا کرده است. همان شکل قدیمی که امروزه نت ها به شکل رایانه ای نوشته می شود، آن صداها و سازها طراحی شده و به این شکل موسیقی ها را ضبط کردیم.
نصرتی از تعامل ایجاد شده میان تصاویر و موسیقی نیز چنین می گوید: به نظر من، آنچه باید اتفاق بیفتد به حد قابل قبولی بوده است؛ یعنی هم تصویر کارکرد خود را دارد و هم موسیقی و این دو در هم تنیده شده اند. البته من نمی توانم روی این موضوع خیلی نظر بدهم بلکه باید مخاطبان و کسانی که منتقد هستند، در موردش توضیح بدهند ولی آنچه هست، عوامل و کارگردان، تهیه کننده، من را راضی کرده است. چون دارد روند داستان را پیش می برد، تم ها قابل قبول بوده و نوع سازبندی و صدادهی شان به شکلی است که می تواند یک فضای جدیدی را نمایش دهد.
می توان گفت شخصیت ها موسیقی مستقل دارند و با شنیدن موتیفی از یک موسیقی یه یاد یکی از شخصیت های سریال می افتیم. نصرتی بیان می کند: طراحی موسیقی به این صورت بود که یکسری تم ها داشتیم؛ یعنی موسیقی موقعیت و موسیقی تماتیک. طبیعتا برای شخصیت های مثبت یا منفی موسیقی طراحی کردم که بتوانیم واریاسیون های مختلفش را در فضاهای مختلف احساسی تجربه کنیم. بنابراین آن موسیقی می تواند جایی با هم ترکیب شود، کما این که در جاهایی از این برخورد شخصیت های مثبت و منفی یا داستانی که داریم، تم ها توانست با هم ترکیب شود. این آهنگساز درباره تاثیر حس ها و عواطف یک نقش روی موسیقی هم چنین می گوید: بازی ها در شکل گیری موسیقی تاثیر داشته؛ یعنی دست خلاقیت موسیقایی را باز گذاشته است. مثلا مها نقش اصلی داستان، نوع بازیش، طراحی ای که برای بازی اش شده و شخصیت سازی اش، بخشی بوده که برای ساخت تم کمک کرده یا شخصیت مقابل آن شخصیت بیتاج که خانم فولادوند بازی کرده، آن هم خیلی کمک کرده برای این که آن تمی که می خواهم شکل بهتری داشته، هماهنگ تر باشد. همگونی خوبی در احساس و بازی بازیگران بوده که من با دیدن تصاویر و بازی های آنها توانستم آن حسی را که می خواهم، بگیرم تا موسیقی ام را طراحی بکنم.