آرشیو سه‌شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، شماره ۵۷۴۵
گزارش
۹
تحلیل

«اعتماد» واحد خیریه مصاف و ارتباطاتش را بررسی می کند

امیرحسین به جای علی اکبر

محمدحسن نجمی

کمتر می شود که سخنانش یک جنجال درست نکند؛ سال هاست که در انواع و اقسام زمینه ها سخنرانی می کند و کمتر موضوعی مانده که او در آن مورد اظهارنظری نکرده باشد. اغلب اظهاراتش هم شاذ و عجیب و غریب است؛ البته در سال های اخیر که خواسته چهره ای موجه از خود بسازد، آن اظهارات عجیب را تقطیع شده و کار رسانه های معاند می داند؛ علی اکبر رائفی پور، استاد خودخوانده محافظه کاران و مدیر موسسه ای با نام مصاف ایرانیان.

بسیاری او را صاحب یکی از بزرگ ترین لشکرهای مجازی می دانند؛ ادعایی که وقتی میزان لایک ها و ریتوییت کننده های او در فضایی مانند توییتر بررسی می شود، کمی به واقعیت نزدیک می شود. اما اینجا بنا نیست به اظهارات رائفی پور و لشکریان مجازی او پرداخته شود؛ این استاد خودخوانده برای هوادارانش، حکم مراد و مرشد دارد و هوادارانش هم نقش مرید و شاگرد. وبسایت موسسه مصاف ایرانیان، خود را این گونه معرفی کرده است: «مطالب این وبگاه با هدف روشنگری در فتنه های آخرالزمانی و آشنایی مسلمانان با موضوعات و معارف مهدوی تهیه و تدوین شده است. امیدواریم که این تلاش ناچیز ما در تعجیل فرج مولای مان، مهدی موعود ارواحنا فداه، موثر باشد.» در بخش دیگری از وبسایت مصاف، این موسسه خود را «بزرگ ترین جنبش سایبری کاملا مستقل در فضای اینترنتی» دانسته است. در بخش «تماس با ما» که معمولا در وبسایت شرکت ها و موسسات نشانی پستی دفتر خود را می نویسند، تنها به شماره تلفن، شماره پیامک و یک صندوق پستی بسنده شده و خبری از آدرس دفتر مصاف نیست. در بخش دیگری از همین قسمت سایت، شماره شبا، کارت و حساب بانکی متعلق به «مصاف ایرانیان» درج شده تا از این طریق «هدایا و نذورات مردمی» به دست شان برسد. شاید همین یک خط برای پاسخ به سوالات درباره منابع مالی موسسه، کفایت کند؛ البته کفایت برای هواداران و مریدان «استاد»؛ وگرنه که هیچ گاه دیگر منابع تامین مالی موسسه مصاف ایرانیان اعلام نشده است.این موسسه یا در واقع رائفی پور، در جریان انتخابات اخیر مجلس شورای اسلامی، با نقش آفرینی در اردوگاه محافظه کاران، به تهیه فهرستی برای نامزدهای مورد حمایت خود تحت عنوان «لیست جبهه صبح ایران» اقدام کردند؛ تبارشناسی فهرست رائفی پور در تهران، موید حضور چهره هایی از جبهه پایداری، تشکل امنا (به رهبری حمید رسایی) و در کل چهره های تندرو. مخرج مشترک همه این چهره ها مخالفت با جریان محمدباقر قالیباف و در کل جریان شانا بود. مریدان موسسه مصاف و در راس آنها، علی اکبر رائفی پور، یکی از پرچمداران دشمنی با قالیباف بودند و بخشی از مسوولیت درگیری در فضای مجازی با هواداران قالیباف را برعهده داشتند. آنها شرایطی ایجاد کرده اند که هر کسی از منابع مالی یا سایر مناسبات موسسه مصاف سوالی در فضای مجازی مطرح می کند، او را متهم به تطمیع شدن از سوی تیم قالیباف می کنند. شاید این همان خطی باشد برای ناامن کردن و ارعاب افرادی که قصد دارند این موسسه و مدیر آن را به چالش بکشند، پی گرفته می شود.او خود را داعیه دار شفافیت می داند و از همین رو پیش از انتخابات اخیر مجلس، اموال خود را منتشر کرده بود؛ او گفته که مستاجر است و هیچ پولی بابت سخنرانی هایش نمی گیرد و اگر هم کسی پولی به حساب موسسه واریز کند، ارتباطی به او ندارد! رائفی پور همچنین درباره محل درآمدش برای خرج زندگی نوشته «600 میلیون تومان پول نزد یکی از دوستانم (آهنگری) دارم که هر ماه سود آن را محاسبه کرده و پرداخت می کند.» البته او حدود 7 سال پیش گفته بود که خرج زندگی اش را از یک «مغازه عطاری» در «محله ای پایین شهر تهران یا خارج از تهران» کسب می کند؛ رائفی پور در توضیحات بیشتر گفته بود که «من سرمایه گذاری کرده ام و یکی از دوستانم آنجا کار می کند.» او هرگز توضیح نداده که موسسه مصاف با این حجم از فعالیت و واحدهایی که ذیل موسسه تشکیل شده، بودجه برای گرداندن موسسه را از کجا می آورد.

تشکیل مصاف به مدیرعاملی برادرش!

موسسه مصاف ایرانیان، طبق آگهی منتشره در روزنامه رسمی، خرداد 1390 تاسیس شده است. موضوعات فعالیت موسسه در نخستین آگهی آن، «برگزاری همایش ها و سمینارها، ارائه خدمات مشاوره ای مدیریتی اخذ وام و تسهیلات و اعتبارات بانکی از بانک ها و موسسات مالی اخذ و اعطای هرگونه نمایندگی از شرکت ها و موسسات و ایجاد دفاتر فروش و حضور در نمایشگاه های داخلی و خارجی و بین المللی و انجام کلیه معاملات مجاز عقد انواع قراردادهای مجاز با اشخاص حقیقی و حقوقی و هر نوع فعالیت مرتبط با موضوع» اعلام شده است. مدیران اولیه موسسه مصاف ایرانیان، دو نفر هستند؛ «امیرحسین رائفی پور» و «حسین کوثری». برخی بر این تصور هستند که «امیرحسین» نام مستعار یا نام دیگر «علی اکبر رائفی پور» است و آنها معتقدند که اساسا «امیرحسین رائفی پور» وجود خارجی ندارد، اما علی اکبر رائفی پور، در جریان یک مصاحبه به تاریخ اسفند 1400، اشاره ای به نقش «امیرحسین رائفی پور» کرده و او را برادر خود معرفی کرد. علی اکبر رائفی پور گفته «مثلا برادر خودم امیرحسین؛ از اول مصاف به اسم خودم نبود چون باید این ور و آن ور بروم و فلان اداره بروم امضا کنم؛ گفتم امیرحسین تو بیا کارهای حقوقی اش را انجام بده. ایشان مهندسی خوانده است؛ هم مهندسی آی تی و هم راکتورهای اتمی؛ متاثر از ترور شهید شهریاری و احمدی روشن، تغییر رشته داد و رفت راکتور اتمی خواند؛ خب در کار خودش سر در می آورد.» با این وجود همچنان هیچ تصویری از امیرحسین رائفی پور تا به الان منتشر نشده است. بهمن ماه 1395، فردی به نام «احسان اختیاری» در کنار «امیرحسین رائفی پور» در زمره شرکا قرار گرفت. همزمان «حسین کوثری» با دریافت حق الشرکه خود از جمع شرکا خارج شد. اما فروردین 1398، احسان اختیاری از جمع شرکا خارج شد و حسین کوثری دوباره به عنوان عضو، به هیات مدیره مصاف ایرانیان برگشت.

سال 1400 نیز طی «مجمع عمومی عادی» موسسه مصاف ایرانیان، مقرر می شود که امیرحسین رائفی پور به عنوان رییس هیات مدیره و مدیرعامل و حسین کوثری به عنوان عضو هیات مدیره برای مدت نامحدود منصوب شوند.

موسسه مصاف ایرانیان، پاییز 1402 اقدام به ثبت یک علامت تجاری با نام «مصاف فیلم» کرده است. مالک این علامت تجاری موسسه مصاف ایرانیان است و «امیرحسین رائفی پور» را به عنوان نماینده این موسسه معرفی کرده است. نشانی ذکر شده برای موسسه مصاف، تهران، میدان ابن سینا... قید شده اما برای نماینده آن که همان امیرحسین رائفی پور است، یک آدرس در منطقه ای در تهران آمده است؛ «پاسداران...». شهرک شهید چمران در واقع مربوط می شود به بنیاد تعاون وزارت دفاع که در ابتدا شهرکی بوده برای خانه های سازمانی کارکنان وزارت دفاع. حالا از اینکه در حال حاضر افراد غیر از کارمند وزارت دفاع نیز می توانند در این شهرک ساکن شوند یا خیر، اطلاعی در دست نیست.

امیرحسین در چه شرکت هایی عضو است؟

با جست وجوی نام و کد ملی امیرحسین رائفی پور، چند شرکت و موسسه بالا می آیند که او در آنها حضور دارد.

شرکت «ماشین سازی صدر ایرانیان فردا» یکی از آنهاست؛ این شرکت شهریور 1398 تاسیس شد که غیر از امیرحسین رائفی پور، افرادی با نام های «فریبا فلاح» و «سمیه پلاسی» در هیات مدیره «ماشین سازی صدر ایرانیان فردا» حضور دارند که البته «سمیه پلاسی» در آخرین تغییرات این شرکت از میان اعضای هیات مدیره حذف شده است. آدرس درج شده برای محل این شرکت، همان نشانی «امیرحسین رائفی پور» در شهرک چمران است. البته سال 1401، این شرکت به ساختمانی در محله ازگل تهران نقل مکان کرد.«ماشین سازی صدر ایرانیان فردا» در وبسایت شرکت نام تجاری خود را «صدرا روباتیک» معرفی کرده و نوشته «در سال 1398 با همکاری جمعی از باتجربه ترین مهندسان و متخصصان در حوزه اتوماسیون، ماشین آلات CNC و ابزار دقیق تاسیس شد. این مجموعه باتوجه به توانمندی، تجربه و دانش فنی خود و نیز ارزیابی و رصد مستمر بازار هدف، درصدد ارائه بهترین محصولات و خدمات در این حوزه به صنعتگران محترم می باشد.»شرکت دیگری که نام «امیرحسین رائفی پور» در آن دیده می شود، «شرکت سهامی خاص مهندسین صنعت اراده فردا» است؛ شرکتی که «سمیه پلاسی»، «مرتضی کندری»، «باقر بهرامی» و «محمدرضا جوکار» در آن حضور دارند. «سمیه پلاسی» همان شخصی است که مدتی در هیات مدیره «ماشین سازی صدر ایرانیان فردا» حضور داشت و بعدا از این شرکت خارج شد. در موضوع فعالیت این شرکت، تمامی زمینه های بازرگانی و تجاری، ازجمله واردات پوشاک و ماشین آلات و هر آنچه در ارتباط با فعالیت اقتصادی است را شامل می شود.

تاسیس موسسه خیریه؛ باز هم امیرحسین

موسسه دیگری که نام «امیرحسین رائفی پور» در آن دیده می شود، موسسه ای با نام «میعاد مهر مهدوی» است؛ موسسه ای که در واقع «واحد خیریه» موسسه مصاف ایرانیان است. این موسسه که سال 1398 تاسیس شده، برای معرفی خود نوشته «در این زمانه پر از ظلم و فساد و در عصر حکمرانی تجارت و لهو و لعب، به تمام دنیا نشان خواهیم داد منتظران حضرت ولی عصر (عج) مطابق سیره ایشان و اجداد طاهرینش به دنبال استقرار اخلاق و انسانیت بر جامعه هستند و تا ظهور ایشان از پای نخواهند نشست.»

در بخش دیگری اشاره شده که موسسه «میعاد مهر مهدوی» مجری طرحی با نام «مهر مهدوی» متعلق به موسسه مصاف ایرانیان است: «مهر مهدوی عنوان کلی طرحی است که موسسه مصاف ایرانیان با یاری شما عزیزان، در راستای ترویج فرهنگ مهدویت و همدلی بیشتر بین افراد جامعه آن را اجرایی کرده است که در آن شما مهدی یاوران گرامی می توانید به نیابت از امام زمان (عج) هر کار خیر و محبت آمیزی (مالی و غیرمالی) را در قالب این پویش انجام داده و ثواب آن را به آستان مقدس حضرت ولی عصر (عج) تقدیم کنید.»

موسسه خیریه یا واحد خیریه مصاف

در جایی دیگر از وبسایت این موسسه که عنوان خیریه دارد، خود را «مهر مهدوی مصاف» معرفی کرده است. موسسه «میعاد مهر مهدوی» در بخش تماس با ما، تنها یک شماره تلفن در تهران را نوشته و در ادامه شماره حساب و شماره کارت خود را منتشر کرده و آورده: «شما عزیزان می توانید کمک های خیرخواهانه خود را به نیابت و یاد امام زمان (عج) به صورت نقدی از طریق شماره حساب زیر یا درگاه پرداخت آنلاین سایت به دست نیازمندان برسانید و یاد و خاطر امام زمان(عج) را در بین اقشار مختلف جامعه زنده نمایید. لازم به ذکر است موارد واریز به حساب در قسمت نذر عام به صلاحدید موسسه هزینه خواهد شد و در صورتی که نذر خاص دارید پس از واریز مورد مصرف خاص را به ما اطلاع دهید.» فعالیت های این موسسه که سال 1398 تشکیل شده، در دایره وسیعی تعریف می شود. آبان ماه 1401، خبرگزاری فارس گزارشی که بیشتر شبیه به رپرتاژ بود، درباره این موسسه منتشر کرد. در گزارش فارس، مسوول این موسسه فردی با نام «مرتضی بهزادی» است که ردی از نام او در جمع موسسان و هیات مدیره نیست. طبق نوشته های خبرنگار فارس، این فرد «به سختی» راضی به گفت وگو شده و در عین حال «طبیعتا اجازه نداد تا از او عکسی گرفته شود.» براساس این گزارش، «پویش مهر مهدوی در واقع واحد خیریه موسسه مصاف ایرانیان است و این واحد رسما از عید غدیر 1399 تشکیل شد.» این درحالی است که طبق آگهی های روزنامه رسمی، تاسیس این موسسه مربوط به سال 1398 می شود.

مصاف مجوز خیریه نداشت؛ مجوز گرفتیم!

مسوول این موسسه در این مصاحبه که سال 1401 منتشر شده، درباره نحوه آغاز به کار آن گفته «حدود پنج سال پیش پویشی راه انداختیم به نام مهر مهدوی که مردم هر کار خیری به نیت امام زمان (عج) انجام می دادند، در اینترنت منتشر کنند. کارمان اوایل به این وسعت نبود. به عیادت بیماران و خانه سالمندان و... می رفتیم. نزدیک عید سال بعد، موج دوباره ای به صورت کاملا مردمی در موضوعات مختلف شکل گرفت. وقتی موسسه مصاف دید استقبال از این کارها زیاد است، تصمیم گرفت مهر مهدوی به عنوان یک پویش در موضوعات مختلف در کل سال فعالیت کند.»

به گفته این فرد مرتبط با موسسه مصاف ایرانیان، «سال قبل از کرونا مردم مدام به ما پیام می دادند که ما کسی را نمی شناسیم که کمک های مان را اهدا کنیم و اصرار داشتند ما واسطه شویم و کمک های شان را به دست نیازمندان برسانیم.» او می گوید موسسه مصاف ایرانیان، «به دلیل نوع مجوزش نمی توانست کار خیریه انجام دهد» و از همین رو تصمیم بر آن شد تا «یک موسسه خیریه ثبت کنیم و وقتی کرونا آمد ما مجوز داشتیم.» بنا بر گفته های «بهزادی»، این موسسه «وام» هم به مراجعینش می دهد که برای بازگشت پول هیچ سودی محاسبه نمی شود و همچنین، مدت زمان بازپرداخت آن می تواند طویل المدت باشد. در همین حال این موسسه در حوزه کارآفرینی هم فعالیت می کند و به گفته مسوول مهر مهدوی، آنها در سیستان و بلوچستان یک دامداری تاسیس کرده اند.

فعالیت واحد خیریه مصاف در یمن و افغانستان

نکته کمی عجیب درباره این موسسه «خیریه»، فعالیت در یمن و افغانستان است؛ به گفته این فرد مرتبط با موسسه مصاف ایرانیان، «در برنامه اطعام عید غدیر 1401، 21 هزار بسته غذا در تهران، سیستان و بلوچستان، کرمان، اهواز، یمن و افغانستان توزیع کردیم. به افغانستان هم در زمان های مختلف سه سری کمک فرستادیم.» او تاکید کرده که «در بحث های خیریه، مهر مهدوی چند وقتی است به سایر کشورها هم ورود کرده و الان در یمن و افغانستان هم فعالیت داریم.» در عکس های موجود روی وبسایت این موسسه، تصاویری از کیسه های مواد غذایی که احتمالا آرد یا برنج و خرما باشند، منتشر شده و در توضیح آن آمده «کمک های مهر مهدوی به مناسبت عید غدیر در یمن».

در وبسایت این موسسه همچنین خبرهایی از ساخت و ساز واحدهای مسکونی برای معلولان در قرچک یا برای نیازمندان در سیستان و بلوچستان منتشر شده است.

دفتر خیریه، در ساختمان یک موسسه دیگر

در ابتدای تشکیل، محل استقرار دفتر موسسه «میعاد مهر مهدوی» طبقه اول از ساختمانی در محله نظام آباد تهران بود. طبق مدارک موجود، دفتر این موسسه، تا آبان 1400 در این محل قرار داشت. حدود یک سال قبل از تاسیس رسمی «میعاد مهر مهدوی» و استقرار در این ساختمان، طبقه زیرزمین آن، نشانی موسسه ای به نام «حماسه مقام ایرانیان» بود؛ آدرس استقرار این موسسه سال 1397 به همین نشانی منتقل شده بود. «حماسه مقام ایرانیان» سال 1398 منحل شد. «محمد تاجیک رستمی» یکی از افرادی که در این موسسه حضور داشته و مدیر تصفیه موسسه نیز شد، سال 1398 هنگام تاسیس موسسه «میعاد مهر مهدوی» از اعضای هیات مدیره آن بود.

مخرج مشترک مصاف و حماسه مقام ایرانیان

در موسسه «حماسه مقام ایرانیان» که سال 1394 تاسیس شد، فردی با نام «احسان اختیاری» در زمره مدیران اولیه و شرکای موسسه حضور داشت. «احسان اختیاری» سال 1395 وارد هیات مدیره موسسه «مصاف ایرانیان» شد. البته این حضور او دایمی نبود؛ سال 1398 او با دریافت حق الشرکه خود از جمع هیات مدیره مصاف ایرانیان خارج شد. نام این فرد تنها در ارتباط با همین دو موسسه یعنی «حماسه مقام ایرانیان» و «مصاف ایرانیان» دیده می شود و با جست وجوی این نام، هیچ رد دیگری از او یافت نمی شود.

به عبارت ساده تر، این فرد در سال های 1394 تا 1398، مخرج مشترک دو موسسه «مصاف ایرانیان» و «حماسه مقام ایرانیان» بوده است. از «حماسه مقام ایرانیان» اطلاعاتی در فضای وب، در دست نیست؛ یعنی این موسسه فعالیتی که نام و نشانی از آن بر جا بماند، نداشته است.

اثا ث کشی خیریه به دفتر آژانس مسافرتی

برج 8 سال 1400 طی آگهی رسمی، دفتر موسسه «میعاد مهر مهدوی» به آدرس «شهر تهران، محله شیخ هادی، خیابان دانشگاه، خیابان جمهوری اسلامی، پلاک 1074، طبقه اول» تغییر پیدا کرد. این مکان اما تنها به موسسه «مهر مهدوی» اختصاص نداشت. شهریور ماه 1400، شرکتی با نام «مسافران صبح آرمان فرج» تاسیس شد که نشانی درج شده در آگهی رسمی تاسیس آن، دقیقا همین آدرس جدید مهر مهدوی بود. از جهت احتمال تفاوت واحد در ساختمان نیز کدپستی هر دو آدرس با یکدیگر مقایسه شدند که هر دو یکسان بودند. «مسافران صبح آرمان فرج» در زمینه «اخذ روادید، تنظیم و انجام مسافرت های گروهی داخلی و خارجی (برگزاری تور)، ذخیره مکان (رزرو اقامتگاه) و هرگونه خدمات گردشگری» فعالیت دارد.

مدیر آژانس، همکار مصاف در واحد گردشگری

یکی از مدیران «مسافران صبح آرمان فرج» که سمت ریاست هیات مدیره را هم برعهده دارد، شخصی با نام «بابک یاوری فرد» است. این شخص همچنین عضو موسسه ای با نام «اندیشکده پیشرفت گردشگری ایران» است. این موسسه رابطه تنگاتنگی با موسسه مصاف دارد و در بین واحدهایی که مصاف در ساختار خود تعریف کرده، «اندیشکده پیشرفت گردشگری ایران» با «واحد گردشگری مصاف» همکاری می کند. تیر ماه 1400، در معرفی نشست «14 استراتژی بازاریابی جذب گردشگر در ایران» با سخنرانی «بابک یاوری فر»، این برنامه از «سلسله ارائه های مسوولیت اجتماعی موسسه مصاف و اندیشکده پیشرفت گردشگری ایران» معرفی شده بود. همچنین یاوری فر «همکار واحد گردشگری موسسه مصاف» و «معاون اجرایی اندیشکده پیشرفت گردشگری ایران» خوانده شده بود. بابک یاوری فر همچنین شرکتی به نام «هیربد توسعه پایدار» تاسیس کرده بود که پس از مدتی نام آن را به موسسه «اندیشه ورزان پیشرفت گردشگری ایرانیان» تغییر داد.

اندیشکده پیشرفت گردشگری، میعاد مهر مهدوی و مصاف ایرانیان

بنا بر این، همکاری دو موسسه «اندیشکده پیشرفت گردشگری ایران» و «مصاف ایرانیان» روشن است؛ معاون اندیشکده مذکور، یعنی بابک یاوری فر، از مدیران آژانس مسافرتی «مسافران صبح آرمان فرج» نیز هست. نشانی این آژانس مسافرتی حدود یک سال با نشانی موسسه «خیریه» با نام «میعاد مهر مهدوی» که خود را مجری طرح «مصاف ایرانیان» معرفی کرده، مشترک بوده است؛ بنا بر این دور از ذهن نخواهد بود اگر این سه موسسه با یکدیگر مراودات خاص دیگری داشته باشند.

سایر اعضای میعاد مهر مهدوی

«زهرا زرجویان»، «محسن اسدزاده»، «محمد تاجیک رستمی»، «سید مهدی هاشمی زاده» در کنار «امیرحسین رائفی پور» اعضای هیات مدیره موسسه «میعاد مهر مهدوی» در ابتدای تشکیل هستند. «امیرحسین محمودی» و «رکسانا یزدان بد» نیز به عنوان علی البدل و بازرس در جمع هیات مدیره حضور دارند. البته بعد از مدتی «محمد تاجیک رستمی» از هیات مدیره «میعاد مهر مهدوی» خارج شد.

شرکای رائفی پور در «میعاد مهر مهدوی»

«محسن اسدزاده»، مدیرعامل شرکت «تامین راه آریا» است. این شرکت «در زمینه واردات قطعات ماشین آلات سنگین راهسازی و معدن، فعالیت می کند. محصولات وارداتی شامل قطعات زیربندی، شاسی، موتوری، گیربکس، برقی، پمپ، سوخت، توربین و سایشی از 7 کشور جهان اعم از امریکا، ایتالیا، اسپانیا، آلمان، ژاپن، کره جنوبی و چین» می باشد. این شرکت نماینده انحصاری چندین برند خارجی است. «اسدزاده» همچنین عضو هیات مدیره شرکت «صنعت فولاد آتون» نیز هست. شریک دیگر امیرحسین رائفی پور در موسسه «میعاد مهر مهدوی» یا همان خیری مصاف ایرانیان، فردی به نام «سید مهدی هاشمی زاده» است. او سال 1397 عضو هیات مدیره شرکت «تعاونی مسکن کوثر عظیم فرشتگان جمکران» شده است و تاکنون خروجش از این شرکت ثبت نشده است. هاشمی زاده همچنین نایب رییس هیات مدیره موسسه «زمانه آفرینش های نوین عصر» است. «امیرحسین محمودی» نام دیگری است که در موسسه خیریه مصاف ایرانیان حضور دارد. او عضو هیات مدیره شرکت «سیمین منشور» است که در «حوزه الکترونیک و امنیت نرم افزار» فعالیت دارد. «رکسانا یزدان بد» هم که در این موسسه حضور دارد، عضو هیات مدیره شرکت «خدمات بیمه ای نسیم آرامش یزدان» است. تا امروز هیچ گاه تصویری از امیرحسین رائفی پور و حسین کوثری که عضو هیات مدیره مصاف ایرانیان هستند، منتشر نشده است. این موضوع در ارتباط با احسان اختیاری که مدتی نیز عضو این موسسه بوده، صدق می کند. ازسوی دیگر، علی اکبر رائفی پور خود را مدعی شفافیت می داند؛ اما هوادارانش معتقدند چون موسسه او موسسه ای دولتی نیست، وظیفه ای برای انتشار اسناد مالی خود ندارد؛ این در شرایطی است که محل تامین بودجه این موسسه همواره در ابهام بوده ولی مدیران آن نیازی به تنویرافکار عمومی نمی بینند. با این حال، ارتباطات وسیع رائفی پور با بخش هایی از حاکمیت، برخی حدس و گمان هایی درباره کمک ها به این موسسه مطرح می کنند. در کنار این موضوع، تاسیس یک موسسه خیریه می تواند سوالات بیشتری را در ذهن متبادر کند؛ موسسه ای که به قول خودش در یمن و افغانستان هم فعالیت دارد و اما خبری از شفافیت درباره صورت های مالی آن نیست.

درباره علی اکبر رائفی پور؛ صاحب دژ آهنین در آرزوی میدان سیاست

کارش را از دهه 80 خورشیدی شروع کرده است؛ آن زمان علی اکبر رائفی پور زمانی که 20 و اندی سال داشت، نخستین بار پشت تریبون رفت و میکروفن را در اختیارش گذاشتند؛ او با سخنان عجیب و غریبش معروف شد. منتقدانش او را فردی می دانند که ادعای «همه چیز دانی» دارد. از فراماسونری و شیطان پرستی و آخرالزمان گرفته تا مهدویت و تحلیل بازار دلار و حتی اشکال هندسی و غیرهندسی روی اسکناس های دلار. از هر دری سخن می گوید. او شهرتش را مدیون همین سخنان شاذ و عجیبش است. در سال های ابتدایی که او سخن رانی تازه کار بود، می گفت در راستای «مبارزه با صهیونیسم، اومانیسم و فراماسونری» صحبت می کند که همین موارد را مخفف کرد و نام موسسه اش را «مصاف» گذاشت؛ موسسه ای که سال 1389 تاسیس شده است.

رائفی پور متولد 1363 است؛ به گفته خودش، مدرک کارشناسی حسابداری و به گفته منتقدانش کاردانی حسابداری دارد و حتی به عقیده برخی تحصیلات دانشگاهی ندارد؛ خودش می گوید پدرش بازنشسته ارتش است. او رشد خود را باید مدیون دوران زمامداری محمود احمدی نژاد و رفقا باشد؛ دورانی که سخنان عجیب خریداران زیادی داشت؛ از ماجرای هاله نور که رییس دولت مملکت تعریف می کرد گرفته تا لزوم گنجاندن نامه احمدی نژاد در کتب درسی از سوی احمد جنتی؛ در زمانه ای که صاحبان منصب و شوکت چنین می گفتند، قاعدتا راه برای جوانی که همین جنس سخنان را می گفت، صاف و باز می شد. رائفی پور دقیقا در زمانه ای که انکار هلوکاست از سوی محمود احمدی نژاد در تریبون ها رواج داشت و برخی نیز در حاکمیت نظرات او را می پسندیدند، سوار بر همین موج شد و از «صهیونیسم» و «شیطان پرستی» و نقش یهودیان در اداره دنیا می گفت! سخنان عجیب و غریب کم نگفته و نمی گوید؛ البته در سال های اخیر به واسطه آنکه برای ایفای نقش در میان محافظه کاران خیز برداشته، سعی در تصحیح و تکذیب سخنان قبلی اش کرده و به قول خودش به «شبهات» پاسخ داده است. بسیاری معتقدند رائفی پور به واسطه اظهاراتی که کمتر کسی به آن پرداخته بوده مخاطبان جوان محافظه کار زیادی را جذب خود کرده است. به عبارت بهتر او روی موضوعاتی دست می گذاشت که برای مخاطبان جوان محافظه کارش جذاب بود.

هوادارانش چنان متعصبانه از این «استاد» شان دفاع می کنند که برخی تشکیلات «مصاف» را با القابی تند توصیف می کنند. آنها معتقدند که او بسیاری از تعالیم را با خوانشی غیرمعمول و دور از ذهن به خورد مخاطبانش می دهد و جامعه هدفش را به خوبی در میان جوانان محافظه کار پیدا کرده است.

در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال 1396 و بعد از آن هم از حامیان ابراهیم رییسی، رییس دولت سیزدهم بود و هست؛ سال 1396، زمانی که «امیرحسین مقصودلو» یا همان «امیر تتلو» نیز در کنار رائفی پور و برخی دیگر به صف حامیان ابراهیم رییسی پیوست، «استاد» مصافی ها نامه ای سرگشاده خطاب به تتلو نوشت و او را معیار «حق و باطل» توصیف کرد:«امیر حسین عزیز؛ به خاطر این روزها به حالت غبطه می خورم، نه فقط از این جهت که مظلوم واقع شده ای بلکه بیشتر برای اینکه معیار تشخیص حق از باطل گشته ای». رائفی پور همیشه موسسه اش یا همان «مصاف» را موسسه ای خصوصی می داند که با اعانه های مردمی امورات خود را می گرداند؛ اما دسترسی هایی که استاد تشکیلات دارد، گزینه های دیگری را به ذهن متبادر می کند. هنگامی که کاووس سیدامامی فعال محیط زیست و استاد دانشگاه امام صادق به اتهام جاسوسی در بازداشت بود و او در زندان «خودکشی کرد»، جزییاتی از فیلم مداربسته سلول سیدامامی را در توییتر منتشر کرد. او همچنین فهرستی از ایمیل های کاوه مدنی معاون اسبق سازمان حفاظت محیط زیست را از حساب توییتر خود در معرض دید عموم گذاشت. این اقدامات به ارتباط های خاص او بیشتر دامن زد که البته وقتی او به ساخت سلاح و سیستمی به قول خودش «پدافندی» اقدام کرد، دسترسی ها و مجوزهای خاص این چهره تازه سر بر آورده محافظه کاران را به رخ افکار عمومی کشید. بسیاری معتقدند او صاحب یکی از گسترده ترین لشکرهای سایبری است؛ بعضا دیده می شود که در فضای توییتر وقتی کسی نقدی به او می کند، لشکری از حساب های توییتری به سمت نویسنده حمله ور می شوند. در ماه های اخیر او عزم کرده تا در سیاست ایفای نقش کند و کمتر از کلماتی که معروفش کرده بود استفاده می کند؛ کلماتی نظیر «خر حزب اللهی»، «سگ سکولار»، «غرب گدا» و...! در همین اثنا، وقتی او سعی داشت تا دیگر رقبای محافظه کارش را مورد حمله قرار دهد، در یک برنامه زنده تلویزیونی مدعی شد که یکی از نمایندگان مجلس 140 سکه بهار آزادی رشوه گرفته است؛ مجلسی ها واکنش های تندی نشان دادند و رییس مجلس هم خواستار برخورد دادستانی شد. چند روز بعد از بالا گرفتن سر و صداها، دادستانی اعلام کرد که علی اکبر رائفی پور را برای این ادعا، «دعوت» کرده است؛ واژه ای که در خبر قوه قضاییه استفاده شد مورد انتقاد بسیاری از کاربران در فضای مجازی قرار گرفت و نحوه برخورد با او را با نحوه برخورد با مردم عادی مقایسه و از این تبعیض انتقاد کردند. البته که پس از خوابیدن سر و صداها، دیگر خبری از نتایج «دعوت» دادستانی منتشر نشد، تا تئوری آنهایی که معتقدند استاد از مصونیتی در حد دژهای آهنین برخوردار است، بیشتر نزدیک به واقعیت شود.