آرشیو چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳، شماره ۲۳۵۶۸
فرهنگ مقاومت
۷

یادبود 5000 معلم شهید

کامران پورعباس

جامعه بزرگ و شریف فرهنگیان و معلمان، حدود پنج هزار شهید تقدیم انقلاب اسلامی ایران نموده است که بخش اعظم آنان در دوران هشت سال دفاع مقدس به مقام «عند ربهم یرزقون» نایل گردیده اند.

در جنگ تحمیلی بیش از یکصد و پنجاه هزار نفر از فرهنگیان در جبهه های حق علیه باطل حضور یافتند و چهار هزار و نهصد نفر از آنان عشقبازی با محبوب نموده و شربت شهادت نوشیدند.

درود می فرستیم و ادای احترام می نماییم به تمامی شهدای فرهنگی و به مناسبت هفته معلم یادی می نماییم از تعدادی از شهدا و ایثارگران جامعه بزرگ فرهنگیان و همچنین یاد می نماییم از برخی شهدای شاخص که کمتر کسی از معلوم بودن و سوابق ارزنده و ارزشمندشان در سنگر تعلیم و تربیت اطلاع دارد.

شهید مرتضی مطهری

استاد شهید آیت الله مرتضی مطهری از دوازده سالگی در حوزه علمیه مشهد و از هجده سالگی در حوزه علمیه قم تحصیل علوم دینی نمود.

بعد از پانزده سال از قم به تهران مهاجرت کرد و به تدریس در مدرسه مروی و نیز تالیف و سخنرانی های تحقیقی ‏پرداخت. در سال 1334، تدریس در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران را آغاز ‏ نمود.

از سال 1341 که نهضت امام خمینی آغاز گردید، به طور فعال در کنار امام بود و سازماندهی قیام پانزده خرداد را در کارنامه دارد.

پس از تبعید امام خمینی به خارج از کشور در 13 آبان 1343، به تالیف کتاب در موضوعات مورد نیاز جامعه و ایراد سخنرانی در دانشگاه ها و مساجد مختلف ادامه داد.

از سال 1349 تا 1351 در حسینیه ارشاد، مسجد الجواد، مسجد جاوید و مسجد ارک و غیره برنامه‏های تبلیغی و افشاگرانه داشت. بارها دستگیر و زندانی شد. در سال 1353 ممنوع المنبر گردید که تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت.

از مهم ترین خدمات استاد مطهری در طول حیات پربرکتش ارائه ایدئولوژی اصیل اسلامی از طریق درس و سخنرانی و تالیف کتاب بود.

این امر خصوصا در سالهای 1351 تا 1357 به خاطر افزایش تبلیغات گروه های چپ و پدید آمدن گروه های مسلمان چپزده و ظهور پدیده التقاط به اوج خود رسید.

در نجف اشرف و پاریس با امام خمینی دیدار و گفت وگو درباره مسائل و تحولات انقلاب داشت.

امام خمینی در پاریس، شهید مطهری را مسئول تشکیل شورای انقلاب اسلامی نمود. هنگام بازگشت امام خمینی به ایران، مسئولیت کمیته‏ استقبال از امام را برعهده گرفت.

بی تردید افرادی یافت می شوند که در بعدی از ابعاد زندگی پیشرفت های قابل توجهی داشته اند، و یا در برخی از علوم به درجات عالی رسیده اند، اما به ندرت می توان افرادی را یافت که جامع ابعاد مختلف باشند. لیکن با سیری در زندگی علمی و عملی شهید مطهری، می توان اذعان نمود که ایشان یکی از این نادره های دوران است.

شهید مطهری با تلاش و کوشش خود توانست در کلام و فلسفه اسلامی نظریه پرداز و در فقه و اصول مجتهد شود و در تفسیر قرآن شیوه ای نوین و در مسائل اقتصادی و اجتماعی فکر و اندیشه ای نو داشته باشد و در تشخیص نیازهای فکری جامعه به خصوص نسل جوان، قوی و دارای دقت نظر گردد و در عین حال همراه با انقلاب و همگام با آن قدم بردارد.

امام خمینی در مورد شهید مطهری فرمودند: «مرحوم آقای مطهری، یک فرد بود که جنبه های مختلف در او جمع شده بود و خدمتی که به نسل جوان و دیگران مرحوم مطهری کرده است، کم کسی کرده است».

استاد مطهری به طور فعالی در خدمت نهضت قرار داشت و در تمام مراحل آن نقشی اساسی ایفا نمود.

تا پیروزی انقلاب اسلامی همواره در کنار رهبر و بنیانگذار انقلاب و مشاوری دلسوز و مورد اعتماد برای ایشان بود.

شهید مطهری، امام خمینی را روح قدس الهی، جان جانان، قهرمان قهرمانان، نور چشم و عزیز ملت ایران و استادی عالیقدر و بزرگوار می خواند و ایشان را حسنه الهی می دانست.

پس از انقلاب نیز بسیار در برابر جریانات التقاط و تحجر افشاگری نمود و سرانجام نیز در همین راه جان فدا کرد.

استاد مطهری هشتاد روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی در شامگاه یازدهم اردیبهشت 1358 در حالی که از یکی از جلسات فکری- سیاسی بیرون می آمد، با گلوله یک تروریست عضو گروهک فرقان به شهادت رسید.

در پیام تسلیت امام خمینی به مناسبت شهادت استاد مرتضی مطهری از شخصیت عظیم این شهید اعلامرتبه با این تعابیر یاد شده است: شهید بزرگوار، متفکر و فیلسوف و فقیه عالی مقام، فرزند بسیار عزیز، از شخصیت هایی بود که حاصل عمرم محسوب می شد، فرزند برومند، عالم جاودان، از شخصیت های فداکار که در زندگی و پس از آن با جلوه خود نورافشانی کرده و می کنند، از فرزندانی که با شعاع فروزان خود مردگان را حیات می بخشند و به ظلمت ها نور می افشانند، پاره تن، از فرزندان فداکار اسلام، در طهارت روح و قوت ایمان و قدرت بیان کم نظیر بود.

شهید مطهری تنها شخصیتی هستند که امام خمینی تمامی آثارشان را تایید نموده و آنها را انسان ساز دانسته اند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای بارها و بارها از عظمت شخصیت و خدمات عظیم شهید مطهری سخن گفته اند و مکررا به مطالعه آثار شهید توصیه نموده اند. برخی حقایق و تعابیری که رهبر انقلاب در رهنمودهای مختلفشان در مورد شخصیت و خدمات شهید مطهری تبیین فرموده اند، عبارتند از:

- شهید کم نظیر، شهید بزرگ انقلاب

- معلم برجسته و همیشه زنده و پایدار

- دارای فکر عمیق همراه با اخلاص

- متفکر دین شناس مومن بااخلاص و پرکار

- پهلوان میدان مبارزه با افکار التقاطی

- تسلط کامل بر فضای فکری و فرهنگی کشور

- مجاهد فی سبیل الله، مبارز و مجاهد در راه خدا

- خصوصیت ممتاز این بزرگوار، دفاع از حقیقت و دفاع از اسلام بدون رودربایستی، بدون ملاحظه و بدون بیم و هراس بود.

- شهید راه اتحاد دانشگاه و حوزه

- جریان فکری اسلامی انقلاب و نظام اسلامی ما در بخش عمده ای متکی به تفکرات شهید مطهری است.

- معلمی به معنای گسترده، در زیباترین شکل آن در این شخصیت عظیم انقلاب متجلی و متبلور بود.

- ما در دهه های آینده به مطهری ها نیاز مبرم داریم.

- به معنای واقعی کلمه یک معلم بود. همه آن خصوصیاتی که ما در معلمین مدارس مان یا مدرسین دانشگاه های مان انتظار داریم، در این مرد وجود داشت. علم داشت، تعهد داشت، دقت داشت، پیگیری داشت، نظم و انضباط در کار داشت؛ خیلی خصوصیات مثبت در این مرد بزرگ وجود داشت.

شهید دکتر محمد مفتح

شهید دکتر محمد مفتح در حوزه علمیه قم تحصیل نمود و مدرسی بزرگ در حوزه شد.

در حالی که در حوزه علمیه به درجه اجتهاد رسیده بود، در دانشگاه نیز موفق به اخذ درجه دکتری گردید. همزمان به تدریس در حوزه و تدریس در دبیرستان های قم پرداخت.

در دوران طاغوت در شهرهای مختلف سخنرانی های روشنگرانه انجام داد و بارها توسط ساواک دستگیر و شکنجه شد.

شهید مفتح، پس از گذراندن دوره دانشگاه، افزون بر تدریس در حوزه، به تدریس در دبیرستان های قم پرداخت. از جمله آن دبیرستان ها، دبیرستان دین و دانش بود. وی از همان ابتدای تدریس در این دبیرستان، به روشن ساختن و آشنا کردن ذهن دانش آموزان با شرایط زمان و مسائل گوناگون سیاسی و اجتماعی جامعه پرداخت و دبیرستان دین و دانش را به پایگاه مهمی برای بحث های خود تبدیل کرد. وی از این راه، نسل جوان را با اسلام آشنا ساخت و وحدت میان روحانیت و اقشار فرهنگی را تحقق بخشید. شهید مفتح می کوشید دانش آموزان را با روشنگری و بیداری، به میدان مبارزه با طاغوت بکشاند و این کار را با تلاش علمی آغاز کرد.

شهید مفتح با همکاری شهید دکتر بهشتی و حضرت آیت الله خامنه ای، به منظور تقویت پیوند دانش آموزان، فرهنگیان، دانشجویان و روحانیان، «کانون اسلامی دانش آموزان و فرهنگیان» را در قم به وجود آورد. این کانون، نخستین مجتمع اسلامی پویایی بود که در آن گروه های گوناگون جمع می شدند و جلوه ای بود که هماهنگی همه قشرهای جامعه بر محور اسلامی و بینش زنده و سازنده اسلام را نشان می داد. در جلسات هفتگی این کانون، افرادی برجسته درباره مسائل مهم دینی سخنرانی می کردند. مقام معظم رهبری، این کانون را کانونی اسلامی برای دانش آموزان و فرهنگیان قمی و آن را نخستین مجمع هماهنگ کننده و نزدیک کننده روحانی و دانشجو می دانست.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، آخرین مسئولیتش سرپرستی دانشکده الهیات و عضویت در شورای گسترش آموزش عالی کشور بود.

شهید آیت الله دکتر محمد مفتح از جمله روحانیون روشنفکر و روشنگری بود که نقش مهمی در نهضت اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی ایفا نمود و قدم های موثری در راه ایجاد وحدت بین حوزه های علمیه و دانشگاه و دو قشر روحانی و دانشگاهی برداشت. وی با درخواست دانشجویان دانشکده الهیات و بعد از مشورت با استاد مطهری سرپرست دانشکده الهیات شد و علاوه بر این سرپرستی کمیته منطقه 4 تهران نیز بر عهده وی بود.

دکتر مفتح در اولین سالی که اسلام بر جامعه حاکم شده بود و کشور تحت رهبری های حضرت امام به پیش می رفت به کوشش خود در وحدت حوزه و دانشگاه افزود و در سالگرد شهادت آیت الله حاج سید مصطفی خمینی اقدام به تشکیل سمینار وحدت حوزه و دانشگاه در دانشکده الهیات نمود که این اولین سمیناری بود که تحت این عنوان برگزار می شد.

سرانجام آیت الله مفتح، پس از عمری تلاش و جهاد مستمر و خستگی ناپذیر در 27 آذر 1358، هنگام ورود به دانشکده الهیات، توسط عناصر منحرف گروهک فرقان هدف گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید.

امام خمینی در پیام شان به مناسبت شهادت دکتر مفتح، از ایشان با عناوین دانشمند محترم و استاد محترم و از مردان برومند اسلام یاد نمودند.

روز شهادت دکتر مفتح به مناسبت فعالیت های چشمگیر این شهید والامقام در راه تحقق وحدت بین حوزه و دانشگاه «روز وحدت روحانی و دانشجو» نام گذاری شد.

شهید محمد ابراهیم همت

محمد ابراهیم همت علمدار خیبر، شهید عاشورایی و نظر شده امام حسین(ع) را بیشتر به عنوان یک سردار و فرمانده بزرگ و بسیار معروف می شناسیم؛ اما شاید کمتر کسی از معلم بودن و عملکردش در این سنگر اطلاع داشته باشد.

محمد ابراهیم در دوران طاغوت، پس از پایان دوران سربازی و بازگشت به زادگاهش شهرضای اصفهان، شغل معلمی را برگزید و ابتدا در روستاها و سپس در شهرضا در مدارس شهر مشغول تعلیم و تربیت گردید.

در این دوران با نهضت امام خمینی آشنا شد و کوشید تا در محیط مدرسه و کلاس درس، دانش آموزان را با معارف اسلامی و اندیشه های انقلابی حضرت امام آشنا نماید و در تشویق و ترغیب دانش آموزان به کسب بینش و معرفت دینی و سیاسی نقش پررنگی داشت.

روشنگری های پرشور و آتشین او علیه رژیم ستمشاهی موجبات تعقیبش توسط ماموران رژیم را فراهم آورد؛ لذا یک جا نماند و شهر به شهر می گشت و هر شهری هم که می رفت همچنان به افشاگری و مبارزات انقلابی ادامه می داد و اقشار مختلف هم تحت تاثیرش در مبارزات مصمم تر می شدند و سرانجام برای سازماندهی تظاهرات به شهرضا بازگشت و پرچمداری جوانان مبارز شهرضا در مبارزات انقلابی را عهده دار گردید.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز همچنان در لباس مقدس معلمی در شهرضا به تعلیم و تربیت و پرورش نسل انقلابی پرداخت.

از آنجا که به سپاه و لباس مقدس پاسداری عشق زیادی داشت، از اداره آموزش وپرورش ماموریت گرفت و لباس پاسداری و سربازی امام حسین(ع) بر تن کرد و ابتدا در کردستان با ضدانقلاب و بعدها در جنگ تحمیلی با بعثی ها قهرمانانه جنگید و سرانجام بی سر همچون اربابش اباعبدالله الحسین(ع) و تمامی شهدای کربلا و بی دست همچون قمرمنیربنی هاشم(ع) از فرش به عرش پرواز نمود و ابدی و عاشورایی گردید.

شهید سیدمحمد بهشتی

از شهید مظلوم و والامقام و اعلا درجه آیت الله شهید سید محمد حسینی بهشتی نیز بسیار عظمت ها و افتخارآفرینی ها شنیده ایم؛ اما شاید کمتر کسی از معلم بودن و عملکرد گسترده و کم نظیرش در سنگر آموزش و پرورش شنیده باشد.

دکتر شهید بهشتی علاوه بر تحصیلات علوم اسلامی در قم، به تحصیل در علوم جدید نیز پرداخت و در سال 1338 دوره دکترای دانشکده الهیات و معارف اسلامی را به پایان رساند.

در حین درس خواندن به معلمی و تدریس پرداخت و از سال 1330 در دبیرستان حکیم نظامی قم به عنوان دبیر زبان انگلیسی مشغول به کار شد. در سال 1333 دبیرستان دین و دانش قم را تاسیس کرد و مدیر آن شد.

در سال 1338 کلاس های زبان و علوم دیگر را برای روحانیان حوزه دایر نمود.

در سال 1340 همراه با عده ای از مدرسان مبارز حوزه به تاسیس مدارس برنامه ریزی شده برای طلاب اقدام کرد که از جمله این مدارس، مدرسه حقانی را می توان نام برد. بعدها به کمک جمعی از فضلای حوزه علمیه گروه تحقیقاتی درباره حکومت در اسلام را تشکیل داد.

در همان سال به اجبار ساواک از قم به تهران منتقل شد و در مدرسه کمال به عنوان دبیر زبان انگلیسی تدریس نمود.

روشنگری دانش آموزان و فرهنگیان و تعامل گسترده با حوزویان و دانشگاهیان مبارز و مبارزات گسترده انقلابی، جزء لاینفک کار معلمی اش بود.

در سال 1343 در تهیه برنامه جدید تعلیمات دینی برای مدارس شرکت کرد.

در سال 1344 به آلمان عزیمت و در سال 1349 به تهران بازگشت و به ادامه فعالیت در برنامه ریزی و تهیه کتاب های تعلیمات دینی مدارس با همکاری شهید باهنر و دیگران پرداخت که در نتیجه آن اتفاق شگفت انگیزی افتاد.

در کتاب های دینی دوران طاغوت که با عکس های منفور و منحوس شاه و فرح و ولیعهد آغاز می شدند، مباحث مهم سیاسی اسلام بدون مخفی کاری و تحریف گنجانده شدند. مباحثی مانند: جامعه اسلامی، جهان بینی اسلام، خلافت و امامت، پیروزی نهائی حق در بینش تاریخی اسلام از دیدگاه شیعه، جهاد، عدالت و مواسات در اسلام و...

به تدریج کتاب ها چاپ و در برنامه درسی دانش آموزان قرار گرفت و به این ترتیب میلیون ها دانش آموز راهنمایی و دبیرستان در سراسر کشور با مطالعه این کتاب ها با معارف و مفاهیم ناب و اصیل اسلامی در عرصه سیاست آشنا شدند.

علاوه بر اینها سمینارهای متعددی در سراسر کشور برای معلمان دینی برگزار می شود و شهید بهشتی در این جلسات کتاب های دینی جدید را برای معلمان کشور تدریس و تشریح می نماید و به این ترتیب آموزه های اعلای اسلام ناب محمدی(ص) و روح انقلابیگری را در فرهنگیان و دانش آموزان می دمد و سربازان مومن و مبارز انقلابی در عرصه فرهنگ و دانش پرورش می دهد.

دکتر بهشتی در آن برهه ای که کتاب ها را تدوین و تکمیل می نمود، همواره نگران بود که کار ناتمام بماند. اما با یاری خدا و با اتکا به روش حساب شده موفق شدند تا آخرین کتاب را تهیه و چاپ کنند. درست زمانی که آخرین کتاب را برای چاپ دادند، دستگاه جهنمی ساواک باخبر شد که چه کرده اند. بعدها ساواک بیشتر به متن کتاب ها حساس می شود و آنها را بررسی می کند و متوجه ماجرا می شود و از آموزش وپرورش توضیح می خواهد؛ اما دیگر کار از کار گذشته بود و به فاصله کوتاهی پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی محقق می گردد.

شهیدان رجایی و باهنر

محمدعلی رجایی در دانشسرای عالی تربیت معلم تحصیل نمود و در بیجار، خوانسار و نهایتا در تهران به تدریس پرداخت.

شهید رجایی از جمله مبارزانی بود که از آغاز نهضت اسلامی در زمره یاران امام خمینی به مبارزه با رژیم پهلوی پرداخت و شکنجه و بازجویی های طاقت فرسا و سال های طولانی زندان همراه با سخت ترین شکنجه ها را متحمل گردید. در زندان نیز به ترویج اسلام انقلابی در بین زندانیان می پرداخت. آخرین بار در آبان 1357 از زندان آزاد شد و به از سرگیری فعالیت های سیاسی و فرهنگی خود پرداخت و اقدام به تاسیس انجمن اسلامی معلمان مبارز کرد.

پس از پیروزی انقلاب مسئولیت های وزیر آموزش وپرورش، نماینده مردم تهران در مجلس و نخست وزیری را عهده دار گردید و سرانجام در سال 1360 به ریاست جمهوری رسید.

شهید محمدجواد باهنر در مدرسه معصومیه کرمان به فراگیری درسهای حوزوی پرداخت. علاوه بر این فوق لیسانس علوم تربیتی و دکترای الهیات از دانشگاه تهران گرفت. پیش از پیروزی انقلاب به عنوان معلم فعالیت می کرد و به تدوین کتاب های درسی دینی و قرآن به همراه شهید بهشتی و دیگران پرداخت. او حدود سی کتاب و جزوه تعلیمات دینی از دوره ابتدائی تا دانشگاه را تالیف کرد که آثار شگفت انگیزی داشت که پیشتر شرح دادیم.

از آغاز نهضت امام خمینی از مبارزان موثر بود. با سخنرانی های خود در مساجد، مجالس روضه، هیئت ها و حسینیه ها در مورد اندیشه های امام خمینی و برنامه های نهضت روشنگری می نمود و شور انقلابی را در مردم شعله ور می کرد.

چندین نوبت توسط ساواک و شهربانی حکومت پهلوی دستگیر و زندانی و بارها ممنوع المنبر شد.

پس از انقلاب در سازمان نهضت سوادآموزی خدمت کرد و سپس مسئولیت های نماینده مردم کرمان در مجلس خبرگان قانون اساسی، نماینده شورای انقلاب در وزارت آموزش وپرورش، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و عضویت در ستاد انقلاب فرهنگی و وزیر آموزش وپرورش در کابینه نخست وزیری رجایی را عهده دار گردید و سرانجام پس از رئیس جمهور شدن شهید رجایی به نخست وزیری رسید.

هنوز کمتر از یک ماه از عمر دولت رجایی نگذشته بود که آقایان رجایی و باهنر در 8 شهریور 1360 در انفجار ساختمان نخست وزیری به شهادت رسیدند.

مقام معظم رهبری مکررا از عظمت شخصیت و خدمات عظیم شهیدان رجایی و باهنر سخن گفته اند.

برخی حقایق و تعابیری که رهبر انقلاب در رهنمودهای مختلف شان در مورد شخصیت و خدمات این شهیدان والامقام تبیین فرموده اند، عبارتند از:

- شهیدان رجایی و باهنر واقعا الگو بودند؛ از جهات مختلف، از جهت اخلاص و پرکاری.

- دلسپرده به ارزش های انقلاب

- دو شهید عزیز، عالیقدر، بزرگوار، فرزانه و بااخلاص

- عشق به عدالت و ارزش های انقلاب

- فعال کردن امور تربیتی

- فضائل انقلابی و دینی و تقوایی در آنها آن قدر بارز بود که در جامعه ما یک جریان محسوب می شوند.

- تجلیل از شهید رجایی و شهید باهنر، تجلیل از جریان فکری و عملی انقلاب

- وجودشان با آرمان های انقلاب آمیخته بود.

- از شهدای هویت اصلی اسلامی نظام

- خون مطهر آنها خیلی اثر کرد و سال های متمادی مردم را بیدار و آگاه کرد؛ امروز هم الهام خودش را دارد.

شهید ابراهیم هادی

ابراهیم می گفت: «اگر قرار است انقلاب پایدار بمونه و نسل های بعدی هم انقلابی باشن، باید توی مدرسه ها فعالیت کنیم. چون آینده مملکت به دست کسانی سپرده می شه که شرایط دوران طاغوت رو کمتر حس کرده اند.»

می گفت: «باید بهترین و زبده ترین نیروهای انقلابی توی مدارس و خصوصا دبیرستان ها باشن».

برای تدریس در دو مدرسه مشغول به کار شد. دبیر ورزش دبیرستان ابوریحان منطقه 14 و معلم عربی در یکی از مدارس راهنمایی محروم منطقه 15 تهران.

در مدرسه ای که برای تدریس عربی می رفت، از جیب خودش پول می داد به یکی از شاگرداش که هر روز زنگ اول برای کلاس اش نان و پنیر بگیرد. برای بسیاری از دانش آموزان بی بضاعت و یتیم مدرسه هم وسایل تهیه کرده بود.

در دبیرستان ابوریحان نه تنها معلم ورزش، بلکه معلمی برای اخلاق و رفتار بچه ها بود. بچه ها هم که از پهلوانی ها و قهرمانی های معلم خودشان شنیده بودند، شیفته او بودند.

چهره ای زیبا و نورانی، کلامی گیرا و رفتاری صحیح، از او معلمی کامل ساخته بود.

در آن زمان که جریانات سیاسی خیلی فعال شده بودند، ابراهیم بهترین محل را برای خدمت به انقلاب انتخاب کرده بود.

سال تحصیلی 59-58 به عنوان دبیر نمونه انتخاب شد و اول مهر 59 حکم استخدامی اش صادر شد ولی به خاطر شرایط جنگ دیگر نتوانست به سر کلاس برود و به عنوان بسیجی داوطلبانه به جبهه ها رفت و شد آموزگار مدرسه عشق تا سرانجام در 22 بهمن 1361 به شهادت رسید. پیکرش هرگز کشف نشد و شد یکی از معروف ترین شهدای گمنام و مهمان ویژه حضرت زهرا(س).

شهید مصطفی چمران

خاطرات و روایت های متعددی از جایگاه علمی، دلیری و رشادت های شهید دکتر مصطفی چمران در ایران، آمریکا و لبنان نقل شده است؛ اما شاید کمتر کسی از وجه آموزشی این شهید در مقام معلم و آموزگار آگاهی داشته باشند.

عادل عون که زمانی نماینده جنبش امل در ایران بوده است، درباره اینکه شهید مصطفی چمران چگونه در مقام معلم در هنرستان فنی جبل عامل فعالیت خود را آغاز کرد، روایت می کند:

«در سال 1969 بود. به مدت 9 ماه در کنار شهید چمران بودم. در آن زمان به دلیل علاقه اش به جمال عبدالناصر که یک انسان انقلابی بود، ابوجمال لقب گرفته بود و تا انتهای این دوره ما نام حقیقی یکدیگر را نمی دانستیم. بعد از پایان یافتن این دوره چریکی شهید چمران به آمریکا بازگشت و من نیز به لبنان رفتم.

دو سال پس از این ماجرا، امام موسی صدر اولین مدرسه فنی و حرفه ای را برای آموزش محرومین و شیعیان لبنان تاسیس کرد.

ایشان در ابتدا فردی برای مدیریت هنرستان تعیین کرد اما به دلیل رفتار نادرست این مدیر با هنرآموزان هنرستان، شخص دیگری را جایگزین او کرد. فردی که جایگزین این مدیر شد نیز نتوانست به خوبی هنرستان را هدایت کند تا اینکه در فرانسه با مهندس مهدی بازرگان دیداری داشتند و این موضوع سوءمدیریت هنرستان را برای مهندس تعریف می کند.

امام موسی صدر در همین دیدار به مهندس بازرگان خاطرنشان می کند که من دنبال مدیری تحصیلکرده و مومن می گردم تا بتواند دانش آموزانی عالم و ماهر را تربیت کند.

برای من کسب علم بیشتر از اخذ مدرک ارزش دارد. مهندس بازرگان نیز به امام موسی صدر می گوید: من مصطفی چمران را به شما معرفی می کنم. او یکی از دانشمندانی است که در معتبرترین دانشگاه آمریکا علوم فیزیک خوانده و انسانی بسیار مومن و متعهد است. اگر ایشان پیش شما آمد هرگز او را از دست ندهید و قدرش را بدانید.

امام موسی صدر تصمیم می گیرد که چمران به مدیریت هنرستان صنعتی جبل عامل را عهده دار شود به همین دلیل برای او در آمریکا دعوتنامه می فرستد.

چمران مدیریت این مدرسه صنعتی را که دارای بیش از 500 دانش آموز از تمامی طایفه های لبنان، فقیران، یتیمان و مستمندان که بیشتر آن ها از شیعیان بودند را با سه شعار «عشق ، ایمان و کار» عهده دار شد و معتقد بود که هیچ گاه نمی توان میان این سه مولفه جدایی انداخت.

این شعار باعث شده بود تا میان تمام شاگردان وحدت، به وجود آید. دانش آموزان در این هنرستان به صورت رایگان تحصیل می کردند و مخارج آنها نیز از طریق امام موسی صدر و فعالیت های او تامین می شد. در آن زمان تنها هنرستانی که نماز جمعه را برگزار کرد، هنرستان صنعتی جبل عامل بود و شهید چمران عامل برپایی نماز جمعه بود.

هنگام تاسیس جنبش امل، مدرسه جبل عامل نقش اول و جایگاه اول را داشت. ما دو سال پیش از اعلام تاسیس جنبش امل جوانان مومنی را که می توانستند در اداره این جنبش و تاسیس آن پیشتاز باشند، جمع می کردیم؛ جوانانی که عضو احزاب و سازمان های فلسطینی و احزاب سکولاریستی نبودند. آنان را دو روز در هفته، روزهای شنبه و یکشنبه، جمع می کردیم و امام صدر و برخی علما و شهید چمران در این دو روز برنامه داشتند و همان جا در مدرسه می خوردند و می خوابیدند. این کلاس ها دو سال ادامه داشت. به همین سبب، می گویم که مدرسه فنی و حرفه ای جبل عامل نقش مادر دیگر نهادها و موسسات و مادر جنبش امل را داشت و امید شهدای مبارز با اسرائیل بود.

چمران معتقد بود که اگر انسان، ایمان به انجام کاری داشته باشد و خالصانه با توکل بر خدا برای تحقق آن گام بردارد می تواند به بهترین صورت آن را انجام دهد. اگر بخواهیم اکنون نتیجه فعالیت شهید چمران و امام موسی صدر را بررسی کنیم متوجه خواهیم شد که بیشتر دانش آموزان هنرستانی که شهید چمران مدیریت آن را بر عهده داشت، از بزرگان حزب الله، نمایندگان مجلس لبنان و وزیران این کشور هستند.»