به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب احمد خاتمی

  • آرام رحیمیان، مریم مشرف الملک*، احمد خاتمی

    رمان باغ تلو مجید قیصری از جمله رمان‏‏‏ های حوزه پایداری در دهه‏ های پس از جنگ است که با رویکردی تقریبا متفاوت نسبت به آثار پیش از خود به نگارش در‏آمده است. برجسته ‏ترین وجوه تمایز این اثر نسبت به آثار پیشین این حوزه، توجه به جایگاه و هویت زن ایرانی، شکسته شدن کلیشه جنسیتی حضور مردان در جنگ و  پرداختن به مساله مقاومت و اسارت زن ایرانی در طول جنگ وپس از آن است. بر همین اساس، در این پژوهش تلاش شده است با به‏ کارگیری رویکرد انتقادی فرکلاف و به شیوه توصیفی- تحلیلی، گفتمان‏ های تاثیرگذار در شکل‏ گیری رمان باغ تلو مورد بررسی قرار‏گیرد و تبیین شود که گفتمان‏ های حاکم بر فضای رمان در خدمت حفظ روابط  موجود قدرت و جایگاه زن در ساختارهای اجتماعی است یا در جهت دگرگونی آن است. یافته‏ های این پژوهش حاکی از آن است‏که نویسنده رمان باغ تلو از سویی با به تصویر ‏کشیدن سیمایی از کلیت شرایط زنان در عرصه اجتماع و بازنمایی گسترده مناسبات نابرابر جنسیتی، هژمونی گفتمان‏ مردسالاری‏ را  به نمایش گذاشته است  و از سوی دبگر، با محوریت قرار دادن زن در طول داستان و ترسیم افکار و افعال وی در مقابله با فضای ایدئولوژیک حاکم به شیوه ‏ای زیرکانه در نقد باورهای متعارف و دگر‏گونی روابط قدرت ‏حاکم و تغییر جایگاه اجتماعی زن تحت تاثیر گفتمان نوین انسانی و فراجنسیتی گام بر‏داشته است.

    کلید واژگان: باغ‏ تلو, تحلیل انتقادی گفتمان ‏فرکلاف, گفتمان ‏انسانی ‏و فراجنسیتی, گفتمان‏ مردسالاری}
    Aram Rahimian, Maryam Mosharrafolmolk *, Ahmad Khatami

    Majid Gheisari's novel, Bagh-e Telo (Telo Garden), stands out in the genre of resistance literature in the post-war era due to its unique style, different from the author's earlier works. The key distinguishing features of this work, compared to previous works in the same field, are its focus on the status and identity of Iranian women, its challenge to the gender stereotype of men's presence in war, and its exploration of the issue of resistance and captivity among Iranian women during and after the war. This research employs Fairclough's critical approach to investigate influential discourses in the formation of the novel Bagh-e Telo. The study provides a descriptive and analytical analysis, revealing that the discourses governing the atmosphere of the novel serve to uphold existing power dynamics and social hierarchies. Women are portrayed as either part of the social structures or involved in the process of transforming them. The research findings suggest that the author of the novel Bagh-e Telo has effectively depicted the dominance of patriarchal ideas by portraying the overall state of women in society and the prevalence of unequal gender relations. Additionally, the author has skillfully placed women at the forefront of the story and portrayed their thoughts and actions in a way that challenges the prevailing ideological atmosphere. This approach allows for criticism of traditional beliefs and the transformation of power dynamics, ultimately leading to a shift in the social status of women under the influence of new humanistic and transgender perspectives.

    Keywords: Bagh-E Telo, Critical Analysis Of Fairclough's Discourse, Human, Transgender Discourse, Patriarchal Discourse}
  • کوثر دانش، عبدالحسین فرزاد *، احمد خاتمی
    زمینه و هدف

    جریان ادبی در حوزه ادبیات، نوعی همگرایی را نشان میدهد که ضمن متمایز کردن خود، با نمایندگی از نوعی فکر و اندیشه مشخص، آن را در قالبهای ادبی بیان میکند. جریان شناسی دارای رویکرد معنا محورانه و موضوع شناسانه است و منظور از آن صرفا قالب یا سبک نیست. در جریان شناسی «بسامد برتر» مورد توجه است که در هر جریان میتواند نمایانگر موضوع و مسئله آن جریان باشد. از این طریق میتوان مشخص کرد که هر جریان ادبی در عین حال که نوعی همگرایی فکری را شکل داده است، بر چه موضوع و مسئله ای تاکید بیشتری دارد.

    روش مطالعه

    این پژوهش با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و توجه به دوره بندی تاریخی (1368 1384)، داده های خود را از اسناد کتابخانه ای گردآوری کرده و از رویکرد جریان شناسی ادبی بهره گرفته است.

    یافته ها

    دو جریان کلی ادبی درباره دفاع مقدس قابل شناسایی است: جریان «ارزش محور» و «غیرارزش محور» که زیرشاخه های گوناگون در ادبیات داستانی همراه با آثار شاخصی دارند. البته برخی آثار این دو جریان، مرزهایی مشترک با یکدیگر دارند. اصلی ترین رویکرد در ادبیات داستانی دفاع مقدس، طی دوره 1368 1376، رئالیسم الست. جریان فرعی اسطوره نیز در دوره 1376 1384، دوره نمایان و با توجه به تحولات ادبی و نظری، گرایش به فر مها و سبکهای جدید داستان نویسی، موجب عمیقتر شدن رویکرد رئالیستی میشود و شاهد آثاری با ر گه های ناتورالیستی هستیم.

    نتیجه گیری

    آثار دهه 1370 سبکهای مدرن روایی و واقعگرایی را دنبال و جنبه های ذهنی، روانکاوانه، و مضامینی چون ترس از مرگ، ناامیدی و... در آنها نمایان است. طی دهه 1380 سبک روایی آثار، مدرن و پست مدرن است. نگاه انسانی پررنگ و مضامین مرگ، ترس، مسائل شخصی و... در آنها به چشم میخورد که با زبان و واژه هایی روشن و صریح به توصیف وقایع هولناک جنگ همراه با دیدگاهی خاکستری میپردازد.

    کلید واژگان: جریان شناسی, ادبیات دفاع مقدس, جریان ارزش محور, رئالیسم, اسطوره, ناتورالیسم}
    Kausar Danesh, Abdulhossein Farzad *, Ahmad Khatami
    BACKGROUND AND OBJECTIVES

    The literary flow in the field of literature shows a kind of convergence that, while differentiating itself, represents a certain type of thought and expresses it in literary forms. Streamology has a semantic and thematic approach, and it does not mean only format or style. In flow science, "higher frequency" is of interest, which can represent the topic and problem of that flow in each flow. In this way, it is possible to determine which issue and problem each literary stream emphasizes more while forming a kind of intellectual convergence.

    METHODOLOGY

    This research has collected its data from library documents by using the descriptive-analytical method and paying attention to historical periodization (1384-1368) and using the approach of literary flow.

    FINDINGS

    Two general literary currents can be identified about the sacred defense: "value-oriented" and "non-value-oriented" currents, which have various sub-branches in fiction literature with significant works. Of course, some works of these two currents have common boundaries with each other. The main approach in the fictional literature of Holy Defense, during the period 1376-1368, is realism. The side stream of myth also in the period of 1384-1376, a visible period and due to the literary and theoretical developments, the trend towards new forms and styles of story writing deepens the realist approach and we see works with naturalistic streaks.

    CONCLUSION

    The works of the 1370s follow the modern styles of narrative and realism, and mental, psychoanalytic aspects, and themes such as fear of death, despair, etc. are visible in them. During the 1380s, the narrative style of the works is modern and postmodern. A bold human look and the themes of death, fear, personal issues, etc. can be seen in them, which describe the horrific events of the war with a gray perspective with clear and explicit language and words.

    Keywords: Streamology, Sacred Defense Literature, Value-Oriented Stream, Realism, Myth, Naturalism}
  • محبوبه طبسی، احمد خاتمی*، عبدالحسین فرزاد

    بوستان خیال یکی از ارزشمندترین و بلندترین متون داستانی ادبیات عامیانه فارسی است که در سرزمین هند به سبک داستان های نقالان در قرن دوازدهم، به دست میرمحمدتقی جعفری حسینی احمدآبادی نوشته شده است. داستانی آمیخته از حقیقت و افسانه، نیمه تاریخی و تخیلی که تاکنون تصحیح و چاپ نشده است. این مقاله به روش تحلیلی-توصیفی به معرفی این داستان بلند فارسی که بنای آن بر تاریخ خلفای فاطمی مصر و شیعه اسماعیلی است می پردازد. یافته های مقاله بیانگر تصدیق تاریخی برخی از روایت های نویسنده درباره خلفای فاطمی است، اما در مواردی تفاوت هایی با گزارش های تاریخی نیز مشاهده می شود. درحوزه ساختار داستان بن مایه های شگفت انگیز طلسم، جادو و جن و پری با تکرا رشوندگی بسیار، فضای داستان را بسیار خیا ل انگیز کرده است و بن مایه های دینی در حرکت رو به جلوی داستان نقش دارند. ازنظر زبانی، داستان مملو از واژه های عربی، هندی، اردو، ترکی و مغولی است و نویسنده آگاهی خوبی از ضرب المثل ها و اشعار شاعران فارسی دارد. استفاده از آیات قرآن و احادیث در جای جای این داستان به چشم می خورد.

    کلید واژگان: بوستان خیال, داستان عامیانه, احمدآبادی گجراتی, هند}
    Mahboobeh Tabasi, Ahmad Khatami *, Abdolhosain Farzad

    Bustan-e- Khayal is one of the most valuable and longest fiction texts in Persian folk literature which was written in the land of India in the style of storytellers in the twelfth century by Mir Mohammad Taqi Jafari Hosseini Ahmadabadi. A story mixed with truth and myth, semi-historical and fiction that so far not corrected and published. This article by research-descriptive method introduces this long Persian story which is based on the history of the Fatimid caliphs of Egypt and the Ismaili Shiites. The findings of the article indicate the empirical confirmation of some of the author's narrations about the Fatimid caliphs are based on historical sources, but in some cases, historical differences were also observed. In the field of story structure, the amazing motifs of magic, sorcery, and fairies with a lot of repetition make the atmosphere of the story very imaginative, and religious motifs play a role in moving the story forward. Linguistically, this story is full of Arabic, Hindi, Turkish and Mongolian words, and the author is well aware of the proverbs and poems of Persian poets. The use of Quranic verses and hadiths can be seen everywhere in this story.

    Keywords: Bustan-E- Khayal, The Folk Tale, Hassani Ahmadabadi Gajarati, India}
  • صبا کاظمیان*، کاظم دزفولیان، احمد خاتمی

    مفاهیم اهوره مزدا و اهریمن در فرهنگ دینی مزدیسنا با مفهوم مینو گره خورده اند؛ چنان‏که اهوره‏مزدا، سپنته مینو را در بطن خود دارد و اهریمن نیز صورت زبانی دیگری از انگره مینوست. مینو در متون دینی مزدیسنا افزون بر این دو آفریدگار متخاصم، بر مفاهیم دیگری نیز صدق می کند. این سه مفهوم بنا به عواملی چون دیرینگی، چندگانگی معنایی و انتزاعی بودن، تغییراتی که طی زمان در معانی‏ آن‏ها راه یافته است، با وجود پژوهش های انجام شده، همچنان به ابهام و ایهام آمیخته اند. نگارندگان این مقاله کوشیده اند با استخراج داده‏ ها از متون دینی مزدیسنا به شیوه توصیفی - تحلیلی، این موارد را از منظر تشبیهاتی که حول آنها شکل گرفته تحلیل کنند و نشان دهند فن تشبیه به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای شناخت، چگونه برای تجسم بخشیدن به این مفاهیم انتزاعی به کار گرفته شده و چه شاخصه های تصویری و معنایی برای آنها تبیین کرده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که اولا پدیدآورندگان متون دینی مورد بحث، آگاهانه با استفاده از تشبیه عقلی به حسی و مشبه‏به های عینی و عامه پسند، این سه مفهوم را به درک و دریافت عامه مردم نزدیک کرده اند. دوم این‏که تشبیه مفهوم مینو به عناصری از حوزه رزم و نبرد، نقشی فراتر از جان‏بخشی برای آن تعریف کرده و آن را جان کنشگر و مبارز جهان اشه شناسانده است. سوم این‏که تشبیهات اهوره مزدا با حفظ معیارهای زیبایی‏ شناسانه ساخته شده، درحالی‏که تصاویر مرتبط با اهریمن از مهیب‏ترین و گزند ه ‏ترین پدیده ‏ها در دیدگاه مردم آن روزگار انتخاب شده اند.

    کلید واژگان: اوستا, اهریمن, اهوره مزدا, بندهش, تشبیه, مزدیسنا, مینو}
    Saba Kazemian *, Kazem Dezfoulian, Ahmad Khatami

    The concepts of Ahura Mazdā and Ahriman in the Zoroastrian religious culture are intertwined with the concept of Mainyu, such that Ahura Mazda holds Spenta Mainyu within himself, and Ahriman is another verbal form of Angra Mainyu. In addition to these two antagonistic deities, Mainyu also applies to other concepts in Zoroastrian scriptures. These three concepts are still ambiguous and confusing, despite ongoing research, due to factors such as antiquity, semantic multiplicity, abstraction, and changes that have occurred over time in their meanings. The authors of this article have attempted to analyze and demonstrate these concepts from the perspective of the similes that have been formed around them, using a descriptive-analytical method and by extracting data from Zoroastrian scriptures. This is to show how simile, as one of the most important tools of cognition, has been used to visualize these abstract concepts and what visual and semantic characteristics have been explained for them. The results of the study show, firstly, that the authors of the scriptures under discussion have consciously used similes to relate the intellectual to the sensory as well as the tangible and the popular to bring these three concepts closer to the understanding and perception of the general public. Secondly, using simile to compare the concept of Mainyu to martial art terminilogy has defined a role for it beyond mere personification, identifying it as the agent and combatant soul of the world of Asha. Thirdly, while the similes referring to Ahura Mazdā maintain aesthetic criteria, the images associated with Ahriman have been chosen from among the most terrifying and striking phenomena in the view of that era.

    Keywords: Simile, Ahura Mazdā, Ahriman, Mainyu, Zoroastrianism, Avesta, Bundahishn}
  • احمد خاتمی*، مریم جلالی، یارا حسن

    پرداختن به مبانی نظری ادبیات کودک و نوجوان دستاورد جامعه مدرن است. کتاب های مختلفی در حوزه مبانی نظری ادبیات کودکان نوشته شده است که برخی از این آثار قابلیت تدریس در دانشگاه را داشته اند. در این پژوهش به بررسی تطبیقی سه کتاب در مبانی نظری ادبیات کودک و نوجوان که به زبان های فارسی و عربی نوشته شده پرداخته و نقاط قوت و ضعف این آثار دانشگاهی را با یکدیگر مقایسه کرده ایم. این آثار به محققان ادبیات کودک و نوجوان، ثریا قزل ایاغ، علی اکبر شعاری نژاد و انور عبدالحمید الموسی تعلق دارد. مقاله به روش توصیفی تحلیلی انجام شده و بررسی های تطبیقی ذیل آن صورت گرفته است. یافته های نشان می دهد «تعاریف»، «چیستی» و «تاریخچه» ادبیات کودک و نوجوان و مبحث «ترویج خواندن» به سبب تکیه هر سه منبع به تیوری های غربی مشابه یکدیگرند. تکامل دانشگاهی تعاریف نظری ادبیات کودک و نوجوان در کتاب های فارسی و عربی تحت جریان تاثیر و تاثر شکل پذیرفته است. با اینکه از نظر تقومی، انور عبدالحمید الموسی و ثریا قزل ایاغ در یک بازه زمانی، کتاب خود را به چاپ رسانده اند. کتاب الموسی نسبت به قزل ایاغ و شعاری نژاد، تنوع موضوعی بیشتر و مبانی نظری کامل تری دارد. به علاوه مراجع و منابع به کاررفته در کتاب الموسی نشان می دهد که نویسنده در تبیین برخی مبانی نظری تحت تاثیر مستقیم مبانی علمی غربی قرار گرفته است. در هر سه اثر، تاریخ ادبیات کودکان تحت تاثیر جریان تاثری ادبیات جهانی نوشته شده است؛ اما در تبیین چیستی ها و ترویج خواندن نگاه های ملی بر آثار غلبه دارد.

    کلید واژگان: ادبیات کودک, تطبیق, الموسی, شعاری نژاد, قزل ایاغ}
    Ahmad Khatami *, Maryam Jalali, Yara Hasan
    Introduction

    The emergence of comparative literature of children and adolescents in the sequence of time is a clear proof of the effectiveness of specialization over time. Arab countries, like Iran, have paid attention to childrens and adolescents literature, and its theoretical foundations are taught in some university courses. In this way, comparative studies help any kind of scientific synergy. The works selected for research belong to the researchers of childrens and adolescents literature: Soraya Ghezel Ayagh, Aliakbar Shoarinezhad and Anvar Abdolhamid Almousa. The lack of research resources in this field has been the first motivation to deal with the present comparative research. Analytical review of the theoretical sources of childrens and adolescents literature in a comparative way makes the path of this field and the modern trend smoother for further academic research.

    Research Methodology

    The article has been done in a descriptive and analytical way and the following comparative studies have been done.

    Discuss:

    In this research, three books have been selected for comparative analysis as follows:Literature for children and teenagers and promotion of reading (2012), which is the result of thirty years of personal experience of Soraya Qezel Ayagh in the field of children's literature. As a teacher, with more than 25 years of teaching in the fields of librarianship, education and art, and four years of continuous experimental work with teenagers, the author has looked at children's literature. This book consists of three parts and fifteen chapters, and the whole of the author's writing is based on national and western theories. The second book of children's literature (1975) is written by Ali Akbar Shoarinezhad. It has a preface and ten chapters. Practical topics combined with theoretical topics are included in this book. The third book of Adab al-ataf Fan Al-Mustghbal written by Anvar Abdol Hamid AlMousa has an introduction, a preface and five chapters. This book was published in 2010. In this research, similar and different parts of the works have been extracted and compared.

    conclusion

    Various books have been authored and translated in the field of theoretical foundations of childrens literature in Iran and the world. New critical works in the field of childrens and teenagers literature, especially theoretical and historical works, have logically shown that research in the field of childrens and teenagers literature cannot be considered easier than other fields. According to the research questions, the findings show that the common topics in the books were focused on the history of childrens literature, defining childrens literature, what is childrens literature and promoting reading. Some topics such as story-telling methods, philosophy for children and reading aloud for children are among the topics that only Shoarinezhad has paid attention to them. In addition, practical exercises are seen in the book of Al-Moosa and Shoarinezhad, and such a point is not evident in the book of Ghezel Ayagh. The book "Adab Alatfal Fan Al-Mustghbal" written by Abdol Hamid Al-Moussa has a variety of topics compared to the other two books, and the references are completely scientific based on new topics. It is natural that the book of Abdol Hamid Al-Mousa and Ghezel Ayagh covers various theoretical topics because it is close to the last decade. In all three works, the history of children's literature is written under the influence of world literature; But in explaining things and promoting reading, national views prevail over the works.

    Keywords: children's literature, adaptation, Al Mousa, Shoarynezhad, Ghezel ayagh}
  • یارا حسن، احمد خاتمی*، مریم جلالی
    هدف پژوهش حاضر بررسی تطبیقی سرفصل های آموزشی ادبیات کودکان در دو کتاب دانشگاهی فارسی و عربی است. روش تحقیق در این مقاله، کیفی تطبیقی با رویکرد توصیفی و تحلیلی است. داده ها به شیوه اسنادی از دو منبع اولیه یعنی کتاب ادبیات کودکان و کتاب ادب الاطفال فن المستقبل و منابع ثانویه همچون کتاب ها، مقالات و پژوهش های مرتبط جمع آوری شده است. با توجه به محتوی این دو کتاب ، به نظر می رسد بخشی از مباحث یا فصول تحت تاثیر تیوری های غربی نوشته شده اند. کتاب ادب الاطفال فن المستقبل در مقایسه با کتاب ادبیات کودکان، تنوع موضوعی بیشتری دارد و مطالب موجود در آن، نیازهای اساسی مخاطبان دانشگاهی را تامین می کند. یافته های پژوهش نشان می دهد که موضوعاتی همچون تعاریف اولیه ادبیات کودک، چیستی ادبیات کودکان و تاریخچه آن و همچنین مبحث «ترویج خواندن» به سبب تکیه هر دو منبع به تیوری های غربی، مشابه یکدیگرند. از طرف دیگر ، تفاوت های چشمگیری در مباحثی همچون «آموزش فلسفه به کودکان»، «ترجمه در ادبیات کودک» و «استفاده از شبکه های اجتماعی» در دو کتاب دیده می شود که علت اصلی آن نگاه ملی نویسندگان به این موضوعات است. با توجه به یافته ها، کتاب ادب الاطفال فن المستقبل به دلیل روش پژوهش علمی صحیح و طرح موضوعات متنوع و مفید در حوزه مبانی نظری ادبیات کودکان، می تواند الگوی مناسبی برای مولفان ایرانی نگارش کتاب دانشگاهی ادبیات کودکان باشد.
    کلید واژگان: کتاب دانشگاهی, کودکان, ادبیات کودک, مبانی نظری, ایران, لبنان}
    Yara Hasan, Ahmad Khatami *, Maryam Jalili
    The purpose of research was to compare the educational topics of children's literature in two Persian and Arabic academic books. The research method was qualitative with a descriptive and analytical approach. Data collection method was documentary using two primary sources entitled “children literature” “and Adab Al-Itat Fan Al-Mustaqbal” in Farsi and Arabic respectively. In addition, secondary sources such as books, articles and related research were also used. The findings show that according to the content of the two books, it seems that some of the topics and contents were written under the influence of western theories. Compared to children's literature, the book of Adab al-Ifat Fan Al-Mustaqbal has more subject diversity and the contents in it meet the basic needs of academic audiences. Other finding show that the topics of "early definitions of children's literature", " children's literature essence ", "history of children's literature" and "reading promotion" are similar to each other . Also, significant differences can be seen in topics such as "Teaching Philosophy to Children", "Translation in Children's Literature" and "Using Social Networks" in the two books, the main reason of which is the authors' nationalist tendency of these issues. According to the findings, the Arabic book of "Adab al-Ifat Fan Al-Mustaqbal" due to the use of the correct scientific research method as well as the presentation of diverse and useful topics, can be a suitable model for Iranian authors in writing an academic book of children's literature.
    Keywords: Academic book, children, Literature, theoretical foundations, Iran, Lebanon}
  • کوثر دانش، عبدالحسین فرزاد*، احمد خاتمی

    انتشار مجموعه خاطرات من زنده ام نوشته معصومه آباد، جریانی جدید در خاطره نویسی ادبیات دفاع مقدس ایجاد کرد، جریانی که تلاش دارد در کنار روایت مردانه، روایتی زنانه از دوران اسارت ارایه کند. مجموعه خاطرات من زنده ام ، اثری کاملا زنانه با نثری عاطفی، معناگرا، پرمایه و سالم است. در این پژوهش به تحلیل ساختار و محتوای کتاب من زنده ام پرداخته می شود. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی و از منظر ساختارگرایی به بررسی این اثر ارزنده پرداخته است. نتایج پژوهش نشان دهنده آن است که جنسیت راوی بر لحن، گفتار و رفتار شخصیت ها تاثیر زیادی گذاشته است. من زنده ام نقطه عزیمت روایت زنانه در آثار دوران اسارت است و به گونه ای برگرفته از الگوی صبر و استقامت حضرت زینب(س) است. زبان و نثر داستان با تلفیق سایر عناصر مانند طرح، زمان، شخصیت پردازی دقیق و حساب شده، تعلیق و انتظار، همه بیانگر مهارت نویسنده در داستان نویسی است.

    کلید واژگان: خاطره نویسی, اسارت, ساختارگرایی, روایت زنانه}
    Kowsar Danesh, Abdolhoseyn Farzad *, Ahmad Khatami

    The collection of my memoirs, I am alive, is a completely feminine work with emotional, meaningful, meaningful and healthy prose. The book has a respectful tone, rhythm, smooth expression, clear sentences, clarity of language and an attractive and readable finish. The extensive use of verbal and spiritual arrays, original sensations, appropriate hints and assurances, good suspension, observance of similes and eloquent expressions, have made the book readable and pleasant. The present research has investigated this precious work by descriptive-analytical method and from the perspective of structuralism. . "I am alive" is the starting point of the female narrative in the works of captivity and it is derived from the model of patience and perseverance of Hazrat Zainab (PBUH). The language and prose of the story combined with other elements such as plot, time, accurate and calculated characterization, suspense and expectation, all express the author's skill in story writing.

    Keywords: Memoir writing, Captivity, Structuralism, female narrative}
  • آرام رحیمیان، مریم مشرف الملک*، احمد خاتمی
    از آغاز جنگ ایران و عراق، سه نسل از نویسندگان در وادی رمان پایداری قلم زده اند. در این رمان ها، همسو با تغییراتی که در فرآیندهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه صورت گرفته است، شاهد تحول تدریجی و پیدایش گفتمان های تازه ای هستیم. رمان «اشکانه»، از ابراهیم حسن بیگی، ازجمله رمان های حوزه پایداری است که با رویکردی تقریبا متفاوت نسبت به آثار پیشین، در دو دهه پس از جنگ به نگارش درآمده است. یکی از مهم ترین مضامینی که در این اثر برجستگی یافته، دگردیسی در ساختار کلان و آرمان های پس از دوران جنگ است. این جستار در پی آن است که با بازخوانش رمان اشکانه در قالب رویکرد انتقادی فرکلاف (Fairclough)، به شیوه تحلیلی توصیفی، گفتمان های موجود در آن را در معرض کاوش قرار دهد و پاسخگوی این پرسش باشد که آیا گفتمان حاکم بر فضای داستان، در خدمت حفظ روابط قدرت ایدیولوژیک در لایه های ساختار اجتماعی صورت بندی شده یا در جهت تضعیف و دگرگونی آن است. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که نویسنده رمان اشکانه با بازنمایی تحولات ناشی از سلطه گفتمان سازندگی در سطوح اجتماعی-فرهنگی-اقتصادی جامعه پس از جنگ و برجسته سازی چرخش های ایجادشده در عرصه چشم اندازهای هویتی این دوره، درصدد انتقاد از نظام معنایی مسلط بر دوران سازندگی و تضعیف روابط قدرت موجود در لایه های ساختار اجتماعی این دوره برآمده است.
    کلید واژگان: رمان اشکانه, ابراهیم حسن بیگی, ادبیات پایداری, تحلیل انتقادی گفتمان فرکلاف, گفتمان سازندگی}
    Aram Rahimian, Maryam Mosharrafolmolk *, Ahmad Khatami
    Since the beginning of the Iran-Iraq war, three generations of writers have written novels on the resistance. In these novels, in line with the changes that have taken place in the social, cultural and political arenas of the society, one can observe a gradual transformation and the emergence of new types of discourse. Ebrahim Hasanbeigi's novel Ashkaneh is one of the works in the resistance literature written during two decades after the war with an almost different approach compared to previous works. An important theme highlighted in this work is the transformation in macro-structures and ideals after the war. Through a descriptive-analytical method, this study seeks to examine the discourse in the novel Ashkaneh based on Fairclough's critical approach and to answer the question ‘Does the discourse of the story serve to maintain the ideological power relations in the layers of the social structure or does it aim to weaken and transform it?’. The findings of the research indicate that the author of the novel presents the developments caused by the dominance of construction discourse at the social, cultural and economic levels of the post-war society and highlights the changes that have occurred in the identity of this period. Thereby, it criticizes the semantic system that dominates the era of construction and weakens the existing power relations in the layers of the social structure in this period.
    Keywords: Ashkaneh novel, Ebrahim Hasanbeigi, Resistance literature, Critical analysis of Fairclough's discourse, constructivist discourse}
  • کوثر دانش، عبدالحسین فرزاد*، احمد خاتمی

    کتاب پایی که جا ماند نوشته سید ناصر حسینی پور با محوریت بیان خاطرات اسارت از طریق یادداشت های روزانه است. او در طی دوران اسارت با نوشتن یادداشت های روزانه به ثبت ریوس کلی وقایع پرداخته است. این پژوهش تحلیل ساختار و محتوای کتاب پایی که جا ماند و بیانگر تجربه شخصی نویسنده کتاب، مطابق با یادداشت های روزانه دوران اسارت وی است که با استفاده از زبان و واژگان و اصطلاحات ادبی، به توصیف دقیق جزییات دوران اسارت پرداخته و تصویری زیبا و واقعی ارایه داده است که همانا بیان درد و رنج های دوران اسارت و زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهیدان است. همچنین به دلیل بیان دقیق رویدادها می تواند ارزش تاریخی و استنادی در بیان وقایع تاریخی جنگ داشته باشد. زبان این اثر، بیانی روان و ساده دارد و متناسب با زمان و مکان شرح رویدادها (جنگ و اسارت) از لغات و اصطلاحات متناسب مانند بیسم چی، دیده بان، اردوگاه، سلول و... استفاده کرده است.

    کلید واژگان: یادداشت روزانه, ادبیات بازداشتگاهی, اسارت, دفاع مقدس}
    Kowsar Danesh, Abdolhoseyn Farzad *, Ahmad Khatami

    Pai Ke Jamand is a book written by Seyednaser Hosseinipour, focusing on the expression of memories of captivity through diaries. This research is an analysis of the structure and content of Pai's book, which has survived and expresses the personal experience of the author of the book, according to his daily notes during his captivity,presented a beautiful and realistic image. It is the expression of the pains and sufferings of the captivity period and keeping alive the memory of the martyrs. Also, due to the accurate description of the events, it can have a historical value and reference in the description of the historical events of the war. The language of this work has a smooth and simple expression, and according to the time and place of describing the events (war and captivity), appropriate words and terms have been used, such as: Bisem Chi, lookout, camp, cell, etc.

    Keywords: diary, prison literature, Captivity, holy defense}
  • کوثر دانش، عبدالحسین فرزاد*، احمد خاتمی

    ادبیات پایداری و دفاع مقدس شاخه ای پربار از ادبیات فارسی بعد از انقلاب اسلامی است که مبتنی بر اصول اسلامی و مقاومت در برابر دشمن متجاوز شکل گرفت. هدف ما جریان شناسی ادبی تحول این نوع از ادبیات پایداری طی جهار دهه گذشته است. لذا، ما مبتنی بر چارچوب نظری «جریان شناسی ادبی» و استفاده از روش تحلیل تاریخی، تلاش کرده ایم با دوره بندی سیر تحول ادبیات دفاع مقدس به چهار دوره، و بررسی آثار مهم هر دوره، به لحاظ موضوعی و مضمونی، با شناسایی «بسامد برتر» میان آن ها، جریان های ادبی موجود را شناسایی کنیم. یافته های ما نشان می دهد جریان ادبی غالب از همان آغاز جنگ تا زمانه حاضر، جریان ادبیات انقلاب اسلامی و دینی است که دارای رویکردی ریالیستی می باشد، اما این رویکرد طی چهار دهه گذشته دچار تحولاتی شده است.

    کلید واژگان: ادبیات پایداری, ادبیات دفاع مقدس, رئالیسم, ناتورالیس}
    Kowsar Danesh, Abdolhosseyn Farzad *, Ahmad Khatami

    The literature of stability and sacred defense is a fruitful branch of Persian literature after the Islamic revolution, which was formed based on Islamic principles and resistance against the invading enemy. Our aim is to analyze the evolution of this type of sustainable literature during the last four decades. Therefore, based on the theoretical framework of "Literary Flowology" and the use of historical analysis method, we have tried to periodize the evolution of the sacred defense literature into four periods, and examine the important works of each period, in terms of thematic and thematic aspects, by identifying the "superior frequency"Among them, let's identify the existing literary trends. Our findings show that the dominant literary stream from the beginning of the war to the present time is the stream of Islamic and religious revolution literature, which has a realist approach, but this approach has undergone changes during the past four decades.

    Keywords: Sustainability literature, Sacred Defense Literature, realism, Naturalism}
  • سارا عجلی، احمد خاتمی*، ابوالقاسم اسماعیل پور مطلق
    حماسه کهن هندیان (مهابهارات) با حماسه برجسته و جهانی ایرانیان (شاهنامه) اشتراکاتی دارد که از تشابهات فرهنگی و تمدنی بین هندیان و ایرانیان حکایت می کند. پژوهش حاضر می کوشد تا این دو اثر حماسی و ماندگار را بکاود و دو موجود اسطوره ای از این دو اثر را از منظر اسطوره ای بازشناسد و وجوه اشتراک و افتراق آن ها را دریابد. نتایج این پژوهش به روش تحلیلی-توصیفی، درصدد پاسخ به اشتراکات و افتراقات در وجوه دو موجود اسطوره ای از آثار مذکور و معیارهای نزدیکی بین این دو اثر است و نشان از این دارد که در میان شخصیت های پرشمار این دو اثر حماسی، مشابهت های میان سیمرغ و گارودا شایان توجه است. مشترکات و مشابهات این دو در زمینه های گوناگونی قابل بررسی هستند؛ از جمله: جایگاه ویژه آن دو میان پرندگان اسطوره ای، شکل ظاهری، حضور یافتن به محض طلبیده شدن و زندگی بر فراز کوهی مقدس. از نتایج دیگر این تحقیق آن است که وجوه افتراق قابل توجهی نیز بین این دو موجود اسطوره ای وجود دارد؛ برای مثال تفاوت چشمگیری میان این دو پرنده اسطوره ای یافت می شود: در سیمرغ تکیه بر دانایی و خردمندی اوست، اما گارودا دارای قدرت بدنی سرشار معرفی می شود.
    کلید واژگان: ادبیات تطبیقی, حماسه, اسطوره, شاهنامه, مهابهارات}
    Sara Ajalli, Ahmad Khatami *, Abulqasem Esmailpour Mutlaq
    The ancient epic of the Indians (Mahabharat) has affinities with the outstanding and universal epic of the Iranians (Shahnameh) which highlights the cultural similarities between the Indians and the Iranians. The present study tries to explore these two master epics and to examine the two mythical creatures of these two works from mythological perspective and to investigating their similarities and differences. The results of this research which carried out in analytical-descriptive method, seek to answer the commonalities and differences in the aspects of the two mythical creatures of the aforementioned works and the common criteria between these two works to show that among the numerous characters of these two epic works, similarities between Simorgh and Garuda are noticeable. These similarities and differences could be studies from various perspectives such as their unique place among the mythical birds, their appearances, their full presence as required, and their life on the sacred mountain. Another result of this research is that there are significant differences between these two mythical creatures; For example, in terms of outstanding personality traits, there is a significant difference between these two mythical birds: Simorgh's character relies on his wisdom, while Garuda is admired by his overwhelming physical strength.
    Keywords: comparative literature, epic, Myth, Shahnameh, Mahabharat}
  • احمد خاتمی*، آمنه عرفانی فرد
    سوژه مهاجر در تجربه مهاجرت با پشت سر گذاشتن سردرگمی و گسست از فرهنگ خود و عدم تعلق به کشور میزبان، در صدد رسیدن به هویت حقیقی خود، فراز و فرودهای گوناگونی را پشت سر می گذارد. با توجه به لغزندگی هویت و الگوهای نظری موجود در خصوص مقوله مهاجرت در آرای هومی بهابها، پژوهش حاضر با رویکرد تطبیقی و با تکیه بر روش توصیفی_تحلیلی، درونمایه های مربوط به هویت مهاجر را در آثار «دوردست های مبهم» و «الحب فی المنفی»، در مراحلی چون مواجهه با دیگری، پذیرش و امتناع، آگاهی گسترده، بازگشت به خود و در نهایت گسست و فرجام بررسی می کند. در این آثار، شخصیت های شرقی در تعارض و تقابل با فرهنگ غرب و متناسب با تحولات درونی، درهم آمیزی با جریان دردناک جهانی و حفظ موضع ایدیولوژیک، به شناخت و درک شبکه ای از روابط جهانی دست یافته و بستری مبتنی بر واقعیت تاریخی، سیاسی و انسانی برای بیداری قلمروی از یاد رفته روان قهرمان در مرزهای ادغام شده «خود» و معنا بخشیدن به آن فراهم می کنند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد مهاجرت با گسست از فرهنگ خودی، رویارویی با فضای سرزمین میزبان و درک مکان و زمان در روند تعامل و تقابل با فضای گفتمانی «دیگری» به مثابه یک فضای روایتی مولد_«فضای سوم»_ در آثار، به بیان تفاوت ها و تباین ها در جهان می-پردازد؛ فرآیندی که با توجه به عوامل روان شناختی و جامعه شناختی دیگربودگی و تحلیل عمیق مفاهیم بیگانه و بیگانگی اهمیت تازه ای به مفهوم هویت می بخشد.
    کلید واژگان: فضای سوم, دیگری, هویت, الحب فی المنفی, دوردست های مبهم}
    Ahmad Khatami *, Amene Erfani Fard
    The immigrant in the experience of immigration, through confusion and dissociation from its culture and lack of belonging to the host country, seeks to achieve its true identity, various ups and downs. Considering the slippery identity and theoretical patterns of immigration in the votes of Homi Bahabha, The present study, with a comparative approach and relying on descriptive-analytical method, examines the themes related to immigrant identity in the works of "Doordasthaye Mobham" and "love in exile", in stages such as facing the "other", acceptance and refusal, widespread awareness, self-return and finally, dissociation and destiny. In these works, Eastern personalities, in conflict with Western culture and in accordance with internal developments, intertwined with painful global trends and maintaining an ideological position, gain recognition and understanding of a network of global relations and provide a platform based on historical, political and human reality to awaken the forgotten realm of the hero's psyche within the merged boundaries of "self" and to make sense of it. The results of this study show that migration with a break from the insider culture, confrontation with the host land space and understanding the place and time in the process of interaction and confrontation with the discourse space of "the other" as a productive narrative space -"third space"- in the works, It explains the differences in the world; A process that, due to psychological and sociological factors, otherness and profound analysis of alien concepts and alienation gives new importance to the concept of identity.
    Keywords: Third space, other, identity, love in exile, Doordasthaye mobham}
  • نادره شاه آبادی، احمد خاتمی*، علیرضا صالحی، ابوالفضل مرادی

    «ادبیات غنایی» به عنوان یکی از گسترده ترین انواع ادبی در چهارچوب نقش «ادبی و عاطفی» زبان مطرح می شود و به بیان احساسات و عواطف شخصی «گوینده» می پردازد. هدف این نوع ادبی، گزارش و بیان احساسات گوینده و در کنار آن، لذت بخشیدن به مخاطب است. هر یک از گویندگان ادب غنایی به اقتضای درون مایه اثر خود از مولفه هایی بهره گرفته اند که به اثر آن ها رنگ و بوی غنایی بخشیده و آن را از سایر آثار ادبی متمایز ساخته است. شیوه های کاربرد عناصر غنایی در هر یک از منظومه های ادب فارسی متعدد و متنوع است. عواملی مانند «ترکیبات و تعبیرات غنایی»، «توصیفات نرم و لطیف»، «فضای غم آلود و انزواطلبی»، «کنشگری عاشق و معشوق»، «تک گویی های درونی شخصیت اصلی» و... از شاخص ترین نمودهای ادب غنایی هستند. این پژوهش تلاش می کند با بهره گیری از «فرانقش اندیشگانی» در رویکرد نقش گرایی هلیدی به مطالعه اشعار غنایی «مذنب بدایونی» یکی از شعرای ناشناخته دوره بازگشت بپردازد. این شاعر غزل سرا از روش های مختلفی برای بیان اندیشه غنایی خود استفاده کرده و نکته قابل تامل این است که وی در طول دوره شاعری خود دچار تحول نگرش شده و از نگرش ابتدایی خود که مشابه شعرای عاشقانه سرای سبک عراقی بوده در دوره ای از زندگی به دیدگاه شعرای «مکتب وقوع» و «واسوخت» متمایل می شود. این پژوهش سعی دارد به این پرسش پاسخ دهد که بر مبنای فرانقش اندیشگانی، تحول جهان بینی «مذنب بدایونی» در اشعار غنایی، باعث ایجاد چه تغییراتی در سطح «افعال» به کار رفته، شده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که تغییر، افول و در نهایت تنزل مقام «معشوق» -به عنوان شخصیت اصلی غزلیات وی- از طریق کاهش میزان حضور این مشارک در «فرآیندهای مادی و ذهنی» و بسامد بالای «بندهای پرسشی» که معنای «مواخذه و عتاب» دارند، نشان داده شده است.

    کلید واژگان: ادبیات غنایی, رویکرد نقش گرایی, فرانقش اندیشگانی و مذنب بدایونی}
    Nadereh Shahabadi, Ahmad Khatami *, Alireza Salehi, Abolfazl Moradi

    Lyrical literature as one of the most widespread types of literature is presented in the context of the "literary and emotional" function of language and expresses the personal feelings and emotions of the "speaker". The purpose of this type of literature is to report and express the feelings of the speaker and at the same time, to please the audience. Each of the speakers of lyrical literature, according to the theme of their work, has used components that have given a lyrical color to their work and have distinguished it from other literary works. The methods of using lyrical elements in each of the systems of Persian literature are numerous and diverse. Factors such as "lyrical compositions and interpretations", "soft and delicate descriptions", "sad and isolationist atmosphere", "loving and beloved action", "inner monologues of the main character", etc. are the most manifestations of lyrical literature. This study tries to study the lyrical poems of "Badnauni's Sinner", one of the unknown poets of the return period, by using the ideational metafunction in the Functional Approach of Halliday. This lyric poet used different methods to express his lyrical thought, and it is noteworthy that he changed his attitude during his poetic period, and from his initial attitude, which was similar to the love poems of the Iraqi style house, in a period of his life he leans towards the view of the poets of "Maktab Voqou’". This study tries to answer the question that based on the paradigm of thought, the evolution of the worldview of the "Bedouin sect" in lyrical poems, what changes have caused the level of used "verbs"? Findings show that the change, decline, and ultimately degradation of the status of "beloved" as the main character of his lyric poems are shown through the reduction of the presence of this participle in "material and mental processes" and the high frequency of "interrogative clauses" which mean "reproach and exclamation".

    Keywords: lyrical literature, Functional Approach, Ideational Metafunction, Mozneb Badayouni}
  • مهرزاد مطبوعی نژاد، احمد خاتمی *، ماندانا منگلی

    یکی از مهم ترین جلوه های ادبیات مهاجرت، مولفه نوستالژی است. مسیله اساسی این تحقیق پاسخ به این پرسش است که چنین مولفه ای در ادبیات داستانی زنان به چه شکلی منعکس شده است؟ تعدد زنان نویسنده مهاجر ایرانی و همچنین صاحب سبک بودن برخی از آنها در ادبیات داستانی مهاجرت، اهمیت و ضرورت چنین مطالعه ای را نشان می دهد. هدف پژوهش این است که با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی جایگاه مولفه نوستالژی در داستان های برگزیده و شاخص که از زنان داستان نویس مهاجر پس از انقلاب اسلامی هستند، پرداخته شود. فرضیه پژوهش این است که نوستالژی یکی از مهم ترین و شاخص ترین مولفه های فرمی و محتوایی در آثار مورد بررسی است. نتایج پژوهش نشان می دهد که نوستالژی در آثار اکرم پدرام نیا با توصیف دقیقی از گذشته، مخاطب را به فضای گذشته می برد و این نوستالژی یادآور فرد خاصی است. تکنیک دیگری که پدرام نیا به منظور ایجاد حس نوستالژی از آن بهره می گیرد، ایماژ است. نوستالژی در آثار نسیم وهابی از جنبه یک فضا -مثل فضای جنگ- روایت می شود. نوستالژی در آثار فهیمه فرسایی به شکلی آزاردهنده برای شخصیت های داستان نمود می یابد. در آثار فریبا صدیقیم، نوستالژی به موقعیت هایی دلالت دارد که فرد با دوستان و نزدیکانش تجربه کرده است. در آثار صدیقیم، نوستالژی به اشیا و مکان ها دیده نمی شود. ویژگی مهم بازتاب نوستالژی در آثار صدیقیم این است که وقایع نوستالژیک به شکل سیال ذهن نشان داده می شود و راوی به شکلی از گذشته سخن می گوید که گویی هم اکنون در حال رخ دادن است.

    کلید واژگان: نوستالژی, ادبیات مهاجرت, اکرم پدرام نیا, فریبا صدیقیم, نسیم وهابی, فهیمه فرسایی}
    Matbouei Nejad, Ahmad Khatami *, Mandana Mangeli

    One of the most important manifestations of migration literature is the component of nostalgia. The basic issue of this research is to answer the question of how such a component is reflected in women's fiction. The number of female Iranian immigrant writers, as well as the fact that some of them have a style in immigration fiction, shows the importance and necessity of such a study. The purpose of this research is to investigate the place of the nostalgia component in the selected and prominent stories of immigrant women storytellers after the Islamic Revolution, using a descriptive-analytical method. The hypothesis of the research is that nostalgia is one of the most important and significant components of form and content in the investigated works. The results of the research show that nostalgia in the works of AkramPedramnia takes the audience to the atmosphere of the past with a detailed description of the past and this nostalgia reminds of a special person. Another technique that Pedramnia uses to create a sense of nostalgia is image. Nostalgia in Nasim Wahhabi's works is narrated from the aspect of a space - like the space of war. Nostalgia appears in FahimaFarsai's works in a disturbing way for the characters in the story. In the works of FaribaSediqim, nostalgia refers to situations that a person has experienced with his friends and relatives. Nostalgia for objects and places is not seen in Siddiquim's works. The important feature of the reflection of nostalgia in Siddiquim's works is that the nostalgic events are shown in a fluid form of the mind and the narrator talks about the past as if it is happening right now.

    Keywords: Nostalgia, migration literature, AkramPedramnia, FaribaSiddiquim, NasimWahabi, FahimaFarsaei}
  • ایوب امیدی*، احمد خاتمی

    قربانی انسان از مهمترین موارد قربانی بود که در مواقع حساس به منظور بلاگردانی و خشنودی نیروهای برتر، پیشکش می شد. شاهنامه ازجمله متونی است که آیین ها و باورهای مختلف را در بر دارد؛ یکی از این موارد، آیین قربانی کردن انسان است که مصادیقی از آن در داستان های زال، ضحاک، سیاوش، دیوسپید و داستان پادشاه شهر بیداد دیده می شود. با توجه به این امر، نویسندگان به منظور تبیین این مصادیق به روش توصیفی-تحلیلی می کوشند بر اساس نظریه های قربانی به بررسی وتحلیل قربانی انسان در داستان های یادشده بپردازند. نتایج نشان می دهد، قربانی های انسانی در شاهنامه در پنج بخش، قابل بررسی است و با اهدافی چون طول عمر، بلاگردانی و دفع نحوست انجام می شد. در داستان زال با توجه به این که در باور پیشینیان، تولد برخی نوزادان با ویژگی های خاص (سپیدمو)، شوم و تجلی خشم خداوند تلقی می شد، چنین نوزادانی را دیوزاد و نماد شومی و عدم باروری می دانستند و رهاکردن او، نوعی فداکردن به منظور دفع نحوست است. در مورد قتل سیاوش نیز باید گفت: برخی کشته شدن او را قربانی به منظور باروری طبیعت می دانند و برخی قتل او را تنها بلاگردانی می دانند نه قربانی اما قتل وی، جنبه باروری ندارد و نوعی قربانی آیینی به منظور دفع نحوست خواب افراسیاب و حفظ جان وی است. در مورد دیو سپید نیز می توان گفت: آن چه در شاهنامه با عنوان دیوان شناخته می شوند، دشمنان قدرتمند، وحشی و تنومندی بوده اند که با شاهان ایرانی در نزاع بوده اند و دیوان قلمداد می شدند پس کشته شدن دیوسپید، نوعی قربانی به منظور بلاگردانی است. در تحلیل مصادیق یافت شده نیز نظریه های بلاگردانی فریزر و کمال کیهانی بویس کاربردی تر و انعطاف پذیرتر ازسایر نظریه-هاست.

    کلید واژگان: آیین قربانی, قربانی انسان, شاهنامه و نظریه های قربانی}
    Ayoob Omidi *, Ahmad Khatami

    Human sacrifice was one of the most important sacrifices that was offered in critical situations to please the higher forces. The Shahnameh is one of the texts that contains various rituals and beliefs; one of these cases is the ritual of human sacrifice, examples of which can be seen in the stories of Zal, zahhak, Siavash, the White Devil, and the story of the King of the City of Bidad. Considering this, in order to explain these examples in a descriptive-analytical way, the authors try to investigate and analyze the human sacrifice in the above-mentioned stories based on the theories of the sacrifice. The results show that the human sacrifices in the Shahnameh can be analyzed in five sections and were performed with goals such as longevity, warding off calamity, and repelling evil. In the story of Zal, due to the fact that in the ancients' belief, the birth of some babies with special characteristics (white hair) was considered ominous and a manifestation of God's anger, leaving him is a kind of sacrifice in order to ward off evil. Regarding Siavash's murder, it should be said: his murder has no fertility aspect and is a kind of ritual sacrifice in order to ward off Afrasiab's sleep disorder and save his life. Regarding the White Devil, it can also be said: what are known as Divan in the Shahnameh, were powerful, wild and stout enemies, and they were called Divan, so the killing of White Devil is a kind of sacrifice for the purpose of destruction. Is. In the analysis of the examples found, Fraser's theories of irreversibility and Boyce's cosmological perfection are more practical and flexible than other theories.

    Keywords: Sacrifice Ritual, Human Sacrifice, Shahnameh, Theories Of Sacrifice}
  • فریبا علومی، احمد خاتمی *، محمد غلامرضایی
    زمینه و هدف

     مثنوی مولانا از متون ارزشمند کلاسیک زبان فارسی است. مفاهیم این اثر چندبعدی از زوایای مختلف قابل پژوهش است. مولانا با استفاده از صنایع ادبی به بهترین شکل با مخاطب خود ارتباط میگیرد و راه را برای هدف خود یعنی آموزش و تعلیم هموار میکند.

    روش مطالعه

     پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی کاربردهای بدیع و بیان در جذب مخاطبان مثنوی معنوی در شش دفتر این منظومه، میپردازد.

    یافته ها

     آن دسته از صنایع بیانی و بدیعی که به مخاطبان عام در فهم و درک موضوعات تعلیمی مثنوی کمک میکنند، چشمگیرتر و ملموسترند.

    نتیجه گیری

     در علم بیان، تشبیه، بیشتر از استعاره و در استعاره، نوع استعاره مکنیه پرکاربردتر است. همچنین در صنایع بدیع لفظی انواع «تکرار» و اقتباس کاربرد بیشتری دارد. در صنایع بدیع معنوی نیز شاعر بیشتر از انواع تناسب و ارسال المثل برای جذب و تعلیم مخاطبان بهره برده است و این صنایع در جلب نظر مخاطبان و آموزش آنان، شاعر را یاری میکنند.

    کلید واژگان: مخاطب, صنایع ادبی بیان و بدیع, مولوی, مثنوی}
    F. Olomi, A. Khatami*, M. Gholamrezaei
    BACKGROUND AND OBJECTIVES

    Rumi's Masnavi is one of the valuable classical texts of the Persian language. The concepts of this multidimensional work can be researched from different angles. Rumi communicates with his audience in the best way by using literary techniques and paves the way for his goal of education.

    METHODOLOGY

    The present study investigates the innovative uses of expression in attracting the audience of Masnavi Manavi in the six books of this system with a descriptive-analytical method.

    FINDINGS

    Those arts of expression and originality that help the general audience to understand the didactic subjects of Masnavi are more impressive and tangible.

    CONCLUSION

    In the science of expression, simile is more common than metaphor, and in metaphor, the type of metaphor seems to be more widely used. Also, "repetition" and adaptation types are more used in creative word industries. In the original spiritual arts, the poet has used more types of propriety and parables in his poems to attract and educate the audience, and these arts help the poet in attracting the attention of the audience and educating them.

    Keywords: Audience, literary industries, Molavi, Masnavi}
  • سعید طاهری، احمد خاتمی*

    بیان مسیله: 

    نامه های عین القضات همدانی با توجه به زبان ساده و ساختار درس گونه آنها در راه یابی محققان و پژوهشگران به مسایل و مبادی عرفان همواره محل تامل بوده است. عین القضات همدانی در این نامه ها از 204 بیت عربی، بدون شمارش ابیات تکراری، بهره برده است؛ به همین سبب، برای شناخت دقیق تر اندیشه او، بهتر است نام شاعران عربی و دیوان های مانوس و محبوب وی که ابیات عربی بسیاری را از آنها انتخاب کرده و در نامه ها گنجانده است را شناخت. ابیات عربی مندرج در متن نامه ها در بسیاری اوقات با صورت اصلی آنها متفاوت است و گاهی نیز به صورتی نادرست در متن درج شده است.

    روش

    نویسندگان مقاله درپی آن بوده اند تا با رجوع به متون اصلی عربی، سراینده اصلی ابیات و نیز ابیات تحریف و تصحیف شده را با ذکر صورت های متفاوتشان ذکر کنند.

    یافته ها و نتایج

    عین القضات همدانی در میان متون عربی، به متون نقد و لغت علاقه خاص تری دارد و اطلاع و دانش وی از ادبیات عرب بیشتر به این شاخه و نیز به منابع آموزشی مدارس قدیم محصور بوده است. ابیات عربی که وی در نامه های خود گنجانده، در بیشتر لغت نامه ها و متون نقد برای مثال ذکر شده است و غیر از این، وی در میان شاعران عربی، در کنار متنبی و عمر بن ابی ربیعه، بیشتر به ایرانیان عربی سرا مثل ابیوردی و شاعران مخضرم و صدر اسلام توجه دارد.

    کلید واژگان: عین القضات همدانی, نامه ها, ماخذیابی, ابیات عربی}
    Saeed Taheri, Ahmad Khatami *

    Due to their simple language and pedagogical structure, the letters of Ayn al-Quzat Hamedani, have always been a source of reflection to help researchers and scholars find their way to the themes and principles of mysticism. Since Ayn al-Quzat Hamedani used 204 Arabic verses in these letters - without regard to repetitive ones- we should know the names of Arabic poets and his familiar and favorite divans, from which he selected many Arabic verses and included them in the letters to develop an accurate understanding of his thoughts. The Arabic verses in the text of the letters in many cases differ from the original text, and in some cases, they are inserted incorrectly into the text. The present study tries to refer to the original Arabic texts to name the main poet of the verses and the cases that have been distorted by mentioning their different forms. Among the Arabic texts, Ayn al-Quzat Hamedani is more interested in critical texts and words, and his knowledge of Arabic literature is mostly limited to these sources as well as the educational sources of the old schools. The Arabic verses he included in his letters are mentioned as examples in most dictionaries and critical texts. Among the Arab poets, Ayn al-Quzat Hamedani was more interested in the Iranian Arabic-writing poets such as Abivardi and the poets of Mukhadarm and early Islam poets, besides Mutnabi and Umar ibn Abi Rabia.

    Keywords: Ain Al-Qudat Hamedani, The Letters, references, Arabic Verses}
  • سروه فتاحی، نرگس جابری نسب*، احمد خاتمی

    قصه های شبانی به عنوان یکی از مهم ترین متون شفاهی حامل ویژگی های درون متنی و برون متنی مربوط به بافت موقعیتی پیدایش متن هستند. قصه های شبانی کردی عرصه جدال تقابل های دوگانه ای است که تفسیر آن در دو سطح زبانی و روایی، سویه هایی از پیکره ساختاری و معنایی متن را آشکار خواهد کرد. پژوهش حاضر کوشیده است با رویکردی نشانه شناختی، دوگانه های تقابلی را در دو سطح روایی و زبانی، در قصه های شبانی کردی مطالعه کند. بدین منظور، از آرای زبان شناسان و نشانه شناسان فرهنگی بهره برده و در زمینه روایت نیز به سخنان برخی از ساختارگرایان استناد کرده است. نتایج تحقیق نشان می دهد در قصه های شبانی کردی، قهرمان جست وجوگر درپی یافتن ابژه ارزشی و دستیابی به جهان مطلوب، برخی از تقابل ها و معنابن های سلبی را به ستیز فرامی خواند و از آن عبور می کند. در این فرایند دستیابی به امر مطلوب، قهرمان به عنوان فاعل شناسا و خود متعلق به فرهنگ، با زیست بوم «دیگری» و «غیر» تعامل برقرار می کند و در فرایندی «غیریت زدایی» یا «ستیز با دیگری»، به امر مطلوب دست می یابد و در نهایت، با طرد جهان بیگانه و دیگری نامطلوب، به درون فرهنگ خود بازمی گردد و وضعیت نامتعادل قصه نیز به تعادل ختم می شود.

    کلید واژگان: ادبیات شبانی, قصه ی کردی, تقابل, نشانه شناسی فرهنگی, عناصر روایی}
    Srweh Fatahi, Narges Jaberinasab *, Ahmad Khatami

    Pastoral tales, as one of the most important type of oral texts, have intra-textual and extra-textual features related to the situational context of the text. Kurdish pastoral are an arena of confrontation for binary opposition the interpretation of which, at both linguistic and narrative levels, will reveal aspects of structural and semantic structure of the text. The present study has tried to study binary oppositions in Kurdish pastoral tales at both narrative and linguistic levels from a semiotic approach. To this end, ideas from linguists and cultural semioticians as well as structuralists’ views in the field of narration have been employed. The results of the research show that, in Kurdish pastoral tales, the hero on quest challenges oppositions and negative semantemes in order to reach the valuable object and the desired world. In this procedure, the hero considered as a cognitive agent and the self belonging to a culture, interacts with the ecosystem of "other" and "another." The hero then achieves the desired result in a process of “removing alterity”  or ”fighting against the other” Eventually, by rejecting the alien world and the undesirable other, he returns to his culture and the world in which peace and balance is restored.

    Keywords: Pastoral literature, Kurdish storytelling, contrast, Cultural semiotics, Narrative Elements, Khaumirabad}
  • سیده الهام باقری، احمد خاتمی

    سنایی غزنوی (545یا529-467 ق.)، اغلب به «شاعر نوآور» مشهور است. از نوآوری های او، کاربرد طنز در نوشتار حدیقه به منظور تفهیم بهتر موضوعات عرفانی برای سالکان و مخاطبان مباحث عرفانی ست. به گونه ای که پس از سنایی این شیوه، در میان عرفای صاحب اثر رواج یافت؛ به ویژه عطار و مولوی از آن بسیار استفاده کرده اند. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و بر پایه پژوهش کتابخانه ای، به یافتن شگردهای طنزنویسی سنایی غزنوی در جامعه آماری حدیقه الحقیقه پرداخته، و ضمن بررسی مختصات هر شگرد، و دسته بندی یافته های پژوهش در شاخه های نظریه های طنز (برتری، تناقض/تضاد، رهایی، بازی ها) این شگردها را از منظر کارکرد امروزی آن تحلیل و بررسی کرده است.نتیجه های به ‏دست آمده از این پژوهش، نشان می دهد تمامی شگردهای طنزساز حدیقه سنایی تیوری بازی ها را تقویت می کند. هم چنین درصد مجموع «بازی های زبانی» 4/67درصد از کل شگردهای طنز حدیقه، بیش تر در حکایت ها (بخش روایی) به ویژه در حکایت های نیمه دوم حدیقه دیده می شود. در مقام بعدی، شگردهای تقویت کننده نظریه برتری (5/8درصد) جای دارد، که درکل حدیقه پراکنده است. درنتیجه می توان گفت، سنایی برای تفهیم بهتر آموزه های عرفانی، اخلاقی و فلسفی خود، به کارکرد بازی و تاثیرگذاری آن آگاه بوده، و از طنز ناشی از آن با اشراف کامل بهره برده است؛ اما اغلب با نگاه برتری جویانه و تنبیهی (آگاهی بخشی)، به تحقیر شخصیت های حکایت ها یا مخاطب پرداخته است، و از میان 53 حکایت و تک بیت ها، تنها 7 حکایت و 6 بیت طنزآمیز (هم سو با نظریه های بازی ها، رهایی و تضاد) کارکرد رسانه ای دارد.

    کلید واژگان: سنایی, حدیقه, شگرد طنز, نظریه بازی ها, نظریه برتری, نظریه تضاد}
    Seyyede Elham Bagheri, Ahmad Khatami

    Sana'i of Ghaznavi (545 or 529-467 A.H.), is often known as an "innovative poet". One of his initiatives is the use of humor in "Hadiqah al-Haqiqah". Because he intends to explain mystical topics to novice mystics and readers of this book with popular methods. After Sana'i, famous mystics such as Attar Neishabouri and Maulana Jalaluddin Balkhi used humor a lot. This article, with a descriptive-analytical method and based on library research, has found the satirical techniques of "Hadiqah-ul-Haqiqah". While examining each trick and finding their connection with humor theories (Relief Theory, games theory, superiority theory, ‎ Incongruity ‎Theory), the researcher  has analyzed and investigated the function of these modes today.The results show that all the satirical techniques of "Hadiqa al-Haqiqeh" strengthen the theory of games. Also, the total number of "language games" is 67.4% of the total humorous tricks of Hadeeghah, mostly seen in anecdotes (narrative part), especially in the anecdotes of the second half of Hadeeghah. After that, there are techniques that strengthen the theory of superiority (8.5%), which can be seen in the whole "Hadiqah al-Haqiqah". As a result, it can be said that Sana'i was aware of the function of the  language game and its impact in order to teach mysticism, ethics and philosophy correctly and fully, and has benefited from it by using the effect of satire to better understand the content; But often with a superiority-seeking and informative view, he humiliates and mocks the characters of the stories or the audience. Out of 53 anecdotes and monographs, only 7 anecdotes and 6 humorous verses (in line with the theories of games, liberation and conflict) are functional in the communication.

    Keywords: Sanai, Hadigeh, Humor technique, Games Theory, Superiority theory, ‎ ‎Relief Theory, ‎ Incongruity Theory}
  • زهره عبداللهی*، احمد خاتمی

    وقوع گویی و واسوخت به مثابه رفتاری اجتماعی در دو اصطلاح به هم آمیخته بیشتر در روزگار صفوی شکل گرفته و به عنواندو ویژگی سبکی در شعر عهد صفوی خودنمایی کرده اند؛ بعید نیست فلسفه توسعه و توجه بیش از حد شاعران به این ویژگی هاجستن راهی برای اشاعه این رفتار و نیز جلوگیری از تکرار و تقلید و ایجاد سبک جدید تلقی شود. پیش از این دوره رگه هایی از این نوع رفتار اجتماعی در قرون پیشین به چشم می خورد که بازتاب آن در شعر شاعران خراسانی و عراقی از جمله مولوی (672-604 ق.) مشهود است. مقاله حاضر بر آن است تا با روش تحلیلی - توصیفی ضمن مروری بر وقوع گویی و واسوخت با ارایه نمونه هایی از اشعار واسوختی مولوی به «چگونگی و چرایی شعر واسوخت در کلیات شمس» پاسخ دهد. فرض نویسندگان که نتیجه تحقیق آن را تایید میکند آن است که مولانا جلال الدین به عنوان شاعری عاشق پیشه در حالات شوریدگی و غلبه عشق ومستی عنان اختیار از دست داده و به بیان وقایع فیمابین خود و معشوقش پرداخته و بی پرده با او سخن ها گفته است.

    کلید واژگان: سبک شعر, وقوع گویی, واسوخت, اجتماعیات, رفتار اجتماعی, مولوی, غزلیات شمس}
    Zohre Abdollahi *, Ahmad Khatami

    Voghoo and Vasukht are traits of Indian poetic style; a style which was at its supreme height in the Safavid period (1501: Tabriz to 1736: Isfahan). These traits could be regarded as the traits with which Persian poets of this period tried to emulate their predecessors. Although these two traits belonged to the Indian poetic style, poets of other poetic styles utilized these traits in composing their poems. Jalal ad-Din Mohammad Rumi (1207-1273) was one of such poets whose commitment to Voghoo and Vasukht could be recognized in Sham Tabrizi’s Divan amply. After exemplifying some instances of Voghoo and Vasukht in Tabrizi’s predecessors, the present study analyzes his Divan for identifying these two traits. The study assumes that while struggling with his melancholic love for the beloved, Rumi as a mystical amorous poet loses his command on logic and restraint, and starts disclosing intimate accounts of the transpirations between himself and the beloved.Keywords: Poetic Style, Voghoo, Vasukht, Rumi, Societies, Social behavior, Shams Tabrizi.

  • فریبا علومی یزدی، احمد خاتمی*، محمد غلامرضایی

    مثنوی مولانا از متون گران سنگ کلاسیک زبان دری است. کسب معرفت در دیدگاه مولانا از اهم امور است و پیوسته مخاطب خویش را تا نیل به سرمنزل سعادت همراهی می کند. مفاهیم این اثر چندبعدی از زوایای مختلف قابل کندوکاو است. تصویرسازی در فضای شعری از مختصات سبک مولانا است؛ چگونگی تاثیر این سبک بر انتقال مفاهیم تعلیمی مسیله ای است که پژوهش حاضر دنبال می کند. یکی از معدود آثار مصور مثنوی در موزه والتزر بالتیمور نگهداری می شود که نمونه منحصربه فردی در سنجش تصویرسازی در اثر مولانا است. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای به رشته تحریر درآمده است. ابزار اصلی در استخراج شگردهای مولانا در این پژوهش نظریه انسجام بخشی «مایکل هالیدی» و «رقیه حسن» است. متن نی نامه در دو سطح فرم و محتوا بررسی می شود و همه عناصر درهم تنیده معنایی کشف می گردد. عناصر ارجاع، حذف، ادات ربط و همچنین در حیطه بازآیی تکرار، تضاد معنایی و شمول معنایی بیشترین ابزارهای کارآمد در انتقال مفاهیم در نی نامه هستند و زیبایی سخن و کلام مولانا را به وضوح نشان می دهند. نتیجه اینکه برای درک بخشی از رموز موفقیت مولانا در انتقال معانی و مفاهیم بایستی از ابزارهای معناشناسی جدید نیز در مطالعه مثنوی به کار گیریم تا زوایای جدیدی از این شاهکار ادبی و عرفانی را بیابیم.

    اهداف پژوهش:

    بررسی ارتباط متن و تصویر در مثنوی مولوی و نقش آن در انتقال مفاهیم تعلیمی.بررسی تکنیک های بلاغی مثنوی از لابه لای ابیات تعلیمی آن با کاربست تیوری هالیدی.

    سوالات پژوهش:

    ارتباط متن تصویر در مثنوی مولوی چه ارتباطی در انتقال مفاهیم تعلیمی دارد؟تکنیک های بلاغی چه میزان از انتقال معانی بعد تعلیمی را در مثنوی مولانا پوشش می دهد؟

    کلید واژگان: نی نامه, انسجام بخشی متن, تضادمعنایی, شمول معنایی, مولانا}
    Fariba Olumiyazdi, Ahmad Khatami *, MohammadGholam Rezaei

    Molana's Masnavi is one of the classic precious texts of Dari language. The concepts of this work are multi-dimensional and can be researched from different angles. Hence it's antiqued, but not old and repetitive after centuries. What tools can be used to find the secret of this dynamism? Can traditional eloquence reflect the artistic dimensions of Masnavi to convey the concepts and contents? In this article, Masnavi's Ney Nameh is analyzed from the perspective of the text coherence principle and relying on the cohesive tools by Michael Halliday and Roghayeh Hassan, regardless of literary industries. In this article, and using the above tools, it is expressed how Molana intertwines and ties all the elements together in two levels of form and content. The elements of reference, omission, conjunctions, and also, in the area of returning, the repetition, semantic contradiction and semantic inclusion are the most effective tools in conveying concepts in Ney Nameh and they show Molana's beauty of speech clearly. This article represents that in order to understand Molana's secrets of achievement in conveying the meanings and concepts, we should use new semantic tools in the study of Masnavi to find new angles of the literary and mystical masterpiece.

    Keywords: Neynameh, text coherence, semantic contradiction, semantic inclusion, Rumi}
  • سید علی هاشمیان بجنورد*، احمد خاتمی

    یکی از راهکارهایی که فلاسفه برای توجیه پدیدآمدن کثرت از وحدت ارایه داده اند درنظرگرفتن سلسله مراتبی برای موجودات بوده است. سنایی غزنوی ازجمله اندیشمندانی است که به سلسله مراتبی برای موجودات قایل بوده و در این بحث تحت تاثیر نوافلاطونیان بوده است. اما سنایی از حکمت دینی نیز تاثیر پذیرفته است. همین امر موجب شده که نظر او در عین تاثر از اندیشمندان نوافلاطونی مسلمان، متفاوت از آنان باشد. آنچه بیش از هر چیز نمایانگر اختلاف سنایی با فیلسوفان نوافلاطونی است، تاکید وی بر اراده الهی و وابستگی عقل کلی و نفس کلی به امر است. سنایی، ضمن درنظرگرفتن نقشی برای واسطه ها در آفرینش، تاکید دارد که آنها وجهی از امر الهی هستند و آنچه واقعا علت پدیدآمدن موجودات است قدرت الهی است و خداوند مستقیما موجودات را خلق کرده است. سنایی بیشتر قصد تنزیه خداوند را دارد و عقل و نفس کلی را هم برای همین موضوع به کار می برد اما آنچه از نظر او واقعا وجود دارد نه عقل و نفس بلکه خداوند است.

    کلید واژگان: سنایی, حدیقه الحقیقه, سلسله مراتب, عقل, نفس}
    Seyyed Ali Hashemian Bojnord *, Ahmad Khatami

    One of the solutions that philosophers have presented to justify the emergence of plurality from unity has been to consider a hierarchy of beings. Sana'i Ghaznavi is among the thinkers who believed in a hierarchy for beings and was influenced by the Neoplatonists in this discussion. But Sana'i is also influenced by religious wisdom. This has caused his opinion differ from Muslim Neoplatonic thinkers. His emphasis on the divine will and the dependence of the general intellect and the general soul on the matter is, more than anything else, what shows his difference from the Neoplatonic philosophers. While considering a role for mediators in creation, Sana'i emphasizes that they are a facet of the divine order and what is really the cause of creation of beings is divine power and God directly created beings. Sana'i is more intent on praising God and uses the general intellect and soul for this purpose. However, what really exists in his opinion is not the intellect and the soul, but God.

    Keywords: Sana'i, Hadiqah al-Haqiqah, hierarchy, intellect, Soul}
  • نادره شاه آبادی، احمد خاتمی، علیرضا صالحی، ابوالفضل مرادی رستا
    زمینه و هدف

     مذنب بدایونی یکی از شعرای ناشناخته غزلسرای دوره قاجار است. این پژوهش تلاش میکند به بیان ویژگیهای سبکی، مضمون شعر وی و همچنین زیباییهای ادبی آن بپردازد. هدف پژوهشگر تعیین بسامدها و میزان تقلید مذنب از سبک قدما نمیباشد، بلکه تعیین و بررسی سبک شاعر، درسه سطح زبانی، ادبی و فکری است تا به این پرسشها پاسخ دهد: 1- مذنب تحت‌تاثیر کدامیک از سبکهای شعر فارسی است و کدام شاعر یا شاعران بیشترین تاثیر را بر او داشته است؟ 2- نمود مکتب وقوع و واسوخت بیشتر در قالب چه مواردی در غزلیات مذنب بدایونی پدیدار گشته اند؟

    روش مطالعه

     این تحقیق به شیوه تحلیل محتوا و کتابخانه ای انجام شده است. شیوه مطالعه، درون‌متنی و با دید منتقدانه است. محدوده و جامعه موردمطالعه، دیوان غزلیات مذنب است.

    یافته ها

     مذنب توانسته، زبان و محور فکریش را به شعرای سبک عراقی نزدیک کند. در برخی اشعار این شاعر، رنگ و بوی «مکتب وقوع» و «واسوخت» نیز قابل‌مشاهده است که این امر نشان از تغییر نگرش وی در دوران زندگی خود دارد.

    نتیجه گیری

     مذنب در سرودن غزلیات، بطور اخص از سعدی و حافظ پیروی نموده است. در سطح زبانی، شعرش به دور از هرگونه پیچیدگی است. از زبان عامیانه بعنوان یکی از مصالح اصلی زبان هنری بهره گرفته است و تلاش میکند با کاربرد هنری واکها، گلچین واژه ها و چینش آنها در کنار هم، کلامش را موسیقایی کند. در سطح ادبی، عناصر بیانی مانند تشبیه، استعاره و عناصر بدیعی نظیر تکرار، مراعات نظیر (بیش از 95 درصد)، تضاد و تلمیح بیشترین بسامد را دارد. در سطح فکری، محور تفکرات و بنمایه غزلیاتش، «عشق و موضوعات مربوط به آن» است. اعتقادات و باورهای مردم، آداب و رسوم، اعتقادات مذهبی ، ضرب‌المثلها، همچنین مضامین متعدد ازجمله اوضاع سیاسی و اجتماعی کشور (در دوره مشروطه)، در شعر وی به چشم میخورد.

    کلید واژگان: سبک شناسی, سبک ادبی بازگشت, غزل, دیوان مذنب بدایونی}
    N. Shahabadi, A. Khatami*, A. Salehi, A. Moradi Rasta
    BACKGROUND AND OBJECTIVES

    Moznab Badayouni is one of the unknown poets of Qajar era lyricists. This research tries to express the stylistic features, the theme of his poetry as well as its literary beauty. The goal of the researcher is not to determine the frequency and extent of imitation of Moznab from the ancient style, but to determine and examine the poet's style, at the linguistic, literary and intellectual levels, to answer these questions: 1- Which of the styles of Persian poetry is Moznab influenced by, and which poet or poets has had the greatest impact on him? 2- What are the manifestations of the school of occurrence and burning in Moznab Badayouni's sonnets?

    METHODOLOGY

    Study

    method

    This research was done by content analysis and library method. The study method is in-text and with a critical view. The scope and community under study is Diwan Ghazliat Mozab.

    FINDINGS

    Moznab has managed to bring his language and thought axis closer to the Iraqi style poets. In some of this poet's poems, the color of "School of Occurrence" and "Vasukht" can also be seen, which shows the change of his attitude during his life.

    CONCLUSION
    Conclusion

    Moznab especially followed Saadi and Hafez in composing ghazals. On the linguistic level, his poetry is far from any complexity. He has used vernacular language as one of the main materials of artistic language and he tries to musicalize his words with the artistic use of vowels, an anthology of words and their arrangement together. At the literary level, expressive elements such as simile, metaphor, and original elements such as repetition, observance of analogy (more than 95 percent), contrast, and allusion have the highest frequency. At the intellectual level, the focus of his thoughts and the basis of his lyrical poetry is "love and its related topics". People's beliefs, customs, religious beliefs, proverbs, as well as many themes, including the political and social situation of the country (during the constitutional period), can be seen in his poetry.

    Keywords: Stylistics, literary style of return, Ghazal, Badayouni's Divan}
  • سید علی هاشمیان بجنورد*، احمد خاتمی

    یکی از دغدغه های اصلی سنایی، وجوه تقابل و اشتراک میان عقل و شریعت است. اظهار نظرهای متنوع و گوناگون سنایی درباره عقل و شرع سبب شده است هم چنان که عده ای لقب حکیم بر وی نهاده اند، عده ای نیز او را شاعری متشرع به شمار آورند و حتی گاهی او را در زمره خردستیزان بدانند. به نظر می رسد دلیل اصلی این برداشت های متفاوت از دیدگاه سنایی نسبت به موضوع مذکور، توجه او به مراتب گوناگون عقل و شرع بوده است. پرسش اصلی این است که سنایی بیشتر چه معنایی از عقل و شرع را مدنظر داشته و تحت چه شرایطی عقل را بر شریعت یا شریعت را بر عقل ترجیح داده است. در این مقاله سعی خواهیم کرد با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای، تناقض های ظاهری کلام وی را در این موضوع توجیه نماییم. به نظر می رسد سنایی نه تنها خردورزی و دین داری را در تعارض نمی دیده است و این دو را مکمل هم می دانسته است، بلکه معتقد به اتحاد عقل و شرع در مرتبه ای فراتر از صوت و حرف بوده است.

    کلید واژگان: ادبیات فارسی, حدیقه سنایی, حکمت, شرع, تصوف و عرفان, فلسفه}
    Seyyed Ali Hashemian Bojnord *, Ahmad Khatami

    One of the most important concerns of Sanai is confrontation between reason and religion and their commonalties. Sana'i's varied opinions on reason and Sharia have led some to consider him a theologist, and some have called him a religiously devoted poet. In some cases, he has even been considered anti-rationalist. Seemingly, the main reason for these varied reactions to Sana'i’s views on these issues is his consideration of the various aspects of reason and religion. The main question is what reason and sharia meant to Sana'i and under what conditions he preferred reason to sharia and sharia to reason. In this article, adopting a library type of research, we try to explain the contradictions in his statements on this topic. The conclusion is that Sana'i did not see any conflict between rationality and religiosity. He rather considered the two to be complementary at a level that transcend linguistic expression.

    Keywords: Persian literature, Sanai’s Hadiqat al Haqiqa, Wisdom, sharia, Sufism, mysticism, philosophy}
  • فاطمه کواشی، احمد خاتمی*، فرهاد طهماسبی
    جامعه ایران در عصر قاجار و آستانه مشروطه جامعه ای استبدادزده و مستضعف بود و مواجهه با «غرب/ دیگری» متمدن و مقتدر، عمق عقب ماندگی ها و نابسامانی های این مملکت را نمایاند و «خود» ناآگاه و بی دانش ایرانیان را در برابر چشمان بهت زده آنان قرار داد. میرزا ملکم خان ناظم الدوله، منورالفکر دوران پیشامشروطیت، با آثار و رساله هایش در تهییج و چرخش افکار مردم به سوی «دیگری» و گریز از خویشتن سهم بزرگی داشت. او کوشید تا با زمینه سازی برای تغییر گفتمان قاجار و استقرار گفتمان دموکراسی، جامعه درحال احتضار ایران را احیا کند. پرسش اصلی این مقاله چگونگی بازتاب «خود» و «دیگری» در مکتوبات ملکم و تاثیر رویکرد او در شکل گیری هویت ایرانی متجدد است. پژوهش حاضر نشان می دهد ملکم با اتخاذ سازوکارهایی سیاسی، ضمن افشاگری اوضاع داخلی کشور و نقد صریح شرایط موجود، همچنین تلاش برای به حاشیه راندن و حذف گفتمان دیرین سلطنت طلبی در ایران، به برجسته سازی گفتمان اروپایی و تقدیم جایگاه «دیگری» ارتقادهنده و توسعه بخش به غرب و فرهنگ و مظاهر تمدن غربی می پردازد و مساعی قلم وی مصروف استقرار گفتمان آزادی خواه قانون مدار ازطریق حذف «خود» و پذیرش «غیر» است. در این تحقیق، مسیله «خود» و «دیگری» از منظر ملکم، با بررسی مجموعه آثار وی و کاربست روش توصیفی تحلیلی بررسی می شوند.
    کلید واژگان: قرن نوزدهم, عصر قاجار, ملکم, خود, دیگری}
    Fatemeh Kavashi, Ahmad Khatami *, Farhad Tahmasbi
    Iranian society in the Qajar era, on the verge of the constitution was under the tyrannical state and was an oppressed society, and the confrontation with the West – the civilized and powerful “other”, he revealed the depth of backwardness and disorder of this country and he reflected the ignorant and unconscious “self” of Iranians in front of their eyes. With his works and articles, Mirza MalkumKhan the intellectual of pre-constitutional period, had a great contribution in stimulating and turning people's thoughts to the “other” and passing through himself. He tried to revive the dying society of Iran by laying the groundwork for changing Qajar discourse and establishing the discourse of democracy. The main question of this article is how “self” and “other” has been reflected in Malkum's writings and the effect of his approach on the formation of Iranian cultural identity. The present study shows that by adopting political mechanisms while exposing the internal situation of the country and explicitly criticizing the current situation, Malkum also tries to marginalize and eliminate the long-standing monarchy discourse in Iran to highlight the European discourse and   promoting and developing position “the other” to deals with the West and the culture and manifestations of Western civilization, and the efforts of his works are engaged in establishing a liberal, law-abiding discourse through self-elimination and acceptance of “other”. In this research, “self” and “other” from Malkum's point of view are read by studying his collection of works and using the descriptive and analytical-historical methods.
    Keywords: nineteenth century, Qajar Era, Malkum, Self, other}
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال