احمد زندوانیان نایینی
-
هدف پژوهش حاضر بررسی ادراکات و تجربه زیسته معلمان دوره ابتدایی از نقاط قوت و ضعف آموزش مجازی در دوران کرونا در سال تحصیلی 1400-1399 بود. رویکرد پژوهش کیفی و روش پژوهش پدیدارشناسی بود و از ابزار مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته استفاده شد. گروه هدف، شامل تمامی معلمان زن پایه پنجم مدارس دخترانه شهر یزد بود که تعداد 12 نفر آن ها به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. پس از مصاحبه هشتم، اشباع نظری داده ها حاصل شد اما برای اطمینان، مصاحبه ها تا 12 مورد ادامه یافت. داده ها از طریق روش کدگذاری و مقوله بندی با استفاده از الگوی هفت مرحله ای کلایزی تجزیه و تحلیل شد. اعتبار داده ها از طریق روش سه سوسازی در قالب شیوه ی ارجاع به شرکت کنندگان و تحلیل گروه همکاران حاصل شد. پس از تجزیه و تحلیل داده ها، 15 زیرمضمون به عنوان نقاط قوت و 25 زیرمضمون به عنوان نقاط ضعف استخراج شد که در 8 مضمون اصلی آموزشی، اجتماعی، واسطه گری رسانه، واسطه گری والدین، فرهنگی، اخلاقی، محیطی و اقتصادی طبقه بندی شدند. در ادامه ، عوامل زمینه ای پیدایش این تجارب نیز استخراج شد که در قالب 8 زیرمضمون در سه سطح کلان، میانی و خرد قرار گرفتند.کلید واژگان: آموزش مجازی، تجربه زیسته، معلم، دوره تحصیلی ابتدایی، روش پژوهش پدیدارشناسیThe purpose of this study was to investigate the perceptions and lived experience of primary school teachers of the strengths and weaknesses of virtual education in the corona virus pandemy in the academic year 2020-2021. The research approach was qualitative and phenomenological. The instrument used was a semi-structured interview. The target group included all fifth grade female teachers in girls' schools in Yazd, that 12 of whom were selected by purposive sampling. After the eighth interview, theoretical data saturation was obtained, but interviews were continued up to 12. Data were analyzed by coding and categorization methods and used seven-step Colaizy pattern. The validity of the data was obtained through triangulation method, in the form of referrals to the participants and also the analysis of the group of colleagues. After analyzing the data, 15 sub-themes were identified as strengths and 25 sub-themes as weaknesses, which were classified in to 8 main themes: educational, social, media mediation, parental mediation, cultural, ethical, environmental and economic. Then, contextual factors were extracted which were placed in 8 sub-themes at three levels: macro, medium and micro.Keywords: Virtual Education, Lived Experience, Teacher, Elementary Education, Phenomenological Research Method
-
تحلیل تطبیقی برنامه درسی ریاضیات پایه چهارم ابتدایی ایران با کشورهای پیشگام در آزمون بین المللی تیمز
عملکرد دانش آموزان دوره ابتدایی کشورهای شرکت کننده در درس ریاضیات آزمون بین المللی تیمز (TIMSS)، با یکدیگر متفاوت است. در این راستا، هدف پژوهش حاضر، تحلیل تطبیقی برنامه درسی ریاضیات پایه چهارم ابتدایی ایران با پنج کشور پیشگام در آزمون تیمز سال 2015 (سنگاپور، هنگ کنگ، کره جنوبی، تایوان و ژاپن) می باشد. روش پژوهش، تطبیقی و جامعه آماری شامل کتاب های درسی ریاضی پایه چهارم ابتدایی ایران و کشورهای پیشگام و تحلیل محتوی آنها از جنبه اهداف و محتوا بود. یافته ها نشان داد که برنامه درسی ریاضیات ایران با کشورهای پیشگام از جنبه توجه به اهداف یادگیری اعداد و محاسبات، اندازه گیری و اشکال هندسی شباهت دارد اما از بعد محتوی وتوجه به مباحثی همچون مهارت حل مسئله ریاضی، تحلیل و کاربردی بودن مباحث ، توجه به مباحث جذاب جبر و آمار و همچنین ارتقای نگرش مثبت به ریاضیات، با هر پنج کشور تفاوت دارد به گونه ای که در برنامه درسی ایران اینگونه مباحث کمتر مورد توجه قرار گرفته اند.
کلید واژگان: برنامه درسی ریاضی، مطالعه تطبیقی، آزمون بین المللی تیمز، دوره تحصیلی ابتداییPerformance of primary students in mathematics among the countries participating in TIMSS is different. The purpose of this study is to compare the math curriculum of Iran with the five countries which were the pioneers in TIMSS 2015 (Singapore, Hong Kong, South Korea, Taiwan, and Japan). The research method was comparative and the statistical population consisted of all math books of the fourth grade in Iran and the leading countries. The findings showed that some elements are similar among the countries, such as the concepts of numbers, calculation, measurement, and geometry. However, the studied curricula are different from each other, regarding skill of math problem solving, analysis and application of mathematical topics, interesting statistics and algebra topics, and positive attitude to math learning, so that in Iran these areas have been somewhat neglected. At the end, some suggestions were offered based on the findings.
Keywords: comparative study, Math Curriculum, Primary Education, TIMSS -
هدف پژوهش حاضر، آسیب شناسی برنامه درسی انشاء پایه ششم دوره تحصیلی ابتدایی بود. در این راستا، سه بعد مشکلات ساختاری، مشکلات اجرایی و مشکلات تدریس انشاء مورد بررسی قرار گرفت. روش پژوهش زمینه یابی با دو رویکرد کمی و کیفی تعیین شد. جامعه آماری، تمامی دانش آموزان پایه ششم شهر یزد بودند که با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 369 نفر به شکل تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی و پایایی آن تایید شد. به منظور تحلیل داده های کمی، از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر، آزمون کرویت ماچلی، آزمون اثرات بین آزمودنی ها، آزمون مقایسه چندگانه و آزمون تحلیل واریانس رتبه ای فریدمن استفاده شد. همچنین برای تحلیل داده های کیفی، از روش کدگذاری استفاده شد. یافته ها نشان داد که مهم ترین مشکلات برنامه درسی انشاء به ترتیب شامل مشکلات ساختاری با میانگین رتبه (08/2) ، مشکلات تدریس با میانگین رتبه (06/2) و مشکلات اجرایی با میانگین رتبه (86/1) است. همچنین مهم ترین مشکلات در بعد ساختاری به ترتیب شامل ضعف اطلاعات عمومی، عدم مهارت در نوشتن جملات شروع انشاء و عدم مهارت در تقسیم بندی انشاء به بخش های شروع، متن و نتیجه گیری بود. به علاوه، در بعد مشکلات اجرایی، مهم ترین چالش ها شامل آزاد نبودن موضوعات انشاء، عدم آرامش و تمرکز در تفکر، فقدان جذابیت کلاس انشاء و اهمیت نداشتن این درس برای دانش آموزان بود. همچنین، در بعد مشکلات تدریس، مهم ترین چالش ها شامل انتخاب موضوعات کلیشه ای و یکنواخت از سوی معلمان، عدم توجه به گسترش فرهنگ کتاب خوانی و عدم آگاهی دانش آموزان از اهداف درس انشاء بود.کلید واژگان: آسیب شناسی، برنامه درسی انشاء، دوره تحصیلی ابتدایی، پایه ششم ابتداییThe purpose of the present study is the pathology of the curriculum of the sixth grade of the elementary school. In this regard, three dimensions of structural, executive, and teaching problems are discussed. The research methodology is based on two quantitative and qualitative approaches. Statistical population was all sixth grade students of Yazd city. Using Cochran formula, 369 students were randomly selected. The research instrument was a researcher-made questionnaire that confirmed the validity and reliability by teachers and professors. In order to analyze quantitative data, ANOVA with repeated measure, Mauchly’s Test of Sphericity, inter-subject effects test, multiple comparison test and Friedman rank variance test were used. Coding was also used to analyze qualitative data. Findings show that the main problems of the writing curriculum include structural problems with a mean rank (2.8), teaching problems with an average rating (2.6) and executive problems with an average rating (1.86). Also, the most important problems in the structural dimension were, respectively, the weakness of the general information, the lack of skills in writing the sentences of the beginning of the writing, and the lack of skills in the division of the essay into the sections of the beginning, the text and the conclusion. Also, in the area of executive issues, the most important challenges include the lack of freedom in choosing the csubjects, lack of tranquility and concentration in thinking, the uniteracing class, and the unimportance of teaching this lesson to students. In the dimension of teaching problems, the most important challeings were the selection of stereotypical and uniform subjects by teachers, the lack of attention to the expansion of the culture of reading and students' ignorance of the goals of the lesson.Keywords: Pathology, writing syllabus, elementary school, sixth elementary school
-
مقدمهکیفیت زندگی معلولان جسمی موضوع مهمی است که پژوهش حاضر به منظور پرداختن به این موضوع، به بررسی تاثیر آموزش هوش معنوی بر بهبود کیفیت زندگی معلولان جسمی بزرگسال زن و مرد شهرستان میبد در سال 1393اقدام کرده است.روش بررسیدر این پژوهش که از نوع مطالعات شبه آزمایشی- مداخله ای و به صورت پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود، 28 نفر زن و مرد معلول شرکت داشتند (7 مرد و 21 زن) که به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. بعد از اجرای پیش آزمون، دو گروه از نظر کیفیت زندگی به وسیله ی آزمون tدو نمونه مستقل مقایسه شدند و بعد از اطمینان از عدم تفاوت معنادار بین دو گروه، 10جلسه 90 دقیقه ای آموزش هوش معنوی برای گروه آزمایش اجرا شد و گروه گواه آموزشی دریافت نکردند. برای هر دو گروه بعد از جلسات آموزش، پس آزمون کیفیت زندگی SF-36 اجرا شد . تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کواریانس یک راهه انجام شد.یافته هانتایج نشان داد که گروه آزمایش نسبت به گروه گواه از نظر کیفیت زندگی کلی، سلامت عمومی، محدودیت ایفای نقش به دلایل جسمانی، محدودیت ایفای نقش به دلایل عاطفی، عملکرد اجتماعی و نشاط، به طور معناداری نمره ی بالاتری کسب کردند. افزایش نمره ی شرکت کنندگان در کلاس ها فقط در عملکرد جسمانی، درد بدنی و سلامت روان معنادار نبود.نتیجه گیریبا توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت آموزش هوش معنوی می تواند باعث بهبود کیفیت زندگی معلولان شود.کلید واژگان: آموزش، هوش معنوی، کیفیت زندگی، معلولان جسمی، بزرگسالانTolooe Behdasht, Volume:15 Issue: 5, 2017, PP 109 -121The purpose of this research was the effect of spiritual intelligence instruction on increasing spiritual intelligences Maybod adult handicaps in 2014. 28 female and male (7 men and 21 women) adult handicaps participated in this research which was as done pretest quasi experimental intervention studing with control group. These people were chosen as purposeful sampling and set in two experimental and control group in equal numbers. After fulfilling pretest, two group were compared by T test and after ensuring of absence of significant difference between two group, In ten session (90 minutes), the experimental group were been taught spiritual intelligence and the control group didnt have any teaching. Befor and after session, these two groups were been complete Abdollahzade spiritual intelligence test. The analysis of data did on one way covariance statistical analysis. The results showed the experimental group got significantly high scores in regard to control group of general spiritual intelligence, the underestsnding of the relation to universe sourceand spiritual life in emphasis of internal core. Regarding to findings, it results the spiritual intelligence instruction can on increase spiritual intelligence of handicaps.Keywords: spiritual intelligence instruction, physical handicaps, Maybod adults
-
نشریه نامه آموزش عالی، پیاپی 34 (تابستان 1395)، صص 170 -188هدف مقاله حاضر، بررسی وضعیت گرایش به تفکر انتقادی و رابطه آن با عملکرد تحصیلی در دانشجویان کارشناسی ارشد دانشکده های علوم انسانی، زبان و ادبیات و فنی- مهندسی دانشگاه یزد است. نمونه تحقیق شامل 280 نفر از دانشجویان دختر و پسر از سه دانشکده بودند که به روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه گرایش به تفکر انتقادی ریکتس (2003) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس عاملی و همبستگی پیرسون، تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بیشتر دانشجویان کارشناسی ارشد به تفکر انتقادی گرایش متوسط دارند و میان گرایش به تفکر انتقادی و عملکرد تحصیلی دانشجویان همبستگی مثبت و معنادار اما ضعیف وجود دارد. میزان گرایش به تفکر انتقادی در دانشجویان دانشکده علوم انسانی به طور معناداری بیشتر از دانشجویان دانشکده فنی- مهندسی بود. همچنین میان دانشجویان دختر و پسر در گرایش به تفکر انتقادی تفاوت معناداری وجود نداشت. نتایج این پژوهش، لزوم بررسی راهکارهای تقویت تفکر انتقادی در دانشجویان دانشکده های مختلف به ویژه بررسی عوامل تاثیرگذار بر تدریس و ارزشیابی را گوشزد می کند.کلید واژگان: گرایش به تفکر انتقادی، عملکرد تحصیلی، کارشناسی ارشد، دانشگاه یزدAbstract: The present paper examines critical thinking disposition and its relation with the academic performance among master's degree students of Humanities, Language-literature and Engineering faculties at Yazd University. The sample consisted of 280 students of both genders from the three faculties who were selected by random classification sampling. Ricketts's Critical Thinking Disposition Inventory (2003) was used. The Data were analyzed using Factor analysis and Pearson correlation. Results show that most students had normal disposition to critical thinking.Research results showed that there waz a positive and significant correlation between critical thinking disposition and academic performance. Also, the results showed that critical thinking disposition of Humanities faculty students was significantly higher than the Engineering faculty. There was not significant differences between male and female students in the use of critical thinking disposition. The study also showed the need to conduct research on teaching and assessment methods and their impact on critical thinking disposition.Keywords: disposition critical thinking, academic performance, master's degree students, Yazd University
-
در پژوهش حاضر رابطه ی فراحافظه با عملکرد تحصیلی کیفی و کمی دانشجویان مورد بررسی قرار گرفت. 414 دانشجوی (256 زن و 158 مرد) کارشناسی دانشگاه یزد که با روش خوشه ایتصادفی انتخاب شدند به پرسشنامه ی چندعاملی حافظه (شامل سه بعد رضایت از حافظه، توانایی ادراک شده حافظه و استفاده از راهبردهای حافظه) و پرسشنامه ی عملکرد تحصیلی کیفی (شامل ابعاد خودکارآمدی، برنامه ریزی، تاثیرات هیجانی، انگیزش و فقدان کنترل پیامد) پاسخ دادند. برای بررسی عملکرد تحصیلی کمی نیز از میانگین کل نمرات دانشجویان استفاده شد. با استفاده از رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان، میزان پیش بینی ابعاد عملکرد تحصیلی توسط ابعاد فراحافظه مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که از بین ابعاد فراحافظه، رضایت و استفاده از راهبرد، عملکرد تحصیلی کیفی را بصورت مثبت پیش بینی می کنند اما هیچکدام از ابعاد، پیش بینی کننده ی عملکرد تحصیلی کمی نیستند. در خصوص ابعاد عملکرد تحصیلی کیفی، نتایج حاکی از آن بود که از بین ابعاد فراحافظه، بعد رضایت از حافظه پیش بینی کننده هر پنج مولفه می باشد. بدین صورت که تاثیرات هیجانی و فقدان کنترل پیامد بصورت منفی و بقیه ابعاد بصورت مثبت پیش بینی می شوند. بعلاوه، بعد استفاده از راهبرد پیش بینی کننده مثبت مولفه برنامه ریزی و بعد توانایی پیش بینی کننده مثبت مولفه انگیزش می باشد. نتایج پژوهش حاضر از یک سو شواهد مطلوبی در زمینه نقش فراحافظه در عملکرد کیفی دانشجویان فراهم آورد و از سوی دیگر، در خصوص عملکرد کمی، نتایج خلاف انتظار بود. تلویحات و آسیب شناسی آموزشی، مبتنی بر نتایج و توجیه چرایی روابط بدست آمده مورد بحث قرار گرفته است.
کلید واژگان: فراحافظه، عملکرد تحصیلی کیفی، عملکرد تحصیلی کمی -
مقدمهفرایند تولد کودک برای والدین لذت آور است گرچه این فرایند با مشقات فراوانی همراه است. امید به سالم بودن کودک معمولا احساس اعتماد در والدین ایجاد می کند و کودک خود را می پذیرند، ولی به محض آگاهی آنها از معلولیت فرزند خود، تمام امیدها به یاس مبدل می گردد و مشکلات شروع می شود. استرس، افسردگی و خشم از جمله هیجانات رایجی هستند که این والدین تجربه می کنند. هدف کلی این تحقیق بررسی تاثیر آموزش مدیریت خشم بر افزایش سلامت روان مادران دارای فرزند معلول در شهر یزد می باشد.روش بررسیپژوهش حاضر از نوع تحقیقات آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری شامل کلیه مادران دارای فرزند معلول تحت پوشش بهزیستی شهرستان یزد در سال 91- 1390 می باشد. نمونه مورد نظر شامل 35 مادر است که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفته اند (18 نفر گروه آزمایش و 17 نفر گروه گواه). از پرسشنامه سلامت روان برای گردآوری داده ها استفاده شد. برنامه آموزش مدیریت خشم، بر اساس رویکرد شناختی رفتاری به مدت 7 جلسه 2 ساعته بر روی گروه آزمایش اعمال شد. داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آزمونt مستقل بر روی تفاضل نمرات پیش آزمون – پس آزمون مورد تحلیل قرار گرفت.یافته هایافته ها نشان داد که آموزش مدیریت خشم به تفاوت معنادار آماری (0/05>p) بین مراحل قبل و پس از آزمون در نمره کلی سلامت روان و زیرمقیاس های علایم جسمانی، اضطراب و افسردگی (به استثنای اختلال در کارکرد اجتماعی) می انجامد. همچنین آموزش مدیریت خشم بر کاهش نشانه های جسمانی و همچنین کاهش افسردگی مادران جوان در مقایسه با مادران میانسال تاثیر بیشتری دارد.نتیجه گیریبا توجه به ثمربخش بودن استفاده از برنامه آموزشی مدیریت خشم در افزایش سلامت روان، آموزش این برنامه در راستای کاهش فشار روانی باید صورت گیرد.
کلید واژگان: آموزش مدیریت خشم، سلامت روان مادران، فرزند معلولIntroductionThe child's birth is apleasure for parents, although this process is associated with a lot of hardship. Hope for child health develops a sense of confidence in parents and they heartily accept their child but as soon as they become aware of their child's disability, all hope turns to despair and hence trouble starts. Stress, depression and anger are common emotions that parents then experience. The overall aim of this study was to investigate the effect of anger management training on the mental health of mothers of the disabled children in the city of Yazd.MethodsThis is anexperimental study with a pretest-posttest control group. The population of this study included all the mothers of the disabled children being covered in Yazd city from 2011 to 2012. Sample of this study consisted of 35 mothers randomlyassigned into two groups(18 to experimental and 17 to control group). Mental health questionnaire was used to collect data.The anger management training program based on cognitive-behavioral approach was implemented for the experimental group in seven sessions, 2 hours each. Data were then analyzed using descriptive statistical parameters (mean and SD) and independent t-test on the difference between the scores of pre-test - post-test.ResultsResults showed that Anger management training with a statistically significant difference between pre-and post-test scores leads to mental health and subscale physical symptoms, anxiety and insomnia, as well as depression (with the exception of societal dysfunction). Also, anger management training reduced the physical symptoms and depression in young mothers compared to the aged.ConclusionWith regard to the effective use of anger management training program to increase mental health, thetrainingprogramshouldbe directedtoward reducingstress.Keywords: Anger management training, Mental health of mothers, Disabled children -
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه رویکردهای یادگیری دانشجویان (شامل سه رویکرد سطحی، عمیق و استراتژیک) با عملکرد تحصیلی کیفی (شامل ابعاد خودکارآمدی، برنامه ریزی، تاثیرات هیجانی، فقدان کنترل پیامد و انگیزش) و کمی بود. شرکت کنندگان پژوهش 414 دانشجوی دوره کارشناسی (256 دختر و 158 پسر) دانشگاه یزد بودند که به روش تصادفی خوشه ایانتخاب شدند. برای سنجش رویکردهای یادگیری از پرسش نامه رویکردهای یادگیری برای دانشجویان (ASSIST) و برای سنجش عملکرد تحصیلی کیفی از پرسش نامه عملکرد تحصیلی کیفی (EPT) استفاده شد. سنجش پایایی به روش آلفای کرونباخ، پایایی مطلوبی را برای مقیاس ها گزارش کرد. عملکرد تحصیلی کمی بر اساس معدل ترم و معدل کل دانشجویان بررسی شد. نتایج تحلیل رگرسیون در حوزه عملکرد تحصیلی کیفی نشان داد که رویکرد عمیق و استراتژیک پیش بینی کننده مثبت و رویکرد سطحی پیش بینی کننده منفی نمره کل عملکرد کیفی تحصیلی است. به علاوه، از میان مولفه های عملکرد کیفی، خودکارآمدی و انگیزش توسط رویکرد عمیق به صورت مثبت پیش بینی می شوند و رویکردهای استراتژیک و سطحی نیز پیش بینی کننده هر پنج مولفه هستند. نتیجه دیگر این که رویکرد عمیق پیش بینی کننده عملکرد تحصیلی کمی نمی باشد، لکن رویکرد استراتژیک به صورت مثبت و رویکرد سطحی به صورت منفی معدل ترم و کل دانشجویان را تبیین می کنند. نتایج پژوهش حاضر ضرورت بازشناسی نقش رویکردهای یادگیری را در کیفیت عملکرد تحصیلی دانشجویان باز می نماید.
کلید واژگان: رویکردهای یادگیری، عملکرد تحصیلی کیفی، عملکرد تحصیلی کمیThe aim of present study was to investigate the relationship between learning approaches (deep، surface and strategic approaches) with qualitative academic performance (self-efficacy، planning، motivation، emotional effects and lack of output control) and quantitative academic performance. The participants were 414 bachelor students of Yazd University (256 girls and 158 boys) whom were selected randomly. The instruments of study were Approaches and Study Skills Inventory for Students and Educational Performance Test. Cronbach alpha coefficients reported acceptable reliability of the measures. The average of total score of students was used to examine the quantitative academic performance. In data analysis، multiple regression analysis was used to study the relationship between variables. The result of regression analysis showed that deep and strategic learning approaches positively and surface approach negatively predicts total score of qualitative performance. Furthermore، all five components were predicted significantly by surface and strategic approaches to learning. Self-efficacy and motivation were predicted by deep approaches too. Another result is that deep approaches were not predictor of quantitative academic performance، but strategic approach in a positive way and surface approach in a negative way predicted the term average and total average of students. The results of this study demonstrate the importance of approaches to learning in quality of students'' academic performance.Keywords: learning Approaches, qualitative academic performance, quantitative academic performance -
یکی از درس هایی که دانش آموزان در آن ضعف دارند و به افت تحصیلی آنها می انجامد، درس ریاضیات است. با توجه به اهمیت این درس، هدف مطالعه حاضر بررسی رابطه بین استنباط دانش آموزان از نگرش والدین به ریاضیات و متغیرهای فردی (انگیزش، اضطراب ریاضیات و اعتماد به نفس) با نمره درس ریاضیات در دانش آموزان سوم راهنمایی است. روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی و جامعه مورد مطالعه، دانش آموزان سال سوم دوره راهنمایی مدارس دخترانه و پسرانه شهر اصفهان بود. نمونه پژوهش 380 نفر از دانش آموزان دختر و پسر سال سوم راهنمایی نواحی 1، 2 و 3 شهر اصفهان بود که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، انتخاب شدند. در این پژوهش برای جمع آوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه های استنباط از نگرش پدر و مادر به ریاضیات، اضطراب ریاضیات، انگیزه ریاضی، و اعتماد به نفس ریاضی(فنما و شرمن، 1976) استفاده شد. متغیر ملاک هم عملکرد تحصیلی دانش آموزان در درس ریاضیات بود که به وسیله نمره ریاضی آنها در امتحان نیمسال اول سنجیده شد. نتایج نشان داد که در گام سوم 9/42 درصد واریانس متغیر عملکرد ریاضیات توسط سه متغیر اعتماد به نفس، نگرش مادر و نگرش پدر بطور معناداری پیش بینی شده است(03/0 sig=).
کلید واژگان: عملکرد در ریاضیات، اضطراب، اعتماد به نفس -
پژوهش پیش رو به بررسی عوامل موثر بر گرایش دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهرستان صدوق به انجام فرایض دینی در سال تحصیلی 89-1388 می پردازد.
این پژوهش از لحاظ هدف، تحقیقی کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها، توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شامل همه 467 دانش آموز دختر دوره متوسطه شهرستان صدوق بود که از این تعداد دویست نفر به روش نمونه گیری طبقه ای متناسب انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه ای محقق ساخته با صد سوال است. در تجزیه و تحلیل فرضیه ها از آزمون «T» برای یک نمونه و «رگرسیون چندگانه» استفاده شد.
نتایج به دست آمده نشان داد که همه چهار عامل خانواده، مدرسه، دوستان، آشنایان و رسانه ها در گرایش دانش آموزان به انجام فرایض دینی نقش معناداری دارند. نتایج تحلیل «رگرسیون چندگانه» نشان می دهد که دو متغیر مستقل رسانه و خانواده می توانند 6/31 درصد واریانس رفتار دینی را پیش بینی و تبیین کنند.
کلید واژگان: فرایض دینی، خانواده، مدرسه، دوستان و آشنایان، رسانه ها، دوره متوسطهThe present paper studies the factors influencing the inclination of female high school students in Sadooq towards performing religious obligatory duties city in the academic year of 1388-1389 (2009-2010). Concerning its aim, the study is a research-applied research and concerning the method of data gathering it is a descriptive-survey. The statistics population includes 467 female high school students in Sadooq city 200 of whom were selected as sample through appropriate stratified sampling. A researcher-made questionnaire with 100 items was used in this research. "T-test" for one sample and "multiple- regression" were used to analyze the hypotheses. The research findings show that four factors of family, namely school, friends and acquaintances, and media have a significant role in the student's inclination towards performing religious obligatory duties. The results of the analysis of "multiple-regression" show that two independent factors of media and family can predict and explain %31.6 of the variance of religious behavior.Keywords: religious obligatory duties, family, school, friends, acquaintances, media, high school level -
This research has been done to investigate the role of education in the cultural engineering of Islamic society and also the effects of culture on changing the education system, and the relationships between education system and culture. Kinds of cultures and the role of education system in cultures were also studied. Education and cultural engineering from the supreme leader of Islamic revolution viewpoint and experts were considered. Then social engineering cultural engineering was compared.
-
هدف از این نوشتار معرفی حوزه معرفتی فلسفه آموزش بزرگسالان به عنوان حوزه ای میان رشته ای است. درحال حاضر، گرایش های فلسفه تعلیم و تربیت و آموزش بزرگسالان، در مقاطع تحصیلات تکمیلی علوم تربیتی به عنوان دو گرایش مستقل مطالعه و تحقیق می شوند.
فلسفه آموزش بزرگسالان بین فلسفه»این نوشتار می کوشد ضرورت ایجاد پلی با عنوان را آشکار سازد. در این مقاله، تاریخچه صدساله«تعلیم و تربیت و آموزش بزرگسالان مطالعات فلسفی در حوزه آموزش بزرگسالان و تلاش های افرادی مانند گرونت ویگ، بوبر و لیندمن بررسی شده است.
گرچه مباحث عمده در فلسفه آموزش بزرگسالان را می توان به سه بخش تقسیم کرد، اما در این مقاله، بیشتر به بخش اول اشاره شده است. این سه بخش عبارتند از:1. طبقه بندی های ارائه شده برای دیدگاه های فلسفی مطرح در آموزش بزر گسالان از قبیل طبقه بندی الیاس و مریام، طبقه بندی هیمسترا؛ 2. بررسی ریشه های فلسفی رویکردهای سوادآموزی از قبیل سوادآموزی تابعی، سوادآموزی توده ای، سوادآموزی آگاهی بخش و سواد اطلاعاتی؛ 3. مطالعه آرای متفکران مهم در حوزه فلسفه آموزش بزرگسالان.
در پایان، نگارنده هفت دهه سوادآموزی در ایران را بررسی کرده و کوشیده است که نشان دهد ریشه بسیاری از ناکامی های سوادآموزی در ایران، به سبب نداشتن پشتوانه فلسفی نظری است. لذا با تاسیس این رشته جدید، می توان با بهره گیری از منابع فلسفی و تربیتی، به فهم و حل (کاهش) مسائل و مشکلات آموزش بزرگسالان و سوادآموزی در ایران کمک کردکلید واژگان: آموزش بزرگسالان، فلسفه آموزش بزرگسالان، فلسفه تعلیم و تربیتThe aim of this paper is to introduce Philosophy of Adult Education as an interdisciplinary field at a graduate level. Currently, the field of Philosophy of Education and Adult Education are offered as two independent fields at some universities. This paper strives to create a link between Adult Education and Philosophy of Education. In this paper, a hundredyear history of philosophical studies in adult education has been reviewed. Although the major topics in Philosophy of Adult Education can be divided into three sections, in this paper, mostly the first section is reviewed. The three sections include: A) Categories presented in Philosophy of Adult Education, such as Elias’ and Merriam’s classification and Hiemstra’s classification. B) Study of philosophical roots of adult literacy approaches, such as functional literacy, information literacy. C) Recognition of thinkers in the field of Philosophy of Adult Education, such as Gruntvig and Mezirow. Finally, seven decades of adult education and literacy in Iran are reviewed and efforts are made to show that the cause root of literacy failure in Iran is partially due to lack of philosophical foundations. So this -
ارزیابی جامع مراکز تربیت معلم استان خوزستان بر اساس الگوی ارزیابی سیپ CIPP
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.