امیر اخلاقی
-
مقدمه و هدف
بهره مندی از پسماند های زراعی و باغی، از ابزارهای مدیریتی کارآمد با هدف بهبود بهره وری در تامین پروتئین مورد نیاز انسان از منابع حیوانی (دام و طیور) است. یکی از این موارد، پسماند حاصل از برداشت و مصرف میوه انار است. انار یکی از تولیدات مهم باغی در ایران است که پوسته و تفاله آن تا 45 درصد وزن میوه را تشکیل میدهد. انار میوه ای با خاصیت آنتی اکسیدانی بالاست که نقش مهمی در مقابله با تنش های اکسیداتیو دارد و احتمالا می تواند بر فراسنجه های هماتولوژیک و بیوشیمیایی خون موجودات زنده تاثیر گذار باشد. بنابراین، هدف از انجام این پژوهش بررسی فراسنجه های خونی خروس های مولد گوشتی مسن تغذیه شده با پوست انار برای شناسایی آثار ناپسند احتمالی این پسماند بر فراسنجه های هماتولوژیک و بیوشیمیایی خون بود.
مواد و روش هااین پژوهش در دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز، واقع در 15 کیلومتری شمال شرق شیراز انجام شد. تعداد سی و شش قطعه خروس 64 هفته ای (سویه کاب 500) به شیوه کاملا تصادفی به سه تیمار اختصاص داده شدند که هریک نه تکرار چهارتایی را در بر می گرفت. تیمار های آزمایشی شامل جیره پایه T0 بدون پوست انار و جیره های T10و T20 به ترتیب دارای 10 و20 درصد پوست انار بود. به منظور عادت دهی به تیمار های آزمایشی، خروس ها به مدت شش هفته با جیره های آزمایشی تغذیه شدند و نمونه های خون به صورت هفتگی از سیاهرگ براکیال گرفته شد تا بررسی فراسنجه های هماتولوژیک و بیوشیمیایی خون شامل شمار کل گلبول های سفید، شمار کل گلبول های قرمز، شمارش تفریقی گلبول های سفید (لیمفوسایت ، مونوسایت ، هتروفیل و ائوزینوفیل)، غلظت پروتین تام، آلبومین، کلسترول کل، HDL (لیپوپروتین با چگالی بالا)، LDL (لیپوپروتین با چگالی پایین) VLDL (لیپوپروتین با چگالی بسیار پایین)، تری گلیسرید، آلکالین فسفاتاز، آلانین آمینوترانسفراز، آسپارتات آمینوترانسفراز، گلوکز، اوره و فسفر انجام شود. واکاوی داده ها، با نرم افزار SAS انجام شد این پژوهش در قالب طرح کاملا تصادفی انجام و داده ها، با رویه Mixed واکاوی شد. میانگین کم ترین مربعات تیمارها پس از تصحیح برای مقایسه های چند گانه بر اساس آزمون توکی، در سطح معنی داری پنج درصد مقایسه شدند.
یافته هانتایج حاصل از این پژوهش نشان دادند که اثر اصلی تیمار های آزمایشی بر هیچ یک از فراسنجه های هماتولوژیک معنی دار نبود و اثر اصلی زمان فقط در مورد مونوسایت معنی دار بود (p<0/05). برهم کنش جیره و زمان تنها بر شمار کل گلبول های قرمز خون (p<0/05) و مونوسایت معنی دار بود (p<0/05). اثر اصلی جیره بر غلظت کلسترول کل، LDL و ترای گلیسرید، کاهشی و بر غلظت HDL، گلوکز، آلکالین فسفاتاز و فسفر افزایشی بود. اثر زمان بر غلظت پروتین تام، کلسترول کل، آلانین آمینوترانسفراز، آسپارتات آمینوترانسفراز و فسفر معنی دار بود. برهم کنش جیره و زمان بر فراسنجه های کلسترول کل، آلکالین فسفاتاز، آسپارتات آمینوترانسفراز و فسفر اثر معنی داری داشت (p<0/05). چکیده آنالیز واریانس اثر جیره، زمان و برهم کنش جیره و زمانبر فراسنجه های هماتولوژیک خروس های مولد گوشتی سویه کاب 500 تغذیه شده با پودر پوست انار نشان داد. اثر جیره بر هیچ یک از فراسنجه های هماتولوژیک معنی دار نبود. اثر زمان تنها بر درصد مونوسایت ها معنی دار بود (p<0/05). برهم کنش جیره و زمان بر شمار کل گلبول های قرمز و درصد مونوسایت ها خون معنی دار بود (p<0/05). تغییرات هفتگی درصد مونوسایت ها نشان داد که روند تغییرات در خلال آزمایش، در گروه هایی که سطح بالای پودر پوست انار (T20) را دریافت کردند، افزایشی بود. از هفته دوم تا پنجم، گروهی که تیمار T10 را دریافت کردند، روند کاهشی شدیدی را در درصد مونوسایت خون نشان دادند. در پژوهش کنونی، تغذیه پودر پوست انار با تغییر غلظت های خونی برخی فراسنجه های بیوشیمیایی همراه بود. غلظت کلسترول خون در پرندگان گروههای T20 و T10 کاهش یافت. غلظت LDL و تری گلیسرید در پرندگان تغذیه شده با پودر پوست انار در هر دو سطح تغذیه ای کاهش یافت. در برابر، غلظت HDL، آلکالین فسفاتاز، گلوکز، فسفر، در این پرندگان افزایش یافت. اثر برهم کنش زمان و جیره بر غلظت کلسترول، آلکالین فسفاتاز، فسفر و آسپارتات آمینوترانسفراز نیز معنی دار بود. از فراسنجه های هماتولوژیک در پرندگان تغذیه شده با پودر پوست انار، درصد مونوسایت ها از زمان و برهم کنش جیره و زمان تاثیر پذیرفت. هم چنین شمار کل گلبول های قرمز از برهم کنش جیره و زمان تاثیر پذیرفت. رکوردهای هفتگی درصد مونوسایت ها نشان داد که روند تغییرات در طی آزمایش در گروه هایی که سطح بالایی پودر پوست انار (T20) را دریافت کردند، افزایشی بود.
نتیجه گیریبا وجود تفاوت معنی دار در برخی فراسنجه های ذکر شده (مونوسایت ها، شمار کل گلبول های قرمز خون، غلظت کلسترول کل، LDL، تری گلیسرید، HDL، گلوکز، آلکالین فسفاتاز، پروتین تام، آلانین آمینوترانسفراز، آسپارتات آمینوترانسفراز و فسفر) طی شش هفته دوره مصرف پودر پوست انار در خروس های مولد گوشتی مسن سویه کاب-500، دامنه نوسانات در محدوده نرمال فیزیولوژیک قرار داشت. از این رو مصرف پوست انار در سطوح به کار رفته (0، 10، 20)، با آسیب آشکاری بر سلامت عمومی و پروفایل بیوشیمیایی پرندگان همراه نبود. در نتیجه با توجه به یافته های این پژوهش می توان گفت اگرچه تغذیه پودر پوست انار برشماری از فراسنجه های خونی در طی شش هفته دوره مصرف تاثیرگذار بود، با وجود تفاوت در فراسنجه های ذکر شده، دامنه نوسانات در محدوده نرمال فیزیولوژیک قرار داشت. از اینرو مصرف پوست انار در سطوح بهکار رفته، با آسیب آشکاری بر سلامت عمومی و پروفایل بالینی پرندگان همراه نبود.
کلید واژگان: آلکالین فسفاتاز, بیوشیمی خون, پوست انار, خروس مولد, سلول های خون, سویه کاب 500, گلبول سفیدBackgroundBenefiting from agricultural and garden residues is an efficient management tool to improve productivity in supplying protein needed by humans from animal sources (livestock and poultry). One of these residues is the waste resulting from harvesting and consumption of pomegranate fruits, one of the most important garden products in Iran. The peel and pomace of this fruit make up to 45% of its weight. Pomegranate is a fruit with high antioxidant properties that plays an important role in dealing with oxidative stress and can probably affect the hematological and biochemical blood parameters of living organisms. Therefore, this research aimed to investigate the blood parameters of old broilers fed with pomegranate peel to identify the possible adverse effects of this residue on hematological and biochemical parameters.
MethodsThis research was conducted in the Faculty of Agriculture, Shiraz University, located 15 km northeast of Shiraz. Thirty-six 64-week-old roosters (Cob 500 strain) were assigned to three treatments in a completely random design, each with nine replicates of four birds. The experimental treatments included a T0 base diet without pomegranate peel and T10 and T20 diets with 10% and 20% pomegranate peel, respectively. To adapt to the experimental treatments, the roosters were fed experimental diets for 6 weeks, and blood samples were taken weekly from the brachial vein to examine blood hematological and biochemical parameters, including total number of white and red blood cells (WBC & RBC, resp.), WBC differential count (lymphocytes, monocytes, heterophils, and eosinophils), total protein concentration, albumin, total cholesterol, HDL (high-density lipoprotein), LDL (low-density lipoprotein), VLDL (very low-density lipoprotein), triglyceride, alkaline phosphatase, alanine aminotransferase (ALT), aspartate aminotransferase(AST), glucose, urea, and phosphorus. Data were analyzed with SAS software. This research was done in a completely randomized design, and the data were analyzed with a mixed procedure. The least squares means of the treatments, after correction for multiple comparisons based on Tukey's test, were compared at a significance level of 5%.
ResultsThe main effect of experimental treatments was not significant on all the hematological parameters, and the main effect of time was significant only for monocytes (P < 0.05). The interaction of diet and time was significant only for the total number of RBCs (P < 0.05) and monocytes (P < 0.05). The main effect of the diet was decreasing on the concentrations of total cholesterol, LDL, and triglycerides while it was increasing on the concentration of HDL, glucose, alkaline phosphatase (ALP), and phosphorus. The effect of time was significant on the concentrations of total protein, total cholesterol, ALT, AST, and phosphorus. The interaction of diet and time significantly affected total cholesterol, ALP, AST, and phosphorus (P < 0.05). The analysis of variance showed the effect of diet, time, and the interaction of diet and time on the hematological parameters of Cobb 500 broilers fed with pomegranate peel powder. The effect of diet was not significant on all the hematological parameters. The effect of time was significant only on the percentage of monocytes (P < 0.05). The interaction of diet and time was significant on the total number of RBCs and the percentage of blood monocytes (P < 0.05). Weekly changes in the percentage of monocytes showed that the trend of changes during the experiment was increasing in the groups that received a high level of pomegranate peel powder (T20). From the second to the fifth weeks, the group in the T10 treatment showed a sharp decrease in the percentage of blood monocytes. Pomegranate peel powder feeding was associated with changes in blood concentrations of some biochemical parameters. Blood cholesterol concentration decreased in birds of the T20 and T10 groups. LDL and triglyceride concentrations decreased in birds fed with pomegranate peel powder at both feeding levels. In contrast, the concentrations of HDL, ALP, glucose, and phosphorus increased in these birds. The interaction effect of time and diet was also significant on the concentrations of cholesterol, ALP, phosphorus, and AST. Among the hematological parameters in birds fed with pomegranate peel powder, the percentage of monocytes was affected by time and the interaction of diet and time. Moreover, the total number of RBCs was affected by the interaction of diet and time.
ConclusionDespite the significant differences in some of the mentioned parameters (monocytes, total number of RBCs, concentrations of total cholesterol, LDL, triglyceride, HDL, glucose, ALP, total protein, AIT, AST, and phosphorus) during the six-week period of pomegranate peel powder feeding in old broiler Cobb-500 chickens, the fluctuation range was in the normal physiological range. Therefore, pomegranate peel feeding at the tested levels (0, 10, and 20) was not associated with obvious damage to the general health and biochemical profile of birds. According to the findings of this research, it can be concluded that, although the nutrition of pomegranate peel powder could influence a number of blood parameters during the six-week feeding period, the fluctuation was within the normal physiological range despite the difference in the mentioned parameters. Therefore, pomegranate peel feeding at the levels used here was not associated with obvious damage to the general health and clinical profile of birds.
Keywords: Alkaline Phosphatase, Blood Biochemistry, Blood Cells, Breeder Roosters, Cobb-500, Pomegranate Peel, White Blood Cells -
این پژوهش به منظور ارزیابی اثر دوره سرمایی در کبک های ماده چوکار و تاثیر صفات تولیدمثلی و فراسنجه های خونی انجام شد. در این پژوهش از 104 قطعه کبک مولد بالغ استفاده شد. تیمارهای آزمایشی شامل تیمار شاهد (بدون اعمال سرما) و تیمارگروه در معرض سرما بودند. این پژوهش طی3 هفته و در قالب طرح کاملا تصادفی با پنج تکرار در گروه شاهد و پنج تکرار در گروه سرما انجام گرفت. ارزیابی پارامترهای تولید مثلی در پایان دوره و ارزیابی پارامترهای خونی هر هفته یک بار در سه فاز انجام شد. نتایج حاصل از بررسی شاخص های تولیدمثلی نشان داد که دوره سرما در میانگین نرخ تولید تخم، میانگین نرخ باروری و نرخ جوجه درآوری کل تفاوت معن داری با گروه شاهد ایجاد نکرد (P>0.05). نسبت هتروفیل به لنفوسیت در فازهای مختلف دوره سرما نسبت به گروه شاهد افزایش معنی داری نشان داد (P<0.05). میزان پروتئین کل پلاسما، آلبومین،گلوبولین و هموگلوبین پس از اعمال سرما در فازهای مختلف خونگیری نسبت به گروه شاهد افزایش معنی داری را نشان داد (P<0.05). یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد که سرما اثر تحریک کننده ایی بر پاسخ ایمنی داشت و سبب کاهش تعداد لنفوسیت ها و افزایش تعداد هتروفیل ها شد. به نظر می رسد سرما می تواند سبب افزایش پاسخ های ایمنی و کاهش نرخ تولید تخم در کبک چوکار شود که احتمالا منجر به اختلال در عملکرد تولیدمثلی می شود.کلید واژگان: کبک چوکار, شاخص تنش, سرما, باروریThis research was conducted to evaluate the effect of the cold period on female Chukar partridges and its impact on reproductive traits and hematological parameters. A total of 104 adult breeding partridges were used in this study. The experimental treatments included a control group (without cold exposure) and a cold-exposed group. The research was carried out over 3 weeks in a completely randomized design with five repetitions in the control group and five repetitions in the cold-exposed group. The evaluation of reproductive parameters was performed at the end of the period, and the evaluation of hematological parameters was conducted once a week in three phases. The results of the analysis of reproductive indices showed that the cold period did not significantly differ in terms of egg production rate, fertility rate, and hatching rate compared to the control group (P>0.05). The heterophil-to-lymphocyte ratio significantly increased in different phases of the winter period compared to the control group (P<0.05). The total plasma protein, albumin, globulin, and hemoglobin levels after cold exposure in different blood sampling phases showed a significant increase compared to the control group (P<0.05). The findings of this study showed that cold exposure had a stimulating effect on the immune response, leading to a decrease in lymphocyte count and an increase in heterophil count. It is suggested that cold exposure may enhance immune responses and reduce egg production rates in Chukar partridges, possibly resulting in reproductive performance disorders.Keywords: Chukar Partridges, Stress Index, Cold, Fertility
-
هدف از این پژوهش، بررسی اثراتسطوح گوناگون روغن ماهی بر عملکرد تولیدی، تولیدمثلی و فراسنجه های بیوشیمیایی خون کبک های چوکار بود. شمار 36 قطعه کبک چوکار ماده (هشتاد و هفت هفته سن) با میانگین وزن 05/15±495 گرم از جمعیت کبک های مولد گزینش و در قالب طرح کاملا تصادفی به یکی از تیمارهای شاهد و سه دز متفاوت روغن ماهی اختصاص یافتند. هر تیمار سه تکرار و هر تکرار (قفس) سه کبک ماده وجود داشت. همچنین 12 قطعه کبک نر بعد از گزینش از گله پایه، به شیوه تصادفی برای انجام جفت گیری طبیعی با کبک های ماده (با نسبت 1:3) و تا پایان آزمایش در قفس های آزمایش توزیع شدند. تیمارها شامل: 1- شاهد ، تجویز خوراکی 3/0 سی سی نرمال سالین، و تیمارهای 2، 3 و 4 به ترتیب تجویز خوراکی 1/0، 2/0 و 3/0 سی سی روغن ماهی روزانه طی 21 روز پی در پی بودند. جمع آوری تخم ها روزانه هر دو ساعت یک بار طی 16 ساعت روشنایی از روز 8 تا روز 28 آزمایش انجام شد و در دمای 13 درجه سانتی گراد نگه داری شدند. وزن کبک ها پیش از آغاز آزمایش و پس از آن هر هفته یک بار ثبت شد. همچنین مصرف خوراک به طور روزانه ثبت شد. خون گیری از کبک ها در روز صفر، 10 و 21 آزمایش انجام شد تا فراسنجه های بیوشیمیایی سرم ارزیابی شوند. یافته ها نشان دادند که مصرف خوراک، وزن بدن و افزایش وزن روزانه از تجویز روغن ماهی تاثیر نپذیرفت (05/0 <p). تجویز خوراکی روغن ماهی سبب افزایش درصد تولید تخم و نرخ باروری شد که در دز 2/0 سی سی در مقایسه با دیگر تیمارها بالاتر بود، اگرچه معنی دار نبود (05/0 <p). کبک هایی که روغن ماهی دریافت کردند در مقایسه با گروه شاهد کاهش معنی داری در وزن تخم نشان دادند که در گروه 3/0 سی سی در مقایسه با دیگر گروه ها بیشترین کاهش دیده شد (05/0 >p). سطوح کلسترول تام و تری گلیسرید سرم در کبک هایی که دزهای گوناگون روغن ماهی دریافت کردند در مقایسه با گروه شاهد کاهش معنی داری داشت که در پرنده هایی که 3/0 سی سی روغن ماهی دریافت کردند بیشترین کاهش وجود داشت (05/0 >p). برهم کنش تیمار و زمان سبب کاهش معنی دار در غلظت کلسترول تام سرم شده بود (02/0 =p). غلظت ldl و گلوکز در پرنده های گروه 3/0 سی سی روغن ماهی، در مقایسه با دیگر تیمارها کاهش معنی داری داشت (05/0 >p). اما غلظت VLDL، HDL، پروتئین تام، کلسیم و فسفر از روغن ماهی تاثیر نپذیرفت (05/0<p). روی هم رفته، دز 2/0 سی سی روغن ماهی، دز مناسب تری برای بهبود عملکرد تولید مثلی مانند تولید تخم و نرخ باروری در کبک بود. فزون بر این تجویز خوراکی 3/0 سی سی روغن ماهی توانست سبب کاهش فراسنجه های بیوشیمیایی خون مانند کلسترول تام، تری گلیسرید، LDL و گلوکز در کبک های چوکار ماده شود.
کلید واژگان: اسید چرب امگا-3, عملکرد تولیدمثلی, فراسنجه های خون, کبک چوکارThe effects of different levels of fish oil on productive and reproductive performance as well as serum biochemical indices in female Chukar partridges were evaluated. Thirty-six 1.5-year-old laying Chukar partridges and 12 age-matched males (female: male ratio of 3:1) were divided to four experimental groups (three replicates of three birds each) in a completely randomized, to orally receive 0 (control), 0.1, 0.2, or 0.3 mL of fish oil on a daily basis for 21 successive days where the control birds received 0.3 mL normal saline solution only as the sham control group. The birds had a free access to feed and fresh water and were weighed weekly. The eggs (n=271) were collected once per two hours during the photophase (8 times daily) for the last 21 days of the treatment period (from 7 through 28 d of experiment). Blood samples were collected on d 0, 10, and 21 of the trial to analyze selected biochemical attributes. Although administration of 0.2 mL fish oil increased the egg production and fertility rate, the difference was not significant as compared to the control group (p> 0.05). Feed intake, body weight, and daily weight gain were not influenced by the different levels of fish oil. A significant decrease in egg weight was detected in fish oil-fed birds where partridges receiving 0.2 mL fish oil recorded the lowest egg weight among the experimental groups (p< 0.05). Similarly, the birds administered with different levels of fish oil had lower serum total cholesterol and triglyceride levels compared to the control group where the lowest records were found for 0.3 mL fish oil level. The interaction effect of fish oil level and time on serum total cholesterol was significant (p=0.02). The serum levels of LDL and glucose were decreased in partridges receiving 0.3 mL fish oil (p<0.05). No significant changes in the serum concentration of VLDL, HDL, total protein, calcium, and phosphorus were found during the trial. Data suggested that oral exposure of Chukar partridge to 0.2 mL of fish oil had poitive effect on egg production and fertility rate. However, egg weight was decreased. Oral administration of 0.3 mL of fish oil may decrease serum total cholesterol, triglyceride, LDL, and glucose in partridges.
Keywords: Fish Oil, Reproduction, Biochemical Attributes, Chukar Partridge -
این پژوهش با هدف مطالعه کارآیی تلقیح مصنوعی در کبک های چوکار و مقایسه آن با جفت گیری طبیعی انجام شد. نود و شش قطعه کبک ماده به شیوه تصادفی به یکی از دو تیمار تلقیح مصنوعی و جفت گیری طبیعی اختصاص داده شدند. هر تیمار دارای چهار تکرار و هر تکرار دارای 12 قطعه کبک بود. علاوه بر کبک های ماده، 144 قطعه کبک نر به شیوه تصادفی گزینش شدند که 48 قطعه از آن به کبک های ماده در تیمار جفت گیری طبیعی و 96 قطعه دیگر به کبک های ماده در تیمار تلقیح مصنوعی اختصاص داده شدند. هر کدام از کبک های ماده در تیمار جفت گیری طبیعی به همراه یک کبک نر درون قفس قرار داده شدند، در حالی که کبک های ماده در تیمار تلقیح مصنوعی با منی بدست آمده از 96 قطعه کبک نر تلقیح شدند. در مدت ده روز جمع آوری تخم ها، به ترتیب 184 و 188 عدد تخم قابل جوجه کشی برای هر یک از تیمارها جمع آوری و جوجه کشی شد. تلقیح مصنوعی در مقایسه با جفت گیری طبیعی اثری بر نرخ باروری (8/88 در برابر 3/91 درصد)، جوجه درآوری کل (2/53 در برابر 1/58 درصد) و جوجه درآوری تخم های بارور (9/59 در برابر 7/63 درصد) نداشت (05/0< P). بیشترین نرخ مرگ و میر رویانی در هر دو تیمار جفت گیری طبیعی (1/32 درصد) و تلقیح مصنوعی (7/31 درصد) در روزهای آغازین جوجه کشی مشاهده شد، اما تفاوت آماری معنی داری در هیچ یک از گامه های مرگ و میر رویانی بین دو تیمار وجود نداشت. به طور کلی، یافته ها نشان دادند که عملکرد تلقیح مصنوعی در کبک های چوکار قابل مقایسه با جفت گیری طبیعی بود.
کلید واژگان: باروری, تلقیح مصنوعی, جوجه درآوری, کبک های چوکار, مرگ و میر رویانیThis experiment was conducted to compare the effect of natural mating (NM) and artificial insemination (AI) on reproductive performance in Chukar partridges. A total number of 96 female partridges were randomly assigned to two equal groups (four replicates of 12 birds each) to produce hatching eggs by either NM or AI. In addition to female partridges, one hundred forty-four male partridges were randomly selected where 48 and 96 numbers of those assigned to NM and AI treatment groups, respectively. The female partridges in both treatment groups were kept individually in cages for two weeks. Afterwards, one male partridge was randomly allotted to each female (a total of 48 male partridges) in the NM group. However, the female partridges in the AI group were inseminated by semen collected from 96 male partridges. During 10 days, 184 and 188 hatching eggs were collected for the NM and AI groups, respectively. The hatching eggs were then incubated. No significant differences were found between the NM and AI treatment groups in fertility rate (91.3 and 88.8%, respectively), hatchability of set eggs (58.1 and 53.2%, respectively) and hatchability of fertile eggs (63.7 and 59.9%, respectively). A high embryonic mortality rate was observed during the first 48 h of incubation (i.e. early mortality) in both NM (32.1%) and AI (31.7%) treatment groups; however, there were no significant differences between the treatment groups in embryonic mortality. In general, the efficiency of AI technique in Chukar partridges is comparable to that of natural mating.
Keywords: Fertility, Artificial insemination, Hatchability, Chukar partridge, Embryonic mortality -
پیشینهپاسخ ایمنی مرغ های مادر گوشتی مسن تحت تاثیر عوامل بسیاری مثل چاقی و فرسودگی ارگان های لنفاوی قرار می گیرد، اما ممکن است با افزایش زیست فراهمی مواد مغذی مانند روی (Zn) بهبود یابد. گنجاندن آنزیم فیتاز به جیره ممکن است زیست فراهمی Zn را در مرغ های مادر گوشتی مسن افزایش دهد.هدفهدف این مطالعه بررسی اثر مکمل اکسید روی (ZnO) و فیتاز در جیره بر پایه ذرت-سویا بر پاسخ ایمنی مرغ های مادر است.روش کاردر یک طرح فاکتوریل 4 × 2، تعداد 128 قطعه مرغ به صورت تصادفی به هشت گروه تقسیم شدند. پرندگان دو سطح فیتاز (صفر یا 300 واحد در کیلوگرم جیره) و چهار سطح ZnO (30، 60، 90 و 120 میلی گرم در کیلوگرم جیره) برای 13 هفته متوالی (59 تا 72 هفتگی) دریافت کردند.نتایجنتیجه ها نشان دادند که مکمل فیتاز به طور معنی داری، ایمونوگلوبولین M (IgM)، پاسخ حساسیت بازوفیلی پوستی (CBH)، تعداد کل لکوسیت ها، درصد لنفوسیت ها و نسبت هتروفیل به لنفوسیت را افزایش داد. با این وجود، درصد بازوفیل ها و مونوسیت ها به وسیله مکمل فیتاز کاهش یافتند. مکمل ZnO تیتر ضد گلبول قرمز گوسفند (SRBC)، IgM، پاسخ CBH، تعداد کل لکوسیت ها و درصد لنفوسیت ها را افزایش داد. مکمل ZnO درصد هتروفیل و نسبت هتروفیل به لنفوسیت را کاهش داد. یک اثر برهمکنش معنی دار بین فیتاز و ZnO بر تعداد کل لکوسیت ها و درصد لنفوسیت ها یافت شد.نتیجه گیریمکمل رژیمی ZnO (90 میلی گرم در کیلوگرم جیره) و فیتاز برخی اثرات مثبت بر بهبود پاسخ های ایمنی در مرغ های مادر داشت.کلید واژگان: مرغ, ایمنی, لکوسیت, فیتاز, رویBackgroundThe immune response of aged broiler breeder hens is influenced by many factors including obesity and aged lymphatic organs, but may improve by increasing the bioavailability of various nutrients such as zinc (Zn). Dietary supplementation of phytase can improve Zn availability in senescent broiler breeder hens.AimsThe aim of this study was to investigate the effect of supplementary zinc oxide (ZnO) and phytase in a maize-soybean meal-based diet on immune responses of broiler breeder hens.MethodsIn a 2 × 4 factorial arrangement, a total of 128 hens were randomly assigned into eight groups. The birds received two levels of phytase (0 or 300 U/kg diet) and four levels of ZnO (30, 60, 90, and 120 mg/kg diet) for 13 successive wk (59-72 wk of age).ResultsResults showed that phytase supplementation significantly increased immunoglobulin M (IgM), cutaneous basophil hypersensitivity (CBH) responses, total number of leukocytes, percentage of lymphocytes, and heterophil to lymphocyte ratios. The percentage of basophils and monocytes, however, decreased with phytase supplementation. Supplementation of ZnO increased anti-sheep red blood cells (SRBC) antibody titer, IgM, CBH responses, the total number of leukocytes, and the percentage of lymphocytes. Dietary supplementation of ZnO decreased the percentage of heterophil, and heterophil to lymphocyte ratio. A significant interaction effect of phytase and ZnO was found on the total number of leukocytes and percentage of lymphocytes.ConclusionDietary supplementation of ZnO (90 mg/kg diet) and phytase had some positive effects on improving immune responses in broiler breeder hens.Keywords: Hen, Immunity, Leukocyte, Phytase, Zinc
-
هدف از این پژوهش بررسی تاثیر پرکاری درازمدت غده تیروئید بر وزن بدن و تولید تخم مرغ بود. همچنین ارتباط بین پرکاری تیروئید و برخی فراسنجه های تولید مثلی بررسی شد. در این آزمایش 70 قطعه مرغ مادر گوشتی سویه کاب 500 در سن 47 هفتگی به شیوه تصادفی به دو گروه تیمار (پنج تکرار شامل هفت پرنده) تقسیم شدند. تیروکسین به مدت صد روز متوالی به شیوه دهانی به گروه پرکار تجویز شد (3/0 میلی گرم به ازای هر پرنده در روز) ، وزن بدن و تولید تخم مرغ به شیوه هفتگی محاسبه شدند. تاثیر پرکاری تیروئید بر غلظت پلاسمایی T4معنی دار بود؛ اما غلظت T3تحت تاثیر قرار نگرفت. نتایج نشان دادند، هورمون های تیروئیدی تاثیر کاهشی قابل توجهی بر وزن بدن داشتند. هورمون های تیروئیدی بر تولید تخم مرغ تاثیر نداشتند، اما اثر برهمکنش تیمار و زمان (هفته) بر تولید تخم مرغ معنی دار بود. وزن تخمدان و اویداکت بین مرغ های گروه شاهد و پرکار تفاوت نداشتند. تجویز تیروکسین به مرغ های مادر سبب کاهش قطر فولیکول های F1شد.کلید واژگان: تولیدمثل, فولیکول تخمدانی, مرغ مادر, هورمون های تیروئیدیThe aim of this experiment was to study the effects of long-term induced hyperthyroidism on the body weight and egg production. In addition the relationships between hyperthyroidism and some reproductive parameters were studied. A total of seventy 47-week-old Cobb 500 breeder hens were randomly allotted to two treatment groups (5 replicates of 7 hens each). Thyroxine was orally administered to the hyperthyroid group (0.3 mg/bird/day) for 100 consecutive days during which the body weight and egg production were recorded on a weekly basis. Effect of hyperthyroidism on plasma T4 levels was significant; but, the T3 level was not affected. Results indicated a significant decreasing effect of thyroid hormones on body weight. Thyroid hormones had no effect on egg production; however, the treatment × time (wk) interaction effect was significant on egg production. Ovarian and oviductal weight were not different between the control and hyperthyroid hens. Administration of thyroxine to breeder hens decreased the diameter of F1 follicles.Keywords: Breeder hen, ovarian follicle, reproduction, thyroid hormone
-
سابقه و هدفهورمون های تیروئیدی بر عملکرد تولید مثلی حیوانات، بخصوص پاسخ به طول دوره ی نوری، موثرند. در گونه های مختلف جانوری تغییرات غلظت سرمی این هورمون ها در طی سال دیده شده است. با توجه به داده های موجود میتوان با تعیین میزان تغییرات غلظت سرمی این هورمون ها میزان حساسیت به فصل را درگونه ها و نژادهای دامی پیش بینی نمود. این تحقیق با هدف مقایسه میزان حساسیت به فصل بزهای سانن وآلپاین با نژادهای بومی (مهابادی و بومی سمنان) استفاده از میزان هورمون های تیروئیدی انجام شد.مواد و روش هااین آزمایش با همکاری بخش خصوصی، در جنوب دامغان، از شهرستان های استان سمنان، با مختصات جغرافیایی: °36 شمالی و °54 شرقی، در ارتفاع 950 متر از سطح دریا، دارای تابستان گرم و زمستان سرد و خشک انجام شد. 16 بز نر 3 تا 4 ساله از چهار نژاد سانن، آلپاین، مهابادی و بومی استان سمنان انتخاب شده و از ابتدای اسفندماه هر 15 روز یک بار، نمونه گیری از رگ وداج انجام شد. میزان T3،T4 سرم به روش الایزا اندازه گیری شد. تاثیر نژاد و طول دوره ی نوری بر غلظت هورمون ها، به روش داده های تکراری در قالب طرح کاملا تصادفی آنالیز شد.یافته هامیزان T3 و T4 در هر در طی سال تغییرات هدفمند و معنی داری داشتند (p≤0. 01). در هر چهار نژاد میزان T3 در پاییز و زمستان بالا بود و در اسفند به بالاترین حد خود رسید. الگوی تغییرات T3در چهار نژاد نژاد یکسان بود، اما نژاد سانن بیشترین تغییرات در T3 را نشان داد. تفاوت میزان تغییرات بین نژادها در برخی ماه ها معنی دار بود، اما در حالت کلی، تفاوت معنی داری در نقاط بیشینه و کمینه میزان T3 در بین نژادهای سانن، آلپاین و مهابادی دیده نشد (p≤0. 01). این میزان تفاوت تنها در مورد بزهای سمنانی با سایر نژادها معنی دار بود. سطح هورمون در ماه های اسفند، فروردین، دی، آبان و آذر، در بزهای بومی سمنان به طور معنی داری کمتر از سایر نژادها بود (p≤0. 01). میزان هورمون تیروکسین (T4) نیز تحت تاثیر تغییرات طول دوره نوری قرار گرفت. به طوری که غلظت این هورمون به ترتیب در فصول زمستان و پاییز بیشترین و در تابستان کمترین بود (p≤0. 01). بین نژادها از لحاظ حساسیت تغییرات غلظت T4 به تغییرات طول دوره نوری تفاوت معنی دار دیده شد (p≤0. 01). در ماه های فصل گرما (تیر ، مرداد و شهریور) ، غلظت تیروکسین در بزهای سمنانی به طور معنی داری بیشتر از بزهای سانن و آلپاین بود (p≤0. 01). بزهای سمنانی کمتر تحت تاثیر تغیرات طول دوره نوری بر میزان تیروکسین قرار گرفتند.نتیجه گیرینتایج این آزمون نشان داد که بزهای نر نژاد سانن بیش از نژاد آلپاین تحت تاثیر تغییرات طول دوره نوری و شرایط اقلیمی در کوهپایه های جنوبی البرز قرار گرفتند. در بین دو توده ی ژنتیکی بومی، تفاوت معنی داری در پاسخ به شرایط اقلیمی و طول دوره ی روشنایی دیده نشد. با توجه به این نتایج به نظر میرسد نژاد آلپاین گزینه مناسب تری برای استفاده در این شرایط اقلیمی در کشورمان باشد.کلید واژگان: سانن, آلپاین, بزهای بومی, طول دوره ی نوری, هورمونهای تیروئیدیBackground and objectivesThyroid hormones are effective on reproductive performance of animals, especially in response to photoperiod. In different animal species, changes in serum concentrations of these hormones have been observed throughout the year. According to available data, by determining the serum level changes of these hormones, the sensitivity of the livestock species and breeds to photoperiod was predicted. The aim of this study was to compare the sensitivity of imported breeds (Saanen and Alpine) and indigenous goats (Mahabadi and native Semnan) to photoperiod change in the year, using thyroid hormones.Materials and methodsThis experiment conductedin the south of Damghan (Semnan province: 36 ° North and 54 ° East), at a height of 950 m above sea level, that has a warm summer and cold and dry winter. Sixteen male goats of 3 to 4 years old were selected from four Saanen, Alpine, Mahabadi and native goats of Semnan province. From the beginning of March, every 15 days, sampling was done from jugular vein. Serum T3, T4 was measured by ELISA method. The effect of breed and photoperiod on hormonal concentrations was analyzed by repeated measures method in a completely randomized design.ResultsT3 and T4 levels had changes during each year (p≤0.01). In all four breeds, T3 was high in autumn and winter and peaked in March. The T3 variation pattern was the same in four breeds, but the Saanen breed showed the most variation in T3. Differences in inter-species variation in some months were significant (p≤0.01), but in general, there was no significant difference in the maximum and minimum points of T3 between Saanen, Alpine and Mahabadi breeds. This difference was only significant for Semnan goats with other breeds (p≤0.01). Hormone level was significantly lower in Semnan native goats than in other breeds in March, April, November and December (p≤0.01). The level of T4 has also been influenced by variations in the photoperiod. Concentration of this hormone was highest in winter and autumn and in summer it was the lowest (p≤0.01). There was a significant difference between breeds in terms of sensitivity of changes in T4 concentration to changes in photoperiod (p≤0.01). In the months of the heat season (July, August and September); the concentration of T4 in Semnani goats was significantly higher From Saanen and Alpine goats (p≤0.01). Semnani goats were less influenced in the amount of thyroxin during photoperiodic changes.ConclusionThe results of this test showed that male Saanen goats more than Alpines were affected by changes in photoperiodic changes and climatic conditions in the southern foothills of Alborz mountain. There was no significant difference between two indigenous genetic populations in response to climatic conditions and photoperiodic changes. According to these results, it seems that the Alpine breed is a more appropriate option for use in these climatic conditions in our country.Keywords: Saanen, Alpine, local goat breeds, photo-period, thyroid hormones
-
در این پژوهش یک دوره تیمار بلند مدت 100 روزه انجام شد تا آثار احتمالی بد پر کاری تیرویید بر ویژگی های هیستومورفومتریک مرغ های مادر گوشتی مشخص شود. شمار 70 قطعه مرغ مادر سویه کاب 500 در سن 47 هفتگی به شیوه تصادفی به دو تیمار (5 تکرار و 7 پرنده در هر تکرار) تقسیم شدند. تیروکسین (T4) (3/0 میلی گرم به ازای هر پرنده در روز) برای 100 روز متوالی به شیوه دهانی به گروه پر کار تجویز شد؛ در حالی که گروه شاهد در کل دوره از آب آشامیدنی استفاده کردند. در سن 64 هفتگی 2 پرنده به ازای هر تکرار با بریدن گردن کشتار شدند و اویداکت آن ها بیرون آورده شد. برای مشاهدات هیستومورفومتریک قطعات از پنج قسمت مختلف جدا شدند. پس از آماده سازی بافت و رنگ آمیزی هماتوکسیلین و ائوزین فراسنجه های هیستومورفومتریک با استفاده از میکرومتری ارزیابی شدند. نتایج مربوط به ویژگی های هیستومورفومتری اویداکت نشان دادند ارتفاع مخاط در ماگنوم، ضخامت مخاط در ماگنوم و رحم، ضخامت ماهیچه در ماگنوم و واژن، ضخامت اپیتلیوم در ایستموس و واژن و درصد غدد لوله ای موجود در رحم در گروه پر کار تیرویید در مقایسه با گروه شاهد کاهش یافت. نتایج نشان دادند پر کاری دراز مدت تیرویید سبب کاهش ویژگی های هیستومورفومتریک بخش های مختلف اویداکت شد. مطالعاتی باید انجام شود تا مشخص شود تا چه میزان پر کاری دراز مدت تیرویید بر تولید تخم، باروری، تداوم باروری و نرخ نفوذ اسپرم در مادر ممکن است اثر داشته باشد تا بتوان برای استفاده از این تیمار پیشگیرانه برای کاهش بروز آسیت در جوجه ها نتیجه قطعی گرفت.کلید واژگان: آسیت, مرغ مادر, پر کاری تیرویید, مورفومتری اویداکتIn this research a 100 day long treatment period was considered to unmask the probable adverse effects of long-term induced hyperthyroidism on histomorphometrical attributes of the oviduct in broiler breeder hens. A total of seventy 47-week-old Cobb 500 breeder hens were randomly allotted to two treatment groups (5 replicates of 7 hens each). Thyroxine (T4) was orally administered to the hyperthyroid group (0.3 mg/bird/d) for 100 consecutive days; whereas the control group received drinking water only throughout the trial. At 64 weeks of age, 2 birds per replicate were killed by cervical dislocation and their oviducts were removed. For histomorphometrical observations, segments were taken from five different regions. After tissue preparation and staining with haematoxylin and eosin, histological layers were evaluated using light microscopy. The assessment of histomorphometrical characteristics of oviduct showed the height of mucosal folds in the magnum, thickness of mucosal folds of the magnum and uterus, thickness of tunica muscularis in the magnum and vagina, epithelial thickness of the isthmus and vagina, and uterine tubular glands percentage were decreased in the hyperthyroid birds compared with the control counterparts. The results showed long-term induced hyperthyroidism was associated with a decrease in a number of histomorphometrical traits in different regions of the oviduct. Some studies should be done to clarify to what extent the long-term maternal hyperthyroidism might affect the egg production, fertility rate, duration of fertility, and sperm penetration rate to make a final decision on exploitation of this preventative treatment to diminish the ascites incidence in progeny chicks.Keywords: Ascites, Breeder hen, Hyperthyroidism, Oviduct morphometry
-
نود و شش قطعه بوقلمون نژاد انگلیسی بیگ-6 در سن 2 هفتگی به دو گروه (هر گروه شامل4 تکرار و هر تکرار 12 پرنده) تقسیم شدند. یک جیره ی پایه و یک جیره ی دارای 20 درصد کنجاله کانولا که جانشین نشاسته ی ذرت در جیره ی پایه شده بود، آماده شدند. در سن 9، 16 و 21 هفتگی چهار پرنده از هر تکرار برای جمع آوری مواد هضمی روده کشتار شدند. قطعه ی دو سوم انتهایی روده حدفاصل زایده مکل و 2 سانتی متر قبل از محل اتصال ایلئوم به سکوم بریده شد. ماده ی خشک، پروتئین خام و مارکر خارجی اکسید کروم در جیره های غذایی و مواد هضمی اندازه گیری شدند. گوارش پذیری استاندارد پیش سکومی پروتئین کنجاله کانولا با روش رگرسیون چند متغییره محاسبه شد. گوارش پذیری استاندارد پیش سکومی پروتئین کنجاله کانولا در سن 21 هفتگی به طور معنی داری کمتر از سن 9 هفتگی بود و وزن نسبی اندامهای گوارشی نیز روند کاهشی معنی داری را با افزایش سن نشان داد (P< 0.05). با وجود تصحیح انجام شده برای نیتروژن دارای منشاء داخلی در روش رگرسیون خطی چند متغییره، مشاهده شد که گوارش پذیری استاندارد پیش سکومی پروتئین کنجاله کانولا تحت تاثیر سن پرنده قرار دارد.کلید واژگان: گوارش پذیری استاندارد پروتئین, رگرسیون چند متغیره, کنجاله کانولا, بوقلمون های نژاد انگلیسی بیگ 6Ninety six 2-week-old British United Turkeys (BUT) Big 6 were assigned to 2 groups (4 replicates of 12 birds each). One basal diet and another one in which 20% canola meal replaced the corn starch in the basal diet were prepared. At 9, 16 and 21 wk of age, four birds from each pen slaughtered for digesta collection. The last two-third segment of the intestine, between the Meckels diverticulum and about 2 cm anterior to the ileo-ceca-colonic junction, was excised. The diets and digesta were analyzed for dry matter, crude protein, and chromic oxide content. The standardized prececal protein digestibility of canola meal was calculated using multiple linear regression procedure. The standardized prececal protein digestibility of canola meal at 21 wk of age was significantly lower as compared with that of 9 wk of age; the relative weight of digestive organs also decreased significantly with increasing age (PKeywords: standardized prececal protein digestibility, multiple linear regression, canola meal, British United Turkeys Big 6
-
تاثیر تزریق داخل تخم مرغی هورمون تیروکسین و استفاده از مکمل آرژنین در جیره غذایی بر عملکرد و مقاومت جوجه های گوشتی به سرما، در دو آزمایش بررسی شد. در آزمایش اول، 2400 عدد تخم مرغ بارور آرین به طور تصادفی بین چهار گروه آزمایشی، کنترل مثبت (فرو بردن سوزن به داخل تخم مرغ)، کنترل منفی (عدم تزریق)، تزریق آب مقطر، و تزریق هورمون تیروکسین تقسیم شد. در آزمایش دوم پس از خروج جوجه ها از تخم، 240 قطعه جوجه نر گوشتی از تیمارهای کنترل مثبت و تزریق هورمون تیروکسین، انتخاب و در قالب طرح پایه کاملا تصادفی و به روش فاکتوریل 2×2 با دو سطح تزریق (عدم تزریق و تزریق 65 نانوگرم هورمون تیروکسین) و دو جیره (بدون مکمل آرژنین و افزودن 5 کیلوگرم آرژنین در تن خوراک) مطالعه شدند. برای القای آسیت، تمام جوجه ها از 14روزگی تا پایان دوره پرورش در دمای 15 درجه سانتی گراد قرار گرفتند. تزریق داخل تخم مرغی هورمون تیروکسین، تعداد جوجه درجه دو و وزن کیسه زرده را در مقایسه با گروه شاهد، به طور معنی دار کاهش داد (05/0P<). تزریق هورمون تیروکسین و استفاده از آرژنین در جیره غذایی درصد تلفات ناشی از آسیت، درصد هماتوکریت، و تعداد گلبول قرمز را به طور معنی داری کاهش داد (05/0P<). براساس نتایج تحقیق حاضر، تزریق داخل تخم مرغی هورمون تیروکسین و استفاده از آرژنین در جیره غذایی، عملکرد پرنده را به هنگام مواجهه با محیط های سرد بهبود می بخشد.کلید واژگان: آرژنین, انکوباسیون, تزریق داخل تخم مرغی, جوجه درآوری, عملکرد
-
زمینه مطالعهاثر روی بر پاسخ های فیزولوژیک در حیوانات و پرندگان نشان داده شده است. از طرف دیگر، فیتاز جیره در طیور منجر به افزایش دسترسی روی می شود.هدفاین مطالعه برای بررسی اثرات جیره های مکمل شده با اکسید روی و 6-فیتاز مشتق شده از E. Coli بر متابولیت ها و فعالیت های آنزیمی پلاسما در مرغ های مادر گوشتی مسن از سن 60 تا 72 هفتگی انجام شد.روش کارتعداد 128 مرغ مادر به صورت تصادفی به هشت تیمار تغذیه ای با چهار تکرار و چهار مرغ در هر تکرار اختصاص پیدا کردند. غلظت خونی روی، کلسیم، پروتئین کل، کلسترول، تری گلیسرید و HDL و فعالیت پلاسمایی AST، ALT، ALP و LDH اندازه گیری شدند.نتایجنتایج نشان داد که مکمل روی با افزایش پلاسمایی غلظت های روی، کلسیم، فسفر، HDL و پروتئین کل (01/0نتیجه گیری نهایی: نتیجه گیری می شود که مکمل اکسید روی و فیتاز ممکن است متابولیسم و فعالیت آنزیمی در مرغ های مادر گوشتی مسن را بهبود دهد.
کلید واژگان: آنزیم, مرغ, متابولیت, فیتاز, رویBackgroundIt has been shown that zinc has an effect on physiological responses in animals and birds. On the other hand, dietary phytase in poultry results in increased availability of zinc.ObjectivesThis study was conducted to investigate the effects of zinc oxide (ZnO) and Escherichia coli-derived 6-phytase supplemented diets on the plasma metabolites and enzyme activities of broiler breeder hens from 60 to 72 weeks of age.MethodsA total of 128 breeder hens were randomly assigned to eight dietary treatments, with four replicates of four hens each. Blood concentration of Zn, Ca, P, total protein, cholesterol, triglyceride (TG) and high density lipoprotein (HDL), and plasma activities of aspartate aminotransferase (AST), alanine aminotransferase (ALT), alkaline phosphatase (ALP), and lactate dehydrogenase (LDH) were measured.ResultsResults showed that supplementary ZnO increased plasma Zn, Ca, P, HDL, and total protein (p<0.01) concentrations, as well as enzyme activities of LDH, ALT and AST (p<0.01). Also, a ZnO-supplemented diet resulted in a decrease in plasma cholesterol and TG (p<0.01) levels. Adding phytase to the diet increased plasma (P) and HDL contents (p<0.01). The interactive effect of phytase × ZnO × period on the plasma levels of Zn, P, total protein, HDL, total cholesterol, and the enzymatic activity of LDH, ALT and ALP was significant.ConclusionsIt is concluded that supplementary ZnO and phytase may improve metabolism and enzymatic activity of aged broiler breeder hens.Keywords: enzyme, hen, metabolite, phytase, Zinc -
داده های انتشار یافته درباره تاثیر روغن های اسانسی بر گوارش پذیری مواد غذایی در گوسفند، ناهماهنگ است. در دو آزمایش، به شیوه مربع لاتین ناقص، اثر تایمول یا کارواکرول در جیره های پر کنسانتره (70% ماده خشک جیره) و کم کنسانتره (52% ماده خشک جیره) بررسی شد. روغن های اسانسی با بخش کنسانتره ای جیره ای آمیخته شدند به شیوه ای که جیره کامل دارای صفر، 3/ 0 یا 6/ 0 گرم در کیلوگرم ماده خشک بود. تایمول اثری بر گوارش پذیری ماده خشک، ماده آلی و فیبر محلول در شوینده اسیدی نداشت. اثر اصلی تایمول بر تعادل نیتروژن و گوارش پذیری چربی و فیبر محلول در شوینده خنثی معنی دار بود (P<0.05)، اما در هر سطح کنسانتره، تفاوت بین جیره شاهد و جیره های دارای تایمول معنی دار نبود. به طور کلی، 3/ 0 گرم تایمول غلظت آمونیاکی مایع شکمبه را در بره های تغذیه شده با کنسانتره بالا افزایش داد (P<0.05). کارواکرول تاثیر معنی داری بر گوارش پذیری مواد غذایی نداشت. اثر اصلی کارواکرول بر غلظت آمونیاکی مایع شکمبه و تعادل نیتروژن معنی دار بود اما در هر سطح کنسانتره، تفاوتی بین جیره شاهد و جیره های دارای کارواکرول دیده نشد. افزودن تایمول یا کارواکرول در سطح 3/ 0 گرم در کیلوگرم ماده خشک جیره در مقایسه با 6/ 0 گرم در کیلوگرم از نقطه نظر تعادل نیتروژن موثرتر بود هر چند بر گوارش پذیری خوراک تاثیری نداشت. پژوهش های آینده باید در راستای بررسی تاثیر دراز مدت روغن های اسانسی بر گوارش پذیری و عملکرد برنامه ریزی شود، پیش از آن که بتوان کاربرد احتمالی آن ها را در نشخوارکنندگان توصیه کرد.
کلید واژگان: کارواکرول, گوارش پذیری, روغن های اسانسی, گوسفند, تایمولPublished data on the effects of essential oils (EO) on in vivo nutrient digestibility in sheep are contradictory. In 2 experiments, the effect of thymol and carvacrol on nutrient digestibility was studied in sheep fed with high (70%) or low (52%) concentrate diets, using incomplete Latin Square designs. The essential oils were mixed with the concentrate portion of the diet at the rate of 0.0, 0.3, or 0.6 g per kg dry matter (DM) diet. Supplementation of thymol had no significant effect on digestibility of dry matter (DM), organic matter (OM), crude protein (CP) and acid detergent fiber (ADF). The main effect of thymol on neutral detergent fiber (NDF) and ether extract (EE) digestibility and on nitrogen balance (NB) was significant (P<0.05), but within each level of dietary concentrate no significant differences were observed for these measurements. Overall, ruminal ammonia concentration was higher (P<0.05) in both HCD and LCD lambs receiving 0.3 mg thymol per kg diet. Supplementation of carvacrol had no significant effect on nutrient digestibility. The main effect of carvacrol on ruminal ammonia levels and NB was significant, but within each level of dietary concentrate no significant differences were observed in ammonia levels and NB. Inclusion of 0.3 g/kg diet DM of carvacrol or thyme was more effective than 0.6 g/kg diet DM in terms of NB but neither dose affected nutrient digestibility. Future research should determine the long-term effects of essential oils on digestibility and performance in sheep, before recommendation can be made for their use under practical husbandry conditions.Keywords: Carvacrol, Digestibility, Essential oils, Sheep, Thymol -
اثر تغذیه 120 روزه سیلاژ تفاله زیتون بر برخی ویژگی های خونی قوچ ها بررسی شد. قوچ ها به یکی از دو جیره در بر دارنده 70% سیلاژ ذرت یا سیلاژ تفاله زیتون اختصاص داده شدند. تغذیه سیلاژ تفاله زیتون در مقایسه با سیلاژ ذرت، سبب کاهش غلظت پروتین کل، آلانین آمینو ترانسفراز، کلسیم و فسفر و افزایش غلظت گلوکز شد. دیگر فراسنجه های خونی و وزن بدن تاثیری نپذیرفتند. تغذیه جیره دارای 70% سیلاژ تفاله زیتون اثر زیانباری بر قوچ های بالغ نداشت.
کلید واژگان: بیوشیمی خون, هماتولوژی, تفاله زیتون, قوچ, گوسفندThe effect feeding olive-pulp silage (OPS) for 120 days on several blood attributes was studied using 16 rams allotted to two diets consisting of 70% corn silage or 70% OPS. Olive-pulp silage feeding resulted in lower serum total protein, alanine aminotransferase, calcium and phosphorus levels and higher glucose concentration compared to the corn silage diet. Body weight and other blood attributes were not affected by OPS feeding. Feeding a diet containing 70% OPS at the maintenance level had no apparent detrimental effect in mature rams.Keywords: Blood biochemistry, Hematology, Olive pulp, Ram, Sheep -
هدف از این آزمایش بررسی تغییرات ماهانه هورمون های تیروئیدی T3 و T4 و نسبت بین آن ها و همچنین هورمونهای TSH و تستوسترون سرم قوچهای دالاق می باشد. بدین منظور چهار راس قوچ بالغ و سالم که سن آنها بین 3 تا 4 سال و میانگین وزنی آنها 5 ± 45 کیلوگرم بود، انتخاب و در شرایط یکسان نگهداری شدند.
نمونه های خون ازخرداد تا آبان ماه هر سه هفته یکبار جمع آوری و اندازه گیری گردید. نتایج نشان داد که اثر ماه بر مقدار هورمون T3 و TSH معنی دار بود (05/0>P)، ولی بر مقدار هورمون T4، نسبت T3 به T4 و تستوسترون تاثیری نداشت (05/0<P). بیشترین مقدار هورمونT3 در ماه آبان (10/0± 163/2 نانوگرم بر میلی لیتر) و کمترین آن در تیر ماه (15/0± 107/1 نانوگرم بر میلی لیتر) مشاهده گردید. همچنین بیشترین سطح هورمون TSH در تیر ماه با (88/0± 25/3) و کمترین آن مربوط به ماه های مرداد و شهریور (04/0±490/0) بود. در پایان یافته های این تحقیق نشان می دهد که احتمالا تولید مثل قوچ دالاق با توجه به عدم تغییر معنی دار هورمون های تولید مثل، تحت تاثیر فصل نبوده و قوچ دالاق در تمام ماه های آزمایش توانایی تولید مثل و باروری را دارا می باشد. بنابراین به نظر می رسد، قوچ دالاق حساسیت کمتری به تغییرات طول روز و فصل دارد و می توان از آن برای جفتگیری میش ها در زمان دلخواه استفاده نمود تا بره زایی در فصل مطلوب انجام شود.کلید واژگان: هورمونهای تیروئیدی, تستوسترون, تولید مثل فصلی, قوچ دالاق, تغییرات ماهانهThe aim of this study was to evaluate the monthly variations of triiodothyronine (T3), thyroxine (T4), T3 to T4 ratio, thyroid stimulating hormone (TSH), and testosterone in Dallagh rams during the breeding and non breeding seasons. Four healthy mature rams (3-4 years old) with an average body weight of 45±5 Kg were selected and kept in the same conditions. Blood samples were collected during June to November at three-week intervals. Serum was separated by centrifugation at 3000 rpm for 5 minutes. T3, T4, TSH and testosterone were measured by radioimmunoassay. During the experimental period, statistically significant changes occurred in the levels of serum T3 and TSH (P<0.05). The highest levels of T3 and TSH were observed in November and July, respectively; whereas, the lowest amount of T3 was observed in July. There were no significant differences in T4, T3 to T4 ratio and testosterone hormone during the experimental period (P>0.05). In conclusion, results showed that reproduction in Dallagh rams is not sensitive to day length and season. Therefore, they might be implemented in breeding and non-breeding seasons.
Keywords: Thyroid, Testosterone, Seasonal breeding, Dallagh ram, Monthly variation -
هدف این پژوهش بررسی تاثیر پارامترهای منحنی شیردهی بر فاصله گوساله زایی و بررسی اثر فاصله گوساله زایی بر پارامترهای منحنی شیردهی در گاوهای هلشتاین ایران بود. برای تشریح منحنی شیردهی، 5754428 رکورد روز آزمون تولید شیر مربوط به 766108 دوره شیردهی در 315634 گاو در 2448 گله با استفاده از تابع گامای ناقص تجزیه شدند. نتایج نشان داد، گاوهایی که در اوایل دوره شیردهی (120 روز نخست) تولید بیشتری داشتند، فاصله گوساله زایی کمتری نیز داشتند، اما فاصله گوساله زایی طولانی تر، تولید شیر 305 روز را افزایش داد (P<0.01). تولید شیر بیشتر در روز اول شیردهی، شیب بیشتر مرحله افزایشی و مرحله کاهشی منحنی شیردهی، با کاهش فاصله گوساله زایی همراه بود (P<0.01). به ازای هر کیلوگرم افزایش تولید شیر در اوج شیردهی، فاصله گوساله زایی (12/0) 73/2 روز افزایش یافت. اثر تداوم شیردهی بر فاصله گوساله زایی معنی دار بود و تداوم شیردهی با کاهش فاصله گوساله زایی، کاهش یافت (P<0.01).
کلید واژگان: عملکرد تولید مثلی, منحنی شیردهی, گاوهای شیری هلشتاینThis study was carried out to investigate the relationship between early lactation curve parameters and calving interval in Holstein cows of Iran. In order to describe the lactation curve, the incomplete gamma function was fitted to 5,754,428 test-day milk records corresponding to 766,108 lactations on 315,634 cows in 2,448 herds. Cows with higher milk yield during early lactation had shorter calving intervals; however, longer calving intervals increased the 305-d milk production (P<0.01). Cows with higher yield at the beginning of lactation, steeper ascending, and steeper descending slope had shorter calving intervals (P<0.01). Calving interval was increased by 2.73 (±0.12) d for every extra kg of milk at peak lactation (P<0.01). The calving interval was directly impacted by the persistency of milk yield, but milk yield persistency was reduced in cows with shorter calving intervals (P<0.01).Keywords: Reproductive performance, Lactation curve, Holstein cow -
نبود مزارع بوقلمون مادر و منابع تخم های قابل جوجه کشی در کشور، این بررسی را در پی داشت تا کاربرد عملیاتی و بازدهی تلقیح مصنوعی بوقلمون های نژاد BUT برای نخستین بار در ایران انجام شود. به این منظور، 34 قطعه بوقلمون هیبرید گوشتی (10 قطعه نر و 24 قطعه ماده)، در شرایطی همانند پرورش بوقلمون های مادر، با تغذیه محدود بر اساس جنسیت، به مدت 46 هفته پرورش داده شدند. پس از یک دوره سه هفته ای سازش پذیری پرنده های نر به انزال گیری به روش مالش شکمی و ارزیابی آغازین نمونه های منی، نمونه های مخلوط شده منی، در شیر استریلیزه و هموژنیزه کم چرب، رقیق و تلقیح شدند. بیشینه فاصله زمانی از انزال گیری تا تلقیح، 30 دقیقه بود و تلقیح به شکل هفتگی انجام شد. شمار 148 عدد تخم قابل جوجه کشی در طی یک دوره 14 روزه جمع آوری شد که ارزیابی ماکروسکوپیک آن ها نشان داد که شمار 91 عدد از این تخم ها (برابر با 5/61%) بارور بودند. اگر چه این درصد کمتر از میانگین گزارش شده در راهنمای پرورشی بوقلمون های مادر بود (91%)، درصد باروری به دست آمده از هیبریدهای گوشتی که جدای از سلسله مراتب بهنژادی، تنها با قرار گرفتن در شرایط پرورشی پرنده مادر به بلوغ جنسی رسیدند، به خودی خود بسیار ارزشمند بود. روی هم رفته، پژوهش کنونی، یافته های اولیه ای را در اختیار قرار می دهد که نشان می دهند حتی با کمک یک رقیق کننده ساده، ارزان، و در دسترسی مانند شیر کم چرب نیز می توان به درصدهای خوبی از باروری، آن هم در هیبرید گوشتی دست یافت. بررسی کنونی می تواند دورنمای امید بخشی از پای گرفتن و گسترش صنعت پرورش بوقلمون مادر در ایران فراهم آورد.
کلید واژگان: تلقیح مصنوعی, بوقلمون, باروری, ایرانNo domestic availability to breeder turkey stocks and turkey hatching eggs prompted the present experiment that aimed to evaluate the feasibility of a conventional artificial insemination (AI) procedure in British United Turkey (BUT) for the first time in Iran. Broiler turkeys were restrictedly fed, grown for 46 weeks, and used for the current study (10 turkey toms and 24 turkey hens in total). After a 3 week period of habituating the toms to abdominal massage, the pooled semen was used for insemination after the dilution in sterilized and homogenized low-fat milk (at the ratio of 1 to 6). The hens were inseminated (14:00 h) and hatching eggs were collected (n = 148). All the eggs were broken open to assess the fertility rate. Although being lower than the conventional average fertility rate noticed for breeder turkeys in the production manuals (91%), a fertility rate of 61.5% was obtained. The present report provided a preliminary data on the feasibility of the conventional procedure used in chickens to artificially inseminate the turkey, using low-fat milk as a simple available extender. The present findings might also be promising to the future establishment of turkey breeder enterprise in Iran.Keywords: Artificial insemination, Turkey, Fertility, Iran -
تاثیر سطوح مختلف ال-کارنیتین (125، 250 و 500 میلیگرم در کیلوگرم) بر خصوصیات اسپرم بلدرچین، با استفاده از 96 قطعه بلدرچین ژاپنی در قالب طرح کاملا تصادفی بررسی شد. برای هر تیمار آزمایشی، 4 تکرار و در هر تکرار، 6 قطعه بلدرچین در نظر گرفته شد. نمونه های منی به روش مالش شکمی جمع آوری و نمونه های هر تکرار با یکدیگر مخلوط شدند. خصوصیات اسپرم ها شامل درصد حرکت پیش رونده، زنده مانی، غیر طبیعی، pH، حجم و غلظت ارزیابی شد. نتایج نشان داد که تاثیر ال-کارنیتین بر غلظت منی معنی دار بود (05/0>p). بلدرچین های تغذیه شده با 125 میلی گرم در کیلوگرم ال-کارنیتین، غلظت منی بیشتری (08/603 میلیون در میلی لیتر) در مقایسه با سایر گروه ها داشتند. کمترین غلظت منی در گروه شاهد مشاهده شد (76/518 میلیون در میلی لیتر). تاثیر ال-کارنیتین بر حجم منی و pH معنی دار نبود (05/0<p). تاثیر ال-کارنیتین بر اسپرم های متحرک و زنده نگهداری شده در رقیق کننده تریس، در مدت صفر و 4 ساعت پس از نگهداری معنی دار بود (05/0>p). بلدرچین های تغذیه شده با 125 میلی گرم در کیلوگرم ال-کارنیتین، اسپرم های متحرک (92/86 درصد) و زنده (55/89 درصد) بیشتری در مدت صفر و 4 ساعت پس از نگهداری در مقایسه با سایر گروه ها داشتند. تاثیر ال-کارنیتین بر درصد اسپرم های متحرک و زنده نگهداری شده در رقیق کننده تریس، 8، 12 و 24 ساعت پس از نگهداری در شرایط مایع معنی دار نبود (05/0<p). تاثیر ال-کارنیتین بر درصد اسپرم های غیرطبیعی نگهداری شده در رقیق کننده تریس در شرایط مایع معنی دار نبود (05/0<p). بطور کلی، استفاده از ال-کارنیتین در سطح 125 میلی گرم در کیلوگرم برای تغذیه بلدرچین ژاپنی جهت بهبود کیفیت اسپرم نگهداری شده در شرایط مایع، توصیه می شود.
کلید واژگان: اسپرم, بلدرچین ژاپنی, ال, کارنیتین, پراکسیداسیونThe effects of various levels of dietary L-carnitine supplements (125، 250 and 500 mg/kg) on quail sperm characteristics during liquid storage was investigated. This experiment was arranged on the basis of completely randomized design using 96 Japanese quails with 4 replicates in each treatment and 6 quails in each replicate. Semen samples were collected from male quails using abdominal massage and samples per replication mixed together. Sperm characteristics including percentage of motile، viable، abnormal، pH، volume and concentration were assessed. Results showed that the effect of L-carnitine on semen concentration was significant (p<0. 05). Quails were fed rations containing 125 mg/kg L-carnitine had higher semen concentration (603. 08 million/ml) compared with other groups. The lowest semen concentration was observed in control group (518. 76 million/ml). The effect of L-carnitine on semen pH and volume were not significant (p>0. 05). The effect of L-carnitine on motility and viability percentage of sperm in Tris extender was significant (p<0. 05). Quails were fed rations included 125 mg/kg L-carnitine had higher motile (86. 92 %) and viable (89. 55 %) sperms، after 0 and 4 hours compared to other groups. The lowest motile (80. 71 %) and viable (83. 77 %) sperms were observed for control group. The effect of L-carnitine on motility and viability percentage of sperm in Tris extender، 8، 12 and 24 hours after preservation were not significant (p>0. 05). The effect of L-carnitine on abnormal percentage of sperms 0، 4، 8، 12 and 24 hours of storage were not significant (p>0. 05). Lengths of storages had a significant effect on semen characteristics (p<0. 05). In conclusion، the use of L-carnitine supplement for improving quality of Japanese quail sperm for liquid storage is recommended.
Keywords: Sperm, Japanese quail, L, carnitine, Peroxidation -
هدف از این آزمایش، بررسی تاثیر کم کاری موقتی تیروئید پیش از آغاز بلوغ جنسی، بر غلظت تستوسترون سرم خون و ویژگی های منی خروس های بومی استان فارس بود. چهل خروس بومی در سن 6 هفتگی به دو گروه مساوی، تقسیم و با جیره ای متعارف تغذیه شدند. به جیره ی یک گروه، پروپیل تیویوراسیل (PTU) به میزان یک گرم در کیلوگرم خوراک مصرفی (1/0% در خوراک) افزوده شد، و جوجه های گروه دوم، جیره ی بدون PTU دریافت کردند. تغذیه ی PTU تا سن 13 هفتگی ادامه یافت و پس از آن، هر دو گروه با یک جیره تغذیه شدند. آب و خوراک به صورت آزاد در اختیار همه پرندگان قرار داده شد و شرایط نوری، 14 ساعت روشنایی و 10 ساعت تاریکی بود. خون گیری از سیاهرگ بال از سن هفت هفتگی آغاز و هر هفته، تکرار شد (هفت بار). در زمان خون گیری وزن هر خروس نیز تعیین شد. از آغاز سن 19 هفتگی تا پایان 20 هفتگی، خروس ها برای اسپرم گیری به روش مالش شکمی عادت داده شدند و نمونه گیری منی، از سن 21 هفتگی آغاز و هر هفته، یک بار و برای هفت نوبت تکرار شد. وزن بدن، غلظت اسپرم، تعداد کل اسپرم زنده در هر انزال، و غلظت تستوسترون و تیروکسین تحت تاثیر بر هم کنش تیمار و سن خروس قرار گرفت (P<0.01) و حجم منی، تنها تحت تاثیر سن قرار داشت. وزن خروس های گروه هیپوتیروئید بین هفته های 11 تا 19 کمتر از گروه شاهد بود. در هفته های 11 و 13، غلظت تستوسترون بیشتر اما غلظت تیروکسین کمتر از شاهد بود. غلظت اسپرم خروس های هیپوتیروئید، بین هفته های 20 تا 24 بیشتر از شاهد بود. همبستگی مثبت و معنی داری (P<0.01) بین غلظت تستوسترون سرم خون و وزن بدن درگروه های شاهد (r = 0.54) و هیپوتیروئید (r = 0.36) دیده شد. همبستگی بین غلظت تیروکسین و وزن بدن، تنها در گروه هیپوتیروئید مثبت و معنی دار (r = 0.23; P<0.01) بود. یافته های این بررسی، نقش تیروئید در بلوغ خروس و تاثیر آن بر اسپرم سازی را تایید کرد و نشان داد که اگرPTU در زمان مناسبی تجویز شود، می تواند موجب افزایش تولید اسپرم شود. از سویی، پرورش پرندگانی که با داشتن وزن کمتر در پی ایجاد هیپوتیروئیدی، خوراک کمتری تا رسیدن به سن بلوغ مصرف می کنند، می تواند اقتصادی باشد.
کلید واژگان: کم کاری تیروئید, ماکیان, تستوسترون, ویژگی های منی, خروسEffect of propylthiouracil (PTU)-induced hypothyroidism during the prepubertal period, at a dose of one g per kg of the diet, on serum testosterone level and seminal characteristics of Fars indigenous chickens was studied. PTU was fed between 7th to 13th weeks of age and semen was collected at weekly intervals, starting at 21st week of age and continued for seven weeks. The effect of PTU treatment on serum testosterone level and body weight was significant (P<0.05). The effect of age on all parameters, including body weight, semen volume, sperm motility, percentage of live sperm, sperm concentration, total number of live sperm, and serum testosterone and thyroxine (T4) levels was also significant (P<0.01). The interaction effect of PTU treatment and age on semen volume, sperm motility, and percentage of live sperm was not significant (P>0.05); but it was significant for body weight, sperm concentration, total number of live sperm, and serum testosterone and T4 levels (P<0.01). At weeks 11 and 13 of age, serum T4 concentration in PTU birds was significantly lower but serum testosterone level was higher than in the control group. Sperm concentration in PTU birds was generally higher than in the control group, although the differences between the two groups were significant at weeks 20, 23 and 24. The total number of live sperm produced by PTU birds at week 21 of age was about 60% of the control group (P<0.01). A positive correlation (P<0.01) was found between testosterone level and body weight (r = 0.54 and 0.36 for the control and PTU groups, respectively). A small but significant positive correlation was found between T4 levels and body weight in the PTU group (r = 0.23; P<0.01), but not in the control group (P>0.05). The correlation between testosterone and T4 levels was not significant. Transient prepubertal PTU-induced hypothyroidism resulted in an increase in sperm concentration and production at certain stages after treatment, but the effect did not seem to last for a long period. The potential for increased efficiency associated with raising smaller birds which pass a neonatal hypothyroidism and eat less feed and produce normal semen, may be economical.
Keywords: Hypothyroidism, Chicken, Testosterone, Seminal characteristics, Rooster -
مقاله: استراتژی بهبود باروری در گاوهای شیری مدرن
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.