به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب اکبر اعتباریان

  • عبدالمجید نادری، اکبر اعتباریان*، مهربان هادی پیکانی، البرز قیتانی

    یک گروه جدید در جامعه ی شبکه ای به عنوان نتوکرات ظاهر شده و نقش اساسی و محوری را در تمام ارکان جامعه و خصوصا سازمان ها برعهده گرفته است. بنابراین مدیران سازمان ها ضمن بهره گیری از امکانات وظرفیت های نوین فن آوری اطلاعات و ارتباطات با توجه به معطوف شدن زیرساخت های ارائه خدمات، نرم افزارهای کاربردی و سامانه ها و داشبوردهای آماری به نتوکرات های سازمانی به قدرت تخصصی اوج گیرنده و روزافزون این افراد در ارائه خدمات حساسی مانند خدمات درمانی واقف بوده و با دقت و ظرافت به مدیریت قدرت این کارکنان اهتمام ورزند. پژوهش حاضر با روش داده بنیاد نظام مند اشتراوس و کوربین انجام و داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 17 نفر از صاحب نظران سازمانی و دانشگاهی جمع آوری و پس از اشباع نظری با روش کدگذاری مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفت که 82 کد مفهومی و 11 مقوله فرعی آن مربوط به راهبردها و پیامدها می باشد.برای اطمینان ازدقت علمی وجهت دستیابی به معیارهای مدنظرگوبا ولینکلن اقدامات لازم صورت گرفت. با اجرای این راهبردهای 9 گانه درحوزه های منابع انسانی،فناوری اطلاعات و امورمشتریان،می توان شاهد پیامدهایی مانند بهبود و توسعه سازمان و برقراری امنیت روانی در سازمان و مدیران بود.

    کلید واژگان: قدرت, قدرت اوج گیرنده, مدیریت قدرت, نتوکرات ها, بیمه سلامت}
    Abdolmajid Naderi, Akbar Etebarian *, Mehraban Hadi-Paykani, Alborz Gheitani

    A new group has appeared in the network society as netocrats and has assumed a central role in all the elements of society, especially organizations. Therefore, the managers of the organizations, while taking advantage of the new information and communication technology facilities and capabilities, due to the shift of service delivery infrastructures, application software and Statistical dashboards to organizational netocrats, are aware of the growing and increasing specialized power of these people in providing sensitive services such as medical services. Pay attention to the power management of these employees carefully and delicately. The current research was conducted with Systematic Grounded theory method of Strauss and Corbin and the data was collected through semi-structured interviews with 17 organizational and academic experts and after theoretical saturation, it was analyzed with the coding method, with 82 conceptual codes and 11 related subcategories about strategies and consequences. To ensure accuracy Scientifically, necessary measures were taken to achieve the criteria considered by Goba and Lincoln. By implementing 9 strategies in the fields of human resources, information technology and customer affairs, we can see consequences such as improving and developing the organization and establishing psychological security in the organization and managers.

    Keywords: Power, Ascending Power, Power Management, Netocrats, Health Insurance}
  • مهسا وحیدپور، اکبر اعتباریان*، مهربان هادی پیکانی، سعید دائی کریمزاده

    هدف از انجام مطالعه حاضر مدلسازی ساختاری تفسیری عوامل موثر بر توسعه ظرفیت اشتغال پذیری بانوان با تاکید بر برنامه هفتم توسعه بوده است. این مطالعه بر اساس هدف کاربردی و با رویکرد کیفی کمی در پارادایم استقرایی-قیاسی انجام شده است. شناسایی عوامل موثر بر توسعه ظرفیت اشتغال پذیری بانوان از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته بر پایه اشباع نظری با 23 نفر از خبرگان حوزه خط مشی گذاری، کارآفرینی و مدیریت انجام گرفت. روایی و پایایی مصاحبه ها به ترتیب با روش روایی محتوای نسبی و شاخص کاپای کوهن تایید شد. به منظور مدلسازی عوامل موثر بر توسعه ظرفیت اشتغال پذیری بانوان از نظرات 73 نفر از خبرگان، مدیران و کارآفرینان آشنا و مطلع با موضوع پژوهش با روش نمونه گیری هدفمند و به کمک پرسشنامه استفاده شد. روایی و پایایی پرسشنامه به ترتیب با بهره گیری از روایی محتوا و روش آزمون- پس آزمون تایید شد. کدگذاری مصاحبه ها با استفاده از نرم افزار Maxqda 2020 منجر به شناسایی 34 عامل موثر بر توسعه ظرفیت اشتغال پذیری بانوان با تاکید بر برنامه هفتم توسعه شد. مدلسازی عوامل شناسایی شده با روش ساختاری تفسیری منجر به تشکیل سیزده سطح گردید که خط مشی های حمایتی، تبیین سند می باشد.

    کلید واژگان: اشتغال پذیری, زنان, توسعه اجتماعی, برنامه هفتم توسعه, مدلسازی ساختاری تفسیری}
    Mahsa Vahidpour, Akbar Etebarian *, Mehraban Hadi Peykani, Saeed Daei Karimzadeh

    The purpose of the present study was the interpretative structural modeling of factors affecting the development of women's employability capacity with emphasis on the seventh development plan. This study was conducted based on the practical objective and with a qualitative and quantitative approach in the inductive-deductive paradigm. Identifying the effective factors on the development of women's employability capacity was done through semi-structured interviews based on theoretical saturation with 23 experts in the field of policy making, entrepreneurship and management. The validity and reliability of the interviews were confirmed by the method of relative content validity and Cohen's kappa index, respectively. In order to model the effective factors on the development of women's employability capacity, the opinions of 73 experts, managers and entrepreneurs who are familiar with the subject of the research were used with the help of a questionnaire. Validity and reliability of the questionnaire were confirmed using content validity and test-post-test method. Coding of interviews using Maxqda 2020 software led to the identification of 34 factors affecting the development of women's employability capacity with emphasis on the seventh development plan. Modeling of the identified factors with interpretative structural method led to the formation of thirteen levels, which support policies,

    Keywords: Employability, Women, Social Development, Seventh Development Plan, Interpretive Structural Modeling}
  • نسرین بارفروش، اکبر اعتباریان، امیر نقش، آرش شاهین
    زمینه و هدف

    با توجه به شرایط و خواست جهان امروزی بسیاری از سازمان ها جهت اجرای استراتژی های زیست محیطی تلاش می کنند. هدف این پژوهش ارائه مدلی جهت شناسایی و ارزیابی نقش سرمایه انسانی پایدار و سبز در کسب مزیت رقابتی سازمان های فعال در صنعت نفت می باشد.

    روش بررسی

    تحقیق حاضر از منظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها کمی- کیفی می باشد. جهت جمع آوری اطلاعات از منابع مکتوب و الکترونیکی به صورت هدفمند در حوزه پایداری سازمانی و زیست محیطی استفاده شده است. در بخش کیفی به صورت هدفمند و غیر تصادفی و ازطریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده و پرسشنامه صورت گرفت. آزمون فرضیات مدل با روش الگوی معادلات ساختاری انجام شد.

    یافته ها

    با توجه به نتایج بدست آمده از نرم افزار، می توان اذعان نمود که ابعاد مدیریت ارشد، کارکنان و سازمان تاثیر مثبت و معناداری بر عملکرد سبز سازمان داشته و در نهایت تاثیر مثبتی بر کسب مزیت رقابتی خواهند داشت. مقادیر ضریب مسیر در مدل برای مولفه های سازمان 504/0، کارکنان 286/0، مدیریت ارشد190/0 درصد تغییرات مربوط به متغیر عملکرد سازمانی پایدار و سبز 431/0 را به طور مستقیم تبیین می کنند. نتایج نشان می دهد مابین شاخص های اصلی پژوهش، منابع انسانی (با ضریب مسیر : 386/0) بیشترین تاثیر بر عملکرد سبز سازمان را دارد. همچنین تاثیر عملکرد سبز سازمان بر مزیت رقابتی(با ضریب مسیر 437/0) قابل توجه است.

    بحث و نتیجه گیری

    نتایج به دست آمده از پژوهش نشان می دهد که شاخص کارکنان، مدیران ارشد و ذینفعان سه مولفه تاثیر گذار بر عملکرد سبز سازمان می باشند که بر مزیت رقابتی سازمان تاثیر مثبت دارند. به منظور اجرای موفقیت آمیز استراتژی های سبز در صنایع آلاینده، به ویژه در پالایش نفت، مدیران ارشد باید بر دارایی های نامشهود سازمان های سرمایه گذاری خود تمرکز کنند تا خلاقیت کارکنان خود را افزایش دهند.

    کلید واژگان: استراتژی سبز, پایداری محیط زیست, ذینفعان, مدیران ارشد, منابع انسانی.}
    Nasrin Barforoush, Akbar Etebarian, Amir Naghsh, Arash Shahin
    Background and Objective

    Many organizations are implementing environmental protection strategies in response to the conditions and demands of today's world. This study aims to identify and evaluate how sustainable and green human resources can be used for competitive advantage in the oil industry.
    Material and

    Methodology

    Research in the present study has a quantitative-qualitative approach in terms of its purpose and data collection methodology. In the field of organizational sustainability, written materials and electronic resources have been used purposefully to collect information. In the qualitative part, it was done purposefully and non-randomly through semi-structured interviews, and in the quantitative part, it was done using simple random sampling and a questionnaire. Based on the structural equation model, hypotheses were tested with SMART-PLS software.

    Findings

    the result of running SMARTPLS final model According to the results obtained from the software, it can be acknowledged that the dimensions of senior management, employees and the organization have a positive and significant effect on the green performance of the organization and ultimately have a positive effect on gaining a competitive advantage. The path coefficient values in the model for the components of the organization are 0.504, employees are 0.286, and senior management is 0.191 percent, which directly explains the changes related to the sustainable and green organizational performance variable of 0.431. The results show that among the main indicators of the research, human resources (with path coefficient: 0.386) has the greatest impact on the green performance of the organization. Also, the impact of the organization's green performance on competitive advantage (with a path coefficient of 0.437) is significant.
    Discussion and

    Conclusion

    Results have shown that the environmental performance of the organization is influenced by the staff, senior management, and stakeholders, and thus affects its competitive advantage. In order to implement green strategies successfully in polluting industries, especially in oil refining, senior managers will need to focus on the intangible assets of their investment organizations to leverage the creativity of their employees.

    Keywords: Green Strategy, Environmental Sustainability, Stakeholders, Senior Managers, Human Resources}
  • سید علی محمد موسوی، رضا اسماعیلی*، اکبر اعتباریان

    اثر بخشی فعالیت های نیروهای انسانی با هدف توانمند سازی و بهبود انسان های آسیب دیده و یا در معرض آسیب در مراکز شبانه روزی، کاری بس سخت ،پیچیده و فرسایشی است . این مهم ،نیاز به کارکنانی توسعه یافته با روحیه شهروند سازمانی دارد .سیاست های دولت درسطح عملیاتی با استفاده از ظرفیت منابع انسانی سازمان های غیر دولتی، توانمندی ورهایی سازی برای برگشت آنان به اجتماع و خانواده است. این مقاله ،به دنبال یافتن پاسخ به تحلیل زمینه های علی توسعه منابع انسانی برای مدیریت و توسعه توانخواهان دارای آسیب های اجتماعی در پارک سلامت روان شیراز کدامند؟ می باشد. جامعه آماری 15 نفر از خبرگان موضوعی دانشگاهی ،سیاست گذاران و عملیاتی بوده اند که به روش نمونه گیری هدفمند نظری انتخاب شده اند. این پژوهش از نظررویکرد، کیفی بر مبنای نظریه زمینه ای می باشد که با استفاده از روش مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته ، داده های لازم گردآوری و پس ازکدگذاری روی آنها ، عوامل علی، تحلیل معنایی گردیده اند. یافته ها ونتایج آن نشان داده ا ندکه زمینه های علی شامل: لزوم ساختارسازمانی مناسب ، ارتقاء میزان حمات های رفتاری –ادراکی رهبران ، توجه به هیجانات فردی ، ارتقاء سطح عمق شناختی رهبران ،لزوم مشارکت اجتماعی ، توجه به توسعه و شایستگی های فردی، تقویت فناوری های اطلاعاتی وارتباطی ، لزوم توسعه فرایندهای سازمانی مناسب. لزوم توسعه انسانی و ترسیم چشم انداز و بیانیه هدف می باشند . . برای اعتبارسنجی سازه ای از تکنیک جمع آوری از منابع متعدد و اعتبار درونی از طریق کنترل اعضا به وسیله بازبینی و تایید متن پیاده شده مصاحبه، درگیری طولانی مدت نگارنده و پرمایگی دریافت اطلاعات و اعتبار بیرونی به وسیله توصیف غنی داده ها،استفاده شده است .

    کلید واژگان: توسعه منابع انسانی, آسیب اجتماعی, شرایط علی, توسعه انسانی}
    syyed ali mohammad moosavi, reza esmaeili *, akbar etebarian

    Effectiveness of the activities of human forces with the aim of empowering and improving people who are injured or at risk of injury in boarding centers is a very difficult, complex and erosive task. This important thing requires developed employees with the spirit of Organizational Citizenship . Government policies at the operational level by using the capacity of human resources of non-governmental organizations, is the ability of emancipation for their return to society and family. This article seeks to find an answer to the analysis of the causal context of human resource development for the management and development of disabled people in the mental health park of Shiraz. is. The statistical population was 15 academic subject matter experts, policy makers, and operatives who were selected by theoretical purposeful sampling. In terms of approach, this research is qualitative based on grounded theory, and by using semi-structured in-depth interview method, the necessary data were collected and after coding on them, the causal context factors were analyzed semantically. The findings and results have shown that the causal context include: the need for a suitable organizational structure, improving the level of behavioral-perceptual support of leaders, paying attention to individual emotions, improving the level of cognitive depth of leaders, the need for social participation, paying attention to individual development and competencies, Strengthening information and communication technologies, the need to develop appropriate organizational processes. The need for human development and drawing vision and goal statement. . For structural validation, the technique of collecting from multiple sources and internal validity through member control by reviewing and confirming the implemented text of the interview, the long-term involvement of the writer and the intensiveness of receiving information and external validity through the rich description of the data have been used.

    Keywords: human resources development, social damage, causal context, human development}
  • زکیه بیکی دمنه، سید محسن علامه، اکبر اعتباریان *، سعید شریفی

    هدف پژوهش حاضر شناسایی و اولویت بندی پیشایندها و پسایندهای رهبری شورانگیز در پالایشگاه های نفت دانش بنیان با استفاده از رویکرد دلفی فازی بوده است. روش این پژوهش آمیخته (کمی و کیفی) در پارادایم استقرایی است که از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت اکتشافی است. جامعه آماری پژوهش را 16 نفر از خبرگان پالایشگاه های نفت تشکیل می دهد که بر اساس اصل کفایت نظری و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. در بخش کیفی برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد که روایی و پایایی آن با استفاده از ضریب CVR و آزمون کاپای کوهن تایید شد و داده های به دست آمده از مصاحبه با استفاده از نرم افزار Atlas ti8 کدگذاری و تحلیل شد. در نتیجه، پیشایندها و پسایندهای سبک رهبری شورانگیز شناسایی شدند. در بخش کمی برای گردآوری اطلاعات از پرسش نامه مقایسه زوجی استفاده شد که روایی و پایایی آن با استفاده از روایی محتوا و آزمون مجدد تایید شد.

    کلید واژگان: پیشایند, پسایند, رهبری, رهبری شورانگیز, شرکت های دانش بنیان}
    Zakieh Beiki Demneh, Seyed Mohsen Allameh, Akbar Faradiyan *, Saeed Sharifi

    The purpose of the current research is to identify and prioritize the antecedents and consequences of Engaging Leadership in knowledge-based oil refineries using the fuzzy Delphi approach. The method of this research is mixed (quantitative and qualitative) in the inductive paradigm, which is exploratory in terms of purpose, application and nature. The statistical population of the research consists of 16 experts of oil refineries, who were selected based on the principle of theoretical adequacy and using the purposeful sampling method. In the qualitative part, a semi-structured interview was used to collect information, the validity and reliability of which was confirmed using the CVR coefficient and Cohen's kappa test, and the data obtained from the interview were coded and analyzed using the Atlas ti8 software. As a result, the antecedents and consequences of passionate leadership style were identified. In the quantitative section, a pairwise comparison questionnaire was used to collect information, and its validity and reliability were confirmed using content validity and retesting.

    Keywords: background, leadership, Engaging Leadership, knowledge-based companies}
  • الزامات و موانع الگوی برندسازی شخصی مدیران قضائی در حکمرانی اسلامی
    اعظم سنائی، اکبر اعتباریان*، البرز قیتانی، علی رشیدپور

    هدف این پژوهش شناسایی الزامات و موانع برندسازی شخصی مدیران قضائی در حکمرانی اسلامی می باشد. پژوهش در چارچوب رویکردکیفی و با بکارگیری روش تحلیل مضمون انجام شد. برای جمع آوری داده ها به بررسی مبانی نظری؛ اسناد نوشتاری مرتبط با برندسازی و برندسازی شخصی اعم از کتب، رساله، مقاله وغیره و انجام مصاحبه های نیمه ساختار یافته با منتخبی از مدیران قضائی برجسته و متخصص قوه قضائیه (کارکنان قضائی عالی رتبه دستگاه قضا از بالاترین سطح تا روسا و دادستان ها و معاونین رئیس کل دادگستری استان ها)، متخصصان و صاحب نظران حوزه برندسازی، برندسازی شخصی و برندسازی مدیران، متخصصان مدیریت رفتارسازمانی و منابع انسانی، خبرگان، اساتید دانشگاهی و غیره پرداخته شد. پس ازجستجو، بررسی و غربال منابع شناسایی شده، 55 منبع دارای کدهای مرتبط بوده و مورد استفاده قرار گرفتند. در اثر تحلیل داده های کیفی؛ 65 کد، 26مضمون پایه، 6 مضمون سازمان دهنده و 2 مضمون فراگیر شناسایی گردید. بر این اساس الزامات شامل؛ پیش نیازهای فردی برندسازی مدیران قضائی، پیش نیازهای سازمانی برندسازی مدیران قضائی و تسهیل گران برندسازی مدیران قضائی و موانع الگوی برندسازی شخصی مدیران قضائی در حکمرانی اسلامی شامل ابعادی چون؛ موانع فردی، موانع سازمانی و موانع اجتماعی برندسازی مدیران قضائی می باشد.

    کلید واژگان: موانع, الزامات, برندسازی شخصی, مدیران قضائی}
    Requirements and obstacles of the personal branding model of judicial managers in Islamic governance
    Azam Sanaei, Akbar Etebarian *, Alborz Gheitani, Ali Rashidpoor

    The purpose of this research is to identify the requirements and obstacles of personal branding of judicial managers in Islamic governance.The research was conducted in the framework of qualitative approach and using thematic analysis method.to collect data to examine theoretical foundations; Written documents related to branding and personal branding, including books,treatises, articles, etc.,and conducting semi-structured interviews with a selection of prominent judicial managers and experts of the judiciary (high-ranking judicial staff of the judiciary from the highest level to chiefs, prosecutors, and deputies) Chief Justice of the provinces), experts and experts in the field of branding,personal branding and branding of managers, specialists in organizational behavior management and human resources, experts, university professors, etc. were discussed. After searching, checking and screening the identified sources,55 sources have related codes and were used. As a result of qualitative data analysis;65 codes,26 basic themes,6 organizing themes and2 overarching themes were identified. Based on this, the requirements include; Individual prerequisites for judicial managers' branding, organizational prerequisites for judicial managers' branding and facilitators for judicial managers' branding, and barriers to the personal branding model of judicial managers in Islamic governance including dimensions such as;Individual barriers, organizational barriers and social barriers are the branding of judicial managers

    Keywords: Requirements, Obstacles, Judicial Managers, Personal Branding}
  • بابک دهقانپور، اکبر اعتباریان*، مجتبی شاهنوشی فروشانی
    هدف تحقیق حاضر ارایه مدل اجرایی یکپارچه سازی صندوق های بیمه سلامت با رویکرد تطبیقی(ژاپن- سنگاپور- ترکیه- سوید- نروژ- چین و ایران) بود. تحقیق حاضر یک مطالعه کیفی و کمی است .جامعه آماری اول تحقیق خبرگان بیمه سلامت هستند که با روش هدفمند در دسترس 20 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین شدند.همچنین جامعه اماری دوم تحقیق بیمه شدگان بیمه سلامت هستند که با روش تصادفی ساده و جدول مورگان 384 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین گردید. جهت گرداوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد که روایی توسط نظرات خبرگان و پایایی با آلفای کرونباخ 0.87 بدست آمد و مورد تایید قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کیفی و معادلات ساختاری و نرم افزار AMOS استفاده شد. یافته ها نشان داد که مدل دارای 7 بعد می باشد و کلیه عوامل ساختاری ،رفتاری و محیطی به میزان 0.83 با مقدار t 12.45 بر روی فرایندها تاثیر گذاشته و کلیه عوامل ساختاری ،رفتاری و محیطی به میزان 0.75 و مقدار t 10.34 بر روی نتایج بدست آمده موثر خواهد بود . همچنین کلیه ابعاد فرایندی (مدیریت فرایندها،فناوری اطلاعات و بهبود نیروی انسانی) به میزان 0.87 و مقدار t 12.67 بر روی نتایج تاثیر گذار هستند و می توان بیان داشت که روابط صحت علی موجود در مدل تحقیق تایید شده و مدل نیز مناسب است.
    کلید واژگان: بیمه سلامت, صندوق های بیمه سلامت, یکپارچه سازی, رویکرد تطبیقی}
    Babak Dehghanpour, Akbar Etebarian *, Mojtaba Shahnoshi Foroushani
    The purpose of this study was to present an executive model for integrating health insurance funds with a comparative approach (Japan-Singapore-Turkey-Sweden-Norway-China and Iran). The present study is a qualitative and quantitative study. The first statistical population of the study is health insurance experts who were selected as a sample size by a purposeful method available to 20 people. 384 people were selected as the sample size. A researcher-made questionnaire was used to collect data, which was validated by experts and Cronbach's alpha was 0.87 and confirmed. Qualitative analysis method and structural equations and AMOS software were used to analyze the data. Findings showed that the model has 7 dimensions and all structural, behavioral and environmental factors affect the processes by 0.83 with a value of 12.45 t and all structural, behavioral and environmental factors with a value of 0.75 and a value of 10.34 t on the results. Come will be effective. Also, all process dimensions (process management, information technology and human resource improvement) affect the results by 0.87 and 12.67 t, and it can be said that the causal relationships in the research model are confirmed and the model is appropriate.
    Keywords: Health Insurance, health insurance funds, integration, adaptive approach}
  • اکبر اعتباریان*، زهرا جلالی، بدری شاه طالبی، رضا ابراهیم زاد
    زمینه و هدف

    زندگی روزمره علاوه بر این که بستر اعمال قدرت در جامعه محسوب می شود پتانسیل هایی نیز برای عمل رهایی بخش و خلاقیت و استقلال سوژه فراهم می کند. خانواده به عنوان یکی از مهم ترین عرصه های زندگی روزمره است که زنان در آن نقش آفرین اصلی شمرده می شوند. با توجه به این که این حوزه نیز خالی از مناسبات قدرت نیست مانند بقیه ی عرصه های اعمال استراتژی های قدرت مقاومت هایی را نیز در خود جای می دهد. پژوهش حاضر به واکاوی مقاومت های نرم زنان در مقابل ساختار مرد سالارانه می پردازد. در این مقاله تلاش شد زندگی زنان در متن جامعه مردسالارانه مورد بررسی قرار گرفته و برخی عوامل پراهمیت در تثبیت یا تغییر وضعیت آنان خصوصا در خانواده  واکاوی شود.

    مواد و روش ها

    روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی بوده است. جامعه آماری در بخش کیفی خبرگان و صاحب نظران علمی و اجرایی، در رشته های جامعه شناسی و علوم سیاسی که در بحث توسعه، توسعه سیاسی و همچنین در بحث توانمند سازی زنان در حوزه های مختلف توسعه، صاحب تالیفات هستند (با تاکید بر اینکه از خبرگان زن حتما استفاده گردد) و از روش نمونه گیری هدفمند در بخش کیفی استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج پژوهش نشان داد که جامعه پذیری جنسیتی با فراوانی 377  بیشترین تاثیر را بر واکاوی مقاومت های نرم زنان در مقابل ساختار مرد سالارانه و مولفه تقدس بخشی به مفهوم زن با فراوانی 69  دارای کمترین تاثیر می باشد. از بین زیر مولفه ها، بیشترین زیر مولفه عدم توان کشور در استفاده از پتانسیل زنان با تعداد  57 بیشترین تاثیر را بر افزایش مقاومت های نرم زنان در مقابل ساختار مرد سالارانه دارد.

    نتیجه گیری

    یافته های پژوهش، حاکی از این است که جامعه پذیری جنسیتی در ایجاد و  ادامه ی آسیب های وارده بر زنان در جامعه نقش قابل توجهی دارند و میتواند مسیر صحیح را با چالش های اساسی مواجه کند. نتایج این مطالعه می تواند در شناسایی و کاهش آسیب های ناشی از واکاوی مقاومت های نرم زنان در مقابل ساختار مرد سالارانه موثر واقع شود.

    کلید واژگان: مقاومت زنان, ساختار مرد سالارانه, زنان, پتانسیل زنان}
    Akbar Etebarian*, Zahra Jalali, Badri Shahtalebi, Reza Ebrahimzadeh Dasjerdi
    Aim and Background

    In addition to being considered as a platform for exercising power in society, daily life also provides potential for liberating action and creativity and independence of the subject. Family is one of the most important areas of daily life in which women are the main players. Due to the fact that this field is not free of power relations, like other fields of applying power strategies, it also contains some resistances. The current research analyzes the soft resistance of women against the patriarchal structure. In this article, an attempt was made to examine women's lives in the context of a patriarchal society and analyze some important factors in stabilizing or changing their status, especially in the family.

    Methods and Materials: 

    The present research method was descriptive-correlation type. The statistical community in the qualitative section consists of scientific and executive experts and experts, in the fields of sociology and political science, who have authored articles on development, political development, and women's empowerment in various fields of development. (Emphasizing that Female experts must be used) and the purposeful sampling method was used in the qualitative section.

    Findings

    The results of the research showed that gender socialization with a frequency of 377 has the greatest impact on the analysis of women's soft resistance against the patriarchal structure and the sacred component of the concept of women with a frequency of 69 has the least impact. Among the sub-components, the biggest sub-component of the country's inability to use the potential of women with the number of 57 has the greatest effect on the increase of women's soft resistance against the patriarchal structure.

    Conclusions

    The findings of the research indicate that Gender socialization plays a significant role in the creation and continuation of harms caused to women in the society and can face the right path with fundamental challenges. The results of this study can be effective in identifying and reducing the harms

    Keywords: Women's Resistance, Patriarchal Structure, Women, Women's Potential}
  • ندا کشوریان آزاد، اکبر اعتباریان*، مهربان هادی پیکانی، مجتبی شاهنوشی
    هدف

     نهاد قضایی نقش گسترده و موثری در اجرای خط مشی های عمومی مرتبط دارد، گستردگی وظایف ترسیم شده نشانگر این است که با اجرای دامنه وسیعی از خط مشی ها در حوزه های مختلف درگیر است، بنابراین، اجرای خط مشی های قضایی علاوه بر سازمان موردمطالعه سایر جامعه را درگیر می کند. با توجه به اهمیت اجرای خط مشی های قضایی، این پژوهش باهدف شناسایی و اولویت بندی عوامل کلیدی اجرای خط مشی های قضایی انجام شده است.

    طراحی/روش شناسی/رویکرد: 

    این پژوهش به روش آمیخته انجام شده است. در بخش کیفی، مشارکت کنندگان 26 نفر از خبرگانی بوده اند که درزمینه اجرای خط مشی های قضایی از دانش و تجربه علمی برخوردارند و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته هست و مصاحبه ها تا مرحله اشباع نظری ادامه پیدا کرد. در این مرحله ابتدا از روش تحلیل مضمون برای تجزیه وتحلیل و کدگذاری مصاحبه ها استفاده شد. سپس برای غربالگری مفاهیم استخراج شده از رویکرد دلفی فازی استفاده شد. در بخش کمی جامعه آماری پژوهش قضات، کارشناسان، مدیران عملیاتی و مدیران دفاتر شاغل در دادگستری ها به تعداد 17000 نفر بود که با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، تعداد 375 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. روایی پرسشنامه از طریق روایی واگرا و همگرا و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ (873/0) تایید شد. داده ها با کمک نرم افزا Smart PLS3 از طریق مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) برازش شد. درنهایت با استفاده از روش مدل سازی ساختاری تفسیری، پس از مشخص شدن سطوح هرکدام از عوامل و با در نظر گرفتن ماتریس در دسترس پذیری نهایی، مدل نهایی در چهار سطح ارایه گردید.

    یافته های پژوهش: 

    پس از تجزیه وتحلیل یافته ها، 122 شاخص، 36 مولفه و 8 بعد شامل سیاست های اجرا، تقویت بستر بازیگران اجرا، روابط انسانی–اخلاقی با ارباب رجوع، شهروندان، ویژگی شخصی قضات، حکمرانی قضایی شبکه ای، ساختار اجرا و توانمندسازی نیروی انسانی احصاء شد. با توجه به نتایج مدل ساختاری تفسیری دو بعد سیاست های اجرا و تقویت بستر بازیگران اجرا اولویت نخست خبرگان و به عنوان تاثیرگذارترین سطح مدل می باشند. این به معنای آن است که تمرکز بر این دو بعد شایسته توجه ویژه ای است.

    محدودیت ها و پیامدها: 

    استفاده از مصاحبه برای استخراج مفاهیم در بخش کیفی، پرسشنامه برای سنجش مفاهیم استخراج شده در بخش کمی و عدم امکان تعمیم پذیری نتایج پژوهش به همه جوامع ازجمله محدودیت های این پژوهش تلقی می شود.

    پیامدهای عملی:

     معرفی ابعاد مدل اجرای خط مشی های قضایی، خلق ادبیات جدید در خصوص اجرای خط مشی های قضایی

    ابتکار یا ارزش مقاله: 

    ابتکار اصلی پیشنهاد به اجرای عملی عناصر مدل ارایه شده است.

    کلید واژگان: اجرا, خط مشی قضایی, قوه قضائیه, مدل سازی ساختاری تفسیری}
    Neda Keshvarianazad, Akbar Etebarian *, Mehraban Hadi Paykani, Mojtaba Shahnoushi
    Purpose

     The judicial institution has an extensive and effective role in the implementation of related public policies, The extent of the tasks outlined is indicative of this which is involved in the implementation of a wide range of policies in Different fields. Therefore, the implementation of judicial policies involves the rest of the society in addition to the studied organization. Due to the importance of the implementation of judicial policies, this research was conducted with the aim of identifying and prioritizing the key factors of the implementation of judicial policies.

    Design/Methodology/Approach: 

    This research was done in a mixed method. In the qualitative part, the participants were 26 experts who have scientific knowledge and experience in the field of judicial policy implementation and were selected by purposeful sampling. The data collection tool was a semi-structured interview and the interviews continued until the theoretical saturation stage. At this step, the method of analyzing the interviews was thematic analysis. Then the fuzzy Delphi approach was used to screen the concepts. In the quantitative step of the statistical population of the research, there were 17000 judges, experts, operational managers and office managers working in the courts. Using Cochran's formula and classified random sampling method, 375 people were selected as a sample. The validity of the questionnaire was confirmed through convergent and divergent validity and its reliability was confirmed through cronbach's alpha (0.873). Data were analyzed with the help of Smart PLS3 software through Structural Equation Modeling (SEM). Using the interpretive structural modeling method, after determining the levels of each factor and considering the final accessibility matrix, the final model was presented in four levels.

    Research Findings

     From the analysis of the results, 122 indicators, 36 components and 8 dimensions of implementation policies, participation of implementation actors, human-ethical relations with clients, citizens, personal characteristics of judges, network governance in the justice system, implementation structure and human power empowerment were calculated. According to the results of the interpretive structural model, the two dimensions of implementation policies and participation of implementation actors were the first priority of experts and as the most effective level of the model. This means that focusing on these two dimensions deserves special attention.

    Limitations & Consequences:

     Using of interviews to extract concepts in the qualitative part, questionnaires to measure the concepts extracted in the quantitative part, and the impossibility of generalizing the research results to all societies are among the limitations of this research.

    Practical Consequences:

     Introducing the dimensions of the judicial policy implementation model, creating new literature regarding the implementation of judicial policies.

    Innovation or value of the Article:

     The main initiative is to propose the practical implementation of the elements of the presented model.

    Keywords: Implementation, Judicial policie, Interpretive Structural Modelling, Judiciary}
  • عباس نصوحی، اکبر اعتباریان*، مهربان هادی پیکانی
    هدف

    هدف این پژوهش طراحی مدل انتظارات متقابل در رابطه فرد و سازمان (فرد به عنوان ارباب رجوع) در سازمان های دولتی و خدمت رسان شهر اصفهان بر اساس رویکرد پدیدارشناسی است.

    روش شناسی پژوهش: 

    این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات کیفی با استفاده از روش پدیدارشناسی بوده و به منظور بررسی پایایی نتایج از رویکرد سه گانه رایو و پری [1] استفاده شد. برای روایی تحقیق از رویکردهای روایی سازه دنزین  و لینکلن [2] (روایی بیرونی، روایی توصیفی و روایی تفسیری) استفاده گردید. هم چنین جهت تعیین اعتبار پرسشنامه از نسبت روایی محتوایی لاوشه استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات روش اصلاح شده استوتیک-کلایزی به کار گرفته شد. جامعه آماری پژوهش، 17 نفر از خبرگان و تعداد 19 نفر از مدیران و کارشناسان سازمان های دولتی و خدمت رسان و 35 نفر از ارباب رجوع این سازمان ها با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و داده های مورد نیاز طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته گردآوری گردید. در مرحله دوم، برای بررسی ارتباط و میزان تاثیرگذاری و تاثیرپذیری بین مولفه ها به دست آمده از روش تکنیک دیمتل استفاده شد. هم چنین گپ موجود بین تقاضاهای سازمان و عرضه های ارباب رجوع از طریق پرسشنامه محقق ساخته با استفاده از روش آزمون مقایسه زوجی، شناسایی گردید.

    یافته ها

    یافته ها نشان می دهد که در بین مولفه های پرسشنامه سازمان، بیش ترین گپ در مولفه «قانون مداری و پرهیز از شیوه های غیرقانونی» و کم ترین گپ در مولفه «مشارکت در نظام های سازمانی مرتبط با ارباب رجوع» می باشد. در پرسشنامه سازمان، پاسخگویان (که کارکنان هستند) ادعا می کنند که عرضه های ارباب رجوع به سازمان بسیار کم تر  از تقاضاهای سازمان از ارباب رجوع می باشد.

    اصالت/ارزش افزوده علمی:

     نتایج این تحقیق می تواند در بسط نظری رابطه بین سازمان های دولتی و خدمت رسان و ارباب رجوع موثر باشد و خط مشی گذاران و مدیران نیز با ایجاد ساختارهای هوشمندانه بتوانند انتظارات ارباب رجوع و کارکنان سازمان های دولتی را کاهش دهند و شرایط مساعدتری برای خدمت دهی و دریافت خدمات فراهم سازند.

    کلید واژگان: تقاضاهای سازمان, عرضه های ارباب رجوع, سازمان های دولتی و خدمت رسان, رابطه فرد و سازمان, رویکرد پدیدارشناسی, روش دیمتل}
    Abbas Nosouhi, Akbar Etebarian *, Mehraban Hadi Peykani
    Purpose

    This study is conducted to design a model of mutual expectations in the relationship between the individual and the organization (Person as a client) in Isfahan's government organizations and service providers based on the phenomenological approach.

    Methodology

    The purpose of this study is practical, and information collection is qualitative. The trio approach of Rao and Perry [1] is used for the reliability of the results and the validity of the research; the validity approaches of  Denzin and Lincoln [2] structures are used. In addition, to determine the validity of the questionnaire, the content validity ratio of Lawshe is used. The modified aesthetic-Klaizi method was also used to analyze the information. Seventeen experts and 19 managers of government and service organizations and 35 clients of these organizations were the statistical populations of the study. They were selected by purposive sampling method, and data were collected through semi-structured interviews. In quantitative research, the DEMATEL technique investigated the relationship between affecting and being affected between components. The existing gap between the organization's demands and the client's supply was also created through a researcher questionnaire. One hundred managers and experts of government and service organizations and 100 of their clients were purposefully selected using the pairwise comparison test method and identifying in the quantitative section.

    Findings

    The findings in DEMETEL technique showed that the most impact was related to the factor of capable and knowledgeable client and the most impact was related to the factor of respect for human dignity of employees. Also the findings show that among the components of the organizational questionnaire, the most gaps are in the component of the rule of law and avoidance of illegal methods, and the minor gaps are in the component of participation in client-related organizational systems by using the questionnaire to collect the required information. In the organization questionnaire, the respondents claim that the client's supply to the organization is much less than the organization's demand from the client.

    Originality/Value:

     The results of this research can be effective in the theoretical development of the relationship between governmental organizations and service providers and clients, and policy makers and managers can create intelligent structures to reduce the expectations of clients and employees of governmental organizations and provide more favorable conditions for service and receiving services.

    Keywords: client supplies, DEMATEL method, Government, service organizations, Organizational demands, person-organization relationship, Phenomenological Approach}
  • شکوه سلطانی، اکبر اعتباریان*، سعید شریفی، علی رشیدپور
    پژوهش حاضر با هدف ارایه مدل مدیریت توجه در تلویزیون با تاکید بر سیمای جمهوری اسلامی ایران انجام گرفت. روش پژوهش ترکیبی در دو فاز کیفی وکمی است. در فاز اول روش پژوهش کیفی - استقرایی است و از روش نظریه زمینه ای استراوس-کوربین استفاده شد. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختمند بود که به سه روش کدگذاری باز محوری و انتخابی، تجزیه وتحلیل شد. مشارکت کنندگان متخصصان موضوعی واجد شرایط ورود به مصاحبه بودند که از طریق نمونه گیری نظری تا 15 نفر به سطح اشباع داده ها رسید. روش پژوهش در قسمت کمی توصیفی- همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه کارشناسان رسانه بودند که از این میان به روش نمونه گیری سهل الوصول تعداد 150 نفر به عنوان حجم نمونه برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده بخش کمی، پرسش نامه محقق ساخته بر گرفته از بخش کیفی بود که اعتبار محتوایی آن توسط متخصصان و اعتبار صوری آن توسط تعدادی از پاسخ گویان تایید شد. پایایی ابزار نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ بالاتر از 7/0 برآورد گردید. نتایج بخش کیفی با 21 مقوله کلی در قالب مدل پارادایمی شامل شرایط علی (انباشت اطلاعات، ویژگی های مخاطب، سیاست رقابتی، سیاست تولیدکننده، اقتضایات محیطی) پدیده محوری (مدیریت توجه)، شرایط زمینه ساز (رصد فرهنگی، سازمان خبره چابک، اخلاق حرفه ای)، شرایط مداخله گر (جذابیت محتوایی، رقابت پذیری، مدیریت سرمایه، مداخله سیاسی) راهبردها (آفرینش دیداری و شنیداری، تولید ناب، تمرکز بر مخاطب، توسعه سرمایه اجتماعی و فرهنگی، گفتمان سازی) و پیامدها (مدیریت مخاطب، تغییر عملکرد، فهم پذیر بودن پیام) قرار گرفت. نتایج بخش کمی نشان داد مدل ارایه شده از مدیریت توجه در تلویزیون با تاکید بر سیمای جمهوری اسلامی ایران از برازش مطلوب برخوردار است
    کلید واژگان: توجه, مدیریت توجه, رسانه ملی, اقتصاد توجه, روش نظریه زمینه ای}
    Shokouh Soltani, Akbar Eteberian *, Saeed Sharifi, Ali Rashidpoor
    The present study was conducted with the aim of presenting a model of attention management in television with emphasis on the broadcasting of the Islamic Republic of Iran. In the first phase, the research method is qualitative-inductive and the Strauss-Corbin Grounded theory method was used. The data collection tool was a semi-structured interview. The research method in the descriptive-correlation quantitative part and the statistical population included all media experts, from which 150 people were selected as the sample size to participate in the research by accessible sampling method. The instrument used in the quantitative part was a researcher-made questionnaire taken from the qualitative part, the content validity of which was confirmed by experts and its formal validity by a number of respondents. The reliability of the instrument was estimated to be higher than 0.7 using Cronbach's alpha coefficient. The results of the qualitative section with 21 general categories in the form of a paradigm model including causal conditions (information accumulation, audience characteristics, competitive policy, producer policy, environmental requirements) pivotal phenomenon (attention management), contextual conditions (cultural observation, agile expert organization, professional ethics) Interventional conditions (content attractiveness, competitiveness, capital management, political intervention) Strategies (visual and auditory creation, lean production, audience focus, social and cultural capital development, discourse building) and outcomes (audience management, performance change, message comprehensibility ) it placed. The results of the quantitative part showed that the presented model of attention management in television with emphasis on the image of the Islamic Republic of Iran has a favorable fit
    Keywords: Attention, Attention Management, national media, Attention Economics, Grounded Theory Method}
  • محبوبه گلستانی زاده*، اکبر اعتباریان، امیررضا نقش، رضا ابراهیم زاده

    هدف از انجام این پژوهش ارایه مدل سنجش سطح بلوغ هوش تجاری در کسب و کارهای الکترونیکی برای شرکت های ارایه دهنده خدمات ‏اینترنتی است که به روش کیفی مبتنی بر رویکرد پدیدارشناسی انجام شده است. تعداد مشارکت کنندگان در این پژوهش 10 نفر از ‏متخصصین، خبرگان و مدیران کسب و کارهای الکترونیکی که در حوزه ارایه خدمات اینترنت فعالیت داشته اند، می باشد که با استفاده از روش ‏تمایز حداکثری انتخاب شدند. اطلاعات از طریق مصاحبه های عمیق و نیمه ساخت یافته جمع آوری و با استفاده از روش کلایزی مورد تجزیه و ‏تحلیل قرار گرفت. یافته ها توسط تکنیک دلفی در 5 سطح از بلوغ هوش تجاری (سطح1: بلوغ ابتدایی، سطح 2: بلوغ تکرار پذیر، سطح 3: بلوغ ‏تعریف شده، سطح 4: بلوغ مدیریت شده، سطح 5: بلوغ بهینه شده) طبقه بندی شد. سپس مدلی شامل 33 بعد و 232 شاخص تایید شده در ادبیات ‏موضوعی پژوهش طراحی شد که در آن ابعاد و شاخص ها طبق نظر پژوهشگر و تایید خبرگان در سطوح پنج گانه بلوغ هوش تجاری توزیع ‏شدند و در نهایت با استفاده از تحلیل عامل تاییدی در نرم افزار SmartPLS مدل تایید شد. ‏

    کلید واژگان: بلوغ, شرکت های ارائه دهنده خدمات اینترنتی, کسب وکار الکترونیکی, هوش تجاری}
    Mahboobeh Golestanizadeh *, Akbar Eetebarian, Amirreza Naghsh, Reza Ebrahim Zadeh

    This study aims to design a model for measuring the level of maturity of business intelligence in electronic businesses, specifically for Internet Service Provider (ISP) companies. The study adopts a qualitative approach based on the phenomenological approach. A total of 10 specialists, experts, and managers from electronic businesses involved in providing Internet services are selected as participants using the maximal differentiation method. Data are collected through in-depth and semi-structured interviews and analyzed using Colaizzi's method. The findings are classified into five levels of business intelligence maturity (Level 1: Primary maturity, Level 2: Repeatable maturity, Level 3: Defined maturity, Level 4: Managed maturity, Level 5: Optimized maturity) using the Delphi technique. Subsequently, a model consisting of 33 dimensions and 232 indicators is designed based on the relevant literature and the researcher's viewpoint, with confirmation from experts. Finally, the model is validated using confirmatory factor analysis in Smart PLS software.

    Keywords: Maturity, Internet Service Provider Companies, Electronic Business, Business Intelligence}
  • غلامرضا نصر اصفهانی، اکبر اعتباریان، سعید شریفی

    بوروکرات های سطح خیابان همانطور که از نامش پیداست همان؛ ارایه دهندگان خدمات اداری و شهروندی می باشند که وابستگی های دولتی داشته و بدنه اجرایی خدمات دولتی را تشکیل می دهند که لازمه عهده دار شدن چنین مسیولیت خطیری؛ افزایش تعهد،مشارکت بیشتر و تلاش بیشتر در راستای دست یابی به اهداف سازمانی است. چنین افرادی، نقش تعیین کننده ای در نحوه ارایه خدمات و... دارند و از طرفی نیز تاثیر قابل ملاحظه ای بر زندگی مردم دارند و در یک کلام، به سادگی جنبه های قانونی روابط شهروندان با دولت را هدایت می نمایند. لیپسکی در این خصوص به نقش بی واسطه و شخصی بوروکرات های سطح خیابان اشاره کرده و تحلیل می کند که آنها بر مبنای مقاصد شخصی تصمیم گیری می کنند. به عبارت دیگر، در اجرای خط مشی (از مهمترین و چالش بر انگیزترین حوزه های مطالعاتی دانش خط گذاری ودغدغه همیشگی دولتمردان وخط مشی گذاران است که در سه سطح ؛ سازمانی، خدماتی و برنامه کاربرد دارد).

    کلید واژگان: مدل صلاحدید بوروکرات های سطح خیابان, اجرای خط مشی, سازمان مالیاتی}
    GholamReza Nasr Esfahani, Akbar Etebarian, Saeid Sharifi

    Street-level bureaucrats, as the name implies; Providers of administrative and citizen services who have government affiliations and form the executive body of government services that are required to assume such a serious responsibility; Increase commitment, more participation and more effort to achieve organizational goals. Such peopleSuch people have a decisive role in how services are provided, etc., and on the other hand, they have a significant impact on people's lives and, in a word, simply guide the legal aspects of citizens' relations with the government. In this regard, Lipsky points to the immediate and personal role of street-level bureaucrats and analyzes that they make decisions based on personal intentions. In other words, in policy implementation (one of the most important and challenging fields of study is the knowledge of calligraphy and the constant concern of government officials and policy makers, which is used at three levels: organizational, service and program).

    Keywords: Discretionary model of street level bureaucrats, policy implementatio, Tax Organization}
  • مرتضی توکل، اکبر اعتباریان*، امیرهوشنگ حیدری، امیرضا نقش

    تغییرات نیازها، رفتارها و انتظارات مشتریان، روندهای تغییرات فناوری دیجیتال، روندهای تغییرات کسب وکار بانکداری و ظهور رقبای غیربانکی (فین تکها)، تشدید رقابت در بازار بین بانکها و موسسات اعتباری غیربانکی، تغییر مدلهای قیمت گذاری و هزینه های تمام شده ی خدمات بانکداری، تغییر اکوسیستم فعالیت بانکها و ضوابط و مقررات جدید، بانکها را با چالش مواجه نموده است. ظهور شبکه های توزیع شده ای مانند بلاک چین با ایجاد شفافیت در تراکنش ها و مشارکت باز عملیات، فرآیند های بانکی و تجاری را به سمت یک چارچوب جهانی خودکار، هماهنگ و بدون اطمینان حرکت داده است؛ در حالی که با هدف کاهش واسطه ها، خطر حذف بانکها یا کاهش مشتریان را نیز به بانکها گوشزد می کند. تحقیق پیش رو با طرح سوال "سناریوهای آینده صنعت بانکداری ایران کدامند؟ " با مطالعات کتابخانه ای و ترکیب دو رویکرد کیفی و کمی « عدم قطعیت های بحرانی شوارتز » و «تحلیل آثار بر گذر» به بررسی صنعت بانکداری پرداخته و با إحصاء چهار سناریوی «ققنوس اوج می گیرد» «معماران مشغول-داروغه ها بیدار» «شهر فرنگ» و «شهر سوخته» و تحلیل و شناسایی عوامل و پیشرانهای تاثیر گذار بر صنعت بانکداری، راه را برای ترسیم آینده صنعت بانکداری کشور و ایجاد و حفظ مزیت رقابتی آنها هموار نموده است.

    کلید واژگان: سناریو نگاری, بلاکچین, زنجیره تامین پایدار, پیشرانهای آینده صنعت بانکداری, استخراج دیجیتال}
    Morteza TAVAKOL, Akbar Etebarian *, Amirhushang Heidari, Amirreza Naghsh

    Changes in customer needs, behaviors and expectations,Trends in digital technology, banking business trends and the emergence of non-bank competitors (fintech), intensifying market competition between banks and non-bank credit institutions, changing pricing models and costs of banking services, changing the ecosystem of banking activities and rules and The new regulations have challenged banks. The advent of distributed networks such as blockchain, by creating transparency in transactions and open participation in operations, has moved the banking and business processes towards an automated, coordinated and unreliable global framework; While aiming to reduce intermediaries, it also warns banks of the risk of eliminating banks or reducing customers. The present study examines the banking industry by asking the question "What are the future scenarios of the Iranian banking industry?" with library studies and combining two qualitative and quantitative approaches, "Schwartz critical uncertainties" and "Cross impact analysis" and constructing four scenarios: "Phoenix Rises" "Busy Architects-Drugs Awake" "Farang City" and "Burnt City", and analysis of factors and drivers affecting the banking industry, pave the way for charting the future of the country's banking industry and creating and maintaining their competitive advantage has done.

    Keywords: Scenario writing, blockchain, sustainable supply chain, future drivers of the banking industry, digital mining}
  • اعظم سنائی، اکبر اعتباریان*، البرز قیتانی، علی رشیدپور
    هدف از این پژوهش، ارایه یک مدل مفهومی از برندسازی مدیران سازمان های ایرانی در سطوح سه گانه مدیریت « عالی، میانی و اجرایی» به روش فراترکیب می باشد. در این پژوهش از روش کیفی- تحلیل مضمون تفسیری استفاده گردیده است. منابع نوشتاری مرتبط با برندسازی مدیران اعم از کتاب، پایان نامه، مقاله و غیره به عنوان جامعه آماری بخش کیفی انتخاب شده اند. پس از بررسی  و غربال، بیش از هشت هزار منبع شناسایی شده، 75 منبع دارای کدهای مرتبط بودند و برای تحلیل مورد استفاده قرار گرفتند. در نهایت، در اثر نتیجه تحلیل داده های کیفی شناسایی  207 کد، 70 مضمون پایه، 29مضمون سازمان دهنده و 7 مضمون شناسایی شد که در قالب یک مدل مفهومی ارایه و تبیین شدند. بنابراین، براساس مدل پژوهش 7 مضمون فراگیر و تعیین کننده مدل برندسازی مدیران استخراج شده شامل: «جایگاه اجتماعی، خبرگی، آرمان توسعه محور، پویایی نظام مدیریت منابع انسانی سازمان، هوشمندی فردی و سازمانی، خودبرندسازی و اعتمادآفرینی» می باشند.
    کلید واژگان: برند, برندسازی, برندسازی مدیران, روش فراتریب}
    Azam Sanaei, Akbar Etebarian *, Alborz Gheitani, Ali Rashidpoor
    This research aims to present a conceptual model of managers' branding in a hybrid way. In this research, the qualitative method-interpretive theme analysis has been used. Written sources related to the branding of managers, such as books, dissertations, articles, etc., were selected as the statistical population of the qualitative section; After examining and screening more than eight thousand identified sources, 75 sources had related codes and were used for analysis. Finally, as a result of qualitative data analysis; 207 codes, 68 basic themes, 29 organizing themes, and 7 comprehensive themes were identified, presented, and explained in the form of a conceptual model. Therefore, based on the research model, 7 overarching and determining themes of managers' branding model were extracted, including; Social status, expertise, development-oriented ideal, the dynamism of the organization's human resources management system, individual and organizational intelligence, self-branding and trust-building.
    Keywords: branding, Managers' Branding, Meta- Synthesis Method}
  • اکبر اعتباریان، تکتم فرمان فرمایی، مهدیه کریمیان*

    هدف از این پژوهش شناسایی و تبیین عوامل موثر بر تعالی سازمان های فرهنگی هنری در ارتقای کیفیت خدمات آموزش های هنری است. این تحقیق پژوهشی کیفی است که با رویکرد مطالعه موردی بر حوزه هنری انقلاب اسلامی انجام شده است. جامعه آماری شامل مدیران و کارشناسان خبره و باتجربه حوزه هنری بود که از بین آن ها سیزده نفر بر اساس روش نمونه گیری هدفمند نظری در این پژوهش مشارکت کردند. پس از مصاحبه های نیمه ساختاریافته، برای کدگذاری از استراتژی شش مرحله ای کلارک و براون و برای تجزیه وتحلیل و تفسیر کدها از روش تحلیل تم استفاده شد. شصت عامل موثر بر تعالی سازمانی حوزه هنری در زمینه ارتقای کیفیت آموزش های هنری شناسایی شد که در قالب شش مقوله اصلی: اهداف و استراتژی ها، رهبری، عوامل محیطی، مدیریت منابع انسانی، منابع، زیرساخت ها و فعالیت های محوری دسته بندی شدند. بهره مندی از نتایج این تحقیق می تواند در تعالی سازمانی سایر سازمان های فرهنگی هنری کشور که خدمات آموزشی ارایه می دهند سودمند باشد.

    کلید واژگان: تعالی سازمانی, خدمات آموزش های هنری, سازمان های فرهنگی هنری, مدیریت عملکرد سازمانی, مدیریت کیفیت}
    Akbar Etebariyan, Toktam Farmanravaeie, Mahdieh Karimian *

    The purpose of this study was to identify and explain the factors effective on the excellence of cultural-artistic organizations in the provision of art education services. This qualitative study was a case study of the Islamic Revolution Art Field Organization. The statistical population included the managers and experienced office clerks of the foregoing organization from among whom 13 individuals were selected based on theoretical purposive sampling. After transcribing the semi-structured interviews, the six-stage strategy of Braun and Clarke was used for coding and the thematic analysis method to analyze and interpret the codes. Sixty factors effective on the organizational excellence of the Art Field Organization in the art education service improvement arena were identified. These were classified as 6 main categories, including goals and strategies, leadership, environmental factors, human resource management, resources and infrastructure, and axial activities. The results of this study can help improve the organizational excellence of other artistic-cultural organizations of Iran that provide educational services.

    Keywords: Organizational Performance Management, Organizational excellence, Artistic Cultural Organizations, Art Education Services, quality management}
  • ایرج سلطانی، منصور نوروزی*، اکبر اعتباریان

    کارکنان سازمان های فرهنگی دارای ویژگی هایی هستند که آن ها را از سایر کارکنان مجزا کرده لذا، بالندگی سرمایه انسانی در آن ها نیاز به مدل خاصی دارد. تحقیق حاضر با هدف شناسایی تم های کلیدی بالندگی سرمایه انسانی برای توانمندسازی کارکنان به منظور تعالی سازمان های فرهنگی، تعیین ارزش و اولویت هر تم انجام شد. این تحقیق به صورت آمیخته انجام گردید. مرحله کیفی از روش تحلیل محتوای کیفی منابع و مقالات ارایه شده در سال های 1393 (2014) به بعد انجام شد. مرحله کمی از روش دلفی فازی که جامعه آماری آن را تعداد 50 نفر از استادان، مدیران و کارشناسان فرهنگی تشکیل داده، و حجم نمونه برابر 12 نفر واجدین شرایط دلفی بودند، انجام شد. بخش کیفی بر اساس مراحل تحلیل محتوای کیفی و کدگذاری و مقوله بندی داده ها انجام شد. در بخش کمی نتایج حاصل از تحلیل محتوا به صورت دلفی فازی در معرض نظرات خبرگان قرار داده شد، با تکنیک های فازی مثلثی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت و اولویت بندی گردید. نتایج بیانگر این است که نگاه به توسعه سرمایه انسانی در سازمان های فرهنگی باید به سمت کارکنان فرهنگی تغییر جهت دهد. تم های به دست آمده برای توسعه سرمایه انسانی به ترتیب اولویت عبارت از شرایط عمومی کارکنان (انگیزشی) با مقدار قطعی 8 از 10، فرهنگ سازمانی با مقدار قطعی شده 92/7 از 10، هوش اخلاقی با امتیاز 56/7 از 10، هوش فرهنگی با 92/6 از 10 و هوش معنوی با مقدار 27/6 از 10 هستند. مقوله های شرایط عمومی عبارت است از: برنامه ریزی منابع انسانی، ویژگی های فردی، قابلیت های شغلی، شرایط سازمانی و فنون مدیریتی. فرهنگ سازمانی شامل مقوله های: رسالت، سازگاری، درگیر شدن، انطباق پذیری، فاصله قدرت، ابهام گریزی، آینده نگری، فردگرایی/ جمع گرایی، اجتناب از زیاده روی، زنانگی/ مردانگی و نمادسازی. مقوله های هوش اخلاقی؛ همدردی و هوشیاری، رفتار منصفانه و خودکنترلی، توجه و احترام، مهربانی و صبر و بردباری است. هوش فرهنگی شامل مقوله های؛ انگیزشی- احساسی، فراشناختی، شناختی و رفتاری است و مقوله های هوش معنوی عبارت از؛ خودآگاهی، خودانگیختگی، چشم انداز محوری، کل نگری، نوعدوستی، استقبال از تفاوت، استقلال رای، تواضع و فروتنی، طرح چراهای بنیادی، توانایی تغییر چارچوب ذهنی و حس تعهد به رسالت سازمان است.

    کلید واژگان: عملکرد شغلی, سازمان های فرهنگی, توانمندسازهای سرمایه انسانی}
    Iraj Soltani, Mansoor Noroozi *, Akbar Etebarian
    Introduction

    Employees of cultural organizations have characteristics that set them apart from other employees. Therefore, the development of human capital requires a specific model. The purpose of this study was to identify key themes of human capital development for empowering employees to enhance performance of cultural organizations, determine value and prioritize each theme.

    Method

    This study was a mixed method study. The qualitative phase was carried out through the qualitative content analysis of the sources and articles presented in 2014 and later. Quantitative phase of fuzzy Delphi method was used. The statistical population consisted of 50 professors, managers and cultural experts. The sample size was 12 persons eligible for Delphi method. The qualitative section was based on qualitative content analysis and data coding and categorization. In the quantitative section, the results of the content analysis were fuzzy Delphi exposed to the opinions of experts, analyzed with triangular fuzzy techniques and prioritized.

    Results

    The results indicated that the development of human capital in cultural organizations should shift towards cultural employees. The themes obtained for the development of human capital were in order of priority, the general conditions of  employees (motivational) with a definite value of 8 out of 10, organizational culture with a definite value of 7.92 out of 10, moral intelligence with a definite value of 7.56 out of 10, cultural intelligence with a definite value of 6.92 out of 10 and spiritual intelligence with a definite value of 6.27 out of 10.

    Discussion

    Categories of general conditions include: human resource planning, personal characteristics, job capabilities, organizational conditions and management techniques. Organizational culture includes the categories: mission, adaptation, engagement, adaptability, power distance, unceraintity avoidance, future-orientation, individualism/ collectivism, avoidance of extravagance, femininity/masculinity, and symbolism. Categories of moral intelligence include; Empathy and vigilance are fair and self-controlled behavior, attention and respect, kindness and patience. Cultural intelligence includes categories of motivational-emotional, metacognitive, cognitive and behavioral, and the categories of spiritual intelligence are self-awareness, spontaneity, central vision, arrogance, altruism, acceptance of difference, independence of opinion, humility, the design of fundamental whys, the ability to change the mental framework and the sense of mission.

    Keywords: job performance, cultural organizations, human capital enablers}
  • دیبا هاشمی فشارکی، رضا ابراهیم زاده*، اکبر اعتباریان، البرز قیتانی
    تبلیغات محیطی فرهنگی یکی از اثرگذارترین روش ها برای اشاعه فرهنگ شهروندی، ایده ها و اقدامات مفید اجتماعی به شمارمی رود . پژوهش حاضر بدنبال ارایه مدلی برای ارزیابی اثربخشی تبلیغات محیطی فرهنگی برمبنای رویکرد آمیخته اکتشافی در شهر اصفهان است. بدین منظور نخست بخش کیفی با استفاده از روش فراترکیب بر مبنای روش هفت مرحله ای ساندوسکی و باروسو بیش از 200 مقاله طرح پژوهشی و کتاب ارزیابی و بر مبنای معیارهای این روش58 منبع مرتبط و معتبر مورد ملاک عمل قرار گرفت. یافته ها 15 مقوله اصلی در حوزه شرایط علی، 3 مقوله اصلی در حوزه استراتژی ها، 4مقوله اصلی عوامل مداخله گر، 2 مقوله اصلی عوامل زمینه ای و در نهایت3 مقوله اصلی در حوزه پپامدها را نشان داد و نتایج در قالب مدل ساختاری بر مبنای کدگذاری محوری ارایه گردید. سپس بخش کمی با ارایه نمونه تبلیغات محیطی فرهنگی شهرداری اصفهان به 589 نفر بررسی و با استفاده از روش تحلیل عامل تاییدی و اکتشافی مولفه های ارزیابی اثربخشی تبلیغات فرهنگی مورد تایید قرارگرفته است. یافته ها نشان می دهد برای اثربخشی تبلیغات فرهنگی باید به جنبه های محتوایی و اطلاع رسانی تبلیغات توجه نمود. همچنین عواملی همچون خلاقانه و بدیع بودن، شفافیت و صراحت، درجه جلب توجه، جاذبه های تبلیغ، باورپذیری، اعتماد، اعتبار تبلیغ و مسیولیت اجتماعی و... منجر به اثربخشی تبلیغات محیطی فرهنگی می شوند
    کلید واژگان: تبلیغات فرهنگی, تبلیغات محیطی, اثربخشی تبلیغات}
    دیبا Hashemi Feharaki, Reza Ebrahimzadeh *, Akbar Etebarian, Alborz Ghitani
    Cultural environmental advertising is one of the most effective ways to spread the culture of citizenships, ideas and useful social measures. The present study seeks to provide a model for evaluating the effectiveness of cultural and social environmental advertising based on a mixed exploratory approach. First, the qualitative part was evaluated using the meta-combined method based on the seven-step method of Sandowski and Barroso (2007), more than 200 articles and texts, and 58 related and valid sources were used based on the criteria of the meta-combined method. The results of the first part were obtained 15 main categories in the field of causal conditions, 3 main categories in the field of strategies, 4 main categories in intervention factors, 2 main categories in underlying factors and finally 3 main categories in the field of poppies that the results were presented in the form of a structural model based on axial coding. Then, a small part was examined by presenting a sample of cultural and social environmental advertisements of Isfahan Municipality to 589 people and was approved by the method of confirmatory and exploratory factor analysis of the components of evaluating the effectiveness of environmental cultural dverti. The results showed that in order for cultural advertising to be effective, it is necessary to pay attention to the content and information aspects of advertising. Also the factors such as creativity , novelty, transparency and frankness, attention, advertising attraction, credibility,advertising credibility and social responsibility. which are useful in presenting an effective cultural advertising.
    Keywords: outdoor advertisement, Advertisement effectiveness, Cultural advertising}
  • سیدرضا گنجی پور، مهربان هادی پیکانی*، اکبر اعتباریان، آذر قلی زاده
    مقدمه و هدف

    ارزیابی خط مشی ها از ابزار های خط مشی گذاری مبتنی بر شواهد است که با فراهم کردن شواهد مناسب به اتخاذ خط مشی هایی که بیشترین اثربخشی و کمترین هزینه رادارد کمک می کند و خط مشی گذاری به صورت آگاهانه تر شکل می گیرد . هدف پژوهش حاضر ارزیابی خط مشی های آموزش و پرورش با رویکرد حکمرانی شبکه ای در ایران است.

    روش شناسی پژوهش

    این پژوهش به لحاظ روش شناسی جزء پژوهش های کیفی از نوع پدیدار شناسی بوده و مطالعه حاضر مصاحبه نیمه ساختار یافته به شیوه پدیدارشناسانه است. مشارکت کننده گان در این پژوهش، هسته های ذی نفع درارزیابی خط مشی های آموزش وپرورش هستند. اشباع اطلاعات در هسته های شش گانه با 32 مصاحبه به دست آمد که وارد مرحله تحلیل شدند.پژوهشگر با استفاده از روش 7 مرحله ای کلایزی اقدام به تجزیه و تحلیل داده ها نمود

    یافته ها

    نتایج نشان داد که ارزیابی خط مشی های آموزش و پرورش با رویکرد حکمرانی شبکه ای در ایران  و نوع روابط بین  هسته ها (رابطه مستقیم و غیر مستقیم)  ونیز نوع  مکانیزم ارزیابی (ارزیابی قبل از اجراء، ارزیابی حین اجراء و ارزیابی پس از اجراء)در این مدل به بهبود خط مشی های آموزش و پرورش منجرگردید

    بحث و نتیجه گیری

    عوامل متعددی در ارزیابی خط مشی های آموزش و پرورش تاثیر دارند. این عوامل به طور کلی در سه بعد ارزیابی قبل از اجرا ، ارزیابی حین اجرا وارزیابی پس از اجرا، دسته بندی شده اند.

    کلید واژگان: خط مشی عمومی, ارزیابی خط مشی, حکمرانی شبکه ای, آموزش و پرورش, پدیدارشناسی}
    Seyyedreza Ganjipour, Mehraban Hadipaykani *, Akbar Etebarian, Azar Gholizade
    Introduction & Objective

    Policy evaluation is one of the evidence-based policy-making tools that helps to adopt the most effective and least cost-effective policies by providing appropriate evidence and informed policy-making. More is formed. The purpose of this study is to evaluate education policies with a network governance approach in Iran.

    Research Methodology

    This research is methodologically part of phenomenological qualitative research and the present study is a semi-structured interview in a phenomenological way. Participants in this study are the core stakeholders in evaluating education policies. Data saturation was obtained in six cores with 32 interviews that entered the analysis stage. The researcher analyzed the data using the 7-step Colaizzi method.

    Results

    The results showed that the evaluation of education policies with a network governance approach in Iran and the type of relationships between nuclei (direct and indirect relationship) and the type of evaluation mechanism (pre-implementation evaluation, implementation evaluation and evaluation After implementation) in this model led to the improvement of education policies.

    Discussion and Conclusion

    Several factors influence the evaluation of education policies. These factors are generally classified into three dimensions: pre-implementation evaluation, in-performance evaluation, and post-implementation evaluation.

    Keywords: Public Policy, Policy Evaluation, Network Governance, education, Phenomenology}
  • مرضیه آسترکی، مهربان هادی پیکانی *، اکبر اعتباریان

    هدف این تحقیق طراحی مدل تغییر خط مشی پذیرش دانشجو با رویکرد یادگیری است که براساس روش ترکیبی(آمیخته)می باشد.روش شناسی تحقیق حاضرازحیث نتیجه،کاربردی وازحیث روش اجرا کارآمیخته؛که دردوبخش کمی وکیفی انجام گردیده وباتوجه به ماهیت واهداف پژوهش ازروش تحلیل محتوااستقرایی استفاده شده است.براین اساس دربخش کیفی جامعه آماری پژوهش راکارشناسان ومتخصصان آشنابافرایندتغییر خط مشی پذیرش دانشجو با رویکرد یادگیری شکل داده اندکه براساس قاعده اشباع نظری وازطریق نمونه گیری هدفمندوباتکنیک گلوله برفی با12نفرازایشان مصاحبه انجام گردید. دربخش کمی، جامعه آماری مشتمل براعضاءهییت علمی دانشگاه لرستان ودانشگاه علوم پزشکی لرستان می باشدکه حجم نمونه برای این بخش براساس جدول مورگان229نفربرآوردشده که ازروش نمونه گیری ساده برای انتخاب آنان استفاده شد.برای جمع آوری داده های کیفی ازروش مصاحبه نیمه ساختاریافته وبرای داده های کمی ازپرسشنامه محقق ساخته استفاده شد.تجزیه وتحلیل مصاحبه هابراساس روش تحلیل محتوای استقرایی ودربخش کمیبرای تجزیه وتحلیل داده ها ازتکنیک مدل یابی معادلات ساختاری بااستفاده ازنرم افزارهای spss22وsmart plsاستفادهشده است.نتایج بدست آمده نشان می دهدکه ابعادیادگیری(درون زا وبرون زا)برخط مشی پذیرش دانشجوتاثیرداشته وبایدموردتوجه قرارگیرد.

    کلید واژگان: خط مشی, تغییرخط مشی, پذیرش دانشجو, یادگیری خط مشی}
    Marziyeh Astaraki, Mehraban Hadipeykani *, Akbar Etebarian

    A review of changes in student admission policy over the last four decades has shown that these policies still need to be changed, because in many of the applied changes there is a lack of attention to learning approach. Learning enables successful policy changes to be made that reflect changes in external environmental conditions and requirements, as well as the evaluation of previous policies. The methodology of the present study is applied in terms of results and mixed in terms of implementation method; which has been performed in two parts, quantitative and qualitative. According to the nature and objectives of the research, inductive content analysis has been conducted. Accordingly in the qualitative section, research data is qualitative and its approach is inductive content analysis. The statistical population of the study included experts and specialists familiar with the process of changing student admission policy with a learning approach. Through purposive sampling, 12 of them were interviewed. Similarly, in order to confirm the presented model in the quantitative section, The data collection tool in this section is a researcher-made question.For data analysis in a quantitative part, the SmartPLS software was used, which finally confirmed the proposed model.In this study, the researcher respect to the exogenous dimension requires attention to the wishes and needs of the community, the role of advocacy groups,interest groups and the media, population developments and ideological issues, political and economic conditions governing society and the status of volunteers. In the endogenous dimension, it requires the consideration of policies and politics proposed by the government, political attitudes and opinions by avoiding politicization, opinions and views of experts and thinkers, goals and programs of related and synchronized organizations and decisions of decision-making councils. The study shows that the policy of student admission has changed significantly over the years, Basically, these changes are apparent and there is always a lack of attention to the learning approach.Student admission policy is important because of the learning approach because it has potentially more desirable outcomes for the higher education system so that policymakers can have a more appropriate policy for student admissions policy.

    Keywords: Policy Change, Student Admission, policy}
  • الهه محنتی، اکبر اعتباریان*، آذر قلی زاده، علی رشیدپور

    این تحقیق با هدف طراحی الگوی فرهنگ دانشگاهی در دانشگاه فرهنگیان انجام شد و از نوع تحقیقات آمیخته متوالی است که در دو بخش کیفی و کمی صورت گرفت. در بخش کیفی از روش پدیدارشناسی استفاده شد و با انتخاب 16 نفر از اساتید هیات علمی دانشگاه فرهنگیان استان اصفهان به روش گلوله برفی انجام شد و تا اشباع کامل ادامه یافت و ابعاد و مولفه های فرهنگ دانشگاه کدگذاری و مشخص شده، تبدیل به پرسشنامه گردید. پرسشنامه بخش کمی که از نوع تحقیقات توصیفی است و به روش پیمایشی انجام گرفت در بین 351 دانشجو که با روش نمونه گیری طبقه بندی در دسترس مشخص شدند، توزیع گردید و از طریق روایی سازه و تحلیل عاملی تاییدی در محیط نرم افزارLISREL ، تناظر بین مولفه ها و ابعاد فرهنگ دانشگاهی در دانشگاه فرهنگیان بررسی و در نهایت مدل فرهنگ دانشگاهی دانشگاه فرهنگیان در 7 بعد هویت ملی و مذهبی، ارزش های فرهنگی، ارتقای ارزش های پژوهشی، ارتقای ارزش های آموزشی، فعالیت های فرهنگی، تقویت فرهنگ مادی و هنجارهای دانشگاهی با 25 زیر مفهوم تایید گردید.

    کلید واژگان: فرهنگ, دانشگاه, فرهنگ دانشگاهی, مدل, دانشگاه فرهنگیان}
    Elahe Mehnati, Akbar Etebarian *, Azar Gholizadeh, Ali Rashidpoor

    This research, which was carried out with the aim of designing a university culture model in Farhangian University, is a type of consecutive mixed research that was conducted in two parts: qualitative and quantitative. In the qualitative section, the phenomenological method was used and with 16 faculty members of Isfahan Farhangian University who were selected by snowball method, the interview was conducted until complete saturation and the dimensions and components of university culture were coded and specified and turned into a questionnaire. Quantitative research, which is descriptive research type was conducted by survey method. The designed questionnaire was distributed among 351 students who were identified by available classification sampling method and through construct validity and confirmatory factor analysis in LISREL software environment, the correspondence between components and dimensions of university culture in Farhangian University was examined and finally the culture model. Farhangian University University was approved in 7 dimensions of national and religious identity, cultural values, promotion of research values, promotion of educational values, cultural activities, strengthening of material culture and academic norms with 25 sub-concepts.

    Keywords: culture, University, Academic Culture, Farhangian University}
  • امیر کیوان آرا، اکبر اعتباریان*، علی رشیدپور

    خشنودی کنشگران سازمان، انعکاس تجربه های خوشایند آنهاست که به شدت تحت تاثیر باورهای سازمانی قرار داشته و منجر به بروز رفتار فعالانه فردی در محیط سازمان می گردد. هدف نوشتار حاضر نوع شناسی رفتارسازمانی کارکنان خشنود سازمان های فرهنگی ایران بر اساس باورمندی (سطحی/ عمیق) و رفتار (فعالانه/ منفعلانه) است که از منظر هدف، کاربردی، از لحاظ شیوه گردآوری داده ها، آمیخته بر اساس راهبرد توضیحی متوالی و از نظر تحلیل محتوا، هرمنوتیک پدیدارشناسی بر اساس الگوی 7 مرحله ای کلایزی بود است. جامعه هدف این پژوهش کارکنان سازمان های فرهنگی کشور بودند که در راستای تحقیق، کارکنان سازمان های فرهنگی 4 استان، شامل 2750نفر، به عنوان جامعه آماری انتخاب و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 243 نفر محاسبه شد. نمونه گیری مرحله کمی، تصادفی و در فاز کیفی، هدفمند بود. ابزار مرحله کمی، پرسش نامه های باورمندی محقق ساخته، رضایت سنجی مینه سوتا (2000) و رفتار پویای اشفورد و بلک (1996) و در فاز کیفی از مصاحبه نیمه باز بر اساس رهیافت نیوپوزیتیویستی استفاده شد. روایی و پایایی ابزار فاز کمی پژوهش مطلوب و به کمک قابلیت اعتبار، انتقال، اتکاء، تایید و ره آورد، روایی مصاحبه ها اثبات شد. براین اساس، ابتدا درفاز کمی، نمونه ها در 4 گروه طبقه بندی و سپس در مرحله کیفی با 34 نفر از نمونه ها مصاحبه و یافته ها نشان داد، کارکنان باورمند، دارای احساس عزت نفس و رفتارهای فرانقشی هستند، بااین حال گروهی تمایل شدید به انزوا و گوشه گیری دارند. در مقابل کارکنان ناباورمند، ضمن ترس و تسلیم و تعلق سالوسانه سازمانی، به سازوکارهای دفاعی چون پاره سازی، واکنش وارونه، تخیل اسکیزوییدی و فرونشانی متوسل می شوند.

    کلید واژگان: رفتار سازمانی, باورمند سازمانی, ناباورمند سازمانی, کارکنان خشنود, رفتار فعالانه}
    Amir Keyvanara, Akbar Etebarian *, Ali Rashidpour

    Pleasure of organizational actors is a reflection of their pleasant experiences that are strongly influenced by their organizational beliefs and lack of it will lead to psychological destruction. The purpose of this article is to identify the behavior of Pleasure employees of cultural organizations based on the dimensions of their Believable and individual behavior, from the perspective of purpose, states the kind of application with a combined method of data collection, analytical strategy, and hermeneutics of phenomenology using open coding strategy. Quantitative sampling of the research phase was random and in the qualitative was purposeful based on the principles of data saturation and subject persuasion. Quantitative research tools were researcher-made Believable questionnaires, Minnesota Satisfaction Survey (2000), and Ashford and Black Dynamic Behavior. In the qualitative phase, a semi-open interview based on the neopositivist approach was used. Validity and reliability of quantitative research tools are desirable, And with the help of credibility, transfer, reliance, verification and delivery, the validity of qualitative phase tools was proved. Based on this, first, with the help of quantitative research tools, the samples were classified into 4 groups. Then, in the qualitative phase of the research, interviews were conducted with samples that best represented the characteristics of individuals in each class. Findings showed that Believable employees have self-esteem and extra-role behaviors, yet some groups have a strong tendency to isolate. Unbelieving employees, on the other hand, resort to defense mechanisms such as fragmentation, inversion, schizoid imagination, and suppression, while fearing surrender and belonging to the organization.

    Keywords: Organizational believer, Unbelievable organizational, Pleasure employees, Active behavior, Organizational behavior}
  • مهناز کشت کار رجبی*، اکبر اعتباریان، البرز قیتانی

    سیاست پژوهی یکی از روش های برقراری ارتباط بین دو حوزه سیاست گذاری و علم و دانش است که با ژرفانگری، توصیه های علمی و کاربردی به سیاست گذاران ارایه می نماید. لذا با عنایت به این مهم، تحقیق حاضر با هدف طراحی مدل استفاده از سیاست پژوهی در حوزه سیاست گذاری به منظور ترغیب سیاست گذاران به استفاده از آن انجام گرفته است. روش تحقیق از نوع روش ترکیبی است که در مرحله اول با استفاده از تحلیل تم، در ابتدا مفاهیم و جنبه های استفاده از سیاست پژوهی، حاصل از مرور متون و مصاحبه، شناسایی و در ادامه با استفاده از روش نگاشت مفهومی، مدل مربوطه طراحی گردید. در مرحله دوم به منظور اعتبارسنجی مدل طراحی شده، از روش تحلیل عاملی تاییدی استفاده گردید. جامعه آماری شامل سیاست گذاران و محققان بودند که به روش هدفمند انتخاب شدند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که چگونگی انجام تحقیق و سایر ویژگی های آن به همراه دیدگاه سیاست گذار به مقوله تحقیق که ماحصل ویژگی های فردی و اکتسابی می باشد، بیشترین تاثیر را در تحریک سیاست گذار به استفاده از نتایج سیاست پژوهی دارند. ذینفعان سیاست نیز (اولویت سوم) می توانند از طریق مطالبه گری از سازمان های سیاست گذار، آنها را وادار به تعامل با محققان به منظور استفاده از گزارشات آنها نمایند.

    کلید واژگان: سیاست پژوهی, سیاست گذاری مسکن, مدل استفاده از تحقیق, نگاشت مفهومی, تحلیل عاملی تاییدی}
    Mahnaz Keshtkarrajabi *, Akbar Etebarian, Alborz Gheitani

    Policy research is one of the methods of establishing a relationship between the two areas of policy making and science, which provides scientific and practical advice to policy makers. Accordingly, due to the importance of the issue, the present study has been conducted with the aim of designing a model for using policy research in the policy-making in order to encourage policymakers to use it. The research method is a combined method that in the first stage using theme analysis, first the concepts and aspects of using research policy, resulting from reviewing texts and interviews, were identified and then using the conceptual mapping method, the relevant model was designed. In the second stage, in order to validate the designed model, the method of confirmatory factor analysis was used. The statistical population included policy makers and researchers who were purposefully selected. Research findings indicate that doing research and its other features is conducted, and the policymaker perspective of the research category, which is the product of individual and acquired characteristics, have the greatest impact on motivating policy makers to use policy research. Policy stakeholders (third priority) can also force policy makers to engage with researchers to use their reports.

    Keywords: Policy Research, Housing policy making, usage model of research, Conceptual Mapping, Confirmatory Factor Analysis}
  • امیر کیوان آرا، اکبر اعتباریان*، علی رشیدپور
    هدف

    هدف نوشتار حاضر نوع شناسی رفتار سازمانی کارکنان خشنود سازمانهای فرهنگی بر اساس ابعاد باورمندی و انواع رفتار فردی است.

    طراحی/ روش شناسی/ رویکرد

    جامعه هدف کارکنان سازمانهای فرهنگی کشور بودند که در راستای تحقیق، کارکنان سازمانهای فرهنگی 4 استان، شامل 2750 نفر به منزله جامعه آماری انتخاب شدند و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 243 نفر محاسبه شد. شیوه پژوهش آمیخته و نمونه گیری مرحله کمی تصادفی و ابزار آن، پرسش نامه های باورمندی محقق ساخته، رضایت سنجی مینه سوتا (2000) و رفتار پویای اشفورد و بلک (1996) بود. بر این اساس، ابتدا نمونه ها در 4 گروه تفکیک شد و سپس با 34 نفر از آن ها مصاحبه شد. نمونه گیری مرحله کیفی، هدفمند و جمع آوری داده ها، به کمک مصاحبه نیمه باز بر اساس رهیافت نیوپوزیتیویستی و تحلیل داده ها به شیوه کدگذاری باز انجام شد. ضمنا روایی و پایایی ابزار فاز کمی پژوهش مطلوب بود و به کمک قابلیت اعتبار، انتقال، اتکاء، تایید و ره آورد، اعتماد و پایایی مصاحبه ها اثبات شد. 

    یافته های پژوهش

    نتایج نشان داد در بین کارکنان خشنود، نمونه های باورمند، دارای احساس عزت نفس و رفتارهای فرانقشی هستند، اما گروهی تمایل شدید به انزوا و گوشه گیری دارند. در مقابل، کارکنان ناباورمند ضمن ترس و تسلیم و تعلق سالوسانه سازمانی، به سازوکارهای دفاعی چون پاره سازی، واکنش وارونه، تخیل اسکیزوییدی و فرونشانی متوسل می شوند.

    محدودیتها و پیامدها

    از جمله محدودیت های این پژوهش مقطعی بودن آن است. قطعا تحقیقات طولی، غنای بیشتر نتایج را درپی خواهد داشت.

    پیامدهای عملی

    چارچوب پیشنهادی به مدیران و برنامه ریزان سازمان های فرهنگی کمک میکند ضمن شناخت دقیق کارکنان خشنود سازمان و پیش بینی رفتار آنها، علل ایجابی آن را درک و در برنامه ریزی ها لحاظ کنند.

    ابتکار یا ارزش مقاله

    ارایه مدل سنجش باورمندی سازمانی، شیوه تلفیق داده های کمی و کیفی و نیز فراهم کردن چارچوبی برای بررسی سطح باورها و نوع رفتار فردی کارکنان سازمانها از ابتکارات این پژوهش است.

    کلید واژگان: رفتار سازمانی, کارکنان خشنود, باورمند سازمانی, ناباورمند سازمانی, رفتار فعالانه, رفتار منفعلانه}
    Amir Keyvanara, Akbar Etebarian *, Ali Rashidpour
    Purpose

    The purpose of this article was the typology of organizational behavior of pleasure employees in cultural institutions based on the dimensions of believable and types of individual behavior.

    Design/ Methodology/ Approach

    The target population of this study was the employees of cultural organizations in the country. For the study, 2750 people, were selected as the statistical population and the sample size was 243 people. The research method was mixed and random quantitative sampling with researcher-made believer questionnaires, minnesota satisfaction questionnaire (2000) and ashford and black dynamic behavior (1996) tools. Accordingly, first, the samples were divided into 4 groups and then 34 of them were interviewed in the qualitative phase. Qualitative sampling was targeted and data collection were semi-open interview based on neo-positivist approach and data analysis was performed by open coding method. In addition, the validity and reliability of the quantitative and qualitative phase tools were favorable, assurance and reliability.

    Research Findings

    The results showed that among pleasure employees, believable samples have self-esteem and extra-role behaviors, however, a group has a strong tendency to isolation and loneliness. Meanwhile, unbelievable employees, during fear and surrender and hypocrite affiliation, they resort to defense mechanisms such as separation, reverse, schizoid imagination, and suppression.

    Limitations & Consequences

    One of the limitations of this research is its cross-sectional nature. Certainly longitudinal research will enriched the results.

    Practical Consequences

    The proposed framework helps managers and planners of cultural organizations, while identifying the pleasure employees of the organization and predicting their behavior, understand its positive reasons and include them in human resource planning.

    Innovation or value of the Article

    This research provides a framework for researchers to examine the level of believable and the type of individual behavior of pleasure employees of organizations by presenting a model for measuring organizational credibility and a new way of combining quantitative and qualitative data.

    Keywords: Organizational behavior, Pleasure employees, Believable organization, Unbelievable organization, Active behavior, Passive behavior}
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • اکبر اعتباریان
    اعتباریان، اکبر
    دانشیار مدیریت دولتی/ رفتار سازمانی - دانشکده مدیریت/حکمرانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان)
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال