باقر گرگین
-
هدف اصلی تحقیق حاضر طراحی مدل توسعه پایدار اجتماعی بر اساس موانع فرهنگی در شهرستان بشاگرد بود. روش تحقیق پژوهش حاضر ترکیبی (کمی-کیفی) است. در این تحقیق جمعیت شهرستان بشاگرد در قالب دو منطقه شهری و روستایی مورد بررسی قرار گرفت. جهت تعین حجم نمونه به جدول مورگان استناد شد و با توجه به نامحدود بودن جامعه آماری، حداکثر تعداد نمونه معادل 384 نفر در نظر گرفته شده است. در بخش کیفی نیز با 20 نفر از اساتید و کارشناسان زمینه توسعه پایداری شهری و اجتماعی در دانشگاه ها (10 نفر) و سازمان میراث فرهنگی(10 نفر) مصاحبه شد.داده های به دست آمده از پرسشنامه ها با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس و لیزرل در محیط ویندوز پردازش و تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی صورت گرفت. به منظور تحلیل داده ها و تعیین سطوح و رتبه برخورداری شهرستان بشاگرد از تلفیق تکنیکهای آماری مختلف تی و شاخص های توصیفی استفاده گردید. در ادامه به منظور طراحی مدل مناسب از توسعه پایدار از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. از نرم افزارهای آماری اکسل و اس پی اس اس برای تحلیل داده ها و از نرم افزار لیزرل برای معادلات ساختاری و مدل حاصل از مطالعه، استفاده شد. انحراف معیار یافته ها نیز نشان می دهد که میزان پراکندی پاسخگویی به گویه های پژوهش در سطحی بالاتر از متوسط(050/0) می باشد. خروجی آزمون تی نشان می دهد که مقدار تی محاسبه شده (09/8) بزرگتر از تی استاندارد شده 1.96 می باشد و در منطقه H1 قرار گرفته اند و میتوان گفت در سطح معنی داری 95% فرض پژوهش مورد تایید قرار می گیرد و این بدین معنی است که، عوامل فرهنگی بر توسعه نیافتگی شهرستان بشاگرد موثر بوده است
کلید واژگان: توسعه، موانع فرهنگی، توسعه پایدار اجتماعی، شهرستان بشاگرد -
امروزه، مباحث توسعه پایدار یکی از حوزه های مدنظر در جوامع مختلف است و در این بین، پایداری اجتماعی به دلیل تاثیر بسیاری که می تواند بر سطح رفاه مردم داشته باشد، از جایگاه ویژه ای برخوردار است. با وجود اهمیت زیاد، درمورد جوانب و ابعاد پدیده پایداری اجتماعی با توجه به شرایط بومی مناطق مختلف آگاهی محدودی وجود دارد و به نوعی تاحدودی در تحقیقات علمی از پژوهش کردن در این حوزه غفلت شده است؛ ازاین رو هدف تحقیق، طراحی مدل توسعه پایدار اجتماعی براساس موانع اجتماعی در شهرستان بشاگرد بود. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی-توسعه ای و در زمره تحقیقات آمیخته بود. در مرحله کیفی، از روش (مضمون) برای طراحی مدل استفاده شد. با 20 نفر از اساتید و کارشناسان زمینه توسعه و پایداری شهری و اجتماعی در دانشگاه ها و سازمان میراث فرهنگی که با روش قضاوتی و هدفمند انتخاب شدند، مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. براساس یافته ها، پایداری اجتماعی شامل مولفه های کالبدی (امکانات شهری)، عدالت اجتماعی، آموزشی و پژوهشی و زیست محیطی و مشارکتی است. در بخش کمی به منظور تحلیل داده ها و تعیین سطوح و رتبه برخورداری شهرستان بشاگرد، از تلفیق تکنیک های آزمون تی و شاخص های توصیفی استفاده شد. در این تحقیق جمعیت شهرستان بشاگرد در قالب دو منطقه شهری و روستایی بررسی شد. برای تعیین حجم نمونه به جدول مورگان استناد شد و با توجه به نامحدود بودن جامعه آماری، حداکثر تعداد نمونه معادل 384 نفر در نظر گرفته شده است. براساس یافته ها، خروجی آزمون تی نشان داد که در سطح معنا داری 95 درصد فرضیه پژوهش تایید شد که بدین مفهوم است که عوامل اجتماعی بر توسعه نیافتگی شهرستان بشاگرد موثر بوده است. همچنین براساس نتایج آزمون فرضیه ها، شهرستان بشاگرد از نظر ابعاد پایداری اجتماعی شرایط چندان مطلوبی ندارد.کلید واژگان: توسعه پایدار، پایداری اجتماعی، موانع اجتماعی، شهرستان بشاگرد، تحلیل تم (مضمون)Journal Of Geography and Regional Development Reseach Journal, Volume:21 Issue: 3, 2023, PP 263 -298This study aimed to design a sustainable social development model considering social barriers in Bashagard County. Mixed method was used for conducting this study. The population of Bashagard in urban and rural areas was considered and Morgan’s table was applied to determine the size of the sample. Considering the unlimited statistical population, the maximum number of the sample size, that is, 384 people were selected. In the qualitative phase, 20 professors and 10 experts in urban and social sustainability development in universities, and 10 experts from cultural heritage organization were interviewed. The data collected by the questionnaires were analyzed using SPSS and LISREL (descriptive statistics and inferential statistics). A mix of statistical techniques and descriptive indicators were applied to analyze the data and rank Bashagard in terms of possessing facilities and services. Then, structural equation modeling (SEM) was used to design a sustainable development model. Excel and SPSS were used for data analysis, and LISREL software was used for structural equations and the model made by this study. The standard deviation of results showed that the dispersion of responses to research items is higher than average (0.050). The t-test results showed that the t value (8.09) is higher than the standardized t value (1.96), being in H1 zone. It can be stated that the research hypothesis is confirmed at a significance of 95%, meaning that social factors have impacted the underdevelopment of Bashagard County.Keywords: development, sustainable social development, social barriers, Bashagard County
-
هدف
هدف از انجام این پژوهش، ارزیابی میزان توانایی پرورش خلاقیت فعالیت های یاددهی- یادگیری دروس معارف اسلامی در روش های تدریس مبتنی بر سخنرانی و نیازها بود.
روشروش پژوهش از نوع پیمایشی بود. حجم نمونه 300 نفر به روش نمونه گیری تصادفی بود. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته ارزیابی فعالیت یاددهی، یادگیری دروس معارف اسلامی بر اساس میزان توجه به پرورش خلاقیت بود. ضریب پایایی پرسشنامه 83/0 به دست آمد. داده ها با استفاده از روش آماری آزمون تی و با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته هایافته ها نشان داد که میانگین دیدگاه دانشجویان در ارزیابی میزان توجه به پرورش خلاقیت در فعالیت های یاددهی مبتنی بر سخنرانی 98/14، فعالیت های یادگیری مبتنی بر سخنرانی 91/17، می باشد؛ همچنین میانگین دیدگاه دانشجویان در ارزیابی میزان توجه به پرورش خلاقیت در فعالیت های یاددهی مبتنی بر نیازها، 92/23 و در فعالیت های یادگیری مبتنی بر نیازها 99/13 می باشد.
نتیجه گیریدر نتیجه می توان گفت استفاده از روش های یاددهی مبتنی بر نیازها در دروس معارف اسلامی، نسبت به سایر روش ها میانگین بیشتری در توجه به پرورش خلاقیت دانشجویان دارد و بر همین اساس پیشنهاد می شود اساتید معارف در فرایند یاددهی یادگیری از همین روش در تدریس که تا حدود زیادی حواس پنج گانه در یادگیری را درگیر می کند، استفاده نمایند.
کلید واژگان: خلاقیت، یاددهی- یادگیری، نیازمحوری، سخنران محوریIrainian Journal of The Knowledge Studies in The Islamic University, Volume:26 Issue: 90, 2022, PP 151 -170ObjectivesThe purpose of this study is to evaluate the ability to cultivate the creativity of teaching-learning activities of Islamic education courses in teaching methods based on lectures and needs.
MethodWe used survey as the research method. 300 people selected by a random sampling method participated in the study. A researcher-made questionnaire was used to evaluate teaching activity, learning Islamic education courses based on the level of attention to fostering creativity. The reliability coefficient of the questionnaire was 0.83. The data were analyzed using t-test statistical method and SPSS software.
ResultsFindings showed that the average students' point of view in evaluating the level of attention to fostering creativity in speech-based teaching activities was 14.98, while speech-based learning activities were 17.91. It was also found that the average point of view of students in evaluating the level of attention to fostering creativity in needs-based teaching activities was 23.92; however, it was 13.99 in needs-based learning activities.
ConclusionAs a result, it can be said that the use of needs-based teaching methods compared to other methods in Islamic education courses has a higher average in fostering students' creativity. Therefore, it is suggested that teachers use the same method in their teaching
Keywords: creativity, teaching-learning, need-centered, speaker-centered -
هدف
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه پایبندی به عفاف و حجاب با رضایتمندی زناشویی و کارایی خانواده با تاکید بر آموزه های قرآن کریم در بین دانشجویان زن متاهل دانشگاه آزاد اسلامی واحد بوشهر بود.
روشروش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را دانشجویان زن متاهل دانشگاه آزاد اسلامی واحد بوشهر تشکیل دادند. حجم نمونه پژوهش، شامل 291 نفر بود که از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه ای و با توجه به فرمول حجم نمونه کوکران انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه های نگرش به حجاب(مهدی زاده، 1390)، رضایتمندی زناشویی(اولسون، 1998) و کارامدی خانواده(صفورایی، 1393) بود. پایایی ابزارهای پژوهش با استفاده از ضرایب آلفای کرونباخ به ترتیب 72/0، 82/0 و 83/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل فرضیه های پژوهش از ماتریس همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان استفاده شد.
یافته هارضایتمندی زناشویی به طور معناداری قادر به پیش بینی پایبندی به حجاب است؛ به گونه ای که بین پایبندی به حجاب با رضایتمندی زناشویی، رابطه مثبت و معنادار در سطح کمتر از 01/0 وجود دارد.
نتیجه گیریبین پایبندی به حجاب و عفاف با رضایتمندی زناشویی و کارایی خانواده مطابق آموزه های قرآن کریم در بین دانشجویان زن متاهل دانشگاه آزاد اسلامی واحد بوشهر، رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین پایبندی به حجاب توسط رضایتمندی زناشویی و کارایی خانواده قابل پیش بینی بود.
کلید واژگان: پایبندی به عفاف و حجاب، رضایتمندی زناشویی، کارایی خانوادهIrainian Journal of The Knowledge Studies in The Islamic University, Volume:25 Issue: 88, 2022, PP 867 -882ObjectivesThe purpose of this study is to investigate the relationship between chastity and hijab with marital satisfaction and family efficiency with emphasis on the teachings of the Holy Quran among married female students of Islamic Azad University of Boushehr.
MethodThe research method was descriptive-correlational. The study population consisted of married female students of Islamic Azad University of Boushehr. The sample size of this study was 291 people who were selected by stratified random sampling based on Cochran sample size formula. Data gathering tools were Mehdi Zadeh Attitude Questionnaire (2011), Olson Marital Satisfaction Questionnaire (1998), and Safourai Family Function (2014). Reliability of the research instruments using Cronbach's alpha coefficients were 0.72, 0.82 and 0.83, respectively. Pearson correlation matrix and multiple regression analysis were used to analyze the research hypotheses.
ResultsFindings indicate that marital satisfaction is significantly able to predict adherence to hijab, so that between adherence to hijab and marital satisfaction (p <0.01, r = 0.35) a positive and significant relationship at a level less than 0.01.
Conclusionthe authores of the survey conclude that there is a positive and significant relationship between adherence to hijab and chastity with marital satisfaction and family performance according to the teachings of the Holy Quran among married female students of Islamic Azad University of Boushehr. Also, adherence to the veil is predictable by marital satisfaction and family efficiency.
Keywords: adherence to chastity, hijab, marital satisfaction, family efficiency -
بررسی ارتباط بین دینداری و بی تفاوتی اجتماعی در بین شهروندان شهر بوشهربی تفاوتی اجتماعی حکایت کننده نوعی بی توجهی و بی قیدی در افراد نسبت به قوانین، هنجارها، حوادث و اتفاقات اجتماعی، سیاسی و . . . در جامعه است که از سوی عمده اندیشمندان حوزه های مختلف مطالعاتی نکوهش شده و با قاطعیت محکوم گردیده است.پژوهش حاضر که با هدف ارتباط بین دینداری با بی تفاوتی اجتماعی در شهر بوشهر می باشد، از نظر نوع هدف یک بررسی کاربردی، از نظر وسعت پهنانگر، از نظر دامنه خرد و از نظر زمانی یک بررسی مقطعی است. روش تحقیق در این پژوهش روش پیمایش، و ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر، تمامی افراد 18 سال به بالای شهر بوشهر است که تعداد آنها بر اساس آخرین آمار در حدود 150 هزار نفر می باشد و 384 نفر از آنان بر اساس فورمول کوکران به عنوان حجم نمونه انتخاب شده اند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین دینداری و تمامی ابعاد آن یعنی بعد اعتقادی دینداری (38/0- P=)، بعد مناسکی دینداری (44/0- P=)، بعد پیامدی دینداری (27/0- P=)، بعد تجربی دینداری (32/0- P=)، بعد عاطفی دینداری (35/0-P=) با میزان بی تفاوتی اجتماعی در بین شهروندان شهر بوشهر ارتباط منفی و معکوس و معنادار وجود دارد. بنابراین تمامی فرضیه های پژوهش تایید می شوند. همچنین نتایج حاصل از مدل معادله ساختاری (Smart PLS) نیز نشان می دهد که دینداری بر بی تفاوتی اجتماعی تاثیر متوسط داشته (44/0-) و متغیر دینداری در مجموع 23/0 از واریانس متغیر بی تفاوتی اجتماعی را تبیین می کند.کلید واژگان: بی تفاوتی اجتماعی، دینداری، بعد اعتقادی، بعد مناسکیInvestigating the Relationship between Religiousness and Social Indifference among Citizens of BushehrAbstractSocial indifference implies a kind of disregard for individuals, laws, norms, social and political events and events. . . It is in a society that has been strongly condemned and strongly condemned by many scholars in various fields of study.The purpose of this study is to determine the relationship between religiosity and social indifference among the citizens of Bushehr city. Research Method In this research, the survey method and data collection tool is a researcher-made questionnaire. The statistical population of this study is all persons over 18 years old in Bushehr city with the latest statistics of about 150,000 people and 384 of them based on Cochran formula as sample size.The results showed that between religiosity and all its dimensions, religious belief (P = 0.38), religious ritual (P = 0.44), religious consequence (P = 0.27), The empirical dimension of religiosity (P = 0.32), emotional dimension of religiosity (P = 0.35) and negative and significant relationship between social indifference among citizens of Bushehr. Therefore, all the research hypotheses are confirmed. The results of the structural equation model (Smart PLS) also show that religiosity had a moderate effect on social inequality (-0.44) and the religiosity variable explained 0.23 of the variance in social inequality.Keywords: Social Indifference, Religiosity, Belief, Dimension
-
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر شبکه های مجازی بر بلوغ زودرس و پیامدهای تربیتی آن در دانش آموزان مقطع متوسطه اول شهرستان بوشهر می باشد. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع پیمایشی و جامعه آماری پژوهش حاضر را 10459 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه اول شهرستان بوشهر تشکیل دادند. حجم نمونه این پژوهش شامل 370 نفر بوده که از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای و با توجه به فرمول حجم نمونه کوکران انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه های محقق ساخته شبکه های مجازی (1398) و بلوغ زودرس (1398) می باشد روایی محتوایی و صوری ابزارهای پژوهش با استفاده از ضرایب همبستگی هر سوال با نمره کل و نظرات متخصصان حوزه تعلیم و تربیت و روانشناسی مورد تایید قرار گرفت. همچنین پایایی ابزارهای پژوهش با استفاده از ضرایب آلفای کرونباخ به ترتیب 95/0 و 86/0 بدست آمد. جهت تجزیه و تحلیل فرضیه های پژوهش از تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته ها نشان داد که شبکه های مجازی بر بلوغ زودرس و هر یک از ابعاد آن (نشانه های رفتاری، نشانه های جسمانی) تاثیر معناداری دارند. بنابراین نتیجه گرفته می شود هر چقدر شبکه های مجازی از قانونمندی لازم برخوردار باشند، بلوغ زودرس و هر یک از ابعاد آن (نشانه های رفتاری و نشانه های جسمانی) نیز به نقطه تعادل نزدیک تر می شود که بار تربیتی مثبتی را ایجاد می کند. همچنین شبکه های مجازی به ترتیب بهترین پیش بینی کننده های متغیر ملاک یعنی نشانه های رفتاری و نشانه های جسمانی محسوب می شوند.
کلید واژگان: شبکه های مجازی، بلوغ زودرس، سلامت جسمی و روانیThe purpose of this study was to investigate the effect of virtual networks on early maturity of first grade high school students in Bushehr. The research method was descriptive survey. The statistical population of this study was 10459 high school students of Bushehr city. The sample size of the study consisted of 370 individuals who were selected through multi-stage cluster random sampling based on Cochran sample size formula. Data collection tools were researcher-made questionnaires of virtual networks (1398) and early maturity (1398). The content and face validity of the research instruments were confirmed using the correlation coefficients of each question with the total score and expert opinions. Cronbach's alpha coefficients were 0.95 and 0.86, respectively. Regression analysis was used to analyze the research hypotheses. The results showed that virtual networks had a significant effect on early maturity and each of its dimensions (behavioral cues, physical cues). In other words, as long as virtual networks have the necessary legitimacy, early maturity and any of its dimensions (behavioral and physical cues) will be reduced. Virtual networks are also among the best predictors of variable criterion, namely behavioral and physical symptoms.
Keywords: Virtual Networks, Early Maturity, Physical, mental health -
هدف این پژوهش اثربخشی معنویت درمانی گروهی بر بنیان های اخلاقی و سلامت اجتماعی زنان خیانت دیده مراجعه کننده به کلینیک های روانشناسی شهر بوشهر در شش ماهه دوم سال 1398 بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و جامعه آماری پژوهش حاضر زنان خیانت دیده مراجعه کننده به کلینیک های روانشناسی شهر بوشهر بود. حجم نمونه پژوهش 30 نفر که به روش داوطلبانه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. پس از اجرای پیش آزمون گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای (هر هفته یک جلسه) در معرض معنویت درمانی گروهی قرار گرفتند. ابزار پژوهش حاضر پرسشنامه های بنیان های اخلاقی هایت و گراهام (2007) و سلامت اجتماعی کیز و شاپیرو (2004) بود. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس و با استفاده از نرم افزار 23 SPSS مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که معنویت درمانی گروهی باعث بهبود بنیان های اخلاقی و هر یک از مولفه های مراقبت، انصاف و بی طرفی، وفاداری به گروه، احترام به مرجعیت و اخلاص و پاکی آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه گردید. معنویت درمانی گروهی باعث بهبود سلامت اجتماعی و مولفه های انسجام اجتماعی، انطباق اجتماعی، مشارکت اجتماعی، شکوفایی اجتماعی و پذیرش اجتماعی در آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه گردید.
کلید واژگان: معنویت درمانی گروهی، بنیان های اخلاقی، سلامت اجتماعیThe aim of this study was the effectiveness of group spiritual therapy on the moral foundations and social health of betrayed women referred to psychology clinics in Bushehr in the second half of 1398. The method of the present study was quasi-experimental with pre-test and post-test design with a control group and the statistical population of the present study was betrayed women referred to psychology clinics in Bushehr. The sample size of the study was 30 people who were selected voluntarily and randomly assigned to experimental and control groups. After performing the pre-test, the experimental group was exposed to group spiritual therapy for 8 sessions of 90 minutes (one session per week). The instruments of the present study were the Hait and Graham (2007) Moral Foundations Questionnaire and the Keys and Shapiro (2004) Social Health Questionnaire. Data were analyzed using analysis of covariance and SPSS 23 software. The findings showed that group spiritual therapy improves the moral foundations and each of the components of care and injury, fairness and neutrality, loyalty to the group, respect for authority and sincerity and purity of the subjects in the experimental group compared to the group Witnessed. Group spiritual therapy improved social health and each of the components of social cohesion, social adaptation, social participation, social prosperity and social acceptance in the subjects of the experimental group compared to the control group.
Keywords: group spiritual therapy, moral foundations, social health -
هدف
هدف از پژوهش حاضر به بررسی زمینه های فرهنگی، اجتماعی و دینی بر وضعیت اشتغال و بیکاری فرزندان ایثارگر استان بوشهر بود.
روشین پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از نوع روش اجرا کاربردی- توصیفی بود. روش گردآوری داده ها به صورت میدانی و مطالعات کتابخانه ای بود که برای روش میدانی از پرسشنامه محقق ساخته، بعد از اطمینان روایی و پایایی آن، پژوهشگر به توزیع پرسشانامه ها و جمع آوری اطلاعات پرداخت. جامعه آماری در این پژوهش عبارت است از کلیه فرزندان شاهد و ایثارگر (دختر و پسر) بیکار استان بوشهر که به سن اشتغال رسیده اند و آماده وارد شدن به بازار کار بود ، طبق آمار ارایه شده از طرف اداره اشتغال و کارآفرینی اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان بوشهر، تعداد جامعه ی آماری 835 نفر بود. در انتخاب حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد که تعداد نمونه برابر با 332 نفر به دست آمد. در این پژوهش به منظور رسیدن به نتیجه و همچنین رد یا تایید سوالات تحقیق از نرم افزار amos و eviews محاسبات آماری صورت گرفته است.
نتیجه گیریننایج پژوهش نشان می دهد که عواملی همچون (زمینه های فرهنگی و اجتماعی و همچنین عوامل دینی و فرهنگی) بر وضعیت اشتغال و بیکاری فرزندان ایثارگران استان بوشهر تاثیر معناداری دارد.
کلید واژگان: فرهنگ، اجتماع، دین، اشتغال، بیکاری، فرزندان ایثارگر، استان بوشهرPurposeThe aim of this study was to investigate the cultural, social and religious contexts on employment and unemployment of self-sacrificing children in Bushehr province.
Materials and MethodsThis research was applied in terms of purpose and applied-descriptive. The method of data collection was field and library studies that the researcher made a questionnaire for the field method. After ensuring its validity and reliability, the researcher distributed the questionnaires and collected information. The statistical population included 835 children of all martyrs and martyrs (girls and boys) unemployed in Bushehr province who had reached the age of employment and were ready to enter the labor market. Cochran's formula was used to select the sample size and the number of samples was 332.
FindingsAccording to the findings, there is a positive and significant relationship between the studied factors with employment and unemployment status so that the level of significance and correlation coefficient between the studied variables with employment and unemployment status, respectively: social class (0.001 P = r = 0.67), social environment (P = 0.001 and r = 0.62) and religious and cultural contexts (P = 0.001 and r = 0.53), so each hypothesis Confirmed.
ConclusionThe results of the study show that factors such as (cultural and social contexts as well as religious and cultural factors) have a significant effect on the employment and unemployment of the children of martyrs in Bushehr province.
Keywords: Culture, Society, Religion, Employment, Unemployment, Sacrificing Children, Bushehr Province -
بی تفاوتی اجتماعی حکایت کننده نوعی بی توجهی و بی قیدی در افراد نسبت به قوانین، هنجارها، حوادث و اتفاقات اجتماعی، سیاسی و درجامعه است که از سوی عمده اندیشمندان حوزه های مختلف مطالعاتی نکوهش شده و با قاطعیت محکوم گردیده است پژوهش حاضر که با هدف ارتباط بین گرایش به هویت ملی با بی تفاوتی اجتماعی در بین شهروندان شهر بوشهر می باشد، از نظر نوع هدف یک بررسی کاربردی، از نظر وسعت پهنانگر، از نظر دامنه خرد و از نظر زمانی یک بررسی مقطعی است. روش تحقیق در این پژوهش روش پیمایش، و ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر، تمامی افراد 18 سال به بالای شهر بوشهر است که تعداد آنها بر اساس آخرین آمار در حدود 150 هزار نفر می باشد و 384 نفر از آنان بر اساس فورمول کوکران به عنوان حجم نمونه انتخاب شده اند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین گرایش به هویت ملی(35/0- P=) و تمامی ابعاد آن یعنی هویت تاریخی (26/0-= P)، هویت دینی (41/0- =P)، هویت فرهنگی (30/0- =P)، هویت سیاسی (40/0-= P)، هویت سرزمینی (33/0-=P) با میزان بی تفاوتی اجتماعی در بین شهروندان شهر بوشهر ارتباط منفی و معکوس و معنادار وجود دارد. بنابراین تمامی فرضیه های پژوهش تایید می شوند. همچنین نتایج حاصل از مدل معادله ساختاری (Smart PLS) نیز نشان می دهد که دینداری بر بی تفاوتی اجتماعی تاثیر متوسط داشته (53/0-) و متغیر دینداری در مجموع 28/0 از واریانس متغیر بی تفاوتی اجتماعی را تبیین می کند.
کلید واژگان: بی تفاوتی اجتماعی، هویت، هویت ملی، شهر بوشهرSocial indifference implies a kind of disregard for individuals, laws, norms, social and political events and events. . . It is in a society that has been strongly condemned and strongly condemned by many scholars in various fields of study.The purpose of this study is to determine the relationship between national identity tendency and social indifference among the citizens of Bushehr city. Research Method In this research, the survey method and data collection tool is a researcher-made questionnaire. The statistical population of this study is all individuals over 18 years old in Bushehr city which according to latest statistics is about 150 thousand people and 384 of them are selected as sample size according to Cochran formula.The results indicate that between the tendency towards national identity (P = 0.35) and all its dimensions namely historical identity (P = 0.26), religious identity (P = 0.41), cultural identity (P = 0.41). There was a negative and significant relationship between political identity (P = 0.40), territorial identity (P = 0.33) and social indifference among citizens of Bushehr city. Therefore, all the research hypotheses are confirmed. The results of structural equation modeling (Smart PLS) also show that religiosity had a moderate effect on social indifference (-0.53) and the religiosity variable explained 0.28 of the variance of social indifference variable.
Keywords: social indifference, identity, National Identity, Bushehr City -
هدف این پژوهش آموزش مهارت های مثبت اندیشی منطبق بر آموزه های حضرت علی (ع) بر تاب آوری و سلامت اجتماعی زنان افسران پلیس مراجعه کننده به کلینیک های روانشناسی شهر بوشهر در شش ماهه اول سال 1399 بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و جامعه آماری پژوهش حاضر زنان افسران پلیس مراجعه کننده به کلینیک های روانشناسی شهر بوشهر بود. حجم نمونه پژوهش 30 نفر که به روش داوطلبانه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. پس از اجرای پیش آزمون گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 90 دقیقه ای (هر هفته یک جلسه) در معرض مهارت های مثبت اندیشی منطبق بر آموزه های حضرت علی (ع) برگرفته از رساله دکتری فراشبندی (1399) قرار گرفتند. ابزار پژوهش حاضر پرسشنامه های تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) و سلامت اجتماعی کیز و شاپیرو (2004) بود. یافته ها نشان داد که آموزش مهارت های مثبت اندیشی منطبق بر آموزه های حضرت علی (ع) باعث بهبود تاب آوری و مولفه های آن یعنی شایستگی، استحکام شخصی، اعتماد به غرایز شخصی، تحمل عواطف منفی، پذیرش مثبت عواطف، روابط ایمن و تاثیرات معنوی اثر معنی داری دارد. آموزش مهارت های مثبت اندیشی منطبق بر آموزه های حضرت علی (ع) باعث بهبود سلامت اجتماعی و مولفه های آن یعنی انسجام اجتماعی، انطباق اجتماعی، مشارکت اجتماعی، شکوفایی اجتماعی و پذیرش اجتماعی در آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه گردید.
کلید واژگان: مهارت های مثبت اندیشی منطبق بر آموزه های حضرت علی (ع)، تاب آوری، سلامت اجتماعی -
هدف
هدف از پژوهش حاضر شناسایی شاخص ها و مولفه های برنامه درسی آموزش خانواده مبتنی بر بهبود سبک زندگی دانش آموزان و پیشگیری از آسیب های اجتماعی بود.
مواد و روش هاشرکت کنندگان در پژوهش حاضر، کلیه متخصصان و اساتید در حوزه آسیب های اجتماعی، روانشناسی تربیتی و برنامه درسی بودند. نمونه گیری به روش هدفمند و نظری انجام شد، اشباع نظری نمونه ها پس از مصاحبه با 15 نفر حاصل شد. ابزار پژوهش حاضر، مصاحبه های نیمه ساختار مند بود. روش توافق درون موضوعی، برای تایید پایایی استفاده شد. جهت تجزیه تحلیل داده ها نیز از سه مرحله کدگذاری استفاده شد. با استفاده از کدگذاری باز، مقوله های مدل شناسایی شد؛ سپس، در مرحله کدگذاری محوری، پیوند بین این مقوله ها در قالب پارادایم کدگذاری تعیین شد.
یافته هابر اساس یافته ها فرایند کد گذاری در ابعاد 14 گانه مدل پارادایمی که شامل شاخص های منطق مورد نظر، اهداف مورد نظر، ریوس و سرفصل های محتوای پیشنهادی، مواد ومنابع یادگیری پیشنهادی، ورش های آموزشی پیشنهادی، موانع اجرای برنامه درسی، فعالیت های یادگیری پیشنهادی، نقش های پیشنهادی برای مدرس دوره، نقش های پیشنهادی برای والدین، مکان های پیشنهادی اجرای دوره های آموزش خانواده، موارد پیشنهادی در مورد عنصر زمان، موارد پیشنهادی در مورد گروه بندی والدین، استلزامات و امکانات مورد نیاز و روش های پیشنهادی ارزشیابی والدین بود.
نتیجه گیریبر اساس یافته ها میتوان نتیجه گرفت که نقش خانواده در کاهش آسیب های اجتماعی نقشی قابل توجه است..
کلید واژگان: برنامه درسی، آموزش خانواده، آسیب های اجتماعیPurposeThe aim of this study was to identify the indicators and components of the family education curriculum based on improving studentschr('39') lifestyles and preventing social harms.
Materials and MethodsThe participants in this study were all specialists and professors in the field of social injuries, educational psychology and curriculum. Sampling was done by purposive and theoretical methods. Theoretical saturation of the samples was obtained after interviewing 15 people. The tools of the present study were semi-structured interviews. The intra-subject agreement method was used to confirm the reliability. Three coding steps were used to analyze the data. Using open coding, model categories were identified; Then, in the axial coding stage, the link between these categories was determined in the form of a coding paradigm.
FindingsBased on the findings, the 14-dimensional coding process of the paradigm model, which includes indicators of the desired logic, objectives, outlines and topics of the proposed content, proposed learning materials and resources, suggested educational workshops, barriers to curriculum implementation, Suggested learning activities, suggested roles for the course instructor, suggested roles for parents, suggested locations for family education courses, suggested items about the time element, suggested items about parent grouping, implications and required facilities and methods The suggestion was to evaluate the parents
ConclusionBased on the findings, it can be concluded that the role of the family in reducing social harms is significant.
Keywords: Curriculum, Family Education, Social Harms -
هدفهدف پژوهش طراحی و اعتباریابی چارچوب برنامه درسی آموزش خانواده در حوزه پیشگیری و مقابله با آسیب های اجتماعی دانش آموازن بود.مواد و روش هااین پژوهش جزء تحقیقات ترکیبی از نوع اکتشافی (کمی-کیفی) است. در بخش کیفی 15 نفر از متخصصان و اساتید در حوزه آسیب های اجتماعی، روانشناسی تربیتی و برنامه درسی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در این بخش از روش مصاحبه، بررسی پیشینه و مطالعه منابع، متون و اسناد بالادستی برای دستیابی به مفاهیم، عبارات و واژه های کلیدی مرتبط با چارچوب مذکور استفاده گردید و داده های کیفی اولیه حاصل شد. با روش تحلیل مضمون، داده های کیفی تحلیل شد و چارچوب اولیه شکل گرفت. برای اعتباریابی چارچوب اولیه از معیارهای اعتباریابی کیفی استفاده شد.یافته هانتایج تحلیل کیفی مصاحبه حاصل از 14 سازمان دهنده کشف 56 کد نهایی (عوامل) بود که از نظر نمونه ها مهمترین عامل ها در هر سازمان دهنده بود. در بخش کمی، جامعه آماری شامل دو گروه بودند: گروه اول کلیه مدرسان دوره های آموزش خانواده در سطح استان بوشهر که با روش نمونه گیری تصادفی ساده 105 نفر انتخاب و گروه دوم کلیه والدین دانش آموزان شاغل به تحصیل در استان بوشهر که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای، 115 نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ای کمی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. برای سنجش روایی پرسشنامه از روش های روایی صوری و محتوایی و تحلیل عامل استفاده شد.نتیجه گیرینتایج حاصل از بخش کمی نشان داد که از نظر مدرسان دوره آموزش خانواده و والدین دانش آموزان این چارچوب برنامه درسی مطلوب بودند. همچنین نتایج نشان داد که از نظر نمونه های پژوهش (مدرسان و والدین) چارچوب برنامه درسی آموزش خانواده در حوزه پیشگیری و مقابله با آسیب های اجتماعی دانش آموزان قابلیت اجرایی مطلوب را دارد.کلید واژگان: برنامه درسی، آموزش خانواده، آسیب های اجتماعی، اعتباریابیPurposeThe aim of this study was to design and validate a family education curriculum framework in the field of prevention and coping with social harms of students.Materials and MethodsThis research is a combination of exploratory (quantitative-qualitative) research. In the qualitative section, 15 specialists and professors in the field of social injuries, educational psychology and curriculum were selected by purposive sampling method. In this section, the interview method, background review and study of sources, texts and upstream documents were used to obtain concepts, phrases and keywords related to the framework and the initial qualitative data were obtained. By content analysis method, qualitative data were analyzed and the initial framework was formed. Qualitative validation criteria were used to validate the initial framework.FindingsThe results of the qualitative analysis of the interview obtained from 14 organizers revealed 56 final codes (factors) which were the most important factors in each organizer according to the samples. In the quantitative part, the statistical population consisted of two groups: the first group of all teachers of family education courses in Bushehr province who were selected by simple random sampling method 105 people and the second group of all parents of students studying in Bushehr province who using 115 people were selected by stepwise cluster sampling method. A researcher-made questionnaire was used to collect quantitative data. Formal and content validity methods and factor analysis were used to assess the validity of the questionnaire.ConclusionThe results of the quantitative section showed that the curriculum framework was favorable for the teachers of the family education course and the parents of the students. The results also showed that in terms of research samples (teachers and parents) the framework of the family education curriculum in the field of prevention and coping with social harms of students has the desired feasibility.Keywords: Curriculum, Family Education, Social Harms, Accreditation
-
تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه خوشبینی از دیدگاه اسلام با افکار اضطرابی و سکته قلبی (مطالعه موردی: بیماران مرکز قلب بوشهر) انجام گردید. روش تحقیق توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه بیماران مرکز قلب بوشهر بودند که تعداد کل آنها 480 نفر بودند که بر اساس فرمول کوکران 214 نفر آنها انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات پرسشنامه های محقق ساخته خوش بینی مبتنی بر دیدگاه اسلام، افکار اضطرابی ولز (1994) و سکته قلبی نیمروزی (1386) می باشد. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس استفاده شد. یافته ها نشان داد که رابطه ی منفی بین خوشبینی از دیدگاه اسلام با افکار اضطرابی و سکته قلبی بیماران مرکز قلب بوشهر وجود دارد. رابطه منفی بین خوشبینی از دیدگاه اسلام و افکار اضطرابی بیماران مرکز قلب بوشهر مشاهده شد. بین خوشبینی از دیدگاه اسلام و سکته قلبی بیماران مرکز قلب بوشهر رابطه منفی می باشد. بین افکار اضطرابی و سکته قلبی بیماران مرکز قلب بوشهر رابطه مثبت وجود دارد. بین خوشبینی آزمودنی های مرد و زن تفاوت وجود دارد اما بین افکار اضطرابی و سکته قلبی بیماران مرد و زن تفاوت وجود ندارد. بین افکار اضطرابی و سکته قلبی بیماران بر حسب سن آنان تفاوت وجود دارد اما بین خوشبینی بیماران مرکز قلب بوشهر بر حسب سن آنان تفاوت وجود ندارد.
کلید واژگان: خوش بینی از دیدگاه اسلام، افکار اضطرابی، سکته قلبی، بیماران مرکز قلب بوشهرThe purpose of this Survey of the relationship between optimism and heart of Islam, anxious thoughts, Myocardial infarction (Case Study: Heart Center patients Bushehr. The research method is descriptive-correlational. The statistical population of this study was all patients of Bushehr Heart Center with a total of 480 patients. Based on Cochran formula, 214 patients were selected. The data collection tools are researcher-made optimism-based questionnaire based on Islam's views, Welsh's Anxiety Thoughts Wells (1994), and Nimroozi Heart Attack. Pearson correlation coefficient and variance analysis were used to analyze the data. The findings showed that the weak and negative relationship between optimism from the point of view of Islam with anxiety and myocardial thoughts in heart patients in Bushehr. The weak and negative relationship between optimism from the point of view of Islam and anxiety thoughts in heart patients in Bushehr. There is a weak and negative correlation between optimism from the point of view of Islam and the stroke of patients in the heart of Bushehr. There is a weak and negative relationship between the anxiety and myocardial thoughts of patients in the heart of Bushehr. There is a significant difference between male and female subjects' optimism, but there is no significant difference between anxiety and myocardial thinking in male and female patients. There is a significant difference between the anxiety and myocardial thoughts in terms of their age, but there is no significant difference between the optimism of the patients in the heart center of Bushehr according to their age.
Keywords: optimism from Islamic perspective, anxious thoughts, Myocardial infarction, Heart Center patients Bushehr -
زمینه و هدف
نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران به عنوان بخشی از حاکمیت، مسیول حفظ امنیت، آسایش و آرامش عمومی مردم جامعه است. این نهاد به عنوان مجری قواعد و برقرار کننده ی نظم و امنیت اجتماعی بوده و پیوسته در ارتباط و تعامل با مردم است.تعامل بین نیروهای پلیس و افراد جامعه نیاز به اعتماد متقابل را دو چندان می سازد.گستردگی دامنه مسئولیت ها و چالش های فراوان پیش روی پلیس از یک طرف و وظیفه سنگین برقراری امنیت اجتماعی از طرف دیگر، ضرورت پلیس مقتدر و در عین حال مردمی را بیش از پیش نمایان می کند.
روش تحقیقاین پژوهش از نظر روش شناسی از نوع توصیفی- و روش نجمع آوری اطلاعات از طریق فیش برداری اطلاعات کتابخانه ها ، کتب و سایتهای علمی تخصصی و فصلنامه های متناسب با موضوع می باشد.
نتایج و یافته های تحقیقاگرچه تحقیقات خوبی در زمینه توانمندی ها و ظرفیت های ناجا در تحقق جامعه اسلامی انجام شده، ولی موارد که بتوان آنها را با نیاز مدیریتی و ماموریتی پلیس ایران تطبیق داد بسیار اندک است و لازم است عواملی همچون دیدگاه های دینی، و ویژگی های بومی و جنبه های معنوی و ضابطه مداری سازمان پلیسی در آن ها دخالت داده شود و چارچوب مناسب برای این امر فراهم گردد. به علاوه، آنچه ضرورت پژوهش حاضر را بیشتر می کند، انتظارات مقام معظم رهبری از ناجا برای افزایش قابلیت ها و تواندایی های مدیران و فرماندهان این نیرو است
کلید واژگان: توانمندی ها، ظرفیت ها، ناجا، جامعه اسلامیBackground and ObjectiveThe law enforcement force of the Islamic Republic of Iran, as part of the government, is responsible for maintaining the security, comfort and general peace of the people of the society. As an executor of rules and establishing social order and security, this institution is constantly in contact and interaction with the people. Interaction between the police and members of the community doubles the need for mutual trust. Expanding the scope of many responsibilities and challenges In the face of the police on the one hand, and the heavy task of establishing social security on the other, the need for a strong and at the same time policing people is becoming more and more apparent.
Research MethodThis research is descriptive-methodological in terms of methodology - and the method of not collecting information through library information filing, specialized scientific books and sites and quarterly journals appropriate to the subject.
Results and findings of the researchAlthough good research has been done on the capabilities and capacities of the NAJA in the realization of the Islamic society, but the cases that can be adapted to the management and mission needs of the Iranian police are very few and need factors such as religious views. And the indigenous characteristics and spiritual aspects and orientation of the police organization should be involved in them and a suitable framework should be provided for this.
Keywords: Capabilities, Capacities, NAJA, Islamic Society -
مقاله پیش رو به بررسی متعلق تاثیر گناه بر معرفت و کیفیت تاثیرگذاری آن از منظر شهید مطهری می پردازد که امروزه به طور مستقل در معرفت شناسی مورد توجه قرار گرفته است. استاد مطهری به دلیل اهمیت ساحت عقیدتی در انسان، با محور قرار دادن آیات و روایات در آثار مختلف خود به این مسئله پرداخته است. میل به پذیرش عقاید تقلیدی، تاثیر غرور علمی بر عدم کسب معرفت، تاثیر مادی گرایی اخلاقی بر مادی گرایی اعتقادی از مصادیق تاثیر گناه بر علوم حصولی و ممانعت گناهان از علم حضوری به خود و خدا، تاثیر رذایل بر خواطر انسانی و تاثیر گناهان بر قلب انسان از مواردی است که استاد مطهری در رابطه با تاثیرات گناهان بر معرفت های حضوری انسان به آن ها اشاره کرده است. از نظر شهید مطهری با تکرار گناه و مداومت بر اعمال ناپسند، حاکمیت نفس از بین رفته و جنبه عقلی و ملکوتی نفس به تدریج کم رنگ می گردد؛ تا جایی که گناه هم مانعی برای کسب معرفت و هم عاملی در عدم اذعان و تصدیق به حقیقت می شود.کلید واژگان: مطهری، تاثیر گناه بر معرفت، علم حضوری، حصولیThe paper at hand has studied Shahid Motahhari`s view on the effect of human sin on knowledge and on the way it affects knowledge. The professor with regard to notability of human beliefs and focusing on Quranic verses and traditions in his various works has studied the problem. Human will to imitated religious beliefs, the effect of one`s vanity of knowing in aquairing knowledge and the effect of moral materialism on religious beliefs may be counted as examples of the effect of sin on knowledge by correspondence. And one`s sin state of preventing knowledge by presence to one`s soul and God, the effect of villainies on one`s mental state and the effect of sins on human heart have been paid attention by the professor. As viewed by the professor, repetition of sins and continuance of evil habits would lead to a weakness of mentality and spirituality to such an extent that form an obstacle against aquairing knowledge and attaining the truth.Keywords: Motahhari, Effect of Sin on Knowledge, Knowledge by Presence, Knowledge by Correspondence
-
یکی از نظریه های توجیه معرفت که از دیرینه ای بلند برخوردار است، مبناگرایی حداکثری است. بیشتر فیلسوفان سنتی، از افلاطون و ارسطو در یونان تا فیلسوفان مسلمان و عقل گرایان و تجربه گرایان کلاسیک دوران جدید و شماری از فیلسوفان معاصر، آن را پذیرفته اند. ملاصدرا نیز در معرفت شناسی دیدگاهی مبناگرایانه دارد. البته نباید این نکته را فراموش کرد که مبناگرایی در معرفت شناسی غربی بر اساس تمرکز بر علم حصولی تصدیقی و رها کردن علم تصوری شکل گرفته است و بر این فرض استوار است که گویا علم صرفا تصدیق است نه تصور؛ اما دیدگاه صدرا در بستری شکل گرفته است که علم تصوری مرکز توجه بوده و در همین بستر نظریه علم حضوری شکل گرفته است. مهم ترین دلیل مبناگرایان بر مبناگرایی حداکثری، برهان تسلسل شناختی است که ملاصدرا با پذیرش دیدگاه مبناگرایانه تقریری از این برهان اقامه کرده است. او در توجیه معرفت به بدیهیات اولیه متوسل می شود و با استناد به وضوح و تمایز و بداهت آنها، به توجیه سایر باورها می پردازد. روش وی در رسیدن از نظریات به بدیهیات، قیاس برهانی است که کاملا بر نظریه مبناگرایی حداکثری منطبق است و در نتیجه، اشکالاتی از قبیل عدم معیار گزاره های پایه، محدود بودن گزاره های بدیهی، فقدان حد وسط مشترک در قضایای بدیهی و ارتباط بداهت و صدق که بر مبناگرایان وارد است، درباره نظریه صدرا نیز مطرح می شود. نگاه وجودی ملاصدرا به علم و نقشی که برای علم حضوری در معرفت شناسی در نظر می گیرد، به او این امکان را می دهد که به پاسخ گویی به اشکالات وارده بر گزاره های پایه مبادرت ورزد.کلید واژگان: معرفت شناسی، توجیه، مبناگرایی، علم حضوری، ملاصدراStrong foundationalism is considered as one of the theories of epistemic justification with a long-standing history. Most of traditional philosophers including Plato and Aristotle in Greece to the Muslim philosophers, rationalists and empiricists in the modern classic era, and some contemporary philosophers have accepted this doctrine. Mulla Sadra is also a foundationalist epistemologically. It should be also pointed that the foundationalism in the western epistemology is based on a concentration on judgmental acquired knowledge rather than conceptual knowledge. It is assumed that the knowledge is merely a matter of judgment than conceptual. However, Mulla Sadras view has been established when conceptual knowledge was in the center of attention and on the basis of this knowledge, sapiential knowledge has been considered. For the most important reason for strong foundationalism is based on the notion of cognitive regress infinitum. He by acknowledging the foundationalism, has defended this theory. Mulla Sadra justified the knowledge by the self- evident knowledge and based on their clarity and distinct transparency, he tries to justify the other own beliefs. His approach to pass from self- evident knowledge to the speculative is in fact demonstrative syllogism completely adjust to the strong foundationalism. As a result, it could be claimed that Sadra's theory is susceptible to be unfettered from the problems such as non-standard basic propositions, the limitation of the self- evident statements, the lack of common middle term in the self- evident propositions and the relationship between the self- evident and truth which could be also raised against foundationalism. However, Mullasadras existential outlook to the knowledge and the role of knowledge in presence in his epistemology let him to answer the questions raising against the basic propositions.Keywords: epistemology, justification, foundationalism, knowledge in presence, Mulla Sadra
-
تبیین و اثبات مبانی ویژه ی صدرالمتالهین شیرازی در حکمت متعالیه، بسیاری از مسائل گوناگون حکمت را دگرگون کرد و تعالی بخشید. از آن جمله نظریه ی جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا بودن نفس است که خود، بر اصولی چون اصالت وجود و حرکت جوهری استوار شده است. نحوه ی حدوث و حیات و استکمال نفس انسانی، بر اساس نظریه ی مذکور، مباحثی را درباره ی انسان به میان آورد که خاستگاه نوآوری هایی در نظام فلسفی ملاصدرا شد. تکامل جوهری که به دگرگونی نوعی منجر می شود، از آن دست است.
نفس انسانی در فلسفه ی ملاصدرا با بهره گرفتن از اصولی چون اصالت وجود، حرکت جوهری و رابطه ی اتحادی خاصی که بین نفس و بدن، با تکیه بر نظریه ی جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا بودن نفس برقرار می شود، در حرکتی ذاتی قرار می گیرد. بر همین اساس است که سخن از دگرگونی و تکامل نوعی انسان به میان می آید. نظریه ی تکامل نوعی در تبیین مساله ی تکامل انسان، در زندگی پس از مرگ و حل معضلات آن نقش بسزایی ایفا می کند. کوشش نگارنده در این پژوهش، معطوف به تبیین جایگاه نظریه ی جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا بودن نفس در شکل گیری دیدگاه تازه ی ملاصدرا درباره ی ماهیت انسان و چگونگی تکامل اوست.
کلید واژگان: ملاصدرا، حدوث و بقای نفس، ماهیت، اصالت وجود، حرکت جوهریMulla Sadra''s fundamentals and arguments have changed and elevated a lot of problems of Islamic Philosophy. One of these fundamentals is the theory of bodily genesis and spiritual continuance of the soul which in true is based on other fundamentals such as fundamentally reality of existence and substantial movement. This theory gives new explanations concerning genesis، life and evolution of human soul. Substantial evolution results in a change in human nature. In this paper we discuss the process of this evolution based on the above mentioned theories. This change in human nature and species has an important role in solving some problems concerning hereafter life. Keywords: 1-Keywords: Mulla Sadra, Genesis, continuance of soul, Nature, Quiddity, Substantial movement -
جایگاهی که در معارف اسلامی اعم از قرآن و سنت و تحلیل های اندیشمندان و فیلسوفان مسلمان، برای تربیت بدنی در نظر گرفته می شود، فلسفه تربیت بدنی در مبانی اسلامی را سامان می بخشد. هر کدام از مکتب های فکری غرب برای تربیت بدنی هدف و فلسفه ای خاص در نظر گرفته اند و با توجه به رکن های فلسفه خود به تبیین جایگاه این مسئله پرداخته اند. مهم ترین مقوم این نظریه پردازی ها این است که نقش تربیت بدنی در زندگی انسان، با تکیه بر نظریه ای فلسفی شکل می گیرد و از نظم و پیوستگی قابل توجهی برخوردار است. اما در مکتب فکری اسلام تا به امروز چنین اقدامی صورت نپذیرفته است. تا کنون جز پژوهش هایی پراکنده در دست نداریم که به بیان برخی کارکردهای ورزش می پردازد که در تامین هدف زندگی انسان نقش آفرینی می کند. بنابراین ضروری می نماید در این حوزه نظریه پردازی پرداخته شود و بنیانی پدید آید که بتوان با تکیه بر آن به تشریح کارکردهای تربیت بدنی در زندگی الاهی انسان پرداخت. محور تشکیل دهنده نظریه این پژوهش را این مطلب تشکیل می دهد که با توجه به منابع اسلامی، در تربیت بدنی لازم است فرایندی آموزشی، تربیتی صورت پذیرد که به واسطه کسب و پردازش مهارت های حرکتی و دانش علمی، ذهن و جسم انسان را درگیر فعالیت کند و موجبات تسلط روح بر نفس را فراهم آورد و منجر به پرورش و رشد استعدادهای جسمانی و نفسانی او شود و فرد را در راه رسیدن به کمال مطلوب خود یاری کند.کلید واژگان: تربیت بدنی، کارکردها، فلسفه، فلسفه مضاف، کمال انسانی، قرآن، سنت
-
سخن از هویت و حقیقت انسان در حکمت متعالیه رنگ و بوی تازه ای به خود می گیرد. ملاصدرا با تکیه بر نظریه ها و مبانی ویژه خود از جمله اصالت وجود، حرکت جوهری و حدوث جسمانی و بقای روحانی نفس، که حکیمان پیش از وی به آنها راه نبرده بودند، مباحثی را درباره انسان به میان آورد که خاستگاه نوآوری هایی در نظام فلسفی او شد. از جمله مهم ترین این نوآوری ها باید به مساله حد ناپذیری ماهیت انسان اشاره کرد.
صدرالمتالهین بر پایه مبانی پیشین و اشاره به نحوه وجود خاص انسان سخن از دگرگونی نوعی انسان به میان آورد. براین اساس حیوان ناطق، نوع متوسط دانسته می شود و می تواند تحت اجناس بهیمی، سبعی، شیطانی و ملکی واقع شود و از انواع گوناگون مندرج در این اجناس برخوردار شود. وی با تکیه بر دریافت خود از ماهیت انسان، به دگرگونی مسائل مهم حکمت پرداخت. این پژوهش معطوف به تبیین نظریه تازه ملاصدرا درباره ماهیت انسان و واکاوی مقدمات و مبانی این دیدگاه است.
کلید واژگان: ملاصدرا، ماهیت، انسان شناسی، اصالت وجود، حرکت جوهری، ماده، صورتTalking about the nature and reality of human being in the transcendent theosophy is really innovative. Relying on his special theories and principles, such as primacy of existence, physical creation and spiritual duration of soul that the philosophers before him had no way through, Mulla Ṣadra brought about issues on human being which became the origin of some innovations in his philosophical system: infinity of human nature inability to limit the reality of human being are among them.Based on the preceding principles which refer to the special way of human existence, Ṣadr al-Mota’lehin talked about the transformation of human species. In that sense, the rational animal is considered as the moderate type and can be subcategorized to beast, ferocious, devil, and divine genus and Ṣadra, relying on his understanding of human nature, embarked on making substantial changes in important theosophical issues. The author in the present study is trying to explain the new theory of Mulla Ṣadra on human nature and to analyze the basic and fundamental principles of this viewpoint.Keywords: Mulla Ṣadra, Essence, Anthropology (the Study of mankind), Primacy of existence, Substantial motion, Substance, Form -
مصداق سنجی مباحث سهروردی در رابطه با اصالت وجود و ماهیتبا به میان کشیدن مسئله اصالت وجود و اعتباریت ماهیت توسط ملاصدرای شیرازی، عالم حکمت اسلامی چنان تحت تاثیر این بحث قرار گرفت که متفکران حوزه فلسفه همواره میکوشیدند اندیشه فیلسوفان پیش از صدرا را نیز بر اساس این مسئله تفسیر و توجیه کنند. شیخ شهاب الدین سهروردی نیز بعنوان یکی از بزرگترین حکیمان مسلمان از این حکم در امان نماند. در مورد اینکه آیا وی اصالت را از آن ماهیت میداند یا نور یا وجود، دیدگاه های فراوانی بیان شده است. گروهی او را اصالت ماهیتی دانسته اند و دیگر گروه او را اصالت نوری انگاشته اند.
اما هیچ یک از این دو انگاره با بحثهای سهروردی هماهنگی کامل ندارد. از اینرو با توجه به این نکته که در زمان شیخ اشراق مسئله اصالت بگونه یی که در زمان صدرالمتالهین و در آثار او مطرح بوده، محل بحث نبوده است، باید دید مبانی سهروردی با اصالت وجود هماهنگی بیشتری دارد یا اصالت ماهیت؟ سهروردی سخنانی درباره نور دارد که با بحثهای متناظر آن در حکمت متعالیه در باب وجود قابل مقایسه و تطبیق است که بایسته است بتحلیل آنها پرداخته شود. از سوی دیگر دیدگاه هایی را پیرامون وجود مطرح کرده است. با مورد توجه قرار دادن این مطالب و جستجوی نظیر آنها در سخنان صدرالمتالهین، کیفیت و کمیت این هماهنگی بیشتر آشکار میگردد. همچنین شیخ اشراق بیاناتی دارد که ظهور در اصالت ماهیت دارد. از آن جمله میتوان به اعتباری دانستن وجود و مجعول بودن ماهیت اشاره کرد. نگارنده در آن بیانات بتامل پرداخته، به بررسی و تحلیل ابعاد گوناگون آنها مبادرت ورزیده است. در پایان نیز آشکار شده است که آراء سهروردی با اصالت وجود هماهنگی بیشتری دارد.
کلید واژگان: سهروردی، نور، وجود، اصالت ماهیت، اصالت وجودAssessment of Suhrawardi's Discussions on the Principiality of Existence and QuiddityUpon the introduction of the theory of the principiality of existence and mentally-positedness of quiddity by Mulla Sadra to the field of thought, the world of Islamic wisdom was so much impressed that thinkers in the field of philosophy tried to interpret and justify even the thoughts and ideas of early philosophers in terms of this theory. Suhrawardi, one of the most distinguished Muslim philosophers, was no exception in this regard. There have been numerous views as to whether he advocated the principiality of quiddity, light, or existence. Some maintain that he was an advocate of the principiality of quiddity, and some argue that he was a proponent of the principiality of light.Nevertheless, none of the above theories is in complete conformity to his discussions. Therefore, considering the point that at the time of Suhrawardi, the problem of principiality was not as prevalent as it was in Mulla Sadra’s time, the question is whether Suhrawardi’s principles are more consistent with the principiality of existence or the principiality of quiddity? His words about light can be compared to and matched with similar discussions in the Transcendent Philosophy on existence and demand some analysis. On the other hand, he has also propounded some ideas concerning existence. Through paying attention to them and searching for similar cases in Mulla Sadra’s words, on can grasp a clearer view of the quality and quantity of this conformity. Moreover, Shaykh al-Ishraq has some ideas that refer to the principiality of quiddity, such as believing in the mentally-posited nature of existence and the madeness of quiddity. The writers of this paper have deliberated over these ideas and tried to examine and analyze their different dimensions. Finally, they conclude that Suhrawardi’s ideas are more consistent with the principiality of existence.Keywords: Suhrawardi, light, existence, principiality of quiddity, principiality of existence -
تفرقه و جدایی بین مسلمانان از دیرباز مسئلهای جدی و پر اهمیت بوده است و عدهای همواره برای تالیف قلوب پیروان آخرین دین آسمانی جهد و تلاش فراوان نمودهاند که از آن جمله میتوان به بزرگمردانی که در این مقاله بدانها پرداخته شده است اشاره نمود. این رادمردان در این راه سترگ اقدام به مسافرتها، مباحثه ها، تالیفها و مجاهدتهای فراوانی نمودهاند و مجموعهای از دستورالعملها و افکار مؤثر و مفید در راستای این هدف ارائه کردهاند و دیگران را نیز به سوی این رفتار نیکو فرا خواندهاند و تنها راه نجات مسلمانان را وحدت کلمه و جمع شدن تحت یک رایت دانستهاند. این نوشتار به بررسی زندگی، آثار و اندیشه های شش نفر از این طلایهداران تقریب بین مذاهب اسلامی میپردازد که در این شماره شخصیت علامه اقبال لاهوری موضوع این بررسی است.
کلید واژگان: وحدت، تقریب، مشکلات جهان اسلام، طلایه داران و بزرگان تقریب، راهکارهای وحدت -
تفرقه و جدایی بین مسلمانان از دیرباز مسئله ای جدی و پر اهمیت بوده است و کسانی برای به هم رساندن پیروان آخرین دین آسمانی جهد و تلاش فراوان نموده اند که از آن جمله می توان به بزرگ مردانی که در این مقاله بدانها پرداخته شده است اشاره نمود. این رادمردان در این راه سترگ دست به مسافرتها، مباحثه ها، تالیفها و مجاهدات فراوانی زده اند و مجموعه ای از دستورالعملها و افکار مؤثر و مفید در راستای این هدف ارائه کرده اند و دیگران را نیز به سوی این رفتار نیکو فرا خوانده اند و تنها راه نجات مسلمانان را وحدت کلمه و جمع شدن تحت یک رایت می دانسته اند. این نوشتار به بررسی زندگی، آثار و اندیشه های شش نفر از این طلایه داران آرمان تقریب بین مذاهب اسلامی می پردازد. کلید واژگان وحدت، تقریب، مشکلات جهان اسلام، طلایه داران و بزرگان تقریب، راهکارهای وحدت
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.