بهروز دواچی
-
مقدمه
لنفوم نان هوچکین در سیستم ژنیتال ناشایع است و تخمدان، از شایع ترین محل های درگیری آن است. درگیری تخمدان در لنفوم نان هوچکین، اغلب ثانویه است و جزیی از درگیری سیستمیک است. درگیری اولیه و موضعی تخمدان ناشایع است و در کمتر از 10% موارد اتفاق می افتد. در این مطالعه، یک مورد نادر لنفوم نان هوچکین اولیه تخمدان معرفی می گردد.
معرفی بیماربیمار خانم 64 ساله ای بود که با سابقه هیسترکتومی و خونریزی بعد از یایسگی به بیمارستان آموزشی دانشگاه علوم پزشکی مشهد مراجعه کرد. در سونوگرافی و سی تی اسکن، کانون سالید کیستیک در حد فاصل مثانه و رکتوم، منطبق بر محل سرویکس و رحم مشاهده شد. در بررسی های بعدی، با تایید بافت شناسی و ایمنوهیستوشیمی، لنفوم نان هوچکین تخمدان تشخیص داده شد.
نتیجه گیریلنفوم تخمدان یکی از تشخیص های افتراقی است که در توده های لگنی باید مدنظر قرار گرفته شود.
کلید واژگان: توده لگنی، خونریزی رحمی، لنفوم نان هوچکین، هیسترکتومیIntroductionNon-Hodgkin's lymphoma in the genital system is uncommon and ovary is one of the most common sites of involvement. Ovarian involvement in non-hodgkin's lymphoma is often secondary and is a part of the systemic involvement. Primary and localized ovarian involvement is uncommon and occurs in less than 10% of cases. In this study, a rare case of primary ovarian non-Hodgkin's lymphoma is presented.
Case presentationThe patient was a 64-year-old woman with a history of hysterectomy and postmenopausal bleeding that referred to the academic hospital of Mashhad University of Medical Sciences. On ultrasound and CT scans, solid cystic foci were found between the bladder and rectum, consistent with the location of the cervix and uterus. Subsequent evaluations confirmed histological and immunohistochemical diagnosis of ovarian non-Hodgkin's lymphoma.
ConclusionOvarian lymphoma is one of the differential diagnoses that should be considered in the pelvic masses.
Keywords: Non-Hodgkin's lymphoma, Uterine bleeding, Hysterectomy, Pelvic neoplasm -
مقدمهسرطان آندومتر، شایع ترین بدخیمی ژنیکولوژیک در جهان است. مهم ترین عامل در مدیریت این بیماری، تشخیص زودرس بیماری و درمان صحیح جراحی و یا پرتودرمانی است. مطالعه حاضر با هدف بررسی اپیدمیولوژی و عوامل خطر بیماران مبتلا به سرطان آندومتر انجام شد.روش کاردر این مطالعه مقطعی 53 بیمار مبتلا به سرطان آندومتر با آسیب شناسی نوع آندومتریوئید مراجعه کننده به تومور کلینیک بیمارستان دانشگاه مشهد در مقطع زمانی 18 ماه در سال های 1397-1395 مورد بررسی قرار گرفتند. جهت تمامی بیماران پرسشنامه استاندارد از نظر عوامل خطر ایجاد سرطان آندومتر بررسی شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 25) و آزمون های کاپا انجام گرفت. میزان p کمتر از 0/05 معنی دار در نظر گرفته شد.یافته هادر سابقه خانوادگی اکثر بیماران (92/45%)، سرطان های مرتبط با آندومتر وجود نداشت. فشارخون، شایع ترین بیماری همراه در افراد این مطالعه بود. بین میانگین ضخامت آندومتر افراد یائسه و غیریائسه اختلاف معناداری وجود نداشت (0/134=p). از نظر عوامل خطر، یائسگی، وزن زیاد و افزایش تعداد حاملگی در این افراد افزایش بیشتری داشت.نتیجه گیریتمرکز بر اقدامات پیشگیرانه در دسترس برای سرطان آندومتر و به حداقل رساندن عوامل خطر مرتبط با این بدخیمی، در کاهش مرگ و میر ناشی از این سرطان موثر است.کلید واژگان: آندومتر، اپیدمیولوژی، سرطان آندومتر، عوامل خطر سرطانIntroductionEndometrial cancer is the most common gynecologic malignancy in the world. The most important factor in managing of this malignancy is early detection of the disease and the proper management either by surgery or radiation therapy. This study was performed with aim to evaluate the epidemiology and risk factors of patients with endometrial cancer.MethodsIn this cross-sectional study, 53 endometrial cancer patients (endometrioed typing) referred to the gynecology oncology clinic of an academic hospital in Mashhad University of Medical Sciences within 18 months from 2017-2018 were assessed. The standard questionnaire of risk factors for endometrial cancer was completed for all the patients. Data were analyzed by SPSS software (version 25) and kapa test. PResultsIn family history of most patients (92.45%), there were no endometrial-related cancers. Blood pressure was the most commonly associated illness in this study. There was no significant difference between mean endometrial thickness in postmenopausal and non-menopausal women (p= 0.134). In terms of risk factors, menopause, weight gain and increased number of pregnancies, there was more increase in these patients.ConclusionEmphasizing on preventive measures which are available for endometrial cancer and minimizing the risk factors associated with this malignancy are effective in reducing the mortality resulting from this cancer.Keywords: Cancer Risk Factors, Endometrial Cancer, Endometrium, Epidemiology
-
مقدمهپره اکلامپسی، یکی از نشانه های نادر حاملگی مولار می باشد و بیشتر در حاملگی های با حجم زیادی از بافت های تروفوبلاست غیرطبیعی همراه است. پره اکلامپسی با فشارخون و پروتئینوری همراه است و در موارد کمی در بیماران با حاملگی مولار رخ می دهد. با توجه به اینکه در اکثر موارد حاملگی مولار در سه ماهه اول بارداری با سونوگرافی تشخیص داده می شود، در همه بیماران مبتلا به پره اکلامپسی در سه ماهه اول بارداری باید بیماری تروفوبلاست حاملگی مدنظر باشد. در این مطالعه یک مورد حاملگی مولار در هفته 6 بارداری همراه با پره اکلامپسی گزارش می شود.
معرفی بیمار: بیمار خانم 15 ساله پرایمی گراوید با 6 هفته تاخیر در عادت ماهیانه و افزایش تیتراژ β-HCG با تشخیص حاملگی مولار همراه فشارخون بالا، پروتئینوری و ادم اندام فوقانی به اورژانس زایشگاه دانشگاه علوم پزشکی مشهد در سال 1395 ارجاع گردید که طی بررسی ها، پره اکلامپسی تایید شد. بعد از کورتاژ، مول هیداتیفرم تشخیص داده شد. تشخیص پره اکلامپسی در زمینه حاملگی مولار برای وی داده شد. بعد از ساکشن کورتاژ مول و تخلیه، فشارخون بیمار به حد طبیعی رسید و ادم و سایر علائم بیمار نیز به تدریج بهبود پیدا کرد.نتیجه گیریپره اکلامپسی یکی از علائم نادر در حاملگی مولار می باشد و با توجه به این که در اغلب موارد حاملگی مولار در سه ماهه اول بارداری با سونوگرافی تشخیص داده می شود، توصیه می شود در همه بیماران که در اوایل حاملگی دچار علائم پره اکلامپسی می شوند، تشخیص مول هیداتیفرم مدنظر باشد.کلید واژگان: پره اکلامپسی، سه ماه اول حاملگی، مول هیداتیفرمIntroductionpreeclampsia is one of the rare symptoms of molar pregnancy and is more prevalent in pregnancies with large volumes of abnormal trophoblastic tissue. Preeclampsia is associated with hypertension and proteinuria and rarely occurs in patients with Hydatidiform mole. Since in most cases, molar pregnancy is diagnosed by sonography at first trimester of pregnancy, the possibility of gestational trophoblastic disease should be considered in all patients with preeclampsia in first trimester of pregnancy. The aim of this report is to introduce a case of hydatidiform molar pregnancy with preeclampsia in 6th weeks of pregnancy.
Case report: A 15-year-old primigravid female with 6 weeks of menstrual retardation and diagnosis of molar pregnancy with increase of β-HCG titers, proteinuria and upper extremity edema was referred to emergency of maternity ward of an academic hospital, Mashhad University of Medical Sciences in 2017. Preeclampsia was confirmed. After curettage, hydatidiform mole was diagnosed. Preeclampsia associated with molar pregnancy was diagnosed. After mole curettage, blood pressure reached to normal and edema and other symptoms were gradually improved.ConclusionPreeclampsia is one of the rare symptoms in molar pregnancy. Considering that in most cases molar pregnancy is diagnosed with ultrasound in the first trimester of pregnancy, it is recommended that hydatidiform mole should be considered in all patients with preeclampsia in early pregnancyKeywords: First trimester of pregnancy, Hydatidiform mole, Preeclampsia -
International Journal of Reproductive BioMedicine، سال شانزدهم شماره 6 (پیاپی 101، Jun 2018)، صص 417 -420مقدمه
در درمان نازایی تحریک تخمدان و افزایش میزان FSH از عوامل خطر ایجاد تومور گرانولوزای تخمدان محسوب می شوند، گرچه این مسئله به خوبی مشخص نشده است و نیاز به مطالعات بیش تری دارد. هدف از این مطالعه گزارش یک مورد تومور گرانولوزای تخمدان است که در جریان تحریک تخمدان مشاهده شد.
موردخانم 31 ساله ای با شکایت بزرگی شدید شکم به مرکز انکولوژی زنان دانشگاه علوم پزشکی مشهد در سال 1395 ارجاع شد. این بیمار به علت نازایی ثانویه در حین برنامه درمانی IVF علیرغم عدم حاملگی به مرور از یک ماه بعد از درمان دچار افزایش تدریجی شکم شده بود که به تدریج بیشتر شد و علیرغم بررسی های مکرر و درمان های متعدد سندروم تحریک تخمدان، این یافته بارزتر شد و در نهایت بدلیل افزایش مارکر inhibin در لاپاراتومی تجسسی، مرحله 3 سرطان تخمدان تشخیص داده شد و آسیب شناسی هم تومور گرانولوزای نوع جوانان را در این بیمار تایید کرد.
نتیجه گیریانتخاب صحیح بیمار جهت تحریک تخمک گذاری و کنترل دقیق آنان حین و بعد از درمان جهت تشخیص سرطان تخمدان روش مناسبی است.
کلید واژگان: تحریک تخمک گذاری، تومور گرانولوزا، سرطان تخمدانBackgroundOvarian superovulation and increased follicle-stimulating hormone concentration for infertility treatment may be the risk factors of developed granulosa-cell tumor. The aim of this report is to introduce a case of granulosa-cell tumor which was discovered after ovarian stimulation.
CaseA 31-yr-old woman with clinical presentation of massive abdominal distention was referred to the gynecology and oncology department of an academic hospital, Mashhad University of Medical Sciences in Aug 2017. She had the history of secondary infertility and was undergoing In Vitro Fertilization protocol and ovarian stimulation, but, the cycle was canceled. The patient suffered from gradual abdominal distention one month after the end of IVF procedure despite pregnancy failure. 2-3 months after management of the ovarian hyperstimulation syndrome, investigation revealed large ovarian mass and increased tumor marker inhibin. Exploratory laparotomy was performed and revealed stage III ovarian cancer. The final pathology report indicated juvenile granulosa cell tumor. So, optimal surgical staging and cytoreductive surgery without fertility preserving were perfumed. Chemotherapy was recommended due to the advanced stage of ovarian cancer. Unfortunately, she experienced metastatic diseases in pelvic and abdomen in less than six months; and currently is receiving the second and third line chemotherapy.
ConclusionPersistent ovarian enlargement or ascites during or after infertility treatment should be carefully considered and managed.
Keywords: Ovarian stimulation, Granulosa, cell tumor, Ovarian cancer -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، سال هفتاد و چهارم شماره 9 (پیاپی 189، آذر 1395)، صص 635 -639زمینه و هدفدرمان استاندارد بیماران با سرطان تخمدان مرحله بندی جراحی که لنفادنکتومی لگنی و پاراآئورتیک جزو اصلی درمان است. هدف از انجام مطالعه بررسی جراحی مرحله بندی و نقش لنفادنکتومی پاراآئورتیک در مرحله بندی جراحی در بیماران مبتلا به سرطان تخمدان در مرحله یک بیماری بود.روش بررسیمطالعه توصیفی از نوع آینده نگر کوهورت هم گروهی تحلیلی از آذر 1392 تا اسفند 1394 در بخش ژنیکولوژی انکولوژی بیمارستان قائم دانشگاه علوم پزشکی مشهد انجام شد. تمام بیماران با تشخیص سرطان تخمدان مراجعه کننده به این مرکز که تحت عمل جراحی مرحله بندی سرطان تخمدان و لنفادنکتومی سیستماتیک لگنی و لنفادنکتومی پاراآئورتیک قرار گرفته بودند مورد مطالعه قرار گرفتند. تمام اعمال جراحی توسط ژنیکولوژیست انکولوژیست انجام می شد. نقش لنفادنکتومی پاراآئورتیک در مرحله بندی جراحی سرطان تخمدان در مرحله یک بیماری مورد بررسی قرار گرفت.یافته هادر این مطالعه از مجموع 57 بیمار مبتلا به سرطان تخمدان واجد شرایط، 27 مورد در مرحله یک سرطان بودند و تحت عمل جراحی مرحله بندی سرطان تخمدان و سیستماتیک لنفادنکتومی لگنی و پاراآئورتیک قرار گرفتند، فقط یک بیمار غده لنفاوی مثبت در پاراآئورتیک داشت. متوسط غده های لنفاوی برداشته شده در لگن 9 عدد و در پاراآئورتیک هفت عدد بود. متوسط افزایش مدت زمان عمل جراحی 20 دقیقه و میزان ازدیاد خونریزی cm3 60 تخمین زده شد.نتیجه گیریجراحی سرطان تخمدان در مرحله یک بیماری بهتر است در مراکز ژنیکولوژی انکولوژی انجام شود و سیستماتیک لنفادنکتومی لگنی و پاراآئورتیک همراه جراحی مرحله بندی سرطان انجام شود.کلید واژگان: سرطان تخمدان، لنفادنکتومی، جراحی، مطالعه هم گروهی تحلیلیBackgroundSurgical staging is the standard treatment of ovarian cancer. Pelvic and para-aortic lymphadenectomy is the important part of the surgery. The aim of this study was to evaluate the effect of para aortic lymph node dissection in early stage of patients with ovarian cancer.MethodsThis descriptive cross-sectional cohort study was performed on all stage I of ovarian cancer patients admitted in department of gynecology oncology of Ghaem Hospital, Mashhad University of Medical Sciences in November 2012 to March 2014. Every patient with clinical early stage of ovarian cancer candidate to surgical treatment selected. All cases underwent surgical staging surgery with concurrent systematic pelvic and para-aortic lymphadenectomy. In laparotomy after identification of left and right iliac artery, all lymph nodes have been properly exposed and dissected as a part of a staging laparotomy. The dissection was continued up to the nodal tissues surrounding the aorta, and inferior vena cava, until inferior mesenteric artery lymphadenectomy level. The procedure performed only by gynecologist oncologist. In addition, we assessed other parameters such as operation time, estimated blood loss, associated mortality and morbidity and vascular injuries. Finally, the effect of para aortic lymph node dissection in early stage of ovarian cancer evaluated.ResultsAmong a total of 57 ovarian cancer patients, 27 of them apparent stage I disease cases were selected. Surgical staging surgery with concurrent systematic pelvic and para-aortic lymphadenectomy was carried for all of them. Positive para-aortic lymph node was found only in one case. The average number removed para-aortic lymph nodes in the pelvis was 9 and in para aortic was 7, respectively. In addition, 20 minutes increase in total length of operation time was observed duo to para-aortic lymphadenectomy. Also the rate increase in intra-abdominal hemorrhage rate was estimated 60 ml.ConclusionLymph node dissection will produce a significant benefit in accurate and complete surgical staging. Staging surgery in addition to systematic pelvic and para aortic lymph adenoctomy in early stage ovarian cancer is preferred in gynecologic oncology centers.Keywords: cross, sectional studies, lymphadenectomy, ovarian cancer, surgery
-
مقدمهتخمدان پلی کیستیک شایع ترین بیماری اندوکرین در خانم های سن باروری است. در این بیماران، مقاومت به انسولین از اختلالات شایع متابولیک می باشد. کمبود ویتامین D نیز از مشکلات شایع است. شواهدی وجود دارد که ویتامین D می تواند در حساسیت به انسولین و لذا کاهش سطح آندروژن ها مفید باشد.هدفهدف از انجام این مطالعه بررسی اثر ویتامین D در بهبود اختلالات متابولیک و تخمک گذاری در بیماران تخمدان پلی کیستیک بود.مواد و روش ها51 بیمار مبتلا به تخمدان پلی کیستیک که درمان نشده بودند، انتخاب و بصورت تصادفی به سه گروه تقسیم شدند. گروه ها تحت درمان با مت فورمین، کلسیتریول یا پلاسبو قرار گرفتند. شواهد تخمک گذاری در گروه ها با استفاده از سونوگرافی تخمدانی قبل و سه ماه بعد از درمان با یکدیگر مقایسه شدند. قند ناشتا، انسولین، مقاومت به انسولین، 25 هیدروکسی ویتامین D، هورمون پاراتورمون، سطوح آندروژن ها و تست تحمل قند با 75 گرم گلوکز قبل و بعد از درمان اندازه گیری و نتایج قبل و بعد با یکدیگر مقایسه شدند.نتایجسه بیمار درمان را ادامه ندادند. تنها 11 بیمار (22/9%) سطوح کافی ویتامین D داشتند. مت فورمین باعث کاهش معنی داری در وزن (0/027=p)، انسولین (0/043=p) و میزان مقاومت به انسولین (0/048=p) شد. کاهش معنی داری در هورمون پاراتورمون و فشارخون سیستولیک (به ترتیب 0/009=p و 0/029=p)و همچنین بهبودی در تخمک گذاری در گروه درمان شده با کلسیتریول دیده شد. هفت بیمار که قبل از درمان بدون تخمک گذاری بودند بعد از درمان با کلسیتریول تخمک گذاری را نشان دادند. در ایجاد تخمک گذاری کلسیتریول نسبت به دو نوع درمان دیگر تفاوت معنی دار داشت (0/02=p).نتیجه گیریشاید کلسیتریول نسبت به مت فورمین در ایجاد تخمک گذاری در بیماران مبتلا به تخمدان پلی کیستیک ارجح باشد.
کلید واژگان: تخمدان پلی کیستیک، تخمک گذاری، مقاومت به انسولین، ویتامین DBackgroundPolycystic ovary syndrome (PCOS) is the most common endocrine disorder in females of reproductive age. Insulin resistance is a frequent metabolic disturbance in PCOS. Vitamin D deficiency is a common problem. Accumulating evidence suggests that vitamin D has a role on insulin sensitivity so may contribute to reduction of hyperandrogenemia.ObjectiveThe aim was to determine the effects of vitamin D treatment in metabolic components and ovulation evidence in PCOS.Materials And MethodsFifty one untreated PCOS patients were randomly divided into three groups and treated with calcitriol, metformin, or placebo. Before and 3 months after treatment, ovulation evidence was assessed by ovarian trans abdominal sonography. Plasma fasting glucose, insulin, homeostasis model assessment insulin resistance (HOMA-IR), 25-hydroxyvitamin D, parathyroid hormone and androgen levels were measured before and after treatment. A 75gr glucose test was performed before and after treatment and two set of results was compared.ResultsThree patients did not continue this study. Only 11 patient (22.9%) had sufficient vitamin D levels (>30 ng/ml). Metformin caused a significant decrease in weight (p=0.027), insulin level (p=0.043), and insulin resistance (p=0.048). Systolic blood pressure and PTH significantly improved after calcitriol (p=0.029, p=0.009 respectively). An improvement in ovulation was detected after calcitriol and seven patients, without evidence of ovulation before treatment, illustrated ovulation after 3 months. Difference with calcitriol in ovulation was significant versus other two methods (p=0.02).ConclusionCalcitriol treatment in PCOS may be prior to metformin in ovulation induction.Keywords: PCOS, Ovulation, Vitamin D, Insulin resistance -
مقدمهبیماری تخمدان پلی کیستیک حدود 10 درصد زنان را تحت تاثیر قرار می دهد. کمبود ویتامین D در کل جوامع شایع است. با توجه به نقش ویتامین D در افزایش ترشح انسولین و کاهش مقاومت به انسولین و اثرات هیپرانسولینمی بر افزایش آندروژن ها، مطالعه حاضر با هدف تعیین اثرات ویتامین D در بیماران مبتلا به PCOS انجام شد.روش کاراین مطالعه کارآزمایی بالینی در سال 1389 در بیمارستان قائم (عج) بر روی 51 زن که معیارهای تشخیصی PCOS را داشتند انجام شد. افراد به صورت تصادفی به سه گروه تقسیم شده و تحت درمان با کلسیتریول (5/0 میکروگرم در روز)، متفورمین (1000 میلی گرم روزانه) و پلاسبو قرار گرفتند. پس از سه ماه بیماران از لحاظ بهبود تخمک گذاری و متابولیک مورد بررسی قرار گرفتند.یافته هااز 51 بیمار مورد مطالعه، 3 بیمار مطالعه را ادامه ندادند. تنها 11 نفر از بیماران (9/22%) دارای سطح 25 هیدروکسی ویتامین D کافی بودند. متفورمین سبب بهبود معنی داری در وزن (027/0=p)، سطح انسولین (043/0=p)، شاخص توده بدنی (019/0=p) و مقاومت به انسولین (048/0=p) شد. کلسیتریول سبب بهبود قابل توجهی در فشار خون سیستولی (029/0=p) و هورمون پاراتورمون (009/0=p) شد. درمان با کلسیتریول به میزان قابل توجهی سبب بهبود اوولاسیون در بیماران شد و 7 نفر از بیمارانی که قبل از درمان، تخمک گذاری نداشتند بعد از سه ماه درمان، شواهد تخمک گذاری را پیدا کردند. گر چه این تغییر در دو گروه دیگر نیز مشاهده شد ولی تفاوت درمانی با کلسیتریول در بهبود اوولاسیون با دو روش دیگر کاملا معنی دار بود (02/0=p).نتیجه گیریبه نظر می رسد درمان با ویتامین D در بیماران مبتلا به سندروم تخمدان پلی کیستیک در مقایسه با متفورمین در ایجاد تخمک گذاری ارجح می باشد.
کلید واژگان: تخمک گذاری، سندروم تخمدان پلی کیستیک، کلسیتریول، متفورمین، هیرسوتیسمIntroductionPrevalence of polycystic ovarian syndrome (PCOS) in reproductive age women is about 10 %. There is a lot of morbidity due to this syndrome. Vitamin D deficiency is a common problem in the world and especially in Iran. Because of probable role of activated vitamin D on induction of insulin secretion and reduction in insulin resistance and the effect of hyperinsulinemia on elevation of free androgens; we designed to evaluate the effect of active form of vitamin D on control of PCOS clinical and metabolic complications.MethodsThis clinical trial study was carried out in Ghaem hospital. 51 untreated PCOS patients randomly were divided into three groups. Treatment with calcitriol (0. 5mg)، metformin (1000 mg) and placebo were started for each group for three month. After three month assessment for improvement in clinical (improvement of ovulation) and metabolic status (fasting blood glucose، glucose tolerance test، insulin resistance and androgen levels) were performed.ResultsOnly 22. 9% of patients had sufficient vitamin D levels (>30 ng/ml). Treatment with metformin significantly decreased weight (p=0. 027)، insulin level (p=0. 043)، insulin resistance (p=0. 048) and BMI (p=0. 019). Systolic blood pressure and PTH significantly decreased after calcitriol therapy (p=0. 029، 0. 009 respectively). An improvement in ovulation was detected after calcitriol treatment and 7 patients without ovulation demonstrated ovulation features after treatment with calcitriol. Resumption of ovulation was observed in treatment with metformin and placebo but this changes were significantly more evident in calcitriol group (p=0. 02).ConclusionIt seems that treatment with calcitriol may be effective in management of PCOS and it may be better in ovulation induction than metformin therapy. -
زمینهبیماری کبد چرب غیر الکلی (NAFLD) احتمالا شایع ترین بیماری کبدی در سرتاسر دنیا است. در برخی از مطالعات همراهی بیماری سیلیاک با NAFLD گزارش شده، لذا با توجه به اهمیت بیماری سیلیاک، مطالعه ای برای بررسی فراوانی این بیماری در مبتلایان به بیماری NAFLD صورت گرفت.روش کاردر این مطالعه که بین مهر 86 تا مهر 87 انجام شد 80 بیمار مبتلا به NAFLD که هیچ ریسک فاکتور شناخته شده ای برای ابتلا به NAFLD نداشتند از جهت بیماری سیلیاک مورد بررسی قرار گرفتند. ابتدا آنتی بادی ضد ترنس گلوتامیناز بافتی (ATTG) به ELISA در این بیماران چک شد. سپس بیماران با ATTG مثبت تحت آندوسکوپی فوقانی با بیوپسی از قسمت دوم دئودنوم قرار گرفتند.یافته هااز 80 بیمار مورد مطالعه 6 بیمار ATTG (%7.5) ثبت داشتند در هر 6 بیمار آندوسکوپی با بیوپسی از دئودنوم انجام شد، در 2 بیمار (33.3%) بیوپسی دئودنوم نرمال بود. چهار بیمار (66.7%) پاتولوژی غیر طبیعی داشتند. دو بیمار مرحله مارش 1، یک بیمار مرحله مارش 2 و یک بیمار مرحله مارش 3 را در پاتولوژی نشان داد هیچکدام از بیماران فوق نیز علایم بیماری سیلیاک را نداشتند.نتیجه گیریبا توجه به شیوع نسبی ATTG مثبت در بیماران مبتلا بهNAFLD، ما توصیه می کنیم که در بیماران مبتلا به NAFLD که علتی برای آنها پیدا نشده، ATTG اندازه گیری شود و بیمارانی که سرولوژی مثبت دارند از نظر پاتولوژی نیز بررسی گردند.
کلید واژگان: بیماری کبد چرب غیر الکلی، بیماری سیلیاک، آنتی بادی ضد ترنس گلوتامیناز بافتی -
-
مقدمهاگر چه کانسر تیروئید نادر است ولی ندولهای تیروئید در جامعه شایع می باشند. با دانستن شیوع ندولهای تیروئید در یک جامعه و عوامل مساعدکننده آن قدرت برنامه ریزی های بهداشتی افزایش خواهد یافت. روش- ما شیوع ندولهای تیرئید را در 318 فرد (10 تا 70 ساله) که سابقه بیماری تیروئید نداشتند در بیمارستان قائم (عج) و دو بیمارستان خصوصی مشهد مورد بررسی قرار دادیم. افرادی که سابقه بیماری تیروئید داشتند و یا سابقه رادیشن داشتند و کسانی که در فامیل آنها بیماری تیروئید وجود داشت از مطالعه حذف می شدند. سونوگرافی در حالت خوابیده به پشت با پروب 7.5 مگا هرتز انجام می شد. در 57 نفر (17.9 درصد) از 318 نفر مورد مطالعه جمعا 82 ندول یافت شد. در 30 فرد (9.4 درصد) فقط یک ندول یافت شد، در 17 نفر (5.3 درصد) دو ندول، و در 10 نفر (3.1 درصد) سه یا چند ندول مشاهده شد. بیشتر ندولها (54.9 درصد) در سونوگرافی هیپواکو بودند. نتیجه- ندولهای تیروئید در زنان 40 سال به بالا بیشترین شیوع را داشتند و تفاوت قابل ملاحظه ای در شیوع ندولها در زنان و مردان در سنین بین 40 تا 60 سال مشاهده شد.
-
مقدمهبرای بررسی تنگی و قطع مجرا در مردان با کمک سونوگرافی و برای بررسی مقایسه ای سونواورتروگرافی و سونواورتروگرافی از بالا و از پایین با روش های مرسوم اورتروگرافی رتروگراد و اورتروگرافی از بالا و پایین این مطالعه انجام شده است.روش کاردر مدت 25 ماه، تعداد 35 بیمار (31 بیمار با تنگی مجرا و 4 بیمار با قطع مجرا) با سونوگرافی و اورتروگرافی مورد بررسی قرار گرفتند. سن بیماران بین 85-12 سال (متوسط 39 سال) متفاوت بود. طول تنگی، اسپونژیوفیبروز، طول قطع مجرا و رضایت بیماران با این دو روش بررسی شده است. همچنین نتایج اورتروسکوپی و جراحی مورد بررسی قرار گرفت.نتایجمیزان اسپونژیوفیبروز، شامل درجه A در یک نفر (3.2%)، درجه B در 12 نفر (38.7%)، درجه C در 11 نفر (35.4%)، درجه D در 2 نفر (6.4%)، درجه E در 2 نفر (6.4%) و در 3 نفر (9.6%) اسپونژیوفیبروزیس قابل ارزیابی نبود.
طول تنگی با سونوگرافی بهتر مشخص شده بود (P=0.000). تفاوت مهمی بین اندازه های گزارش شده توسط دو روش سونواورتروگرافی از بالا و از پایین و اورتروگرافی از بالا و پایین پیدا نشد. (P=0.18) بیماران از سونوگرافی از مجرا رضایت بیشتری نسبت به اورتروگرافی داشتند. (P=0.000)نتیجه گیریسونواورتروگرافی روشی ساده و در دسترس بوده و بیماران در معرض اشعه یونیزان قرار نمی گیرند. سونواورتروگرافی در تعیین طول تنگی دقیق تر از اورتروگرافی می باشد. درجه B شایع ترین فرم اسپونژیوفیبروز در مطالعه حاضر بود. بیماران رضایت بیشتری از سونواورتروگرافی نسبت به اورتروگرافی معمول داشتند. سونواورتروگرافی از بالا و از پایین در تعیین طول نقص در قطع مجرا می تواند کمک کننده باشد.
کلید واژگان: قطع، تنگی، مجرا، سونواورتروگرافی از بالا و پایین، سونواورتروگرافی، اورترال
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.