فهرست مطالب بهروز عزت پور
-
مقدمهواژینوز باکتریال، شایع ترین نوع واژینیت در زنان سنین باروری است که توسط معیارهای بالینی آمسل و یا سیستم نمره دهی میکروسکوپی ناجنت (رنگ آمیزی گرم) ، تشخیص داده می شود. مطالعه حاضر با هدف مقایسه معیارهای بالینی آمسل با روش استاندارد رنگ آمیزی گرم در تشخیص واژینوز باکتریال انجام شد.روش کاراین مطالعه تجربی به منظور مقایسه معیارهای بالینی آمسل با روش استاندارد رنگ آمیزی گرم در تشخیص واژینوز باکتریال در سال 95-1394 بر روی 100 زن متاهل مراجعه کننده به درمانگاه های زنان شهر خرم آباد انجام شد. سیستم نمره دهی ناجنت به عنوان روش تشخیصی استاندارد طلایی واژینوز باکتریال در نظر گرفته شد. حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت و ارزش اخباری منفی معیارهای آمسل با سیستم نمره دهی ناجنت مقایسه گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 20) انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.یافته هامیانگین سن، طول مدت ازدواج، سن اولین قاعدگی و اولین بارداری واحدهای پژوهش به ترتیب 93/8±96/31، 50/3± 96/18، 85/0±99/12 و 84/3±03/20 سال بود. در ارزیابی ارزش تشخیصی سیستم نمره دهی ناجنت در مقایسه با معیارهای آمسل، معیارهای آمسل دارای حساسیت 100%، ویژگی 46%، ارزش اخباری مثبت 5/92% و ارزش اخباری منفی 100% بود.نتیجه گیریمعیارهای آمسل به اندازه سیستم امتیازدهی ناجنت در تشخیص این عفونت دقت ندارند و رنگ آمیزی گرم برای تشخیص صحیح واژینوز باکتریال نیاز است.کلید واژگان: رنگ آمیزی گرم, سیستم نمره دهی ناجنت, معیار آمسل, واژینوز باکتریال}IntroductionBacterial Vaginosis is the most common type of vaginitis in women of reproductive age which is diagnosed by Amsel’s clinical criteria and the Nugent microscopic scoring system (Gram stain). This study was performed with aim to compare Amsel clinical criteria with standard method of Gram stain for diagnosis of bacterial vaginosis.MethodsThe experimental study was conducted to compare Amsel's clinical criteria with standard gram stain method for diagnosis of bacterial vaginosis on 100 married women referred to women clinics of Khorramabad in 2015-2016. Nugent scoring system was considered as the gold standard method for diagnosis of bacterial vaginosis. Sensitivity, specificity, positive predictive value, and negative predictive value of Amsel's criteria was compared with those of the Nugent scoring system. Data was analyzed by SPSS software (version 20). P<0.05 was considered statistically significant.ResultsThe mean of age, duration of marriage, age of the first menstruation and first pregnancy were 31.96 ± 8.93, 18.96 ± 3.50, 12.99± 0.85, and 20.03 ± 3.84 years. In the evaluation of diagnostic value of the Nugent scoring system in comparison with the Amsel's criteria, Amsel's criteria had sensitivity 100%, specificity 46%, positive predictive value 92.5%, and negative predictive value of 100%.ConclusionAmsel's criteria are not as accurate as the Nugent scoring system in the diagnosis of this infection and Gram staining is needed to correctly diagnose bacterial vaginosisKeywords: Amsel's criteria, Bacterial vaginosis, Gram staining, Nugent scoring system}
-
مقدمهسیستینوری یکی از اولین اختلالات متابولیسمی توصیف شده توسط گارود می باشد که با افزایش ترشح سیستین، آرژنین، لیزین و اورنیتین به درون ادرار مشخص می شود. دو ژن در ارتباط با بیماری شناخته شده است: ژن 1A3SLC (3/16p2) کد کننده ی زیر واحد سنگین rBAT، متعلق به ترانسپورتر کلیوی +،0b و ژن 9A7SLC (1/13q19) که زیر واحد سبک ترانسپورتر را کدگذاری می کند. بیماران با دو جهش در ژن 1A3SLC به عنوان نوع A، بیماران با دو جهش در ژن 9A7SLC به عنوان نوع B شناخته می شوند. بیماران با سیستینوری نوع AB دارای یک جهش در ژن 1A3SLC و یک جهش در ژن 9A7SLC می باشند. با وجود توزیع اختصاصی جهش در جمعیت های خاص، مطالعات محدودی در خاور میانه صورت گرفته است. این مطالعه نتایج بررسی ژنتیکی در بیماران مبتلا به سیستینوری در ایران را ارایه می دهد.روش ها30 بیمار تحت عمل جراحی برداشت سنگ کلیه، توسط پزشک متخصص اورولوژیست با تشخیص سنگ های سیستینی انتخاب شدند. بیماران برای تعیین جهش، با استفاده از روش های ARMS (Amplification refractory mutation system) و PCR-RFLP (Polymerase chain reaction-Restriction fragment length polymorphism) مورد بررسی قرار گرفتند.یافته هادر مجموع چند واریانت اعم از بد معنی، پلی مورفیسم، هم معنی و واریانت اینترونی یافت شدند؛ اما جهش های شایع مطالعات دیگر، در بیماران این مطالعه یافت نشدند.نتیجه گیریشاید بتوان این مطالعه را تاییدی بر اثر نژادی روی توزیع جهش ها در بیماری سیستینوری دانست. امید آن می رود که این مطالعه بتواند در درک ژنتیک مولکولی بیماران سیستینوری در ایران روشنگر باشد.
کلید واژگان: جهش, سیستینوری, ایران} -
مقدمه و هدفدر سال های اخیر طب تکمیلی جهت مهار درد و عفونت دندان، قطره گیاهی دنتول را به بازار عرضه کرده است. با توجه به مصرف بی رویه مسکن های شیمیایی و عوارض جانبی آن ها، موضوع سلامت فرد و توسعه آن در جامعه، و میزان آگاهی، نگرش و رفتار مثبت افراد جامعه و هم چنین دندان پزشکان به عنوان متولیان این امر، نسبت به مصرف قطره گیاهی دنتول و میزان تقاضای آن ها جهت مصرف و تجویز این دارو بسیار حائز اهمیت است.مواد و روش هاپژوهش از نوع مطالعه مقطعی به روش پیمایشی با استفاده از پرسش نامه بوده است. اعتبار و پایایی پرسش نامه بر اساس اعتبارسنجی محتوایی و آزمون مجدد و آلفای کرونباخ سنجیده شد. روش نمونه گیری در جامعه آماری اول (مردم ساکن شهر خرم آباد) خوشه ای چند مرحله ای و در جامعه آماری دوم (دندان پزشکان سطح شهر) به دلیل محدودیت سرشماری انجام گرفت. از روش های آماری توصیفی ( توزیع فراوانی و درصد) و روش های آماری تحلیلی ( آزمون کای اسکوئر، ضرایب همبستگی و غیره) استفاده گردید.نتایج و بحثدر نمونه های به دست آمده از مردم شهر خرم آباد نتایج نشان داد، آگاهی مردم نسبت به قطره گیاهی دنتول کم بوده (8 /59 درصد) و همین امر سبب شده که اکثر آن ها نگرش خاصی نسبت به این قطره نداشته باشند (1/74 درصد). بیشتر آن ها از داروهای مسکن شیمیایی برای تسکین درد استفاده نموده اند (5/75 درصد)، هم چنین دندان پزشکان برای درمان درد (1/71 درصد) بیماران خود بیشتر داروهای شیمیایی تجویز کرده اند و 1/87 درصد آنان هرگز این قطره گیاهی را برای درمان عفونت دندان تجویز نکرده اند. طبق یافته های این مطالعه، سطح آگاهی مردم نسبت به این قطره پایین بوده و درصد ناچیزی از این افراد جهت کنترل درد دندان از قطره دنتول استفاده می نماید. هم چنین در جامعه دندانپزشکان با سطح آگاهی متوسط و نگرش مثبت تر نسبت به این قطره، میزان تجویز آن جهت کنترل درد و عفونت دندان بسیار ناچیز بود.توصیه کاربردی/ صنعتیاطلاع رسانی و تبلیغات در سطح جامعه و ترویج مصرف داروهای طبیعی جهت معرفی و ارتقاء سطح آگاهی دندان پزشکان و مردم از اهمیت ویژه ای برخوردار است.کلید واژگان: آگاهی, نگرش, رفتار, قطره گیاهی دنتول}Background & AimIn recent years, complementary therapies deliver a medicinal drop named ‘dentol’ for pain controlling and tooth infection. According to the excessive consumption of chemical drugs and their side effects, the subject of human health and its development in society and the level of awareness, insight and positive behavior of people and also dentists as the trustees of the society toward the usage of dentol and its demand for consumption and prescription of this drug is of great importance.
Experimental: This study was a kind of cross-sectional using a survey method and questionnaire. Its validity and reliability was measured according to content accreditation, test-retest and Alpha Cronbach. The sampling method in first population (habitant of Khoramabad) was multistage cluster and in second one (dentists of Khoramabad) was polling because of some limitations. The descriptive-statistical and analytical-statistical (χ2, correlation coefficient etc) methods were used.Results & DiscussionSamples taken from people showed that their awareness from dentol was very low (59.8 %) and it is why most of them have no special insight to it (74.1%). Most of them use chemical painkillers for alleviation (75.5%). Dentists prescribed chemical drugs for their sick mostly (71.1%) and 87.1% of them never prescribed dentol for tooth infect. According to the findings, the awareness level of people to this drug is low and just few of them use it. In dentists having medium awareness and more positive insight to it, prescribe it a little.
Industrial and practical recommendations: Advertising and giving information to people and encouraging them to use natural drugs for introducing and promotion of awareness level of dentists and people is very important.Keywords: Awareness, Insight, Behavior, Herbal drugs} -
مقدمهاختلال افسردگی از شایع ترین و ناتوان کننده ترین سندرم های روانپزشکی است. از آنجا که نتایج تحقیقات حاکی از وجود ارتباط معنی داری بین کاهش سطح امگا 3 و خلق افسرده است، بر آن شدیم تا تاثیر امگا3 بر درمان افسردگی بیماران افسرده را مورد بررسی قرار دهیم.مواد و روش هامطالعه حاضر یک کارآزمائی بالینی است که بر روی80 بیمار افسرده مراجعه کننده به درمانگاه تخصصی اعصاب و روان انجام گرفت. بیماران بطور کاملا تصادفی یک سوکور در دو گروه تحت درمان با امگا 3 و نورتریپتلین قرار گرفتند. کلیه بیماران در هفته های4، 8 و 12 مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات پس از جمع آوری مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.بحث و نتیجه گیریبا توجه به یافته های تحقیق مبنی بر تاثیر امگا 3 و با عنایت به بی ضرر بودن استفاده از این داروها پیشنهادمی گردد از داروهای فوق در افسردگی های غیرسایکوتیک به عنوان خط اول درمان استفاده گردد.یافته هانتایج تحقیق نشان داد که میانگین نمره افسردگی بک در هر دو گروه تحت مطالعه در هفته های 4، 8 و 12 به میزان قابل توجهی کاهش داشته و میزان عملکرد بیماران بهبود یافته است. آزمون آماری Repeted measures تفاوت معنی داری (001/0 >p) در میانگین نمرات سطح افسردگی و عملکرد بیماران دو گروه قبل از مداخله درمانی و هفته های 4، 8 و 12 (ماه های اول، دوم و سوم) بعد از شروع درمان، نشان داد. بین تاثیر داروها در دو گروه تفاوت معنی داری بدست نیامد.
کلید واژگان: افسردگی, امگا3, اختلالات روانپزشکی}Depression disorder is one of the most common mental diseases which causes psychiatric frequent disabilities. As results of researches imply that there exists a relationship between Omega3 and depression, we decided to do the present study to investigate the effect of Omega3 on depression.Materials And MethodsThe present study is a clinical trial which included 80 patients selected randomly. The subjects were interviewed by a psychiatrist and Beck inventory was administered to measure the degree of their depression. The data were collected and analyzed.ResultsThe findings indicated that the average grade obtained from Beck inventory in the both groups treated with Omega3 and Nortriptyline during a 3- month period was decreased remarkably. Also the patients 'performances improved during this period. Statistical Analysis showed a significant relationship among average grade in Beck inventory and performance level gained by the patients.ConclusionBased on the research findings and the proved effects of Omega3 on the treatment of depression, it is recommended that these should be prescribed for non psychotic depression as the first stage of treatment. -
زمینه و هدفهمانطور که می دانیم مشکلات زیادی در درمان بسیاری از تومورها وجود دارد و مطالعات زیادی برای یافتن ترکیبات ضد توموری مناسب در کشورهای مختلف انجام می شود. در همین راستا این مطالعه جهت بررسی اثر ضد سرطانی عصاره های چای سبز و زیتون بر میزان لیز رده سلولی سرطانی پستان (BT474) انجام شد.روش کارابتدا عصاره های آبی چای سبز و اتانولی زیتون تهیه شدند. سپس با استفاده از روش سنجش آنزیم لاکتات دهیدروژناز میزان لیز سلولی یا سیتوتوکسیسیتی آنها در غلظت ها و زمان های مختلف بر روی سلول ها بررسی شد هر آزمایش 3 بار تکرار شد و نتایج برای هر تیمار بصورت میانگین ± انحراف معیار بیان گردید. اختلاف آماری بین تیمارها توسط آزمون تی بررسی شد و 05/0 > p به عنوان معنی دار در نظر گرفته شد.یافته هادر مورد عصاره چای سبز با افزایش غلظت، درصد کشندگی یا لیز سلولی در 8 و 24 ساعت پس از تیمار کاهش یافت. بیشترین درصد لیز سلولی توسط عصاره زیتون در غلظت 1 میلی گرم در دسی لیتر (85%) مشاهده گردید درصد لیز در سلول های تیمار شده با عصاره زیتون وابسته به غلظت بوده و با افزایش غلظت بیشتر می شد. از نظر آماری درصد لیز سلولی عصاره زیتون در 24 ساعت تیمار با درصد لیز در 8 ساعت تیمار (83%) تفاوت معنی داری نداشت. اما مقایسه نتایج لیز سلولی عصاره چای سبز در 8 ساعت و 24 ساعت تیمار در غلظت های 01/0 و 1/0 میلی گرم در دسی لیتر تفاوت معنی داری نشان داد (000/0=p)نتیجه گیریاین مطالعه نشان داد که دو عصاره زیتون و چای سبز به صورت خام دارای اثر لیز سلولی روی رده سلولی BT474 هستند. عصاره زیتون اثر شدیدتری در مقایسه با عصاره چای سبز نشان داد که با افزایش غلظت اثر آن نیز افزایش می یافت.
Background And ObjectivesThere are many problems in treatment of different kinds of tumors. Many studies were carried out for finding suitable antitumor materials in different countries. The aim of this study is to evaluate the antitumor effects of olive and green tea extracts on human breast tumor cell line (BT474).MethodsWater and ethanol extracts of green tea and olive were prepared. BT474 cells were treated with determinded concentration of extracts at different incubation times and cell lysis was measured using the lactate dehydrogenase enzyme assay. Experiments were repeated 3 times and the results expressed as means ± standard deviation. Statistical analysis were performed by t-test and p ≤ 0.05 considered as significant.ResultsIncreasing the concentration of green tea in 8 and 24 h exposures decreased cell lysis or killing percentage of treated cells. Olive extract in 1mg/dL concentration showed highest percent (85%) of cell lysis. Cell lysis effect of olive extract treatments was dose-dependent and increased in higher concentrations. There were no significant difference in killing effect of olive extract between 8 and 24 h incubation time (consequently 83% and 85%). But at the same incubation periods the difference between percent of cell lysis in the presence of green tea extracts (0.01 and 0.1 mg/dL) was significant. (p =0.000).ConclusionsOur results indicated that crude olive and green tea extractions have exerted lytic effects on BT 474 lines. Olive extract have higher cytotoxicity than green tea. Cytotoxicity of olive extract was dose-dependent. -
با توجه به بررسی های صورت گرفته تحقیقات اندکی در مورد ترکیبات فرار گیاه گاوزبان اروپایی گزارش شده است. هدف از انجام این تحقیق بررسی ترکیبات فرار موجود در پیکره رویشی، گلبرگ و روغن بذر این گونه در استان لرستان می باشد.مواد و روش هااستخراج اسانس از گلبرگ ها به روش تقطیر با آب مقطر و با دستگاه کلونجر انجام شد. آنالیز و شناسایی ترکیبات فرار گلبرگ با استفاده از دستگاه GC/MS صورت پذیرفت. استخراج و شناسایی ترکیبات فرار پیکره رویشی با استفاده از روش جدید SPME صورت گرفت. استخراج روغن بذر با استفاده از روش Cold-Press انجام شد. سپس شناسایی و اندازه گیری ترکیبات روغن توسط دستگاه GC/MS انجام گردید.یافته هادر گلبرگ ها فقط ترکیب کارواکرول، در پیکر رویشی سه ترکیب بتا یونن، تترادکان و دکانال و در روغن بذر گاوزبان 16 ترکیب استخراج و شناسایی شد. مهمترین ترکیبات شیمیایی تشکیل دهنده روغن بذر گاوزبان اروپایی شامل، ان ان- دی متیل اتانول آمین، بتا دی گلیکوزید3-6-گلوکورونو متیل، بنزآلدهید- 4 متیل، 3-هیدروکسی تترافوران، هگزا دکانوئیک اسید، هپتانوئیک اسید، گاما بوتیرولاکتون و اتیل اکتا دک 9- انوات می باشند. این ترکیبات 63.4 درصد از کل ترکیبات روغن بذر را تشکیل داده است و 7 ترکیب باقی مانده فقط 9.5 درصد از کل ترکیبات شیمیایی روغن بذر را شامل می شود. همجنین یک ترکیب ناشناخته (27.1 درصد) در روغن بذر گاوزبان اروپایی شناسایی گردید.بحث و نتیجه گیریبا توجه به نتایج به دست آمده از این تحقیق مواد فرار درصد کمی از ترکیبات گلبرگ و پیکره رویشی گیاه دارویی گاوزبان اروپایی را تشکیل داده است. همچنین روش Cold-Press یک روش سریع و ساده برای استخراج و شناسایی ترکیبات شیمیایی روغن بذر گیاهان می باشد.
کلید واژگان: گاوزبان اروپایی, ریز استخراج با فاز جامد, Cold Press, کرماتوگرافی گازی, طیف سنج جرمی}There is a few reported about the volatile oil component of petal, herbal and component of seed oil of borage. This research worked carried out for analysis and identification the volatile oil in herbals, petals, and seed oil compositions of Borago officinalis L. in Lorestan province.Material And MethodsExtraction of essential oil from petals carried out using steam distillation by Clevenger apparatus. The new SPME-GC/MS method is used for extraction and identification of volatile oil compounds in the herbal of borage. The oil of the seeds was extracted using a Cold-press method. The identification of chemical composition of extracted oil was carried out by GC/MS apparatus.ResultsIn petals of Borage only Carvacerol component, and in the herbal of Borage three components Carvacrol, Bisabolone oxide and 2-Phenylethyl benzoate, extracted and identified respectively. In the seed oil of borage 16 different components were separated and identified. The following components had the highest amount in seed oil: Hexadecane, N, N-dimethylethanolamine, Beta-d-glycoside, 3, 6-glucurono-methyl, Benzaldehde, 4-methyl 3-Hydroxytetrahydrofuran, Hexadecanoic acid, Heptanoic acid, Gamma butyrolactone and Ethyl octadec-9-enoate are the major components respectively. These components contain 63.4% of all components in borage seed oil and the 7 residual components only 9.5% all of the components in borage seed oil. Also one unknown (27.1%) component identified.ConclusionUsing result obtained from this research the volatile oil a few amounts of the borage chemical composition. The results show that the seed oil of this species can be used for medicinal preparation. Cold Press method was found to be rapid and simple for identification of seeds oil components.Keywords: Borago officinalis L, SPME, Cold Press, Essential oil, GC, MS} -
سیسپلاتین یک داروی مهم ضد نئوپلاسم است که نفروتوکسیسیتی عارضه اصلی آن محسوب می شود و مصرف آن در شیمی درمانی سرطان را محدود می سازد. از آنجائیکه رادیکالهای آزاد اکسیژن تا حد زیادی مسوول نفروپاتی ناشی از سیسپلاتین هستند، اثرات تجویز خوراکی عصاره اتانولی برگ زیتون (OLE) بعنوان یک آنتی اکسیدان گیاهی بر نفروتوکسیسیتی ناشی از این دارو مورد بررسی قرار گرفت.مواد و روش ها21 رت نر بالغ به سه گروه تقسیم شدند: گروه «OLE75+CP» (تجویز خوراکی 14 روزه mg/kg75 OLE قبل از تجویز داخل صفاقی mg/kg5 سیسپلاتین)، گروه«Water +CP» (تجویز خوراکی 14 روزه آب قبل از تجویز سیسپلاتین) و گروه «Water+Saline» (مانند گروه قبلی فقط تجویز سالین بجای سیسپلاتین). نمونه های پلاسما 72 ساعت بعد از تزریق سیسپلاتین جمع آوری شدند و نمونه های ادرار از قبل از خونگیری بمدت 24 ساعت جمع آوری گردیدند. کراتینین و اوره پلاسما، کسر دفع سدیم و پتاسیم، کلییرانس کراتینین و وزن نسبی کلیه ها در گروه های مختلف بعنوان شاخصهای عملکرد کلیه مورد سنجش قرار گرفتند.یافته هاسیسپلاتین منجر به اختلال معنی دار در همه این شاخصهای عملکرد کلیه شد. تجویز خوراکی OLE باعث کاهش معنی دار کراتینین و کسر دفع پتاسیم شد و کاهش میزان اوره پلاسما در گروه «OLE75+CP» نسبت به گروه «Water+CP» در مرز معنی داری بود (08/0p=). سایر شاخصهای عملکرد کلیه بین دو گروه اخیر تفاوت معنی داری نداشتند.بحث و نتیجه گیریتجویز خوراکی 14 روزه دوز پایین نمونه یی از عصاره برگ زیتون (بطور خاص حاوی اولئوروپئین بالا)، می تواند بطور نسبی نفروتوکسیسیتی ناشی از سیسپلاتین را در رتها کاهش دهد. اثر دوزهای بالاتر عصاره میبایست در تحقیقات بعدی بررسی شود.
کلید واژگان: سیسپلاتین, نفروتوکسیسیتی, عصاره برگ زیتون, اولئوروپئین, رادیکالهای آزاد اکسیژن}Cisplatin is a major anti-neoplastic agent which nephrotoxicity is its main side effect and limits its usage in cancer chemotherapy. Reactive oxygen species (ROS) are highly responsible for cisplatin induced nephropathy, so we determined the effects of oral administration of ethanolic olive leaf extract (OLE) as a plant antioxidant on nephrotoxicity of this drug.Material And Methods21 adult male wistar rats were divided to 3 groups: “OLE75+CP” group [14 days of oral administration of OLE (75mg/kg) before i.p. injection of 5mg/kg cisplatin], “Water+CP” group [14 days of oral administration of water before i.p. injection of cisplatin] and “Water+Saline” [As previous group with administration of saline instead of cisplatin]. Plasma samples were collected 72h after cisplatin injection and Urine samples were collected for 24h before blood sampling. Plasma creatinine (PCr) and urea, fractional excretion of Na and K, creatinine clearance and relative kidney weights were determined in various groups as kidney function tests.ResultsCisplatin led to significant deterioration of all of this kidney function tests. Oral aministration of OLE significantly reduced PCr and fractional excretion of K. Plasma urea level was lower in “OLE75+CP” than Water+CP” group with a marginally significant level (p=0.08). Other kidney function tests were not significantly different between these 2 groups.ConclusionLow dose oral administration of an olive leaf extract preparation (especially enriched in oleuropein) for 14 days could partially reduce cisplatin induced nephrotoxicity in rats. The effects of higher doses of the extract remains to be investigated.Keywords: Cisplatin, nephrotoxicity, Olive leaf extract, oleuropein, Reactive oxygen species} -
مقدمهتریکومونیازیس یکی از شایعترین بیماری های مقاربتی در سراسر جهان است که توسط انگل تریکوموناس واژینالیس بوجود می آید. با توجه به افزایش شیوع آن و گزارشات روز افزون موارد مقاومت به مترونیدازول، نیاز به یافتن دارویی مناسب و حتی المقدور گیاهی ضروری به نظر میرسد. اسطوخودوس یکی از گیاهان دارویی است که اثرات درمانی ضد میکروبی، ضد ویروسی و ضد انگلی آن به اثبات رسیده است.مواد و روش هاتهیه اسانس به روش تقطیر(Hydrodistilation) انجام شد و پس از کشت انگل تریکوموناس واژینالیس با استفاده از محیط کشتTrichomona Modified CPLM Medium Base، انگل در لوله های ده تایی حاوی محیط کشت فوق الذکر، مترونیدازول، دی متیل سولفوکساید(DMSO)، اسانس های 1/0، 01/0، 001/0، گیاه اسطوخودوس در DMSO قرار داده شد و میزان اثرگذاری آنها در زمان های صفر(آغاز مجاورت) و به فواصل 15 دقیقه ای، تا 2 ساعت و سپس در ساعات(3، 4، 5، 6، 12، 24، 48، 72) به صورت کاملا ناآگاهانه از نظر زنده ماندن و تحرک بررسی شدند.
یافته های پژوهش: نتایج پژوهش نشان داد که انگل ها تا 48 ساعت در محیط کشت Trichomonas Modified CPLM Medium Base زنده باقی ماندند و در مجاورت داروی مترونیدازول دو ساعت بعد و در محیط DMSO بعد از 5 ساعت از بین رفتند. غلظت 1/0 درصد اسانس اسطو خودوس در مدت 90 دقیقه تمامی انگلهای زنده را از بین برد، در صورتی که این زمان برای غلظت 1%، 120 دقیقه و برای غلظت 001/0، شش ساعت به طول انجامید.بحث و نتیجه گیریبا لحاظ نمودن این نکته که اسانس اسطوخودوس اثر قابل ملاحظه ای روی تریکوموناس واژینالیس دارد، نویسندگان بر استفاده گیاه به صورت In vivo بر روی انگل در مطالعات بعدی تاکید دارند.
IntroductionTrichomoniasis is considered a common inter-sexual disease caused by trichomonas vaginalis parasite all over the world. Thus, considering the increasing reports of its spread as well as its resistance to metronidazole, it seemed necessary to find a possible herbal drug for the case. Accordingly, An In vitro investigation was carried out to determine the anti trichomonas vaginalis activity of essential oil of Lavandula angyustifolia which is commonly used in traditional medicine.Materials and MethodsParasite collection was accomplished by obtaining contaminated soap of vagina from trichomonal women as well as cultivating the Trichomonas Modified CPLM Medium Base(TMCPLM). Identification was done through direct smear. Essential oil was prepared by hydro-distillation; then, the parasites were added to the 10 test-tubes containing TMCPLM, metronidazole, dimetyl solfoxide(DMSO), and essential oil with concentration of (0.1,0.01,0.001) to determine the effects of these concentrations in 15 min. interval times for 6 hours.FindingsFindings suggested that Trichomonas vaginalis could remain alive in Trichomona Modified CPLM Medium Base for 48 hours, in presence of metronidazole for 2 hours and TMCPLM for 5 hours. Also, the results indicated that essential oils at concentration of 0.1 and 0.01 were effective at the beginning of inoculation as well as at the concentration of 0.001 hours respectively.ConclusionThe investing authors suggest, further investigations to be carried out to check a more exact effect of anti- trichomonas vaginalis activity of Lavandula angyustifolia essential oil under In vivo condition to recommend it as a therapeutic medicine, if positive results proved. -
مقدمهتوکسوپلاسما گوندی یک انگل بیماریزای منتقله از راه غذا است که از طریق مصرف گوشت و عمدتا«گوشت گوسفند و خوک آلوده- بوسیله اوسیست های دفع شده در مدفوع گربه، انسان را آلوده می سازد. آلودگی در انسان می تواند باعث ناهنجاری های جنینی شدید،گرفتاری های چشم ویا آنسفالیت گردد. ابتلا به توکسوپلاسموزیس در دوران حاملگی خصوصا در دام اغلب منجر به سقط و لطمات اقتصادی قابل ملاحظه ای خواهد شد.هدف از این مطالعه بررسی این نکته است که آیا ایمونیزاسیون بوسیله آنتی ژنهای سطحی توکسوپلاسما گوندی می تواند باعث محافظت موش در برابر عفونت با این انگل شود؟.مواد و روش هاجهت انجام برنامه ایمن سازی از سویه بسیار بیماریزای RHدر مطالعه استفاده شد. آنتی ژنهای سطحی تاکی زوئیت ها که در محیط کشت تکثیر یافته بودند با استفاده از MEGA-10- یک دترجنت غیر یونیک - جدا شدند.گروه های 17تایی موشهای نر به دو صورت داخل صفاقی و زیر جلدی به فواصل ده روز،دو بار این آنتی ژن را دریافت کردند. 21 روز پس از دریافت آخرین دوز، نمونه خون نیمی از موشها جهت انجام آزمایش IFAT گرفته شد و باقیمانده موشها تعداد 2000 تاکی زوئیت زنده و فعال سوش کشنده RH را به صورت داخل صفاقی دریافت کردند..یافته هانتایج حاکی از افزایش تیتر آنتی بادی بعد از برنامه ایمونیزاسیون بود(05/0> p). نتایج بقای موشها پس از انجام آزمایشات (challenge) نیز نشان دهنده اختلاف معنی دار بین گروه های آزمایش (ID،IP) با گروه شاهد بود (05/0>p)..بحث و نتیجه گیریادجوانت ها نقش مهمی را در برنامه های ایمن سازی ایفا می کنند.در هر صورت استفاده از ادجوانت های مناسب از قبیلISCOM مجموعه های محرک سیستم ایمنی(Immune Stimulating Complexes) و پروتئین های سطحی تاکی زوئیت توکسوپلاسما گوندی از قبیل P30 برای تحریک بهتر پاسخهای ایمنی سلولار و طبیعی پیشنهاد می گردد.
کلید واژگان: ایمونیزاسیون, آنتی ژنهای سطحی, تاکی زوئیت, توکسوپلاسماگوندیی, MEGA, 10}Study of resistance to Toxoplasmosis using Tachizoites surface antigens of Toxoplasma gondii in vivoTaoxoplasma gondii is an important food-borne parasite transmitted primarily from animals to humans through meat consumption, mainly pork and lamb, as well as through oocysts shed by cats. Infection in humans can cause severe fetal malformations, ocular complications or encephalitis. Toxoplasmosis infection during pregnancy, especially in sheep, often results in abortion, representing considerable economic loss.The aim of this study was to investigate whether Toxoplasma gondii surface antigens can protect experimental mice against T. gondii infection.Materials And MethodsTo immunize experiments, we evaluated a virulent strain (RH) for challenge experiments.Surface antigens recovered from tachyzoites in RPMI-1640 culture with MEGA-10. Groups of 17 male mice were intraperitoneally (i.p.) & intrapdermal(i.d) immunized with 2 doses at 10 day intervals. Blood samples were collected from tail veins 21 days after last immunization. Antibody was detected using IFAT. 21 days after the last immunization, both groups were challenged (i.p.) with 2 × 103 RH strain tachyzoites.ResultsThe results showed an increase of antibody levels after each immunization.Finding showed that immunized mice had longer survival than mice from the control group.ConclusionAdjuvants play an important role in the efficacy of immunizations.However,suggested that with use of other adjuvants(ISCOM)and surface proteins(P30) for better stimulating the humoral and cellular immune responses. -
پروپرانولول راسمیک، بتا بلوکری از خانواده آریل اوکسی پروپانول آمینها بوده که باعث مهار تحرک اسپرم شده و به عنوان یک کنتراسپتیو اسپرم کش در نظر گرفته می شود. با توجه به اثر مهاری دکس پروپرانولول (ایزومر راست گرد پروپرانولول) بر روی فعالیت حرکتی اسپرم، تصمیم گرفته شد که به عنوان یک داروی جدید اثر دکس پروپرانولول بر روی رشد تریکوموناس واژینالیس مورد بررسی قرار گیرد. با جمع آوری سوآبهای آغشته به ترشحات آلوده واژن از زنان مبتلا به تریکومونیازیس و کشت انگل در محیط TYIS-33، انبوه سازی انگل انجام شد...
کلید واژگان: تریکوموناس واژینالیس, دکس پروپرانولول, رشد انگل, IC50, MIC}
بدانید!
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.