بهروز عطارباشی مقدم
-
زمینه و هدف
سندرم پیریفورمیس، یک اختلال عصبی عضلانی است که عمدتا در نتیجه اعمال فشار بر عصب سیاتیک توسط عضله پیریفورمیس ایجاد می شود. این مطالعه مروری با هدف تعیین تحقیقات انجام گرفته در زمینه مداخلات فیزیوتراپی و مقایسه میزان اثربخشی آن ها بر علایم بیماران مبتلا به سندرم پیریفورمیس انجام گرفت.
مواد و روش هادر مطالعه مروری حاضر، مقالات مرتبط با تاثیر درمان های فیزیوتراپی در سندرم پیریفورمیس در پایگاه های اطلاعاتی PubMed، Scopus و Web of Science در بازه زمانی 1980 تا آگوست 2020 میلادی جستجو شد. از کلمات کلیدی سندرم پیریفورمیس، درمان دستی، کشش عضلات و الکتروتراپی به عنوان کلیدواژه استفاده شد. به علاوه منابع موجود در مقالات نیز مورد استفاده قرار گرفتند. پس از مطالعه 752 مقاله احتمالی و حذف موارد غیر مرتبط در نهایت 10 مقاله کارآزمایی بالینی انتخاب شدند.
یافته هابررسی مطالعات نشان می دهد که استفاده از تکنیک های درمان دستی و کشش دارای تاثیرات مثبتی بر کاهش درد و افزایش دامنه حرکتی مفصل ران بیماران می باشد. اگرچه به دلیل کم بودن تعداد مطالعات انجام شده در حیطه الکتروتراپی شامل استفاده از لیزر کم توان و شاک ویو، نمی توان یک جمع بندی قطعی از تاثیرات این روش درمانی در بهبود درد و عملکرد بالینی بیماران ارایه داد.
نتیجه گیریبه کار گیری تکنیک انرژی عضلانی همراه با اعمال کشش در عضله پیریفورمیس و عضلات ناحیه لگن می تواند منجر به بهبود درد، کاهش ناتوانی و افزایش دامنه حرکتی مبتلایان به سندرم پیریفورمیس شود.
کلید واژگان: سندروم پیریفورمیس، فیزیوتراپی، تکنیک انرژی عضلانی، کشش، الکتروتراپیBackground and ObjectivesPiriformis syndrome is a neuromuscular disease mostly caused by compression of the sciatic nerve by the piriformis muscle. The purpose of this study was to review the efficacy of different types of physiotherapy interventions on the signs and symptoms in patients with piriformis syndrome.
Materials and MethodsPubMed, Scopus, Web of Science and Google Scholar databases were searched to identify the published articles on the efficacy of physiotherapy interventions for the treatment of piriformis syndrome. The search was conducted from 1980 to august 2020. The used keywords were: piriformis syndrome, manual therapy, muscle stretch and electrotherapy. The references of the included studies were also reviewed. Finally, after studying 752 probable articles and removing irrelevant ones, 10 clinical trial articles were selected.
ResultsThe included studies presented that manual therapy accompanying with stretching techniques show great improvement in range of motion of the hip joint and reducing pain in patients with piriformis syndrome. It is impossible to conclude a certain method of electrotherapy modalities such as laser and shockwave therapy for the treatment of patients, due to lack of valid studies.
ConclusionBased on the current evidence, it seems that using muscle energy techniques (MET) with stretching of the piriformis and other hip muscles are effective in reduction of pain and disability and improvement of range of motion in patients suffering from piriformis syndrome.
Keywords: Piriformis syndrome, Physiotherapy, Muscle energy Technique, Stretch, Electrotherapy -
مقدمه و اهداف شیوع نارسایی قلب در حال افزایش است. اثرات مراحل دوم و سومبازتوانی قلبی در کاهش علائم و بهبود کیفیت زندگی بیماران قلبی سرپایی (از بیمارستان ترخیص شده)، مکررا مورد بررسی قرار گرفته است، لیکن به علت خطرات موجود برای بقای بیماران قلبی در زمان بستری (احتمال کاهش شدید ظرفیت عملکردی بیمار در این مرحله) اثرات مرحله اول بازتوانی قلبی به ویژه برای مبتلایان به نارسایی قلبی مورد تحقیق قرار نگرفته است و حتی گزارشی از اثر تمرینات معمول در مرحله اول بازتوانی این بیماران نیز در دسترس نیست. از طرفی دیگر، سنجش کیفیت زندگی در سیستم مراقبت بهداشتی اهمیت روزافزونی دارد، به طوری که برخی بهبود کیفیت زندگی را مهم ترین هدف مداخلات درمانی به ویژه در بیماری های مزمن می دانند. بنابر این هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر مرحله اول بازتوانی قلبی بر کیفیت زندگی و ظرفیت عملکردیبیماران بستری مبتلا به نارسایی قلبی است.
مواد و روش ها این کارآزمایی بالینی کنترل شده یک سویه کور بر روی 34 بیمار بستری با نارسایی قلبی متوسط و نسبتا شدید (بر اساس طبقه بندی عملکردی انجمن قلب نیویورک) با کسر تخلیه بطن چپ کمتر از 40 درصد انجام شد. بیماران به طور تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. هر دو گروه مراقبت های معمول پزشکی در زمان بستری و فیزیوتراپی تنفسی را دریافت کردند. در گروه مداخله بیماران علاوه بر این مراقبت ها، با استفاده از دوچرخه ثابت ورزش هوازی نیز انجام دادند. در هر دو گروه علاوه بر پارامترهای معمول (مانند ضربان قلب، فشار خون و تعداد تنفس)، در روز اول و پنجم بستری کیفیت زندگی )با استفاده از نسخه فارسی شده ی پرسش نامه آنژین سیاتل ( و ظرفیت عملکردی (با آزمون 6 دقیقه راه رفتن) اندازه گیری شد. نرمال بودن داده ها در دو گروه با آزمون شاپیرو ویلکو تغییرات پارامترها با آزمون چند عاملی اندازه گیری های مکرر تحلیل واریانس بررسی شد.
یافته ها قبل از شروع مداخله متغیرهای مربوط به شدت بیماری، دموگرافیکی و وابسته ی دو گروه با هم اختلاف معنادار نداشتند. از روز اول تا پنجم ظرفیت عملکردی هر دو گروه افزایش داشت. میزان این بهبود در گروه مداخله و کنترل به سطح معناداری نرسید. کیفیت زندگی در گروه مداخله به طور میانگین 84/53 درصد و در گروه کنترل 62/29 درصد بهبود یافت. میزان این بهبود بین دو گروه با 001/0P= تفاوت معنادار داشت.
نتیجه گیری بازتوانی قلبی مرحله اول هم به صورت تمرینات معمول و هم با اضافه شدن ورزش هوازی به این تمرینات در طی پنج روز بستری بودن در بهبود کیفیت زندگی و توقف روال کاهشی ظرفیت عملکردی و حتی اندکی افزایش آن در بیماران نارسایی قلبی موثر است. کیفیت زندگی عامل پیش بینی کننده پیامدهای نارسایی قلبی به حساب می آید، لذا تحقیقات بیشتر در این زمینه پیشنهاد می شود.کلید واژگان: بازتوانی قلبی، نارسایی قلبی، کیفیت زندگی، ظرفیت عملکردیBackground And AimsThe prevalence of heart failure is increasing. The effects of the second and third phases of cardiac rehabilitation in reducing symptoms and improving quality of life for ambulatory (discharged) heart patients has repeatedly been investigated. However, due to the threats to the survival of heart patients at hospitalization (and the possibility of a sharp decline in functional capacity of patients at this stage), the first phase of cardiac rehabilitation, especially for patients with heart failure, has rarely been studied. Meanwhile, the quality of life is becoming increasingly important in the health care system so that it is belived that the most important goal in interventions is to improve the quality of life, especially in chronic diseases. Thus, the aim of the present study was to evaluate the effect of the first phase of cardiac rehabilitation on the quality of life and functional capacity of patients with heart failure.
Methods and Materials: In the present one way blind clinical trial, 34 patients with moderate and severe heart failure (New York Heart Association functional classification basis) with left ventricular ejection fraction lower than 40 percent were included. The patients were randomly divided into two groups. Both groups received routine medical care during hospitalization and respiratory physiotherapy. In addition, patients in the intervention group care had aerobic exercise program using a stationary bicycle. In both groups, in addition to the usual parameters (such as heart rate, blood pressure and respiratory rate), the first and fifth day of hospitalization, quality of life (using the Persian version of the Seattle Angina Questionnaire) and functional capacity (6-minute walk test) were measured. Normality Shapiro-Wilk test was also performed. Then, dependent parameters in the two groups were tracked running multi-factor repeated measures analysis of variance.ResultsIn the beginning of the study, the two groups were not significantly different in terms of the variables related to disease severity and demographics. Then, functional capacity was increased in both groups from the first day to the fifth day, yet this improvement was not found to be significant. Also, the quality of life improved 53.84 percent in the intervention group and 29.62 percent in the control group, which is statistically significant (pConclusionCardiac rehabilitation during the first five days of hospitalization can improve the quality of life (which is considered as a predictor of outcome in heart failure) as well as functional capacity in heart failure patients.Keywords: Cardiac rehabilitation, Heart failure, Quality of life, Functional capacity -
مقدمه و هدفانعطاف پذیری جزء مهمی از عملکرد طبیعی سیستم عضلانی اسکلتی می باشد. به همین منظور تمرینات انعطاف پذیری، جزء ثابت برنامه های آماده سازی ورزشکاران محسوب شده و به صورت عمومی پیش از تمرین یا شرکت در رقابت های ورزشی پیشنهاد می گردد. با توجه به نتایج ضد و نقیض در فواید کاربرد استرچینگ در برنامه ی گرم کردن از یک سو و کاربرد ویبراسیون عمومی بدن (whole body vibration:WBV) برای بهبودی انعطاف پذیری از سوی دیگر، هدف از مطالعه ی حاضر بررسی اثر ویبریشن عمومی بدن بر انعطاف پذیری اندام تحتانی در زنان جوان سالم می باشد.مواد و روش ها25 زن جوان سالم با میانگین سنی 09/1±76/20 سال در این مطالعه شرکت کردند. انعطاف پذیری این افراد قبل و بعد از مداخله با استفاده از آزمون های Passive Knee Extension ، Hip Flexion و Modified sit and Reach اندازه گیری شد. سپس شرکت کنندگان به حالت نیمه اسکات روی پلت فورم دستگاه WBV (فرکانس30 هرتز، آمپلی تود2 میلی متر ) در پنج ست 60 ثانیه ای و60 ثانیه استراحت بین ست ها ایستادند.یافته هاپس از اعمالWBV، انعطاف پذیری همسترینگ، فلکسورهای هیپ در هر دو پا و نیز انعطاف پذیری عمومی بدن بطور معنی داری نسبت به قبل از آن افزایش یافت (00/0=P) .نتایج نشان دادند که انعطاف پذیری همسترینگ و فلکسورهای هیپ بین دو پای راست وچپ قبل از مداخله با یکدیگر اختلاف معنی داری دارند(05/0≥P ). ولی پس از اعمال WBV بین انعطاف پذیری فلکسورهای هیپ در دو پا تفاوت معنی دار وجود نداشت (14/0=P).نتیجه گیرییافته های این مطالعه نشان می دهد که کاربرد WBVمی تواند روش تمرینی مناسبی برای افزایش انعطاف پذیری اندام تحتانی باشد.کلید واژگان: ویبریشن، انعطاف پذیری، استرچBackground And AimFlexibility is an important component of the normal musculoskeletal system function. Therefore, flexibility exercises as a basic component of athletes warmup programs are generally recommended before training or participating in sports competitions. Due to the controversy in use of stretching in the warm-up programs, as well as the use of whole body vibration (WBV) in improving flexibility, the aim of the present study was to investigate the effects of WBV on lower extremity muscles flexibility in healthy young women.Materials And MethodsA total of 25 healthy young women with an average of age 20/76±1/09 years old participated in the present study. Their flexibility were measured using passive knee extension test, hip flexion, test and modified sit and reach test before and after the intervention. Participants stood on WBV equipment (f=30 Hz, Amp=2mm 5×60s hold ⭺) in semi squat position.ResultsAfter WBV, the flexibility of the hamstring and hip flexor as well as general flexibility significantly increased (P=0/000). The results showed that, before WBV, there was significant differences in hamstring and hip flexors flexibility between the two legs (P≤0/05), but after WBV, no significant difference was observed in hip flexors flexibility (P=0/14).ConclusionThe findings of the study indicate that the WBV seems to be a suitable training method for improving lower extremity muscular flexibility.Keywords: Whole Body Vibration, Flexibility, Stretch
-
زمینه و هدفهدف از این مطالعه تعیین تاثیر متغیرهای دموگرافیک و مشخصات بیماری بر امتیاز کیفیت زندگی بیماران و نیز نحوه ی توزیع امتیازات کیفیت زندگی در مراحل مختلف بیماری انسداد مزمن ریوی (Chronic Obstructive Pulmonary Disease:COPD) بود.روش بررسیمطالعه مقطعی حاضر بر روی 100 بیمارمبتلا به COPD انجام گرفت. روش گردآوری داده ها به صورت مصاحبه و ابزار مورد استفاده شامل پرسشنامه های حاوی اطلاعات دموگرافیک و نسخه فارسی اعتبارسنجی شده پرسشنامه بالینی بیماری انسداد مزمن ریوی (Clinical COPD Questionnaire: CCQ) بود.یافته هاشش درصد بیماران در مرحله خفیف، 34 درصد در مرحله متوسط، 49درصد در مرحله شدید و 11 درصد در مرحله ی خیلی شدید بیماری بودند. امتیاز کل و امتیاز حوزه های پرسشنامه کیفیت زندگی در بین بیماران در مراحل مختلف بیماری تفاوت معناداری داشت (05/0 P <). نتایج آزمون آماری نشان داد که بین سن و طول مدت بیماری با کیفیت زندگی ارتباط معنادار وجود دارد. در مقایسه ی امتیاز کلی و حوزه های CCQ بین دوگروه زن و مرد دیده شد که زنان در امتیاز کل و حوزه عملکردی CCQ در مقایسه با مردان کیفیت زندگی پایین تری داشتند(05/0 P <).نتیجه گیریبررسی توزیع امتیازات کیفیت زندگی بیماران مبتلا به COPD در مراحل مختلف بیماری نشان داد که امتیازات کیفیت زندگی در مراحل خفیف و متوسط و نیز در مراحل شدید و خیلی شدید هم پوشانی دارند ودر نتیجه طبقه بندی مراحل بیماری بر اساس یافته های اسپیرومتری قادر نیست بیماران را بر طبق وضعیت سلامت وکیفیت زندگی طبقه بندی کند. به علاوه نتایج تحقیق نشان داد که متغیرهای سن، جنس وطول مدت بیماری فاکتورهایی موثر بر کیفیت زندگی هستند.
کلید واژگان: کیفیت زندگی، بیماری انسدادی مزمن ریوی، اطلاعات دموگرافیک، پرسشنامه بالینی بیماری انسداد مزمن ریویBackground And AimThe purpose of the present study was to determine the influence of demographic variables and disease characteristics on the quality of life scores and the distribution of the scores at different stages of Chronic Obstructive Pulmonary Disease (COPD).Materials And MethodsOne hundred patients with COPD participated in this cross-sectional study. Interview and the validated Persian version of the clinical COPD questionnaire (PCCQ) were used for data collection. The method of data collection for the study was interview with a demographic and validated Persian version of the clinical COPD questionnaire (PCCQ).ResultsSix percent of patients were revealed as mild COPD, 34 percent of patients as moderate COPD, 49 percent of patients as severe COPD and 11 percent of patients as very severe COPD. Significant differences were observed for total score and the component scores of the PCCQ among four stages of the disease. The age and length of the disease correlated significantly with the total PCCQ score (P<0.05). In order to compare between the CCQ total score and three domains of male and female groups, the results showed that women compared to men had lower quality of life in CCQ total score and functional areas (P<0/5).ConclusionDistribution of the quality of life scores in patients with different stages of COPD patients showed that there is an overlap quality of life scores in the mild, moderate, severe and very severe stages of COPD patients. As a result, classifying the disease using spirometry cannot distinct patients with COPD according to impairments in their health status. In adittion, the age, sex and length of the disease are the main factors that may affect the quality of life.Keywords: Quality of life, Chronic obstructive pulmonary disease, Demographic information, Clinical COPD questionnaire -
زمینه و هدفبا توجه به شیوع بالای خروج خودبخودی استرسی ادراری در زنان ورزشکار و نقش تغییرات لوردوز کمر، شیب لگن و نیز نوع و تعداد زایمان به عنوان عوامل موثر بر بروز خروج خودبخودی استرسی ادراری، همچنین کمبود مطالعه در این زمینه و لزوم بررسی این عوامل مستعد کننده در جامعه زنان ورزشکار ایرانی، هدف از این تحقیق بررسی رابطه تغییرات انحنای کمری و چرخش (تیلت) لگن با خروج خودبخودی استرسی ادراری و نیز تعیین نقش نوع و تعداد زایمان بر بروز این مشکل بود.روش بررسیدر این مطالعه مورد-شاهدی از طریق نمونه گیری ساده و در دسترس، 17 خانم والیبالیست مبتلا به خروج خودبخودی استرسی ادراری و 15 خانم والیبالیست سالم در محدوده سنی 40-20 سال، بعد از مصاحبه و گرفتن اطلاعات جمعیت شناختی وارد مطالعه شدند. برای تایید خروج خودبخودی استرسی ادراری از پرسشنامه فارسی سازی شده ی (International Consutation on Incontinence Questionnaire-Urinary Incontinence Short Form: ICIQ- UISF) که پایایی و روایی آن به تایید رسیده است استفاده شد. انحنای کمری توسط خط کش قابل انعطاف و تیلت لگن توسط تیلت سنج لگن مورد سنجش قرار گرفتند.یافته هابین دو گروه اختلاف آماری معناداری از لحاظ میزان انحنای کمری (001/0 P<) و تیلت لگن (02/0 P=) وجود داشت بطوریکه مقادیر آنها در ورزشکاران مبتلا به (Stress Urinary Incontinence: SUI) کمتر بود. بر اساس یافته های این مطالعه تعداد زایمان تاثیر معناداری بر بروز خروج خودبخودی استرسی ادراری نداشت ولی بین نوع زایمان و بروز خروج خودبخودی استرسی ادراری ارتباط معناداری دیده شد (03/0 P=).نتیجه گیریبا توجه به وجود تفاوت معنادار انحنای کمر و تیلت (چرخش) لگن در خانم های ورزشکار سالم و مبتلا به خروج خودبخودی استرسی ادرار، ضمن توصیه بر انجام مطالعات اپیدمیولوژیک و سبب شناسی پیشنهاد می گردد لوردوز کمر و تیلت لگن در افراد مبتلا به خروج خودبخودی استرسی ادراری بررسی گردد.
کلید واژگان: خروج خودبخودی ادرار استرسی، زنان ورزشکار، پاسچر کمری لگنیBackground And AimPay attention to high prevalence of stress urinary incontinence (SUI) in women athletes and role of changes in lumbar lordosis، pelvic tilt and the type and number of delivery factors on the incidence of Urinary Stress Incontinence also lack of studies in this problem about risk factors (Predisposing factors) in Iranian population، this study was designed to investigate the relationship between changes in lumbar curvature and pelvic tilt with SUI and to determine the type and parity on the incidence of this problem.Materials And MethodsIn this cross - sectional study through easy and available sampling، 17 volleyball player with SUI and 15 healthy volleyball player، aged 20-40 years old. Females after interview and taking demographic information participated in the study. The Persian questionnaire of ICIQ-UISF (International Consultation on Incontinence Questionnaire-Urinary Incontinence Short Form) used to confirm the SUI. A flexible ruler and inclinometer were used to measure lumbar lordosis and pelvic tilt.ResultsA statistically significant difference was seen between the two groups in terms of the lumbar spine curvature (p< 0. 001) and pelvic tilt (p = 0. 02) respectively. Based on the findings، the number of delivery was no significant effect on the incidence of Stress Urinary Incontinence but there was significant relationship between type of delivery and SUI.ConclusionWith significant difference in the lumbar lordosis and pelvic tilt in athletic women with and without SUI، also advised to emphasize on the epidemiological and etiological investigation studies of lumbar lordosis and pelvic tilt in patients with Stress Urinary Incontinence.Keywords: Stress urinary incontinence, Women athletes, Lumbo, pelvic posture -
زمینه و هدفلیگامان صلیبی قدامی دارای عملکرد فیزیکی و حسی می باشد. از آن جا که انواع حس های سوماتوسنسوری ارسال شده از (Anterior Cruciate Ligament: ACL) مانند لمس، فشار و حس عمقی از مسیرهای مشابهی به سمت سیستم عصبی مرکزی طی مسیر می کنند؛ انتظار می رود اطلاعات حسی افزوده، منجر به افزایش تعادل افراد پس از جراحی بازسازی این لیگامان گردد. در این مطالعه تاثیر ورودی حسی افزوده و افزایش ورودی های ارسال شده توسط ACL با استفاده از گیرنده های مربوط به حس لمس اعمال شده توسط بستن کاف در قسمت تحتانی ران افراد شرکت کننده، بر روی تعادل داینامیک افراد پس از جراحی بازسازی ACL مورد سنجش قرار گرفت. هدف این مطالعه بررسی تاثیر اطلاعات حسی لمس، در تعادل داینامیک افراد پس از جراحی بازسازی ACL در مقایسه با افراد سالم می باشد.روش بررسی32 مرد 35-18 سال (16 مرد با جراحی بازسازی ACL و 16 مرد سالم)، به طور تصادفی انتخاب شدند. تمامی شرکت کنندگان حین انجام آزمون های عملکردی: Star Excursion Balance Test: SEBT و Cross Over Hop for Distance: COH اطلاعات حسی لمس را دریافت کردند.نمره های آزمون های عملکردی قبل و پس از اعمال اطلاعات حسی در افراد پس از جراحی بازسازی ACL و گروه شاهد اندازه گیری شد.یافته هااطلاعات حسی افزوده عملکرد کاربردی بیماران را پس از جراحی بازسازی ACL ارتقاء بخشید. اختلاف آماری معناداری پس از اعمال لمس در نتایج آزمون COH در افراد دیده شد. p=0/000. به علاوه پس از اعمال لمس، پیشرفت معناداری در جهات: داخلی P=0/005 و خلفی داخلی P=0/034 در آزمون SEBT در پای درگیر گروه ACLR ایجاد شد.نتیجه گیریاطلاعات حسی افزوده، موجب پیشرفت تعادل داینامیک در افراد پس از جراحی بازسازی ACL می گردد. یافته های مطالعه حاضر استفاده از اطلاعات حسی افزوده را به عنوان روشی جدید جهت افزایش تعادل داینامیک تایید می کند.
کلید واژگان: لیگامان صلیبی قدامی، تعادل داینامیک، اطلاعات حسیBackground And AimAnterior Cruciate Ligament (ACL) is responsible for physical and somatosensory function. It is expected that additional sensory information improves dynamic balance of ACL reconstruction patients. This study is aimed to determine the effect of sensory information on knee dynamic balance after ACL reconstruction in comparison with normal people.Materials And MethodsThe study was designed as a randomized clinical trial. Thirty two men (16 men with unilateral ACL reconstruction and 16 healthy men), assigned in three groups: ACLR, reconstructed knee ACLR, non-reconstructed knee and normal. All participants received tactile information during functional tests. Dynamic postural stability was assessed by two functional tests including: Star Excursion Balance test and Cross over Hop for distance. The functional tests scores were conducted both pre and post applying sensory information in ACLR and normal people.ResultsThe data showed that tactile information improves functional performance of ACLR patients. There were significant difference in reconstructed knee’s SEBT scores in medial (p=0.005) and posteromedial (p=0.034) directions by adding touch information. Significant difference in dynamic balance by addition of touch sense, in COH scores of ACLR people and normal population was found.ConclusionThe findings of this study showed that additional sensory information improves dynamic balance in ACLR patients. The positive effect of tactile information supports to apply additional sensory information as a new method for increasing dynamic balance.Keywords: Anterior cruciate ligament, Sensory information, Dynamic balance -
مقدمهسکته قلبی (Myocardial Infarction: MI) علت اصلی مرگ و میر در دنیای صنعتی می باشد. سکته قلبی علاوه تحمیل هزینه های اقتصادی و درمانی، روی کیفیت زندگی مرتبط با سلامت هم اثر می گذارد. نسخه اصلی پرسشنامه SAQ به صورت مقطعی زمانی تهیه شده و به صورت کلینیکی برای اندازه گیری ابعاد مهم بیماری عروق کرونری استفاده می شود ولی ترجمه فارسی آن موجود نیست.مواد و روش هاپس از ترجمه چند مرحله ای مطابق با پروتکل Manufacturers Alliance for Productivity and Innovation (MAPI)، پایایی ابزار روی 130 فرد مبتلا به MI مورد بررسی گرفت. به منظور بررسی روایی ابزار از یک پرسشنامه فرم کوتاه 36 (Short Form-36: SF-36) استفاده شد. بیماران جهت تعیین تکرارپذیری، پرسشنامه SAQ را پس از 5 روز مجددا پر کردند.یافته هاپایایی در این مطالعه با استفاده از روش های آماری Intra Class Correlation (ICC) و آلفای کرونباخ مورد بررسی قرار گرفت. روایی ابزار با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون برای نمره کل آزمون و سوالات تعیین شد. در تمام ابعاد پرسشنامه ICC بیشتر از 6/0 به دست آمد. کاپای وزنی بین 492/0 تا 853/0 بود.نتیجه گیریپایایی و روایی نسخه فارسی سیاتل آنژین در این مطالعه قابل قبول است و به نظر می رسد این پرسشنامه می تواند ابزار مناسبی در بررسی کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در بیماران فارسی زبان سکته قلبی با شکایت آنژین باشدکلید واژگان: پرسشنامه آنژین سیاتل، سکته قلبی، کیفیت زندگی مرتبط با سلامت، روایی، پایاییIntroductionMyocardial Infarction (MI) is the major cause of death in the industrial countries. In addition to the clinical and economic burden، MI affects health related quality of life (HRQoL). Original version of the SAQ was developed cross-sectionally and may be used for measuring clinically important dimensions of coronary artery disease. However، the Persian translation is not available for Myocardial Infarction patients.Materials And MethodsAfter multi-stage translating based on Manufacturers Alliance for Productivity and Innovation (MAPI) protocol، the reliability examined on 130 patients with MI. The SF-36 was used to assess the validity of the SAQ. To assess test-retest reliability، the patients refilled the SAQ after 5 days.ResultsReliability of the SAQ was assessed by Cronbach’s Alpha and the Intra-class Correlation Coefficient (ICC). Validity was determined using Pearson correlation matrix for the subclasses and the total scores (ρ). ICC exceeded 0. 6 in all domains. The weighted kappa ranged from 0. 492 to 0. 853.ConclusionReliability and validity of the Persian version of the SAQ is acceptable and seems that this questionnaire can be a useful tool in assessing health related quality of life in Persian speaking patients with myocardial infarction suffering from angina.Keywords: Seattle Angina Questionnaire (SAQ), myocardial infarction, health related quality of life, reliability, validity
-
زمینه و هدفاین مطالعه با هدف دستیابی به یک پرسشنامه فارسی مناسب برای ارزیابی ضایعات شانه در ورزشکاران، به ترجمه، بومی سازی و تعیین اعتبار و تکرارپذیری پرسشنامه جراحان شانه و آرنج آمریکا پرداخته است.
روش بررسیافراد مورد مطالعه 100 نفر از ورزشکاران رشته های پرتابی و بالای سر مبتلا به آسیب و اختلال در عملکرد شانه (81/5 ± 96/25 سال) بودند. روند ترجمه پرسشنامه و تطابق فرهنگی طبق روش استاندارد انجام گرفت. پس از تکمیل مراحل ترجمه و تهیه نسخه فارسی پرسشنامه ASES، این پرسشنامه به همراه نسخه های فارسی پرسشنامه ناتوانی بازو و شانه و دست (The Disabilities of the Arm Shoulder and Hand: DASH) و سنجش سلامت خلاصه شده 36 سوالی (Short Form 36 Health Survey:SF36) جهت تعیین اعتبار توسط بیماران تکمیل شدند. 30 نفر از این افراد به صورت تصادفی جهت بررسی تکرارپذیری آزمون- بازآزمون پرسشنامه، مجدا پرسشنامه را تکمیل کردند. پس از تکمیل پرسشنامه، داده های بدست آمده مورد ارزیابی آماری قرار گرفت.
یافته هاجهت سنجش همخوانی درونی سوال های موجود در نسخه فارسی پرسشنامه ASES از ضریب همبستگی آلفاکرونباخ استفاده شد. آلفای کرونباخ برای این پرسشنامه عدد 91/. بدست آمد. برای تکرارپذیری آزمون- بازآزمون از آزمون ICC استفاده شد که مقدار، 91/. بدست آمد. ارتباط بین نسخه فارسی پرسشنامه ASES با نسخه های فارسی پرسشنامه های SF36 و DASH با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون بررسی شد. همبستگی بین نسخه فارسی پرسشنامهASES و پرسشنامه DASH برابر با 78/0 بود که نشان دهنده ارتباط قوی بین نسخه فارسی پرسشنامه ASES و DASH است. همبستگی بین نسخه فارسی پرسشنامه ASES با بخش های مختلف پرسشنامه SF36، بین 48/0 تا 62/0 بود که همبستگی متوسط را نشان داد.
نتیجه گیرینسخه فارسی پرسشنامه ASES ابزاری معتبر و تکرارپذیر برای ارزیابی عملکرد شانه در ورزشکاران مبتلا به اختلالات شانه می باشند.
کلید واژگان: اختلالات مفصل شانه، پرسشنامه جراحان شانه و آرنج آمریکا، تکرارپذیری، اعتبار سنجی، ورزشکاران، ارزیابی عملکردیBackground And AimThe translation، cultural adaptation and validation of the Persian version of the American shoulder and elbow surgeons (ASES) were carried out in accordance with published guidelines.Materials And MethodsThe study was conducted on 100 athletes (25. 96±5. 81 years)، which suffered from different shoulder disorders. When the translation and cultural adaptation of the original questionnaire was carried out on the standardized method، the participants were asked to complete a questionnaire booklet including the DASH، the Short Form General Health Survey (SF-36) and ASES questionnaires. In addition، 30 randomly selected patients were asked to complete the ASES questionnaire 48 hours later for the second time. After data collection the Statistical analysis was performed by using SPSS software.ResultsThe Cronbach''s alpha was used to indicate internal consistency. Cronbach''s alpha was 0. 91 for ASES. Test-retest reliability was quantified by use of the intraclass correlation coefficient. It was 0. 91 for ASES questionnaire. The Pearson Correlation Coefficient was used for the questionnaire validation study. The DASH questionnaire showed high correlation of ICC=0. 78 with ASES. The ASES showed moderate correlation of 0. 48 to 0. 62 with those of the various scales of the SF-36.ConclusionThe Iranian ASES showed good reliability and validity and can be used for shoulder-specific patient self-assessment.Keywords: Upper extremity disorders, American shoulder, elbow surgeons questionnaire, Reliability, Validity, Athletes, Functional assessment -
زمینه و هدفیکی از پیامدهای ناشی از چاقی بروز بیماری عروق کرونری و دیابت است. یکی از راه های کاهش چاقی در بیماران عروق کرونری، انجام برنامه های ورزشی است که احتمالا در دراز مدت موجب کاهش چاقی و به دنبال آن بهبود سلامتی می شوند. هدف از این تحقیق، مقایسه ی تاثیر بازتوانی قلبی مبتنی بر تمرینات ورزشی بر شاخص های آنتروپومتریک چاقی در مردان دیابتی و غیر دیابتی مبتلا به بیماری عروق کرونری بود.روش بررسی71 مرد داوطلب مبتلا به بیماری عروق کرونر در این تحقیق شرکت نمودند (39 بیمار غیر دیابتی و 32 بیمار دیابتی). برنامه درمانی شامل6 تا 8 هفته تمرینات ورزشی با شدت متوسط، شامل 45 دقیقه تمرینات هوازی بر روی تردمیل، دوچرخه ثابت و ارگومتر شانه بود. در هر دو گروه بیماران، شاخص های آنتروپومتریک چاقی (شاخص توده بدن، دور کمر، دور هیپ، نسبت دور کمر به دور هیپ و نسبت دور کمر به قد) درابتدا، میانه و بعد از اتمام بازتوانی اندازه گیری شدند.یافته هادر بیماران دیابتی برنامه ی بازتوانی قلبی موجب کاهش معنادار تمامی شاخص های آنتروپومتریک (05/0>P) به جز دور هیپ شد. در بیماران غیر دیابتی برنامه باز توانی قلبی موجب افزایش معنادار شاخص توده بدن BMI (Body Mass Index)، دور کمر و نسبت دور کمر به قد گردید(05/0>P) اما تاثیری بر روی سایر شاخص ها نداشت.نتیجه گیریبرای کاهش شاخص های آنتروپومتریک چاقی در برنامه باز توانی بیماران غیر دیابتی انجام تمرینات ورزشی به تنهایی کافی نیست.
کلید واژگان: فیزیوتراپی، بازتوانی قلبی، شاخص های آنتروپومتریک، بیماری قلبی عروقی، دیابتBackground And AimOne of the consequences of obesity is coronary artery disease (CAD) and diabetes. Effective exercise programs for patients with the coronary artery disease is a strategy for decreasing obesity and is expected to help in eventually limiting obesity-associated long-term health. The purpose of this study was to compare the effectiveness of a physiotherapy and exercise based cardiac rehabilitation on the anthropometric measurements of obesity in the diabetic and non diabetic men.Materials And MethodsSeventy one 45- to 75-years-old male volunteers with coronary artery disease (32 diabetic & 39 non diabetic patients) participated in 6-8 weeks of moderate intensity aerobic exercise training consisting of 45 min sessions of treadmill، stationary bicycle and arm bicycle. Anthropometric measurements of obesity (body mass index (BMI)، waist circumference، hip circumference، waist to hip ratio and waist to height ratio) were measured at the beginning، in the middle and at the end of exercise sessions in both groups.ResultsFollowing the cardiac rehabilitation program، all of the anthropometric measurements except hip circumference in diabetic patients decreased significantly (P<0. 05). BMI، waist circumference and waist to height ratio increased in non diabetic patients (P<0. 05).ConclusionExercise training alone in cardiac rehabilitation program is not sufficient to reduce the anthropometric measurements of obesity in non-diabetic patients.Keywords: Physiotherapy, Cardiac rehabilitation, Anthropometric measurements, Cardiovascular disease, Exercise training, Diabetes -
زمینه و هدفکنترل پروفایل چربی خون یکی از اجزای ضروری و با اهمیت اصلاح شاخص های خطرساز بیماران قلبی - عروقی است. از این رو استفاده از روش های باز توانی و انجام تمرینات سیستمیک در مبتلایان به بیماربهایی عروق کرونری برای کاهش سطح کلسترول، تری گلیسرید،LDL و افزایش HDL خون اهمیت ویژه ای یافته و تحقیقات گوناگونی برای بررسی این روش ها در نژادهای مختلف، سنین و نیز اثرات آن در زنان و مردان شده است.روش بررسی36 بیمار مرد و زن با دامنه سنی 75-40 بامعرفی متخصصین قلب در مطالعه حاضر شرکت نمودند. پروتکلهای بازتوانی شامل ورزش های هوازی راه رفتن سریع روی تردمیل، رکاب زدن روی دوچرخه ثابت و تمرین با ارگومتر شانه به مدت 24 جلسه درمانی توسط بیماران انجام شد.جهت بررسی اثر کوتاه و بلند مدت برنامه های باز توانی در 3 مقطع، قبل از شروع درمان، پس از 12 و24 جلسه درمان های بازتوانی، نمونه خونی از بیماران جهت بررسی پروفایل چربی خون تهیه گردید.یافته هابه دنبال24 جلسه بازتوانی قلبی فاکتورهای کلسترول، LDL، نسبت LDL/HDLو نسبت CHL/HDL تغییرات معنادار از لحاظ آماری را نشان دادند.نتیجه گیرینتایج مطالعه حاضر بر سودمندی روش های بازتوانی قلبی به عنوان ابزاری جهت بهبود پروفایل چربی و پیشگیری از عوارض بیماری های فلبی و عروقی و کاهش مرگ ومیرتاکید دارد.
کلید واژگان: باز توانی قلبی، پروفایل چربی، بیماری های عروق کرونری، تمرینات هوازیBackground And AimOne of the most important part of management and modification of CAD risk factor is to control the level of plasma lipid profile. Application of comprehensive cardiac rehabilitation in patient with CAD could decrease the level of CHL, TG, LDL and increasing of HDL. There are a lot of studies that discuss the effect of rehabilitation on different people with different races and life style.Material And MethodsThirty six patients with the age (40-75) who were referred by cardiologist participated in this study. Fast walking on treadmill, biking on stationary bicycle and cycling with upper body ergometer were chosen as aerobic exercises. For assessing the short term and long term effects of this protocol, blood sampling were taken at three stages; before exercise initiation, after 12 and 24 sessions of exercise.ResultsFollowing the cardiac rehabilitation protocol, the level of CHL, LDL and the ratio of LDL/HDL and CHL/HDL decreased significantly.ConclusionCardiac rehabilitation could be used as means to improve lipid profile level in blood serum, prevention of cardiovascular disease and reducing mortality and morbidity rates. -
زمینه و هدفبیماری عروق کرونر از شایعترین علل مرگ و میر بالغین بوده که آترو اسکلروز شایع ترین علت آن می باشد. براساس مطالعاتی که اخیرا انجام گرفته کاهش ترانسفرین در ایجاد بیماری عروق کرونری بسیار با اهمیت است. هدف از این مطالعه بررسی اثر یک جلسه تمرینات تحملی، مقاومتی و ترکیبی بر این پروتئین است.روش بررسی43 مرد و زن 25-18 ساله به صورت داوطلبانه در این مطالعه شرکت داشتند. افراد بصورت تصادفی در یکی از 4 گروه کنترل، تحملی، مقاومتی و ترکیبی قرار گرفتند. متغیرهای ترانسفرین، ضربان قلب و فشار خون قبل و پس از یک جلسه تمرین اندازه گیری شدند.یافته هانتایج این مطالعه نشان داد که میزان ترانسفرین در گروه تحملی و ترکیبی نسبت به قبل از ورزش و نسبت به گروه کنترل تفاوت معناداری نداشت ولی میزان آن در گروه مقاومتی کاهش معناداری نسبت به گروه کنترل داشت (04/0P =).نتیجه گیرینتیجه این مطالعه مقدماتی نشان داد که یک جلسه تمرینات مقاومتی باعث کاهش سطح ترانسفرین می شود، درحالیکه تمرینات تحملی و ترکیبی تاثیری بر این متغیر ندارند.
کلید واژگان: ترانسفرین، تمرینات تحملی، مقاومتی و ترکیبیBackground And AimCoronary artery disease is the most common cause of mortality in adult with atherosclerosis. Based on recent studies decrease of transferring level is very important in coronary vascular disease development. The main goal of this study was to survey the effects of endurance, resistance and combination training on the transferring level.Materials And MethodsForty three volunteers with 18- 25 years old participated in this study. Transferring, heart rate and blood pressure assessed before & after one session of exercise. Subjects randomly put in to one of the four groups (control, endurance, resistance and combination).ResultsThere was no significant difference between transferring before and after in endurance & combination groups; But there was a significant difference between transferrin before and after one session of resistance exercise group (P= 0.04).ConclusionThe results of this pilot study showed that one session of resistance exercises decreased the transferrin level whereas endurance and combination exercises were ineffective upon it. -
زمینه و هدفهدف از این مطالعه تعیین اثرات بازتوانی جامع قلبی بر شاخص های مختلف کیفیت زندگی بیماران ایرانی پس از عمل جراحی بایپس عروق کرونری قلب است.روش بررسیدر این مطالعه نیمه تجربی آینده نگر،44 بیمار 40 تا 60 ساله (میانگین 95/52 و انحراف معیار 02/6) مرد و زن (28 مرد و 16 زن) در فاز 2 بازتوانی جامع قلبی مرکز قلب تهران شرکت کردند. برای ارزیابی بیماران قبل، پس از بازتوانی و 3 ماه پس از پایان بازتوانی قلبی، از پرسشنامه کیفیت زندگی SF-36 استفاده شد. اطلاعات بدست آمده از بیماران قبل، پس از بازتوانی و در زمان پیگیری با مقادیر مربوط به افراد با سن مشابه در جامعه (882 فرد با دامنه سنی 45 تا 65 سال) مقایسه شد.یافته هایافته ها نشان داد که قبل از شروع بازتوانی، در 7 شاخص کیفیت زندگی نمرات بیماران کمتر از افراد جامعه (05/0P≤) بود. پس از بازتوانی در تمام شاخص های کیفیت زندگی نمرات بیماران نسبت به افراد جامعه بهبود قابل توجهی یافت (005/0P≤). بهبود شاخصهای کیفیت زندگی در بیماران تا 3 ماه پس از بازتوانی دیده شد.نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشانگر این بود که استفاده از مداخلات درمانی فیزیکی و روانی جزء روش های کلیدی در پیشگیری و یا کاهش اثرات منفی ایجاد شده در کیفیت زندگی ناشی از اعمال جراحی بایپس عروق کرونر قلبی است.
کلید واژگان: بازتوانی قلبی، کیفیت زندگی، پرسشنامه SF، 36، جراحی بایپس عروق کرونر قلبBackground And AimThe goal of this study is to determine the effects of comprehensive cardiac rehabilitation program (CCRP) on various domains of health related quality of life (HRQOL) in coronary artery bypass grafts (CABG) patients.Materials and MethodsForty- four post CABG patients aged 40 - 60 years (mean age = 52.95, SD = 6.02) participated in Phase II CCRP. The SF-36 health survey was used to assess the HRQOL before and after the CCRP and at three-month follow up. The data of patients were compared before and after the intervention and with the normal values of age matched (45-64 Yrs., 882 persons).ResultsThe findings showed that there was a significant difference in seven domains of HRQOL between patients prior to CCRP and general population (P ≤ 0.05). There was a significant difference in all HRQOL domains after CCRP (P ≤ 0.005). Five out of 8 domains of HRQOL were unchanged at least 3 months after the CCRP, whereas there was an improvement in 3 domains of HRQOL (P ≤ 0.05).ConclusionThe results of this study suggest that the physical and mental health interventions in CCRP are among critical keys to prevent and/or at least decrease the adverse effects of surgery on HRQOL. -
بررسی تاثیر دو زاویه 20 و 60 درجه فلکشن مفصل زانو در زنجیره حرکتی بسته بر روی نسبت فعالیت الکترومیوگرافی عضله پهن مایل داخلی به عضله پهن خارجی، حین دو تمرین چمباتمه و پایین آمدن از پلهاین تحقیق بر روی 36 داوطلب مرد سالم و غیر ورزشکار بین سنین 30-20 سال انجام شد. هدف کلی این پژوهش بررسی تاثیر دو زاویه 20 و 60 درجه فلکشن زانو بر روی فعالیت الکتریکی عضلات VMO & VL حین دو تمرین Squat و Step-Down می باشد. در این تحقیق با در نظر گرفتن اندام تحتانی غالب افراد، الکترودهای سطحی بر روی عضلات VMO,VL نصب گردید و به منظور ایجاد وضعیت 20 و 60 درجه فلکشن زانو حین دو تمرین فوق الذکر یک عدد گونیامتر الکترونیکی مجهز به فیدبک بینایی، شنوایی وسیستم هشدار دهنده بر روی ناحیه خارجی زانوی افراد قرار گرفت. منحنی فعالیت الکتریکی عضلات VMO,VL توسط دستگاه بیوفیدبک ثبت شد و سپس مساحت زیر منحنی هر دو عضله برای تجزیه و تحلیل آماری مورد استفاده قرار گرفت. تجزیه و تحلیل آماری با روش Paired t-test نشان داد که فعالیت عضلات VMO,VL در زاویه 60 درجه فلکشن زانو حین دو تمرین Squat و Step-Down در مقایسه با زاویه 20 درجه فلکشن زانو افزایش داشته است (P<0.0001). از طرفی فعالیت الکتریکی عضله VMO در مقایسه با عضله VL در تمام وضعیت ها بجز زاویه 20 درجه فلکشن زانو حین تمرین Squat از افزایش قابل ملاحظه ای برخوردار بوده است. همچنین نتایج مقایسه نسبت های فعالیت الکتریکی عضلات VMO/VL در دو زاویه 20 و 60 درجه فلکشن زانو حین هر دو تمرین مذکور نشان داد که این نسبت فقط در زاویه 60 درجه در مقایسه با زاویه 20 درجه فلکشن زانو حین تمرین Squat افزایش قابل ملاحظه ای داشته (P<0.001) و در سایر موارد، مقایسه نسبت ها اختلاف معنی داری را نشان نمی دهد (P>0.05). با توجه به افزایش معنی دار فعالیت VMO در مقایسه با عضله VL در زاویه 20 درجه فلکشن زانو حین تمرین Step-Down در مقایسه با زاویه متناظر خود در تمرین Step-Down دارای اهمیت زیادی باشد. همچنین با توجه به مقایسه ابتدایی فعالیت عضلات (Ratio) در 60 درجه فلکشن طانو حین دو تمرین، اگرچه افزایش نسبت Squat VMO/VL در 60 درجه Squat معنی دار نیست (P>0.05) ولی احتمال می رود که این زاویه 60 درجه در تقویت عضله VMO نقش مهمی را ایفا می کندکلید واژگان: زنجیره حرکتی بسته، الکترومیوگرافی، عضله پهن مایل داخلی، عضله پهن خارجی، چمباتمه، پایین آمدن از پله
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.