بیت الله علیپور
-
مقدمه
سندرم تخمدان پلی کیستیک، یک اختلال اندوکرینی شایع در زنان است و مقاومت انسولینی از یافته های بالینی این سندرم است که نقش مهمی در پیشرفت اختلالات لیپیدی ایفا می کند. نمایه و بار گلیسمی رژیم غذایی می تواند روی لیپیدهای خون اثرگذار باشد. به دلیل محدودیت مطالعات انجام شده در این زمینه، مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط نمایه و بار گلیسمی رژیمی و سطح لیپیدهای سرم در PCOS انجام گرفت.
روش کاراین مطالعه مورد- شاهدی در سال 1395 بر روی 45 زن مبتلا به PCOS و 45 زن سالم در بیمارستان زنان محب یاس تهران انجام شد. دریافت غذایی با استفاده از سه پرسشنامه یادآمد غذایی 24 ساعته ارزیابی و نمایه و بار گلیسمی با روش استاندارد محاسبه شد. پروفایل لیپیدی اندازه گیری و مقاومت انسولینی با استفاده از فرمول محاسبه گردید. اندازه گیری های تن سنجی در تمام افراد انجام گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 16) و آزمون های تی مستقل و آزمون همبستگی انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
یافته هامیانگین سطح سرمی کلسترول تام، مقاومت انسولین و میانگین نمایه گلیسمی در گروه بیمار به طور معناداری بیشتر از گروه سالم بود (05/0>p). بین بار گلیسمی با مقاومت به انسولین (388/0=r)، تری گلیسیرید (401/0=r) و HDL کلسترول (371/0- =r) در افراد بیمار ارتباط معناداری مشاهده شد (05/0>p). بین نمایه گلیسمی با شاخص های بیوشیمیایی در افراد سالم و بیمار ارتباط معناداری مشاهده نشد (05/0<p). بار گلیسمی همبستگی مثبت و معناداری با مقاومت به انسولین (009/0=p) و تری گلیسیرید (006/0=p) نشان داد.
نتیجه گیریاصلاح شیوه زندگی از جمله تغذیه صحیح و مدیریت کربوهیدرات دریافتی و کاهش بار گلیسمی رژیم غذایی ممکن است در پیشگیری یا کاهش عوارض بیماری از جمله اختلالات لیپیدی اثرگذار باشد.
کلید واژگان: بار گلیسمی، سطح لیپیدهای سرم، سندرم تخمدان پلی کیستیک، نمایه گلیسمیIntroductionPolycystic ovary syndrome (PCOS) is a common endocrinopathy among women and insulin resistance is one of the clinical features in this syndrome which plays an important role in improvement of lipid disorders. Dietary glycemic index and glycemic load can affect blood lipid disorders. Because of limited studies in this field, this study was performed with aim to evaluate the relationship between dietary glycemic index/glycemic load and serum lipids level in women with PCOS.
MethodsThis case-control study was conducted on 45 PCOS women and 45 healthy controls in Moheb Yas Women hospital of Tehran in 2016. Dietary intake was assessed using three 24-h recall questionnaires, and glycemic index and glycemic load were calculated by standard methods. Lipid profile was measured and insulin resistance was calculated by the formula. Anthropometric measurements were conducted in all participants. Data were analyzed by SPSS software (version 16), and Independent T-test and correlation test. P< 0.05 was considered statistically significant.
ResultsMean of serum total cholesterol, insulin resistance and mean of glycemic index was significantly higher in the patients group than the control group (P<0.05). There was a significant relationship between glycemic load and insulin resistance, triglyceride and HDL-c in patients (r=0.388, r=0.401, r= -0.371, respectively (P<0.05). No significant relationship was found between glycemic index with biochemical markers in patients and controls (P>0.05).
ConclusionLifestyle modification like correct nutritional status and management of carbohydrate intake and reducing the dietary glycemic load may be effective in prevention or reducing the complications of disease such as lipid abnormalities.
Keywords: Glycemic Index, Glycemic load, Polycystic ovary syndrome, Serum lipids level -
زمینه و هدفبیماری استئوآرتریت یکی از ده بیماری ناتوان کننده در کشورهای در حال توسعه می باشد. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر مصرف چای ریشه ی گیاه باباآدم بر پروفایل لیپیدی و فشارخون در بیماران مبتلا به استئوآرتریت زانو می باشد.روش کارپژوهش حاضر مطالعه ی کارآزمایی بالینی شاهد دار یکسو کور می باشد که در بیماران مبتلا به استئوآرتریت زانو به مدت 6 هفته انجام گرفت. سی و شش بیمار (10 مرد و 26 زن) در محدوده سنی 50 تا 70 ساله، مبتلا استئوآرتریت دوطرفه زانو که به متخصص طب فیزیکی و توان بخشی بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی تبریز در سال 1392 مراجعه نموده بودند برای مطالعه انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم گردیدند. برای تمامی افراد در طول 42 روز مطالعه پروتکل درمانی (20 جلسه فیزیوتراپی و مصرف روزانه 2 عدد استامینوفن 500 میلی گرم و یک عدد گلوکز آمین 500 میلی گرم) انجام گرفت. گروه مداخله روزانه 3 فنجان چای ریشه باباآدم حدود نیم ساعت بعد از غذا دریافت کردند. به گروه کنترل هم روزانه همین مقدار آب جوشیده مورد استفاده قرار گرفت. نمونه خون افراد در ابتدا و بعد از 6 هفته مداخله جهت اندازه گیری شاخص پروفایل لیپیدی خون و نسبت های آن ها جمع آوری گردید. همچنین فشارخون سیستولیک، دیاستولیک اندازه گیری و بررسی گردید. در ابتدا و انتهای مطالعه وضعیت آنتروپومتری، سطوح فعالیت بدنی، دریافت مواد غذایی نیز برآورد شد. مقایسه بین دو گروه و داخل هر گروه توسط روش های آماری آزمون t مستقل، آزمون من ویتنی، آنالیز کوواریانس، آزمون t زوجی، آزمون ویلکاکسون و آزمون علامت و آزمون کای اسکوئر و مک نمار انجام گرفت. داده ها وارد نرم افزار SPSS16 گردیده و مورد آنالیز قرار گرفتند.یافته هاکاهش معنی دار در سطح کلسترول تام، LDL-C، نسبت های TC/HDL-C و LDL-C/HDL-C، فشارخون سیستولیک، دیاستولیک و میانگین فشارخون سیستولی و دیاستولی و همچنین افزایش معنی دار سطح HDL-C در گروه مداخله در مقایسه با گروه شاهد مشاهده گردید (05/0p<). میانگین و انحراف معیار متغیرهای HDL-C، LDL-C، نسبت های TC/HDL-C و LDL-C/HDL-C، فشارخون دیاستولیک و میانگین فشارخون سیستولی و دیاستولی در انتهای مطالعه دارای اختلاف معنی داری بین دو گروه بود (05/0p<).نتیجه گیریمطالعه حاضر نشان داد که مصرف چای ریشه گیاه باباآدم با کاهش در فشارخون، مقادیر LDL-C، نسبت های TC/HDL-C، LDL-C/HDL-C و افزایش در مقادیر HDL-C می تواند در کنترل و بهبود وضعیت پروفایل لیپیدی و فشارخون در بیماران مبتلا به استئوآرتریت زانو موثر باشد. بااین حال مکانیسم اثرات هیپولیپیدمی و کاهنده فشارخون ریشه گیاه باباآدم هنوز به طور کامل روشن نیست و نیاز به مطالعات بیشتری در این زمینه می باشد.کلید واژگان: گیاه باباآدم، پروفایل لیپیدی، فشارخون، استئوآرتریت زانوBackgroundOsteoarthritis is one of the ten debilitating diseases in developing countries. This study was designed to examine the effect of Burdock root tea on lipid profile and blood pressure in patient with knee osteoarthritis (OA).MethodsThis was a randomized one-way blinded 6- week clinical trial. Thirty-six patients (10 men and 26 women) aged 50-70 year-old with knee osteoarthritis referred to the physical medicine and rehabilitation department of the Tabriz University of Medical Sciences Hospitals, were selected for the study and divided into two groups randomly. For all individuals along the 42 days of study period, the same drug treatments including physiotherapy (20 an-hour sessions for both knees) and two lots of 500 mg acetaminophen twice a day and one glucosamine 500 mg once a day were considered. The intervention group received daily 3 cups of Burdock root tea Control group received 3 cups contain 150 cc boiled water daily. Venous blood samples were collected at baseline and after 6 weeks the intervention to measure lipid profile parameters and their ratios before and after the intervention. Systolic and Diastolic blood pressure were also measured and analyzed. Anthropometric measurements, physical activity levels and nutrients intake were evaluated before and after intervention. Differences between the two groups and among the each group were analyzed using independent t-test, Mann-Whitney U-test, analysis of covariance, paired sample t-test, Wilcoxon Signed Ranks Test, sign test, chi-square and McNemar test. SPSS 16 was used for statistical analysis.ResultsA significant reduction in levels of total cholesterol, TC/HDL-C and LDL-C/HDL-C ratios, systolic, diastolic and mean systolic and diastolic blood pressure and a significant increase in HDL-C levels was observed in intervention group compared with the control group (pConclusionThe results showed that Arctium lappa l. root tea consumption with reduction in blood pressure, levels of LDL-C, ratios of TC/HDL-C and LDL-C/HDL-C and increase in levels of HDL-C could control and improve lipid profile and blood pressure status in patient with knee osteoarthritis (OA). But yet, the mechanism of effects of hypolipidemic and decrease in blood pressure of Arctium lappa l. is not clear, so more studies are need in this field.Keywords: Arctium Lappa l, Lipid profile, Blood pressure, Knee osteoarthritis
-
سابقه و هدفخرفه با نام علمی Portulaca Oleracea ، در مناطق مختلف دنیا رشد می کند. عوامل مختلفی سبب شده تا در بسیاری از مقالات از خرفه به عنوان غذای برتر آینده نام برده شود. هدف از این مطالعه، مرور ارزش غذایی و اثرات درمانی گیاه خرفه بود.مواد و روش هادر این مطالعه مروری، به دنبال جستجوی کلید واژه های Purslane و Portulaca Oleracea در پایگاه های اطلاعات علمیSID ،PubMed و Google Scholar طی سال های 2014 - 1987 نتایجی حاصل شد و مورد بحث قرار گرفت.یافته هاخرفه به دلیل وجود ترکیبات مغذی مختلف مثل انواع ویتامین ها، مواد معدنی، اسیدهای چرب ضروری، آنتی اکسیدان هایی همچون فلاونوئیدها، گلوتاتیون و بتاکاروتن به عنوان اکسیر جهانی شناخته می شود. به علاوه، وجود این ترکیبات، آن را به گیاهی پرکاربرد در پیشگیری و درمان انواع مختلف بیماری ها هم در طب سنتی و هم در طب مدرن تبدیل کرده و آن را جزئی از برنامه و صنعت غذایی بسیاری از کشورها قرار داده است.نتیجه گیریباتوجه به مطالعات انجام شده به نظر می رسد خرفه می تواند به عنوان یکی از مواد غذایی مهم برای آینده در نظر گرفته شود و جزئی از برنامه غذایی همه گروه های سنی، مورد استفاده قرار گیرد.کلید واژگان: خرفه، اسیدهای چرب امگا 3، آنتی اکسیدانBackground andPurposePortulaca Oleracea grows in many areas of the world. This plant is called «Power food of the future» because of many factors. The purpose of this study was to review the nutritional value and efficacy of Portulaca Oleracea.
Material andMethodsIn this review, search was performed of SID, PubMed and Google Scholar for the keywords including Purslane and Portulaca Oleracea during 1987- 2014, and the results were discussed.ResultsPortulaca oleracea due to the existence of different nutritious ingredients like a variety of vitamins, minerals, essential fatty acids, flavonoids and antioxidants such as beta-carotene and glutathione is known as the universal panacea. In addition, because of these compounds it is used in the prevention and treatment of a variety of diseases in both traditional and modern medicine and is consumed as a part of the food industry and diet in many countries.ConclusionAccording to studies, it seems that the Portulaca oleracea can be considered as one of the most important nutrients in the future and used as a part of the diet of all age groups.Keywords: Portulaca Oleracea, Omega-3 fatty acids, Antioxidant -
مقدمهامروزه، مطالعات بسیاری به بررسی ارتباط بیماری آسم با چاقی می پردازند و از کنترل وزن به عنوان راهکاری جهت کنترل شدت و علائم بیماری آسم در کنار سایر پروتکل های درمانی استفاده می کنند. گیاه خرفه در برخی فرهنگ ها به عنوان گیاهی برای کاهش وزن تجویز می شود.هدفاین پژوهش با هدف بررسی اثر تخم خرفه بر شاخص های تن سنجی در بیماران مبتلا به آسم مورد مطالعه قرار گرفت.روش بررسیدر یک کارآزمایی بالینی شاهددار، 59 بیمار مبتلا به آسم به طور تصادفی به دو گروه مداخله (31 نفر) و کنترل (28 نفر) تقسیم شدند. در 8 هفته، گروه مداخله علاوه بر پروتکل درمانی، روزانه 10 گرم تخم خرفه را در دو دوز منقسم به صورت ناشتا و قبل از شام با دو لیوان آب دریافت نمودند. گروه کنترل نیز تنها پروتکل درمانی خود را مصرف کردند. در ابتدا و انتهای مطالعه، اندازه گیری های تن سنجی انجام شد.نتایجمقایسه میانگین وزن، نمایه توده بدنی و محیط دور کمر بیماران در انتهای مطالعه بین دو گروه، تفاوت معنی داری را نشان نداد (05/0p<). اما با مصرف تخم خرفه در گروه مداخله میانگین دور باسن (003/0= p) به طور معنی داری کاهش و نسبت دور کمر به دور باسن (04/0= p) افزایش یافت.نتیجه گیرینتایج مطالعه حاضر حاکی از تاثیر تخم خرفه بر برخی از شاخص های تن سنجی مانند دور باسن و نسبت دور کمر به دور باسن در بیماران مبتلا به آسم می باشد و اثر آن بر سایر شاخص های تن سنجی نیازمند مطالعات بیشتر است.
کلید واژگان: آسم، تخم خرفه، چاقی، شاخص های تن سنجیBackgroundToday, the relationship between asthma and obesity in many studies is reviewed and weight control is used as a way for control of symptoms and severity of asthma along with other treatment protocol. Portulaca oleracea is consumed for weight loss in some countries.ObjectiveThe experiment is designed to study the effect of Portulaca oleracea seeds on anthropometric measurements in asthmatic patients.MethodsIn a randomized clinical trial, 59 patients with asthma disease divided to intervention (n=31) and control (n=28) groups. First group received asthma treatment and consisting 10g/day P. oleracea seeds in two doses in the morning (fasting) and before dinner with a glass of water for 8weeks. Participants in second group received only asthma treatment. At the beginning and end of the study, anthropometric measurements were measured on each subject.ResultsThe anthropometric measurements including weight, body mass index and waist circumference indicated any significant differences between two groups after completion of the study (P˃0.05) but hip circumference and waist-to-hip ratio had significant decrease (P= 0.003) and increase in intervention group (P= 0.04), respectively.ConclusionConsumption of Portulaca oleracea seeds influence on some anthropometric measurements likes hip circumference and waist-to-hip ratio in asthmatic patients. However, the effects of them on other anthropometric measurements need further investigations.Keywords: Anthropometric Measurements, Asthma, Obesity, Portulaca oleracea seed -
مقدمه
تاکنون تاثیر جوانه ی عدس روی مبتلایان به دیابت نوع 2 دچار چاقی و اضافه وزن مورد بررسی قرار نگرفته، هم چنین مصرف جوانه غلات و حبوبات در طب سنتی ایران بسیار توصیه گردیده است. در بررسی حاضر تاثیر جوانه عدس روی چربی های خون و قند خون ناشتا در مبتلایان به دیابت نوع 2 مبتلا به چاقی و اضافه وزن مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش ها39 بیمار به طور تصادفی در دو گروه جوانه عدس و کنترل قرار گرفتند. تمام آزمودنی ها داروهای خود را مصرف می کردند و افراد در گروه جوانه عدس در کنار داروهای خود، روزانه 60 گرم جوانه عدس به مدت 8 هفته مصرف نمودند. در ابتدا و انتهای پژوهش چربی های خون (کلسترول تام، تری گلیسرید، کلسترول-LDL و کلسترول-HDL) و قند خون ناشتا اندازه گیری شد.
یافته هانمایه ی آتروژنیک بعد از 8 هفته در افراد گروه جوانه عدس کاهش یافت (07/0P<). میزان افزایش کلسترول-HDL و کلسترول-LDL در گروه جوانه عدس در مدت 8 هفته مداخله معنی دار بود. در پایان بررسی 22% افزایش در میزان تری گلیسرید افراد گروه کنترل دیده شد، در حالی که میزان تری گلیسرید در افراد گروه جوانه عدس 5/4% کاهش داشت. این یافته ها تاثیرات جوانه عدس را در پیشگیری از بیماری های قلبی تاکید می نماید.
نتیجه گیرییافته ها نشان داد مصرف جوانه عدس با تاثیرات مطلوبی که روی ترکیب چربی های خون دارد، می تواند خطر بیماری های قلبی را در افراد مبتلا به دیابت نوع 2 مبتلا به چاقی و اضافه وزن کاهش دهد.
کلید واژگان: دیابت، چربی های خون، جوانه عدسIntroductionThe effects of lentil sprouts (LS) on lipid profiles and FBS among overweight and obese patients with type 2 diabetes have not yet been examined. Considering the importance of legumes and cereal sprouts in traditional Iranian medicine, we conducted this trial to investigate the effects of LS on fasting blood glucose, and the atherogenic index of plasma (AIP), in overweight and obese patients with type 2 diabetes.
Materials And MethodsThirty-nine patients were randomly divided into two groups. For all individuals throughout the 8 weeks of the study period, the same drug treatment was given, with the intervention group patients consuming 60 g lentil sprouts in addition daily. Total cholesterol, triglycerides (TG), low-density lipoprotein (LDL-C), high density lipoprotein (HDL-C), fasting blood glucose (FBS) and atherogenic index of plasma (AIP) were measured at baseline and 8 weeks after intervention.
ResultsAIP decreased (P<0.07) in the LS group and their levels of HDL-C and LDL-C increased compared with baseline levels, whereas in the control group no significant change was seen. In this group a decrease in TG of 4.5% was seen, whereas this increase in the control group was 22%.
ConclusionsConsumption of LS as supplementary treatment in type 2 diabetes could have favorable effects on lipid profiles, fasting blood glucose and reduce risk of coronary vascular diseases.
Keywords: Type 2 diabetes, Lipid profiles, Lentil sprouts -
زمینه و هدفسرطان، بیماری مزمنی است که شیوع آن، طی سال های اخیر رو به رشد است. عوامل مختلف وارثتی و محیطی در بروز آن نقش دارند. از بین عوامل محیطی میتوان به تعادل انرژی و عادات غذایی اشاره کرد. تغذیه بدلیل دارا بودن عوامل محافظ و مضر، نقش مهمی را به ترتیب در پیشگیری یا بروز سرطان ایفا می کند. هدف مطالعه حاضر، بررسی سطح آگاهی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تبریز در ارتباط با نقش تغذیه و سرطان بود.مواد و روش هااین مطالعه توصیفی- مقطعی بر روی 565 (219 مرد و 346 زن)، دانشجوی ترم آخر دانشگاه علوم پزشکی انجام گرفت. پرسشنامه ای که شامل سوالاتی در ارتباط با ویژگی های دموگرافیکی دانشجویان و بررسی میزان آگاهی آن ها بود، توسط دانشجویان تکمیل گردید. تجزیه و تحلیل داده ها توسط روش های آماری توصیفی و به صورت فراوانی و درصد ارائه شد و برای بررسی ارتباط بین دانش تغذیه ای با متغیرهای دموگرافیکی از ضریب همبستگی پیرسون و آنالیز واریانس یک طرفه استفاده شد.
یافته ها: 4/13%از دانشجویان آگاهی کم، 41% آگاهی متوسط، و 6/45% آگاهی بالایی داشتند. ارتباط بین متغیرهای رشته تحصیلی، مقطع تحصیلی، گذراندن واحد درسی تغذیه در طول تحصیل و منبع کسب دانش تغذی های با میزان دانش تغذی های دانشجویان معنی دار و جنس و سن معنی دار نبود.
نتیجه گیری: عوامل تغذیه ای نقش مهمی در بروز سرطان دارند و آگاهی افراد در این زمینه، نقش مهمی دارد. در این مطالعه، دانشجویان علوم پزشکی به عنوان گروه مرتبط با سلامتی عمومی، از آگاهی کافی برخوردار نبوده و لذا استفاده از روش های آموزشی مناسب برای ارتقای آگاهی آن ها، می تواند راهکار مناسبی باشد.
کلید واژگان: سرطان، تغذیه، دانش، دانشجویان علوم پزشکیBackgroundCancer is chronic disease that its prevalence is growing in recent years. Genetics and environmental factors such as energy balance and nutritional habits are involved in its incidence. The nutrition plays an important role in prevention and incidence of cancer due to protective and harmful factors, respectively. The aim of this study was to assess the knowledge of medical sciences students regarding the role of nutrition in prevention or incidence of cancer in Tabriz University.MethodsThis Cross- sectional study conducted on 565 (219 male and 346 Female) senior students of medical sciences. A self-administered questionnaire with two part completed by students. the one was about the demographic characteristics (age, gender, course, level of education, passing nutrition unit through the school and source of nutritional information) and the other one with 22 closed and open questions was about nutritional knowledge. Data analyzed by using descriptive statistics and presented as frequency and percent. Assessment of relationship between nutritional knowledge and demographic variable were used the Pearson correlation and ANOVA.ResultsAbout 13% of students had low level of nutritional knowledge and 41% and 45.6% had acceptable and high level of knowledge, respectively. Relationship between course, level of education, passing nutrition unit through the school and source of nutritional information of students with nutritional knowledge were statistically significant and with age and gender were no statistically significant relationship.ConclusionNutritional factors had important role in incidence of cancer and individual knowledge in this regard is important. In our study, medical knowledge of students, as future provider of health information hadn´t adequate level, so using of efficient coeducational materials for increasing their knowledge may be beneficial.Keywords: Cancer, Nutrition, Knowledge, Medical Science Students -
پیش زمینه و هدفسندرم تخمدان پلی کیستیک شایع ترین اختلال آندوکرینی و علت عمده ناباروری ناشی از اختلالات تخمک گذاری در خانم های سنین باروری می باشد. با توجه به نقش مهم مقاومت به انسولین و هیپرانسولینمی در پاتوژنز این سندرم و نقش روی در ساختار و عملکرد هورمون انسولین و تاثیر اختلال هموستاز روی بر سنتز و ترشح انسولین و تشدید وضیعت مقاومت انسولینی، این مطالعه با هدف بررسی سطح سرمی روی و انسولین در زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک انجام گردید.مواد و روش کاردر این مطالعه مقطعی تحلیلی 65 زن مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک مراجعه کننده به درمانگاه زنان و مامایی بیمارستان الزهراء دانشگاه علوم پزشکی تبریز شرکت نمودند. سطح سرمی روی به روش اسپکتروفتومتری جذب اتمی شعله ای، سطح انسولین به روش الایزا وسطح گلوکز به روش آنزیمی گلوکزاکسیداز اندازه گیری شد. آنالیز آماری با استفاده از روش های توصیفی تحلیلی انجام گرفت و P کم تر از 05/0 از نظر آماری معنی دار تلقی شد.یافته هادر این مطالعه میانگین سطح سرمی روی g/dlμ41/5±18/77، انسولین ناشتا μU/ml 24/8± 33/18، گلوکزناشتا mg/dl86/6±40/94، نمایه توده بدنی kg/m265/1±39/29، دورکمر cm42/6±24/97 و میانگین دریافت روی غذایی mg/day80/0±45/5 بودند. ارتباط معکوس معنی داری بین سطح سرمی روی با سطح سرمی انسولین و شاخص مقاومت انسولینی در زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک مشاهده شد (44/0، r=-001/0p=).بحث و نتیجه گیریمشاوره تغذیه ای در زمینه اهمیت متابولیکی - تغذیه ای روی در سندرم تخمدان پلی کیستیک و افزایش مصرف غذاهای غنی از روی مانند غذاهای دریایی و آجیل توصیه می شود.
کلید واژگان: سندرم تخمدان پلی کیستیک، روی سرم، انسولین، مقاومت به انسولین -
پیش زمینه و هدفشواهد فزاینده ای وجود دارد که اختلالات در عوامل التهابی و هموگلوبین گلیکوزیله نقش عمده ای را در پاتوژنز بیماری دیابت و توسعه عوارض آن بازی می کنند. از قدیم الایام عصاره های گیاهی در کنترل این بیماری به طور تجربی مصرف می شدند. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین اثرات عصاره تام چای سیاه و فراکسیون های حاصل از آن بر عوامل التهابی وهموگلوبین گلیکوزیله موش های دیابتیک صورت گرفت.مواد و روش کاردر این مطالعه 56سرموش نر سه ماهه در محدوده وزنی 250-200 گرم انتخاب و به طور تصادفی به هشت گروه 7تایی تقسیم و به مدت یک ماه مورد مطالعه قرار گرفتند. گروه های اول و دوم سالم غیر دیابتی و بقیه گروه ها توسط استرپتوزوتوسین دیابتی شدند به گروه های مورد مطالعه به ترتیب:1- حامل 2- عصاره تام +حامل 3- حامل 4- عصاره تام +حامل و به بقیه گروه ها فراکسیون های هیدرو متانولی+حامل: 5-20درصد، 6-40درصد، 7- 60درصد، 8- تر کیب 80 و 100درصد به صورت داخل صفاقی روزانه ترزیق شد. در پایان مطالعه از تمام گروه ها خون گیری شد و هموگلوبین گیلکوزیله وعوامل التهابی: اینترلوکین1و6، TNfα و CRPبا استفاده از کیت های مربوطه اندازه گیری گردید.یافته هادر این مطالعه تجویز عصاره تام چای سیاه و فراکسیون20درصد حاصل از آن باعث کاهش عوامل التهابی: اینترلوکین1و6، و CRP در رت های سالم و دیابتیک شد (05/0P<) ولی تجویز عصاره تام چای سیاه و فراکسیون های حاصل از آن تاثیری بر روی هموگلوبین گلیکوزیله رت های سالم و دیابتی نداشت.
کلید واژگان: دیابت، رت، عصاره تام چای سیاه، عوامل التهابی، هموگلوبین گلیکوزیلهBackground and AimsReliable findings indicate that inflammatory factors and glycosilated hemoglubin (HbA1c) disorders has the main role in pathogeneses of diabetes and its complications. Traditionally plant extracts have been used for diabetes control. This study was aimed to examine the effect of total and different fractions of black tea on inflammatory factors and glycosilated hemoglobin (HbA1c) in diabetic rats.Materials And MethodsThis study was conducted on 56 rats which were randomly divided into 8 groups (7 rats in each group)and they were studied for one month. The weight of rats was 200 – 250 gr. Groups 1 and 2 were non-diabetic, groups 3–8 were diabetic, and diabetes was induced by intraperitoneal injection of streptozotocin 60mg/kg. Groups 1 to 8 were received by intraperitoneal injection: vehicle, total extrac (50mg/kgw), vehicle, total extrac (50mg/kgw)t, methanol fractions of 20%, 40%, 60%, 80% plus 100% respectively. In the end of study blood samples were taken from all groups and glycosilated hemoglobin (HbA1c) and inflammatory factors: Interleukin-1,6, TNFα and CRP were measured.ResultsIn this study concluded that injection of total extract and 20% fraction of black tea had decreased inflammatory factors in diabetic and non diabetic rats (p<0.05). but did not on glycosilated hemoglobin (HbA1c).ConclusionIt can be concluded that injection of total extract and 20% fraction of black tea had positive effect on inflammatory factors in diabetic rats -
ObjectivesReliable findings indicate that lipid profile, oxidative stress and inflammatory factors disorders has the main role in pathogeneses of diabetes and its complications. Traditionally plant extracts have been used for diabetes control. This study was aimed to recognition of the most components in the most effective hydromethanolic fraction of Iranian black orthodox tea on lipid profile, oxidative stress and inflammatory factors in type I Diabetic rats.MethodsThis study was conducted on 35 rats which were randomly divided into 5 groups (7 rats in each group). The weight of rats was 200 – 250 gr. Total of groups was diabetic, and diabetes was induced by intraperitoneal injection of streptozotocin 60mg/kg. Groups 1 to 5 were received: carrier, methanol fractions of 20%, 40%, 60%, 80% plus 100% respectively. In the end of study biochemical factors was measured. Data were analyzed by using one ways ANOVA, SPSS statistic methods. Analytical, Preparative and NMR were used to recognize of components in the most effective fraction.ResultsIn this study concluded that the effective fraction on biochemical factors was 20%. The main component of 20% fraction were caffeine, epicatechingallat, quercetin and kaempferol.ConclusionIt can be concluded that injection of 20% fraction of black tea had positive effect on the prevention of incidence and develop of diabetes complications.Keywords: Diabetes, Rat, Black Tea, Hydromethanolic Fractions
-
مقدمهاسترس اکسیداتیو، آشکارا با دیابت و عوارض آن در ارتباط است. احتمالا ترکیبات موجود در چای، بافت های بدن را در مقابل آسیب های اکسیدانی محافظت می کند. بر این اساس اثر عصاره تام چای سیاه و فراکسیون های حاصل از آن بر استرس اکسیداتیو رت های دیابتی مطالعه شد.روش هادر این مطالعه، 56 رت نر سه ماهه در محدوده وزنی 250-200 گرم انتخاب و به طور تصادفی به 8 گروه 7تایی تقسیم و به مدت یک ماه مورد مطالعه قرار گرفتند. گروه های اول و دوم سالم غیر دیابتی و بقیه گروه ها توسط استرپتوزوتوسین دیابتی شدند. به گروه های هشت گانه به ترتیب: 1- حامل (کنترل)، 2- عصاره تام+ حامل (کنترل)، 3- حامل (دیابتی، کنترل)، 4- عصاره تام+ حامل (دیابتی) و فراکسیون های متانولی+ حامل 5-20% (دیابتی) 6- 40% (دیابتی)، 7- 60% (دیابتی)، 8- ترکیب 80 و 100% (دیابتی) به صورت داخل صفاقی روزانه ترزیق شد. در پایان مطالعه از رت ها خون گیری و پارامترهای استرس اکسیداتیو اندازه گیری گردید و داده ها با استفاده از روش آنالیز واریانس یک طرفه و نرم افزار SPSS مورد تجریه و تحلیل قرار گرفت.یافته هادر این مطالعه، عصاره تام باعث افزایش آنتی اکسیدانت تام (001/0 =(P، سوپر اکسید دیسموتاز(010/0 =P)، گلوتاتیون پراکسیداز (000/ =P) و گلوتاتیون (002/0 =P) در رت های سالم و دیابتیک و کاهش مالون دی آلدیید (01/0=P) در رت های دیابتیک شد. همچنین فراکسیون 20%، باعث بیشترین افزایش در میزان های تام آنتی اکسیدانت (009/ 0=P)، سوپراکسید دیسموتاز (002/0=P)، گلوتاتیون پراکسیداز(001/0=P) و گلوتاتیون (001/0=p) و بیشترین کاهش در میزان مالون دی آلدیید (001/=P) در رت های دیابتیک گردید.نتیجه گیریتجویز عصاره تام چای سیاه و فراکسیون 20% حاصل از آن، بر استرس اکسیداتیو رت های دیابتیک تاثیر مثبت دارد.
کلید واژگان: دیابت، رت، چای سیاه، استرس اکسیداتیو -
زمینه و اهدافدیابت یکی از شایعترین بیماری های مزمن رایج در کشورهای در حال توسعه و توسعه یا فته می با شد که عوارض قلبی و عروقی همراه آن می توا ند ناشی از اختلالات چربی حاصل از دیابت بوده و یکی از مکا نیسمهای احتمالی اثر چای که می توا ند ما نع بروز عوارض قلبی و عروقی دیابت گردد از طریق تعدیل پروفایل لیپیدی ذکر میشود. بر این اساس مطالعه حاضر با هدف تعیین اثر عصاره تام و فراکسیونهای حاصل از چای سیاه اورتودکس ایرانی بر پروفایل لیپیدی رتهای دیابتیک صورت گرفت.روش بررسیدر این مطالعه 8 گروه 7تایی (56رت) از رتهای نر سه ماهه در محدوده وزنی 250-200 گرم انتخاب و بطور تصادفی به گروه های مورد نظر تقسیم و به مدت یکماه مورد مطالعه قرار گرفتند. گروه های اول و دوم سالم غیر دیابتی و بقیه گروه ها توسط استرپتوزوتوسین دیابتی شدند به گروه های هشت گانه به ترتیب: 1- حامل (سالم، کنترل) 2- عصاره تام (سالم، کنترل)3- حامل (دیابتی، کنترل) 4- عصاره تام (دیابتی) 5- فراکسیون متانولی 20% (دیابتی) 6- فراکسیون متانولی 40% (دیابتی) 7- فراکسیون متانولی 60% (دیابتی) 8- تر کیب فراکسیون متانولی 80 و 100% (دیابتی) به صورت داخل صفاقی روزانه ترزیق شد. در پایان مطالعه از رتها خو نگیری و پارامترهای پروفایل لیپیدی توسط کیتهای پارس آزمون با دستگاه اتوآنالیزورAlycon Abbot ساخت کشور فرا نسه اندازه گیری گردید. داده ها با استفاده از آنالیز واریانس یکطرفه، دوطرفه و آنالیزتکرار اندازه ها و آنالیز واریانس لانه ای مورد تجریه و تحلیل قرار گرفت.یافته هادر این مطالعه عصاره تام باعث کاهش معنی دار تری گلیسیرید سرم در گروه رتهای دیابتیک نسبت به سایر گروه ها شد (045/0=P). همچنین فراکسیون 20% نیز باعث کاهش معنی دار تری گلیسیرید (004/0=P)، کلسترول تام (001/0 P <) و LDL کلسترول (001/0 P <) نسبت به سایر فراکسیونها در سرم رتهای دیابتیک شد. تجویز عصاره تام (175/0=P)و فراکسیونهای حاصل از آن (333/0=P) تاثیری بر روی HDL کلسترول سرم رتهای دیابتیک و سالم نداشت.نتیجه گیریتجویز عصاره تام چای سیاه و فراکسیون 20% حاصل از آن بر پروفایل لیپیدی رتهای دیابتیک تاثیر مثبت داشته و می توا ند در پیشگیری از عوارض قلبی و عروقی ناشی از دیابت موثر واقع شود.
کلید واژگان: دیابت، رت، چای سیاه، عصاره تام، پروفایل لیپیدی -
زمینه و اهدافدیابت یکی از شایعترین بیماری های آندوکرین است که علت عمده آن چاقی، عدم رژیم غذایی مناسب و عدم تحرک بیان می شود و از قدیم الایام عصاره های گیاهی در کنترل این بیماری به طور تجربی مصرف می شدند لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین اثر عصاره تام و فراکسیونهای حاصل از چای سیاه اورتودکس ایرانی بر وزن بدن، میزان غذای مصرفی و قند خون رتهای دیابتیک صورت گرفت.روش هادر این مطالعه 8 گروه 7تایی از رتهای نر سه ماهه در محدوده وزنی 250-200 گرم انتخاب و بطور تصادفی به گروه های مورد نظر تقسیم و به مدت یکماه مورد مطالعه قرار گرفتند. گروه های اول و دوم سالم غیر دیابتی و بقیه گروه ها توسط استرپتوزوتوسین دیابتی شدند به گروه های هشت گانه به ترتیب: حامل (سالم)، عصاره تام (سالم)، حامل (دیابتی)، عصاره تام (دیابتی)، فراکسیون متانولی 20% (دیابتی)، 40% (دیابتی)، 60% (دیابتی)، و ترکیب 80 و 100% (دیابتی) به صورت داخل صفاقی روزانه ترزیق شد. قند خون در دو نوبت اول و پایان مطالعه و وزن و غذای مصرفی در 5 مرحله اندازه گیری گردید. داده ها با استفاده از آنالیز واریانس یکطرفه، دوطرفه و آنالیزتکرار اندازه ها و آنالیز واریانس لانه ای مورد تجریه و تحلیل قرار گرفت.یافته هادر گروه دریافت کننده فراکسیون 40% بیشترین کاهش وزن و کمترین مصرف غذا مشاهده شد (000/0=PV) همچنین عصاره تام در رتهای دیابتی موجب کاهش مصرف غذا گردید (000/0=PV) و در سایر گروه ها تغییرات وزنی و مصرف غذا معنی دار نبود (05/0PV>). تجویز عصاره تام و فراکسیونهای حاصل از آن تاثیری بر روی قند خون رتهای دیابتیک و سالم نداشت (05/0PV>).نتیجه گیریتجویز عصاره تام و فراکسیون 40% چای سیاه بر کاهش مصرف غذا در رتهای دیابتیک تاثیر مثبت داشته و مانع چاقی می شود لذا می توا ند در پیشگیری از دیابت و عوارض نا شی از آن موثر واقع شود.
کلید واژگان: دیابت، رت، چای سیاهObjectivesDiabetes is one the most common endocrine disorders, obesity, improper nutrition, and inactivity was considered as proposing factors. Historically plant extracts are used for diabetes control. This study was implemented to determine the effect of total and different fraction of Iranian black orthodox tea on weight, food intake and blood sugar in type I diabetic rats.MethodsThis study was conducted on 56 rats which were randomly divided in to 8 groups (7 rats in each group). The weight of rats was 200 – 250 gr. Group 1 and 2 was non-diabetic, groups 3 – 8 were diabetic, and diabetes was induced with intraperitoneal injection of streptozotocin 60mg/kg. Group 1 to 8 received carrier, total extract, carrier, total extract, methanol fractions of 20%, 40%, 60% and 80% plus 100% respectively. Blood sugar was measured beginning and end of intervention, weight and food intake was measured each week during intervention (5 times). Data was analyzed by using one and two ways ANOVA, repeated measure and nested variance.ResultsFood intake and weight was reduced, in 40% fraction received group, significantly more than other groups (p=0.000).also total extract decreased food intake significantly (p 0.000). There were no significant differences between other groups. Change in Mean blood sugar between groups during intervention was not found statistically significant.ConclusionIt can be concluded that injection of total extract and 40% fraction of black tea had positive effect on decreasing of food intake in diabetic rats and prevention of obesity. Therefore consumption of black tea might prevent from diabetes and its complications.Keywords: Black tea, Diabetes, Rat -
زمینه و اهدافدر بیماران تحت درمان با همودیالیز که دستگاه ادراری آنها توانایی دفع مواد زاید حاصل از متابولیسم را به طور طبیعی ندارد، رعایت رژیم غذایی مناسب می تواند فاصله بین دو دیالیز و پیوند کلیه را به تاخیر انداخته و از عوارض سو به مقدار زیاد پیشگیری نماید. لذا مطالعه آگاهی، نگرش و عملکرد تغذیه ای بیماران کلیوی تحت درمان با همودیالیز بر این اساس مورد بررسی قرار گرفت.روش بررسیاین مطالعه مقطعی بر روی 70 نفر (33 مرد و 37 زن) (80-15 ساله) از بیماران تحت درمان با همودیالیز بیمارستان سینا با روش نمونه گیری آسان انجام گرفت. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه جمع آوری گردید.یافته هابررسی ما نشان داد که از نظر میزان آگاهی، نگرش و عملکرد به ترتیب حدود: 47.1%، %74.3 و %62.9 افراد مورد مطالعه از امتیاز نسبتا مطلوبی برخوردار بودند همچنین در این مطالعه همبستگی مثبت معنی داری بین آگاهی با نگرش، نگرش با عملکرد و تحصیلات با آگاهی یافت شد.نتیجه گیریبر اساس یافته های این مطالعه، افزایش آگاهی تغذیه ای در شرایطی می تواند باعث تغییر در عملکرد گردد که موجب تغییر در نگرش شود.
کلید واژگان: همودیالیز، تغذیه، آگاهی، نگرش و عملکرد
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.