به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

جواد مهتدی نیا

  • R. Sarani, J. Mohtadinia*, M. Asghari Jafarabadi
    Tofu is a nutritional, gel-like soy food. The present study was carried out to investigate the effects of withania coagulans extract on the soymilk coagulation for producing tofu. For this purpose we coagulated soymilk by withania coagulans extract, and analyzed the properties of prepared tofu. Then Tofu properties include pH, moisture, yield, protein content, fat content, textural character ices (hardness, cohesiveness, springiness, gumminess) and Sensorial properties were studied and were compared with the characteristics of calcium sulfate tofu (control). In order to improve the sensory properties of tofu different additives were used. Then the sensory properties were compared with control samples. All tests were performed in triplicate and mean values were performed using ttests, Friedman test was performed on the sensory characteristics (at the 95 percent confidence level). The results indicated that extract of withania coagulans as a coagulant significantly (P
    Keywords: Coagulant, soymilk, Tofu, Withania coagulans
  • جواد مهتدی نیا، مهرنوش ذاکرزاده، مهدی گودرزی، حسین رحمان پور، حسین خادم حقیقیان*
    زمینه و هدف
    مسمومیت هیستامینی شایع ترین بیماری ناشی از غذا های دریایی در سراسر جهان است. تعیین مقدار هیستامین کنسروهای تن ماهی نه تنها وضعیت بهداشتی ماهی مورد استفاده را نشان می دهد، بلکه در حفظ ایمنی و سلامت مصرف کنندگان نیز بسیار موثر می باشد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مقطعی محتوای هیستامین 60 نمونه کنسرو تن ماهی عرضه شده در سوپرمارکت های شهر تبریز به روش الیزا ارزیابی شد. سطوح هیستامین در نمونه ها بر اساس فاصله زمانی بین تولید و فصل تولید با حد مجاز مورد مقایسه قرار گرفت. برای آنالیز آماری داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 16 استفاده شد.
    نتایج
    میزان هیستامین نمونه ها بین 3/200 – 5 میلی گرم بر کیلوگرم متغیر بود. سطوح هیستامین در 30٪ از کنسروها، پایین تر و در 70٪ از آن ها بالاتر از حد مجاز (50 میلی گرم بر کیلوگرم) بود. میزان هیستامین در کنسروهای تن ماهی تولید شده مناطق جنوبی و شمالی کشور تفاوت آماری معنی داری داشت (p<0.05). کنسروهای تن ماهی تولید شده در تابستان و پاییز به ترتیب بیشترین و کمترین میزان هیستامین را دارا بودند.
    نتیجه گیری
    نظر به اینکه درصد بالایی از کنسروها حاوی هیستامین بیش از حد مجاز بودند، خطر مسمومیت هیستامینی برای مصرف کنندگان این فرآورده ها وجود دارد.
    کلید واژگان: هیستامین, کنسرو تن ماهی, آزمون الیزا
    Javad Mohtadi Nia, Mehrnoush Zakerzadeh, Mehdi Goudarzi, Hossein Rahman Pour, Hossein Khadem Haghighian *
    Background and Objective
    Histamine poisoning which is induced from seafood is the most common disease around the world. Determining the amount of histamine in canned tuna fish shows not only the healthy quality of fish, but also it is effective in protecting the health and safety of the consumers.
    Materials and Methods
    In this cross-sectional study, 60 samples of histamine content canned tuna fish marketed in supermarkets of Tabriz city was analyzed through ELISA method. Histamine levels in the samples were compared based on the time between the production and the production seasonwith limited range. Statistical analysis was performed using SPSS software version 16.
    Results
    Histamine levels between 5-200.3 mg/kg were different. Histamine levelin canned food was 30 % lower and 70% higher than the permissible limit (50 mg kg) in some cans. Histamine levels in canned tuna produced in North and South regions were statistically significant (p<0.05).Canned tuna fish produced in summer and autumn, respectively, had the highest and lowest levels of histamine.
    Conclusion
    According to high percentage of canned tuna, which have histamine more than permissible limit, the risk of histamine toxicity is there for consumers of such kind of food.
    Keywords: Histamine, Fish tuna, ELISA
  • جواد مهتدی نیا، حسین خادم حقیقیان*
    مقدمه
    آمین های بیوژنیک باز های آلی با وزن مولکولی پایین و فعالیت بیولوژیکی هستند که از دکربوکسیلاسیون اسیدهای آمینه توسط میکروارگانیسم ها تولید می شوند. هیستامین و تیرامین در انواع پنیر یافت شده اند. این ترکیبات باعث مشکلاتی مثل ناراحتی تنفسی می گردند. هدف مطالعه ارزیابی تاثیر زمان رسیدن بر روی تولید هیستامین و تیرامین در دو نوع پنیر فتای یواف و پاستوریزه لیقوان بود.
    مواد و روش ها
    نمونه گیری از سالن تولید دو واحد تولید کننده پنیر فتای یواف و لیقوان انجام گرفت و بررسی طی دوره 2 ماهه و در فواصل زمانی 15 روز در نظر گرفته شد. آمین ها با استفاده از دستگاه کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا HPLC متصل به شناساگر اسپکتروفلورو متریک شناسایی گردیدند. تحلیل آماری داده ها با نرم افزار SPSS (Ver16)صورت گرفت. سطح معناداری P<0.05 در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    نمونه های پنیر لیقوان و یواف در طول دوره بررسی حاوی هیستامین و تیرامین بودند. مقدار آمین های مذکور در پنیر لیقوان در تمامی فواصل زمانی مورد بررسی بیشتر از نمونه های پنیر فتای یواف بود. بااین حال اختلاف بین میزان هیستامین معنادار (P<0.05) و تفاوت در مقدار تیرامین غیر معنادارگزارش گردید. میزان آمین های فوق در هر دو پنیر و طی دوره بررسی کمتر از حد مجاز تعیین شده توسط سازمان غذا و دارو بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به اینکه مقدار آمینها در نمونه ها پایین تر از حد مجاز بود ولی به دلیل عوارض جانبی و تداخلات غذا - دارو نیاز به توجه ویژه در کنترل تولید و نگهداری پنیرها احساس میشود.
    کلید واژگان: پنیر لیقوان, پنیر یواف, تیرامین, هیستامین, کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا
    J. Mohtadinia, H. Khadem Haghighian*
    Biogenic amines are the low molecular organic bases formed through enzymatic decarboxylation of amino acids and produced by microorganisms. Histamine and tyramine have been found in several type of cheese. Presence of these compounds can cause several problems such as respiratory disorders. The aim of this study was to evaluate the impact of ripening times on histamine and tyramine production.
    Methods
    To study ultra-filtered and Lyqvan cheeses, samples were randomly assigned for production line in sixty day study period and 15 day intervals work was considered. Samples using hydrochloric acid were extracted and then samples to HPLC were injected. Statistical data analysis software SPSS (Ver16) took. Significance level P <0.05 was considered.
    Results
    All of the Lyqvan pasteurized and Ultra filtered samples in all courses had histamine and tyramine. All samples of Lyqvan pasteurized in all courses had a more biogenic amines than UF samples. Increasing was significant in Lyqvan samples cases (P<0.05) and not significant in UF cheeses. In all courses in the amine levels of both types of samples were below the limit level that determined with FDA.
    Conclusion
    Considering the amount of biogenic amine in all samples were below the safety limit, but due to side effects in susceptible consumers and food-drug interactions require special attention in the control cheese production and storage conditions.
    Keywords: Lyqvan cheese, Ultra filtered cheese, Tyramine, Histamine, HPLC
  • هانیه سادات اجتهد، جواد مهتدی نیا *، عزیز همایونی راد، میترا نیافر، محمد اصغری جعفرآبادی
    مقدمه
    التهاب در پیشرفت دیابت و بیماری های قلبی- عروقی ناشی از آن نقش مهمی ایفا می کند. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثرات ماست پروبیوتیک بر قند خون و عامل التهابی پروتئین واکنشی C در بیماران دیابتی نوع دو انجام گرفت.
    بحث و نتیجه گیری
    مصرف ماست پروبیوتیک به عنوان درمان کمکی به بیماران دیابتی نوع دو قابل توصیه است.
    یافته ها
    دریافت ماست پروبیوتیک منجر به کاهش معنی دار غلظت سرمی پروتئین واکنشی C شد (05/0 > P). غلظت قند خون ناشتا و هموگلوبین گلیکوزیله در گروه ماست پروبیو مصرف ماست پروبیوتیک به عنوان درمان کمکی به بیماران دیابتی نوع دو قابل توصیه است. تیک در مقایسه با گروه شاهد بعد از مداخله به طور معنی داری پایین تر بود (05/0 > P).
    مواد و روش ها
    این کارآزمایی بالینی تصادفی دوسو کور روی 60 بیمار دیابتی نوع دو (23 مرد و 37 زن) در بیمارستان سینای تبریز انجام گرفت. افراد گروه آزمون، روزانه 300 گرم ماست پروبیوتیک حاوی لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس LA-5 و بیفیدوباکتریوم لاکتیس BB-12 و افراد گروه شاهد، روزانه 300 گرم ماست معمولی به مدت 6 هفته دریافت نمودند. دریافت های غذایی، شاخص های تن سنجی و شاخص های بیوشیمیایی در ابتدا و انتهای مطالعه اندازه گیری شدند. تحلیل آماری با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های تی زوجی و تحلیل کوواریانس انجام شد.
    کلید واژگان: ماست پروبیوتیک, پروتئین واکنشی C, قند خون ناشتا, دیابت نوع دو
    Hanoyesadat Ejtahed, Javad Mohtadi Nia *, Aziz Homayouni Rad, Mitra Niafar, Mohammad Asghari Jafarabadi
    Background
    Chronic inflammation plays a major role in the progression of diabetes and its cardiovascular complications. The aim of the present study was to investigate the effects of probiotic yoghurt on blood sugar and C-Reactive Protein concentration as inflammatory factor in type 2 diabetic patients.
    Materials And Methods
    This double-blind، randomized clinical trial was conducted on 60 type 2 diabetic patients (23 males and 37 females) in Sina hospital in Tabriz. Subjects in intervention group consumed daily 300 gram of probiotic yoghurt containing Lactobacillus acidophilus LA-5 and Bifidobacterium lactis BB-12 and subjects in control group consumed daily 300 gram of conventional yoghurt for 6 weeks. Dietary intakes، anthropometric measurements and biochemical parameters were measured at the baseline and at the end of the study. Statistical analyses were performed by SPSS software using analysis of covariance and paired samples T-test.
    Results
    Probiotic yoghurt consumption significantly decreased C-Reactive Protein concentration (P<0. 05). The mean fasting blood sugar and glycosylated hemoglobin were significantly lower in probiotic yoghurt group compared with the control group after intervention (P<0. 05
    Conclusion
    Consumption of probiotic yoghurt improved C-Reactive Protein concentration in type 2 diabetic patients. Probiotic yoghurt consumption is recommended as auxiliary therapy in type 2 diabetic patients.
    Keywords: Probiotic yoghurt_C_Reactive Protein_Fasting blood sugar_Type 2 diabetes
  • کاربرد غذای فراسودمند در درمان بیماری های انسان
    عزیز همایونی، جواد مهتدی نیا، حسین رحمانپور ارجمند، محمدرضا فرشباف، علی غیاثی، محمدرضا نریمانی
  • فاطمه سردابی، جواد مهتدی نیا*، فروغ شواخی، علی اشرف جعفری
    سابقه و هدف
    با توجه به تولید انبوه سیب در ایران، با استفاده از فناوری های موثر بسته بندی و انبارداری می توان از ضایعات این میوه ارزشمند جلوگیری کرد. نظر به نقش موثر اتیلن در افت کیفیت سیب،این پژوهش با هدف بررسی اثر کاهش اتیلن در بهبود کیفیت دو رقم سیب تولیدی ایران طی انبارداری، انجام شد.
    مواد و روش ها
    آزمایش به صورت طرح کرت خرد شده در زمان بر پایه طرح کاملا تصادفی در سه تکرار و با استفاده از گرانول های حاوی نانو جاذب اتیلن در دو سطح (0 و 10 گرم) و 1- متیل سیکلوپروپن در دو سطح (ppm1 و 0) بر روی سیب قرمز و زرد لبنانی انجام شد. نمونه ها در انبار با دمای 5/0± درجه سانتی گراد و رطوبت نسبی 90% به مدت 5 ماه، قرار گرفت. ارزیابی کیفی نمونه ها (شامل افت وزن، سفتی بافت، pH، اسیدیته و کل مواد جامد محلول) قبل از انبار و هر ماه یک بار انجام شد. ویتامین ث نیز در ابتدا و انتهای انبارداری تعیین شد.
    یافته ها
    مقایسه میانگین ها نشان داد کمترین pH (39/4)، بیشترین اسیدیته (31/0 درصد)، پایین ترین مواد جامد محلول (28/14 درصد)، بیشترین سفتی بافت (2N/m54/17)، پایین ترین میزان کاهش وزن (10/3 درصد) و بالاترین مقدار ویتامین ث (1g-100mg/27/6) مربوط به تیمار توام 1-MCP و جاذب اتیلن بود و برعکس بیشترین pH (60/4)، کمترین اسیدیته (25/0 درصد)، بیشترین مواد جامد محلول (1/15 درصد)،کمترین سفتی بافت (2N/m30/14)، بیشترین میزان کاهش وزن (51/3 درصد) و کمترین مقدار ویتامین ث (1g-100mg/26/5) مربوط به تیمار شاهد بود.
    نتیجه گیری
    استفاده از 1-MCP و نانوجاذب اتیلن به صورت همزمان اثر بهتری در حفظ کیفیت هر دو رقم سیب، نسبت به استفاده از هر کدام به تنهایی داشت. رقم قرمز به علت سفتی بافت بالاتر و ظاهر تازه تر قابلیت انبارمانی بهتری از رقم زرد نشان داد.
    کلید واژگان: پرمنگنات پتاسیم, جاذب اتیلن, سیب, نانو زئولیت, 1, متیل سیکلوپروپن
    F. Sardabi, J. Mohtadinia *, F. Shavakhi, A. Ashraf Jafari
    Background And Objective
    Apple production is high in Iran; using effective packaging and storing technologies can prevent loss of this valuable fruit and provide a source of non-oil exports. Ethylene plays an effective role in the loss of apple quality. This study examined the effect of ethylene reduction on improving the quality of Golden and Red Delicious apples during cold storage.
    Materials And Methods
    Golden and Red Delicious apples were tested in an experimental design using a split-plot over time in a completely randomized design and three replications for 1-methylcyclopropene (1-MCP، 0 and 1 ppm) and potassium permanganate-coated zeolite nanoparticles (0 and 10 g). The fruit was stored at ± 0. 5°C and 90% RH for up to 5 mo. Fruit quality parameters (weight loss، firmness، pH، titratable acidity، total soluble solid concentration) were evaluated before storage and on a monthly basis during the storage period. Vitamin C concentration was also measured at the beginning and end of storage.
    Results
    A comparison of means showed the lowest pH (4. 39)، lowest reduction in TA (0. 31%)، lowest TSS (14. 28%)، highest firmness value (17. 54 N/m2)، lowest weight reduction (3. 10%) and highest vitamin C concentration (6. 27 mg/100g-1) were obtained for apples treated with 1-MCP combined with ethylene absorber sachets. The lowest pH (4. 39)، highest reduction in TA (0. 25%)، highest TSS (15. 1%)، lowest firmness value (14. 30 N/m2)، highest weight reduction (3. 51%) and lowest vitamin C concentration (5. 26 mg/100g-1) was found for the control apples.
    Conclusion
    The application of 1-MCP combined with ethylene absorber sachets had the best effect on the quality characteristics of both species. Red Delicious apples were firmer and fresher in appearance، indicating that this variety has better storability.
    Keywords: Apples, Ethylene absorber, Nanoparticles, Potassium permanganate, 1, methylcyclopropene
  • عزیز همایونی، جواد مهتدی نیا، حسین رحمانپور ارجمند، محمدرضا فرشباف، علی غیاثی، محمدرضا نریمانی
  • عزیز همایونی، جواد مهتدی نیا، حسین رحمانپور ارجمند، محمدرضا فرشباف، علی غیاثی، محمدرضا نریمانی
  • هانیه طلوعی، جواد مهتدی نیا، سید رفیع عارف حسینی*، محمد اصغری جعفرآبادی
    اسیدهای چرب امگا-3 به عنوان بخش مهمی از رژیم غذایی جهت سلامت و پیشگیری از بیماری به کار گرفته می شوند. ماهی عمده ترین منبع این گروه از اسیدهای چرب به شمار می آید از اینرو محافظت از ماهی در برابر انواع فساد اکسایشی ضرورت می یابد. در این بررسی به منظور کاهش فساد اکسایشی روغن موجود در قزل آلای پرورشی از آنتی اکسیدان آلفا توکوفرول در پوشش استفاده شد. به این منظور محلول 2 درصد کیتوزان و کیتوزان حاوی 2 /0 و 4/ 0 درصد از آلفا توکوفرول تهیه شد. نمونه ها طی 28روز یخچال گذاری، در دوره های 7 روزه تحت آزمون های عدد پراکسید (PV)، شاخص آنیسیدین (AV)، شاخص توتوکس (TV) و اسیدهای چرب آزاد (FFA) قرار گرفتند. همچنین ساختار اسیدهای چرب به روش کروماتوگرافی گازی تعیین گردید. براساس نتایج آنالیز آماری مقادیر عدد پراکسید، شاخص آنیسیدین، شاخص توتوکس، اسیدهای چرب آزاد، درصد کل اسیدهای چرب امگا-3 و نسبت اسید چرب دوکوزاهگزانوئیک به اسید چرب پالمتیک در تیمارهای پوشش دار در مقایسه با نمونه شاهد، تغییرات کمتری در دوره ی نگهداری از خود نشان دادند. در متغیرهای PV،AV، TV وFFA تفاوت معنی داری بین دو نوع تیمار کیتوزان و کیتوزان- آلفاتوکوفرول مشاهده شد (p < 0.05). کمترین شدت فساد اکسایشی به قزل آلای تیمار شده با کیتوزان حاوی 4 /0 درصد آلفا توکوفرول مربوط بود.
    کلید واژگان: آلفا توکوفرول, اکسایش, قزل آلا, کیتوزان
    H. Tolouie, J. Mohtadi Niya, S.R. Arefhosseini*, M. Asghari Jafarabadi
    Omega-3 fatty acid is used in daily healthy diet and plays an important role in prevention ofdisease. Being a considerably main source of Omega-3 fatty acid groups, fish preservation against oil oxidation and any other similar causatives seems quite necessary. In this study chitosan coated alpha tocopherol antioxidant was used in order to reduce oxidation corruption rate in farmed trout flesh. To meet the purpose a 2% Chitosan solution and chitosan enriched with alpha tocopherol in two concentrations (0.2% and 0.4%) were prepared for coating the trout samples. Samples were stored in fridge for 28 days and were tested every 7 days in terms of (PV), (AV), (TV) and (FFA) indexes. Fatty acid profile also determined by Gas chromatography assay in the fresh fish oil and after 3 weeks at the refrigerated FFA storage samples. Analytical results revealed that in comparison to the control samples, fewer changes were occurred in PV, AV, TV and FFA, proportion of n3 polyunsaturated fatty acids and 22:6 n3/C16:0 ratio between chitosan and chitosan-alpha tocopherol treated samples during the storage time. There were significant differences between treatment with chitosan and chitosanalpha tocopherol in trout samples (p < 0.05). Minimum oxidative changes were observed in 0.4% Chitosan alpha tocopherol treated samples.
    Keywords: Chitosan, Oxidation, α Tocopherol, Trout
  • مطهر حیدری بنی، مسعود حاجی مقصود، مهرانگیز ابراهیمی ممقانی، محمد کاظم طرزمنی، جواد مهتدی نیا
    زمینه و هدف
    افزایش چربی بدن یکی از عوامل خطر پیشرفت بیماری های مزمن می باشد. شناسایی بهترین شاخص تن سنجی به عنوان ابزاری آسان جهت تعیین افراد تحت خطر بیماری قلبی عروقی در هر جامعه ای ضروری می باشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط چاقی شکمی با مراحل ابتدایی آترواسکلروز از طریق تعیین ضخامت انتیما مدیا بر روی زنان بزرگسال انجام شد.
    روش کار
    مطالعه مقطعی حاضر بر روی 100 زن سالم بزرگسال 50-18 سال انجام شد. شاخص های تن سنجی طبق دستورالعمل های استاندارد اندازه گیری و محاسبه شد. حدود مرزی انتخابی برای دور کمر (WC)، نسبت دور کمر به باسن (WHR) و نسبت دور کمر به قد (WHtR) به ترتیب cm 88، 0/8 و 5/0 می باشد. تعیین ضخامت انتیما مدیا شریان کاروتید (CIMT) به عنوان نشانگر مراحل ابتدایی آترواسکلروز از طریق روش غیر تهاجمی سونوگرافی انجام شد. افراد با میانگینmm 0/8 ≥ CIMT به عنوان«افراد سالم»و mm 0/8 < CIMT به عنوان«افراد تحت خطر»در نظر گرفته شدند.
    یافته ها
    میانگین سنی افراد مورد مطالعه 8/1±96/30 سال و میانگین WC، WHR، WHtR و CIMT افراد به ترتیب cm 95 ± 0/17، 0/87 ± 0/08، 0/61 ± 0/11 و 15/0 ± 63/0 بود. تمامی شاخص های تن سنجی چاقی شکمی با میانگین CIMT همبستگی مثبت معنی دار داشتند (05/0 > P). دور کمر با حد مرزی cm 88 نسبت به WHR و WHtRدر مجموع حساسیت و ویژگی بالاتری داشت.
    نتیجه گیری
    شاخص WC با حد مرزی cm 88 نسبت به دو شاخص WHR و WHtR جهت شناسایی افراد تحت خطر آترواسکلروز بهتر است.
    Background and Objectives
    Excess body fat percentage is one of the risk factors in the progression of chronic diseases. Anthropometric indices of obesity are screening tools to determine subjects at risk of cardiovascular disease all over the world. The aim of this study was to investigate the relationship between abdominal obesity and the early stage of atherosclerosis by Carotid Intima- Media Thickness (CIMT) on women.
    Methods
    This cross-sectional study involved 100 healthy women aged 18–50 year. Anthropometric indices were measured and calculated according to standard protocol. Cut off points for waist circumference (WC), waist to hip ratio (WHR) and waist to height ratio (WHtR) were 88 cm, 0.8 and 0.5 respectively Carotid Intima- Media Thickness was determined by using non-invasive ultrasound as an indicator of early stage of atherosclerosis. Subjects with mean CIMT≤0.8 mm and CIMT>0.8 mm were considered as "normal subjects" and "subjects at risk", respectively.
    Results
    Average age of subjects was 30.96±8.1 and the mean of WC, WHR, WHtR and CIMT were 95±0.17, 0.87±0.08, 0.61±0.11 and 0.63±0.15, respectively. All abdominal anthropometric indices significantly associated with mean CIMT. Waist circumference with cut off point of 88 Cm had sum of sensitivity and specificity higher than WHR and WHtR.
    Conclusion
    Waist circumference index with cut off point of 88 cm is better than WHR and WHtR to identify subjects at high risk of atherosclerosis.
  • هانیه سادات اجتهد، جواد مهتدی نیا، عزیز همایونی راد، میترا نیافر، محمد اصغری جعفرآبادی، وحید مفید
    سابقه و هدف
    با توجه به شیوع بالای پرفشاری خون و دیس لیپیدمی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر ماست پروبیوتیک بر فشار خون و سطوح لیپیدهای سرم در این بیماران انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این کارآزمایی بالینی تصادفی دوسوکور شاهددار 60 بیمار (23 مرد و 37 زن) دیابتی نوع 2 با غلظت کلسترول LDL بالاتر از mg/dL100 در دو گروه تقسیم شدند. افراد گروه آزمون، روزانه 300 گرم ماست پروبیوتیک حاوی لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس و بیفیدوباکتریوم لاکتیس و افراد گروه شاهد، روزانه 300 گرم ماست معمولی به مدت 6 هفته دریافت کردند. دریافت های غذایی، شاخص های تن سنجی، فشار خون و سطوح لیپیدهای سرم در ابتدا و انتهای مطالعه اندازه گیری شد. آنالیز آماری با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های تحلیل کوواریانس و تی زوجی انجام گرفت.
    یافته ها
    میزان فشار خون سیستولی و دیاستولی در هر دو گروه تحت تاثیر قرار نگرفت. غلظت کلسترول تام به میزان 54/4% و کلسترول LDL به میزان 45/7% در گروه آزمون نسبت به گروه شاهد کاهش یافت (به ترتیب 008/0 = P و 004/0 = P) ولی در گروه آزمون، تفاوت آماری معنی داری در غلظت تری گلیسرید و کلسترول HDL در پایان هفته ششم نسبت به ابتدای مطالعه مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    دریافت ماست پروبیوتیک سبب بهبود غلظت کلسترول تام و کلسترول LDL در بیماران دیابتی نوع 2 شد، ولی بر فشار خون آن ها تاثیری نداشت. این مطالعه نشان داد که ماست پروبیوتیک احتمالا در بهبود عوامل خطر بیماری قلبی عروقی در دیابت نوع 2 موثر است.
    کلید واژگان: ماست پروبیوتیک, دیابت نوع 2, فشارخون, لیپیدهای سرم
    Ejtahed, J. Mohtadi Nia, A. Homayouni Rad, M. Niafar, M. Asghari Jafarabadi, V. Mofid
    Background And Objective
    Considering the high prevalence of hypertension and dyslipidemia in type 2 diabetic patients, the aim of the present study was to investigate the effects of probiotic yoghurt on blood pressure and serum lipid concentrations in these patients.
    Materials And Methods
    In this controlled, double-blind, randomized clinical trial, 60 patients (23 males and 37 females) with type 2 diabetes and an LDL-cholesterol level higher than 100 mg/dL were assigned to one of two groups. Subjects in the intervention group consumed daily 300 gr of probiotic yoghurt containing Lactobacillus acidophilus and Bifidobacterium lactis, and those in the control group consumed daily 300 gr of conventional yoghurt, for 6 weeks. Dietary intakes, anthropometric measurements, blood pressure and serum lipids concentrations were measured at the baseline and at the end of the study. Statistical analyses were performed using the SPSS software, the statistical tests being analysis of covariance and paired-samples t-test.
    Results
    Systolic and diastolic blood pressure remained unchanged in both groups, while the total cholesterol and LDL-cholesterol concentrations decreased by 4.54% and 7.45% in the intervention group, respectively, as compared with the control values (P = 0.008 andP = 0.004, respectively). However, no significant differences were observed between the initial and final triglyceride and HDL-cholesterol concentrations in the intervention group.
    Conclusion
    Consumption of probiotic yoghurt can decrease the total cholesterol and LDL-cholesterol in type 2 diabetic patients; however, it has no effect on blood pressure. This study shows that probiotic yoghurt may help reduce cardiovascular disease risk factors in type 2 diabetes.
  • مطهر حیدری بنی، مهرانگیز ابراهیمی ممقانی، مسعود حاجی مقصود، محمد کاظم طرزمنی، جواد مهتدی نیا
    زمینه و هدف
    هموستاز غیر نرمال آهن از قبیل کمبود یا افزایش بیش از حد آن با پاتوژنز بسیاری از بیماری های مزمن از قبیل دیابت و بیماری های قلبی عروقی در ارتباط است. احتمال دارد که آهن با افزایش استرس اکسیداتیو در پیشرفت آترواسکلروز دخیل باشد. تغییر در ضخامت انتیما- مدیای شریان کاروتید (CIMT) نشان گری برای تصدیق پیشرفت آترواسکلروز می باشد. هدف این مطالعه بررسی ارتباط بین وضعیت آهن و مراحل ابتدایی آترواسکلروز با به کارگیری ضخامت انتیما مدیا شریان کاروتید است.
    روش بررسی
    140 زن بزرگ سال سالم در محدوده سنی 50-18 سال (پیش از یائسگی) بدون بیماری شناخته شده مزمن یا حاد، به صورت تصادفی از یکی از کلینیک های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تبریز انتخاب شدند. خون گیری جهت ارزیابی پارامترهای وضعیت آهن انجام شد. ضخامت انتیما مدیای شریان کاروتید با روش غیر تهاجمی سونوگرافی اندازه گیری شد. افراد بر اساس ضخامت انتیما مدیای کاروتید در دو گروه سالم (mm8/0≥ CIMT) و در معرض خطر (mm8/0< CIMT) قرار گرفتند. آزمون Student’s t-test برای مشاهده تفاوت میانگین متغیرهای بین دو گروه استفاده شد.
    یافته ها
    میانگین سنی افراد مورد مطالعه 1/8±76/32 سال بود. میانگین آهن سرم، فریتین سرم، هماتوکریت و متوسط حجم سلولی (MCV) در گروه در معرض خطر به طور معنی داری بالاتر و بر عکس ظرفیت تام اتصال آهن (TIBC) پایین تر بود (05/0>P) در حالی که از نظر تعداد گلبول های قرمز و هموگلوبین تفاوت معنی داری بین دو گروه یافت نشد (05/0نتیجه گیری
    نتایج حاصل از مطالعه ارتباط نسبی بین پارامترهای وضعیت آهن با ضخامت انتیما مدیا شریان کاروتید به عنوان عامل زودرس وقایع بیماری قلبی عروقی را نشان می دهد. به نظر می رسد با توجه به تناقض های موجود در سایر مطالعات، نیاز به مطالعات بیشتر باشد.
    کلید واژگان: ضخامت انتیما مدیا شریان کاروتید, آترواسکلروز, وضعیت آهن بدن
    Heidari Beni M., Ebrahimi Mamaghani M., Hajimaghsood M., Tarzamani Mk, Mohtadinia J.
    Background
    Abnormal iron homeostasis such as iron deficiency or iron excess is associated with the pathogenesis of many chronic diseases including diabetes and cardiovascular disease (CVD). Iron may stimulate the progression of atherosclerosis by increasing the oxidative stress. Changes in carotid intima-media thickness (CIMT) have been validated as a vascular indicator of atherosclerosis progression. The purpose of this study was to apply CIMT to investigate the association between iron status and the initial stages of atherosclerosis.
    Methods
    140 healthy premenopausal women aged 18 to 50 years who had no chronic or acute disease were selected randomly from one of the Tabriz university sub specialized clinics. Blood samples were taken to assay iron status parameters. CIMT was measured noninvasively by ultrasonography. Based on CIMT results, the subjects were classified as "healthy" (CIMT ≤0.8 mm) or "at risk" (CIMT >0.8 mm). Student's t-test was used to determine the mean differences between the two groups.
    Results
    The mean±SD age of the participants was 32.76±8.1 years. The mean iron, ferritin, hematocrit and mean corpuscular volume (MCV) were significantly higher and the total iron binding capacity (TIBC) was lower (P<0.05) among the "at risk" group. However, there was no significant differences in red blood cell count or hemoglobin levels between the two groups (P>0.05).
    Conclusion
    Results of this study showed a relative correlation between iron status parameters and CIMT as the initial indicator of CVD. Regarding the contradictions found in the literature, more research is needed to clarify the situation.
  • علیرضا منشی کریمی، جواد مهتدی نیا، مهدی فرهودی، سید رفیع عارف حسینی
    زمینه و اهداف
    هموسیستئین هم اکنون به عنوان یک عامل خطر قوی برای آترواسکلروز مطرح بوده و از عوامل متعددی که منجر به آسیب انتیمای عروق کرونری قلب و بافت مغز می گردند، می باشد. از عوامل افزاینده آن می توان به کمبود حاشیه ای ویتامینهای اسید فولیک، B12 و استعمال دخانیات اشاره نمود.
    مواد و روش ها
    این مطالعه بصورت مقطعی و نمونه گیر ی آن بطور غیراحتمالی وبه روش آسان صورت گرفت. تعداد 46 نفر از بیماران مبتلا به بیماری حوادث عروق مغزی ایسکمیک 75-45 ساله بستری در بخش اعصاب مرکز آموزشی درمانی امام خمینی تبریز و 46 نفر از افراد به ظاهر سالم که از نظر سن و جنس با یکدیگر جفت شده بودند انتخاب و پس ازتکمیل رضایتنامه از هر یک مقدار 5 میلی لیتر خون وریدی جهت اندازه گیری سطح هموسیستئین و ویتامین B12 و اسید فولیک گرفته شد که میزان هموسیستئین سرم به روش الایزا و مقدار ویتامین B12 و اسید فولیک به روش رادیوایمونواسی اندازه گیری گردید. همچنین در این مطالعه عادات غذایی هر فرد ثبت گردید.
    یافته ها
    میانگین غلظت سرمی هموسیستئین در گروه بیمار mol/Lμ53/1± 68/18 به طور معنی داری بیشتر از گروه شاهدmol/Lμ 19/0±96/9 بود. بین مشخصات آنتروپومتریک افراد شامل وزن (کیلوگرم) دور مچ (سانتیمتر) و نمایه توده بدنی(m2/ kg) افراد و هموسیستئین سرم ارتباط خطی و معکوس دیده شد. همچنین از نظر آماری تفاوت معنی داری در میانگین تعداد دفعات انجام ورزش در هفته در گروه شاهد (50/0±95/2) و بیمار (21/0± 42/0) دیده شد و میانگین سالهای اعتیاد به سیگار در گروه شاهد 26/0± 36/0 به طور معنی داری کمتر از گروه بیمار (67/1±67/9) بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج حاصل، کمبود و دریافت ناکافی منابع غذایی ویتامین B12 و اسید فرلیک و استعمال دخانیات موجب افزایش سطح سرمی هموسیستئین و عوارض ناشی از آن شده و شانس ابتلا به حوادث عروقی مغزی ایسکمیک را افزایش می دهد. لذا به نظر می رسد برای پیشگیری از این عوارض استفاده از رژیمهای غذایی غنی از این ویتامینها و عدم مصرف دخانیات احتمالا در کاهش بیماری و پیشگیری از آن موثر خواهد بود.
    کلید واژگان: حوادث عروق مغزی, ایسکمی, ویتامین B12, اسید فولیک, هموسیستئین, مصرف سیگار
    Alireza Monshi Karimi, Javad Mohtadi Nia, Mahdi Farhoodi, Sayed Rafi Aref Hosseini
    Background And Objectives
    Homocysteine has been proposed as a potential risk factor for atherosclerosis. Numerous factors increase the level of homocysteine, among which is vitamin B12 and folic acid deficiency and smoking. The aim of the present study was to study the relationship between smoking status, vitamin B12 and folic acid with homocysteine in patients with ischemic stroke.
    Material And Methods
    In a cross-sectional study through simple random sampling, 46 patients with ischemic stroke aged 45-75years admitted in neurology ward of Emam Khomeini hospital in Tabriz were recruited. Moreover, 46 healthy individuals with matched age and sex were studied. Blood sampling was performed in order to measure the levels of homocysteine, vitamin B12 and folic acid.
    Results
    The mean serum homocysteine level was 18.68±1.53 μmol/L in the patient group which was significantly higher than that in the control group (9.96±0.19 μmol/L). Anthropometric profiles (weight and wrist circumstance) and body mass index were inversely correlated with the serum homocysteine level. Furthermore, significant difference was found in the mean number of exercise per week between the control (2.95±0.50) and patient groups (0.42±0.21). In addition, the mean years of cigarette smoking in control group (0.36±0.26) was significantly less than that in the patient group (9.67±1.67).
    Conclusion
    Insufficient intake of folic acid and vitamin B12 along with cigarette smoking increase the serum level of homocysteine and subsequently increase probability of ischemic stroke.
  • زهرا بهادران، پروین میرمیران، جواد مهتدی نیا، مهدی هدایتی، نزهت شاکری، فرهاد حسین پناه، فریدون عزیزی *
    مقدمه

    پژوهش کنونی با هدف بررسی اثر پودر جوانه ی بروکلی بر گلوکز ناشتا و غلظت چربی های خون در مبتلایان به دیابت نوع 2 طراحی و اجرا شد.

    مواد و روش ها

    63 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 به طور تصادفی در سه گروه قرار گرفتند: 1) 10 گرم در روز پودر جوانه ی بروکلی (21نفر)، 2) 5 گرم در روز پودر جوانه ی بروکلی (22 نفر)، 3) شاهد 5 گرم در روز دارونما (20 نفر). قند خون ناشتا، کلسترول تام، تری گلیسرید، کلسترولLDL-، کلسترولHDL-، قبل و در پایان هفته ی چهارم مداخله اندازه گیری شد.

    یافته ها

    در پایان هفته ی چهارم پودر جوانه ی بروکلی موجب 5/13% کاهش معنی دار تری گلیسرید سرم در گروه 1، در مقایسه با گروه شاهد گردید (01/0>P). میانگین غلظت کلسترولHDL- در پایان هفته ی چهارم در گروه 1 به طور معنی دار بالاتر از گروه 2 و گروه شاهد بود (01/0>P). نمایه ی آتروژنیک پلاسما در گروه 1 در پایان مدت مداخله 26% کاهش داشت (05/0>P). 6/19% و 12% کاهش معنی دار قند خون ناشتا و 5/16% و 2/12% کاهش معنی دار کلسترول تام در پایان هفته ی چهارم در گروه 1 و 2 در مقایسه با ابتدای مطالعه مشاهده شد. نسبت های کلسترول تام به کلسترولHDL- و کلسترولLDL- به کلسترولHDL- در گروه 1 در پایان هفته ی چهارم 3/12% و 6/10% کاهش معنی دار داشت (05/0>P).

    نتیجه گیری

    یافته ها نشان داد پودر جوانه ی بروکلی می تواند در بهبود غلظت چربی های خون در بیماران دیابتی تاثیر مثبت داشته باشد.

    کلید واژگان: دیابت نوع 2, غلظت چربی های خون, جوانه ی بروکلی
    Zahra Bahadoran, Dr Parvin Mirmiran, Dr Javad Mohtadinia, Dr Mehdi Hedayati, Dr Nezhat Shakeri, Dr Øfarhad Hosseinpanah, Dr Fereidoun Azizi
    Introduction

    The aim of this study was to investigate the effect of broccoli sprout powder (BSP) on fasting serum glucose (FBS) and lipid profiles in type 2 diabetic patients.

    Materials And Methods

    Sixty-three type 2 diabetic patients were randomized into three groups: 1)10g/d BSP, n=21, 2) 5g/d BSP, n=22 and 3) 5g/d placebo, n=20. Serum levels of FBS, total cholesterol (TC), triglycerides (TG), LDL-C, HDL-C were measured before and 4 weeks after intervention.

    Results

    After 4 weeks, broccoli sprouts powder induced a significant (13.5%) decrease in TG concentration in group 1, as compared to controls (p<0.05). Higher mean concentration of HDL-C was observed after 4 weeks in group 1, compared to group 2 and controls (p<0.05). Atherogenic index of plasma was significantly, lower in group 1 as compared with other groups, after 4 weeks intervention (p<0.01). As compared to baseline, FBS and TC decreased significantly, 19.6% and 16.5% in group 1, and 12% and 12.5% in group 2, after 4 weeks. TC: HDL-C and LDL-C:HDL-C ratios significantly decreased, 12.3% and 10.6% in group 1 after 4 weeks (p<0.05).

    Conclusion

    Administration of broccoli sprout powder had favorable effects on lipid profiles, in type 2 diabetic patients.

  • هانیه سادات اجتهد، جواد مهتدی نیا، عزیز همایونی راد*، میترا نیافر، محمد اصغری جعفرآبادی، وحید مفید
    مقدمه

    ماست پروبیوتیک جز غذاهای فراسودمند محسوب می شود و اثرات مفیدی بر سلامت افراد دارد. در چندین پژوهش حیوانی اثر پروبیوتیک ها در کاهش قند خون و به تاخیر انداختن بروز افزایش قند خون و مقاومت انسولینی گزارش شده است. با توجه به شیوع روز افزون دیابت نوع 2، پژوهش کنونی با هدف بررسی تاثیر ماست پروبیوتیک بر شاخص های قند خون و مقاومت انسولینی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شد.

    مواد و روش ها

    این کارآزمایی بالینی تصادفی دوسوکور روی 60 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 مراجعه کننده به کلینیک غدد و متابولیسم بیمارستان سینا تبریز انجام شد. افراد گروه آزمون روزانه 300 گرم ماست پروبیوتیک و افراد گروه شاهد روزانه 300 گرم ماست معمولی به مدت 6 هفته دریافت نمودند. دریافت های غذایی، ویژگی های تن سنجی، قند خون ناشتا، انسولین، هموگلوبین گلیکوزیله و مقاومت انسولینی در ابتدا و انتهای پژوهش اندازه گیری شد. تحلیل آماری با استفاده از نرم افزار SPSS، آزمون های تی زوجی و تحلیل کوواریانس انجام شد.

    یافته ها

    میانگین قند خون ناشتا و هموگلوبین گلیکوزیله بعد از مداخله، بین دو گروه تفاوت آماری معنی داری داشت (05/0>P). در گروه دریافت کننده ی ماست پروبیوتیک نیز در طول پژوهش، قند خون ناشتا کاهش معنی داری نشان داد (01/0>P)، ولی کاهش غلظت انسولین، هموگلوبین گلیکوزیله و مقاومت انسولینی در این گروه معنی دار نشد (05/0<P).

    نتیجه گیری

    با توجه به اثر ماست پروبیوتیک در کاهش قند خون ناشتا در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2، مصرف پروبیوتیک ها را به عنوان درمان کمکی می توان توصیه نمود.

    کلید واژگان: پروبیوتیک, دیابت نوع 2, مقاومت انسولینی, قند خون ناشتا
    Hanie Sadat Ejtahed, Doctor Javad Mohtadi Nia, Doctor Aziz Homayouni Rad, Doctor Mitra Niafar, Doctor Mohammad Asghari Jafarabadi, Vahid Mofid
    Introduction

    Probiotic yoghurt is considered a functional food and has beneficial effects on human health. In some animal studies, the effects of probiotics in decreasing plasma glucose and delaying the onset of hyperglycemia and insulin resistance have been reported. Considering the ever-increasing prevalence of type 2 diabetes, the aim of the present study was to investigate the effects of probiotic yoghurt on diabetes markers and insulin resistance in type 2 diabetic patients.

    Materials And Methods

    This double-blind, randomized clinical trial was conducted on 60 type 2 diabetic patients that had referred to endocrine and metabolism clinic of Sina hospital in Tabriz. Subjects in the intervention group consumed 300 grams of probiotic yoghurt daily, while those in the control group consumed 300 grams of conventional yoghurt daily for 6 weeks. Dietary intakes, anthropometric measurements, fasting blood sugar, insulin, glycosylated hemoglobin and insulin resistance were measured at baseline and at the end of the study. Paired Samples t-test and Analysis of Covariance were performed by SPSS software for statistical analyses.

    Results

    Mean fasting blood sugar and glycosylated hemoglobin were significantly different between two groups after intervention (P<0.05). In the probiotic yoghurt consumption group, fasting blood sugar decreased significantly throughout the study (P<0.01), whereas, reductions in insulin concentration, glycosylated hemoglobin and insulin resistance in this group were not significant (P>0.05).

    Conclusion

    Considering the positive effect of probiotic yoghurt in reducing fasting blood sugar in type 2 diabetic patients, consumption of probiotics is recommended as auxiliary therapy in these patients.

  • جواد مهتدی نیا، هانیه سادات اجتهد، سمیه پریزن، پری ناز کله جاهی
    توجه به اهمیت عادات غذایی و نقش احتمالی چاقی در ایجاد پوسیدگی دندان، مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط شاخص پوسیدگی دندان در کودکان با نمایه توده بدنی و عادات غذایی در کلینیک دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تبریز انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مقطعی- تحلیلی 202 کودک 12-3 ساله بطور تصادفی انتخاب شدند. به منظور بررسی پوسیدگی دندان از شاخص تعداد دندان های پوسیده، کشیده شده و پرشده و برای ارزیابی عادات غذایی از پرسشنامه بسامد خوراک نیمه کمی استفاده گردید. از آزمون همبستگی و آنالیز رگرسیون جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. بحث و نتیجه گیری یافته های مطالعه نشان داد که با افزایش مصرف میوه، میزان پوسیدگی دندان کاهش یافته و از میان مواد غذایی بررسی شده، مصرف آجیل پیشگویی کننده معنی دار تعداد دندان های پوسیده بود.
    یافته ها
    میانگین شاخص تعداد دندان های پوسیده، کشیده شده و پرشده در کودکان مورد بررسی 80/3±61/7 بود. همبستگی معکوس معنی داری میان این شاخص و سن(176/0- = r) و مصرف میوه (155/0- = r) وجود داشت (05/0p<). همبستگی معنی داری میان پوسیدگی دندان با نمایه توده بدنی بدست نیامد. بر اساس مدل نهایی رگرسیون نیز متغیرهای سن، شغل مادر و بسامد مصرف آجیل (مغزها) پیشگویی کننده های معنی دار تعداد دندان های پوسیده بودند.
    کلید واژگان: پوسیدگی دندان, عادات غذایی, کودکان, نمایه توده بدنی
    Dr Javad Mohtadinia, Haniye Ejtahad, Somaye Parizan, Pari Naz Kalejahi
    Regarding to the importance of food habits and the probable role of obesity in dental caries, this study was done to assess the relationship between teeth decay index in children and body mass index, and food habits in dentistry clinic of Tabriz university of medical sciences.
    Materials And Methods
    In this cross-sectional analytic study 202 children aged 3-12 years old were selected randomly. For assessing dental caries, decayed, missed, and filled teeth index and for evaluating food habits, semi quantitative food frequency questionnaire were used. Data were analyzed using Correlation test and Regression analysis.
    Results
    The overall mean of decayed, missed, and filled teeth index in the children of this study was 7.61±3.80. There were significant reverse correlations between this index and age (r = -0.176), and fruit consumption (r = -0.155) (P<0.05). There was no significant correlation between dental caries and body mass index (P>0.05). Considering the last regression model, age, mother job, and frequency of nuts consumption were significant predictors for decayed teeth number.
    Conclusion
    The results of this study indicated that high fruit consumption was associated with less dental caries and among foods which were evaluated, consumption of nuts was significant predictor for decayed teeth number.
  • محمد علیزاده، جواد مهتدی نیا، بهرام پورقاسم گرگری، احمد اسماعیل زاده
    زمینه و اهداف
    اطلاعات اندکی در مورد شناسایی الگوهای غذایی نوجوانان وجود دارد و تا آنجا که ما می دانیم در ایران مطالعه ای در این زمینه انجام نشده است. هدف ما در این مطالعه شناسایی الگوهای غذایی غالب در نوجوانان دختر شهر تبریز بود.
    روش بررسی
    در این مطالعه ی مقطعی رژیم غذایی تمام دانش آموزان مدرسه ی راهنمایی نمونه ی طلعت تبریز (257 نفر که از تمام مناطق تبریز با امتحان ورودی انتخاب شده بودند)، با پرسشنامه تکرر مصرف غذای 162 موردی بررسی شد. این اقلام غذایی به40 گروه غذایی طبقه بندی شدند و با تحلیل عاملی در برنامه ی SPSS مورد تحلیل آماری قرار گرفتند.
    یافته ها
    تحلیل عاملی 6 الگوی غذایی غالب را مشخص نمود: 1) الگوی غذایی غربی (پیتزا، گوشتهای احشایی، آب میوه، شیرینی جات و...) 2) الگوی غذایی تنقلات شیرین (میوه های خشک، مربا و عسل، قند وشکر، چای، شیرینی جات، آب میوه و...) 3) الگوی غذایی آسیایی (حبوبات، سیب زمینی، گروه سبزیجات دیگر، دوغ، لبنیات پرچرب، مارگارین، غلات تصفیه شده و...) 4) الگوی غذایی تنقلات شور (هویج، پفک، چیپس، ذرت حجیم، کراکرها، ترشی و...) 5) الگوی غذاهای کم پروتئین-نوشابه-روغن (کلمها، سبزیجات سبز برگ پهن، نوشابه، گوجه، گروه دیگر سبزیجات، روغنهای غیر هیدروژنه، مایونز و...) 6) الگوی غذایی سنتی ایرانی (چربی های هیدروژنه، سیر، آبگوشت، چای، مرغ و گوشت قرمز). در کل این الگوهای غذایی 4/39% از واریانس را توجیه می کردند.
    نتیجه گیری
    شش الگوی غذایی غالب در دختران نوجوان شهر تبریز وجود دارد. ارتباط این الگوهای غذایی با مشکلات شایع مربوط به سلامت نوجوانان در مطالعات دیگری شناسایی خواهد شد.
    کلید واژگان: الگوی غذایی, نوجوانان دختر, تحلیل عاملی
    Mohammad Alizadeh, Javad Mohtadinia, Bahram Pourhassan Gargari, Ahmad Esmaillzadeh
    Background And Objective
    Few data are available about dietary patterns of adolescents and to our knowledge no information are available in this regard in Iran. The present study aimed to identify major dietary patterns among adolescent girls in Tabriz.
    Materials And Methods
    In this cross-sectional study, usual dietary intakes of students of Talaat intelligent guidance school of Tabriz from a total number of 257 female students aged 11-15y were assessed using a 162-item semi-quantitative food frequency questionnaire (FFQ). Students of this school were from all districts and had been elected by an entrance exam. Foods from FFQ were classified into 40 food groups and entered a factor analysis by SPSS.
    Results
    We identified there were 6 major dietary patterns by factor analysis: (1) Western pattern (pizza, organ meats, fruit juice, sweats and desserts and etc) (2) Sweat junk foods pattern (dried fruits, jams and honey, sugars, tea, sweats and desserts, fruit juice and etc) (3) Asian pattern (legumes, potato, other vegetables, dough, high-fat dairy products, margarine, refined grains and etc) (4) Salty junk foods pattern (carrot, puffs, Potato chips, popcorn, crackers, pickles and etc) (5) low protein- soft drinks-oil pattern (cruciferous vegetables, green leafy vegetables, soft drinks, tomatoes, other vegetables, vegetable oils, mayonnaise and etc) (6) Iranian traditional dietary pattern (Hydrogenated fats, garlic, broth, tea, poultry and red meats). Overall, these dietary patterns explained 39.4% of total variance.
    Conclusion
    Our findings suggest 6 major dietary patterns among adolescent girls in Tabriz. The associations of these dietary patterns with health conditions remain to be identified in further studies.
    Keywords: Dietary pattern, Adolescent girl, Factor analysis
  • عبدالحسن کاظمی، جواد مهتدی نیا، رضا مهدوی، مرتضی واحد جباری، سید جمال قائم مقامی، علیرضا استاد رحیمی، فاطمه رضاییان، فرناز ضامن میلانی، سیده فائزه میر یوسفی عطا، عباسعلی جعفری
    زمینه و هدف
    آلودگی گندم های نگهداری شده به کپک های مولد زرالنون بیانگر خطر سلامتی در مصرف کنندگان می باشد که توجه مسئولین سلامت مواد غذایی و قانون گذاران این حوزه را به خود جلب کرده است. زرالنون، مایکوتوکسینی استروژنیک و غیراستروئیدی است که در انسان و حیوانات اختلالاتی مانند بلوغ زودرس جنسی، بزرگی پستان، تغییر وزن غدد، عدم توازن هورمونی، سرطان پستان و سرویکس، نازایی، کاهش باروری و وزن نوزادان و سقط به وجود می آورد. انواع کپک فوزاریوم و به طور عمده فوزاریوم گرامیناروم و فوزاریوم کالموروم، مولد این سم می باشد. با توجه به اهمیت موضوع، آلودگی گندم های انبار شده به قارچ های مولد این مایکوتوکسین بررسی گردید.
    روش بررسی
    162 نمونه از گندم های انبار شده استان با ثبت اطلاعات مربوطه جمع آوری گردید. آلودگی نمونه ها با آزمایش مستقیم، کشت و اسلاید کالچر بررسی شد.
    یافته ها
    از 162 نمونه ی گندم، دو نمونه استریل و شش نمونه آلودگی باکتریال داشتند. بیشترین آلودگی قارچی، مربوط به آلودگی نمونه ها با آسپرژیلوس نیجر (43 درصد) و سپس کپک های موکوراسه، پنیسیلیوم، انواع دیگر آسپرژیلوس ها، انواع کپک های شفاف و سیاه، انواع مخمرها و شبه مخمرها بود. با توجه به تاکید این پژوهش بر آلودگی گندم ها به زرالنون، آلودگی 55 نمونه (34 درصد) از مجموع 162 نمونه به کپک های مولدزرالنون یعنی فوزاریوم شناسایی شد.
    نتیجه گیری
    با وجود مخاطرات ناشی از آلودگی غلات و به ویژه گندم به زرالنون، مطالعه ی جامعی در مورد آلودگی غلات به زرالنون در ایران صورت نگرفته است و با عنایت به نقش زرالنون در اختلالات ناباروری و سایر عوارض میکوتوکسیکوزیس، لزوم انجام مطالعات تکمیلی و اجرای روش های حذف و یا کاهش مایکوتوکسین ها در مواد غذایی پر مصرف مانند غلات در کشور ضرورت بیشتری می یابد.
    کلید واژگان: گندم, آلودگی قارچی, مایکوتوکسین, زرالنون, آذربایجان شرقی
    Contamination of storage wheat to zearalenone producer molds represents a significant hazard to consumer health and has thus received increasing attention from food safety authorities and legislators. Various species of Fusarium genus are producer of different mycotoxins including zearalenone at certain conditions. These mycotoxins can enter into the human food and animal feed chain and cause premature or early thelarche, gynecomastia, primary and secondary mycotoxicosis in humans and animals.
    Materials And Methods
    In this survey, contamination of 162 randomly collected wheat samples to zearalenone producer Fusarium was investigated using direct microscopic examination and culturing samples in specific media.
    Results
    From studied 162 collected wheat samples, 160 (99%) samples had fungal contamination. Aspergillus niger, Penicillium Sp, other species of Asergillus (A. fumigatus, A. flavous, A. niveus, A. cchraceus,…) Fusarium Sp, Alternaria Sp, Cladesporium Sp, Gliocladium Sp. and Trichotecium Sp. were the most frequently detected microorganisms respectively.
    Conclusion
    The presence of moulds such as Aspergillus Sp, Penicillium Sp, Fusarium Sp, Alternaria Sp, Cladesporium Sp, Gliocladium Sp, and Trichotecium Sp. in consumer wheat samples can lead to the presence of harmful mycotoxins and then could result in serious toxicity and illness in humans. As the fungal contamination has a strong influence on the ultimate quality of wheat, wheat end products and food safety, more attention to the quality and safety of wheat and wheat stored places are necessary.
  • طناز خبازی، جواد مهتدی نیا
    مقدمه و هدف
    سرطان، رشد و گسترش کنترل نشده سلولهاست. هیچ فاکتوری به تنهایی نمی تواند عامل سرطان باشد. در دهه های اخیر تاثیر غذا بر خطر سرطان بسیار مورد توجه قرار گرفته است. گیاهان به علت دارا بودن ترکیبات فعال بیولوژیکی، هم در طب گیاهی و هم در تولید داروهای شیمیایی تجاری بسیار مورد استفاده قرار می گیرند. بسیاری از مردم تصور می کنند که گیاهان دارویی صرفا بعلت «طبیعی» بودن هیچگونه عوارضی بر بدن ندارند. هدف از این مطالعه، معرفی برخی از ترکیبات طبیعی سرطانزای شناخته شده در گیاهان دارویی، بر اساس طبقه بندی IARC (International Agency for Research on Cancer) می باشد.
    مواد و روش ها
    جهت دستیابی به مقالات مرتبط، از جستجو در سایتهایPubmed، Sciencedirect و WHO با واژگان کلیدی Natural Carcinogen، Food and Cancer، Herbal Medicine and Cancer استفاده شد. در نهایت39 مقاله مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    تعدادی از مواد شیمیایی طبیعی موجود در گیاهان، مثل پیرولیزیدین آلکالوییدها، سافرول، آنتراکینون، Aristilochic Acid، آگاریتین، سیکازین، Ptaquilosid می توانند سرطانزا باشند.
    نتیجه گیری
    بسیاری از ترکیبات زیست فعال که اثرات شناخته شده ای بر فیزیولوژی انسان دارند؛ از طریق مطالعه بر روی گیاهان مورد استفاده درطب سنتی شناخته شده اند. اگرچه بیشتر مکمل های غذایی گیاهی، سالم بوده و تاثیرات مفیدی بر روی سلامتی دارند ولی تعداد کمی از این ترکیبات می توانند با تبدیل شدن به واسطه های فعال باعث بروز مسمومیت و حتی سرطانزایی شوند.
    کلید واژگان: سرطان, گیاهان دارویی, ترکیبات طبیعی سرطانزا
    Tannaz Khabbazi, Javad Mohtadi Nia
    Background and Aim
    Cancer is the uncontrolled growth and spread of cells. No single causal factor stands out for cancer. Recently, diet as a probably most important factor in the etiology of cancer attracted more interests. Herbs contain many biologically active compounds that have been used extensively in herbal medicine and preparing human drugs. Many of people perceived that herbal medicine is always safe and do not have any side effects, only due to its “natural” origin. In this review we introduced a number of natural carcinogens in herbal medicine on the basis of IARC (International Agency for Research on Cancer) categories.
    Material And Methods
    A literature search was conducted through PubMed, Sciencedirect and WHO΄s websites. Herbal medicine and cancer, natural carcinogen, food and cancer were used as key words. Ultimately, 39 articles were used for this review.
    Results
    A number of biochemicals that exist naturally in foods such as pirolizidin alkaloids, safrole, Anthraquinone, Aristilochic Acid, Agaritine, Cycasin, Ptaquilosid could be carcinogenic.
    Conclusion
    Many bioactive compounds with known effects on human physiology and disease have been identified through studies of plants used in traditional medicine. Although most of them have health benefits but some of them can be converted to reactive intermediates causing toxicity and carcinogenicity.
    Keywords: Cancer, Natural carcinogens, Herbal medicine
  • عبدالحسن کاظمی، جواد مهتدی نیا، فاطمه رضاییان، فرناز ضامن میلانی، مرتضی واحد جباری، سیدجمال قائم مقامی، رضا مهدوی، علیرضا استاد رحیمی
    مقدمه
    در این مطالعه با توجه به اهمیت فراوان چای در جیره غذایی مردم ایران و استفاده های دارویی متفاوت از اجزای چای و هم چنین بهره برداری های صنعتی و کشاورزی از تفاله و ضایعات چای، میزان آلودگی های قارچی چای های موجود در فروشگاه های شهرستان تبریز به انواع کپک های مولد مایکوتوکسین، بررسی شد زیرا آلودگی مواد غذایی به انواع کپک های مولد مایکوتوکسین ها از مشکلات شایع مواد غذایی است که منجر به تولید و حضور میزان زیادی از انواع مایکوتوکسین ها در مواد غذایی با طیف وسیعی از اثرات بالینی موسوم به مایکوتوکسیکوز اولیه و ثانویه بر روی انسان ها و حیوانات می شود.
    روش بررسی
    نمونه های چای جمع آوری شده، متعاقب اندازه گیری درصد رطوبت، در شرایط استریل در زیر هود آزمایشگاهی در پلیت های حاوی محیط کشت YGC کاشته شدند (چهار قطعه چای در هر پلیت و مجموعا دوازده قطعه از هر نمونه چای در سه پلیت)، پلیت ها به مدت حداکثر 25 روز در 25 درجه سانتی گراد انکوبه شده و در طی این مدت به شمارش و شناسایی کلنی های قارچی اقدام شد.
    نتایج
    از یکصد نمونه مورد آزمایش، 73 نمونه (73 درصد) دارای آلودگی قارچی و 27 نمونه (27 درصد) فاقد آلودگی قارچی بیش از حد مجاز 104 کلنی در گرم چای بودند، از 73 نمونه آلوده بیشترین آلودگی به ترتیب مربوط به آسپرژیلوس نیجرA، Niger (35 نمونه)، پنیسیلیوم Sp، (15 نمونه) فوزاریوم Fusarium Sp (14 نمونه)، آسپرژیلوس فومیگاتوسA، fumigatus (9 نمونه)، آلترناریاSp، Alternaria (7 نمونه)، آکرومونیوم Acremonium Sp، (6 نمونه)، کلادسپوریومSp، Cladesporium(6 نمونه)، موکور Mucor Sp، (3 نمونه)، گلیوکلادیومSp Gliocladium(3 نمونه) و تریکوتشیوم Sp، Trichotecium (2 نمونه) بودند که در تعدادی از نمونه ها، بیش از یک نوع از آلودگی و کلنی قارچی وجود داشت.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطلعه با مطالعات انجام شده در ایران و سایر کشورها تطابق دارد و با توجه به استفاده اغلب مردم ایران از چای به عنوان نوشیدنی روزمره و هم چنین بهره برداری های صنعتی و کشاورزی از اجزای مختلف چای؛ لزوم توجه و پیگیری مقامات مسؤول در کلیه مراحل تولید و توزیع و نگهداری چای با هدف به حداقل رساندن آلودگی های قارچی توصیه می شود.
    کلید واژگان: چای, آلودگی های قارچی, مایکوتوکسین ها
  • جلال حجازی، سوسن کلاهی، جواد مهتدی نیا
    مقدمه
    استئوپروز یک بیماری چند عاملی است و عوامل گوناگونی در ایجاد و پیشرفت این بیماری نقش دارند. هدف از این مطالعه افزایش دانسته های ما درباره ارتباط سن، وزن، قد،BMI و تعداد سالهای پس از یائسگی با چگالی توده استخوانی زنان یائسه میباشد.
    روش بررسی
    تعداد 240 نفر از زنان 50 تا 70 ساله تبریزی که فاقد بیماری های تاثیرگذار بر چگالی توده استخوانی بودند، انتخاب شدند. چگالی توده استخوانی آنها در نواحی لگن، گردن فمور و ستون فقرات محاسبه گردید. براساس نتایج حاصل افراد مذکور به سه گروه مبتلا به استئوپروز، مبتلا به استئوپنی و سالم تقسیم شدند. مشخصات فردی و قد و وزن بیماران مورد ارزیابی قرار گرفت و BMI آنها محاسبه شد.
    نتایج
    بین سه گروه مورد مطالعه از نظر سن، سالهای پس از یائسگی، وزن و BMI اختلاف معنی داری وجود داشت (در رابطه با سن، سالهای پس از یائسگی و وزن، (p<0.001 و برای BMI، p=0.018) همبستگی معکوس معنی داری بین سن و تعداد سال های پس از یائسگی با چگالی توده استخوانی نواحی مختلف مشاهده شد که پس از در نظر گرفتن عوامل مداخله گر، رابطه سن با چگالی توده استخوانی لگن و گردن فمور (به ترتیب p=0.003، p<0.001 and p=0.025) و رابطه تعداد سال های پس از یائسگی با چگالی توده استخوانی مهره های کمر p=0.025 معنی دار باقی ماند. همچنین همبستگی مثبت معنی داری بین وزن و BMI با چگالی توده استخوانی نواحی اندازه گیری شده، مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نقش مثبت و محافظت کننده وزن و BMI را در رابطه با چگالی توده استخوانی تایید کرد و اثر منفی افزایش سن و تعداد سالهای پس از یائسگی را بر روی چگالی توده استخوانی نشان داد.
    کلید واژگان: شاخص توده بدن, تعداد سال های پس از یائسگی, چگالی توده استخوانی
    J. Hejazi*, S. Kolahi, J. Mohtadinia
    Introduction
    Osteoporosis is a multifactorial disease and several factors are involved in development and progression of the disease. The aim of this study was to increase our understanding of the relation between age, weight, BMI, postmenopausal age and bone mineral density in post menopause women.
    Methods
    240 Azarbaijani women aged 50-70 years having inclusion criteria were recruited. Bone mineral density (BMD) of lumbar spine (LS), femur neck (FN) and total hip were measured. Based on BMD, all subjects were divided into 3 groups osteoporotic, osteopenic and normal. Personal characteristics of the individuals were obtained and weights and heights were measured.
    Results
    There were significant differences between age, postmenopausal age (PMA), weight and BMI of the 3 study groups (for age, PMA and weight, p<0.001 and for BMI, p=0.018). There were negative correlations between age and PMA and BMD of different skeletal regions. After controlling the confounding variables, the association between age and BMD of hip and FN as well as PMA and BMD of LS remained significant (p=0.003, p<0.001 and p=0.025). There was also a significant correlation between weight and BMI and BMD of the measured skeletal sites.
    Conclusion
    This study confirmed the positive and protective effect of weight and BMI on BMD. It also revealed the negative effect of age and PMA on BMD of different skeletal regions.
    Keywords: BMI, PMA, BMD
  • عبدالحسن کاظمی، جواد مهتدی نیا، رضا مهدوی، سید جمال قائم مقامی، نجیبه اصل رهنمای اکبری، اصغر صالحپور، مرتضی واحد جباری، فاطمه رضاییان، فرناز ضامن میلانی، فرساد نعیمی، سیده فائزه میر یوسفی عطا
    زمینه و اهداف
    طیف نسبتا وسیعی از گونه های قارچ کپکی مانند آسپرژیلوس ها، پنیسیلیوم ها، فوزاریوم ها و... قدرت تولید مقادیر زیادی از آفلاتوکسین ها، فومونیزین ها، زرالنون ها، اوکراتوکسین ها و... بعنوان مایکوتوکسین های دارای خاصیت سرطان زایی، نفروتوکسیسیتی، استروژنیسم و... را دارا می باشند که مصرف اغذیه آلوده به این مایکوتوکسین ها بعنوان یکی از عوامل بروز سرطان های ازوفاژال، کبد، کلیه و... در انسان و حیوان ارزیابی شده است. با توجه به میزان بالای مصرف برنج و مشتقات آن در جیره غذایی جامعه، بررسی حاضر به منظور تشخیص آلودگی برنج های مصرفی در آذربایجان شرقی به قارچ های مولد مایکوتوکسین ها انجام پذیرفت.
    روش بررسی
    در این بررسی با کشت از یکصد و پنجاه نمونه برنج جمع آوری شده از سطح استان در محیط های کشت اختصاصی و سپس مطالعه مورفولوژیک کلنی های رشد کرده در محیط کشت ها، آزمایش میکروسکوپی لام تهیه شده از کلنی ها و همچنین تهیه اسلاید کالچر در صورت لزوم، آلودگی نمونه های برنج به گونه های مختلف قارچ های مولد مایکوتوکسین های متعدد مورد مطالعه قرار گرفت.
    یافته ها
    در این بررسی آلودگی نمونه های مورد مطالعه از برنج های مصرفی استان به انواع قارچ ها مانند پنیسیلیوم ها، آسپرژیلوس ها، فوزاریوم ها و... به میزان 137 نمونه از 150 نمونه مورد بررسی (90%) که مولد مایکوتوکسین های متعدد می باشند؛ مشخص گردید.
    نتیجه گیری
    این مطالعه با توجه به نتایج حاصله و مباحث مطروحه در آن، لزوم توجه به رفع الودگی از مواد غذایی منجمله برنج، وضع مقررات بهداشتی و نظارت بر اجرای آنها، اندازه گیری کمی مقادیر مایکوتوکسین های حاصل از قارچهای مولد مایکوتوکسین ها در مواد غذایی برای تعیین حد مجاز این گروه از سموم در مواد غذایی، و توجه متخصصین بهداشت عمومی و تغذیه به موضوع را مطرح می نماید.
    کلید واژگان: برنج, قارچ, مایکوتوکسین ها
  • شقایق ریحانی، جواد مهتدی نیا، سید رفیع عارف حسینی
    سابقه و هدف
    بیماری های قلبی- عروقی(CVD)، عمده ترین علت مرگ و میر در سراسر جهان می باشند. یک سوم از مرگ های ناشی از CVD در سنین پایین تر از 65 سال روی می دهد، لذا ضرورت تحقیقات در جهت پیشگیری احساس می شود. به نظر می رسد بعضی مواد غذایی بتوانند خطرCVD را به واسطه کاهش چربی های سرم و افزایش فعالیت آنتی اکسیدانی کاهش دهند. هدف از این مطالعه، تعیین تاثیر مصرف پروتئین سویا بر وضعیت چربی خون و پراکسیداسیون لیپید در دختران جوان سالم است.
    مواد و روش ها
    73 دختر سالم24- 18 ساله، روزانه100گرم آجیل سویا به مدت 4 هفته دریافت کردند. وزن، BMI، فراسنج های لیپیدی و میزان مالون دی آلوئید (MDA) بر اساس تیوباربیتویک اسید در ابتدا و انتهای مطالعه اندازه گیری شد.
    یافته ها
    میانگین وزن، BMI، سطح سرمی کلسترول تام،HDL–C،LDL-C، نسبتTC/HDL–C و HDL–C/LDL-C تغییر آماری معنی داری نداشت. سطح سرمی تری گلیسرید و MDA طی مداخله به طور معنی داری کاهش یافت. در ابتدای مطالعه، کلسترول تام سرم همبستگی مستقیم و معنی داری با وزن نمونه ها داشت اما چنین ارتباطی در پایان مطالعه مشاهده نشد. همچنین ارتباط مستقیم و معنی داری بین سطح سرمی تری گلیسرید و وزن نمونه ها در ابتدا و انتهای مداخله مشاهده شد.
    استنتاج
    مکمل یاری پروتئین سویاقادر به کاهش سطح سرمیMDA در افراد سالم می باشد و احتمالا می تواند بر فراسنج های بیوشیمیایی بیماری های قلبی- عروقی موثر باشد.
    کلید واژگان: پروتئین سویا, دختران جوان, پراکسیداسیون لیپید, مالون دی آلدهید
    Sh Reyhani, J. Mohtadi Nia, S.R. Aref Hosseini
    Background and
    Purpose
    Cardiovascular (CVD) disease is the leading cause of death all over the world. Although, most CVD deaths occur from age 65 years and older, it should be noted that one third of deaths occur prematurely. Hypercholesterolemia, oxidized LDL and lipid per oxidation, play a significant role in the pathogenesis of atherosclerosis. It appears that some food additives may decline cardiovascular risk by lowering serum lipids or increase antioxidant activity. This study was designed to determine "the effect of soy protein consumption on serum lipid profiles and lipid per oxidation (serum malondialdehyde levels) in young female adults”.
    Materials And Methods
    In the present trial, 73 university students were supplemented by 100 grams of soy nuts daily for 4 weeks. Weight, basal metabolic index “BMI”, lipid profile and malondialdehyde concentrations, were measured at the baseline and the end of week 4.
    Results
    Soy protein had no significant effect on weight, BMI, total cholesterol, HDL-cholesterol, LDL-cholesterol, total/HDL-cholesterol ratio and LDL-cholesterol/HDL-cholesterol ratio whereas triglyceride, malondialdehyde concentrations were decreased significantly (P<0.05).
    Conclusion
    These findings indicate beneficial effects of soy protein on some of biochemical indexes of cardiovascular disease. Therefore, soy protein consumption is recommended to prevent cardiovascular diseases.
    Keywords: Soy protein, Yong females, Lipid per oxidation, Malondialdehyde
  • علیرضا منشی کریمی، جواد مهتدی نیا، مهدی فرهودی
    مقدمه
    سکته مغزی یکی از عوامل مهم مرگ و میر و معلولیت در جهان می باشد، عوامل خطر متعدد تغذیه ای و محیطی مانند دریافت ناکافی ویتامین B12 و اسید فولیک و بدنبال آن افزایش هموسیستئین تام سرم احتمال خطر بیماری عروقی مغز را افزایش می دهد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مقطعی مورد - شاهدی تعداد 45 نفر از بیماران مبتلا به بیماری حوادث عروق مغزی ایسکیمیک و 75-45 ساله بستری در بخش و 45 نفر از افراد سالم نفر بودند که از نظر سن و جنس با یکدیگر جفت شده بودند، انتخاب و از هر کدام از نمونه ها مقدار 5 میلی لیتر خون وریدی جهت اندازه گیری سطح هموسیستئین، ویتامین B12 و اسید فولیک گرفته شد. میزان هموسیستئین سرم به روش الایزا و مقدار ویتامین B12 و اسید فولیک به روش رادیوایمونواسی اندازه گیری گردید. در این مطالعه برای مق ایسه اختلاف بین میانگین ها در دو گروه مستقل از آزمون استیودنت و همچنین برای تعیین ارتباط هموسیستئین با ویتامین B12 و اسید فولیک از مدل رگرسیون خطی استفاده شده است.
    یافته ها
    براساس نتایج حاصل، میانگین سنی، قد و وزن در افراد شاهد به ترتیب 40/1 ± 95/60، 32/1± 41/163 و 02/2 ± 06/69 و در افراد بیمار به ترتیب 53/1 ± 39/61، 07/1 ± 86/163 و 62/1 ± 16/70 بود. از نظر BMI میانگین آن در افراد بیمار 51/0 ± kg / m2 30/26 و در افراد سالم 5/0 ± 68/25 بود. در گروه بیمار نسبت به گروه شاهد، سطح سرمی هموسیستئین بطور معنی داری بالاتر بود و سطح سرمی ویتامین B12 و نیز سطوح فولات سرم در گروه بیمار نسبت به گروه شاهد به طور معنی دار کمتر بود. بین هموسیستئین و فولات سرم و نیز هموسیستئین و ویتامین B12 یک ارتباط معنی دار منفی و معکوس وجود داشت بطوریکه با توجه به میزان R2 8%، تغییرات هموسیستئین با تغییرات اسید فولیک، همچنین با توجه به میزان R2 10%، تغییرات ویتامین B12 قابل توجیه است.
    بحث و نتیجه گیری
    با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه کمبود و دریافت ناکافی منابع غذایی ویتامین B12 و اسید فولیک موجب افزایش سطح سرمی هموسیستئین و عوارض ناشی از آن شده و نهایتا بیماری های عروقی و شانس ابتلا به حوادث عروقی مغزی ایسکیمیک را افزایش می دهد. لذا پیشنهاد می شود به منظور پیشگیری از افزایش هموسیستئین تام سرم از رژیم غذایی مناسب حاوی منابع اسید فولیک و ویتامین B12 استفاده شود.
    کلید واژگان: حوادث عروق مغزی, ایسکمی, ویتامین B12, اسید فولیک, هموسیستئین
    Monshi Karimi Ar, Mohtadi, Nia J., Farhodi M
    Background
    Ischemic is on of the major cause of death and inabilities in the world. Environmental and nutritional risk Factors such as inadequate intake of vitamin B12 and folic acid followed by high serum total homocysteine concentrationincreases the risk of cerebrovascular diseases. The aim of this study was to compare serum level of homocysteine, vitamin B12 and folic acid in Ischemic patients and healthy controls.
    Materials And Methods
    In this case-control study, 45 inpatients subjects (30 M,16 F aged 45-75 years)and 45 age sex matched healthy subjects (29 M and 16 F) were selected. 5ml blood was take for each subject and serum level of homocysteine (using ELISA), vitamin B12 and folate (using RIA) were measured.
    Results
    There were no significant differences in age and BMI between canes and controls. The Serum homocysteine level in controls war higher than in controls (18.68μmol/L±1.53 vs 9.96μmol/L±0.9, P<0.001) while Serum Vitamin B12 and folate concentrations in patients were lower than in controls 394.28 Pmol/L ±19.39 vs 631.60pmol/L ±33.1 vs 1.53ngml ±0.08, P<0.001, respectively). Serum homocysteine was inversely and significantly Correlated with serum folate Changes and Vitamin B12. 8% and 10% Changes in homocysteine level were explained by Changes in Serum folate and Vitamin B12.
    Conclusion
    As Low intakes of vitamin B12 and folic acid result in high homocysteine concentration and consequently higher risk for Ischemic cerebrovasular events, proper diet including adequate intake of these vitamins is suggested.
    Keywords: Cerebrovascular events, Ischemia, vitamin B12, Folic acid, homocysteine
  • نمایش عناوین بیشتر...
    بدانید!
    • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
    • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
    • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
    درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال