به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

حسین موحدیان عطار

  • مهری سمندری، حسین موحدیان عطار*، کریم ابراهیم پور، فرزانه محمدی
    مقدمه

    در دهه های اخیر، وجود آلاینده های نوظهور و به ویژه آنتی بیوتیک ها در منابع آب سطحی و زیرزمینی مورد توجه قرار گرفته است. وجود این ریزآلاینده ها حتی در غلظت های پایین، تاثیرات قابل توجهی بر محیط زیست و سلامت انسان دارد و باید تا حد امکان از ورود آن ها به خاک و به خصوص آب های پذیرنده جلوگیری کرد. از آن جایی که پساب تصفیه خانه های فاضلاب شهری یکی از مهم ترین منابع تخلیه آنتی بیوتیک ها به محیط محسوب می شوند، هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی کارایی تصفیه خانه های فاضلاب شهری در حذف آنتی بیوتیک ها بود.

    روش ها

    در این مطالعه، تصفیه خانه فاضلاب شرق اصفهان با سیستم برکه های تثبیت تلفیقی و تصفیه خانه فاضلاب جنوب اصفهان با سیستم لجن فعال متعارف و چهار آنتی بیوتیک آمپی سیلین، آموکسی سیلین، پنی سیلین و سفالکسین که همگی در گروه بتالاکتام ها قرار دارند، انتخاب گردید و راندمان حذف آن ها در هر دو تصفیه خانه مورد بررسی قرار گرفت. نمونه ها از فاضلاب ورودی و پساب خروجی هر دو تصفیه خانه در 13 نوبت جمع آوری و بلافاصله پس از انتقال به آزمایشگاه آنالیز شد. مقادیر آنتی بیوتیک ها به کمک دستگاه کروماتوگرافی مایع با کارکرد بالا (High-performance liquid chromatography یا HPLC) تعیین گردید.

    یافته ها

    میانگین راندمان حذف آنتی بیوتیک های هدف در تصفیه خانه فاضلاب شرق اصفهان به ترتیب برای آمپی سیلین، آموکسی سیلین، پنی سیلین و سفالکسین 84/19 ± 22/86، 38/31 ± 35/34، 42/19 ± 80/89 و 81/23 ± 75/78 درصد به دست آمد. میانگین راندمان حذف آنتی بیوتیک ها در تصفیه خانه فاضلاب جنوب اصفهان برای آمپی سیلین 88/24 ± 85/66 درصد، آموکسی سیلین 29/33 ± 82/54 درصد، پنی سیلین 85/21 ± 76/82 درصد و سفالکسین 76/21± 65/87 درصد گزارش گردید.

    نتیجه گیری

    یافته های مطالعه نشان داد که تصفیه خانه های شهری اصفهان قادر به حذف کامل آنتی بیوتیک ها نیستند. بر اساس تجزیه و تحلیل های آماری، تفاوت معنی داری در غلظت آنتی بیوتیک ها در هر دو تصفیه خانه وجود داشت و بین راندمان حذف آنتی بیوتیک ها و سایر شاخص های اصلی فاضلاب همبستگی مهمی مشاهده نشد. در نتیجه، نیاز به کنترل شدیدتر بر تخلیه پساب به رودخانه یا استفاده از آن برای آبیاری کشاورزی وجود دارد.

    کلید واژگان: آنتی بیوتیک، تجزیه زیستی، تصفیه فاضلاب، بتالاکتام ها، کروماتوگرافی مایع
    Mehri Samandari, Hossein Movahedian-Attar*, Karim Ebrahimpour, Farzaneh Mohammadi
    Background

    In recent decades, there has been a growing concern about the presence of antibiotics in water resources. The presence of these micropollutants even in low concentrations has significant effects on the environment and human health, and their entry into the soil and especially receiving waters should be prevented as much as possible. As effluents from wastewater treatment plants (WWTPs) are significant sources of antibiotics in the environment, this study aimed to investigate the efficiency of antibiotics removal in municipal WWTPs.

    Methods

    In this study, Isfahan East WWTP with a combination of stabilization ponds and an aeration lagoon, and Isfahan South WWTP with conventional activated sludge treatment were selected as well as four antibiotics from the beta-lactam group including ampicillin, amoxicillin, cephalexin, and penicillin, and their removal efficiency was investigated in both WWTPs. Samples were collected from the influent and effluent of both WWTPs on 13 occasions and analyzed immediately after being transferred to the laboratory. The concentration of antibiotics was determined by high-performance liquid chromatography (HPLC).

    Findings

    In the Isfahan East WWTP, the average removal efficiency was 86.22 ± 19.84% for ampicillin, 34.35 ± 31.38% for amoxicillin, 78.75 ± 23.81% for cephalexin, and 89.80 ± 19.42% for penicillin. In the Isfahan South WWTP, the average removal efficiencies of amoxicillin, ampicillin, cephalexin, and penicillin were equal to 54.82 ± 33.29%, 66.85 ± 24.88%, 87.65 ± 21.76%, and 82.76 ± 21.85%, respectively.

    Conclusion

    The study's findings revealed that Isfahan municipal WWTPs were unable to fully eliminate antibiotics. According to statistical analysis, there were significant differences in the concentration of antibiotics in both WWTPs, and no critical correlation was observed between the removal efficiency of antibiotics and other principal wastewater parameters. Consequently, there is a need for stricter control over the discharge of effluent into the river or its use for agricultural irrigation.

    Keywords: Antibiotics, Biodegradation, Wastewater treatment, Beta-lactams, High performance liquid chromatography
  • محمدمهدی امین، فاطمه کریمی*، علی فاتحی زاده، حسین موحدیان عطار
    مقدمه

    تصفیه فاضلاب های صنعتی به دلیل وجود آلاینده های متفاوت با غلظت های بالا، همواره مشکل و پرهزینه بوده است. کاربرد نیزارهای مصنوعی به دلیل عدم نیاز به منابع انرژی خارجی و مواد و تجهیزات لازم جهت کاهش آلاینده ها، مقرون به صرفه می باشد. هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین کارایی نیزارهای زیرسطحی افقی و عمودی در حذف آلاینده ها از فاضلاب شهرک صنعتی مورچه خورت و مقایسه آن با کارایی سیستم انعقاد، لخته سازی و فیلتراسیون واحد استحصال پساب در تصفیه خانه این شهرک صنعتی بود.

    روش ها

    دو نیزار افقی و عمودی در ابعاد پایلوت و دو رآکتور شاهد (بدون گیاه) به مدت هشت ماه بهره برداری شد و کارایی آن ها در حذف شاخص های جامدات معلق (Total suspended solids یا TSS)، اکسیژن خواهی شیمیایی (Chemical oxygen demand یا COD)، کدورت، ترکیبات فسفره و نیتروژنه و باکتری های شاخص بررسی گردید. نیزار افقی دارای ابعاد 8/0 × 65/0 × 2 متر و شیب کف 1 درصد در نظر گرفته شد. زمان ماند هیدرولیکی، 6 روز و دبی فاضلاب ورودی، 2/0 مترمکعب در روز تنظیم گردید. نیزار زیرسطحی عمودی دارای ابعاد 2 × 60/0 × 4 متر و شیب کف 1 درصد بود. پایلوت شاهد (بدون نی) نیز مشابه نمونه های افقی و عمودی طراحی گردید. یافته ها با کارایی سیستم راهبری انعقاد، لخته سازی و فیلتراسیون واحد استحصال پساب مورد مقایسه قرار گرفت.

    یافته ها

    کارایی نیزار عمودی در حذف TSS، COD، کدورت، ترکیبات فسفره و نیتروژنه و باکتری های شاخص به ترتیب 1/58، 4/62، 4/73، 4/20، 3/21 و 5/40 درصد؛ کارایی نیزار افقی به ترتیب 0/57، 6/52، 3/70، 4/22، 2/18 و 1/39 درصد و کارایی سیستم انعقاد، لخته سازی و فیلتراسیون متداول به ترتیب 3/85، 7/69، 5/81، 2/69، 9/73 و 2/78 درصد به دست آمد.

    نتیجه گیری

    نیزار عمودی در خصوص بیشتر شاخص ها کارایی بالاتری نسبت به افقی داشت، اما هر دو نوع این نیزارها نسبت به فرایند متداول استحصال پساب تصفیه خانه، راندمان کمتری را نشان داد. اگرچه هزینه های بهره برداری نیزار کم است، اما این سیستم ها به دلیل کارایی پایین با هدف استحصال به تنهایی، نمی توانند به عنوان جایگزین فرایند پیش تصفیه متداول انعقاد، لخته سازی و فیلتراسیون واحد استحصال پساب تصفیه خانه شهرک صنعتی در نظر گرفته شوند.

    کلید واژگان: نیزار مصنوعی، تصفیه آب، فاضلاب صنعتی، استفاده مجدد
    Mohammad Mehdi Amin, Fatemeh Karimi*, Ali Fatehizadeh, Hossein Movahedian-Attar
    Background

    Industrial wastewater treatment has always been difficult and costly due to the presence of different and high concentrated pollutants. The use of constructed wetlands is economical due to the need to use no external energy sources and materials and equipment to reduce pollutants. The aim of this study was to determine the efficiency of horizontal and vertical subsurface wetlands in the removal of pollutants from the wastewater of the Mourchekhort Industrial Estate and its comparison with performance of the conventional coagulation-flocculation-filtration unit of reuse process.

    Methods

    Two horizontal and vertical wetlands in pilot scale and two control (no plant) reactors were operated for eight months. Removal efficiency of TSS, COD, turbidity, phosphorous and nitrogen compounds and index bacteria were evaluated. Horizontal wetlands with dimensions of 0.8 × 0.65 × 2 m and floor slope of 1% were considered. HRT equal to 6 days and incoming sewage flow rate set to 0.2 m3/d. Vertical subsurface reed had dimensions of 0.4 × 0.60 × 2 m and floor slope was equal to 1%. The control pilot (no plant) was designed exactly the same as the horizontal and vertical tests. The results were compared with coagulation-flocculation-filtration process.

    Findings

    The efficiency of vertical wetland in removal of TSS, COD, turbidity, phosphorus and nitrogen compounds and index bacteria were: 58.1, 62.4, 73.4, 20.41, 21.34, 40.51%; for horizontal wetland 57, 52.59, 70.3, 22.41, 18.22, 39.08%; and for conventional treatment process 85.34, 69.7, 81.55, 69.23, 73.95 and 78.2%, respectively.

    Conclusion

    Although vertical wetland was more efficient than horizontal one for most of the operation parameters, both of these wetlands were less efficient than conventional coagulation-flocculation-filtration unit of reuse process. Although operating costs of wetlands are low, these systems alone cannot be considered as a substitute for the conventional process because of their low performance for the purpose of polishing.

    Keywords: Wetlands, Water purification, Industrial waste, Reuse
  • حمزه شریفی*، حسین موحدیان عطار
    زمینه و هدف

    امروزه میکروپلاستیک ها در محیط های آبی و خاکی، هوا و مواد غذایی یافت شده اند. این مواد با جذب آلاینده های دیگر، آنها را نیز همراه با خود انتقال داده و باعث تهدید سلامت انسان ها، حیوانات و محیط زیست می شوند. اندازه گیری و ارزیابی میکروپلاستیک ها می تواند باعث افزایش دانش در مورد آنها و درک اثرات زیان آور احتمالی آنها شود. با این حال، تاکنون روش استانداردی برای اندازه گیری میکروپلاستیک ها ایجاد نشده است و اندازه گیری میکروپلاستیک ها در مطالعات با روش های متفاوتی انجام شده است. هدف از این مطالعه، بررسی روش های مختلف اندازه گیری میکروپلاستیک ها در آب و فاضلاب و شناسایی نقاط ضعف و قوت این روش ها است.

    روش بررسی

    پژوهش حاضر یک مطالعه مروری بوده که در زمستان سال 1399 خورشیدی، با جستجو در پایگاه داده های  PubMed، Google Scholar، Web of Science و Scopus با استفاده از کلید واژه های Microplastic"، "Water"، "Drinking-water"، "Wastewater"، "Surface"،  "Bottled-water" و "Marine"  و انتخاب مقالات چاپ شده بین سال های 2015 تا 2021 در مجلات معتبر و مقایسه و بررسی آنها انجام شد.

    یافته ها

    مراحل اصلی اندازه گیری میکروپلاستیک ها در مطالعات مختلف شامل نمونه برداری و صاف سازی، پیش تصفیه و هضم، جداسازی براساس اختلاف چگالی، شمارش و شناسایی ترکیب شیمیایی میکروپلاستیک ها است.

    نتیجه گیری

    هضم با استفاده از آب اکسیژنه، شناورسازی با نمک طعام، شمارش توسط استریومیکروسکوپ و طیف سنجی توسط طیف سنج FTIR و micro-RAMAN بیشترین کاربرد را در مطالعات مربوط به آب و فاضلاب دارد. با این حال متفاوت بودن روش های اندازه گیری و شناسایی میکروپلاستیک ها، مقایسه نتایج مطالعات را با مشکل روبرو کرده است و به نظر می رسد باید در راستای استانداردسازی این روش ها تلاش شود.

    کلید واژگان: میکروپلاستیک، آب، فاضلاب
    Hamze Sharifi*, Hossein Movahedian Attar
    Background and Objective

    Recently, microplastics (MPs) have been found in the aquatic and terrestrial environments, air, and food. Other pollutants can be transported by MPs and pose a threat to the human, animal, and environment. Measurement and evaluation of microplastics can either increase knowledge about them or boost understanding of their possible harmful effects. However, no standard method has been established to measure microplastics and the measurement of microplastics has been done by various methods in different published studies. The aim of current study was to investigate different methods of measuring microplastics in water and wastewater environment and identifying the strengths and weaknesses of these methods.

    Materials and Methods

    The present review study was conducted during the winter 2021, by searching the papers cited in PubMed, Google Scholar, Web of Science, and Scopus databases using the keywords "Microplastic", "Water", "Drinking-water", "Wastewater", "Surface", "Bottled-water" and "Marine" and selecting articles published between 2015 and 2021 in reputable journals.

    Results

    The main stages of MPs measuring in various studies included sampling and sieving, pretreatment and digestion, density separation, counting and Identification of MPs by their chemical composition.

    Conclusion

    Digestion using H2O2, density separation using NaCl, counting by stereomicroscope, and Spectroscopy using FTIR and micro-RAMAN are the most widely used methods in the studies related to detecting MPs in water and wastewater environment. However, different methods of measuring and identifying microplastics have made comparing the results of studies difficult and it seems that efforts should be made to standardize these methods.

    Keywords: Microplastics, Water, Wastewater
  • حسین موحدیان عطار، مریم مرادنیا*، حمیدرضا پورزمانی، مجید هاشمی، فاطمه نجفی، فاطمه محمدی خواه
    زمینه و هدف

    نظر به توسعه صنعت در سالهای اخیر و اهمیت تولید پسماندهای صنعتی و خطرات ناشی از آن برای محیط زیست، آگاهی از کمیت و کیفیت پسماندها مسئله ای حایز اهمیت می باشد. بنابراین مطالعه حاضر نیز با هدف بررسی خصوصیات پسماند های تولیدی از واحدهای صنعتی اوره و شجاع آباد انجام شد.

    روش کار

    این مطالعه به صورت توصیفی مقطعی در سال 1397 انجام شد. پرسشنامه ای جهت بررسی کمی و کیفی پسماندهای صنعتی استفاده شد. بدین منظور پس از مراجعه به واحدهای صنعتی و تکمیل پرسشنامه ها، داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و وضعیت پسماندهای صنعتی مشخص گردید.

    یافته ها:

     مقدار کل پسماند تولیدی در شهرک صنعتی اوره و شجاع آباد به ترتیب 59730 و 168620 تن در سال می باشد. پسماندهای حاصل از کانی های غیر فلزی بالاترین میزان کل پسماند تولیدی به میزان به ترتیب 29460و 151490 تن در سال را در شهرک های اوره و شجاع آباد به خود اختصاص داده اند. بازیافت در محل در صنایع شهرک های اوره و شجاع آباد به ترتیب با میزان 74/1212 و 91/434 تن در سال عمده ترین روش مدیریت پسماند را به خود اختصاص داده است.

    نتیجه گیری: 

    مطابق نتایج به دست آمده، روش غالب دفع پسماند تولیدی صنایع، بازیافت در محل می باشد. کانی های غیر فلزی به میزان بیشتری نسبت به سایر پسماند تولیدی در شهرک های صنعتی اوره و شجاع آباد در فرآیند تولید مورد استفاده و بازیافت قرار می گیرند.

    کلید واژگان: زباله های صنعتی، زباله های خطرناک، خصوصیات کمی و کیفی
    Hossein Movahedian Attar, Maryam Moradnia*, HamidReza Pourzamani, Majid Hashemi, Fatemeh Najafi, Fatemeh Mohammadi Khah
    Background & Objective

    Considering the development of industries and the importance of industrial waste production and its environmental hazards, it is important to survey the quantity and quality of waste. Therefore, the present study was conducted with the aim of properties investigation of waste produced from industrial units in Ure and Shoja Abad.

    Materials and Methods

    This descriptive cross-sectional study was performed in 2018. A questionnaire was used for quantitative and qualitative survey of industrial waste. For this purpose, after referring to the industrial units and completing the questionnaires, the data were analyzed to determine the status of industrial waste.

    Results

    A total of 59730 and 168620 tons per year of industrial waste are respectively produced in Ure and Shoja Abad. Waste from non-metallic minerals has the highest amount of total production waste at 29460 and 151490 tons per year in Ureh and Shoja Abad, respectively.On-site recycling in the industries of Urea and Shoja Abad towns with 1212.74 and 434.91 tons per year, respectively, is the main method of waste management.

    Conclusion

    According to the results the main method of industrial waste management is on-site recycling. Non-metallic minerals are used and recycled in the production process to a greater extent than other production wastes in Urea and Shojaabad industrial plants.

    Keywords: Industrial waste, hazardous waste, quantitative, qualitative investigation
  • محسن سعدانی *، حسین موحدیان عطار، محمد امین کرمی، محمدعلی عروجی
    زمینه و هدف
    نفت خام یک ترکیب بسیار پیچیده می باشد که حاوی هزاران هیدروکربن با ساختار متفاوت است. بسیاری از ترکیبات موجود در نفت خام در صورت ورود به آب آشامیدنی می تواند اثرات مضری روی سلامتی انسان داشته باشد.
    روش بررسی
    در این مطالعه اثر ازن زنی و کربن فعال پودری به صورت مجزا و توام جهت کاهش میزان سمیت نفت خام در آب و جهت آزمون سمیت از غلظت های مختلف قسمت محلول نفت خام و لارو ماهی قزل آلای رنگین کمان استفاده شد. قبل و بعد از مراحل ازن زنی و کربن فعال پودری آزمون سمیت و آزمایش کربن آلی کل روی نمونه ها انجام و نتایج آن ها مقایسه گردید.
    یافته ها
    ازن زنی با غلظت های 1 تا 10 میلی گرم در لیتر باعث کاهش سمیت نمونه ها از 5/1 تا 4 برابر گردید، درحالی که استفاده از کربن فعال به تنهایی از غلظت 10 تا 60 میلی گرم در لیتر باعث کاهش 3 برابری سمیت نمونه ها شد. استفاده از کربن فعال و ازن به طور هم زمان و با غلظت های کمتر از کاربرد آن ها به تنهایی باعث کاهش حدود 5 برابر در سمیت نمونه ها و گردید.
    نتیجه گیری
    ازن زنی نمونه ها قبل از کربن فعال میزان جذب سطحی آن ها را افزایش داده و نتایج بهتری برای کاهش سمیت و کربن آلی کل در بر خواهد داشت.
    کلید واژگان: سمیت، نفت خام، کربن فعال، ازن زنی، TOC
    Mohsen Sadani *, Hossein Movahedian Attar, Mohammad Amin Karami, Mohammad Ali Orouji
    Background And Aim
    Crude oil is a very complex composition containing thousands of hydrocarbons with different structure. Many compounds in crude oil, if entering in drinking, water can harmful on human health.
    Methods
    the effect of ozonation and powdered activated carbon separately and together for reducing the toxicity of crude oil in the water has been investigated. For toxicity test, different concentrations of water soluble fraction of crude oil in water and larvaeofrainbow trout were used. Before and after ozonatiopn and adding powder activated carbon, TOC and bioassay test was performed and the results were compared.
    Findings: the ozonation at concentrations of 1 to 10 mg/l reduced the toxicity from 1.5 to 4 times. While, the use of activated carbon in concentration of 10 to 60 mg/l could decrease the toxicity in triplicate. The use of activated carbon and ozone in catalytic process can reduce the toxicity of the samples about 5 times.
    Conclusion
    the ozonation of the samples prior to activated carbon increases the adsorption and leads to better reduction of TOC and toxicity.
    Keywords: Toxicity, Crude Oil, Ozonation, TOC
  • ناهید نویدجوی، حسین موحدیان عطار، حسن خرسندی
    زمینه و هدف
    در روش متداول برای تعیین اکسیژن مورد نیاز شیمیایی، اکسیداسیون ترکیبات آلی توسط دی کرومات پتاسیم در شرایط اسیدی و هضم در راکتور حرارتی (2 ساعت، c°150) انجام می شود. نظر به اینکه امواج مایکروویو با پلاریزاسیون یونی و چرخش سریع مولکول های قطبی، قادر به تولید گرما می باشند، در مطالعه حاضر، سنجش سریع اکسیژن مورد نیاز شیمیایی، از طریق هضم با مایکروویو مورد بررسی قرار گرفت.
    روش کار
    در این مطالعه تجربی، برای مقایسه هضم با راکتور حرارتی و مایکروویو در تعیین اکسیژن مورد نیاز شیمیایی، 243 نمونه استاندارد محلول پتاسیم هیدروژن فتالات و نمونه های فاضلاب خام و پساب بر اساس رنگ سنجی یون کروم احیا شده مورد مطالعه قرار گرفتند. برای تحلیل نتایج، از آزمون ویلکاکسون1 استفاده شد.
    یافته ها
    میانگین اکسیژن مورد نیاز شیمیایی در حالت هضم با مایکروویو (360 وات و 5 دقیقه)، اختلاف معنی داری با میانگین نتایج راکتور حرارتی (2 ساعت، c°150) نداشتند. انرژی مصرفی راکتور حرارتی و مایکروویو به ازای هر بار استفاده، به ترتیب 736 و 30 وات- ساعت تعیین شدند. بر این اساس، انرژی و زمان هضم راکتور حرارتی در تعیین اکسیژن مورد نیاز شیمیایی، حدود 24 برابر مایکروویو می باشد.
    نتیجه گیری
    استفاده از مایکروویو به دلیل قابلیت کاتالیتیکی آن در اکسیداسیون شیمیایی، از نظر زمان و انرژی به راکتور حرارتی ترجیح داده می شود.
    کلید واژگان: اکسیژن مورد نیاز شیمیایی، مواد آلی، هضم، مایکروویو
    Background and Objectives
    In a conventional method for determination of the chemical oxygen demand (COD)، organic compounds are oxidized by potassium dichromate in acidic condition and thermal digestion (150°C، 2 hr). Whereas microwave produces heat through rapid rotation of polar molecules and ionic polarization، microwave digestion was investigated for rapid measurement of COD in present study.
    Methods
    In this experimental study، in order to compare the thermal and microwave digesters for COD determination، 243 standard samples of potassium hydrogen phthalate solution and raw wastewater and effluent samples were studied according to standard methods based on the colorimetry of reduced chromium ion. The results were analyzed by Wilcoxon test.
    Results
    The mean COD obtained from microwave digestion (360 Watt، 5 min) had no significant difference with the one determined by thermal reactor (150 °C، 2 hr.). Energy consumption of thermal reactor and microwave for determination of COD in each sample was determined as 736 and 30 W. hr، respectively. Therefore، the energy consumption and digestion time of thermal reactor in COD determination were about 24 fold higher than the microwave digestion.
    Conclusion
    Application of microwave is preferred to the thermal reactor in terms of the time and energy consumption due to its catalytic ability in chemical oxidation.
    Keywords: Chemical Oxygen Demand, Organic Matter, Digestion, Microwave
  • حمیدرضا پورزمانی، حسن هاشمی*، بیژن بینا، حسین موحدیان عطار
    مقدمه

    شیرابه دارای مقادیر بالایی از آلودگی هایآلی به همراه آمونیاک، هیدروکربن های هالوژنه، فلزات سنگین و نمک های غیرآلی است. ازمیان روش های مختلف، فرایندهای غشایی برای تصفیه شیرابه همراه یک فرایند بیولوژیکی بیشتر توسعه پیدا کرده است به طوری که از فرایندهای غشایی برای جداسازی مایع- جامداستفاده می گردد. هدف از این مطالعه،تعیین راندمان بیوراکتور غشایی در تصفیه شیرابه حاصل از کارخانه کمپوست است.

    روش ها

    مطالعه حاضر یک مطالعه تجربی است کهبه صورت مقطعی در مقیاس آزمایشگاهی انجام شد.در این مطالعه راکتور SBR 5 لیتری درتلفیق با غشای فیبر توخالی با تخلخل حدود 50٪ و فشار MPa 02/ 0بهره برداری می شد. حدود150 نمونه از نظر شیمیایی آنالیز شد که میانگین غلظت COD، آمونیاک، فسفرTSS شیرابه ورودی و خروجی راکتورMBR و نیز راندمان حذف پارامترهای مذکور توسط فرایند مورد بررسی قرار گرفت.

    یافته ها

    راندمانبیوراکتور در حذف COD، BOD5،TSS، آمونیاک و فسفربه ترتیب حدود 2/99، 99،2/98،87 و 98٪ بوده است. طبقآزمون tزوجی تفاوت معنی داری از نظر آماری بین مقادیر ورودی و خروجی بیوراکتور غشاییوجود دارد(05/ 0P-value<). این امر نشانگر راندمان مناسب بیوراکتوردر حذف آلاینده های شیرابه بوده است. ولی بر اساس آزمون tتک نمونه ای، مقادیر پارامترهای کیفی پساب خروجی از بیوراکتور با مقادیراستاندارد سازمان محیط زیست تفاوت معنی داری دارد (05/ 0P-value<).

    نتیجه گیری

    بر خلاف راندمان بالای بیوراکتور، برای دستیابی به خروجی مطابق با استانداردهای محیط زیست، انجام پیش تصفیه شیرابه خام بافرایندهایی نظیر میکرواسکرینینگ، ترسیب شیمیایی، عریان سازی بار بالای آمونیاک،راکتورهای بی هوازی بسیار موثر خواهد بود.

    کلید واژگان: بیوراکتور غشایی، شیرابه، کمپوست
    Hamid Reza Pourzamani, Hassan Hashemi, Bijan Bina, Hossein Movahedian Attar
    Background

    Leachatecontaining high levels of organic pollution with ammonia، halogenatedhydrocarbons، heavy metals and inorganic salts. Among the various methods fortreating leachate، has been developed membrane processes so that a morebiological process of membrane processes is used for separation of solid -liquid. The aimof this study was to evaluate the efficiency of Membrane bioreactor efficiencyin treatment of composting plant leachate.

    Methods

    This study is a cross-sectional study was carried outat a laboratory scale. In this study، SBR used with 5 litercombined with hollow fiber membrane reactor about 50% porosity and operational pressureMPa 0. 02. 150 samples were analyzed andaverage concentration of COD، ammonia، phosphorus and TSS was measured in inletleachate and bioreactor effluent. Finally removal efficiency was determined.

    Findings

    Bioreactor efficiency removal for COD، BOD5،TSS، ammonia and phosphorus، respectively were approximately 99. 2، 99، 89. 2،87and 98٪. The paired t test، showed astatistically significant difference between the input leachate and bioreactoreffluent (p-value <0. 05). based on one-sample t test، there aresignificantly different between values of the bioreactor effluent quality and standardsvalues (p-value <0. 05).

    Conclusion

    Raw leachate pretreatment processes such as microscreening، chemical precipitation، and ammonia stripping، anaerobic reactorswould be very effective in bioreactor performance.

    Keywords: Membranebioreactor, Leachate, Compost
  • ناهید نویدجوی، محمد جلالی، حسین موحدیان عطار
    باکتری لیستریا از جمله باکتری هایی است که در محیط طبیعی پراکندگی گسترده ای دارد و مهم ترین گونه این باکتری ها لیستریا مونوسیتوژنز است که عامل بیماری لیستریوزیس در انسان و حیوان است. در موارد حاد بیمار ممکن است منجر به مننژیت، مننگوآنسفالیت، سپتی سمی و سقط جنین شود. همچنین ممکن است باکتری به طور مستقیم یا غیر مستقیم از طریق محیط به انسان یا مواد غذایی منتقل شود تاکنون در ایران مطالعه ای در زمینه شناسایی باکتری لیستریا در فاضلاب شهری صورت نگرفته، لذا در این مطالعه باکتری لیستریا مونوسیتوژنز از نمونه های فاضلاب و لجن تصفیه خانه فاضلاب شمال اصفهان که برای مصارف کشاورزی کاربرد دارد، جداسازی و شمارش شده و عملکرد آن در حذف این باکتری مورد بررسی قرار گرفت. در این تحقیق نمونه برداری از فاضلاب ورودی، پساب خروجی، لجن خام، لجن تثبیت شده و لجن خشک شده آماده فروش تصفیه خانه فاضلاب شمال اصفهان، به تعداد 65 نمونه در 13 بازدید از 5 نقطه انجام گرفت. برای جداسازی باکتری از روش USDA و برای شمارش لیستریا مونوسیتوژنز از روش سه لوله ای MPN با محیط کشت فریزربراث ساپلیمنت دار استفاده شد. گونه های لیستریامونوسیتوژنز جدا شده هم به روش بیوشیمیایی و PCR نیز تایید شدند. گونه بیماریزای لیستریا مونوسیتوژنز از نمونه های فاضلاب ورودی، پساب خروجی، لجن خام، لجن تثبیت شده و لجن خشک شده به ترتیب 9/76، 5/38، 6/84، 2/69 و 2/46 درصد جداسازی شد و کارایی فرایندهای تصفیه فاضلاب، تانک هاضم و بسترهای خشک کننده لجن برای حذف باکتری لیستریا مونوسیتوژنز به ترتیب 6/69، 7/64 و 4/73 درصد محاسبه گردید. تمامی موارد لیستریا مونوسیتوژنز شناسایی شده با آزمون های بیوشیمیایی با انجام آزمون PCR مورد تایید قرار گرفتند. نتایج به دست آمده نشان داد که گونه بیماریزای لیستریا مونوسیتوژنز در پساب خروجی و لجن خشک شده آماده برای فروش تصفیه خانه شمال اصفهان وجود دارد. بنابراین می تواند باعث انتشار این باکتری در زمین های کشاورزی و محیط گردد. به عبارت دیگر محصولات کشاورزی ممکن است با توجه به قدرت بقاء باکتری در محیط، منشا آلودگی انسان و دام باشند.
    کلید واژگان: حذف لیستریا مونوسیتوژنز، تصفیه خانه فاضلاب، پساب خروجی، لجن فاضلاب، تصفیه خانه فاضلاب شمال اصفهان
    Nahid Navijouy, Mohammad Jalali, Hossein Movahedian Attar
    Listeria and in particular Listeria monocytogenes is considered a ubiquitous foodborne pathogen which can lead listeriosis in human and animals. Listeriosis can be serious and may cause meningitis، septicemia and abortion in pregnant women. Although wastewater or sludge may contaminate foods of plant origin، there are no data on occurrence of Listeria spp. in wastewater and sludge in Iran. The purpose of current investigation was to study the occurrence of Listeria spp. in various samples of wastewater and sludge in Isfahan North wastewater treatment plant. Influent، effluent، raw sludge and dried sludge samples were collected from Isfahan North municipal wastewater treatment plant. L. monocytogenes were enumerated by a three–tube most probable number (MPN) assay using enrichment Fraser broth. A total of 65 various samples from five step in 13 visits were collected. The presence of Listeria spp. also was determined using USDA procedure. Then، phenotypically identified L. monocytogenes were further confirmed by Polymerase Chain Reaction amplification. L. monocytogenes isolated from 76. 9%، 38. 5%، 84. 6%، 69. 2% and 46. 2% of influent، effluent، raw sludge، stabilized sludge and dried sludge respectively. The efficiency of wastewater treatment processes، digester tank and drying bed in removal L. monocytogenes were 69. 6%، 64. 7% and 73. 4% respectively. All phenotypically identified L. monocytogenes were further confirmed by Polymerase Chain Reaction. The results of present study have shown that Listeriaspp. and L. monocytogenes in particular، were present in wastewater treatment plant effluents and sludge at high level. The bacteria may spread on agriculture land and contaminate foods of plant origin. This may cause a risk of spreading disease to human and animals.
    Keywords: Removal of Listeria Monocytogens, Wastewater Treatment Plant, Effluent, Sludge, Isfahan North Wastewater Treatment Plant
  • علی ظفرزاده، بیژن بینا، مهناز نیک آیین، حسین موحدیان عطار، مهدی حاجیان نژاد
    سابقه و اهداف
    یکی از سیستمهای بیولوژیکی ترکیبی نوین که در تصفیه فاضلاب حاوی مواد آلی و ازت بکار برده می شود، سیستم راکتورهای بیولوژیکی با بستر متحرک (Moving Bed Biofilm Reactors - MBBR) است. در این تحقیق، این فرایند در راکتورهای بیوفیلمی با بستر متحرک حاوی آکنه های KMT (k1) در مقیاس آزمایشگاهی مورد بررسی قرار گرفت.
    روش بررسی
    در این سیستم، از دو راکتور سری بصورت انوکسیک (R1) و هوازی (R2) بترتیب دارای حجم 5/3 و 10 لیتر که در دمای oC 5/28، 8- 7، pH =، mg/l 1- 5/1 DO = و نسبت برگشت داخلی Q 3 بصورت پیوسته استفاده شد. کلیه آزمایشات بر اساس کتاب ستاندارد متد انجام شد. نسبت پر شدگی راکتورهای R1 و R2 با آکنه های k1 به ترتیب 40 و 50 در صد حجمی بود. آنالیز آماری داده ها با نرم افزار spss و excel انجام شد.
    یافته ها
    متوسط غلظت اکسیژن محلول در راکتور هوازی در دوره بهره بردازی در دامنه mg/l 5/1-1 بود. متوسط راندمان حذف کربن آلی (SCOD) در بارگذاری های مختلف (mg/l 2000-300) بیش از 95% بود و بیشترین میزان آن در راکتور انوکسیک حذف شد. راندمان حذف نینروژن در بارگذاری های مختلف (mg -N/l 250-25) در دامنه 4/99-80 درصد متغیر بود و بیشترین راندمان حذف در بارگذاری mg/m 2. day 181/0-127/0 براساس سطح بیوفیلم در راکتور انوکسیک در حضور کربن آلی (حدود 92%) بدست آمد. نتایج نشان داد که با افزایش میزان بارگذاری ترکیبات ازته، نیتریفیکاسیون افزایش یافته، اما سرعت افزایش آن در بارگذاری های بالا، کاهش یافته است. علت آن به احتمال زیاد تجمع یون نیتریت در راکتور هوازی می باشد.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد که فرایند حذف ترکیبات آلی و ازته از فاضلاب در سیستم MBBR به روش پیش دنیتریفیکاسیون، بدون برگشت لجن و بدون استفاده از منبع کربن خارجی، در شرایط محدود اکسیژن محلول در راکتور هوازی، دارای عملکرد قابل توجهی جهت تصفیه فاضلاب های دارای مقادیر زیاد ترکیبات ازته و آلی می باشد.
    Zafarzadeh, Bina, Nikaeen, Movahedianattar, Hajian Nejad
    Background
    Moving bed biofilm reactor (MBBR) is one of the new hybrids biological systems that are used in treatment of wastewater contaminated by organic and nitrogen pollutant. In this study, the continuously operated laboratory scale Kaldnes(k1) moving bed biofilm reactors (MBBRs) was investigated.
    Methods
    In this system, two series as Anoxic reactor (R1) and aerobic (R2) have a size 3.5 and 10 liters, respectively. This system was operated at temperature 28.5 oC, pH=7-8, DO= 1-1.5 mg/l and internal recycle ratio in continuously. All tests based on the standard methods were performed. The Anoxic and Aerobic reactors were filled to 40 and 50 %(v/v) to attach and retain biomass with k1 biofilm carriers, respectively. Statistical analysis software was SPSS and EXCEL.
    Results
    During operation, the average dissolved oxygen in the aerobic reactor was 1-1.5 mg/l. The average removal efficiency of soluble organic carbon (SCOD) was obtained over 95% at different load organic matter (300-2000 mg/l) in the anoxic reactor. The average removal efficiency of total nitrogen (TN) occurred in the range of 80-99.4% at different load nitrogen (25-250 mg/l) and maximum removal efficiency based on biofilm surface area occurred close 92% at loading rate of 0.127-0.181 mg-N/m2.day. The results show that nitrification rate was increased to increase loading rate of nitrogen compounds but the rate of nitrification was decreased at high loading rate. Probably this was due to an excessive accumulation of nitrite ion in the aerobic reactor.
    Conclusions
    This investigation showed that the process of removal organic and nitrogen compounds in the MBBRs system under pre-denitrification without recycle sludge and external carbon source has an acceptable performance for treatment of wastewater with high load organic carbon and organic nitrogen compounds.
    Keywords: Wastewater, Organic, nitrogen compounds, Oxygen limited, Moving bed biofilm reactors, Kaldnes
  • عبدالمطلب صیدمحمدی، حسین موحدیان عطار، مهناز نیک آئین
    زمینه و هدف
    آلوده شدن منابع مختلف آب آشامیدنی به نیترات می تواند اثرات نامطلوبی بر سلامت انسان داشته باشد. مشکلات موجود در استفاده از فناوری های فیزیکوشیمیایی حذف نیترات، لزوم استفاده از فرایندهای دنیتریفیکاسیون بیولوژیکی از آب را که دارای کمترین اثرات جانبی باشند مطرح نموده است. هدف از انجام این پژوهش حذف نیترات از آب اشامیدنی با استفاده از باکتری های خودپرور رشد یافته بر روی بستر کربن فعال اصلاح شده با گوگرد عنصری در راکتور با بستر شناور است.
    روش بررسی
    در این مطالعه پس از اصلاح کربن فعال با گوگرد عنصری به عنوان بستر رشد میکروبی و خالص سازی ارگانیسم های دنیتریفایر اتوتروفیک، یک راکتور با بستر شناور در مقیاس آزمایشگاهی مورد استفاده قرار گرفته و کارایی آن در حذف نیترات و سایر پارامترهای شیمیایی آب نظیر pH، نیتریت، سختی، کدورت و کل کربن آلی در غلظت نیترات ورودی mg/L 90 بر حسب ازت و در زمان های مختلف هیدرولیکی 53h/5، 94/2، 4/2 و 5/1 مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج این مطالعه نشان داد که زمان ماند هیدرولیکی در راکتور با بستر شناور بر میزان حذف نیترات تاثیرگذار بوده و زمان ماند هیدرولیکی بهینه h 4/2 ساعت بوده است. در این شرایط بالاترین میزان حذف نیترات بیش از 98% و غلظت نیتریت در آب تصفیه شده کمتر از mg/L 1 است. هم چنین میزان سختی در آب خروجی از راکتور به علت استفاده از بی کربنات سدیم به عنوان منبع کربن جهت رشد باکتری های دنیتریفایر در مقایسه با سختی آب ورودی تغییری نداشته است. مقدار کدورت، کل کربن آلی و pH در آب خروجی از راکتور منطبق با استانداردهای کیفی آب آشامیدنی است.
    نتیجه گیری
    نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که امکان استفاده ازکربن فعال اصلاح شده با گوگرد عنصری به عنوان بستر رشد میکروبی و منبع تامین انرژی به منظور رشد باکتری های خودپرور در یک راکتور با بستر شناور جهت حذف نیترات از آب آشامیدنی وجود دارد.
    کلید واژگان: نیترات زدایی، کربن فعال اصلاح شده، باکتری های اتوتروف، راکتور با بستر شناور
    Abdolmotaleb Seid, Mohammadi, Hossein Movahedian Attar, Mahnaz Nikaeen
    Background And Objectives
    Contamination of drinking water sources with nitrate may cause adverse effects on human health. Due to operational and maintenance problems of physicochemical nitrate removal processes, using biological denitrification processes have been performed. The aim of this study is to evaluate nitrate removal efficiency from drinking water using autotrophic denitrifying bacteria immobilized on sulfur impregnated activated carbon in a fluidized bed bioreactor.
    Materials And Methods
    After impregnating activated carbon by sulfur as a microorganism carriers and enrichment and inoculation of denitrifying bacteria, a laboratory-scale fluidized bed bioreactor was operated. Nitrate removal efficiency, nitrite, turbidity, hardness and TOC in the effluent were examined during the whole experiment under various conditions including constant influent nitrate concentration as 90 mg NO3--N/l corresponding to different HRT ranging from 5.53 to 1.5 hr.
    Results
    We found that the denitrification rates was depended on the hydraulic retention time and the nitrate removal efficiency was up to 98% and nitrite concentration was lower than 1mg/l at optimum HRT=2.4 hr respectively. Moreover, there was no difference in hardness between influent and effluent due to supplying sodium bicarbonate as carbon source for denitrifying bacteria. However pH, TOC, hardness, and turbidity of the effluent met the W.H.O guidelines for drinking water.
    Conclusion
    This study demonstrated that an innovative carrier as sulfur impregnated activated carbon could be used as both the biofilm carrier and energy source for treating nitrate contaminated drinking water in the lab-scale fluidized bed bioreactor.
    Keywords: Denitrification, Impregnated activated carbon, Autotrophic bacteria, Fluidized bed bioreactor
  • زهره خردپیشه، حسین موحدیان عطار، مجید صالحی نجف آبادی
    زمینه و هدف
    سیانید یک ماده بسیار سمی است که در فاضلاب صنایع متعددی از جمله آبکاری وجود دارد. ورود این ترکیب به محیط زیست مخاطرات بهداشتی زیادی را به همراه دارد. هدف از انجام این تحقیق مقایسه راندمان فرآیند الکتروکواگولاسیون و فرآیند ترسیب شیمیایی با فروسولفات در حذف سیانور از فاضلاب صنعتی بود.
    روش تحقیق: این تحقیق به صورت توصیفی در یک سیستم پایلوت انجام شد. در این تحقیق در روش ترسیب شیمیایی با فروسولفات با استفاده از جارتست شرایط بهینه مثل pHو نسبت مولی آهن به سیانید و زمان واکنش درحذف سیانید فاضلاب صنعت آبکاری الکتریکی مورد بررسی قرار گرفت و نیز در روش الکتروشیمیایی تاثیر PH، ولتاژ و زمان عملیات با استفاده از الکترودهای فولاد زنگ نزن و مس به عنوان آند و کاتد مورد بررسی قرار گرفت و راندمان حاصل از دو روش مقایسه گردید.
    یافته ها
    در ترسیب با فرو سولفات بهترین شرایط حذف سیانید در pH برابر 5/6 و نسبت مولی 10:1 و زمان عملیات 60 دقیقه بدست آمد که در این شرایط راندمان حذف برابر 93 درصد بود. در روش الکتروشیمیائی بهترین شرایط در ولتاژ 9 ولت و pH برابر 13 و در زمان عملیات 90 دقیقه بدست آمد که میانگین راندمان حذف سیانور با انحراف معیار برابر 43/2 حدود 87 درصد بدست آمد. نتایج آماری، رابطه معناداری را بین راندمان حذف سیانید با شرایط بهینه در هر دو روش نشان داد (5/0>p). اما مقایسه دو روش نشان داد که راندمان حذف سیانید در روش ترسیب با فروسولفات بیشتر از روش الکتروشیمیایی است.
    نتیجه گیری
    با توجه به بالا بودن راندمان حذف سیانید و رسیدن به استاندارد دفع پساب به محیط زیست، در روش ترسیب با فروسولفات به نظر می رسد که این روش مفیدتر است.
    کلید واژگان: تصفیه فاضلاب - فاضلابهای صنعتی، سیانید، ترسیب با فروسولفات، تصفیه الکتروشیمیایی
    Mis. Zohreh Kheradpisheh *, Dr. Hossein Movahedian Attar, Mr. Majid Salehi
    Background And Aim
    Cyanide is a highly toxic compound which is found normally in the wastewater of numerous industries, such as Electroplating. The release of this compound into the environment has a lot of health hazards. The Purpose of this study was to compare the electrochemical oxidation efficiency with chemical precipitation method for cyanide removal from industrial wastewater.
    Materials And Methods
    This study was conducted experimentally in a pilot system. In this study, the optimum conditions such as pH, Fe/CN- and reaction time were investigated in the Ferrous Sulfate precipitation method for cyanide removal from wastewater of electroplating industries by the use of jar test. It also investigated the effect of pH, voltage and operation time for total cyanide removal by electrochemical oxidation method by applying a stainless steel as an anode and copper as a cathode. And finally, the efficiency of two methods was compared.
    Results
    In the Ferrous Sulfate Precipitation method, the optimal conditions were obtained for the removal of cyanide at (pH 6/5, and 10:1 Molar Ratio and Operation Time 60 minutes). In these conditions, the removal efficiency was 93 percent. In the electrochemical method, the optimal conditions were obtained at the voltage of 9V and pH=13 and the operation time of 90 minutes in which the average percentage removal of cyanide was about 88 with SD=2.43. The results statistically confirmed the significant relationship between cyanide removal efficiency and optimal conditions in both methods (p< 0.05). But comparison of the two methods showed that the cyanide removal efficiency in the electrochemical method was as much as the chemical precipitation method.
    Conclusion
    Due to the high cyanide removal efficiency and achieving the standards for effluent disposal to the environment, it seems that ferrous Sulfate precipitation method is more useful.
    Keywords: chemical precipitation wastewater treatment, cyanide, electroplating wastewater, electrochemical oxidation
  • محسن سعدانی، حسین موحدیان عطار، مریم فرجی، بهزاد جابریان
    نفت خام یک ترکیب بسیار پیچیده است که حاوی هزاران هیدروکربن با ساختار متفاوت است. بسیاری از ترکیبات موجود در نفت خام در صورت ورود به آب آشامیدنی می تواند اثرات مضری بر سلامتی انسان داشته باشد. در این مطالعه اثر ازن زنی و کربن فعال پودری به صورت مجزا و توام برای کاهش سمیت نفت خام در آب بررسی شد. برای آزمون سمیت از غلظتهای مختلف ترکیبات محلول نفت خام در آب و لارو ماهی قزل آلای رنگین کمان استفاده شد. قبل و بعد از مراحل ازن زنی و کربن فعال پودری آزمون سمیت و آزمایش کربن آلی کل روی نمونه ها انجام گردید. نتایج با آزمون پروبیت آنالیز گردید و غلظت کشنده 50 درصد نمونه ها به دست آمد. ازن زنی و کربن فعال روی کاهش سمیت و کربن آلی کل نمونه ها موثر بودند. میزان غلظت کشنده 50 درصد 96 ساعته و کل کربن آلی قبل از فرایند ازن زنی برابر با 60 و 98/54 میلی گرم در لیتر بود و بعد از فرایند ازن زنی با مقادیر 1و 10 میلی گرم در لیتر، میزان غلظت کشنده 50 درصد 96 ساعته به 3/113 و 5/205 و کل کربن آلی به 8/42 و 04/40 میلی گرم در لیتر رسید. استفاده از کربن فعال برای کاهش همزمان سمیت و کربن آلی کل موثرتر از ازن زنی بود. غلظت کشنده 50 درصد 96 ساعته بعد از مراحل تصفیه با کربن فعال، به ترتیب 8/94، 6/106، 8/117، 3/138 و 5/181 میلی گرم در لیتر اندازه گیری شد. ازن زنی نمونه ها قبل از کربن فعال میزان جذب سطحی آنها را افزایش داده و نتایج بهتری برای کاهش سمیت و کربن آلی کل در بر خواهد داشت.
    Mohsen Sadani, Hossein Movahedian Attar, Maryam Faraji, Behzad Jaberian
    crude oil is a very complex composition that contains thousands of hydrocarbons with different structure. Many compounds in crude oil if entering in drinking water can harmful to on human health. Use of bioassay method for assessment effect of purification process has considered for useful results. The effect of ozonation and powdered activated carbon separately and combination for reducing the toxicity of crude oil from water has been investigated. for toxicity test, different concentrations of water soluble fraction of crude oil added in water and larvaes of rain bow trout were used. Before and after ozonatiopn and adding powder activated carbon, TOC and bioassay test were performed. Probit test was used for analysis the result and determination of LC50. it was found Ozonation and activated carbone were effective on decreasing the toxicity and TOC.The result also shawed that the use of activated carbon for reducing the toxicity and TOC were more effective than ozonatiuon. The result showed that ozonation with 1 and 10mg/L would increase LC50 98h from 60 to 113.3 and 205.5 mg/L. At the some sample TOC concentration changed from 54.98 to 42.8 and 205.5 mg/L. LC50 96 h in the samples after add of different concentration of PAC was, 94.8, 106.6, 117.8, 138.3 and 181.5 mg/L. Ozonation of sample perior the luse of activated carbon, increasing the adsorbtion rate and resulted in more decreasing in the TOC and toxicity.
    Keywords: Toxicity, Crude Oil, Activated Carbon, Ozonation, TOC, Rainbow Trout Larva
  • زهره خردپیشه، حسین موحدیان عطار، مجید صالحی نجف آبادی
    زمینه و هدف
    سیانید یک ترکیب بسیار سمی است که به طور معمول در فاضلاب صنایع متعددی از جمله آبکاری وجود دارد ورود این ترکیبات به محیط زیست مخاطرات بهداشتی زیادی را به همراه دارد. هدف از انجام این تحقیق تعیین کارایی فرایند الکتروشیمیایی در حذف سیانور از فاضلاب صنعتی می باشد.
    روش بررسی
    این تحقیق به صورت تجربی در یک سیستم پایلوت انجام شد. در این تحقیق تاثیر PH، ولتاژ و زمان عملیات بر روی راندمان حذف سیانید از فاضلاب صنعتی به روش الکتروشیمیایی با استفاده از الکترودهای استنلس استیل و مس به ترتیب به عنوان آند و کاتد مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    میانگین درصد حذف سیانور در نمونه هایی با غلظت 915 میلی گرم در لیتر حدود 88 درصد با انحراف معیار برابر 43/2 بود. شرایط بهینه جهت انجام این آزمایش، ولتاژ 6 ولت، pH بابر 13 و زمان عملیات 90 دقیقه بدست آمد. تحت این شرایط حجم لجن تشکیل شده حدود 20 درصد یک راکتور آزمایشگاهی یک لیتری بود.
    نتیجه گیری
    بررسی نتایج حاصل وجود رابطه آماری معنی داری بین غلظت سیانید ورودی و کارایی حذف را تایید می نماید 05/0>P و نسبت اکسیداسیون سیانید و سیانات به مصرف یون هیدروکسیل در مطالعات L.Szpyruowicz به صورت 1:2 را تصدیق می کند، بنابر این بهینه PH با توجه به حذف سیانید و نیاز به محیط قلیایی حدود 5/13-5/12 مناسب می باشد.
    کلید واژگان: سیانید، فاضلاب آبکاری، اکسیداسیون الکتروشیمیایی، تصفیه فاضلاب
    Z. Kheradpisheh, H. Movahedian Atar, M. Salehii
    Background And Objectives
    Cyanide is a highly toxic compound which is Normally found in numerous industries, such as electroplating wastewater. Release of this compounds in to the Enviroment has a lot health hazards.The Purpose of this study is to Determine the efficiency of electrochemical oxidation method for Cyanide removal from industrial wastewaters
    Materials And Methods
    This study conducted in a pilot system experimentally. In this study the effect of pH, voltage and operation time on total cyanide removal from industrial wastewaters by Electrochemical Oxidation was investigated by applying a Stainless Steel as a Anode and copper as a cathode.
    Results
    The average percentage removal of cyanide was about 88 with SD=2.43. The optimal condition obtained at voltage of 9V and pH=13 and The operation time of 90 minutes.The volume of sludge which formed in this condition was about 20 percent of a one liter pilot reactor.
    Conclusion
    the results statistically confirmed the significant relationship between input and cyanide concentration removal efficiency (p< 0.05), and confirmed The this confirmed The relation between cyanide & cyanat oxidation and hydroxyl ions consumption 1:2.(L.Szpyruowicz). therefore the best pH is 12.5-13.5 by Considering the need of alkaline environment to remove cyanide.
  • عبدالمطلب صیدمحمدی، حسین موحدیان عطار
    حضور ترکیبات فنلی در محیط زیست به دلیل خصوصیات خاص از جمله سمیت و تجزیه ناپذیری مشکلات فراوان بهداشتی را ایجاد نموده است. لذا با عنایت به لزوم تامین بهداشت عمومی و حفظ محیط زیست، توجه به فناوری های کارآمد در این زمینه الزامی است. در میان روش های مختلف تصفیه، استفاده از فناوری های مرتبط با فرایندهای اکسایش پیشرفته از اهمیت ویژه ای برخوردار است. استفاده از امواج فراصوت به عنوان یکی از روش های فناوری اکسیداسیون پیشرفته منجر به تجزیه مواد آلی مختلف در فرایند کاویتاسیون در عملیات تصفیه آب و فاضلاب می گردد. در پژوهش حاضر تجزیه سونوشیمیایی 4-کلروفنل با استفاده توام از فرایند فنتون/ التراسوند با استفاده از یک دستگاه مولد امواج فراصوت در فرکانس 45 کیلو هرتز در فاضلابهای سنتتیک مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت. اثر فاکتورهای pH، غلظت اولیه 4-کلروفنل، غلظتهای مختلف پراکسیدهیدروژن و آهن و مقدار انرژی مورد نیاز سیستم مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج حاکی از آن بود که تجزیه 4- کلروفنل به عوامل متعددی نظیر pH، غلظت پراکسید هیدروژن، غلظت اولیه ماده آلی و غلظت آهن بستگی دارد. شرایط بهینه برای کاهش 4- کلروفنل در pH برابر 3، غلظت H2O2 برابر 05/0 مولار و غلظت آهن (ΙΙ) 025/0 میلی مولار بود. در این شرایط و در غلظت اولیه 100 میلی گرم در لیتر در مدت زمان 40 دقیقه 5/99 درصد ماده آلی حذف شد. تجزیه این ماده به غلظت اولیه آن بستگی داشته و در غلظتهای بالاتر باید زمان انجام واکنش افزایش یابد.
    کلید واژگان: اکسایش، التراسونیک، فنتون، 4، کلروفنل
    Abdolmotaleb Seid Mohammadi, Hossein Movahedian Attar
    Phenolic compounds have become a cause for of worldwide concern due to their persistence, toxicity and health risks. Hence, removal of these pollutants from aqueous effluents is an important practical problem. Ultrasonic technology may be used for water and wastewater treatment as an advanced oxidation process. Application of this technology, leads to the decomposition of many organic compounds during cavitation process. The degradation of 4-chlorophenol in aqueous solution under sonolysis at 45 kHz coupled with fFenton process was is investigated. The oxidation rate was influenced by many factors, such as the pH value, the amount of hydrogen peroxide, catalyst (FeSO4) and initial p-chlorophenol concentration. The experimental results showed that the decomposition of p-chlorophenol was affected by the various reaction conditions. The optimum conditions obtained for the best degradation rate were pH=3, H2O2 concentration of 0.05 mol/L and 0.025 mmol/L for catalyst, respectively. Also it was observed that the degradation of p-chlorophenol depended on its initial concentration.
  • محسن سعدانی، حسین موحدیان عطار، مریم فرجی، بهزاد جابریان، احسان ابویی
    زمینه و هدف
    نفت خام ترکیبی بسیار پیچیده بوده که حاوی هزاران هیدروکربن با اثرات مضری مثل سرطان زایی و اثرات خونی می باشد. به دلیل حجم نسبتا زیاد ورود آن به محیط های آبی، انجام تصفیه موثر روی پساب های حاوی نفت خام بسیار مهم می باشد. این مطالعه با هدف بررسی حذف ترکیبات عامل سمیت نفت خام در آب به وسیله جذب سطحی با کربن فعال پودری انجام شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه تجربی نمونه استاندارد قسمت محلول نفت خام با اختلاط یک قسمت نفت خام با 9 قسمت آب تهیه گردید. جهت آزمون سمیت از غلظت های مختلف قسمت محلول نفت خام و لارو ماهی قزل آلا استفاده شد. قبل و بعد از اضافه کردن 10، 20، 40 و 60 میلی گرم بر میلی لیتر کربن فعال پودری، آزمون سمیت و کربن آلی کل روی نمونه ها انجام گردید. غلضت کشنده 50% (LC50) نمونه ها توسط برنامه آماری پروبیت محاسبه شده و نتایج مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    غلظت کشنده 50% محلول نفت خام قبل از استفاده از کربن فعال در زمان های 24، 48 و 96 ساعت به ترتیب 5/129، 5/69 و 6 به دست آمد. این غلظت با افزودن کربن فعال افزایش داشت که این افزایش وابسته به غلظت بود. به طوری که غلظت کشنده 50% 96 ساعته بعد از اضافه کردن کربن فعال با غلظت های 10، 20، 40، 50، 60 میلی گرم بر لیتر به ترتیب 8/94، 6/106، 8/117، 3/138 و 5/181 میلی گرم بر لیتر اندازه گیری شد. مقادیر کربن آلی کل در غلظت های 0، 10، 20، 40، 50 و 60 میلی گرم بر لیتر کربن فعال به ترتیب 89/54، 81/44، 88/43، 16/38، 62/36 و 14/35 میلی گرم بر لیتر بود.
    نتیجه گیری
    کربن فعال باعث کاهش سمیت و کربن آلی کل نمونه ها گردید. با افزایش میزان کربن فعال مورد استفاده، سمیت کاهش بیشتری را نشان داده اما کربن آلی کل با شدت سمیت کاهش نیافت. در صورت بروز حوادث و ورود نفت خام به منابع آب آشامیدنی استفاده از روش کربن فعال پودری می تواند مورد نظر قرار گیرد.
    کلید واژگان: سمیت، نفت خام، کربن فعال، جذب سطحی، لارو قزل آلا
    Mohsen Sadani, Hosseyin Movahedian-Atar, Maryam Faraji, Behzad Jaberean, Ehsan Abouee
    Background And Aims
    Crude oil is very complex composition with harmful effect in human health, such as carcinogenesis and blood dyscrasia. Because of the entry of relatively high volume of these compounds in aquatic environments, effective controlling is very important. The aim of this study was to investigate the effect of powdered activated carbon (PAC) for reducing the toxicity of crude oil in water.
    Methods
    Water soluble fraction standard samples were prepared with one part crude oil in 9 part water. For toxicity test, different concentrations of crude oil water soluble fraction in water and larvae of rainbow trout were used. Before and after the addition of 10, 20, 40 and 60 mg/l powdered activated carbon, TOC and bioassay tests were performed. LC50 and evaluation of results was done with probit statistic program.
    Results
    LC50 for samples 24, 48, 96 hrsafter addion of different concentration of PAC were 94.8, 106.6, 117.8, 138.3 and 181.5 mg/l. Values of TOC for these samples was 44.81, 43.88, 38.16, 36.62 and 35.14 mg/l.
    Conclusion
    The use of activated carbon reduced toxicity and TOC. With increase in the concentration of activated carbon, toxicity was decreased, but intensity of TOC removal wasn’t similar to toxicity removal. Using of powdered activated carbon for treatment, in case of accidents and entering crude oil in drinking water supplies, can be considered.
  • محمد مهدی امین، حسن هاشمی، افشین ابراهیمی، بیژن بینا، حسین موحدیان عطار، ادیب جابری، حسین صفاری، زهرا موسویان
    هدف از انجام این مطالعه، ارزیابی امکان گندزدایی پساب تصفیه ثانویه در شرایط راهبری فعلی تصفیه خانه فاضلاب شمال اصفهان با استفاده از سیستم گندزدایی تلفیقی شامل فیلتراسیون و اشعه فرابنفش بود. به این منظور، سیستم پایلوت شامل واحدهای فیلتر شنی تحت فشار، لامپ فرا بنفش کم فشار (LP) و فشار متوسط (MP) طراحی و به طور سری در محل تصفیه خانه نصب شد. دزUV بر اساس شدت اولیه لامپ، دبی و عبور اشعه از پساب متغیر بود. پارامترهای میکربی کلیفرم کل، کلیفرم مدفوعی و استرپتوکوک مدفوعی و پارامترهای فیزیکی و شیمیایی TSS،UVT، BOD5،COD، pH، VSS، در قبل و بعد از واحدها مورد آزمایش قرار گرفت. نتایج این مطالعه نشان داد که فیلتراسیون پساب تا بارگذاری هیدرولیکی L/m2.hr1050و به دنبال آن لامپ فشار متوسط با دز متوسطmw.s/cm2230 گزینه ای مؤثر برای کاهش کلیفرم ها در پساب تصفیه ثانویه است. بنابراین فرایندهای تلفیقی گندزدایی، توانایی برآورده کردن استاندارد سازمان محیط زیست به میزان 1000 کلیفرم کل و 400 کلیفرم مدفوعی در 100 میلی لیتر به منظور تخلیه پساب به آبهای دریافت کننده یا استفاده مجدد محدود در کشاورزی را دارا هستند. همچنین این فرایند قادر به غیر فعال سازی استرپتوکوک مدفوعی تا حدود 6 لگاریتم است. در این مطالعه، شمارش تخم انگلها به دلیل عدم دسترسی به تکنیک های دقیق شناسایی کیست زنده مورد بررسی قرار نگرفت.
    کلید واژگان: فرایندهای تلفیقی گندزدایی، پساب، فیلتر شنی تحت فشار، اشعه فرابنفش، تصفیه خانه فاضلاب شمال اصفهان
    Mohammad Mehdi Amin, Hassan Hashemi, Afshin Ebrahimi, Bijan Bina, Hossein Movahhedian Attar, Adib Jaberi, Hossein Saffari, Zahra Mousavian
    This study was carried out to evaluate the secondary effluent disinfection of the Isfahan north municipal wastewater treatment plant using filtration and UV technology in current operational condition. The combined system was used in series in pilot scale including: Pressure Sand Filter + Low Pressure (LP) + Medium Pressure (MP) UV Lamps. The UV dose varied according to the initial intensity of lamp, flow rate and influent transmittance. Total coliform (TC), fecal coliform (FC) and fecal streptococcus (FS) were analyzed as microbiological parameters in all effluent samples. TSS, BOD5, COD, VSS, pH and transmittance (UVT percentage) were tested as physicochemical parameters, before and after the units. Results showed that the filtration with loading of 1050 lit/m2.hr, followed by MP lamp with dose of 230 mW.s/cm2 is an effective alternative to reduce the TC/FC and FS in the secondary effluent. The combined disinfection processes that were used in this study, could be met the standards of 1000 TC, and 400FC/100ml for effluent discharge to receiving waters or restricted reuses in the agriculture. This process can also inactivate the FS down to 6-log.Using low-pressure lamps due to low dose radiation for disinfection is not cost-effective. In this study, parasite egg counts due to lack of access to accurate identification techniques for alive cyst detection was not examined.
  • عبدالمطلب صید محمدی، قربان عسگری، افشین ابراهیمی، زهرا شریفی، حسین موحدیان عطار
    مقدمه
    4- کلروفنل یکی از آلاینده های رایج در فاضلاب تولیدی از صنایع شیمیایی و پتروشیمی است. این ماده به دلیل حضور کلر و حلقه بنزنی در آن، در برابر تجزیه بیولوژیکی مقاوم است. روش های متعددی جهت حذف این آلاینده در محیط، مورد استفاده قرار گرفته است که در این میان روش های اکسیداسیون پیشرفته دارای قابلیت بیشتری می باشند.
    روش ها
    در این مطالعه امکان حذف این آلاینده با استفاده از یک دستگاه مایکروویو خانگی اصلاح شده به تنهایی و همراه با افزودن ماده اکسید کننده (پراکسید هیدروژن)، مورد بررسی قرار گرفت. همچنین تاثیر pH، زمان تماس، قدرت امواج مایکروویو و غلظت اولیه ماده آلی مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    کارایی حذف این ماده شیمیایی به غلظت پراکسید هیدروژن بستگی دارد به طوری که غلظت بهینه ماده اکسیدکننده 1/0 مولار می باشد و با افزایش آن از مقدار بهینه میزان حذف کاهش می یابد. نتایج این مطالعه در خصوص تاثیر pH نشان می دهند که در 5/10pH = حداکثر کارایی حذف حاصل می شود. همچنین میزان تجزیه این ماده به شدت به غلظت اولیه آن بستگی دارد. توان مایکروویو عامل مهمی در حذف این آلاینده می باشد و با افزایش انرژی خروجی، میزان حذف افزایش می یابد. مقدار انرژی الکتریکی مورد استفاده در این روش 17460 کیلووات ساعت به ازای هر کیلوگرم ماده آلی تجزیه شده می باشد.
    نتیجه گیری
    بررسی نتایج این مطالعه در خصوص حذف 4- کلروفنل با مایکروویو اصلاح شده حاکی از بالا بودن راندمان حذف این ماده آلی با استفاده از مایکروویو در محیط قلیایی و امواج بالای اشعه مایکروویو می باشد. با این حال مصرف برق بالا توسط این روش می بایست مورد توجه قرار گیرد.
    کلید واژگان: فاضلاب صنایع پتروشیمی، مایکروویو، اکسیداسیون پیشرفته، 4، کلروفنل، رادیکال هیدروکسیل
    Abdolmatelleb Sidmohammadi, Ghorban Asgari, Afshin Ebrahimi, Zahra Sharifi, Hossein Movahedian Attar
    Background
    There are many varieties of compounds in chemical and petrochemical wastewater. One of the important members of the Chlorophenols (CPs) family is ρ-chlorophenol. This pollutant is introduced into the environment through various human activities such as waste incineration, uncontrolled use of wood preservatives, pesticides, fungicides and herbicides, as well as via bleaching the pulp with chlorine, chlorination of drinking water and wastewater.Experiments with microwave irradiation were carried out in a modified domestic microwave oven with the cooling system (2450MHz, SAMSUNG Co.). The oxidation rate was influenced by many factors, such as the pH value, the amount of hydrogen peroxide, the irradiation time, the initial concentration of organic material and the microwave power.The result showed that the optimum conditions obtained for the best degradation rate was pH=10.5, the H2O2 concentration of about 0.1 mol/L and the microwave irradiation power of about 600W for the microwave/H2O2 system at constant ρ-chlorophenol concentration. The degradation of ρ-chlorophenol by different types of oxidation processes were followed by the first order rate decay kinetics. The energy consumption for UV/H2O2 in degradation of p-Chlorophenol (93%) and the reaction time of 180 min was 17460 KWh/kg p-Chlorophenol removing.
    Keywords: Advanced Oxidation Photochemical, 4, Chlorophenol, MW Radiation, Hydroxyl
  • حسین موحدیان عطار، محسن سعدانی*، مهدی حاجیان نژاد، مریم فرجی
    مقدمه

    نفت خام ترکیبی بسیار پیچیده است و حاوی تعداد زیاد هیدروکربن با اثرات مضری مثل سرطان زایی و اثرات خونی می باشد. در این مطالعه فرایند ازن زنی جهت کاهش سمیت نفت خام مورد استفاده قرار گرفت.

    روش ها

    نمونه استاندارد قسمت محلول نفت خام با اختلاط یک قسمت نفت خام با 9 قسمت آب تهیه گردید. جهت آزمون سمیت از غلظت های مختلف، قسمت محلول نفت خام و لارو ماهی قزل آلا استفاده شد. قبل و بعد از فرایند ازن زنی با غلضت های مختلف، آزمون سمیت و کربن آلی کل، روی نمونه ها انجام گردید.

    یافته ها

    با افزایش زمان آزمون سمیت، اختلاف بیشتری در نتایج حاصل از آزمون سمیت مشاهده شد. میزان غلظت کشنده 50 درصد 96 ساعته و کل کربن آلی قبل از فرایند ازن زنی برابر با 60 و 98/54 میلی گرم بر لیتر بود. بعد از فرایند ازن زنی با مقادیر 1 و 10 میلی گرم بر لیتر، میزان غلظت کشنده 50 درصد 96 ساعته به 3/113 و 5/205 و کل کربن آلی به 8/42 و 04/40 میلی گرم بر لیتر رسید.

    نتیجه گیری

    غلظت های بالاتر ازن جهت کاهش سمیت، تاثیر زیادی داشت، ولی در کاهش میزان محتوی کربن آلی کل تاثیر قابل توجهی مشاهده نشد. همچنین برای بررسی تاثیر یک فرایند تصفیه موثر برای حذف آلاینده های خاص، استفاده از آزمایش های زیست آزمونی می تواند نتایج ارزشمندی داشته باشد و به عنوان مکمل پیشنهاد می گردد.

    کلید واژگان: سمیت، نفت خام، ازن زنی، کربن آلی کل
    Hossein Movahedian Attar, Mohsen Sadani, Mehdi Hajian Nejad, Maryam Faraji
    Background

    Crude oil is a very complex composition with harmful effects in human health such as carcinogenesis and blood effects. Using the bioassay method to assess the effect of purification process produces useful results. In this study the effect of ozonation to reduce the toxicity of crude oil in the water is investigated.

    Methods

    Standard sample of the water soluble fraction were prepared with one part of crude oil and 9 part of water. For toxicity assessment, different concentrations of water soluble fraction of crude oil and larvae of rainbow trout were used. Before and after ozonation, TOC and the bioassay tests were performed.

    Findings

    Ozonation is effective in reducing the toxicity of the crude oil in drinking water. By increasing the time of bioassay experiment, the toxicity is increased too. LC 50%, 98 hours of the sample TOC was 60 and 54.98 mg/l before the ozonation process and after that in 1 and 10 mg/l, LC 50%, 98 hours was increased to 113.3 and 205.5 mg/l and the TOC reached to 42.8 and 205.5 mg/l.

    Conclusion

    Increasing the ozone doses to reduce the toxicity was highly effective, but intensity of TOC removal was not the same as the toxicity removal. In order to investigate the effectiveness of one treatment process to remove special pollutants, using bioassay test could produce useful and valuable results.

    Keywords: Toxicity, Crude Oil, Ozonation, TOC
  • افشین ابراهیمی، حسین موحدیان عطار
    مقدمه
    جامدات بیولوژیکی تولیدی حین عملیات تصفیه فاضلاب ها، لجن نامیده می شوند. در واقع بخش اعظم آلاینده هایی که مسؤول ماهیت بد، نفرت انگیز و زیان آور در فاضلاب هستند، در لجن تغلیظ شدند که حاوی انواع میکروارگانیسم های بیماری زا، مواد آلی و معدنی می باشند و می توانند برای انسان و محیط زیست مضر و خطرناک باشند. بنابراین قبل از این که در محیط رها شوند، باید کاملا تصفیه و پردازش شوند و با توجه به مقررات زیست محیطی دفع گردند. یکی از روش هایی که برای تصفیه لجن مورد استفاده قرار می گیرد، تصفیه حرارتی است. در این میان به نظر می رسد که امواج مایکروویو به عنوان یکی از این روش ها می تواند نقش مهمی در تصفیه حرارتی داشته باشد.
    روش ها
    در این مطالعه، کارایی امواج مذکور جهت کاهش حجم و تثبیت نهایی لجن های اولیه و ثانویه حاصل از تصفیه خانه فاضلاب جنوب اصفهان در مقایسه با کوره متداول الکتریکی آزمایشگاهی مورد بررسی علمی قرار گرفت. در این مطالعه، آزمایش ها به روش ناپیوسته و با استفاده از نمونه های لجن اولیه و ثانویه حاصل از تصفیه خانه فاضلاب جنوب اصفهان و طی دو مرحله (به تنهایی و با افزودن ماده جاذب) انجام شد و تاثیر متغیرهایی مانند مدت زمان اشعه دهی در فاصله 1 تا 10 دقیقه برای اجاق مایکروویو، 240 و 300 دقیقه برای حرارت دهی کوره الکتریکی، تاثیر میزان ماده جاذب بین 5 تا 30 درصد وزنی بر مقدار دمای ایجاد شده در توده لجن، درصد کاهش وزن، درصد کاهش جامدات کل و فرار، کاهش باکتری های کلیفرم و شمارش بشقابی باکتری های هتروتروفیک آزمایش گردید.
    یافته ها
    با افزایش زمان اشعه دهی، کارایی اجاق مایکروویو در کاهش وزن لجن و حذف درصد رطوبت محتوی نمونه ها افزایش یافت و در نمونه هایی که درصدهای مختلفی ماده جاذب اشعه (مانند زغال چوب) به آن ها افزوده شده بود، دمای توده نمونه ها تا حدود 600 درجه سانتیگراد افزایش یافت، در حالی که در دمای نمونه های مشابه مورد عمل در کوره الکتریکی، افزایش دمایی قابل توجهی مشاهده نگردید. همچنین در نمونه های بدون ماده جاذب، اجاق مایکروویو قادر به کاهش تا 5/4 و log 5 به ترتیب برای باکتری های کلیفرم و شمارش بشقابی هتروتروفیک بود. در نمونه های حاوی ماده جاذب، تا 100 درصد این میکروارگانیسم ها حذف گردیدند.
    نتیجه گیری
    اطلاعات حاصل از این تحقیق در مجموع مشخص می سازند که در صورتی که نمونه های لجن به تنهایی تحت اشعه مایکروویو در زمان های مختلف قرار گیرند، فقط خشک می گردند و رطوبت خود را از دست می دهند؛ اما اگر به آن ها درصدهایی از مواد جاذب اشعه مانند زغال چوب افزوده شود، علاوه بر خشک شدن، به دلیل افزایش بیش از حد دما در توده نمونه ها، احتمال رخ دادن فرایند پیرولیز در آن ها وجود دارد و نمونه های لجن ضمن هضم شدن، تثبیت می گردند.
    کلید واژگان: امواج مایکروویو، لجن فاضلاب، تصفیه حرارتی
    Afshin Ebrahimi, Hosein Movahedian Attar
    Background
    The Biological Solids produced during wastewater treatment processes are called sludge. As sludge contains various sickening microorganisms such as pathogens, organic and inorganic substances and has adverse effects on human and environment, therefore it should be treated and processed entirely prior to disposal and then disposed in line to the environmental regulations. Thermal treatment is one of the sludge treatment methods. Among these, microwave as one of the methods, could have an important role in sludge treatment. This study investigated the Microwave application to reduce volume and the final stabilization in primary and secondary sludge produced by south Isfahan WWTP in comparison with conventional laboratory electrical furnace.
    Methods
    A batch system was set up to compare the microwave oven and electrical furnace in converting the primary and secondary sludge in south Isfahan WWTP (as a sample only and with adsorbent addition). The effects of relevant parameters tested were included the contact times between 1 and 10 minutes for microwave oven and 240 and 300 minutes for the electrical furnace, heating and the adsorbent dosage in the range of 5 to 30(w/w%) affect of the sludge mass temperature production, weight reduction percentage and total and volatile reduction percentage, coliform and HPC decrease.
    Findings
    The study relieved that by increasing the radiation time, the microwave oven performance on the sludge sample increased significantly. In the samples with different percentages of adsorbent addition, the mass temperature increased to 600°c in microwave oven, however, in the samples treated in electrical furnace or with no adsorbent addition(in the microwave oven) no significant effect was observed on the temperature. Overall the study findings on the microbiological characteristics also indicated that the sludge samples contain different percentages of adsorbent addition. The removal efficiency of coliforms and HPC increased up to 100% the microwave oven but in the samples with no adsorbent addition it was able to reduce them to 4.5 and 5 log respectively.
    Conclusion
    Overall data achieved from the study revealed that, if the sludge samples without adsorbent additives are placed under microwave radiation exposures in different times scales, they only are dried lose their humidity, but with different adsorbent addition dosage, in addition to drying, due to excessive temperature increasing in the sample mass, Pyrolysis process may occur and then the sludge samples are stabilized during digestion.
  • حسن هاشمی، محمد مهدی امین، بیژن بینا، حسین موحدیان عطار، حسین فرخ زاده
    زمینه و هدف
    امروزه به دلیل مشکلات بهداشتی، زیست محیطی و اقتصادی کاربرد کلر، انتخاب اشعه UVجهت گندزدایی پساب یک گزینه برتر است. هدف از انجام این مطالعه بررسی امکان گندزدایی مستقیم پساب تصفیه ثانویه با اشعه UV می باشد.
    روش بررسی
    از دو سیستم گندزدایی فرابنفش کم فشار (LP) و فشار متوسط(MP) غوطه ور بطور مستقیم جهت گندزدایی پساب ثانویه تصفیه خانه فاضلاب شمال اصفهان استفاده شد. با بهره برداری از لامپ ها به صورت منفرد و تلفیقی، پارامترهای کلیفرم کل و مدفوعی (TC و FC)، و استرپتوکوک مدفوعی (FS) مورد آزمایش قرار گرفت. همچنین پارامترهای TSS، آهن، سختی، جذب و عبور اشعهUV جهت مطالعه رسوبگذاری سطح کوارتز لامپ ها آنالیز گردید.
    یافته ها
    در گندزدایی پساب ثانویه توسط لامپ LP، MP و تلفیق هر دو، به ترتیب، تعداد TC و FC، در دوزهای اشعه 161، 350 و mws/cm2460، به حد استاندارد سازمان حفاظت محیط زیست ml) 100 FC/ 400 و TC1000 (و تعداد FS در دوزهای mws/cm2250، 180و mws/cm2237 به کمتر از 400 عدد در 100 میلی لیتر کاهش یافت. حداکثر رشد مجدد کلیفرم های کل و مدفوعی در پساب گندزدایی شده با لامپ LP به ترتیب 15و 3 درصد مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    نتایج حاصل نشان داد که گندزدایی مستقیم پساب ثانویه با سیستمهای LP،MPو حتی تلفیق آنها به دلیل غلظت بالای جامدات معلق مقدور نیست. بنابراین گندزدایی پساب تصفیه خانه فاضلاب شمال اصفهان با اشعه UV مستلزم بهبود کیفیت پساب از طریق ارتقای بهره برداری سیستم یا بکارگیری واحد تصفیه پیشرفته قبل از سیستم گندزدایی است.
    کلید واژگان: سیستم کم فشار و فشار متوسط اشعه فرا بنفش، گندزدایی پساب، تصفیه خانه فاضلاب شمال اصفهان
    Backgrounds and
    Objectives
    Today, due to health, environmental and economical problems, of chlorine application, UV radiation is better option than chlorine for disinfection of effluent. The aim of this study was disinfection of secondary effluent with UV radiation.
    Materials And Methods
    Two types of UV disinfection system including low pressure (LP) and medium pressure (MP) was used to disinfection of Isfahan North Wastewater Treatment Plant (INWWTP) effluent without pretreatment. Single and combined lamps were operated to evaluate the removal of total and fecal coliforms (TC and FC), and fecal streptococcus (FS). TSS, iron, hardness, UV absorption and transmittance were analyzed in order to observe the fouling of the quartz sleeves.
    Results
    After using LP lamp with dose of 161 mws/cm2, TC and FC content was declined to standard level (1000 TC, and 400 FC/100ml). In addition, disinfection with MP lamp was led to FS content of 400 MPN/100 mL. Combination of LP and MP, with dose of 460 mws/cm2 could be met the environmental requirements of TC & FC, and the FS count was reached to 400 MPN/100 mL with dose of 237 mws/cm2. Maximum photo-reactivation percentage of coliforms after LP and MP lamps were appeared 15 and 3 percent respectively, while it was not observed for FS.
    Conclusion
    High fluctuation in secondary effluent quality of INWWTP mainly TSS concentration was caused to decline of the UVT value. Therefore, disinfection of effluent by LP, MP and even combined both systems are not applicable in conventional UV dose. Hence, using advanced process unit before UV disinfection system is necessary for removal of TSS.
  • مهندس محمدهادی مهدی نژاد، دکتربیژن بینا، مهناز نیک آئین، حسین موحدیان عطار
    زمینه و هدف
    کیتوزان و پروتئین انعقادی مورینگا اولیفرا از منعقدکننده های طبیعی هستند که امروزه به منظور رفع مشکلات مربوط به منعقدکننده های شیمیایی، کاربرد فراوانی پیدا کرده اند. این مطالعه به منظور تعیین کارآیی این ترکیبات طبیعی به عنوان کمک منعقدکننده به همراه آلوم، برای حذف ذرات کلوئیدی، باکتری های اشرشیاکلی و استرپتوکوکوس فیکالیس در شرایط بهینه انجام شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه مداخله ای شبه تجربی، نمونه های آب ساختگی با کدورت های کم (NTU20-10)، کدورت متوسط (NTU120–100) و کدورت زیاد (NTU220–200) تهیه شد. غلظت بهینه آلوم توام با کمک منعقدکننده ها و PH بهینه از طریق آزمایش جار تعیین گردید. سنجش کدورت از طریق دستگاه کدورت سنج HACH مدلP2100و براساس اصل پراکندگی نور صورت گرفت. نمونه برداری از عمق10 سانتی متری زیر سطح آب برای تعیین کدورت و حذف باکتری ها انجام گرفت. آزمون تی زوج با ضریب اطمینان 95 درصد در این مطالعه استفاده شد.
    یافته ها
    غلظت بهینه آلوم برای کدورت های کم، متوسط و زیاد به ترتیب 40، 20 و 20 میلی گرم در لیتر و PH بهینه 5/7-7 به دست آمد. کاربرد پروتئین انعقادی مورینگا بین 5/12 تا 5/62درصد و کایتوزان بین 50 تا 5/87درصد غلظت منعقدکننده آلوم را در کدورت های مختلف کاهش داد و آلومینیوم باقی مانده را تا زیر 0.2 mg/l رساند. میزان حذف باکتری ها بین 90 تا 9999/99درصد بود و بعد از 24 ساعت هیچ گونه رشد مجددی از باکتری ها در نمونه های آب تصفیه شده مشاهده نگردید.
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان داد که کیتوزان و پروتئین انعقادی مورینگا اولیفرا به عنوان کمک منعقدکننده، بدون فیلتراسیون، کدورت آب را تا زیر NTU5 کاهش می دهند.
    کلید واژگان: کیتوزان، پروتئین انعقادی، مورینگا اولیفرا، کدورت آب
    Mohammad Hadi Mehdinejad, Bijan Bina, Mahnaz Nikaeen, Hossein Movahedian Attar
    Background And Objective
    In recent years, chitosan and Moringa oleifera Coagulant Protein a natural coagulant were used in order to reduce the problems occure from chemical coagulants. This investigation was done to determine effectiveness of Moringa Oleifera Coagulant Protein and Chitosan as natural coagulant aids in removal of colloidal particles and bacteria from turbid waters.
    Materials And Methods
    In this interventional- quasi experimental study, the experiments were run by using synthetic water having low(10-20NTU), medium(100-120NTU) and high (200-220NTU) initial turbidities. In order to determine optimum pH and dosage of coagulant and coagulant aids, a conventional jar test apparatus was employed. Turbidity reading were carried out using a Hach model 2100P Turbidimeter. The samples were taken from the top four inch of the suspension for turbidity and bacteria removal measurement.
    Results
    Optimum dose of alum for waters with three different initial turbidities were 20, 40, and 20 mg/l, respectively. Optimum pH was between 7-7.5. Moringa oleifera Coagulant Protein and chitosan were reduced the required dosage of alum from 12.5% to 62.5% and from 50% to 87.5%, respectively, in different turbidities and residual aluminum was reduced to standard limit (0.2mg/l). The bacteria removal efficiency were from 90% to 99.9999%. It was found when samples were stored during 24 hours regrowth of E.coli was not observed.
    Conclusion
    This study showed that natural coagulant aids can reduce the turbidity to below 5NTU without filtration in optimum condition.
    Keywords: Chitosan, Moringa oleifera, Coagulant Protein, Coagulant aid, Water treatment
  • پیمان نصری، مهین هاشمی پور، سیلوا هوسپیان، مسعود امینی، کمال حیدری، سیدعلی سجادی، علی عجمی، حسین موحدیان عطار، معصومه داستان پور، رضوانه هادیان، لیلی موهبت
    مقدمه
    باوجود شناخته شدن ایران به عنوان منطقه ی عاری از کمبود ید، هیپوتیروئیدی نوزادی شیوع بالایی دارد. نظر به این که یکی از علل هیپوتیروئیدی می تواند ازدیاد ید باشد، درصدد بر آمدیم تا اثر ازدیاد یا کمبود ید را در بروز بالای هیپوتیروئیدی نوزادی بررسی کنیم.
    مواد و روش ها
    در یک مطالعه ی مقطعی، میزان ید ادرار نوزادان هیپوتیروئید و ید ادرار و شیر مادرانشان با گروه شاهد مقایسه شد. سطح ید ادرار و شیر به روش هضم اسیدی بر اساس واکنش سندل کولتوف اندازه گیری شد. آنالیز آماری با کمک آزمون های آماری مجذور خی، ویلکاکسون و همبستگی پیرسون انجام شد. مقدار 05/0P< معنی دار در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    میانه ی غلظت ید شیر مادران نوزادان هیپوتیروئید (68 = تعداد) با سالم (179 = تعداد) تفاوت داشت (μg/L 210 در مقابل μg/L 170، 05/0>P) ولی میانه ی غلظت ید ادرار نوزادان و مادران دو گروه تفاوت معنی دار نداشت (μg/L 305 در مقابل μg/L 300 و μg/L 150 در مقابل μg/L 130، 05/0 بحث: با توجه به بالاتر بودن غلظت ید شیر در مادران نوزادان هیپوتیروئید، ازدیاد ید می تواند یکی از عوامل خطرساز هیپوتیروئیدی نوزادی باشد، ولی یافته هایی مانند متفاوت نبودن غلظت ید ادرار در نوزادان هیپوتیروئید و سالم و همین طور بین مادرانشان موجب می شود تا انجام مطالعه های بیشتر، در مورد اتیولوژی هیپوتیروئیدی نوزادی محتاطانه صحبت کنیم.
    کلید واژگان: هیپوتیروئیدی نوزادی، ید ادرار، ید شیر
    P. Nasri, M. Hashemipour, S. Hovsepian, M. Amini, K. Heidari, Sa Sajjadi, A. Ajami, H. Movahedian Attar, M. Dastanpoor, R. Hadian, L. Mohhebat
    Introduction
    Although Iran is known as an iodine sufficient area, congenital hypothyroidism (CH) is prevalent. Because iodine excess can contribute to hypothyroidism, we evaluated the role of iodine excess and ID in the etiology of CH. Methods and Materials: In a cross sectional study UICs (Urine Iodine Concentration) in newborns with CH as well as UIC and MIC (Milk Iodine Concentration) of their mothers were compared with a control group. After acid digestion of urine samples milk samples, iodine concentrations were determined by the Sandell-Kolthoff method. Chi-square and Wilcoxon, and Pearson correlation tests were used for statistical analysis. A P value less than 0.05 was considered statistically significant.
    Results
    The median of MIC of CH (n=68) and healthy subjects (n=179) was different (210 vs. 170 µg/L respectively, P<0.05). However the median of UIC in neonates and those of mother's of CH and healthy subjects were not different statistically (305 vs. 300µg/L and 150 vs.130µg/L respectively, P>0.05) 71.2% and 46.7% of mothers of hypothyroid and healthy subjects had MICs above 180 µg/l (iodine excess) respectively (p=0.002).
    Conclusion
    Based on the higher levels of MIC in mothers of CH neonates, iodine excess could be a possible risk factor for CH. Since however comparison of UIC between the control and neonate groups showed no differences, further investigations are needed to facilitate deeper insight into and clarification of the etiology of CH.
    Keywords: Congenital hypothyroidism, Milk iodine, Urine iodine
  • ابوالفضل نعیم آبادی، حسین موحدیان عطار
    ترکیبات آزو به ملکولهایی که دارای یک یا چند پیوند آزویک (-N=N-) باشند اطلاق میگردد. پیوندهای مزبور ساختارهای حلقوی را به یکدیگر متصل میکنند. این رنگها بزرگترین طبقه رنگهای مورد استفاده در نساجی و دیگر صنایع میباشند. در صنایع نساجی حدود 15 درصد از رنگزاهای مصرفی طی فرآیند رنگرزی وارد پسابهای نساجی میشوند. رهاسازی این ترکیبات در محیط بسیار نامطلوب است، زیرا تعدادی از این رنگها و محصولات حاصل از تجزیه آنها، برای موجودات زنده اثرات سمی و جهشزا دارند. روش های بیولوژیکی برای حذف این مواد به خاطر راهبری آسان، و عدم نیاز به مواد شیمیایی و هزینه کمتر، روش های مناسبتری هستند. اساس حذف رنگهای آزو به وسیله سیستمهای بیولوژیکی، احیای بیهوازی رنگهای آزو و سپس معدنیسازی آمینهای آروماتیک به وسیله سیستمهای هوازی میباشد. سیستم بافلدار بیهوازی (ABR) یک راکتور بیهوازی با بار آلی بالا است که از 3 تا 8 اتاقک تشکیل شده است. هدف از این تحقیق بررسی راندمان حذف رنگ آزو و همچنین حذف CODفاضلاب به وسیله سیستم بیهوازی ABR میباشد. در این طرح از یک راکتور بیهوازی ABR با حجم مفید 5/13 لیتر و زمان ماند 24 ساعت استفاده شد. این راکتور ابتدا با فاضلاب سنتزی بارگیری شد سپس به فاضلاب سنتزی، رنگ آزوی قرمز C.I.Reactive Red2که در صنایع نساجی کاربرد زیادی دارد اضافه شد و درصد حذف رنگ وCOD مشخص گردید. نتایج این تحقیق نشان داد که میانگین راندمان حذف رنگ در سیستم بیهوازی بافلدار ABR، 5/89 درصد و همچنین میانگین درصد حذف COD در این راکتور 5/54 میباشد. سیستم بیهوازی ABR به علت توانایی در شکستن پیوندهای آزو، قدرت رنگبری بیشتری نسبت به سیستمهای هوازی دارد. ضمنا با بررسی نتایج مشاهده گردید که افزایش غلظت رنگ ورودی تاثیر محسوسی بر راندمان حذف COD در راکتور ABR ندارد. همچنین بیشترین درصد حذف رنگ در اتاقکهای ابتدایی راکتور ABR دیده شد.
    کلید واژگان: رنگ آزو، راکتور بافلدار ABR، COD، راندمان حذف رنگ
  • حسین موحدیان عطار، رضا رضایی
    سالانه در جهان بیش از هفتصد هزار تن مواد رنگ زا، سنتز می شود که 50 درصد آنها آزو هستند. رنگ زاهای آزو دارای یک یا چند پیوند آزو (-N=N-) بوده و از مهم ترین گروه رنگ زاهای سنتزی می باشند که در مقادیر زیادی تولید شده کاربردهای زیادی در صنایع مختلف به ویژه صنایع نساجی دارند. هدف از این تحقیق، رنگبری پسابهای رنگی صنایع نساجی و نیز حذف COD حاصل از آنها با استفاده از روش فناوری اکسیداسیون فتوشیمیایی پیشرفته با کاربرد تابش فرابنفش/ آب اکسیژنه بوده است. منبع تابش، یک لامپ فرابنفش جیوه ای کم فشار 55 وات (UV-C) با شدت تابش 50000 میکرووات ثانیه بر سانتی متر مربع، ماده اکسید کننده مورد استفاده، پراکسید هیدروژن 30 درصد (Merck) و ماده رنگزا، C.I.Direct red 80 از گروه رنگهای آزو به دلیل کاربرد و مصرف زیاد، به عنوان مدل انتخاب گردید. جهت بررسی پارامترهای موثر مانند اثر نور UV، تاثیر زمان تابش نور UV، غلظت پراکسید هیدروژن، غلظت اولیه ماده رنگ زا و pH، آزمایشها در پنچ مرحله مجزا براساس روش های استاندارد، آنالیز گردیدند. نتایج آزمایشها نشان داد پرتو UV به تنهایی بعد از گذشت 20 دقیقه، 33.3 درصد رنگ و 18.4 درصد COD را حذف می نماید. همچنین استفاده از آب اکسیژنه به تنهایی بعد از گذشت 24 ساعت فقط 5.7 درصد رنگ و 3.5 درصد COD را حذف می نماید. در سیستم UV/H2O2 راندمان حذف رنگ در شرایط بهینه پس از گذشت 5 دقیقه تابش نور UV به 100 درصد می رسد، همچنین درصد حذف COD حاصل از رنگ در شرایط بهینه پس از 20 دقیقه پرتوتابی 77.3 درصد تعیین گردید. شرایط بهینه جهت حذف رنگ 30) میلی گرم بر لیتر(و COD حاصل از آن در فرآیند UV/H2O2 شامل غلظت 150 میلی گرم بر لیتر از آب اکسیژنه (به صورت خالص)، pH خنثی و غلظتهای پایین رنگ تعیین گردید. بنابراین سیستم UV/H2O2 روش موثری در حذف رنگ و COD حاصل از آن می باشد ولی راندمان عوامل تابش فرابنفش و آب اکسیژنه به تنهایی مطلوب نبوده زیرا آنها به تنهایی نمی توانند عامل اصلی تجزیه کننده رنگ زا یعنی رادیکال هیدروکسیل را به اندازه کافی تولید نمایند.
    کلید واژگان: تابش فرابنفش، هیدروژن پراکساید، رنگ آزو، اکسیداسیون فتوشیمیایی پیشرفته
  • آقای حسن کرامتی، عبدالرحیم پرورش، حسین موحدیان عطار
    چکیده
    زمینه و هدف
    شناورسازی یک روش تصفیه فیزیکی است که برای جداسازی ذرات جامد یا مایع از یک فاز مایع به کار می‎رود و برای کاهش آلاینده های فاضلاب کارخانجات مختلف از جمله فاضلاب صنایع مواد غذایی نظیر کارخانجات روغن نباتی مورد استفاده می باشد. فاضلاب کارخانجات روغن نباتی دارای Chemical Oxygen Demand (COD) و Biochemical Oxygen Demand (BOD) بسیار بالا و روغن می باشد و از روش شناورسازی برای کاهش آنها می توان استفاده نمود. در این تحقیق از روش شناورسازی با هوای محلول، در فشارهای مختلف و با استفاده از کواگولانت های کلراید فریک و آلوم استفاده شد. مطالعه حاضر با هدف تعیین کارایی سیستم شناورسازی با هوای محلول در کاهش بار آلودگی فاضلاب کارخانه روغن نباتی ناز اصفهان انجام شد. روش تحقیق: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی، از دستگاه جارتست و پایلوت شناورسازی استفاده گردید. در دور اول این آزمایشات، دوز و pH بهینه مواد منعقدکننده تعیین شدند؛ بدین منظور از آلوم و کلراید فریک به عنوان مواد منعقدکننده استفاده شد. در آزمایشات شناورسازی، جهت بررسی کارایی پایلوت شناورسازی با هوای محلول، شاخصهای COD، روغن، جامدات کل، جامدات آلی، جامدات معدنی و جامدات معلق در فاضلاب خام و نمونه گرفته شده از پایلوت آزمایش و اندازه گیری شدند. هر یک از شاخصهای فوق، طبق روش های استاندارد مورد سنجش قرار گرفتند.
    یافته ها
    pH بهینه آلوم و کلراید فریک به ترتیب 5/7 و 5/5 و دوز بهینه به ترتیب 30 و 32 میلیگرم بر لیتر به دست آمد. میانگین حذف شاخصهای COD، روغن، جامدات کل، جامدات آلی، جامدات معدنی و جامدات معلق به ترتیب 85/75%، 27/78%، 32/77%، 47/82%، 52/73% و 53/85% حاصل شد.
    نتیجه گیری
    در این تحقیق با افزایش فشار از 3 تا 4 و سپس 5 اتمسفر، میزان حذف شاخصهای COD، جامدات کل، جامدات آلی و جامدات معدنی کاهش پیدا کرد و در مورد شاخصهای روغن و جامدات معلق، افزایش فشار، باعث افزایش میزان حذف گردید. فشار و A/S بهینه جهت حذف شاخصهای COD، جامدات کل، جامدات آلی و جامدات معدنی 3 اتمسفر و 013/0 و فشار و A/S بهینه برای شاخصهای روغن و جامدات معلق 5 اتمسفر و 02/0 به دست آمد. زمان شناورسازی بهینه برای حذف تمام آلاینده های مذکور 120 ثانیه حاصل شد.
    کلید واژگان: شناورسازی با هوای محلول، بار آلودگی، فاضلاب، آلوم، کلراید فریک، روغن نباتی ناز اصفهان
    Mr. H. Keramati *, Dr. Ar. Parvaresh, Dr. H. Movahedian Attar
    Background And Aim
    Flotation involves separation of solids from the water phase by attaching the solids to fine air bubbles to decrease the density of the particles. Flotation including of tree type 1. Vacuum flotation, 2. Dispersed air flotation and 3.dissolved air flotation. In this research used from dissolved air flotation. Various industries produce many goods and marchandias and affects our environment. Vegetable oil manufacturing is one of these industries. The main pollutants in the east of this industry are chemical oxygen demand (COD), biochemical oxygen demand (BOD) and Oil. The aim of this assay is to study the reduction of pollution of vegetable oil manufacturing wastewater with “DAF” system.
    Materials And Methods
    At first phase of these examinations, the optimum dosage of the coagulants was determined. The coagulants that used in this study were Alum and Ferric Chloride. The second phase was flotation. In this series of examinations, oil, COD, total solid, volatile solid, fixed solid and suspended solid measured in raw wastewater and the effluent of the DAF pilot
    Results
    Optimum value of “pH” for Alum and Chloride ferric obtained 7.5 and 5.5 respectively. And optimum dosage for these obtained 30and 32 mg/l respectively in this search. Mean moval for the parameters of oil, COD, total solid, volatile solid, fixed solid and suspended solid obtained 75.85%, 78.27%, 77.32%, 82.47%, 73.52% and 85.53% respectively.
    Conclusion
    During pressure rising from 3 to 4 and 5atm removing rate of COD, total solid, volatile solid, fixed solid parameters reduced but oil and suspended solid have increase. In addition to, following increase of flotation time up to 120s all of the measured parameters have increase in removing rate. Optimum A/S for removal of COD, total solid, volatile solid, fixed solid parameters obtained 0.001 and for oil and suspended solid obtained 0.0015
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر حسین موحدیان عطار
    دکتر حسین موحدیان عطار
    استاد گروه مهندسی بهداشت محیط،دانشکده بهداشت، مرکز تحقیقات محیط زیست دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال