حسین پاشا زانوسی
-
فصلنامه اقیانوس شناسی، پیاپی 59 (پاییز 1403)، صص 105 -111پیشینه و اهداف
هدف این تحقیق ارزیابی ترکیبات بدن در ماهیچه ی چهار گونه از ماهیان دریای خزر در دو فصل پاییز و بهار می باشد.
روش هاترکیبات بدن شامل رطوبت، پروتئین، چربی ، خاکستر و کربوهیدرات در چهار گونه از ماهیان دریای خزر شامل شاه کولی (Alburnus chalcoides) ، کلمه(Rutilus rutilus) ، سس ماهی بزرگ (Luciobarbus capito) و شگ ماهی مهاجر (Alosa kessleri) در دو فصل پاییز و بهار مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفتند.
یافته هامیزان خاکستر و کربوهیدرات در ماهیچه چهار گونه ماهی هم در فصل پاییز و هم بهار اختلاف معنی داری نداشته و بیشتر گونه ها بین دو فصل نیز اختلاف معنی داری در میزان خاکستر و کربوهیدرات نشان ندادند (05/0>P) . در هر دو فصل پاییز و بهار بین میزان رطوبت و مقادیر پروتئین و چربی رابطه معکوس مشاهده شد بدین ترتیب که با افزایش میزان رطوبت ماهیچه، میزان پروتئین و چربی کاهش یافت. در فصل پاییز، بیشترین میزان رطوبت گوشت و کمترین میزان پروتئین و چربی در ماهی های کلمه و سس ماهی بزرگ مشاهده شد درحالیکه شگ ماهی مهاجر و شاه کولی که بترتیب کمترین میزان رطوبت را در ماهیچه خود داشتند از بیشترین میزان چربی و پروتئین برخوردار بودند. در فصل بهار نیز تقریبا چنین روندی مشاهده شد و ماهیان کلمه و سس ماهی بزرگ که بیشترین میزان رطوبت را در گوشت خود داشتند از کمترین میزان چربی برخوردار بودند درحالیکه ماهیان شگ ماهی مهاجر و شاه کولی که کم آب ترین ماهیچه را داشتند از بالاترین میزان پروتئین و چربی در ماهیچه خود برخوردار بودند. میزان چربی در این چهار گونه ماهی از دامنه وسیعی برخوردار بوده و طبق طبقه بندی آکمن این چهار گونه از نظر میزان چربی در دسته های مختلفی قرار گرفتند طوریکه سس ماهی بزرگ در دسته ماهیان بدون چربی، ماهی کلمه در دسته ماهیان کم چرب، شاه کولی در دسته ماهیان با چربی متوسط و شگ ماهی مهاجر در دسته ماهیان پرچرب جای گرفتند. میزان رطوبت، پروتئین و چربی در ماهیچه چهار گونه ماهی دریای خزر بین دو فصل پاییز و بهار نیز در بیشتر مواقع اختلاف معنی داری نشان داد (05/0>P).
نتیجه گیریدر مجموع نتایج نشان داد که این چهار گونه ماهی در فصل بهار در دوره تخم ریزی و مهاجرت قرار داشته و به همین دلیل میزان رطوبت در گوشت آنها در این فصل افزایش یافته و میزان پروتئین و چربی ماهیچه آنها کاهش نشان داد و بدین ترتیب ارز ش غذایی و کیفیت گوشت آنها در این فصل کاهش یافت.
کلید واژگان: ترکیبات بدن، گونه های ماهیان، دریای خزرBackground and ObjectivesThe purpose of this study is to evaluate the body composition in the muscles of four species of Caspian sea fish in autumn and spring.
MethodsProximate composition including moisture, protein, fat, ash and carbohyrate were determined in four fish species, Alburnus chalcoides (A. ch.), Rutilus rutilus (R. r.), Luciobarbus capito (L. c.) and Alosa kessleri (A. k.) from South Caspian Sea in autumn and spring.
FindingsThe obtained results indicated that carbohydrate and ash content were not significantly different among the four species in both seasons and also between the two seasons (P<0.05). Changes in moisture, fat and protein indicate that while there was a decline in moisture content, fat and protein content evidently increased in both seasons. In autumn, it is found that L. c. and R. r. had the highest moisture and lowest protein and fat content while significant declines in the moisture content of A. k. and A. ch. was observed which is in good agreement with the increase in both fat and protein contents of these two species in this season. Similar trend to autumn was observed in spring so that R. r. and L. c. with the highest amount of moisture had the lowest content of fat while A. k. and A. ch. with the lowest amount of moisture had the highest content of protein and fat. L. c., R. r., A. ch. and A. k. are classified as lean, low fat, medium fat and high fat fish respectively based on the results. Results also showed that in most cases there was a significant difference among the moisture, protein and fat content of the four fish species between the two seasons of autumn and spring (P<0.05).
ConclusionOverall, the results showed that these four fish species might be in spawning period and have developing eggs in spring and so that had more moisture and less fat and protein in their flesh in this season.
Keywords: Proximate Composition, Fish Species, Caspian Sea -
این مطالعه با هدف بررسی اثر نانوذرات سلنیوم، نانومنیزیم و ترکیب آن ها بر عملکرد رشد، شاخص های تغذیه ای، میزان بازماندگی، میزان تجمع کبدی نانو سلنیوم و نانومنیزیم در ماهی سی باس آسیایی با میانگین وزنی 1/16±32/78 گرم به مدت 40 روز انجام گرفت. پس از چهار هفته سازگاری با شرایط آزمایشی، 96 ماهی به صورت کاملا تصادفی در 12 تانک استوانه ای فایبرگلاس 300 لیتری به تعداد مساوی توزیع شدند. 4 تیمار شامل شاهد فاقد نانوسلنیوم و نانومنیزیم، 4 میلی گرم نانوسلنیوم، 0/5 گرم نانومنیزیم، 4 میلی گرم نانوسلنیوم، 0/5 گرم نانومنیزیم، 4 میلی گرم نانو سلنیوم، 0/5 گرم نانومنیزیم در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفتند. ماهیان روزانه تا حد سیری و در دو وعده تغذیه شدند. زیست سنجی از ماهیان در تمام تیمارها در انتهای دوره آزمایش صورت گرفت. نمونه های مورد نیاز جهت سنجش تجمع کبدی، در انتهای دوره جمع آوری شد. نتایج این مطالعه نشان داد که وزن نهایی در تیمار نانوذرات سلنیوم در مقایسه با گروه کنترل اختلاف معنی داری داشت (0/05>P)، درصد افزایش وزن بدن و نرخ رشد ویژه در تیمار ترکیی نانوذرات سلنیوم+نانوذرات منیزیم در مقایسه با گروه کنترل اختلاف معنی داری داشت (0/05>P). شاخص های تغذیه ای ضریب بازده پروتئین، مصرف خوراک و ضریب تبدیل غذایی بین تیمارهای آزمایشی اختلاف معنی داری نداشتند(0/05>P). نتایج نشان داد که میزان بازماندگی بین تیمارهای آزمایشی اختلاف معنی داری ندارد (0/05>P). بیشترین میزان تجمع سلنیوم و منیزیم در کبد، به ترتیب مربوط به تیمارهای نانوذرات سلنیوم و نانوذرات سلنیوم+ نانوذرات منیزیم بودند که اختلاف معنی داری با سایر تیمارها داشتند (0/05>P).کلید واژگان: نانو ذرات، سلنیوم، منیزیم، سی باس آسیایی، رشدhis study aimed to investigate the effect of selenium and magnesium nanoparticles and their composition on growth performance, nutritional indices, survival rate and hepatic accumulation of nano selenium and nano-magnesium in Asian Sea Bass (Lates calcalifer) with mean weight: 32.78 ± 1.16 g for 42 days. After four weeks of acclimation to the experimental conditions, 96 fish were randomly distributed in 12 fiberglass 300-liter tanks in equal numbers. Four treatments including nano-selenium and nano-magnesium free as control group, 4 mg nano-selenium treatment, 0.5 g nano-magnesium treatment and combination of 4 mg nano-selenium and 0.5 g nano-magnesium were investigated in this study. The fish were fed daily in two times based on station. Fish biometry was performed in all treatments at the end of the experiment. Samples needed to measure liver accumulation were collected at the end of the period. The results of this study showed that the final weight in the treatment of selenium nanoparticles was significantly different (P <0.05), percentage of body weight gain and specific growth rate in selenium + magnesium nanoparticles treatment was significantly different compared to the control group (P <0.05). Nutritional indices of protein yield coefficient, feed intake and feed conversion ratio were not significantly different among experimental treatments (P> 0.05). The results showed that the survival rate was not significantly different among experimental treatments (P> 0.05). The highest levels of selenium and magnesium accumulation in liver were related to selenium nanoparticles and selenium + magnesium nanoparticles, respectively, which were significantly different from other treatments (P <0.05).Keywords: Nanoparticles, selenium, Magnesium, Asian Sea Bass, growth
-
در این پژوهش قصد داریم به برآورد قابلیت اعتماد تنش-مقاومت در سیستم های چندمولفه ای وقتی متغیرهای تنش و مقاومت از توزیع تاپ-لیون توانی برخوردار هستند، بپردازیم. این سیستم از مولفه ی مقاومت مستقل و هم توزیع تشکیل شده است و هر یک از مولفه ها در معرض تنش یکسان قرار می گیرند و در صورتی که حداقل تا از متغیرهای مقاومت، بزرگتر از متغیر تنش باشند، فعال خواهد بود. قابلیت اعتماد سیستم از دو دیدگاه کلاسیک و بیزی در دو حالت برآورد می شود. در حالت اول فرض می شود که پارامترهای شکل اول یکسان و پارامترهای شکل دوم متفاوت هستند و در حالت دوم، پارامتر شکل اول را یکسان و معلوم در نظر می گیریم. در پایان، یک مطالعه ی شبیه سازی برای مقایسه ی عملکرد برآوردگرها و یک مجموعه از داده های واقعی به منظور کاربرد روش ها ارایه شده است.
کلید واژگان: قابلیت اعتماد تنش-مقاومت چندمولفه ای، توزیع تاپ-لئون توانی، برآورد بیزIn this study, we consider the statistical inference of multicomponent stress-strength reliability when stress and strength variables follow power Topp-Leone distributions. This system has independent and identically distributed strength components and each component is exposed to a common stress and is reliable if at least out of strength variables exceed the stress variable. The reliability of the system is estimated in view of classical and Bayesian in two cases. In the first case, we suppose that the first shape parameters are same and second shape parameters are different and in the second case, it is assumed that the common first shape parameter is known. Finally, a simulation study is performed to compare the performances of the estimators and one data set is presented for the application of methods.
Keywords: Multicomponent stress-strength reliability, Power Topp-Leone distribution, Bayesian estimation -
بازدهی و روند نیتریفیکاسیون سیستم آکواپونیک در مقیاس آزمایشگاهی با بکارگیری دو نوع بستر کشت گیاهی شامل بستر کشت شناور و سیستم نوار غذایی در واحدهای مجزای آکواپونیک به مدت 8 هفته مورد ارزیابی قرار گرفت. بچه ماهیان کپور معمولی (Cyprinus carpio) با میانگین وزن اولیه 06/0±34/9 گرم و تراکم 300 عدد در هر متر مکعب آب مخازن پرورشی و گیاه نعناء معمولی (Mentha spicata) به تعداد 6 نشاء در هر بستر کشت گیاهی و هر سیستم با 3 تکرار آزمایشی در یک واحد گلخانه ای تیماربندی گردید. شاخص های کیفی آب شامل نیترات، آمونیاک و pH در پایان هر 8 هفته آزمایش اندازه گیری و مقایسه شد. در هفته چهارم آزمایش میزان pH در تکنیک کشت شناور به طور معناداری بالاتر از سیستم نوار غذایی بود (p <0.01). در تمامی هفته های آزمایش تفاوت معنی داری بین دو نوع سیستم اکواپونیک در میزان آمونیاک ثبت نگردید (P>0.05). شاخص نیترات در هر دو نوع سیستم آکواپونیک، از پایان هفته سوم تا پایان هفته چهارم روند افزایشی و پس از آن روندی متعادل و نوسانی تا پایان دوره از خود به نمایش گذاشت. همچنین میزان نیترات در سیستم نوار غذایی مقادیر بالاتری نسبت به بستر کشت شناور در هفته های چهارم، پنجم، ششم و هشتم به ثبت رسانید. میانگین وزن کل گیاه تولیدی در بستر کشت شناور مقادیر بالاتری نسبت به سیستم نوار غذایی به ثبت رسانید. بر اساس نتایج حاصل از تحقیق، استفاده از بستر کشت شناور به دلیل کارایی بهتر سیستم های آزمایشی و عملکرد بهتر رشد ماهی و گیاه نعناء توصیه می شود.کلید واژگان: آکواپونیک، هیدروپونیک، کپور معمولی (Cyprinus carpio)، گیاه نعناء (Mentha spicata)، نیتریفیکاسیونThe efficiency and nitrification process in a lab-scale aquaponic system using two different hydroponic subsystems including the deep water culture (DWC) and nutrient film technique (NFT) were evaluated for 8 weeks. Common carp juveniles (Cyprinus carpio- average initial weight of 9.34 ± 0.06g at a density of 300 juveniles per m3 in fish culture tanks) and mint (Mentha spicata- 6 plants in each hydroponic subsystem) were cultured in triplicates in a green house facility. Water quality parameters such as pH, nitrate and ammonia levels were measured and compared at the end of every week. In the fourth week of the experiment, the pH of the DWC system was significantly higher than in the NFT (p < 0.01). Ammonia levels did not show any significant difference between the two types of aquaponic systems during the experiment (P> 0.05). In both systems, nitrate values showed an increasing trend from the third week to the end of the fourth week, followed by limited fluctuation until the end of the experiment. The nitrate levels in the NFT system were higher in the fourth, fifth, sixth and eighth week . The average total weight of the mint plant in the DWC was higher than that in the NFT system. Based on the results, the use of the DWC is recommended due to the better efficiency of the experimental culture system and better growth performance of fish and mint plant.Keywords: Aquaponic, Hydroponic, Common carp (Cyprinus carpio), Mint (Mentha spicata), Nitrification
-
هدف از این تحقیق بررسی اثر افزودن روغن های کتان (منبع امگا-3) و کنجد (منبع امگا-6) به همراه ویتامین E، برای بهبود فراسنجه های اسپرم، پروفایل اسیدچرب اسپرم، عملکرد باروی و جوجه درآوری خروس های مسن گله های مادرگوشتی بود. برای این منظور 24 قطعه خروس 45 هفته از سویه راس، به چهار تیمار با شش تکرار در طرح پایه کاملا تصادفی اختصاص داده شد. تیمارها شامل: الف- جیره پایه (شاهد)؛ ب- جیره حاوی دو درصد روغن کتان؛ ج- جیره حاوی دو درصد روغن کنجد؛ د- جیره حاوی یک درصد روغن کتان و یک درصد روغن کنجد بود. تمام تیمارها از نظر مقدار انرژی، پروتئین و ویتامین E یکسان بودند. خروس ها بهمدت 60 روز از جیره های آزمایشی تغذیه شدند و اسپرم گیریاز خروس ها در روزهای یک، 20، 40 و 60 آزمایش انجام شد. غلظت، جنبایی کل و پیش رونده و پراکسیداسیون غشای اسپرم خروس هایی که جیره حاوی دو درصد کتان و یا مخلوط مساوی از دو روغن را دریافت کردند با سایر تیمارها تفاوت معنی داری داشتند (0/05>P). یکپارچگی غشا، زنده مانی، پروفایل اسیدچرب DHA اسپرم و میزان باروری در خروس هائی که با جیره حاوی دو درصد روغن کتان تغذیه شدند با سایر تیمارها تفاوت معنی داری داشت (0/05>P). براساس نتایج این تحقیق افزودن دو درصد روغن کتان و یا مخلوط یک درصد از هر یک از روغن های کتان و کنجد با حضور ویتامین E سبب بهبود عملکرد تولید مثلی خروس های مسن می شود.
کلید واژگان: اسپرم، اسیدهای چرب غیراشباع، باروری، جوجه درآوری، خروس مسنThis study was conducted to assess the effects of dietary flaxseed and sesame oils, on the semen parameters, fatty acid composition of sperm as well as the fertility and hatchability eggs from aged roosters. In a completely randomized design, 24 Ross-308 roosters (aged 45 week) assigned to four groups, comprising six replicates and one bird in each. The birds received different diets including basal diet (control), basal diet supplemented with 2% flaxseed oil (FO), basal diet supplemented with 2% sesame oil (SO) and basal diet supplemented with 1% flaxseed oil and 1% sesame oil (MO). The diets were iso-caloric and iso-nitrogenous, containing the same level of vitamin E. The roosters were fed diet for 60 days, during which semen samples were collected on 1st, 20th, 40th and 60th days and the samples were tested for different characteristics. The results indicated that different diets affected semen qualities, except semen volume and the morphology. The concentration, progressive motility, MDA as well as viability of sperms were significantly different during different times of the experiment. The sperm quality parameters including total and progressive motility as well as MDA turned out to improve in the roosters fed FO or MO. Furthermore, the integrity of sperm membrane, DHA and DPA concentration, as well as the fertility were higher in the treatment group containing FO. It seems that supplementation of aged rooster’s diet with flaxseed oil or mixed oils, together with vitamin E improves the semen qualities and it can be applied as an appropriate strategy to preserve the reproductive performance of aged rooters.
Keywords: fertility, hatchability: PUFA, senescent rooster, Sperm -
در این پژوهش، اثرات تغییر شوری محیط بر برخی از شاخص های بیوشیمیایی خون و ترکیب لاشه در ماهی شانک زردباله (Acanthopagrus latus) مورد مطالعه قرار گرفت. بدین منظور ماهیان سازگار شده با شوری ppt 20، بهطور ناگهانی به سه تیمار با شوریهای 5، 12 و 34 قسمت در هزار منتقل شدند. هر تیمار در سه تکرار مورد بررسی قرار گرفت. قبل از معرفی ماهیان به شوریهای مختلف نمونه های زمان صفر اخذ گردید. در هر تکرار 12 عدد ماهی با میانگین وزن اولیه 10±100 گرم در مخازن 300 لیتری توزیع شدند. پس میزان گلوکز نمونه های روز 14 در تیمار ppt 5 هرچند نسبت به تیمارهای دیگر افزایش معنیداری را نشان داد (P<0.05)، ولی نسبت به نمونههای روز صفر تفاوتی نشان نداد (P>0.05). سطح لاکتات با افزایش شوری در تیمارهای مورد مطالعه افزایش یافت (P<0.05). (P<0.05). درصد رطوبت لاشه ماهیان در شوری ppt 34 بهطور معنیداری کمتر از سایر تیمارها بود (P<0.05)، ولی سایر پارامترهای لاشه تغییر معنیداری در پاسخ به شوری های آزمایشی نداشتند (P>0.05). شوری های مورد استفاده در این مطالعه منجر به مرگ و میر در گونه مورد مطالعه نگردید، اما شاخص های بیوشیمیایی مورد مطالعه نشان داد تغییرات القا شده برای سازگاری در شوری 5 ppt نیاز به مصرف انرژی بالایی دارد که منجر به کاهش انرژی در دسترس ماهی میشود، از این رو پرورش ماهی در شوری های پایین می تواند منجر به کاهش بازدهی رشد گردد.
کلید واژگان: شوری، پلاسما، ترکیب لاشه، شانک زردبالهIn this study, the effects of changes in environmental salinity on some biochemical parameters and body composition in yellowfin seabream (Acanthopagrus latus) were assayed. Fish adapted to salinity of 20 ppt, then suddenly introduced in experimental salinities including 5, 12 and 34 ppt. Each treatment was done in three replicates. In each replicate, 12 fishes with an average initial weight of 100± 10 grams per 300-liter tanks were placed. alues increased in group 12 and 34 ppt (P<0.05). A higher level of triglyceride and lower levels of high density lipoprotein were recorded in 34 ppt compared to other treatments (P<0.05). The proximate composition of body was affected by salinity as moisture was lower in 34 ppt in compare to other groups (P<0.05). In this study, A. latus survived without mortality in experimental salinities, but changes induced for osmoregulation in 5 ppt requires high energy consumption, which reduces the energy available to the fish.
Keywords: Salinity, Hematology, Osmoregulation, body composition, yellowfin seabream -
یکصد و هشت قطعه ماهی شانک زردباله با محدوده وزنی 20±100 گرم، پس از گذراندن 14 روز در محیط با شوری 20 قسمت در هزار واحد به منظور سازگاری با شرایط آزمایشگاهی، به طور ناگهانی به شوری های 5، 12 و 34 قسمت منتقل و به مدت 7 روز در محیط جدید نگهداری شدند. نمونه برداری از آبشش در زمانهای صفر، 24، 48 ساعت و 7 روز، پس از آسان کشی ماهی صورت گرفت. آبشش نمونه های زمان صفر دارای ساختاری کاملا طبیعی بوده و تغییری در وضعیت و آرایش اجزای آبشش دیده نمی شد. قرار گرفتن ماهی شانک زردباله در شوری های تغییر یافته با افزایش اندازه سلول های کلراید همراه بود، اما پس از یک هفته در شوری های 12 و 34 قسمت در هزار واحد کاهش اندازه سلول های کلراید ثبت شد. تغییرات متعددی شامل هیپرتروفی و هیپرپلازی اپیتلیوم آبشش، برآمدگی و جداشدن اپیتلیوم آبششی، هیپرتروفی سلول های کلراید، تغییر اندازه سلول های کلراید، چسبندگی تیغه ها و آنوریسم در تمام گروه ها ثبت گردید. نتایج این مطالعه نشان داد که علیرغم توانایی سازگاری شانک زرد باله با شوری های مختلفی محیطی، تغییرات متعدد بافتی در آبشش این ماهی برای سازگاری با این مقادیر شوری دیده می شود.
کلید واژگان: بافت شناسی، تنظیم اسمزی، آبشش، Acanthopagrus latusOne hundred and eight yellow-fin seabream (Acanthopagrus latus) with approximate weight 110±20g, adapted to salinity 20 ppt for 14 days, then challenged suddenly to salinity 5 ppt, 12 ppt, 34 ppt and kept in these salinities for 7 days. Gill samples were taken at 0, 24, 48 hours and 7 day after transfer. At time 0 structure of gill was normal and no changes were recorded in distribution of gill constitutes. Area of chloride cell increased in all groups after salinity challenge, but after one week at 12 and 34 ppt salinity, area of chloride cell decreased. Gill microscopic structure was normal and no changes was recorded in arrangement of the gill components. Size of chloride cell showed increase in fish kept in changed salinities, but decreased in 12 and 34 ppt groups after one week. Some changes including hypertrophy and hyperplasia of gill epithelium, lifting the gill epithelium, hypertrophy of chloride cells, changes in chloride cells area, adhesion Lamella and had an aneurysm were recorded in all groups. Our findings showed that some structural changes was seen in gills of A. latus to be compatible with different salinities
Keywords: Histology, Osmoregulation, Gill, Acanthopagrus latus -
هدف از مطالعه حاضر، بررسی بافتی بیضه به عنوان عضو مهم تولیدمثلی و بقا موجود در جنس نر خرچنگ شناگر آبی (Portunus segnis) در سواحل شرق استان خوزستان (خلیج فارس) است. نمونه های خرچنگ، پس از بیهوشی، مورد بررسی ریخت شناسی قرار گرفتند و مقاطع بافتی از گنادها تهیه شدند. سپس به روش هماتوکسیلین- ائوزین رنگ آمیزی گردیدند. نتایج نشان داد، بیضه توسط کپسولی از بافت همبند پوشیده شده است. تیغه هایی از بافت همبند، پارانشیم بیضه را به تعدادی لوبول تقسیم می کنند. لوبول های بیضه دارای یک بخش زایا و یک منطقه تحول هستند. ناحیه وازدفران دارای سه قسمت قدامی، میانی و خلفی است. هر سه ناحیه وازدفران از خارج توسط بافت همبند و از داخل توسط بافت پوششی مکعبی تا استوانه ای ساده پوشیده شده اند. اسپرماتوفورها به اشکال دایره ای تا بیضی شکل و با اندازه های مختلف در هر سه ناحیه وازدفران مشاهده شدند.کلید واژگان: بیضه، بخش زایا، منطقه تحول، خرچنگ شناگر آبی، خلیج فارسThe present study was aimed to investigate the histological structure of male gonad as an important organ of the reproduction and survival in the blue swimming crab Portunus segnis in Persian Gulf. In this regard, 20 blue swimming crab caught from the coasts of Hendijan in Khuzestan Province from September to June,2016. After anesthesia and morphological examination, samples were examined using common histological method. Based on the results, testis was surrounded by connective tissue.The connective tissue lamellae are divided testicular parenchyma into a number of specific lobules. Testis lobules have a Germinal Zone and a Transformation Zone. Vas deferens has three anterior, medial and posterior portions. The three portions surrounded externally by connective tissue and internally by cuboidal and culomnar epithelium. Spermatophores are observed in all three portions of vas deferens.Keywords: Blue Swiming Crab, Testis, Germinal Zone, Transformation Zone
-
روغن ماهی موجود در جیره ماهی پیوسته در معرض خطر اکسیداسیون قرار دارد. در مطالعه حاضر، اثر تغذیه تاسماهی هیبرید (Huso huso ♂ × Acipenser ruthenus ♀) جوان با جیره حاوی سطوح مختلف چربی اکسیدشده بر سطوح هورمون های تیروئیدی به مثابه هورمون های اصلی دخیل در متابولیسم تحت بررسی قرار گرفت. جهت انجام این آزمایش سه رژیم غذایی مختلف با جایگزینی صفر (گروه شاهد)، 50 و 100درصد روغن ماهی اکسیدشده طراحی شد. 90 قطعه تاسماهی هیبرید با میانگین وزن اولیه 7/0 ± 6/212 گرم، پس از 2 هفته سازگاری با جیره غذایی طراحی شده و محیط آزمایشی، به صورت تصادفی در 9 مخزن فایبرگلاس با ابعاد 2 متر مکعب، در 3 تیمار و هر کدام 3 تکرار ذخیره شدند. غذادهی سه بار در روز (ساعات 8 ، 14 و 20) و تا حد سیری به مدت 6 هفته انجام شد. در پایان دوره آزمایش، از ماهی ها نمونه خون تهیه و سرم جدا شد. هورمون تیروکسین و تری یدوتیرونین سرم به روش رادیو ایمونواسی اندازه گیری شد. نتایج این پژوهش نشان داد که تیروکسین، تری یدوتیرونین و نسبت تیروکسین به تری یدوتیرونین سرم تغییر معنی داری در پاسخ به سطوح مختلف چربی اکسیدشده رژیم غذایی نشان نداد. با توجه به یافته های مطالعه حاضر می توان نتیجه گرفت که تغذیه با چربی اکسیدشده اثری بر سطح سرمی هورمون های تیروییدی در تاس ماهی هیبرید ندارد.کلید واژگان: ماهی، جایگزینی، تترایدوتیرونین، تری یدوتیرونینNova Biologica Reperta, Volume:4 Issue: 3, 2017, PP 281 -287Fish oil in the diet of fish is constantly at the risk of oxidation. In this study, the effects of feeding sturgeon hybrid (Huso huso ♂ ×Acipenser ruthenus ♀) with different levels of oxidized fish oil (OFO) on thyroid hormones were investigated. Three experimental diets were made by replacing 0 (control), 50 and 100% OFO were made. Ninety hybrid sturgeon, with the initial weights of 212.6 ± 07g were distributed in 9 fiberglass tanks (2 m3) randomly after 2 weeks of adaptation with experimental conditions. Feeding was performed three times daily (08:00, 14:00 and 20:00) for 6 weeks for satisfaction. At the end of the period, blood samples were taken and their serum was separated. Serum thyroxine and triiodotyronine were measured by radioimmunoassay in blood samples. Serum thyroxine, triiodotyronine and thyroxine/triiodotyronine level showed no significant change related to dietary OFO. Our findings showed that dietary-oxidized oil had no effect on blood thyroid hormones levels.Keywords: fish, replacement, tetraiodothyronine, triiodothyronine
-
ماهی گطان از ماهیان بومی خوزستان بوده که تاکنون مطالعات زیادی روی تکثیر آن صورت نگرفته است. لذا در این تحقیق، نقش محلول های فعال کننده نمکی روی کیفیت اسپرم و قابلیت لقاحی آن در مقایسه با ماهی کپور علفخوار مورد ارزیابی قرار گرفت. به این منظور از 5 فعال کننده نمکی، آب کارگاه و آب مقطر (به عنوان شاهد) در 3 تکرار استفاده گردید. پس از انتقال مولدین به سالن تکثیر و آماده سازی مولدین، اسپرم و تخم مورد نیاز استحصال گردیده و سنجش پارامترهای تحرک اسپرم صورت گرفته و سپس جهت فعال سازی اسپرم ها از فعال کننده های نمکی استفاده و پس از گذشت 12 ساعت از عمل لقاح، وضعیت موفقیت لقاح مورد ارزیابی قرار گرفت. بر اساس نتایج حاصله، بیشترین میزان تحرک اسپرم و میزان لقاح در ماهی گطان به ترتیب در محلول های a2 (Tris Hcl 20 mM، NaCl 50mM)، a3 (CaCl2 2.5mM) و a4 (Tris Hcl 30 mM، KCl 30mM، NaCl 50mM) و کمترین آن در آب کارگاه و آب مقطر مشاهده گردید (001/0P<). همچنین بیشترین میزان فعالیت و تحرک اسپرم و میزان لقاح در ماهی کپور علفخوار به ترتیب در محلول های a2، a4 و محلول کاربامید مشاهده گردید که با سایر محلول های به کار رفته اختلاف معنی داری در سطح 001/0 داشتند. بر اساس نتایج حاصله می توان چنین نتیجه گیری نمود که بیشترین میزان تاثیر را در بین فعال کننده های نمکی به کار رفته در این تحقیق محلول فعال کننده a2 داشت به طوری که باعث افزایش حدودا 7 برابری در میزان تحرک اسپرم و افزایش 20 درصدی در میزان لقاح تخم گردیده است.کلید واژگان: ماهی گطان، کپور علفخوار، محلول لقاح، اسپرمGatan has distributed in the main rivers in Khoozestan province and there are few researches on propagation and reproductive system of this species. Therefore, this study has focused on using of activating solutions on sperm activity and fertilization capability in Gatan fish in comparison with Grass Carp. In this research, 5 activating solutions together with workshop water and distilled water were used in triplicate. After transferring of brood stocks to the propagation workshop and after hormontherapy, sperm and ovules were collected. Assessment of sperm activity was done and after mixing of sperm and ovules, activating solutions were used. After 12 hours of fertilization time, fertilization percentage was assessed. Based on results obtained from this study, the highest sperm activity and fertilization rate was seen in Gatan fish when a2 (Tris Hcl 20 mM, NaCl 50mM), a3 (CaCl2 2.5mM) and a4 (Tris Hcl 30 mM, KCl 30mM, NaCl 50mM) solutions were used and lowest sperm activity was seen when workshop water and distilled water were used in this species (PKeywords: Luciobarbus xanthopterus, Ctenopharyngodon idella, Fertilization solution, Sperm
-
در این تحقیق برازش مدل های مختلف توزیع های بتا-دوجمله ای دومتغیره گسسته، بر اساس همبستگی بین متغیرهای حاشیه ای مورد مقایسه قرار می گیرد. این مدل ها شامل مدل سه پارامتری بی بی و وات (2011)، مدل پنج پارامتری داناهر و هاردی (2005) و مدل تعمیم یافته توزیع بتا-دوجمله ای دومتغیره کلاسیک است که المو-جیمینز و همکاران (2011) معرفی کرده اند. نتایج حاصل از آزمون نیکویی برازش نشان می دهد که مدل المو-جیمینز و همکاران، برای مقادیر بالای همبستگی بین متغیرهای حاشیه ای، برازش بهتری نسبت به مدل های دیگر دارد و در مقادیر پایین همبستگی بین متغیرهای حاشیه ای، مدل داناهر و هاردی مناسب تر است. نتایج با استفاده از سه مثال واقعی بررسی شده است.کلید واژگان: آزمون نیکویی برازش، توزیع بتا، دوجمله ای دومتغیره، همبستگی بین متغیرهای حاشیه ایThe aim of this study was to compare fitting of different discrete bivariate beta-binomial distributions based on correlation between marginal variables. The models included bivariate beta-binomial distribution proposed by Bibby and Væth (2011) (with three parameters), Danaher and Hardie (2005) (with five parameters) and generalized model of the classical bivariate beta-binomial distribution proposed by Olmo - Jimenez et al. (2011). Based on results obtained from goodness of fit test, Olmo - Jimenez et als model was found to be more appropriate than other models when correlation between marginal variables was high. Also Danaher and Hardies model were found to be more appropriate than other models when correlation between marginal variables was low. The results were presented by using three real data set.Keywords: Goodness of Fit Test, Bivariate Beta-Binomial Distribution, Correlation Between Marginal Variables
-
هدف از این مقاله، تعیین میزان آلودگی فلزات سنگین Cu، Ni، Pb، Cd در رسوب و صدف بخشی از سواحل استان بوشهر است. بدین منظور نمونه های رسوب و صدف در بهمن ماه 1387 از 5 ایستگاه شامل خور لیلتین، بندر امام حسن، خور گناوه، بندر ریگ و جزیره شیف برداشت گردید. پس از خشک کردن و هضم آن ها توسط اسید نیتریک و اسید پرکلریک غلیظ، غلظت فلزات سنگین موجود در آنها توسط دستگاه جذب اتمی سنجیده شد. نتایج نشان داد که غلظت فلزات Cu، Ni، Pb، Cd در رسوب ایستگاه های مذکور به ترتیب در محدوده 75/14-6/5، 72/58-67/19، 92/13-96/7، 96/0-68/0 میکروگرم بر گرم بود. همچنین میزان فلزات مذکور در بافت نرم به ترتیب در محدوده 84/27-36/5، 72/2-24/0، 04/10-64/5، 8/1-32/0 و در پوسته صدف 25/21-75/10، 52/3-36/1، 08/8-28/4، 96/0-68/0 میکروگرم بر گرم بود. به طور کلی غلظت تمام فلزات مورد مطالعه در این تحقیق، کمتر از استانداردهای جهانی FAO و USEPA است.کلید واژگان: رسوب، صدف دسته چاقویی، فلزات سنگین، استان بوشهر، خلیج فارسIn order to determine heavy metals contamination in sediment and razor clams from Bushehr intertidal, samples were collected from 5 stations, including Khor Lailatain, Imam Hassan Port, Khor Genaveh, Rig Port and Shif Island. The samples were dried, acid digested and analyzed for their metals content using atomic absorption spectrophotometer. According to the results, the concentrations of Cu, Ni, Pb and Cd in the sediment of the mentioned stations ranged 5.6- 14.75, 19.67-58.72, 7.96-13.92 and 0.68-0.96 μ/g respectively. The concentration of the same metals in soft tissues of razor clam was 5.36-27.84, 0.24-2.72, 5.64-10.04 and 0.32-1.8 μ/g while in the shells they ranged 10.75-21.25, 1.36-3.52, 4.28-8.08 and 0.68-0.96 μ/g respectively. Generally the concentration of the studied metals in both sediment and clams was lower than proposed FAO and USEPA standardsKeywords: Sediment, Solen roseomaculatu, Heavy metals, Bushehr Province, Persian Gulf
-
به منظور بررسی ساختار جمعیتی خیار دریایی گونه Holothuria parva در دو منطقه بندر بستانه و بندر دیر، از روش توالی یابی ژن 16S rRNA استفاده گردید. در مجموع 417 جایگاه نوکلئوتیدی بررسی شد که پس از بررسی در پایگاه داده ای NCBI، توالی ها با ژن 16S rRNA همخوانی داشتند و تعلق نمونه ها به گونه H. parva تایید شد. در مجموع در دو منطقه 4 هاپلوتایپ شناسایی شد که یکی از هاپلوتایپ ها در دو منطقه مشترک بود. بندر بستانه دارای 3 هاپلوتایپ و بندر دیر دارای 2 هاپلوتایپ بودند. تنوع هاپلوتایپی در بستانه 83 درصد و در دیر 50 درصد تخمین زده شد. تنوع نوکلئوتیدی در بستانه و دیر به ترتیب 007/0 و 002/0 برآورد شد. شاخص ژنتیکی (Fst) ناچیز 000/0 و نرخ واگرائی (Dxy) 0048/0 و جریان ژنی (Nm) بالا 1874 بین دو منطقه برآورد گردید. بر اساس نتایج به دست آمده از این بررسی، احتمالا نمونه های بندر بستانه و بندر دیر از یک جمعیت یکسان هستند که به دلیل جریان ژنی بالا بین دو منطقه تمایز زیادی از هم ندارند و وجود هاپلوتایپ مشترک نیز بیانگر وجود نیای مشترک H. parva در دو منطقه می باشد.کلید واژگان: Holothuria Parva، ساختار جمعیتی، 16S rRNA، بستانه، دیرIn order to investigate the population structure species of sea cucumber Holothuria parva in the two regions Bostaneh Port and Dayer Port, 16S rRNA gene sequencing method was used. In total, 417 nucleotide locus were determined, after investigating in the NCBI database, sequences were consistent with 16S rRNA gene and Samples were verified to belong to the species of H. parva. In total four haplotypes were identified, one of which was common in both regions. Bostaneh Port had 3 haplotypes and Dayer Port had 2 haplotypes. Haplotype diversity was estimated to be 83 percent in Bostaneh Port and 50 percent in Dayer Port. Estimated Nucleotide diversity in Bostaneh and Dayer Ports were measured 0.007 and 0.002 respectively. Low genetic differentiation (Fst=0.000), divergences rate (Dxy= 0.0048) and high gene flow (Nm=1874) between the two regions were estimated. Based on this study Bostaneh and Dayer Port samples have probably diverged from an identical population since a high gene flow and low differentiation is observed among them. There is also a common haplotype, suggesting a common ancestor of H. parva in two regions.Keywords: Holothuria Parva, Population structure, 16S rRNA, Bostaneh Port, Dayer Port
-
سلامت اکولوژیکی یک جزءلاینفک سلامت بیولوژیکی است. ماکروبنتوزهای بی مهره مهمترین جانداران در اکوسیستم های آبی هستند که برای تشخیص سلامت بیولوژیکی از آنها استفاده می شود. شاخص های بنتیک براساس ساده سازی اطلاعات استوار هستند و مجموعه ای از متغیرهای زیستی را به صورت یک متغیر کمی نشان می دهند که تفسیر اطلاعات را آسان تر می کند. یکی از این شاخص ها شاخصBOPA است که از نسبت پرتاران فرصت طلب به ناجورپایان است مقادیر بالاتر این شاخص نشان دهنده افزایش آلودگی محیط است. نتایج آنالیز واریانس یکطرفه مقدار شاخص BOPA در بین ایستگاه های مختلف اختلاف معنی داری نشان می دهد.
کلید واژگان: ارزیابی سلامت، خور موسی، سواحل بحرکان، شاخص BOPA، ماکروبنتوزهاEcological health is the most important component of the biological health. Macrobenthos invertebrate are the most important organisms in aquatic ecosystems that are used for determination of biological health. Benthic indices base bye data simplifying and shows a set of biological variable as a quantified variable that made the interpretation of data easier، one of this indices is BOPA index that give from ratio of opportunistic Polychaeta to Amphipoda. The higher value of this index shows environmental pollution. The value of BOPA index showed significant difference between stations.Keywords: health assessment, Khure musa, Bahrakan coast, BOPA index, macrobenthos -
در این پژوهش تاثیر عملکرد گیاه سرخارگل با نام علمیEchinacea purpurea گیاهی بر شاخص های رشد و ایمنی در ماهی استرلیاد (Acipenserruthenus) نوجوان مورد بررسی قرار گرفت. تعداد180قطعه ماهی استرلیاد نوجوان با میانگین وزن اولیه1±75 گرم انتخاب وپس ازسازگاری با محیط بصورت تصادفی در3 تانک که توسط چارچوب که به چهارقسمت مساوی تقسیم بندی شده بودند ذخیره شدند. گیاه سرخارگل (EP) در 3 سطح 5/0 گرم در کیلوگرم (تیمار2)، 1(تیمار3) و 2 گرم در کیلوگرم (تیمار4) به جیره غذایی اضافه گردید و جیره فاقد EP برای تغذیه گروه شاهد (تیمار1) مورد استفاده قرار گرفت. هر تیمار در 3 تکرار انجام گرفت. ماهیان روزانه به میزان3% از وزن بدن موردتغذیه قرارگرفتند. درپایان56 روزتعداد 9عددماهی ازهرتیماربه صورت تصادفی انتخاب شده و پس از بیهوش شدن در محلول 2% 2فنوکسی اتانول خونگیری از ماهیان انجام گرفت. در پایان آزمایش، فاکتورهای رشد و آنزیم های انتی اکسیدان در همه ی تیمارها مورد ارزیابی قرار گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده می توان بیان کرد که افزودن عصاره گیاه سرخارگل بر روی پارامترهای رشد و آنزیم های دخیل در دفاع آنتی اکسیدانی فاقد اثر می باشد.
کلید واژگان: سرخارگل، Acipenserruthenus، رشد، دفاع آنتی اکسیدانی -
در این مطالعه به بررسی اختلالات احتمالی بنزوآلفاپایرن (BaP) در سطوح کورتیزول پلاسما و غلظت انتقال-دهنده های عصبی مغز، در شانک زرد باله پرداخته شده است. در آزمایش اول (استرس حاد) به گروه تیمار، 50 میلی گرم بنزو آلفا پایرن در 2 میکرولیتر روغن گیاهی به ازای وزن بدن و به گروه شاهد 2 میکرولیتر روغن گیاهی به ازای هر گرم وزن بدن تزریق گردید. در گروه پایه هیچ گونه تزریقی صورت نگرفت. از هر گروه پس از 3 ساعت نمونه گیری شد. برای بررسی اثرات دراز مدت (استرس مزمن)، 50 میلی گرم بنزو آلفا پایرن در10میکرولیتر روغن گیاهی (به ازای وزن بدن) ایمپلنت گردید، در ماهیان شاهد 10میکرولیتر روغن گیاهی (به ازای وزن بدن) ایمپلنت شده و 72 ساعت بعد، نمونه گیری صورت گرفت. سطوح کورتیزول پلاسما و غلظت انتقال دهنده های عصبی در مناطق مختلف مغز سنجش با روش HPLC-EC سنجش شد.BaP موجب افزایش سطوح کورتیزول پلاسما و تغییر در سطوح انتقال دهنده های عصبی طی هر دو آزمایش حاد و مزمن شد. BaP می تواند به صورت اختصاصی سبب اختلال در سنتز، آزادسازی، ذخیره سازی و باز جذب انتقال دهنده های عصبی در مناطق مختلف مغز به خصوص در هیپوفیز گردد. ضمن این که سیستم سروتونینی بسیار بیش تر از سایر مونوآمین ها تحت تاثیر BaP قرار گرفته است.
کلید واژگان: هیدروکربن های حلقوی آروماتیک، مونوآمین ها، استرس، نورواندوکرین، شانک زرد بالهIn this study, effects of Benzo (a) pyrene (BaP) exposure on the levels of neurotransmitters in the different regions of brain and plasma levels of cortisol in the Yellowfin Seabream (Acanthopagrus latus) were examined. In the first protocol for assessing the acute stress responses, BaP was injected to a group of fish (50mg/kg BaP in 2μl/g per body weight). The control group for this procedure was injected with oil (2μl/g) per body weight. A group of fish was not injected to assess the basic levels of respective variables. Blood and brain samples from different groups collected 3 hours after injection. To study the long-term a group of fish was implanted with 50mg/kg BaP in 10μl/g coconut oil in respect to the body weight. As the previous protocol a control group was implanted with the same amount of oil without the BaP. Samples were collected from both implanted groups (treatment and control) after 72 hours. In the collected samples, plasma levels of cortisol and contain neurotransmitter in deferens region were assayed. Plasma levels of cortisol in Yellowfin Seabream increased and contain neurotransmitter altered during both short term and long term exposure to the BaP. According to the results, BaP exposure may affect the synthesis, storage, uptake/release and degradation of the neurotransmitters in different regions of the brain, specially the pituitary gland. Serotonin showed more distinct responses under the BaP exposure stress than the other monoamines.Keywords: polycyclic aromatic hydrocarbons (PAHs), Cortisol, Neurotransmitter, Acanthopagrus latus -
در این پژوهش عملکرد پری بیوتیک ایمونوژن بر شاخص های رشد، پارامترهای خون شناسی و ترکیب لاشه ماهی قزل آلای رنگین کمان مورد بررسی قرار گرفت. پری بیوتیک ایمنوژن در 4 سطح 05/0، 1/0، 15/0 و 20/0 درصد به جیره غذایی اضافه گردید و جیره فاقد پری بیوتیک برای تغذیه گروه شاهد مورد استفاده قرار گرفت. هر جیره به صورت تصادفی برای ماهیان با وزن اولیه تقریبی 54/0±76/13 گرم در 3 تکرار اختصاص داده شد. بعد از 8 هفته تغذیه، وزن نهایی ماهیان تغذیه شده با 1/0، 15/0 و 2/0 درصد پری بیوتیک به صورت معنی داری (05/0P<) بالاتر از ماهیان گروه شاهد بود. ضریب تبدیل غذایی در تمام تیمارهای تغذیه شده با پری بیوتیک به صورت معنی داری (05/0P<) پایین تر از ماهیان گروه شاهد بود که در تیمار 15/0 کمترین مقدار را دارا بود. ضریب رشد ویژه در ماهیان تغذیه شده با پری بیوتیک بیشتر از گروه کنترل بوده است (05/0P<) همچنین تفاوت های معنی داری در پارامترهای تعداد گلبول های قرمز، گلبول های سفید، درصد لنفوسیت و نوتروفیل بین ماهیان تغذیه شده با جیره حاوی پری بیوتیک و گروه شاهد وجود داشت (05/0P<). در آنالیز تقریبی لاشه، میزان پروتئین افزایش معنی داری نسبت به گروه شاهد نشان داد و بیشترین مقدار هم در تیمار 1/0 درصد مشاهده شد. میزان چربی و خاکستر لاشه هم به طور معنی داری نسبت به گروه شاهد کاهش یافت و کمترین میزان، در تیمار 15/0 درصد مشاهده شد. نتایج این آزمایش نشان دهنده ی این است که افزودن پری بیوتیک ایمنوژن به میزان 2/0-15/0 درصد دارای اثرات مثبتی بر شاخص های رشد، پارامترهای خونی و ترکیب لاشه در ماهی قزل آلای رنگین کمان است.
کلید واژگان: قزل آلای رنگین کمان، پری بیوتیک ایمونوژن، رشد، پارامترهای خونی، ترکیب لاشهThis experiment was conducted to examine the effect of dietary Immunogen prebiotic on growth، hematological indices and body composition of rainbow trout fingerlings. A basal diet supplemented with 0 (control)، 0. 05، 0. 1، 0. 15 and 0. 2 percent prebiotic to formulate five experimental diets. Each diet was randomly allocated to triplicate groups of fish with initial average weight of approximately 13. 76±0. 54 g. After 8 weeks of feeding trial، fish fed diets with prebiotic showed the highest final weight and SGR، and lowest in fish fed the control diet (P<0. 05). The feed conversion ratio (FCR) was better when the fish were fed with 0. 15 percent prebiotic. There were significant differences in hematological parameters including hematocrit، RBC، WBC، HB، lymphocyte and neutrophil counts in fish fed by dietary prebiotic (P<0. 05). At the end of feeding trial، the fish fed 0. 1% diet showed higher whole body protein. The fish fed with 0. 15% diet exhibited lower levels of lipid and ash. The results suggested that administration of dietary Immunogen at 0. 15-0. 2 percent exerted positive effects on growth، hematological indices and body composition in rainbow trout.Keywords: Rainbow trout, Immunogen Prebiotic, Growth, Hematology, Body composition -
به منظور ارزیابی اثرات استرس تراکم در تاسماهی سیبری (Acipenser baeri) تعداد 90 قطعه ماهی دو ساله با میانگین وزن 30 ± 342 گرم و طول 1 ± 3/45 سانتیمتر در سه تیمار شامل تراکم پایین (6 عدد ماهی)، متوسط (12 عدد ماهی) و بالا (18 عدد ماهی) طی یک دوره پرورشی 5 ماهه مورد مطالعه قرار گرفتند. شرایط آزمایش غیر از تراکم ماهیان برای تیمارها یکسان در نظر گرفته شد. در پایان هر ماه از هر یک از تیمارها خونگیری به عمل آمد و نمونه های خون بلافاصله سانتریفیوژ شده و سرمهای جداسازی شده برای انجام آنالیز به آزمایشگاه منتقل شدند. نتایج حاصل حاکی از عدم معنی دار بودن اثر متقابل تراکم و زمان بر سطوح کورتیزول سرم خون بود (05/0P>). به طوری که در آنالیز جداگانه هر کدام از عوامل تاثیرگذار آزمایش (تراکم و زمان) بر میزان کورتیزول، تغییرات معنی دار تنها در واکنش به زمان و آن هم فقط در ماه مرداد مشاهده شد (05/0P<). سطوح کورتیزول در ماه های تیر، مرداد، مهر و آبان به ترتیب ng/ml 84/1±68/4، 4/4±22/23، 66/1±98/3 و 53/2±8/11 اندازه گیری شد. میانگین کورتیزول در تراکمهای 6، 12 و 18 به ترتیب ng/ml 59/3±76/7، 78/2±94/12 و 72/3±76/10 بدست آمد که در هیچ کدام از تراکمها تفاوت معنی دار مشاهده نشد (05/0P>). در این بررسی که اثرات استرس تراکم پرورش در گونه تاسماهی سیبری (در شرایط پرورشی ایران) مورد ارزیابی قرار گرفت، با توجه به عدم نوسانات معنی دار سطح کورتیزول، مشخص شد که در شرایط پرورشی تراکم به عنوان عامل استرس زا در گونه تاسماهی سیبری مطرح نمی باشد.
کلید واژگان: استرس، تراکم ذخیره، کورتیزول، تاسماهی سیبری، Acipenser baeriSiberian sturgeon (Acipenser baerii) has been imported to Iran as a valuable candidate for aquaculture purpose. Since the stocking density is considered as an important stressor in aquaculture، Hence this study was conducted to investigate the impacts of its stocking densities on chronic stress using the blood cortisol level. In total، 90 specimens with 342 ± 30 g mean weight and 45. 3 ± 1cm total length were stocked in three densities (6، 12 and 18 specimen/tank) pending 5 months rearing period. The results showed no significant interaction among density–time parameters and cortisol level (p > 0. 05)، whereas solely time showed a significant correlation with cortisol level (p < 0. 05). The levels of cortisol in July، August، October and November were 4. 68±1. 84، 23. 22±4. 44، 3. 98±1. 66 and 11. 8±2. 53ng/ml respectively. Mean cortisol concentrations in low، moderate and high densities obtained 7. 76±3. 59، 12. 94±2. 78 and 10. 76±3. 72 ng/ml، respectively that was not observed significant changes in no treatments. Results of this study can suggest that Siberian sturgeon withstand stocking density norms which are used for Iranian sturgeons.Keywords: Stress, Stocking density, Cortisol, Acipenser baerii -
برای مطالعه میزان فلزات سنگین در سواحل استان بوشهر 5 ایستگاه در خوریات و بنادر استان مورد بررسی قرار گرفتند. از هر ایستگاه سه نمونه رسوب جمع آوری شد. نمونه ها طی دو فصل شامل زمستان 1387 و تابستان 1388 جمع آوری گردید. نمونه ها پس از خشک شدن توسط اسید غلیظ هضم شده و محتوی فلزات در آنها بوسیله دستگاه جذب اتمی با شعله مورد سنجش قرار گرفتند. نتایج نشان داد که غلظت فلزات مس، نیکل، سرب و کادمیوم در رسوب به ترتیب برابر 54/14،31/55،13/15و76/0میکروگرم بر گرم در وزن خشک میباشد. بجز فلز کادمیوم میانگین غلظت سایر فلزات در ایستگاه های مختلف در فصل زمستان دارای اختلاف معنی داری بود. تغییرات فصلی بر روی میزان غلظت فلزات تاثیر داشته بطوری که در فصل زمستان غلظت فلزات کمتر از فصل تابستان بوده است. بطور کلی غلظت فلزات در رسوب منطقه مورد مطالعه در محدوده دیگر مطالعات انجام شده در منطقه خلیج فارس و از استانداردهای تعیین شده برای رسوبات کمتر بود. در بین ایستگاه های مطالعه شده، ایستگاه های بندرریگ و شیف غلظت بالاتری از فلزات را نشان دادند.
کلید واژگان: فلز سنگین، رسوب، آلودگی، بوشهر، خلیج فارسIn order to investigate heavy metals contamination in Bushehr costs, 5 different stations including ports and estuaries were studied. 3 sediment samples were collected from each station during winter 2009 and summer 2010. The samples were oven dried and acid digested and their heavy metals content was analyzed using atomic absorption spectrophotometer. Results showed that the concentrations of Cu, Ni, Pb and Cd in the sediment were 14.54, 55.31, 15.13 and. 76 µg/g dry weight respectively. Except for cd, the concentration of metals within various stations was significantly different during winter (P<0.05). Seasonal changes influenced metals level in the sediment so that their concentration in winter was less than summer. Generally the concentrations of studied metals appeared within the range of other researches in the Persian gulf region and less than proposed standards for sediment quality. Among studied stations, Bandar Rig and Shif exhibited higher concentrations of metals.Keywords: Heavy metal, Sediment, pollution, Bushehr, Persian Gulf -
در سال های اخیر به علت خشک سالی و کاهش بارندگی در استان خوزستان شوری آب در برخی مزارع افزایش یافت و به 9ppt نیز رسید، لذا در این تحقیق در یک دوره 21 روزه به بررسی شاخص های رشد و بازماندگی در ماهی فیتوفاگ انگشت قد (Hypophthalmichthys molitrix)</em>در شوری های (ppt12،9،6 ،3) و آب شیرین (ppt<1) به عنوان شاهد پرداخته شد. بدین منظور، ماهیان فیتوفاگ (با وزن 726 /0 ± 55/13 گرم و طول کل 093 /0±04/11 سانتی متر) در مخازن فایبرگلاس250 لیتری به تعداد 10عدد ماهی در هر مخزن در دمای (C °35/1±16/24) قرار گرفتند. هر تیمار دارای سه تکرار بود. ماهی ها هر هفت روز یک بار (7،14،21روز) برای ارزیابی رشد زیست سنجی شدند. نتایج این بررسی حاکی از آن بود که افزایش شوری تا ppt3، درصد افزایش وزن بدن، نرخ رشد ویژه، بازماندگی و طول بدن را تحت تاثیر قرار نداد. اما شوری های بالاتر (ppt6 و 9) باعث ایجاد استرس و تاثیر منفی بر این فاکتورها شدند. در شوری ppt12 همه ماهیان قبل از 7 روز تلف شدند. ماهی فیتوفاگ، یک ماهی آب شیرین است که نوسانات شوری کم را تحمل می کند و رشدی خوب و بدون علایم استرس را تا شوری ppt3 نشان داد. ماهی فیتوفاگ می تواند با موفقیت در آب هایی تا شوری ppt3 پرورش یابد، اما شوری های بالاتر باعث ایجاد استرس شده و تاثیر منفی بر رشد و بازماندگی آن دارد.
کلید واژگان: شوری، یازماندگی، رشد، ماهی فیتوفاگIn recent years due to severe drought and reduced rainfall in the Khouzestan Province, water salinity in some inland fish culture sites reached up to 9 ppt. So this research was carried out over a period of 21 days in salinities (3, 6, 9, 12ppt) and fresh water (>1ppt) for control on growth performance and survival in fingerling silver carp (Hypophthalmichthys molitrix) . For this reason silver carp (weight: 13.55±0.726 g and total length: 11.04±0.093 cm) were placed in 250 l- fibreglass tank (10 silver carp / tank) at 24.16±1.35 ° C. These treatments were tasted in three replicates. Fishes were biometric once per week (7, 14 and 21 days) through out the experimental period for evaluation of growth. The result of this trial indicate that salinities up to and including 3ppt did not affect weight gain, specific growth rate, survival and length. Higher salinities (6 and 9 ppt) produced significant stress, and adverse effects on these factors. In 12ppt all fishes died prior to 7 days. Silver carp, a freshwater stenohaline fish, exhibited good growth without any signs of stress up to 3ppt salinity. Silver carp could be cultured successfully at salinity up to 3ppt but above this level, salinityinduced stress could adversely affect growth and survival.
Keywords: Survival, Silver carp, Salinity, Growth -
حضور هر گونه استرس و تغییر در اکوسیستم های دریایی می تواند تاثیرات به سزایی بر جانداران و پتانسیل های اکولوژیکی و اقتصادی این مناطق با ارزش بگذارد. از اینرو پایش مستمر سلامت اکولوژیک به منظور ارزیابی سلامت این زیستگاه ها اهمیت دارد. در این مطالعه از شاخص زیستی Azti Marine Biotic Index)) AMBI به منظور ارزیابی سلامت منطقه ساحلی بحرکان که یکی از مناطق مهم صیادی و میادین مهم نفتی خلیج فارس به شمار می رود، استفاده گردید. نتایج این شاخص نشان داد که منطقه مطالعاتی ما دارای وضعیت خوب اکولوژیکی است و گروه غالب در این منطقه خانواده Ophiuridae متعلق به گروه اکولوژیکی II می باشد. بر اساس شاخص غنای گونه ای و تنوع، منطقه دارای وضعیت ضعیف اکولوژیکی می باشد. مغایرت نتایج این شاخص ها احتمالا به علت تفاوت در فاکتورهای تاثیر گذار بر نتیجه این شاخص ها می باشد. نرخ پائین تعویض آب و دما و شوری بالا موجب می شود غنا و تنوع فون بنتیک در این منطقه به طور طبیعی پائین باشد. تنوع پایین در اعماق کم می تواند به علت کاهش اکسیژن به وسیله مواد آلی در نواحی ساحلی باشد. در مطالعه حاضر به دلیل غالبیت بالای خانواده Ophiuridae تنوع کاهش پیدا کرده و با توجه به اینکه این خانواده متعلق به گروه اکولوژیک II می باشد، شاخص AMBI که از نسبت بین گونه های مقاوم و حساس در برابر شیب استرس و افزایش آلودگی بدست می آید، وضعیت خوب اکولوژیک را نشان می دهد.
کلید واژگان: شاخص AMBI، ساحل بحرکان، ارزیابی سلامت رسوبات ساحلی، ماکروبنتوزPresence of each pollution and changing in the marine ecosystem have sever impacts on Biotic factors and economic ecological potential in this valuable area. Thus, ecological health monitoring to evaluation of habitat health are important.In this study, AMBI(Azti Marine Biology Index) was used to evaluation health of Bahrakan coastal area as a main fisheries and petroleum extraction ground. The results showed studied area classified in good ecological status. The dominance species was from Ophiuridae family with ecological group II. based on richness and diversity index value, studied area are classified in bad ecological status. This results discordantly can caused due to differences in influences variable. Low rate of water exchange, high degree of temperature and salinity maybe were lead to decreasing in macrobenthic richness and diversity index values but AMBI result that get from ratio between sensitive and resistant species, shows good ecological status.Keywords: AMBI Index, Bahrakan, sediment health evaluation, Macrobenthic community -
این مطالعه به منظور بررسی تاثیر شوری های (1>، 3، 6، 9 و ppt12) بر میزان رطوبت، پروتئین خام و چربی خام بدن ماهی کپور نقره ای انگشت قد (با وزن 726/0± 55/13گرم و طول 093/0± 04/11 سانتی متر) طی یک دوره 21 روزه در اداره توسعه ماهیان گرمابی شهید ملکی اهواز انجام گرفت. در شوری ppt12 همه ماهیان قبل از 7 روز تلف شدند. یافته ها در انتهای دوره آزمایش تغییرات معنی داری را در پروتئین خام و چربی خام بدن نشان نداد (05/0<p)، اما شوری تاثیر معنی داری بر آب زدایی بدن ایجاد نمود (05/0>p).
کلید واژگان: Hypophthalmichthys molitrix، ماهی کپور نقره ای، ترکیبات بدن، استرس، شوریThis study was carried out in Shahid Maleki Warm Water Fish Culture Centre in Ahwas to investigate the effects of salinity levels (1>, 3, 6, 9 and 12 ppt) on moisture, crude protein and crude lipid in body composition of silver carp fingerlings (Hypophthalmichthys molitrix) (weight: 13.55±0.726 g and length: 11.04±0.093 cm) during 21 days. At 12 ppt all fishes died prior to 14 days. Findings of body composition at the end of the study revealed no significant variation in protein and lipid (p>0.05) but salinity produced a significant body dehydration (p<0.05).
Keywords: Silver carp, Hypophthalmichthys molitrix, Body Composition, Stress, Salinity -
در این پژوهش تاثیر نوکلئوتید جیره بر میزان کمپلمان های C3، C4 و مقاومت در برابر باکتری Streptococcus iniae در ماهی قزل آلای رنگین کمان مورد بررسی قرار گرفت. نوکلئوتید جیره در 4 سطح 05/0، 10/0، 15/0 و 20/0 درصد به جیره غذایی اضافه گردید و جیره فاقد نوکلئوتید برای تغذیه گروه شاهد مورد استفاده قرار گرفت. هر جیره به صورت تصادفی برای ماهیان با وزن اولیه تقریبی 23 گرم در سه تکرار اختصاص داده شد. بعد از 8 هفته تغذیه، سطح سرمی کمپلمان های C3، C4 در ماهیان تغذیه شده با نوکلئوتید به طور معنی داری کمتراز گروه کنترل بود (05/0(P <. رویارویی با باکتری در ماهیان با تزریق درون صفاقی باکتری به میزان CFU/ml 106×9 انجام شد. تلفات روزانه به مدت 3 هفته پس از آزمایش ثبت گردید. نتایج آزمایش رویارویی با باکتری نشان داد که میزان بازماندگی در ماهیان تغذیه شده با سطوح مختلف نوکلئوتید افزایش یافت که دارای تفاوت معنی داری با گروه شاهد است (05/0(P<. نتایج این آزمایش نشان دهنده ی این بود که افزودن نوکلئوتید جیره به میزان 15/0 و 20/0 درصد دارای اثرات مثبت بر میزان کمپلمان های C3، C4 و مقاومت نسبت به باکتری S. iniae در ماهی قزل آلای رنگین کمان است.
کلید واژگان: قزل آلای رنگین کمان، نوکلئوتید، باکتری استرپتوکوکوس اینیاییThe present experiment was conducted to examine the effect of dietary nucleotides on complements C3 and C4 and resistance of rainbow trout fingerlings to Streptococcus iniae. A basal diet supplemented with 0 (control), 0.05, 0.1, 0.15 and 0.2 percent to formulate five experimental diets. Each diet was randomly allocated to triplicate groups of fish with initial average weight of approximately 23 g. After 8 weeks of feeding trial, levels of serum complements C3 and C4 in fish fed the nucleotide-supplemented diets were significantly higher than that of the control group. Fish were challenged by an intracoelomic injection with 9×106 colony-forming units/ml S. iniae. Mortality rate was recorded for 3 weeks after bacterial challenge. The challenge experiment showed that survival increased significantly (P<0.05) in fish fed the nucleotide-supplemented diets lower than of control treatment. The results suggest that dietary nucleotides administration at 0.15 and 0.2 percent exerted positive effects on serum complements C3 and C4 and resistance against S. iniae in rainbow trout.
-
به منظور تعیین سطح مناسب پروتئین و انرژی ماهی شانک زرد باله (Acanthopagrus latus) در مراحل انگشت قدی آزمایشی براساس طرح فاکتوریل برای سه سطح پروتئین خام(45،55،65درصد) و سه سطح انرژی(20،22،24کیلو ژول بر گرم) طراحی گردید. در طی این فرآیند 9جیره آماده شد که در سه تکرار بر روی 540 قطعه بچه ماهی انگشت قد شانک زرد باله به وزن اولیه 2.1± 12 گرم که در تانک 300 لیتری ذخیره شده و روزانه 2 بار در حد سیری تغذیه می شدند، موردآزمایش قرار گرفت. در نهایت طی 8 هفته پرورش نتایجی به قرار زیر به دست آمد. درصد بازماندگی تحت تاثیر سطوح مختلف انرژی و پروتئین قرار نداشت (05/0P<). میانگین رشد نهایی، نرخ رشد ویژه و کارایی غذایی تحت تاثیر سطوح مختلف پروتئین تغییر کرد(05/0P<). میزان ابقای پروتئین باافزایش میزان انرژی افزایش معنی داری را نشان می دادند (05/0P>). سطوح مختلف انرژی و پروتئین بر روی میزان کارائی پروتئین و شاخص کبدی (HSI) بی تاثیر بود(05/0P>).. با افزایش میزان انرژی در سطوح ثابت پروتئین، میزان ابقای پروتئین و کارائی پروتئین از سطح 20 تا 24 کیلوژول بر گرم افزایش می یافت.سطوح مختلف پروتئین و انرژی بر روی ترکیبات بدن از جمله رطوبت وخاکستر موثر بود (05/0P<) ولی هیچ کدام از دو فاکتور ذکر شده روی سطوح مختلف پروتئین لاشه تاثیری نداشتند (05/0P>) با افزایش میزان چربی جیره بر محتوای چربی لاشه افزوده می شد (05/0P<). در نهایتا از بررسی نتایج حاصل از پارامتر های رشد، تغدیه وآنالیزلاشه سطح مطلوب پروتئین، انرژی و نسبت P/E برای گونه شانک باله زرد به ترتیب47/57-20/56 درصد، 56/24-9/21کیلو ژول بر گرم و95/25- 15/23 میلی گرم بر کیلو ژول محاسبه گردید.
کلید واژگان: پروتئین جیره، انرژی جیره، شانک زرد باله، Acanthopagrus latus، رشد وترکیب بدنA feeding trial was carried out where, three protein concentrations [45%, 55% and 65%) crude protein (CP)] and three dietary energy concentrations [20, 22and 24 kj g-1 crude energy (CE)] were fed to 540 yellowfin seabreams (Acanthopagrus latus) fingerlings to establish the protein and energy requirement for this species. 9 treatments with triplicate groups of 20 fish each (initial weight 12g) were stocked in 300-L fiberglass tanks and fed twice a day to apparent satiation. After 8 weeks, the survival rate was not dependent on the dietary treatments, but average fish weight gain (AWG), specific growth rate (SGR) and feed efficiency ratio (FER) were significantly affected by dietary protein (P<0.05). Protein retention (PR) were increased by dietary energy level (P<0.05). Feed efficiency ratio, PER and Hepatosomatic Index (HIS) was not affected by dietary protein and energy concentrations (P>0.05). At same protein level, PER, PR increased with the increase in energy levels from 20 to24 Kj g-1. Carcass moisture and ash contents were significantly affected by dietary protein and energy levels (P<0.05) but carcass protein was not significantly affected by dietary protein and dietary energy levels (P>0.05). With increase dietary energy, carcass fat content was increased from 20 to 24 Kj g-1. The results indicate that the optimum dietary protein and energy levels for growth of juvenile yellowfin seabream are 56. 20 – 57. 47g in Kg-1diet and 21.9-24.56Kj in gr diet and 23.15-25.95mgr kg-1, respectively.
Keywords: dietary protein, dietary energy, yellowfin seabream, Acanthopagrus latus, growth, body composition -
در این تحقیق از مدل سه بعدی هیدرودینامیکی کوهرنس برای مدلسازی وبررسی آلودگی درخلیج نایبنداستفاده شده است، که در آن معادلات ناویراستوکس و پیوستگی در سه بعد، و معادله های انتقال شوری و دما به روش جداسازی حل شده اند. در مدل از مختصات دکارتی برای راستای افق و از مختصات سیگما با پنج لایه برای راستای قائم استفاده شده است. داده های هواشناسی به صورت میانگین و هم چنین چهارمولفه اصلی جزرومد، M2، S2، K1 و O1 درمدل اعمال شده است. در این مدل از شبکه یکنواخت به ابعاد79*100 با دقت 243 متر استفاده شده است. پس از تنظیم مدل و وارد کردن داده های مورد نیاز، مدل برای این خلیج اجرا شد که پس از رسیدن به حالت پایداری، جریانات کشندی با مشاهدات میدانی سازمان بنادر و دریانوردی مورد اعتبارسنجی قرار گرفت. پس از آن نحوه پخش آلودگی افقی در لایه های متفاوت پیش بینی شد.
نتایج مدل نشان می دهد که پخش آلودگی در خلیج نایبند، تحت تاثیر جریان های کشندی این خلیج رخ می دهد نتایج این مدل را می توان در نحوه پخش آلودگی و مسیر حرکت آلاینده در خلیج نایبند مورد استفاده قرار داد.
کلید واژگان: کوهرنس، مدل سازی عددی، خلیج نایبند، پخش آلودگیIn this study COHERENS which is a three-dimensional hydrodynamic model was employed in order to model and survey dispersion of pollution in Nayband bay. In this model Navier-Stokes equation, continunity equation and transport equations of salinity and temperature in 3-D are solved. Cartesian coordinate for the horizontal and sigma coordinate with five layers was used for the vertical profile. Monthly mean atmospheric parameters and 4 major tidal components (M2, S2, O1, and K1) of the bay were used as the inputs of the model. In this model, uniform grid of 79*100 was used. Once the model was adjusted and the data inserted, the model was run for the bay. Then tidal currents were validated with field observation which resulted in prediction of horizontal dispersion of pollution in different layers.The results showed that dispersion is highly affected by tidal currents. These results can be applied to predict dispersion of pollution in Nayband bay.Keywords: COHERENS, Numercial modeling, Nayband bay, Pollution dispersion
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.