به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب حسین کربلائی خیاوی

  • حسن مومنی*، حسین براری، حجت الله ربانی نسب، همایون کاظمی، حسین کربلایی خیاوی
    به منظور ارزیابی کارایی مدیریت شیمیایی بیماری های فوزاریومی ذرت، تحقیق حاضر با استفاده از هشت قارچکش شامل کربوکسین- تیرام (ویتاواکس تیرام، WP 75%) به عنوان قارچکش مرجع، دیفنوکونازول (دیویدند FS 3%)، تبوکونازول (راکسیل DS2%)، آزوکسی استروبین+ دیفنوکونازول (ارتیواتاپ SC32.5%)، تری فلوکسی استروبین (فلینت WG 50%)، پروتیوکونازول + تبوکونازول (لاماردورFS40%)، فلودیوکسونیل + متالاکسیل ام (ماکسیم ایکس ال FS 3.5%) و آزوکسی استروبین + متالاکسیل ام (یونیفرم SE 44.6%) در سه فاز آزمایشگاه، اتاقک رشد و مزرعه انجام شد. کلیه قارچکش های مورد استفاده در این تحقیق در اغلب شاخص های مورد بررسی نسبت به شاهد بدون استفاده از قارچکش عملکرد و کارایی موثر و معنی داری در کنترل بیماری های Fusarium ذرت از خود نشان دادند و کاربرد آنها به صورت ضدعفونی بذور ذرت قبل از کشت توصیه می گردد. در بررسی های آزمایشگاهی موثرترین قارچکش ها نسبت به قارچکش مرجع کاربوکسین-تیرام، ماکسیم و راکسیل بودند. موثرترین قارچکش ها در ارزیابی های اتاقک رشد، ماکسیم، لاماردور، ارتیواتاپ و دیویدند بودند که هر کدام در یک یا چند صفت نسبت به قارچکش مرجع کارایی موثرتری از خود نشان دادند. در بررسی های مزرعه ای در استان گلستان، قارچکش های ماکسیم، یونیفرم و ارتیواتاپ (به ترتیب با 9/93، 4/91 و 2/88 درصد کنترل)، در استان اردبیل ماکسیم و لاماردور (به ترتیب با 5/51 و 7/41 درصد کنترل) و در استان مازندران لاماردور و راکسیل (به ترتیب با 4/54 و 5/43 درصد کنترل) نسبت به شاهد آلوده برتری داشته و نسبت به قارچکش مرجع نیز در اغلب صفات کارایی بهتری از خود نشان دادند.
    کلید واژگان: مدیریت, کنترل شیمیایی, ضدعفونی بذر, بیمارگر}
    Hassan Momeni *, Hossein Barari, Hojjatollah Rabbaninasab, Homayoon Kazemi, Hossein Karbalaei Khiavi
    In order to evaluate the effectiveness of chemical control in the management of Fusarium diseases of corn, the present study was conducted using eight fungicides including Carboxin-Tiram (Vitavax -Tiram, 75% WP) as reference fungicide, Difenoconazole (Dividend DS 3%), Tebuconazole (Raxil DS 2%), Azoxy-strobin + Difenoconazole (Ortiva Top SC 32.5%), Trifloxystrobin (Flint WG50%), Protioconazole + Tebuconazole (Lamardur FS40%), Fludioxonyl + Metallaxyl M (Maxim XL FS) and Azoxystrobin + Metalaxyl M (Uniform SE 44.6 %) in three phases: laboratory, growth chamber and field. According to the results, all fungicides used in this research showed significant performance and effectiveness in control of Fusarium corn diseases compared to check in most of the traits evaluated, and application of them recommended as seed treatment before planting. In laboratory, Maxim and Raxil were considered as the most effective fungicides comparing the reference fungicide, Carboxin-Tiram. The most effective fungicides in growth chamber were Maxim, Lamardor, Ortivatop and Dividend, each of which showed higher efficiency than the reference fungicide in one or more traits. In field investigations in Golestan province, Maxim, Uniform and Ortivatop (with 93.9, 91.4 and 88.2% of check, respectively), in Ardabil province Maxim and Lamardor (with 51.5 and 41.7 % of check, respectively) and in Mazandaran province, Lamardor and Raxil (with 54.4% and 43.5% of check, respectively) were more effective compared with the infected control and showed better efficiency than the reference fungicide in most traits.
    Keywords: Management, Chemical control, Seed disinfection, Pathogen}
  • حسین زینل زاده تبریزی، سعدالله منصوری، حسین کربلائی خیاوی

    ارقام زراعی جدید اصلاح شده از نظر عملکرد و سایر صفات زراعی بایستی در شرایط واقعی کشاورزان در قالب پروژه هایتحقیقی-ترویجی نیز از نظر پایداری عملکرد، از خود برتری نشان دهند. این تحقیق به منظور بررسی و مقایسه عملکرد برخیخصوصیات لاین امیدبخش کنجد 5- 93 در شرایط زارعین دشت مغان در سال زراعی 97 در دو منطقه اجرا شد. نتایج آزمایشنشان داد که از نظر تعداد کپسول در بوته، در هر دو مزرعه آزمایشی، لاین 5- 93 از تعداد کپسول بیشتری در بوته برخورداربود. از نظر طول دوره رویش نیز در هر دو مزرعه لاین 5- 93 نسبت به شاهد اولتان زودرس تر بود. در کل از نظر عملکرد دانه،لاین 5- 93 با میانگین 1553 کیلوگرم در هکتار در مقایسه با رقم شاهد اولتان با 5/ 1071 کیلوگرم در هکتار برتری معنی داریاز خود نشان داد. لاین 5- 93 با دارا بودن خصوصیاتی مانند زودرسی، پرکپسولی (سه کپسول در محور) و تحمل نسبی به برخیبیماری ها می تواند گام مهمی در بالابردن سطح زیر کشت حدود 50 هکتاری فعلی کنجد در منطقه مغان و به تبع آن رغبتکشاورزان منطقه و افزایش درآمد اقتصادی برای آنان باشد.

    کلید واژگان: عملکرد, کشت در شرایط زارعین, کنجد, رقم}
  • حسین کربلایی خیاوی*، سید یعقوب سید معصومی، عادل پیرایش، حسین خباز جلفایی

    بیماری سفیدک پودری هلو Podosphaera pannosa یکی از بیماری های بسیار مهم و شایع در باغات شلیل بوده و در ایران در اکثر مناطق کشت شلیل وجود دارد. به منظور ارزیابی واکنش رقم های مختلف شلیل در مقابل این بیماری آزمایشی براساس طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار و به مدت دو سال (1396 و 1397) در ایستگاه تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی مشگین شهر در شرایط آلودگی طبیعی و مایه زنی مصنوعی انجام گرفت. رقم ها شامل ایندپندنس، استارگلد، سانگلد، سانکینگ، گیوتا، شبرنگ کرج، قرمزه پاییزه کرج، وگا، اوریون، جینوا و وینبرگر بود. واکنش رقم های مختلف شلیل نسبت به قارچ عامل بیماری روی برگ ها  به صورت 0: مصون، 1: خیلی مقاوم، 2: مقاوم،  3: متوسط مقاوم، 4: حساس و 5: خیلی حساس گروه بندی شد. تجزیه واریانس مرکب نشان داد که بین رقم ها اختلاف معنی داری در سطح احتمال 1 درصد وجود داشت. مقایسه میانگین رقم ها نشان داد رقم وینبرگر در گروه مقاوم و ارقام ایندپندنس، استارگلد، سانکینگ، گیوتا، شبرنگ کرج، قرمز پاییزه کرج، وگا، اوریون و جینوا در گروه متوسط مقاوم به بیماری سفیدک پودری هلو قرار گرفتند. نتایج این مطالعه می تواند در مدیریت بیماری سفیدک پودری شلیل مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: آلودگی طبیعی, آلودگی مصنوعی, درخت شلیل, مقاومت ژنتیکی}
    کربلایی خیاوی Karbalaei *, Seyed Yaghob Seyed Masoumi, Adel Pirayesh, Hossein Khabbaz Jolfaei

    Peach powdery mildew (Podosphaera pannosa) is one of the most economically destructive diseases of peach all over the world including Iran. In order to evaluate 11 genotypes of nectarines reaction against powdery mildew, an experiment was conducted in randomized complete block design with three replications during 2017-2018 in Agriculture and Natural Resources Research Station in Meshginshahr. The research was conducted in two conditions of natural infection and artificial inoculation. Cultivars included Independence, Stargold, Sangold, Sangold, Sanking, Giuta, Shabrang Karaj, Ghermeze Paeeze Karaj, Vega, Orion, Jiova and Veinberger. Evaluation of different cultivars of nectarine reaction to powdery mildew was conducted follow 0: Immune, 1: Very resistant 2: Resistant 3: Medium resistant 4: Sensitive and 5: Very sensitive. The results of two-year evaluation showed that there were significant differences between the degrees of resistance among the treatments. Comparison of means showed that the cultivar Veinberger in resistant and Stargold, Sangold, Sangold, Sanking, Giuta, Shabrang Karaj, Ghermeze Paeeze Karaj, Vega, Orion, and Jiova were in medium resistant cultivars. The results of the current study could be used in management of peach powdery mildew.

    Keywords: Artificial infection, Genetic resistance, Natural infection, Nectarine trees}
  • حسین کربلائی خیاوی*، حسین خباز جلفایی، حسین رمضانی

    سفیدک پودری سیب یکی از مهم ترین بیماری های سیب، با انتشار جهانی و عامل قارچیPodosphaera leucotricha  است. هدف از این مطالعه، ارزیابی کارآیی قارچ کش بوسکالید + پیراکلواستروبین (بلیس®؛ WG, 38%) در غلظت های 4/0، 7/0 و 1 در هزار در مقایسه با قارچ کش های تری فلوکسی استروبین + فلوپیرام (لوناسنسیشن®؛ SC, 500) با غلظت 2/0 در هزار، تری فلوکسی استروبین (فلینت®؛ WG, 50%) با غلظت 2/0 در هزار و تری فلوکسی استروبین + تبوکونازول (ناتیوو®؛ WG, 50%) با غلظت 2/0 در هزار برای کنترل بیماری سفیدک پودری سیب بود. آزمایش در سال 1399-1398 در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با هشت تیمار در چهار تکرار در استان اردبیل اجرا شد. تیمارهای شاهد شامل آب پاشی و بدون آب پاشی بودند. سم پاشی در فصل بهار در مرحله سبز کامل غنچه ها، اوایل مرحله صورتی شدن گل ها و 10 روز پس از سمپاشی دوم انجام گرفت. ده روز پس از مشاهده اولین علایم بیماری در تیمار شاهد، از برگ ها نمونه برداری شد و درصد وقوع بیماری و درصد شدت بیماری محاسبه گردید. بیش ترین میزان کنترل (80 درصد) بیماری سفیدک پودری سیب مربوط به تیمار لوناسنسیشن 2/0 در هزار بود. پس از آن، تیمار قارچ کش بلیس 1 در هزار بیش ترین میزان کنترل بیماری سفیدک پودری سیب (76 درصد) را به خود اختصاص داد و تیمارهای فلینت 2/0 در هزار، بلیس 7/0 و 4/0 در هزار و ناتیوو 2/0 در هزار در رتبه های بعدی قرار گرفتند.کارآیی قارچ کش جدید بلیس در غلظت های 1 و 7/0 در هزار به ترتیب معادل 76 و60 درصد به دست آمد. از آنجا که هر دو غلظت بلیس کارآیی مطلوبی در کنترل بیماری دارند، لذا برای محافظت از سلامت کاربر قارچ کش، مصرف کننده محصولات سم پاشی شده و محیط زیست و هم چنین کاهش هزینه ها، غلظت 7/0 در هزار توصیه می گردد.

    کلید واژگان: بوسکالید + پیراکلواستروبین, سیب, قارچ کش, کنترل شیمیایی, مقاومت}
    Hossein Karbalaei Khiavi *, H Khabaz Jolfaee, H Ramezani

    Powdery mildew is one of the most important diseases of apple globally and is caused by the fungus Podosphaera leucotricha. The aim of this study was to determine the efficacy of the fungicides Boscalid + Pyraclovastrobin (Bellis®; WG, 38%) with the doses of 0.4, 0.7 and 1 ml L-1 compared with the fungicides Tri-floxystrobin + Fluopyram (Luna Sensation®; SC, 500) with the dose of 0.2 ml L-1, Tri-floxystrobin (Flint®; WG, 50%) with the dose of 0.2 ml L-1 and Tri-floxystrobin + Teboconazol (Nativo®; WG, 50%) with  the dose of 0.2 ml L-1 to control the apple powdery mildew disease. The experiment was carried out in Ardabil province in a randomized complete block design (RCBD) with 8 treatments and 4 replications in 2019-2020. Control treatments were with water spraying and without any spraying Treatments were applied in the spring in three stages (full green bud stage, pink flower stage and 10 days after the 2nd spraying). Ten days after the first symptoms of the disease were observed in the control treatments, samples were taken from the sheets and the disease incidence and disease severity percentages were calculated. The results showed that the highest rate of control (80%) of apple powdery mildew disease was related to Luna Sensation® (0.2 ml L-1). Then   the fungicide treatment of Bellis® (1 ml L-1) had the highest rate of control of the disease (76%) and the treatments of Flint® (0.2 ml L-1), Bellis® (0.7 and 0.4 ml L-1) and Nativo® (0.2 ml L-1) were ranked next in this regard. The efficacy of the new fungicide Bellis® at the rates of 1 and 0.7 ml L-1 was 76 and 60%, respectively. Since both the doses of Bellis® are effective in controlling the disease, therefore, to protect the health of the fungicide users, the consumers  of the products and the environment as well as reduction in costs, the preferred dose was chosen as 0.7 ml L-1.

    Keywords: Apple, Chemical control, Fungicide, Pyraclostrobin + Boscalid, resistance}
  • محمدعلی آقاجانی*، حسین براری، حسین کربلایی خیاوی

    بیماری بادزدگی فوزاریومی سنبله یکی از مهم ترین بیماری های گندم و یکی از بیماری های بسیار پراهمیت برای پیش آگاهی محسوب می شود. تحقیق حاضر به منظور تعیین ارتباط آماری میان وقوع بیماری و متغیرهای آب و هوایی و زراعی به مدت سه سال (سال های زراعی 95-94، 96-95 و 97-96) در استان های گلستان، مازندران و اردبیل انجام شد. بدین منظور، در مزارع گندم موجود در اطراف ایستگاه های هواشناسی، مشخصات زراعی و شدت بیماری یادداشت برداری شد. تعداد نه داده آب و هوایی روزانه به 30 متغیر دوره ای تبدیل شد. تلفیق تاریخ های شروع مرحله گلدهی و طول این دوره در سال ها و مناطق مختلف نیز به صورت 11 متغیر تقویم زمانی و آب و هوایی محاسبه شد و در تحلیل های آماری مورد استفاده قرار گرفت. نتایج آزمون همبستگی متغیرهای یادشده با بیماری نشان داد که بهترین پنجره زمانی برای پیش آگاهی بیماری، B020 (20 روز قبل از گلدهی) بود و متغیرهای میانگین دمای بیشینه، تعداد روزهای بارانی، تعداد روزهای خشک، میانگین نسبت ویژه دمایی مرطوب و تعداد روزهای بارانی با رطوبت نسبی بالاتر از 80 درصد، بالاترین همبستگی را با بیماری داشتند. نتایج تجزیه رگرسیون لجستیک و تابع تشخیص برای متغیرهای منتخب به صورت مستقل، دوتایی و سه‎ تایی نشان داد که بهترین متغیر پیشگو به صورت مستقل، میانگین دمای بیشینه بود. بهترین ترکیب دوتایی از متغیرهای پیشگو نیز با استفاده از متغیرهای میانگین دمای بیشینه و تعداد روزهای بارانی با رطوبت نسبی بالاتر از 80 درصد به دست آمد و افزودن متغیر میانگین نسبت ویژه دمایی مرطوب به این دو متغیر، افزایش معنی داری در کارایی پیش بینی مدل ایجاد نکرد. بنابراین دو متغیر میانگین دمای بیشینه و تعداد روزهای بارانی با رطوبت نسبی بالاتر از 80 درصد در پنجره 20 روزه قبل از گلدهی، به عنوان بهترین مدل برای پیش بینی بیماری بادزدگی فوزاریومی سنبله گندم معرفی شدند.

    کلید واژگان: مدل سازی, وقوع بیماری, Fusarium graminearum}
    MohammadAli Aghajani *, Hossein Barari, Hosein Karbalaee Khiavi

    Fusarium head blight (FHB) is one of the most important diseases of wheat that is a suitable disease for forecasting. In order to determine the statistical relationship among disease occurrence and weather and crop variables, this study was conducted in Golestan, Mazandaran and Ardabil provinces during 3 years (crop years 2016-17, 2017-18 and 2018-19). Crop characteristics and disease severity were recorded in wheat fields around meteorological stations. Nine weather data was received from the stations as daily data and converted to 30 periodic variables. Integrating flowering start date and anthesis length in different years and regions calculated as 11 time and meteorological calendar variables and used in statistical analyses. Results of correlation tests of these variables with disease showed that the best window for disease prediction was B020 (20 days before anthesis) and ATX (average of maximum temperature), RD (number of rainy days), DD (number of dry days), ASHTR (average of special hydrothermal ratio) and NP80 (number of days with rain and relative humidity > 80%) showed the highest correlation with disease. Results of logistic regression and discriminant analysis for the selected variables as one, two and three showed that ATX was the best individual variable, and the best combination of two variables was ATX + NP80 and adding ASHTR to them did not cause significant increase in prediction efficacy. Therefore, logistic regression and discriminant analysis model of ATX and NP80 in 20 days before anthesis, introduced as the best model for forecasting wheat FHB.

    Keywords: Fusarium graminearum, Modeling, Disease occurrence}
  • حسین کربلائی خیاوی*، حسین خباز جلفایی، حسین رمضانی
    بیماری سفیدک پودری سیب یکی از مهمترین بیماری های سیب است که انتشار جهانی دارد و عامل بیماری آن، قارچPodosphaera leucotricha Ell. Et Ev.  می باشد. هدف از این مطالعه، تعیین میزان کارآیی قارچ کش بوسکالید + پیراکلواستروبین (بلیس® WG38%) (ساخت شرکت ب آ اس اف) (با دزهای 0/4، 0/7 و 1 در هزار) در مقایسه با قارچ کش های تری فلوکسی استروبین + فلوپیرام (لوناسنسیشن® SC 500) (0/2 در هزار)، تری فلوکسی استروبین (فلینت® WG50%) (0/2 در هزار) و تری فلوکسی استروبین + تبوکونازول (ناتیوو® WG50%) (0/2 در هزار) برای کنترل بیماری سفیدک پودری سیب است. آزمایش در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با هشت تیمار و هر تیمار با چهار تکرار در استان اردبیل اجرا شد. تیمارهای شاهد شامل تیمار با آب پاشی و تیمار بدون آب پاشی بودند. ده روز پس از مشاهده اولین علایم بیماری در تیمار شاهد از برگ ها نمونه برداری شد و درصد وقوع بیماری و درصد شدت بیماری محاسبه گردید. نتایج نشان داد قارچ کش های بلیس® با دز یک و 0/7 در هزار، لوناسنسیشن® 0/2 در هزار، ناتیوو® 0/2 در هزار و فلینت® 0/2 در هزار از کارآیی بالایی در کنترل بیماری سفیدک پودری سیب برخوردار بودند. کارآیی قارچ کش جدید بلیس® در دزهای یک و 0/7 در هزار به ترتیب معادل 76 و60 درصد به دست آمد. از آنجا که هر دو دز بلیس® کارآیی مطلوبی در کنترل بیماری دارند، لذا برای محافظت از سلامت کاربر قارچ کش، مصرف کننده محصولات سم پاشی شده و محیط زیست و همچنین کاهش هزینه ها، دز 0/7 در هزار توصیه می گردد.
    کلید واژگان: بوسکالید + پیراکلواستروبین, سیب, قارچ کش, کنترل شیمیایی, مقاومت}
    H. Karbalaei Khiavi *, H. Khabbaz- Jolfaee, H. Ramazani
    Introduction
    Apple (Malus domestica, Borkh) is considered one of the most common popular and favorite deciduous fruit trees cultivated in Iran. Various harmful factors affect the performance of this fruit. Apple powdery mildew disease is one of the most important apple diseases that has a worldwide distribution and causes disease and is caused by the fungus Podosphaera leucotricha Ell. Et Ev. This fungus is an obligate parasite and it can attack to leaves, flowers, fruits and twigs. In the beginning of spring the disease appeared on leaves which are the most susceptible organs. The disease appears on the upperside of infected leaf as powdery white lesions and eventually the infected part of leaf turn brown and infections on the underside of infected leaf result in chlorotic patches. Infected leaves become crinkle, curl and drop prematurely. Although blossom and fruit infections are less common, they are important because infected fruits are small and stunted if they do not drop. P. leucotricha survives the winter as mycelium in vegetative tissues or in infected flower buds. The primary infection starts when infected buds break dormancy and fungus resumes growth and colonizes developing shoots. Spores growing on infected shoots spread nearby and initiate secondary infections. Also it causes early loss of leaves and stop the growth of diseased branches and as a result, the loss of yield. In heavily infected trees, rust can be seen on fruit surface. Powdery mildew infection usually occurs at relative humidity above 70%, and on days when humidity is low, the infection usually occurs at night or in the early morning hours when the humidity is high. Although the use of effective fungicides can control the disease well but appearance of resistant strains of pathogens to reduce fungicide efficiency in controlling disease and producers' access to effective fungicides from various chemical groups, while helping gardeners to reduce the economic damage caused by the disease, reduces the possibility of pathogen resistance to fungicides. The aim of this study was to determine the efficacy of Boscalid + Pyraclovastrobin (Bellis ® WG38%) (Manufactured by BASF Co.) (With doses of 0.4, 0.7 and 1 ml L-1) compared with Tri-floxystrobin + Fluopyram (Luna Sensation ®) (with a dose of 0.2 ml L-1), Tri-floxystrobin (Flint ® WG50%) (0.2 ml L-1) and Tri-floxystrobin + Teboconazol (Nativo ® WG50%) (With a dose of 0.2 ml L-1) to control apple powdery mildew disease.
    Materials and Methods
    For the experiment, the apple orchard of Golden Smooth cultivar with a history of powdery mildew in Ardabil province was selected. The experiment was carried out in a randomized complete block design (RCBD) with 8 treatments and 4 replications. Control treatments were without any spraying and with water spraying. Treatments were applied at three stages (full green bud stage and followed up at pink flowers stage and 10 days after the 2nd spraying). Ten days after the first symptoms of the disease were observed on the control treatments, samples were taken from the sheets and the percentage of the disease incidence and disease severity percentage were calculated. After calculating the incidence and disease severity of apple powdery mildew for each plot, the corresponding values in SAS statistical software were analyzed and the means of both traits were compared by Duncan's multiple range test at one percent probability level.
    Results and Discussion
    The results of analysis of variance of the data obtained from the evaluation of the leaves of the treated trees showed that the effect of treatments on reducing the percentage of disease severity and disease incidence is statistically significant. The results showed that Bellis ® fungicide with a concentration of 0.1 and 0.7 ml L-1, Luna Sensation ® 0.2 ml L-1, Nativo ® 0.2 ml L-1 and Flint ® with a concentration of 0.2 ml L-1 had a high efficiency of controlling apple powdery mildew disease. The efficacy of new Bellis ® fungicide with concentrations of 1 and 0.7 ml L-1 was 76 and 60 percent, respectively. According to the obtained results, Bliss fungicide with a dose of 0.4 per thousand had poor efficacy in controlling the severity and occurrence of the disease and was not statistically significantly different from the control treatments. The results also showed that there was no significant difference between the control treatments (treatment with water spraying and treatment without spraying).
    Conclusion
    Because both Bellis ® concentrations are effective in controlling the disease, therefore in order to protect the health of the fungicide users, the consumer of sprayed products and the environment as well as reduction in costs, the preferred dose is 0.7 ml L-1.
    Keywords: Apple, Chemical control, Fungicide, Pyraclostrobin + Boscalid, Resistance}
  • حسین کربلائی خیاوی*، محمد رضوی، یعقوب رشیدی دودکش

    عامل بیماری زنگ سیاه گندم (Puccinia graminis f.sp. tritici) یکی از بیماری های مهم گندم در ایران است که خسارت سنگینی را در سال های شیوع بیماری می تواند وارد نماید. در چند سال اخیر نژادی از قارچ عامل بیماری به نام Ug99 و تغییر یافته های آن ظهور یافته است که روی گیاهان حامل اغلب ژن های مقاومت موجود در ارقام تجاری گندم، بیماری زا می باشند. با توجه به این که این ژن ها در منابع مقاومت به  Ug99به طور وسیع در مناطق گندم کاری ایران استفاده می گردد، لازم است وضعیت تغییرات ژنتیکی این قارچ به طور مداوم بررسی شود تا از ارقام مقاوم مناسب استفاده گردد. برای این منظور 56 لاین افتراقی که از کشور کانادا تهیه شده بود، در مزرعه و تحت شرایط طبیعی در استان اردبیل هر لاین در دو ردیف یک متری در فصل پاییز کشت شدند و هر ده روز یک بار پای بوته ها به طریق غرقابی آبیاری شد تا شرایط بهینه برای توسعه بیماری مهیا گردد. مطابق با نتایج، در هر دو سال بیماری به خوبی در خزانه مستقر شد. گیاهان حامل ژن SrMcN حساس ترین ژن نسبت به زنگ سیاه گندم بود و بقیه گیاهان حامل ژن های نیمه مقاوم تا حساس بودند. در سال دوم نیز بیماری بخوبی ظاهر شد. گیاهان حامل ژن های SrMcN، Sr9h و Sr42 حساس ترین ژن ها بودند، اما گیاهان حامل ژن های Sr24 وSr47  مقاوم بودند که برای ایجاد ارقام مقاوم به زنگ سیاه در ایران توصیه می گردند. هم چنین از گیاهان حامل ژن های Sr31،Sr26  ، Sr27 و Sr28 که مقاومت نسبتا خوبی نسبت به زنگ سیاه داشتند می توان در ترکیب با ژن های Sr24 وSr47  در تولید ارقام مقاوم به زنگ سیاه استفاده نمود.

    کلید واژگان: زنگ ساقه, گندم, ژن های مقاومت, پرآزاری}
    H. Karbalaee Khiavi *, M. Razavi, Y. Rashidi Dodkesh
    Background and Objectives

     The stem rust of wheat (Puccinia graminis f.sp. tritici) is one of the most important diseases of wheat in Iran causing severe yield loss in some years in the case of favourable condition for disease epidemic. In the recent years, a new race of stem rust (Ug99) and its new variants have been emerged, which are virulent on most resistance genes, such as Sr31, Sr38, etc., and have potential to spread rapidly and cause severe yield loss. The Ug99 race was first reported in 2009 from Lorestan and Hamadan provinces of Iran.Materials and

    Methods

    Results of a recent study conducted during 2011-2013 in Iran showed virulence on Sr36, Sr38, SrMcN and SrTmp genes and since, these genes have been used widely in genotypes resistant to Ug 99, there is a possibility of breakdown of these genes in Iran. Therefore, genetic variability of pathogen should be continuously investigated and resistance sources should be developed based on this information. For achieving this aim, 56 stem rust differential cultivars/lines obtained from the Cereal Research Center, Manitoba State, in Canada were planted in Ardabil Province, northwestern Iran under natural field conditions. The seeds of each cultivar/line were planted in two rows with 1 m of length and were irrigated every 10 days to promote disease development. Disease severity and type of infection of each cultivar/line were recorded based on the standard protocol at late flowering stage.

    Results and Discussion

    In the first year, the disease was developed only in Ardabil region. The SrMcN gene was the most susceptible gene, however, there was no virulence on Sr5, Sr21, Sr9e, Sr7b, Sr11, Sr6, Sr36, Sr9b, Sr30, Sr9a, Sr9d, Sr24, Sr31, Sr38, Sr8b, Sr9h, Sr12, Sr16, Sr19, Sr20, Sr22, Sr26, Sr27, Sr28, Sr32, Sr37, Sr39, Sr40, Sr41, Sr42, Sr43, Sr44, Sr45, Sr47, Sr50 ,and Sr53 genes. Other genes were moderately susceptible to virulence. In the second year, the disease was also developed.  SrMcN, Sr9h, and Sr42 genes were the most susceptible genes. However, no virulence was observed on Sr24 and Sr47 genes. The genes of Sr31 and Sr36 were resistant and susceptible, respectively. It seems that Sr36 and Sr38 genes have no potential to be used in breeding for achieving resistance against stem rust disease in Iran. However, Sr24 and Sr47 genes, which were resistant in the study area, are recommended to be incorporated in breeding wheat for obtaining resistance against stem rust disease. In addition, Sr31, Sr26, Sr27, and Sr28 genes, which were relatively resistant in most areas, were found to have potential to be combined with Sr24 and Sr47 genes in wheat breeding programs.

    Keywords: stem rust, wheat, Resistance Genes, Pathogenicity}
  • حسین کربلائی خیاوی*، محمد رضوی، یعقوب رشیدی دودکش
    زنگ سیاه یا ساقه گندم با عامل قارچی (Pgt) Puccinia graminis f. sp. tritici یکی از شایع ترین و خسارت زاترین بیماری-های گندم در جهان و ایران به شمار می آید. در شرایط مساعد و تشکیل شدن هرم بیماری، بیمارگر توانایی از بین بردن محصول گندم در مدت زمان کوتاه را دارد. قارچ Pgt به دلیل تکمیل نمودن چرخه جنسی، جهش و هیبریداسیون از تغییر پذیری ژنتیکی بالایی در ساختار جمیعت برخوردار می باشد و هم این امر سبب ایجاد نژادهای جدید (تنوع نژادی) با الگوی بیماری زایی متفاوت می شود. یکی از نژادهای پرآزار و مهم قارچ Pgt که در دهه های اخیر ظاهر شده و خسارت های فراوانی به محصول گندم در سطح جهان تحمیل نموده است، نژاد (Ug99) TTKSK می باشد. این نژاد در داخل کشور نیز شناسایی و گزارش شده است. با این حال مطمین ترین، سالم ترین و مقرون به صرفه ترین روش مدیریت و کنترل این بیماری، استفاده از مقاومت ژنتیکی است. آشنایی دقیق از ساختار ژنتیکی جمعیت بیمارگر (نژادها) و آگاهی از فاکتورهای (ژن های) بیماری زایی نژادهای Pgt در هر منطقه اولین گام و به مشابه نقشه راه برای رسیدن به مقاومت های موثر و پایدار ژنتیکی می-باشد. یکی از راه های بررسی روند تغییر الگوی بیماری زایی نژادها در هر منطقه با رصد فاکتورهای بیماری زایی روی ژنوتیپ های افتراقی زنگ سیاه در خزانه های تله میسر می گردد. بدین منظور در سه سال متوالی (1398-1396) پایش فاکتورهای بیماری زایی نژادهای Pgt و همچنین اثر بخشی ژن های مقاومت موجود در ژنوتیپ های افتراقی بین المللی نسبت به نژادهای Pgt موجود در استان اردبیل، بررسی شدند.
    کلید واژگان: پرآزاری, زنگ سیاه, ژن, واکنش مقاومت, هرم بیماری}
    Hossein Karbalaei Khiavi *, Mohammad Razavi, Yaghoob Rashidi Dodkesh
    Stem or black rust caused by Puccinia graminis f. sp. tritici (Pgt) is one of the most common and harmful wheat diseases in Iran and worldwide. Under favorable conditions and the formation of the disease pyramid, the pathogen can destroy the wheat crops in a short time. Pgt has high genetic variability in the population structure due to the completion of the sexual cycle, which causes the creation of new races (race diversity) with a completely different pathogenicity pattern. TTKSK (Ug99) is one of the most critical race of Pgt that has appeared in recent decades and has caused much damage to wheat crops worldwide. This race had identified and reported in the country. However, the safest and at the same time most cost-effective way to manage and control this disease is to use genetic resistance. Accurate knowledge of the genetic structure of the pathogen population (existing races) in each region and knowledge of the virulence factors (genes) of stem rust races is the first step and similar to the roadmap to achieve effective and stable genetic resistance. One way to study the trend of changing pathogenicity patterns of races in each region is to observe virulence factors on stem rust differential genotypes in a trap nursery. For this purpose, virulence factors of Pgt races and the effectiveness of resistance genes in international differential genotypes investigated for three consecutive years (2017-2020) in the Ardabil province.
    Keywords: Disease Pyramid, gene, Resistance reaction, Stem rust, Virulent}
  • حسین کربلائی خیاوی*، سید یعقوب سید معصومی، عادل پیرایش، حسین خباز جلفایی

    مقدمه :

    سفیدک پودری ناشی از Podosphaera pannosa یکی از بیماری های مهم هلو و شلیل در جهان است. هدف از این پژوهش بررسی واکنش رقم های هلو و شلیل تحت کشت در ایران دربرابر بیماری بود.

    مواد و روش ها

    واکنش رقم های هلوی روبین، ارلی رد، ردتاپ، شاستا، آمسدون، ولوت، انجیری، پاییزه، دیکسی رد، سان کرست و رقم های شلیل ایندپندنس، استارگلد، سانگلد، سانکینگ، گیوتا، شبرنگ کرج، وگا، اوریون، جیوا و وینبرگر نسبت به  بیماری در شرایط آلودگی طبیعی و مایه زنی مصنوعی، در دو آزمایش در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار، در دو سال در ایستگاه تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی مشگین شهر مورد ارزیابی قرار گرفتند.

    یافته ها

    تجزیه واریانس داده های آزمایش ها نشان دادند که بین رقم های هر گیاه اختلاف معنی داری در سطح احتمال 1 درصد وجود دارد. رقم های هلوی انجیری و ردتاپ خیلی مقاوم، ولوت، شاستا و ارلی رد مقاوم، آمسدون، دیکسی رد و روبین نیمه مقاوم، سان کرست حساس و پاییزه خیلی حساس به بیماری بودند. رقم شلیل وینبرگر مقاوم و رقم های ایندپندنس، استارگلد، سانکینگ، گیوتا، شبرنگ کرج، وگا، اوریون و جیوا نیمه مقاوم و سانگلد خیلی حساس به بیماری بودند.

    نتیجه گیری:

     هشتاد درصد رقم های مورد مطالعه هلو خیلی مقاوم تا نیمه مقاوم و 20 درصد حساس و خیلی حساس، 90 درصد رقم های مورد مطالعه شلیل مقاوم تا نیمه مقاوم و 10درصد حساس به بیماری سفیدک پودری هستند. یافته های این پژوهش باید در مدیریت بیماری سفیدک پودری هلو و شلیل مد نظر قرار گیرد.

    کلید واژگان: بیماری, حساس, مقاوم, Podosphaera}
    Hossein Karbalaei Khiavi*, Seyed Yaghob Seyed Masoumi, Adel Pirayesh, Hossein Khabbaz Jolfaei
    Introduction

    Powdery mildew caused by Podosphaera pannosa is one of the most important diseases of peaches and nectarines worldwide, including Iran. The aim of this research was to investigate the response of peaches and nectarines under cultivation in Iran to the disease.

    Materials and Methods

    Reaction of ten peach cultivars vs. Robin, Early Red, Red Top, Shasta, Amesdn, Velvet, Anjiri, Paeizeh, Dixi Red, and Sun Crest, and ten nectarine cultivars vs. Independence, Stargold, Sangold, Sanking, Giuta, Shabrang Karaj, Vega, Orion, Jiova and Veinberger were evaluated for disease in natural and artificial infection conditions in two experiments in a randomized complete block design with three replications over two years at the Meshgin Shahr Agricultural and Natural Resources Research Station.

    Results

    Analysis of variance of experimental data showed that there was a significant difference between cultivars of each plant at a probability level of 1%. Peach cultivars Anjiri and Red top were very resistant, Velvet, Shasta and Early red ‎were resistant; Amesdn, Dixi red and Robin were moderately resistant; Sun ‎crest was susceptible and Paeizeh was in very susceptible. Weinberger nectarine cultivars were resistant and Independence, Stargold, Sanking, Giuta, Shabrang Karaj, Vega, Orion and Jiova cultivars were semi-resistant and Sangold was very susceptible to disease.  

    Conclusion

    Eighty percent of the studied peach cultivars are very resistant to semi-resistant and 20% sensitive and very sensitive, 90% of the studied nectarine cultivars are resistant to semi-resistant and 10% susceptible to powdery mildew. Findings of this research should be considered in the management of peach and nectarine powdery mildew.

    Keywords: Diease, Resistant, Sensitive, Podosphaera}
  • حسین خباز جلفایی*، حسین کربلایی خیاوی، کاووس کشاورز، عباسعلی روانلو

    بیماری لکه سیاه یکی از مهمترین بیماری های سیب در دنیا است که گستردگی و خسارت بالای این بیماری مدیریت شیمیایی آن را اجتناب ناپذیر می کند. در بررسی حاضر کارآیی قارچ کش مایکلوبوتانیل (آتیس ® WP 40%) در مقایسه با قارچ کش های رایج شامل کاپتان (کاپتان® WP 50%)، تری فلوکسی استروبین (فلینتWG 50 % ® )، تری فلوکسی استروبین + تبوکونازول (ناتیوو ® WG 50%) تری فلوکسی استروبین + فلوپیرام (لوناسنسیشن500SC ® ) در کنترل بیماری لکه سیاه سیب مورد ارزیابی قرار گرفت. آزمایش ها در استان های اردبیل (اردبیل) و کهگیلویه و بویراحمد (یاسوج) در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 9 تیمار و هر تیمار شامل 4 تکرار اجرا شد. تیمارها شامل آتیس با دوزهای 142/0، 228/0 و 314/0 در هزار، فلینت 2/0 در هزار، ناتیوو 2/0 در هزار، لوناسنسیشن 4/0 در هزار، کاپتان 3 در هزار و شاهدها (با آب پاشی و بدون آب پاشی) بودند. سمپاشی ها در سه نوبت، مرحله اول در زمان تورم جوانه های برگی، نوبت دوم پس از ریزش گلبرگ ها و نوبت سوم  14 روز بعد از سمپاشی دوم انجام شد. درصد وقوع بیماری و درصد شدت بیماری در دو استان محاسبه و تجزیه واریانس انجام شد. مقایسه میانگین ها با آزمون چند دامنه ای دانکن در سطح احتمال پنج درصد صورت گرفت. نتایج نشان داد که تیمارهای قارچ کش با هر دو تیمار شاهد اختلاف معنی دار دارند. بررسی نتایج دو استان نشان داد که قارچ کش آتیس 314/0 در هزار و 228/0 در هزار در یاسوج به ترتیب 97 و 88 درصد و در اردبیل 62 و 55 درصد کارآیی داشت. کارآیی لوناسنسیشن با غلظت 4/0 در هزار و ناتیوو 2/0 در هزار نیز در یاسوج 90 و 86 درصد و در اردبیل 64 و 62 درصد بود. بنابراین قارچ کش های آتیس® با دوزهای 314/0 و 228/0 در هزار، لوناسنسیشن® 4/0 در هزار و ناتیوو® 2/0 در هزار از کارآیی بهتری نسبت به سایر تیمارها برخوردار بودند.

    کلید واژگان: سیب درختی, کنترل شیمیایی, لکه سیاه, مقاومت}
    H .Khabaz Jolfaee *, H. Karbalaee Khiavi, K. Keshavarz, A. A. Ravanloo

    Apple scab disease is one of the most important diseases of apple worldwide. Due to its high injury levels use of chemical pesticides for its management is inevitable. In the present study, the efficacy of myclobutanil (Atis®) in comparison with common fungicides including Captan (Captan© WP 50%), Trifloxystrobin(Flint© WG 50%), Trifloxystrobin + Tebuconazole (Nativo© WG 50%), Trifloxystrobin + Fluopyram (Luna Sensation© 500SC) was evaluated against apple scab disease. The experiment was carried out in a Randomized Complete Block Design with 9 treatments and 4 replications in Kohgiloyeh and Boyerahmad (yasuj) and Ardabil (Ardabil) provinces. Treatments included 0.142, 0.228 and 0.314 ml L-1 of  Atis®, 0.2 ml L-1 of Flint®, 0.2 ml L-1 of Nativo® , 0.4 ml L-1 of Luna Sensation®, 3 g L-1 of Captan®, and controls (without any spraying and with water spraying). Treatments were applied at three stages (silver tip stage which followed up at the end of flowering stage and 14 days after the 2nd spraying). The incidence, severity of the disease and mean comparisons were calculated and analyzed. Results show that fungicides treatments were significantly different from both control treatments. The results of the experiments in both locations show the efficacy of Atis at the rate of 0.314 and 0.228 ml L-1 in Yasuj was 97% and 88% and in Ardabil it was 62% and 55% respectively. Similarly, the efficacies of Luna Sensation at the rate of 0.4 ml L-1 and Nativo at the rate of 0.2 ml L-1 were 90% and 86% in Yasuj and 64% and 55% in Ardabil respectively. In conclusion, Atis at the rates of 0.314 and 0.228 ml L-1, Luna Sensation at the rate of 0.4 ml L-1 and Nativo at the rate of 0.2 ml L-1 had the highest efficacy against the apple scab disease.

    Keywords: Apple, Chemical control, scab, resistance}
  • مسعود اربابی*، غلامعلی اکبرزاده شوکت، حسین کربلائی خیاوی، محمدسعید امامی، هاشم کمالی، مجتبی خانی

    بیشتر تقاضای ثبت کنه کش های جدید برای کنترل کنه های آفت درختان سیب در کشور انجام می شود. درباره تاثیر غلظت های 2/0 و 3/0 میلی لیتر/لیترکنه کش فلومایت (flufenzin®200 SC) علیه کنه های آفت درختان سیب در استانهای اردیبل،آذربایجان غربی، خراسان رضوی و اصفهان مطالعه ای درسال 1393 انجام شد. از کنه کش های بیفنازیت، اسپیرودیکلوفن، فن پیروکسی میت، فن پروپاترین و 5/1 درصد مایع ظرفشویی/ لیتر برای مقایسه تیمارها استفاده شد. از اواخر اردیبهشت اقدام به نمونه برداری هفتگی شد و با مشاهده حداقل میانگین 5 کنه فعال در30% نمونه برگها، محلولپاشی تیمارها بطور همزمان در هرمنطقه و صبح زود انجام شد. کارایی هر تیمار با جمع آوری تصادفی تعداد 40 نمونه برگ از درختان سیب و شمارش جمعیت فعال کنه درهر دو سطح برگ در فواصل زمانی یک روز قبل و3، 7، 14و21 روز در طرح آماری بلوک های کامل تصادفی با 4 تکرار صورت گرفت. بیشترین تلفات کنه قرمز اروپایی برای غلظت 2/0 درهزار فلوفنزین برای نوبت های3 و 7 روز بعد به ترتیب 45/92 % و 82/95 % در اردیبل ثبت شد و در نوبت 21 روز بعد با کاهش به 79/55 % رسید. بالاترین تلفات کنه از تاثیر غلظت 3/0 در هزار فلوفنزین به ترتیب 47/86 % و 31/81 % در نوبت های 14 و 21 روز بعد در مشهد ملاحظه گردید. تلفات کنه تارتن دو نقطه ای از تاثیر غلظت 3/0 در هزار فلوفنزین از نوبت 3 الی 21 روز بعد بین 07/66 % تا 17/72 % در اصفهان به ثبت رسید. بیشترین تلفات کنه در میان کنه کش های مجاز، برای اسپیرودیکلوفن ثبت شد. با اینحال کارایی تمامی آنها در مقایسه با سوابق کارایی آنها در شروع استفاده در این مناطق روند کاهشی نشان می دهد. از محلولپاشی 480 گرم ماده موثر فلوفنزین در هکتار و در شروع فعالیت کنه های آفت درختان می توان کنترل لازم را تامین نمود.

    کلید واژگان: فلومایت, غلظت, کنه درختان سیب, کنترل}
    Masoud Arbabi *, Gholam Ali Akabarzadeh-Shokat, Hussein Karbalaei Khiavi, Mohammad Saeid Imami, Hashem Kamali, Mojtaba Khani

    Most of new acaricides evaluation were demanded against apple mite pest’s orchards in Iran. Effects of flufenzin 200 SC doses (0.2 and 0.3ml/lit) against Panonychus ulmi and Tetranychus urticae in apple orchards of Ardebil, West Azerbaijan, Khorasan Razavi and in Esfahan provinces were investigated during 2014 respectively. Other registered acaricides such as Spirodiclofen 240 SC, bifenazate 24% SC, fenpropathrin 10% EC, fenproximate 5% SC along with1.5% liquid detergent soap, water sprayed in control treatment were used in this study. Random apple leaves sampling at weekly interval followed from middle month of May and by observing mean 5 active mite stages on 30% of the collected leaves, treatments carried out at early morning hours. Efficiency of each treat done by random 40 leaves from middle part of apple trees collected at interval of one day before and 3,7,14, 21 days after treatment respectively. Mean mortality% analysis done by SAS software and ranked them according Duncan method. The higher P. ulmi mortality% by 0.2 ml/l of flufenzin dose treat recorded 92.45% and 95.82% at 3rd and 7th days after in Ardebil and reduced to 55.79% at 21st day respectively. Maximum P. ulmi mortality% caused by 0.3 ml/l of flufenzin dose recorded 86.47% and 81.79% at 14th and 21th days after in Mashhad area and on T. urticae observed between 66.07% to 72.17% during 3rd to 21st days after treatment in Esfahan. Highest mite pest control among registered acaricidal received for spirodiclofen acaricide and effects of all of them in comparison to earliest record found in reduction. Results indicated that by 480 g a.i. of flufenzin spraying in hectare under low mite pest incidence effective control in apple orchard expected.

    Keywords: Flufenzin, Dose, Apple mite pests, Control}
  • مسعود اربابی*، غلامعلی اکبرزاده شوکت، حسین کربلائی خیاوی، محمدسعید امامی، هاشم کمالی، حسین فرازمند

    تاثیر غلظت های 3، 4 و 5 % پودرکایولین (Kaolin) علیه کنه قرمز اروپایی درختان سیب در چهار استان در مقایسه با کارایی کنه کش های اسپیرودایکلوفن 240 اس سی، بیفنازیت، 24% اس سی، فن پیروکسی میت 5% اس سی، فن پروپاترین10% ای سی، 5/1 درصد مایع ظرفشویی و در تیمار شاهد از آب شویی برای مطالعه استفاده گردید. از هر تیمار40 نمونه برگ تصادفی در فواصل یک روز قبل و 3، 7، 14 و 21 روز بعد از قسمت های میانی هر درخت جمع آوری و جمعیت زنده پس از تبدیل به درصد تلفات تجزیه آماری شدند. قبل از محلول پاشی تیمارها حداکثر میانگین جمعیت کنه به ترتیب 28/0 ±60/11، 29/1±52/13، 32/0±085/11، 15/0±75/4 کنه برای ارومیه، اصفهان، اردیبل، مشهد و درصد آلودگی نمونه برگ ها بین 65 الی80% ملاحظه شد. بیشترین تلفات کنه از تاثیر غلظت 5% کایولین تا 7 روز بعد به ترتیب 97/75% و 80/78% برای ارومیه و اردبیل، تا 14روز بعد تلفات کنه 68/66% و 23/75% برای مناطق اصفهان و مشهد ثبت شد. تاثیر غلظت های کایولین در نوبت 21 روز بعد با شیب کاهش در چهار استان همراه شد. از غلظت 5 درصد کایولین در شروع فعالیت جمعیت کنه قرمز اروپایی روی درختان سیب در یک فصل رزاعی و برای یک نوبت می توان محلول پاشی نمود.

    کلید واژگان: ماده معدنی, غلظت, کنه افت, درختان سیب, کنترل}
    M. Arbabi*, Gh.A. Akbarzadeh Shokat, H. Karbalaei Khiavi, M.S. Imami, H. Kamali, H. Farazmand
    Introduction

    European red mite (Panonychus ulmi (Koch)) and two-spotted spider mite (Tetranychus urticae Koch) are the two major pests of deciduous trees and most of the acaricides used in the control of them in apple orchards of Iran. The early of these two mite damages on leaf chlorophyll contents caused plant retardation, reduce fruit size and quality in apple production. Extensive mite pest damages during the middle of spring and summer months not only caused complete leaves shedding but side effects of this unusual condition imposed shortages of nutritional on vigorously of infested apple trees in next year on apple production also. Most of the new acaricides introduced and registered here in the last two decades demanded and evaluated against apple mite pests. Reduce the hazardous risk of synthetic acaricides application, so many efforts since 1995 undertaken since 1995 for sustainable mite pest’s management and keeping environmental and natural enemies safer in apple orchards. Evaluation of organic pesticides in developed countries in control of apple pests received more attention mostly to overcome spider mite pest damages in the world. In Iran, the only sulfur powder was tested in 1954 against citrus russet mite and no other mineral as an acaricide tested on apple mite pests in Iran. In this study, for the first time, the effect of Kaolin doses investigated on active stages of European red mite in four major apple growing orchards of Iran. Concerned literature survey indicated that this the first in depended kaolin effects report from Iran.

    Material and Methods

    Different kaolin doses (3, 4 and 5%) against Panonychus ulmi infested apple orchards during investigated 2014. Effect of this pesticide was compared with registered acaricides such as Envidor (spirodiclofen 240 SC), floramite (bifenazate 24% SC), Danitol (fenpropathrin 10% EC), Ortus (fenpyroximate 5% SC), 1.5% detergent dishwashing along with water sprayed on apple trees as in uncontrolled treatment. Experiments conducted in different provinces of Iran (West Azerbaijan, Esfahan, Ardebil and Khorasan Razavi provinces during 2014). Treatment effectiveness was determined by random 40 apple leaves collected at the interval of one day before and 3, 7, 14 and 21 days after treatments. Active mite stages on the upper side of the apple leaf counted with the help of a stereomicroscope. Collected alive mite raw data from each treatment at different interval times, converted into morality% by Henderson-Tilton formula. Mean mortality% analysis variance done with SAS software. Grouping and ranking effects of each treatment carried out by DUNCAN methods.

    Results and Discussion

    Mite mean density before treatments on apple leaves among treatments found varied during 2014 in different provinces. The highest mean of mite out of 40 leaves before treatments in West Azerbaijan, Esfahan, Ardebil and Khorasan Razavi provinces recorded 11.60±0.28, 13.52±1.29, 11.85±0.32 and 4.75±0.15 respectively with total apple leaves infestation of 65 to 80% in all provinces. Lower doses (3 and 4%) of kaolin pesticides in the control of mite pests in all experimental stations except in Ardebil observed very weakly and less than 50% up to 14 days after. The highest mite mortality% time up to 7 days after treatments for 5% kaolin dose recorded 75.97% and 78.70 up to 7 days in Oromia and Ardebil and up to 14 days after observed 66.68%, 75.23% in Esfahan and Khorasan Razavi provinces respectively. A sharp reduction in apple mite pest control recorded at 21 days sampling interval for kaolin 5%. All kaolin doses sprayed on apple trees found without phytotoxicity during the hot and dried period of sampling time in all places. Expected control with 5% kaolin application at the early stages of P. ulmi activity for a once during the growing season is possible.

    Conclusion

    Application 5% kaolin at the lower incidence of Panonychus ulmi for once during the growing season in apple orchards recommended.

    Keywords: Mineral pesticide, Dose, Mite pest, Apple orchard, Control}
  • رسول فخاری، احمد توبه، محمدتقی آل ابراهیم*، محمد مهدی زاده، حسین کربلائی خیاوی

    به منظور بررسی تاثیر کنترل علف های هرز با علف کش های رایج، بر عملکرد و اجزای عملکرد سویای رقم ویلیامز در کشت دوم، آزمایشی در سال 1395-1396، در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان اردبیل (مغان)، به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار به اجرا در آمد. تیمارها شامل علف کش های اتال فلورالین، ایمازاتاپیر، تری فلورالین، متری بوزین، بنتازون و آلاکلر به همراه شاهد وجین دستی و شاهد بدون کنترل بودند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که تیمارهای مورد استفاده از نظر درصد تاثیر علف کش ، تراکم و وزن خشک کل علف های هرز با یکدیگر اختلاف معنی داری داشتند. نتایج نشان داد یک ماه پس از سمپاشی، علف کش های تری فلورالین و اتال فلورالین نسبت به بقیه تیمارها، بیشترین تاثیر گیاه سوزی را بر علف های هرز داشت اما با گذشت دو ماه پس از سمپاشی، بقیه تیمارها نیز تاثیر خود را نشان دادند و همه تیمارهای علف کشی در یک گروه قرار گرفتند. در این مطالعه، همه علف کش های مورد استفاده، تراکم و وزن خشک کل علف های هرز را  نسبت به شاهد بدون کنترل، به طور معنی داری کاهش دادند اما اثر آن ها، کمتر از تیمار وجین دستی بود. تاثیر کاربرد تیمارهای آزمایش برای صفات تعداد غلاف در بوته، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه و درصد پروتئین دانه سویا معنی دار شد ولی برای صفات ارتفاع بوته، طول دوره رشد، شاخص کلروفیل، وزن هزار دانه و درصد روغن دانه، اختلاف آماری بین تیمارها وجود نداشت. بیشترین تعداد غلاف در بوته (92/333) و عملکرد دانه (2792 کیلوگرم بر هکتار)، از تیمار وجین دستی به دست آمد. در بین تیمارهای علف کشی، اتال فلورالین با عملکرد دانه 1896 کیلوگرم بر هکتار، بیشترین عملکرد دانه را داشت. به طور کلی و براساس معیارهای مورد ارزیابی (تراکم و زیست توده علف های هرز و ارزیابی چشمی اثرات گیاه سوزی علف کش ها)، استفاده از علف کش اتال فلورالین به مقدار دو لیتر در هکتار، برای کنترل علف های هرز مزارع سویا توصیه می شود.

    کلید واژگان: اتال فلورالین, ایمازاتاپیر, درصد پروتئین دانه, عملکرد دانه}
    Rasoul Fakhari, Ahmad Tobeh, Mohammad Taghi Alebrahim *, mohammad mehdizadeh, Hossein Karbalaee

    An experiment was conducted to evaluate the effect of different common herbicides on soybean yield and yield components. Experiment was carried out using a randomized complete block design (RCBD) with three replications at the Agricultural and Natural Resources Research Center of Moghan, Ardebil, Iran during 2017-2018. Treatments were the application of ethalfluralin, imazethapyr, trifluralin, metribuzin, bentazone, and alacolor herbicides and with and without hand weeding control. The results of variance analysis showed that the treatments had significant differences in herbicide efficiency, weed density and total dry weight. One month after herbicides spraying, trifluralin and ethalfluralin had the highest effect on the weed control; however, two months after herbicides spraying, all other treatments also showed their control effects and all herbicides were located in same statistical group. In this study, all herbicides treatments significantly reduced the density and dry weight of weeds compared to control; however, their effect was less than hand weeding. The number of pods per plant, biological and grain yield and soybean protein content percentage were significantly affected by all treatments; however, the other traits including plant height, growth period, chlorophyll index, 1000-seed weight, and grain oil percentage were not significantly different. The highest number of pods per plant (333.92) and grain yield (2792 kg/ha) were obtained in hand weeding treatment. Among the herbicides treatments, the application of ethalfluralin had the highest seed yield (1896 kg.ha-1</sup>). Generally, based on the results of this study, application of 2 L.ha-1</sup> ethalfluralin could be recommended for effective weed control in soybean production systems.

    Keywords: ethalfluralin, Grain yield, imazethapyr, grain protein percentage}
  • جاوید عمارت پرداز، سجاد محرم نژاد *، جابر پناهنده، مسعود چمنی، محمدرضا زاده اسفهلان، حسین کربلایی خیاوی

    گل راعی (Hypericum perforatum L.) یک گیاه علفی دائمی با متابولیت هائی مانند هیپریسین، سودوهیپریسین و هیپرفورین، بطور گسترده برای درمان افسردگی مورد استفاده قرار می گیرد. به منظور ارزیابی شدت نور (سه سطح نوری شامل شدت نور کامل، 75 درصد و 50 درصد) روی ارتفاع بوته، تعداد روزنه برگی، غلظت کلروفیل، فتوسنتز، تعداد غده برگی، وزن تر و خشک گل راعی و تولید هیپریسین کل آن در رقم توپاز و اکوتیپ میشو در سیستم هیدروپونیک با بستر ماسه ای، آزمایشی بصورت کرت های خرد شده در قالب بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در گلخانه دانشگاه تبریز در سال 1396 اجرا شد. میزان غلظت کلروفیل و هیپریسین کل گل راعی با استفاده از دستگاه اسپکتروفتومتری اندازه گیری شد. نتایج حاصل نشان داد که اثر تیمار نوری روی صفات وزن تر و خشک بوته ، ارتفاع، تعداد غده برگی ، کلروفیلa ، کلروفیل b ، روزنه برگی، فتوسنتز و میزان هیپریسین کل در بین رقم توپاز و اکوتیپ میشو اختلاف معنی دار بود. بیشترین وزن تر و خشک، تعداد غده برگی، فتوسنتز و هیپریسین کل مربوط به تیمار نوری کامل (100 درصد) بود. همچنین بیشترین میزان ارتفاع بوته، کلروفیل aو کلروفیل b مربوط به تیمار 50 درصد نور بود. در تمام صفات اندازه گیری شده رقم توپاز نسبت به اکوتیپ میشو برتری نشان داد. براساس نتایج حاصل می توان با مدیریت مناسب شدت نور میزان هیپریسین گل راعی را افزایش داد.

    کلید واژگان: غده برگی, غلظت کلروفیل, متابولیت, هیپریسین}
    Javid Emarat, pardaz, Sajjad Moharramnejad *, Jaber Panahandeh, Masoud Chamani, Mohammad Reza Zadeh Esfahlan, Hossein Karbalaei Khiavi

    Hypericum perforatum L. (St. John's wort) is a perennial herb which contains precious metabolites such as hypericin, pseudo-hypericin and hyporforin widely used in the treatment of mild to moderate depression.  In order to evaluate light density (three levels including full light condition, 75% and 50% of full light intensities) on plant height, gland number per leaf, stomata number, chlorophyll content, fresh and dry weight, as well as hypericin production of Topaz cultivar and Mishu ecotype of H. perforatum under hydroponic conditions in the greenhouse, an experiment was carried out as split plots based on randomized complete blocks design with three replications at the University of Tabriz in 2017. The chlorophyll and hypericin contents were used by spectrophotometry. The results showed that the light density significantly affected on fresh and dry weight, plant height, gland number per leaf, chlorophylls a and b, photosynthesis and total hypericin content in the H. perforatum. The highest fresh and dry weight, gland number per leaf, stomata number, photosynthesis and total hypericin content were belonged to the full light conditions (100% light). The highest plant height, chlorophyll a and b were belonged to the 50% of prevalent light intensity. The results indicated that Topaz cultivar is better than Mishu ecotype. In conclusion, increasing hypericin content in Hypericum perforatum by managing of light intensity is possible

    Keywords: Chlorophyll content, Hypericin, Leaf gland, Metabolite}
  • فرهاد باغبانی، سجاد محرمی نژاد*، رامین لطفی، علی بنده حق، حسین کربلایی خیاوی

    چکیده به منظور بررسی اثر قارچ Fusarium verticillioides بر عملکرد دانه، فعالیت آنزیم کاتالاز و عملکرد کوانتومی لاین های ذرت، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه ی بلوک های کامل تصادفی با پنج تکرار طی سال زراعی 1396 در دانشگاه پیام نور واحد ممقان اجرا شد. عامل اول دو لاین ذرت (MO17 و B73) و عامل دوم تیمار F. verticillioides در دو سطح (شاهد و آلودگی) بودند. نتایج نشان داد عملکرد دانه ی لاین های ذرت تحت تنش بیماری فوزاریوم بطور معنی دار کاهش و فعالیت آنزیم کاتالاز افزایش یافت. همچنین فلورسانس حداقل (Fo) در لاین MO17 کاهش و در مقابل Fo در لاین B73 افزایش پیدا نمود. کارایی کمپلکس تجزیه آب در فتوسیستم II (Fv/Fo) در لاین B73 افزایش و در لاین MO17 کاهش نشان داد. هر چند میزان فلورسانس حداکثر (FM) در هر دو لاین کاسته شد. انرژی لازم برای بسته شدن مراکز واکنشی (SM) و تعداد دفعات اکسیداسیون و احیاء اولین پذیرنده ی الکترون (QA) تا مرحله ی فلورسانس حداکثر (FM) در لاین MO17 افزایش و در لاین B73 کاهش یافت. یافته های این مطالعه مشخص نمود که استفاده از میزان فلورسانس کلروفیل a یک روش سریع و غیر تخریبی برای ارزیابی واکنش ذرت به آسیب حاصل از قارچ فوزاریم می تواند باشد.

    کلید واژگان: آنزیم آنتی اکسیدان, برگ ذرت, تنش زیستی, عملکرد, فلورسانس کلروفیل}
    Farhad Bagheban, Sajad Mohraminajad *, Ramin Lotfi, Ali Bandehhagh, Hosien Karbalaei

    Abstract In order to evaluate the effect of Fusarium verticillioides on seed yield, catalase (CAT) activity on polyacrylamide gel and quantum yield of maize line, a factorial experiment based on randomized complete block design with five replications during 2017 growing season at the Payame Noor University, Mamaghan branch was performed. The experimental factors were two maize lines (B73 and MO17) and two levels of F. verticillioides (control and fusarium contamination). The results indicated that Fusarium verticillioides reduced seed yield, but enhanced CAT acivity in two maize lines. Further more, minimum fluorescence (Fo) in MO17 decreased, and increased in B73. Water splitting complex at donor side of PSII (FV/Fo) in B73 was increased, but was decreased in MO17. The level of maximum fluorescence (FM) in both line decreased. The energy necessary for closing reaction centers in PSII (Sm) and number of the QA reduction during fluorescence from Fo until FM (N) in MO17 were increased, but were decreased in B73. The results of this study revealed++ using from the chlorophyll a fluorescence can be a rapid and non-destructive method for evaluation of the maize reactions to injures caused by fusarium fungi infections.

    Keywords: Antioxidant enzyme, Biotic stress, Chlorophyll fluorescence, Maize leaf, Yield}
  • لاله ابراهیمی*، زهرا تنهامعافی، حسین کربلایی خیاوی، قربان دیده باز مغانلو، یحیی آذرمی، رئوف زمانی
    مقدمه

    نماتدهای سیستی، گونه های Heterodera  از نماتدهای مهم انگل غلات هستند. نماتدهای سیستی، گونه های Globodera ، نیز از خطرناکترین آفت های سیب زمینی در جهان هستند. پایش مداوم این نماتدها برای پیشگیری از بروز خسارت آنها  ضروری است. این پژوهش برای  تعیین پراکنش و تراکم این نماتدها در استان اردبیل در شمال غربی ایران، که در آن  سیب زمینی در تناوب با غلات کشت می شود، انجام شد.

    مواد و روش ها

      یک صدودو نمونه خاک مزرعه های سیب زمینی حومه شهر های اردبیل، نیر و نمین در سال اول و 116 نمونه خاک مزرعه هایی که در تناوب با سیب زمینی زیرکشت گندم بودند، در سال دوم جمع آوری شدند. نمونه ها به آزمایشگاه منتقل و از نظر وجود نماتدهای سیستی پژوهش شدند. پس از جداسازی سیست ها، شناسایی گونه براساس مشخصات مرفولوژی و مرفومتری سیست و لاروها انجام گردید.

    یافته ها

    پژوهش نمونه های جمع آوری شده در هر دو سال نشان دهنده وجود نماتد سیستی غلات در بعضی نمونه ها بود، ولی نماتدهای سیستی سیب زمینی در هیچ یک از نمونه ها مشاهد نگردیدند. جمع بندی داده های ریخت شناسی و ریخت سنجی سیست های غلات جداسازی شده و مقایسه آن ها با کلیدهای معتبرشناسایی، منجر به تشخیص گونه Heterodera filipjevi گردید. میانگین سیست های دارای تخم و لارو در خاک های نمونه برداری شده در سال اول 76/0 و در سال دوم 11/0 در 100 گرم خاک بود. مزرعه های گندم حومه اردبیل بیشترین و مزرعه های حومه نیر کمترین درصد آلودگی به نماتد سیستی غلات داشتند.

    نتیجه گیری

    یافته های این پژوهش نشان دهنده آلودگی بعضی مزرعه های گندم استان به نماتد  H. filipjevi  و عدم آلودگی مزرعه های سیب زمینی به نماتدهای سیستی بود.

    کلید واژگان: Globodera, Heterodera, سیب زمینی, گندم}
    Laleh Ebrahimi*, Zahra Tanhamaafi, Hossein Karbalaei KHIAVI, Gorban Didehbaz MOGHANLO, Yahya Azarmi, Rauf Zamani
    Introduction

    Cereal cyst nematodes (CCN), Heterodera species, are important parasitic nematodes of cereal. Potato cyst nematodes (PCN), Globodera species, are also serious pests of potato world-wide. Continuous monitoring of these nematodes is necessary to prevent their damage to their host plants. This study was conducted to determine the distribution and density of these nematodes in Ardabil province, northwest of Iran, where potatoes are planted in rotation with cereals.

    Materials and Methods

    One hundred and two soil samples were collected from potato fields in the suburbs of Ardebil, Nair and Namin cities in the first year, and 116 soil samples were collected from the wheat fields that were cultivated in the rotation with potato in the second year. The samples were transferred to the laboratory and examined for cyst nematodes. After isolating the cysts, identification of the species was performed based on morphological and morphometrical characteristics of the cysts and the second stage larvae.

    Results

    Examination of the collected samples in both of two years indicated the presence of CCN in some soil samples, but PCN were not observed in none of the soil samples. The morphological and morphometrical data of isolated cereal cysts and comparison with valid identification keys led to the identification of Heterodera filipjevi. Mean numbers of the cysts with eggs and larvae in those samples that were collected in the first and second year were respectively 0.76 and 0.11 in 100 g of the soil. Wheat fields of Ardebil had the highest and fields of Nair had the least number of cyst nematode.  

    Conclusions

    The results of this study showed that some of the wheat fields in the province were infected with H. filipjevi and potato fields were not infected with any cyst nematode.

    Keywords: Globodera, Heterodera, Potato, Wheat}
  • افشار آزادبخت *، محمد تقی آل ابراهیم، حمیدرضا محمد دوست چمن آباد، اکبر قویدل، حسین کربلایی خیاوی
    این آزمایش به منظور بررسی تعیین الگوی رویش علف های هرز مزرعه سیب زمینی در سال زراعی 1394-1393 در دو ایستگاه تحقیقات کشاورزی آلاروق و سامیان در اردبیل انجام شد. هر هفته بعد از کاشت سیب-زمینی، علف های هرز سبز شده در واحد های نمونه گیری تثبیت شده در داخل کرت ها، برای شمارش و تفکیک به آزمایشگاه منتقل شدند. بر اساس نتایج به دست آمده از این تحقیق علف های هرز نمونه برداری شده شامل ده گونه از هفت تیره بودند. بیشترین میزان رویش و سبز شدن علف های هرز به طور متوسط در دو تا چهار هفته پس از کاشت سیب زمینی یعنی پس از دریافت 137 تا 329 درجه-روز رشد توسط سیب زمینی برای ایستگاه سامیان و 105 تا 254 درجه-روز رشد برای ایستگاه آلاروق رخ داد. بیشترین میزان تراکم علف های هرز در هر دو ایستگاه آلاروق و سامیان به گونه تاج خروس تعلق داشت، پس از تاج خروس در ایستگاه سامیان خردل وحشی بیشترین تراکم را در مقایسه با سایر علف های هرز به خود اختصاص داد. علف هرز سلمه تره نیز همانند تاج خروس در هفته سوم پس از کاشت سیب زمینی بیشترین میزان رویش و تراکم را به خود اختصاص داد و از هفته سوم به بعد رویش این گونه رو به کاهش گذاشت. علف هرز چسبک نیز در هر دو ایستگاه مورد مطالعه در هفته های سوم تا چهارم معادل دریافت 233 تا 329 درجه-روز رشد برای ایستگاه سامیان و 177 تا 254 درجه-روز رشد برای ایستگاه آلاروق بیشترین تراکم را داشت، اما علف هرز چند ساله پیچک رویش و بروز خود را تقریبا در کل طول دوره حفظ نمود...
    کلید واژگان: الگوی سبز شدن, تراکم, درجه-روز رشد, سیب زمینی, علف هرز}
    Afshar Azadbakht *, Hamid Reza Mohammadduost Chamanabad, Akbar Ghavidel
    The present experiment in order to determine the pattern of weed emergence in potatoes was conducted in 2014- 2015 at two places in agricultural research stations Alarogh and Samian in the city of Ardabil- Iran. Each week after potatoes planting emergence weeds in the constant sampling units inside the plots were transported to the laboratory in order to count and separation based on the results of this research, sampled weeds included 10 species and 7 families the highest germination and emergence of weeds occurred on average in 2-4 weeks after potatoes planting that's mean after receiving the 137 to 329 degree-days growth By potato in Samian station and 105 to 254 degree day in Alarogh station but the highest weed density in both stations Alarogh and Samian belonging to the species of Amaranth and after the amaranth in Samian station the highest density belong to the mustard compared to other weeds but also in this test, like amaranth, the lambs quarters in the third week belongs to the highest germination and density and declined from the third week onwards germination of this species. Green foxtail weed density in both studied stations had the highest rates in the third and fourth weeks equivalent to receiving the 233 to 329 degree day for Samian station and 177 to 254 degree day for Alarogh station but perennial weeds, field bindweed maintaining an emergence almost in the entire period...
    Keywords: Density, Emergence pattern, Grow degree day, Potato, weed}
  • حسین کربلایی خیاوی، سیدیعقوب سیدمعصومی، رمضان گنجه، عادل پیرایش، غلامعلی امامی، حسین خبازجلفایی
    به منظور ارزیابی 25 رقم هلو نسبت به بیماری سفیدک پودری هلو، تحقیقی براساس طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار به مدت دو سال (1393 و 1394) در ایستگاه تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی مشگین شهر در شرایط آلودگی طبیعی انجام شد. ارقام شامل روبین، رد هاون، ارلی رد، اسپرینگ کرست، وزویو، رد تاپ، جی. اچ. هیل، شاستا، ارلی گلو، آمسدون، لورینگ، اسپرینگ تایم، ولوت، سودانل، سوندانس، انجیری، حاج کاظمی، پائیزه، آلبرتا، بابی گلد7، دکسی رد، رد اسکین، سبز مشهد، سانکرست و جولای آلبرتا بودند. تجزیه واریانس مرکب صفت درصد شدت بیماریسفیدک پودری هلو نشان داد که بین ارقام اختلاف معنی داری در سطح احتمال 1 درصد وجود دارد. براساس نتایج مقایسه میانگین ارقام رد هاون، انجیری، ارلی گلو، جی. اچ. هیل، لورینگ، رد تاپ، جولای آلبرتا، ولوت، اسپرینگ کرست، رد اکسین، شاستا، ارلی رد، سوندانس و آلبرتا دارای میانگین شدت بیماری کمتری نسبت به بقیه ارقام بودند. براساس نتایج بدست آمده از تجزیه کلاستر، ارقام ارلی گلو، جی. اچ. هیل، رد هاون، انجیری، لورینگ و ردتاپ به عنوان گروه خیلی مقاوم و ارقام جولای آلبرتا، وزویو، آلبرتا، اسپرینگ کرست، ولوت، شاستا، ارلی رد، رد اکسین به عنوان گروه مقاوم به بیماری شناخته شدند.
    کلید واژگان: رقم, سفیدک هلو, مقاومت ژنتیکی, Sphaerotheca pannosa}
    H. Karbalaei Khiavi, S. Y. Seyed Masoumi, R. Ghangeh, A. Pirayesh, Gh. Emami, H. Khabbaz Jolfaei
    In order to evaluate 25 peach varietiesagainst powdery mildew an experiment was conducted in randomized complete block design with three replications under natural infection condition in the Meshginshahr Agriculture and Natural Resources Research Station during 2014 and 2015. The peach varietieswere consist of Robin, Red haven, Early red, Spring crest, Vesevio, Red top, J.H. Hale, Shasta, Early glo, Amesdn, Loring, Spring time, Velvet, Sudanell, sundance, Anjiri, Haj Kazemi, Paeizeh, Elberta, Baby gold7, Dixi red, Red skin, Sabz-e- Mashhad, Sun crest and July Elberta. Combined analysis of variance showed that disease severity of powdery mildew among varieties was significantly different at the 1% probability level. Based on mean comparisons, varietiesRed haven, Anjiri, Early glo, J. H. Hale, Loring, Red top, July Elberta, Velvet, Spring crest, Red skin, Shasta, Early red, Sudanell and Elberta had lower mean disease severity of powdery mildew on leaves compared to other varieties. Based on cluster analysis, varietiesEarly glo, J. H. Hale, Red haven, Anjiri, Loring and Red top were classified as very resistant and July Elberta, Vesevio, Elberta, Spring crest, Velvet, Shasta, Early red and Red skin as resistant varietiesto causal agent of peach powdery mildew.
    Keywords: Genetic resistance, Genotype, Peach powdery mildew, Sphaerotheca pannosa}
  • حسین کربلایی خیاوی، سید یعقوب سید معصومی، عادل پیرایش
    بیماری سفیدک پودری هلو یکی از بیماری های بسیار مهم و شایع در باغات هلو بوده و در ایران در اکثر مناطق کشت هلو وجود دارد. به منظور ارزیابی واکنش ژنوتیپ های مختلف هلو در مقابل بیماری آزمایشی براساس طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار و به مدت دو سال (1393 و 1394) در ایستگاه تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی مشگین شهر در شرایط آلودگی طبیعی و مایه زنی مصنوعی انجام گرفت. ژنوتیپ ها شامل روبین، رد هاون، ارلی رد، اسپرینگ کرست، وزویو، رد تاپ، جی. اچ. هیل، شاستا، ارلی گلو، آمسدون، لورینگ، اسپرینگ تایم، ولوت، سودانل، سوندانس، انجیری، حاج کاظمی، پائیزه، آلبرتا، بابی گلد7، دیکسی رد، رد اسکین، سبز مشهد، سان کرست و جولای آلبرتا بود. واکنش ژنوتیپ های مختلف هلو نسبت به قارچ عامل بیماری روی برگ ها براساس روش ایواسکو و بوسیومانو (2006) به صورت 0: مصون، 1: خیلی مقاوم، 2: مقاوم، 3: متوسط مقاوم، 4: حساس و 5: خیلی حساس گروه بندی شد. تجزیه واریانس مرکب نشان داد که بین ژنوتیپ ها اختلاف معنی داری در سطح احتمال 1 درصد وجود دارد. مقایسه میانگین ژنوتیپ ها نشان داد ژنوتیپ های جی.اچ. هیل، انجیری، لورینگ، رد تاپ، رد هاون و ارلی گلو در گروه خیلی مقاوم؛ وزویو، آلبرتا، اسپرینگ کرست، ولوت، شاستا، ارلی رد، رد اکسین و جولای آلبرتا در گروه مقاوم؛ ژنوتیپ های بابی گلد7، سوندانس، آمسدون، حاج کاظمی، اسپرینگ تایم، دیکسی رد و روبین در گروه متوسط مقاوم؛ سان کرست و سودانل در گروه حساس و ژنوتیپ های سبز مشهد و پائیزه در گروه خیلی حساس به بیماری سفیدک پودری هلو بودند.
    کلید واژگان: ارقام, سفیدک پودری هلو, مقاومت ژنتیکی, Sphaerotheca pannosa}
    Hossein Karbalaei Khiavi, Seyed Yaghoub Seyed Masoumi, Adel Pirayesh
    Peach powdery mildew (podosphaera pannosa) is one of the most economically destructive diseases of grapevines all over the world including Iran. In order to evaluate the 25 genotypes of peaches reaction against powdery mildew an experiment was conducted in Randomized Complete Block Design with three replications during 2014-2015 in Agriculture and Natural Resources Research Station in Meshginshahr. The research was conducted in two conditions of natural infection and artificial inoculation. Genotypes included Robin, Red heven, Early red, Spring crest,Vesevio, Red top, J.H. Hale, Shasta, Early glo, Amesdn, Loring, Spring time, Velvet, Sudanell, Sundance, Anjiri, Haj kazemi, Paeizeh, Elberta, Baby gold7, Dixi red, Red skin, Sabz-e-Mashhad, Sun crest and July Elberta. The evaluate on different genotypes of peaches reaction to powdery mildew was don using Ivascu and Buciumanu (2006) as follow: 0: Immune, 1: Very resistant 2: Resistant 3: Medium resistant 4: Sensitive and 5: Very sensitive. The results of two year evaluation showed that there were significant differences between the degrees of resistance against the studied disease among the treatments. Comparison of means showed that the genotypes J.H. Hale, Anjiri, Loring, Red top, Red heven and Early glo very resistant; Vesevio, Elberta, Spring crest, Velvet, Shasta, Early red, Red skin and July Elberta in resistant; Baby gold7, Sundance, Amesdn, Haj kazemi, Spring time, Dixi red and Robin in medium resistant; Sun crest and Sudanell in sensitive and Sabz-e-Mashhad and Paeizeh were very sensitive genotypes.
    Keywords: Genetic resistance, Peach powdery mildew, Varieties, Sphaerotheca pannosa}
  • حسین کربلایی خیاوی، عادل پیرایش
    به منظور تعیین مناسب ترین پایه رویشی پاکوتاه سیب رقم “رد دلیشیز” و نیز فاصله کاشت بهینه در شرایط آب و هوایی منطقه مشگین شهر، این تحقیق در قالب آزمایش اسپلیت پلات با طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار و در مدت دو سال اجرا گردید. دو فاصله کاشت 2×4 متر و 3×4 متر به عنوان کرت اصلی و سه پایه MM106، M9و M26 به عنوان کرت فرعی در نظر گرفته شدند. تجزیه واریانس داده های صفات نشان داد بین سال ها از لحاظ صفات عملکرد و تراکم گل، بین فاصله های کاشت از لحاظ صفات عملکرد، اندازه میوه، تراکم گل و مواد جامد محلول، بین پایه ها از لحاظ صفات عملکرد، اندازه میوه، تراکم گل و ماده خشک، بین اثرمتقابل فاصله کاشت × پایه و اثرمتقابل سال × فاصله کاشت × پایه از لحاظ صفت عملکرد اختلاف معنی دار در سطح احتمال 5 و 1 درصد مشاهده گردید. سیب رقم “رد دلیشیز” بر روی پایه M9 در فاصله کاشت 2×4 متر با 367/9 تن در هکتار دارای بیشترین مقدار عملکرد بود و در گروه a قرار گرفت. بررسی میانگین اثر پایه بر روی میوه نشان داد که سیب “رد دلیشیز” روی M9 بزرگ ترین میوه را تولید نمود و بیشترین تراکم را داشت. اندازه میوه، تراکم گل یک درخت و درصد مواد جامد محلول در فاصله کاشت 3×4 متر بزرگ تر از فاصله کاشت 2×4 متر بود. در این پژوهش در تیمارهای مورد بررسی بیماری آتشک سیب مشاهده نگردید.
    کلید واژگان: اندازه میوه, پایه های رویشی, فاصله کاشت, مالینگ, مالینگ مرتون}
    H. Karbalaei Khiavi, A. Pirayesh
    In order to determine the most suitable dwarf rootstock for apple cultivar 'Red Deliciou's and optimal planting distances under climatic conditions of Meshginshahr region, this research was conducted as a split plot with randomized complete block design in three replications during two years. The two planting distances of 2 × 4 and 3 × 4 meter were as the main plot and three rootstocks MM106, M9 and M26 were as sub-plots were included in the test. Analysis of variances showed significant differences between years in terms of yield and flowers density; between the planting distances in terms of yield, fruit size and soluble solids concentration and flowers density; between rootstocks in terms of yield, fruit size, flower density and dry matter; and significant differences in yields between interactions of the planting distances × rootstocks, year × planting distances × rootstocks at 5% and 1% possibility levels. Apple CV. 'Red Deliciou's grafted on M9 rootstock in planting distances of 2 × 4 meter with 9.367 tons per hectare had the highest yield and was placed in group. Analysis of average effect of rootstock in fruit production showed that 'Red Deliciou's on M9 rootstocks produced the biggest fruit and had the highest density. Fruit size, flower density on tree and soluble solids concentration in the planting at a distance of 3 × 4 m were greater than that in 2 × 4 meter. In this study, apple fire blight disease was not observed in the treatments.
    Keywords: Fruit size, Maling, Maling Merton, Planting distance, Rootstocks}
  • رقیه مجد، حمیدرضا محمددوست چمن آباد، اسکندر زند، مهدی محب الدینی، حسین کربلایی خیاوی، محمدتقی آل ابراهیم *
    سابقه و هدف
    امروزه در رابطه با بهبود راهبرد (استراتژی) مدیریت تلفیقی وکنترل علف های هرز، توجه به زیست شناسی (بیولوژی) و بوم شناسی (اکولوژی) علف های هرز اهمیت زیادی دارد و باید در جامعه تحقیقاتی علم علف های هرز، به عنوان یک فعالیت علمی و کاربردی پذیرفته شود. شناسایی دقیق زیست شناسی علف های هرز موجب اجرای درست و بهینه برنامه های مدیریتی می شود. موفقیت برنامه های مدیریت علف های هرز که بر پایه بوم شناختی و زیست شناختی علف های هرز طراحی شده اند، مستلزم شناخت درست از عامل های محیطی همانند دما و رطوبت، و تاثیر آن ها بر ویژگی های گیاهان است. در مبحث علف های هرز، مدیریت غیر شیمیایی با روش های فیزیکی به عنوان یکی از بهترین روش ها قابل استفاده است. هدف از این پژوهش بررسی زیست شناختی و تاثیر برخی از عامل های اکوفیزیولوژیکی بر علف هرز گلایول وحشی برای رسیدن به راهکارهایی برای مدیریت پایدار آن می باشد.
    مواد و روش ها
    این آزمایش در سال 1394 و در آزمایشگاه های دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه محقق اردبیلی انجام گرفت. تیمارها شامل: 1- بررسی تاثیر دماهای مختلف (40 و 35، 30، 25، 20، 15، 10، 5) بر سبز شدن کورم های گلایول وحشی در قالب طرح کاملا« تصادفی با چهار تکرار. 2- بررسی تاثیر دماهای مختلف و طول دوره ی خشک شدن، بر توانایی سبز شدن کورم های گلایول وحشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا» تصادفی با چهار تکرار. عامل اول، مدت زمان نگهداری کورم ها در آون در چهار سطح (4 و 3، 2، 1 هفته) و عامل دوم نیز دمای آون در پنج سطح (40 و 35، 30، 25، 20 درجه سلسیوس). 3- بررسی تاثیر دماهای مختلف و طول دوره ی انجماد، بر توانایی سبز شدن کورم های گلایول وحشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا« تصادفی با چهار تکرار. عامل اول طول مدت نگهداری در اتاقک رشد ( انکوباتور 4 و 3، 2، 1 هفته) و عامل دوم دمای انجماد در اتاقک رشد با 6 سطح (25- و 20- ، 15- ، 10- ، 5- ، 0 درجه سلسیوس) بودند.
    نتایج و بحث: نتایج نشان داد در بین تیمارهای مختلف دمایی، کورم ها در محدوده دمایی 30- 15 درجه سلسیوس سبز شدند. بیشترین درصد سبز شدن در دمای 20 درجه سلسیوس به میزان 5/87 درصد به دست آمد و با افزایش دما از 30 درجه سلسیوس، سبز شدن کورم ها کاهش یافت به طوری که با کاهش 25/36 درصد آب سبز شدن کورم ها به صفر رسید. قابلیت سبز شدن کورم ها تحت تاثیر دما و طول دوره مختلف نگهداری در آون قرار گرفت. به طوری که تیمار دمایی 20 و 25 درجه سلسیوس با کمترین مدت زمان نگهداری یک و دو هفته کورم ها در آون، با 100 درصد سبز شدن، بیشترین قابلیت زنده مانی را نشان دادند. نتایج نشاد داد با افزایش طول دوره انجماد و کاهش دما، قابلیت زنده مانی کورم های گلایول وحشی کاهش یافت. به طوری که در دماهای 15- ، 20- و 25- درجه سلسیوس قابلیت سبز شدن کورم ها به صفر رسید. بیشترین درصد سبز شدن در دمای صفر درجه سلسیوس در مدت انجماد یک هفته مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    در این آزمایش دمای20 درجه سلسیوس، به عنوان دمای بهینه برای سبز شدن کورم ها به دست آمد. به طور کلی می توان با قرار دادن کورم ها در دمای30 درجه سلسیوس و بالاتر و همچنین دمای 10- درجه سلسیوس و پایین تر، قابلیت سبز شدن آن ها را به صفر رساند و بدون اعمال تیمار شیمیایی و تنها با استفاده از شرایط محیطی در منطقه سرد و گرم تراکم این گیاه را کاهش داد و به مدیریت پایدار در این زمینه دست یافت.
    کلید واژگان: انجماد, خشک شدن, دما, زنده مانی و افزونش غیر جنسی}
    Roghayyeh Majd, Hamidreza Mohammaddustchamanabad, Eskandar Zand, Mehdi Mohebodini, Hossein Karbalaei Khiavi, Mohammad Taghi Alebrahim *
    Introduction
    Nowadays, regarding better integrated weed management and its control, attention to weed biology is critical and should be accepted as a scientific activity in weed science society (Rashed Mohassel et al., 2001). Precise weed biology identification will lead to better management practices (Alebrahim etal., 2009; Pahlevani etal., 2007). To be successful, weed management programs based on weed ecology and biology, need to acquire the correct information about environmental factors such as temperature, humidity, and their effects on plant characteristics (Zand etal., 2007). In weed science, non-chemical weed management by physical methods is one of the best usable methods. The purpose of this study was to evaluate Gladiolus weed biology to develop techniques for sustainable management.
    Materials And Methods
    This research was done in the Faculty of Agriculture and Natural Resources laboratories at the University of Mohaghegh Ardabili. Treatments included: 1- Evaluating the effect of different temperatures (5, 10, 15, 20, 25, 30, 35 and 40 degrees centigrade) on the emergence of Gladiolus corms in a completely randomized design with 4 replications. 2- Evaluating the effect of different temperatures and drying periods on the emergence of wild Gladiolus corms as a factorial in a completely randomized design with 4 replications. The first factor was storage periods in an oven for 4 different periods (1, 2, 3 and 4 weeks). The second factor was oven temperature at 5 levels (20, 23, 25, 35 and 40 degrees centigrade). 3- Evaluating the effects of different temperatures and freezing periods on the emergence of wild Gladiolus corms as a factorial in a completely randomized design with 4 replications. The first factor was storage periods in an incubator for 4 different periods (1, 2, 3 and 4 weeks) and the second factor was freezing temperatures at 6 levels (0, -5, -10, -15, -20 and -25 degrees centigrade).
    Results And Discussion
    Results showed that among different temperature treatments, the corms emerged at 15-30ºC. The higher emergence percentage was 87.5% at 20ºC. By increasing water reduction in corms in the oven, emergence ability was reduced. Further, with a 36/25 percent water reduction in corms, emergence ability reached zero. Corm emergence ability was affected by temperature and oven storage length. The highest survival rates with 100% emergence was with a temperature between 20 -25ºC after being stored for 1-2 weeks in the oven. Results also showed that by increasing the freezing period and lowering the temperature, the survival of wild Gladiolus corms was reduced. Further, at temperatures of -15, -20 and -25ºC the emergence ability reached zero. The highest emergence rate was at 0 ºC with a 1 week freezing period.
    Conclusion
    In this experiment 20ºC, was the optimum temperature for emergence of corms. Generally, by putting corms in temperatures higher than 30ºC or lower than -10ºC, the emergence ability reached zero. Thus with no chemical treatment and just by using environmental conditions in cold and warm climates, this weed density will be reduced and sustainable management will be achieved.
    Keywords: Freezing, drying, temperature, survival, asexual reproduction}
  • حسین کربلایی خیاوی، محمد حاجیان شهری، کاووس کشاورز، حسین خباز جلفایی، اسفندیار ظهور، محمد بازوبندی
    این تحقیق با هدف بررسی تاثیر فرمولاسیون جدید قارچ کش سولفور SC 80% و پنکونازول EW 20% در کنترل بیماری سفیدک پودری انگور آزمایشی در استان های اردبیل، خراسان رضوی و کهگیلویه و بویراحمد بر روی رقم حساس انگور عسکری در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با پنج تیمار و چهار تکرار اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل قارچکش های پنکونازول EW 20% (125/0 در هزار)، سولفورSC 80% در سه غلظت (2، 5/2 و 3 در هزار) و شاهد بدون سم پاشی (آب-پاشی) بودند. سم پاشی در 3 نوبت، طول شاخه های نورسته بین 15 تا 35 سانتی متر، قبل از ریزش گل ها و در مرحله تشکیل غوره ها انجام شد. یک هفته بعد از آخرین سمپاشی نمونه برداری تصادفی از برگ ها و خوشه ها از چهار جهت اصلی تاج پوشش سه درخت مرکزی در هر پلات انجام شد. نتایج تجزیه واریانس مرکب صفات انگور نشان داد بین مکان ها از لحاظ صفات شدت بیماری در برگ ها و میوه ها، بین تیمارها و اثر متقابل مکان و تیمار از لحاظ صفات شدت بیماری در برگ ها و میوه ها و عملکرد خوشه اختلاف معنی داری وجود داشت. نتایج تجزیه واریانس صفات مقدار قند و غلظت اسید در حبه انگور در منطقه اردبیل (مشگین شهر) اختلاف معنی داری بین تیمارها نشان داد. براساس نتایج بدست آمده سولفور SC 80% با غلظت های 5/2 و 3 در هزار بیشترین تاثیر را در کاهش بیماری سفیدک پودری و افزایش عملکرد خوشه و کیفیت انگور داشت.
    کلید واژگان: تاکستان, شدت بیماری, قند, کنترل, Erysiphe necator}
    Hossein Karbalaei Khiavi, Mohammad Hajian Shahri, Kavous Keshavarz, Hossein Khabbaz Jolfaei, Esfandiar Zohour, Mohammad Bazubandi
    Introduction
    Fungal diseases are a major problem in the cultivation of grapevine, Powdery mildew disease caused by plant pathogenic fungus, Erysiphenecator is one of the most important and destructive diseases of grape in many countries of the world including Iran. Due to extend viticulture area in Iran and the high prevalence of the grape powdery mildew in vineyards, application of sulfur based fungicides is mainly recommended for the disease control. This study was conducted aimed to investigate the effect of new formulations fungicide of sulfur SC 80% and penconazole EW 20% to control grape powdery mildew disease.
    Material and
    Methods
    The experiments were conducted on Askari cultivar as susceptible in Ardabil, KhorasanRazavi and Kohgiluye and Boyer-Ahmad provinces and in vineyards, which in previous years had a history of infected and trees were similar in age and growth conditions. Experiments were carried out in a completely randomized block design with four replications. Treatments were composed of penconazole EW 20% 0.125 ml L-1, sulfur SC 80% 2, 2.5 and 3 ml L-1 and control. The spray was carried out three times, including when the young shoots were between15 and 35cm, before falling flowers and stage of sours. One week after the last spray sampling of leaves and clusters was carried out in four directions main canopy trees randomly in each plot. Efficacy of treatments was evaluated based on infection severity found in 60 leaves and 12 clusters in per plot. To determine the amount of sugar and tartaric acid in the grape fruit, sampling of the healthy and infected clusters were carried out and healthy and infected the samples were then separated into a plastic bag and crushed. Then, the juice wasprepared (fruit juice was obtained from 700 g fruit in each sample).To determine the amount of sugar, hand-held refractometer was used and the amount of sugar was determined in healthy and infected fruit. For the determination of tartaric acid in grape juice titration using sodium hydroxide, 1.0 M was carried out.
    To determine the yield of grapes per healthy and infected plants and determination of the quantity of the yield damage caused by the disease, after fruit ripening, all clusters of grapes were picked by hand and weighed. Then in each province data were transformed and statistical analysis of data using SAS software was carried out. The mean comparisons were conducted with Duncan's Multiple Range test and Fisher's Least Significant Difference (LSD) test at the 5% level.
    Results And Discussion
    Combined analysis of variance studied traits showed that between locations in terms of severity of disease in leaves and fruits, between treatment and locations and treatment interaction in terms of severity of disease in leaves and fruits, yield there was the significant difference. Analysis of variance amounts of sugar and acid concentration in the grapes in Ardabil (Meshginshahar) showed between treatments in terms of the amount of sugar and acid concentration in grape was observed the significant difference. According to the results sulfur SC 80% fungicide at concentrations of 2.5 and 3 per thousand the greatest effect in reducing the powdery mildew disease and increase yield and quality of grapes. Analysis of variance for amounts of sugar and acid levels in the grapes in Ardabil (Meshginshahar) showed highly significant differences among treatments in grape sugar and acid concentration at 1% level. Comparison of means indicated that control treatment (without spraying) had the highest concentration of sugar and acid. In this study, increasing the severity of the disease on the leaves and fruit tended to increased acid concentration in the fruit. In this study, the yield of the grape was decreased depending on the disease severity on the leaves and clusters. In this experiment, increasing the severity of the disease on the leaves and fruit tended to increased sugar amount. The intensity of infection was higher in the leaves and fruits as well as the amount of sugar in sugar increases that were consistent with findings of another researcher.
    Conclusions
    According to the results and taking into consideration environmental protection, the lowest intensity of infection in the leaves and fruit, the highest yield, the most normal sugar and acid concentration were on the treated plants with the sulfur concentration of 2.5 per thousand. According to the results of this study, spraying sulfur SC 80% in the control programs of the disease to prevent the emergence of resistant races of grape powdery mildew would be desirable.
    Keywords: Disease, Fungicide, Sulfur, Vineyard, Erysiphe necator}
  • حسین کربلایی خیاوی، رسول فخاری، محمدتقی آل ابراهیم *، پرویز شریفی زیوه
    سابقه و هدف
    امروزه استفاده از گیاهان پوششی به وسیله کشاورزان از طریق کاهش کاربرد علفکش، بهبود شرایط خاک و افزایش عملکرد گیاه زراعی دارای توجیه اقتصادی می باشد. در بین گیاهان مختلف، چاودار به دلیل تولید زیست توده متراکم و داشتن ترکیبات دگرآسیبی (آللوپاتیک)، یکی از مناسب ترین گیاهان برای کاشت به عنوان گیاه پوششی می باشد. این آزمایش با هدف تعیین بهترین تراکم کاشت چاودار و زمان کاشت آن، برای کاهش و یا مهار علف های هرز کشتزارهای ذرت علوفه ای اجرا شد.
    مواد و روش ها
    آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار در ایستگاه تحقیقات کشاورزی اردبیل انجام شد. عامل اول چهار تاریخ کاشت چاودار به فاصله زمانی 15 روز شامل (25 فروردین، 10 اردیبهشت، 25 اردیبهشت و 10 خرداد) و عامل دوم تراکم های مختلف کاشت چاودار شامل (صفر، 80، 120 و 160 کیلوگرم در هکتار) بودند. برای بررسی تاثیر گیاه پوششی چاودار بر تراکم و زیست توده علف های هرز، دو مرحله نمونه برداری از علف های هرز انجام گرفت. نخستین مرحله نمونه برداری در مرحله هشت برگی ذرت و مرحله دوم نمونه برداری یک هفته پیش از ظهورگل تاجی ذرت با استفاده از چهارچوب (کادر)های 5/0× 5/0 متر انجام شد. همچنین صفات وزن تر بلال، وزن تر ساقه، طول بلال، قطر بلال، قطر ساقه و عملکرد علوفه تر ذرت اندازه گیری شدند.
    نتایج و بحث: نتایج نشان داد تراکم و زیست توده علف های هرز تحت تاثیر اثرهای اصلی و متقابل تراکم کاشت × تاریخ کاشت گیاه پوششی چاودار قرار گرفت. در این آزمایشی چاودار به علت پوشش مناسب زمین به علت پنجه زنی و خاصیت دگرآسیبی (آللوپاتی) بیشتر در تراکم کاشت زیاد، قادر به مهار رشد علف های هرز شد. به طور کلی تاریخ کشت اول چاودار (یک ماه پیش از کاشت گیاه زراعی ذرت) بیشترین تاثیر را در کاهش تراکم و زیست توده خشک علف های هرز داشته و تاریخ کشت های دوم، سوم و چهارم از لحاظ کنترل علف هرز به ترتیب در مرتبه های بعدی قرار گرفتند. نتایج به دست آمده نشان که تاریخ کاشت 25 فروردین × تراکم 160 کیلوگرم چاودار، تراکم کل علف های هرز یک ساله و چندساله را به ترتیب 89، 83 و زیست توده خشک آنها را به ترتیب 93 و 92 درصد کاهش داد. در کشت بهاره چاودار بدلیل عدم رفع نیاز ورنالیزاسیون این گیاه نمی تواند بذر تولید کند و خود بخود در عرض چند ماه در بسیاری از مناطق از بین رفته و کنترل مناسب علف های هرز را فراهم می کند. کنترل علف های هرز توسط چاودار موجب افزایش توان رقابتی ذرت و رشد بیشتر و افزایش عملکرد علوفه تر و صفات وزن تر بلال، وزن تر ساقه، طول بلال، قطر بلال و قطر ساقه ذرت شد. نتایج مقایسه میانگین اثرهای متقابل نشان داد که بیشترین عملکرد علوفه و وز ن تر بلال از تاریخ کاشت 25 اردیبهشت × تراکم کاشت 160 کیلوگرم مشاهده شد. برای صفات قطر ساقه و بلال، تاریخ کاشت 25 اردیبهشت × تراکم کاشت 80 کیلوگرم چاودار بیشترین میزان را به خود اختصاص دادند. در حالی که تاریخ کاشت 25 اردیبهشت × تراکم کاشت 120 کیلوگرم چاودار بیشترین میزان طول بلال و وزن تر ساقه را به خود اختصاص داد. در بیشترین تراکم کاشت چاودار (160 کیلوگرم)، به احتمال به خاطر رقابت بیشتر چاودار با گیاه ذرت، کاهش قابلیت دسترسی گیاه ذرت به نیتروژن، آزاد سازی مواد دگرآسیبی و خنک تر شدن خاک، کاهش محسوسی در اجزای عملکرد ذرت مشاهده شد ولی با تلفیق با تاریخ کاشت مناسب (25 اردیبهشت) ضمن کنترل بیشتر علف های هرز درنهایت عملکرد ذرت مطلوبی به دست آمد. کاهش رشد گیاهان زراعی در اثر پسماندهای گیاهان پوششی، به ویژه غلات دانه ریز، با کاهش قابلیت دسترسی به نیتروژن، آزاد سازی مواد سمی و کاهش دمای خاک ارتباط دارد.
    نتیجه گیری
    به طور کلی در صورت تلفیق تراکم کاشت با تاریخ کاشت مناسب، استفاده از گیاهان پوششی به ویژه چاودار گزینه مناسبی برای کنترل علف های هرز ذرت می باشد.
    کلید واژگان: دگرآسیبی, تراکم کاشت, وزن تر بلال, قطر ساقه}
    Hossein Karbalaei Khiavi, Rasoul Fakhari, Mohammad Taghi Alebrahim *, Parviz Sharifi Ziveh
    Introduction
    Today, the use of cover crops by farmers has its own economical approval with the benefit of reducing herbicide application through improved soil conditions and crop yield. Among the various plants, rye is the most suitable for use as a cover plant due to its high biomass production and allelopathic compounds.
    Materials And Methods
    In order to the evaluate the effects of different levels of rye densities and planting dates on the density and biomass of weeds in a forage maize field, a factorial experiment was conducted with a randomized complete block design with three replications at the agricultural research station in Ardabil. The first factor was the rye planting date at an interval of 15 days: (25 April, 10 May, 25 May and 10 June). The second factor was the rye planting densities that included (0 kg, 80 kg, 120 kg, and 160 kg per ha). To investigate the effect of rye on density and weed biomass, a weed sampling was conducted in two stages. The first stage was done at 8 leaves of maize and the second was done a week before tasselling of maize on the basis of 0.5 by 0.5 meters. Also measured were ear weight, length, and diameter, and shoot fresh weight, stem diameter, and fresh forage yield of maize.
    Results And Discussion
    The results showed that the density and biomass of annual and perennial weeds were influenced by the main and interactive effects of the rye planting by date × plant density. Due to their allelopathic features, cover crops can control weed growth, bring about higher growth rates and rooting power, as well as help preserve the earth with suitable covering at early planting dates (Tobeh et al., 1999). In an experiment with soybeans, rye as a cover crop reduced weed biomass 60% to 90% due to its allelopathic effect (Ateh and Doll, 1996). In general, the first planting date of rye (one month prior to the planting of corn) had the greatest effect on reducing the density and dry weight of weeds. The first planting date by the third density, reduced the density of the annual weeds by 89% and its dry weight by 93%. Perennial weeds were reduced by 83 percent and their dry weight by 92 percent. In spring planting, because of a lack of rye vernalization, there would be no troublesome new weeds, because the plant cannot reproduce by itself within a few months in most areas. This disappearance of rye adds to the appropriate control of weeds. Weed control by rye leads to enhanced competitiveness of maize and increases forage yield, cob fresh weight, length, diameter, stem fresh weight, and the diameter of maize. The main effect of the density with the highest density of rye (third density), is that it is more likely to be competitive with maize, reducing the availability of nitrogen, the release of allelopathic materials and soil cooling. This resulted in significant reduction in maize yield components. The combination of the optimum planting date (third planting date) along with greater weed control, resulted in a significant increase in maize yield. Reduction of cover crops residue, especially small grains, is related to reduced nitrogen availability, reduced toxins and lower soil temperatures (Westgate et al., 2005; Norsworthy, 2004).
    Conclusion
    Together with the optimum planting dates and density, the use of cover crops, especially rye, is generally a good choice to control weeds in corn fields.
    Keywords: Allelopathy, Cob fresh weight, Planting density, Stem diameter}
  • افشار آزادبخت، محمدتقی آل ابراهیم *، حمیدرضا محمددوست چمن آباد، اکبر قویدل، حسین کربلایی خیاوی
    سابقه و هدف
    بیشتر کشاورزان از راهبرد های مختلف مدیریتی برای به کمینه رساندن آسیب و زیان علف های هرز استفاده می کنند. چنین اعمال مدیریتی می تواند تاثیر مستقیم یا غیر مستقیمی بر تنوع زیستی در بوم نظام های کشاورزی داشته باشد. استفاده از انواع خاکپوش (مالچ) ها و روش های خاک ورزی به همراه علفکش ها باعث اطمینان بیشتر در کنترل موثر علف های هرز می شود و به عنوان یکی از روش های مهم و عمده کنترل علف های هرز در کشتزارهای سیب زمینی به کار برده شده است .هدف از این پژوهش، بررسی ترکیب و تنوع گونه ای علف های هرز تحت تاثیر نوع مدیریت علف های هرز در کشتزارهای سیب زمینی بود.
    مواد و روش ها
    این آزمایش در سال زراعی 1394 در دو ایستگاه تحقیقات کشاورزی آلاروق و سامیان در استان اردبیل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل 1)سمپاشی با علفکش تریفلورالین 2)سمپاشی با علفکش متریبوزین 3)اعمال کولتیواتور بین پشته ها 4)کاربرد بقایای گیاهی گندم 5)کاربرد بقایای گیاهی کلزا 6)کاربرد خاکپوش پلی اتیلن سیاه رنگ 7)کاربرد خاکپوش پلی اتیلن شفاف و 8) شاهد (بدون کنترل علف های هرز در طول فصل رشد).
    نتایج و بحث: از بین 12 گونه علف هرز مشاهده شده در این بررسی، علف های هرز تاج خروس (Amaranthus retroflexus)، سلمه (Chenopodium album)، پیچک (Convolvulus arvensis)، چسبک (Setaria viridis)، گاوچاقکن (Lactuca seriola)، تلخه (Acroptilon repens) و شیرتیغک (Sonchus arvensis) علف های هرز غالب بودند. در این بررسی تنها شاخص تنوع شانون- وینر از نظر آماری اختلاف معنی داری را نشان داد. بیشترین تنوع گونه ای علف های هرز در تیمار شاهد مشاهده شد. بنابر نتایج بررسی های باسکین و میلبرگ، بدون کنترل علف های هرز در زمین های زراعی و یا آیش باعث افزایش تراکم علف های هرز شد و بر تنوع گونه ای نیز موثر بود. بر پایه شاخص شانون- وینر تیمار های کاربرد تریفلورالین، کولتیواتور و پلاستیک شفاف با مقادیر 11/1 ،04/1 و 99 درصد بعد از شاهد بیشترین تنوع گونه ای را به خود اختصاص دادند. اما کمترین تنوع گونه ای علف های هرز بر پایه شاخص شانون- وینر و سیمپسون به طور همسانی به تیمار های کاربرد خاکپوش کلش کلزا، علفکش متریبوزین و خاکپوش پلاستیک سیاه متعلق بود. همچنین تراکم علف های هرز سیب زمینی در هر دو ایستگاه به طور معنی داری تحت تاثیر تیمار های آزمایش قرار گرفت، کاربرد انواع خاکپوش ، یک مرحله کولتیواتور و علفکش تاثیر معنی داری بر تراکم علف های هرز سیب زمینی در هر دو ایستگاه داشت به طوری که کمترین تراکم علف های هرز در کاربرد خاکپوش کلش گندم و کلزا به دست آمد. تراکم گونه های تاج خروس، پیچک و سلمه به عنوان علف های هرز مهم در همه تیمارهای خاکپوشی، کولتیواتور و علفکشی نسبت به شاهد کاهش یافت. بیشترین تراکم تاج خروس به ترتیب در تیمار های خاکپوش پلاستیک سیاه، تریفلورالین و مالچ پلاستیک شفاف مشاهده شد، علف هرز سلمه نیز بیشترین تراکم را در کاربرد علفکش متریبوزین داشت.
    نتیجه گیری
    در این بررسی تراکم علف های هرز یکساله نسبت به علف های هرز چندساله بیشتر بود به عبارتی بیشترین تراکم علف های هرز به علف های هرز یکساله اختصاص داشت. اما کاربرد بقایای کلزا زیست توده و تراکم علف های هرز را نسبت به شاهد به ترتیب به میزان 83 و 81 درصد و کاربرد بقایای گندم زیست توده و تراکم علف های هرز را نسبت به شاهد به ترتیب به میزان 79 و 84 درصد کاهش دادند و این نشان می دهد که کاربرد علفکش، خاکپوش پلاستیکی و گیاهی و کولتیواتور می توانند به طور معنی داری تراکم و زیست توده علف های هرز را کاهش دهند.
    کلید واژگان: شاخص های تنوع گونه ای, علفکش, خاکپوش, تراکم و وزن خشک علف های هرز}
    Afshar Azadbakht, Mohammad Taghi Alebrahim *, Hamid Reza Mohammaddust Chamanabad, Akbar Ghavidel, Hosseinkarbalaei Khiavi
    Introduction
    Most farmers use various management strategies to minimize weed damage, and such management practices can have direct or indirect impacts on biodiversity in agricultural ecosystems (Koocheki et al, 2006). Use of various mulch and tillage methods with the application of herbicides causes greater confidence in effective weed control and can be used as one of the major methods of weed control in potato crop (Bellinder et al, 2000). The aim of this study was the evaluation of weed composition under the influence different kinds of weed management methods in potato crop.
    Materials And Methods
    The experiment was performed in 2015 on two locations at the agricultural research stations of Alarogh and Samian in Ardebil Province in a randomized complete block design with three replications. The treatments included 1) spraying Trifluralin between potato rows, 2) spraying Metribuzin between potato rows, 3) cultivator practice between planting lines, 4) usage of plants containing wheat stubble, 5) usage of plants containing Canola stubble, 6) usage of black polyethylene mulch, 7) usage of transparent polyethylene mulch and 8) control (no weed control in all growth duration) treatment.
    Results And Discussion
    From 12 weed species observed in this study, Common Amaranth (Amaranthus retroflexus), Common lambsquarters (Chenopodium album), Bindweed (Convolvulus arvensis), Green foxtail (Setaria viridis), Prickly lettuce (Lactuca seriola), Russian knapweed (Acroptilon repens) and Milk thistle (Sonchus arvensis), were dominant with the highest rate of weed prevalence. The averages of any ShannonWiener and Simpson indices were changed in both locations so that only the diversity of the Shannon-Weaver index showed a statistically significant difference with change in the kind of weed management. The greatest diversity of both indices was observed in weed infested treatment. Based on the results of Baskin et al (2004) and Milberg (1997), lack of weed control in farmland or fallow land increased weed density and caused an increase in weed density and can also have an effect on species diversity. Based on the Shannon-Wiener index the treatments comprising the use of Trifluralin, cultivators and transparent plastic with values of 1.11, 1.04 and 0.99, respectively, after the weed infested treatment had the highest species diversity. The lowest number of weed species based on the Shannon-Wiener and Simpson indices, similarly, was related to the treatments of canola stubble mulch, Metribuzin herbicide and black plastic mulch, respectively. Hence, with potato weed density at both stations being significantly under the influence of experimental treatments, the mulch, herbicide and cultivator treatments had a significant effect on potato weed density in both locations so that the lowest density of weeds was obtained in wheat stubble mulch and canola stubble mulch. The density of Common Amaranth, Common lambsquarters and Bindweed species, all important weeds, decreased in all mulch, cultivation and herbicide treatments as compared to the weed infested treatment. The highest Common Amaranth density was observed in the treatments of black plastic mulch, Trifluralin and transparent plastic mulch, respectively. Common lambsquarters had the highest density under Metribuzin herbicide treatments.
    Conclusion
    In this study, density of annual weeds was higher than that of perennial weeds; in other words, the highest density of weeds was related to annual weeds. But canola stubble reduced weed density and biomass more compared with the control to the amount of 83 and 81 percent, respectively, and the wheat stubble application reduced weed density and weed biomass to the amount of 79 and 84 percent, respectively. This shows that the use of herbicides, plastic and plant mulch and cultivator can significantly reduce weed density and biomass.
    Keywords: Herbicide, Indices of species diversity, Mulch, Weeds density, biomass}
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال