به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب حشمت الله قنبری

  • محمد ملک احمدی*، علیرضا دهقانی، حشمت الله قنبری، مهدی توکلی

    گزارش مورد:

     مقدمه نوروفیبروماتوز، یکی از سندرم های فاکوماتوز است که باعث درگیری ارگان های مختلفی در بدن می شود و به دو نوع تقسیم می گردد. نوروفیبروماتوز نوع 1 می تواند به اشکال مختلف، باعث ایجاد درگیری چشمی شود که می توان به درگیری پلک، ملتحمه، عنبیه یا عصب بینایی اشاره کرد. درگیری عروق شبکیه به صورت ایسکمی شبکیه در این بیماری نادر است و معمولا در دهه های دوم و سوم عمر بروز می کند و با درمان با لیزر یا جراحی کنترل می شود.

    گزارش مورد:

     در این گزارش، ما به معرفی دختر بچه 3 ساله ی مبتلا به نوروفیبروماتوز نوع 1 می پردازیم که دچار ایسکمی شدید شبکیه شد. این کودک دچار درگیری یک طرفه شبکیه به صورت رتینوپاتی ایسکمیک همراه با خون ریزی شبکیه و زجاجیه در چشم چپ شد و با وجود دو بار جراحی ویترکتومی و لیزر شبکیه چشم چپ، درگیری شبکیه پیشرفت کرد و در نهایت دید چشم چپ بیمار از بین رفت.

    نتیجه گیری

    این گزارش برای اولین بار درگیری شبکیه در سن پایین بیمار مبتلا به نوروفیبروماتوز نوع 1 و ماهیت مقاوم آن را نشان داد.

    کلید واژگان: نوروفیبروماتوز 1, بیماری شبکیه, ایسکمی, رتینوپاتی}
    Mohammad Malekahmadi *, Alireza Dehghani, Heshmatollah Ghanbari, Mehdi Tavakoli
    Background

    Neurofibromatosis is one of the phacomatosis syndromes that affects different organs in the body and is divided into two types. Neurofibromatosis type 1 can cause eye involvement in various forms, including eyelid, conjunctiva, iris or optic nerve involvement. Involvement of retinal vessels in the form of retinal ischemia is rare in this disease and usually occurs in the second or third decades of life and is controlled by laser treatment or surgery.

    Case Report:

     In this report, we introduce a 3-year-old girl with neurofibromatosis type 1 who suffered severe retinal ischemia. This child suffered unilateral retinal involvement in the form of ischemic retinopathy with retinal and vitreous hemorrhage in her left eye, and despite two vitrectomy and retinal laser surgery in the left eye, the retinal involvement progressed and eventually the vision in the left eye was lost.

    Conclusion

    This report shows for the first-time retinal involvement at a young age in a patient with neurofibromatosis type 1 and its resistant nature.

    Keywords: neurofibromatosis 1, Ischemia, retinal disease, Retinopathy}
  • علیرضا دهقانی، محمد ملک احمدی*، فرشته کرمعلی، ساره سروش زاده، حشمت الله قنبری، اردشیر طالبی، محمدحسین نصر اصفهانی
    مقدمه

     سلول های بنیادی مزانشیمی و ترشحات آن ها حاوی فاکتورهای مختلف است که دارای خاصیت ضد التهابی می باشد. هدف از این مطالعه، بررسی اثر محیط رویی حاصل از سلول های بنیادی آپکس پاپیلای دندان (Stem cells from apical papilla) SCAP به روی سمیت شبکیه ناشی از آب اکسیژنه در موش صحرایی بود.

    روش ها

    20 موش صحرایی سالم برای این مطالعه انتخاب شدند که در چشم راست همه ی آن ها در روز 1 و 2 تزریق داخل زجاجیه ای H2O2 انجام شد. سپس به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند: در گروه اول، مداخله ی دیگری انجام نشد اما در گروه دوم، در روز پنجم، محیط رویی حاصل از سلول بنیادی آپکس پاپیلای دندان، داخل زجاجیه ی چشم راست تزریق شد. چشم چپ به عنوان شاهد در نظر گرفته شد. پس از دو هفته، همه ی موش ها، اتانازی شدند و ارزیابی بافت شناسی انجام گردید.

    یافته ها

    ضخامت شبکیه در گروه دوم (236/8 ± 20/8 میکرون) در مقایسه با گروه اول (199/9 ± 65/3 میکرون) بیشتر و به گروه شاهد نزدیک تر بود (262/9 ± 16/3) که این تفاوت از نظر آماری معنی دار می باشد.

    نتیجه گیری

    این مطالعه نشان داد که محیط رویی حاصل از SCAP، حاوی فاکتورهای ترشحی می باشد که می تواند اثر محافظتی بر سلول های آسیب دیده ی شبکیه ی چشم داشته باشد و میزان آتروفی شبکیه را کاهش دهد.

    کلید واژگان: پاپیلای دندان, شبکیه, آب اکسیژنه, سلول های بنیادی, محیط روئی}
    Alireza Dehghani, Mohammad Malekahmadi *, Fereshteh Karamali, Sareh Soroushzadeh, Heshmatollah Ghanbari, Ardeshir Talebi, MohammadHossein Nasr Esfahani
    Background

    Mesenchymal stem cells and their secretions contain various factors that have anti-inflammatory properties. The aim of this study was to evaluate the effect of environment derived from stem cell from apical papilla (SCAP) on H2O2-induced retinal toxicity in rats.

    Methods

    Twenty healthy rats were selected for this study, all of which underwent intravitreal H2O2 injection in days 1 and 2 of the right eye. They were then randomly divided into two groups: no other intervention was performed in the first group, but in the second group, on the fifth day, the conditioned medium adjacent to the stem cell of apex of the dental papilla were injected into the vitreous of the right eye. The left eye was considered as the control. After two weeks, all rats were euthanized and histological evaluation was performed.

    Findings

    Retinal thickness in the second group (236.8 ± 20.8 microns) was closer to the control group compared to the first group (199.9 ± 65.3 microns) which was statistically significant.

    Conclusion

    This study showed that the Conditioned medium adjacent to SCAP contains secretory factors that can have a protective effect on damaged retinal cells and reduce the rate of retinal atrophy.

    Keywords: Dental Papilla, Retina, Stem cells, Hydrogen peroxide, Conditioned medium}
  • حشمت الله قنبری، امید پیرحاجی *، محمدرضا اخلاقی
    مقدمه
    این مطالعه، با هدف تعیین اثربخشی میکروپالس دیود لیزر در بهبود وضعیت بینایی در بیماران مبتلا به کریورتینوپاتی سروز مرکزی انجام شد.
    روش ها
    در این مطالعه ی کارآزمایی بالینی، 26 بیمار مبتلا به کرویورتینوپاتی سروز مرکزی در دو گروه 13 نفره توزیع شدند. گروه اول تحت درمان با میکروپالس دیود لیزر قرار گرفتند و در گروه دوم، مداخله ای انجام نشد. بیماران دو گروه برای سه ماه پی گیری شدند و حدت بینایی و وضعیت بهبودی در دو گروه مقایسه شد.
    یافته ها
    لگاریتم حدت بینایی قبل از شروع درمان و در زمان های 4 و 12 هفته بعد از شروع درمان، اختلاف معنی داری را بین دو گروه نشان نداد، اما در بررسی درون گروهی، لگاریتم حدت بینایی در هر دو گروه تفاوت معنی داری داشته (001/0 > P)، اما در بررسی بین گروهی، تفاوت معنی داری بین دو گروه دیده نشد (820/0 = P).
    نتیجه گیری
    اگر چه نتایج مطالعه ی حاضر نشان می دهد که میکروپالس دیود لیزر به صورت بالینی و آناتومیک باعث بهبود در بیماران مبتلا به کوریو رتینوپاتی سروز مرکزی حاد می گردد، اما از نظر آماری تفاوت معنی داری در مقایسه با بهبود خودبه خودی این بیماران ندارد.
    کلید واژگان: کوریورتینوپاتی سروز مرکزی, لیزر, حدت بینایی}
    Heshmatollah Ghanbari, Omid Pirhaji *, Mohamadreza Akhlaghi
    Background
    The aim of this study was to determine the effectiveness of diode MicroPulse laser for improving visual acuity in patients with acute central serous retinopathy.
    Methods
    In this clinical trial study, 26 patients with acute central serous retinopathy were selected and divided into two groups of 13; the first group was treated with diode MicroPulse laser; and in the second group, no intervention was performed. Patients in both groups were followed for three months, and visual acuity and recovery were compared between the two groups.
    Findings
    The visual acuity (logMAR) before the start of treatment and at the 4th and 12th week of treatment did not show a significant difference between the two groups. In intragroup examination, visual acuity (logMAR) in both groups was significantly different (P < 0.01), but there was no significant difference between the two groups in the intergroup analysis (P = 0.82).
    Conclusion
    Although the results of this study indicate that diode MicroPulse laser improves clinical and anatomical results in patients with acute central serous retinopathy, there is no statistically significant difference compared with spontaneous improvement of these patients.
    Keywords: Central Serous Chorioretinopathy, Lasers, Visual acuity}
  • علیرضا دهقانی، حسن رزمجو، حشمت الله قنبری، فرهاد فاضل، فرزان کیان ارثی، علی صالحی، محمدرضا اخلاقی، یاسمن محسنی
    مقدمه
    هدف از انجام این مطالعه، بررسی ویژگی های اپیدمیولوژی علل عمل جراحی ویترکتومی در مرکز چشم پزشکی فیض در استان اصفهان بود.
    روش ها
    این مطالعه، یک مطالعه ی توصیفی گذشته نگر بود که بر روی بیمارانی که در مرکز پزشکی فیض دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال های 94-1390 تحت ویترکتومی عمیق قرار گرفته بودند، انجام شد. پرونده ی این بیماران، بررسی و اطلاعات شامل اطلاعات دموگرافیک و اطلاعات مربوط به جراحی ویترکتومی بیماران از آن استخراج شد و تحت آنالیز قرار گرفت.
    یافته ها
    در این مطالعه، پرونده ی 2437 بیمار تحت ویترکتومی در سال های 94-1390 تحت بررسی قرار گرفت که میانگین سنی 40/17 ± 25/54 داشتند و 4/56 درصد آن ها مرد بودند. همچنین، 2/35 و 2/37 درصد بیماران به ترتیب دید در حد Hand motion و Finger count داشتند. عمل جراحی ویترکتومی در 2/49 درصد بیماران در چشم راست انجام شده بود. شایع ترین علت عمل جراحی ویترکتومی در بیماران، رتینوپاتی پرولیفراتیو دیابتی (3/35 درصد) و پس از آن دکولمان شبکیه (3/29 درصد) بود. 5/7 درصد از بیماران سابقه ی ویترکتومی قبلی داشتند.
    نتیجه گیری
    ویترکتومی از اعمال جراحی شایع در بیمارستان های چشم پزشکی است که بیشتر بر روی مردان، در رده ی سنی 70-50 سال و اغلب به دنبال رتینوپاتی پرولیفراتیو دیابتی و دکولمان شبکیه انجام می شود.
    کلید واژگان: اپیدمیولوژی, ویترکتومی, اصفهان}
    Alireza Dehghani, Hasan Razmju, Heshmatollah Ghanbari, Farhad Fazel, Farzan Kianersi, Ali Salehi, Mohamadreza Akhlaghi, Yasaman Mohseni
    Background
    The aim of this study was to evaluate the epidemiological characteristics of deep vitrectomy surgery at the Feiz Ophthalmology center in Isfahan, Iran.
    Methods
    This was a retrospective descriptive study on patients underwent deep vitrectomy in Feiz Medical Center during 2011 to 2015. Reviewing patient's medical records and information including demographic data was done and the data were analyzed.
    Findings: In this study, 2437 patients undergoing deep vitrectomy were reviewed, with a mean age of 54.25 ± 17.40 years, of them, 56.4% were men. 35.2% and 37.2% of patients had visual acuity of hand motion and counting fingers, respectively. Vitrectomy was performed in right eye in 49.2% of the patients. The most common cause of vitrectomy was proliferative diabetic retinopathy (35.3%), followed by retinal detachment (29.3%). 7.5% of patients had a history of previous vitrectomy.
    Conclusion
    Deep vitrectomy surgery is common in ophthalmology centers and is more common in men, and in the age category of 50-70 years. Generally, proliferative diabetic retinopathy and retinal detachment were the most common causes of deep vitrectomy in this study.
    Keywords: Epidemiology, Vitrectomy, Iran}
  • علیرضا دهقانی، حشمت الله قنبری، مهدی کمانی، مهدی راعی
    مقدمه
    ایسکمیک اپتیک نوروپاتی قدامی حاد غیر آرتریتی (NA-AION یا Nonarteritic anterior ischemic optic neuropathy)، یک بیماری پرعارضه است و درمان استانداردی برای آن ارایه نشده است. برخی پژوهش ها نشان دهنده ی تاثیر Neuroprotection تزریق داخل ویتره ی اریتروپویتین در این بیماری است، اما یافته های این مطالعات، متناقض و متفاوت است. از این رو، مطالعه ی حاضر با هدف ارزیابی تاثیر استفاده از تزریق داخل ویتره ی اریتروپویتین در درمان این بیماری در سال های 94-1393 در بیمارستان فیض اصفهان انجام شد.
    روش ها
    طی یک مطالعه ی کارآزمایی بالینی، 40 چشم از 38 بیمار در دو گروه توزیع شد (20 = n). در گروه اول، 2000 واحد اریتروپویتین به صورت داخل ویتره تزریق شد و در گروه دوم دارویی تزریق نشد. بیماران سه ماه بعد از تزریق دارو پی گیری شدند و حدت بینایی و میدان دید در دو گروه تعیین و مقایسه گردید.
    یافته ها
    میانگین حدت بینایی در گروه مورد، به طور معنی داری بهبود یافت (001/0 > P)، اما در گروه شاهد، تفاوت حدت بینایی در سه ماه بعد معنی دار نبود (270/0 = P). همچنین، شاخص Pattern standard deviation در گروه مورد به طور معنی داری بهتر شد (047/0 = P)، اما در گروه شاهد، تفاوت این شاخص در زمان مراجعه و سه ماه بعد، معنی دار نبود (130/0 = P).
    نتیجه گیری
    تزریق داخل ویتره ی اریتروپویتین، منجر به بهبود قابل توجه و معنی دار در حدت و فیلد بینایی در سه ماه پس از تزریق می گردد. از این رو، استفاده از این روش درمانی طبق شرایط بیمار و عدم وجود تداخل دارویی توصیه می گردد. جهت بررسی آثار دراز مدت این روش، انجام مطالعات بیشتر توصیه می گردد.
    کلید واژگان: Nonarteritic anterior ischemic optic neuropathy, اریتروپویتین, حدت بینایی}
    Alireza Dehghani, Heshmatollah Ghanbari, Mehdi Kamani, Mehdi Raie
    Background
    Nonarteritic anterior ischemic optic neuropathy (NA-AION) is a disease with serious complications that already does not have any standard treatment. Some studies and experiences had shown that intravitreal erythropoietin injection has a neuroprotective effect. But there are some different and inconsistent results in those studies. So, the aim of this study was determining the effect of intravitreal injection of erythropoietin in treatment of the disease.
    Methods
    In a clinical trial study, 40 eyes (from 38 patients) were selected and randomly divided in two groups. In the first group, 2000 IU erythropoietin was injected in vitreous and the second group did not receive erythropoietin. Visual acuity and visual field were measured before and three months after the treatment and compared between the two groups.
    Findings: The mean visual acuity was improved in the treatment group (P
    Conclusion
    Intravitreal injection of erythropoietin in patients with nonarteritic anterior ischemic optic neuropathy leads to remarkable and significant improvement of visual acuity and field 3 months after the injection. So, this treatment strategy is advised in patients with suitable condition and without any contraindication by ophthalmologists. To evaluate the long-term effects, further studies are recommended.
    Keywords: Nonarteritic anterior ischemic optic neuropathy (NA, AION), Erythropoietin, Visual acuity}
  • فرزان کیان ارثی، علیرضا جمشیدی مدد، علیرضا دهقانی، خدایار گلابچی، حشمت الله قنبری، محمدرضا اخلاقی
    مقدمه
    درمان استاندارد رتینوپاتی دیابتی پرولیفراتیو، لیزر فتوکواگولاسیون رتین می باشد این درمان به صورت تک نقطه ای و Pattern scan انجام می شود. هدف از این مطالعه، ارزیابی تغییرات ایسکمی رتین و پسرفت نئوواسکولاریزاسیون رتین با استفاده از روش Pattern scan در مقایسه با تک نقطه ای در بیماران مبتلا به رتینوپاتی دیابتی پرولیفراتیو بود.
    روش ها
    این مطالعه، یک کارآزمایی بالینی آینده نگر بود که در 146 چشم از 73 بیمار مبتلا به رتینوپاتی دیابتی پرولیفراتیو انجام شد. یک چشم بیماران به صورت تصادفی با لیزر Pattern scan و چشم دیگر، با لیزر تک نقطه ای تحت درمان قرار گرفت. بعد از مدت 6 ماه، میزان پسرفت نئوواسکولاریزاسیون رتین در ناحیه ی دیسک عصب اپتیک و رتین و نیز تغییرات ایسکمی رتین بر اساس میزان ناحیه ی خون رسانی نشده که در فلورسئین آنژیوگرافی مشخص گردید، مورد مقایسه قرار گرفت.
    یافته ها
    تفاوت معنی داری در میزان پسرفت نئوواسکولاریزاسیون رتین در ناحیه ی دیسک و رتین خارج از Pole خلفی بر اساس میزان لیک در آنژیوگرافی در دو روش لیزر شامل تک نقطه ای (31/0 = P) و Pattern scan (26/0 = P) وجود نداشت. پیشرفت ایسکمی در 9 چشم درمان شده با روش Pattern scan مشاهده شد، در حالی که این میزان پیشرفت در گروه دیگر تنها 2 مورد بود (02/0 = P).
    نتیجه گیری
    نواحی پیشرفت ایسکمی رتین در گروه درمان شده با لیزر Pattern scan در مقایسه با لیزر تک نقطه ای بالاتر بود. این یافته نشان داد که مطالعات بیشتری لازم است تا روشی بهتر از Pattern scan پیدا شود که اثرات مشابه پسرفت ایسکمی رتین در روش تک نقطه ای داشته باشد.
    کلید واژگان: لیزر فتوکواگولاسیون تک نقطه ای, لیزر Pattern scan, لیزر فتوکواگولاسیون Panretinal}
    Alireza Jamshidimadad, Alireza Dehghani, Farzan Kianersi, Khodayar Golabchi, Heshmatollah Ghanbari, Mohamadreza Akhlaghi
    Background
    The retinal laser photocoagulation is the gold standard treatment of the proliferative diabetic retinopathy. Nowadays, we can perform panretinal photocoagulation with single spot or pattern scan laser methods. This study aimed to compare the retinal ischemic changes and the retinal neovascularization regression between these two techniques.
    Methods
    In a prospective clinical trial study, 146 eyes of 73 patients with proliferative diabetic retinopathy was enrolled. One eye of patients was treated with single spot laser photocoagulation randomly and other eye was preserved for pattern scan laser photocoagulation. The changes of retinal ischemia on the basis of noncapillary perfusion and the regression of neovascularization on the basis of amount of leakage on fluorescein angiography were compared between the two groups after 6 months.
    Findings
    There was no significant difference in the retinal neovascularization regression of disc and elsewhere in eyes treated with pattern scan (P = 0.26) or single spot laser (P = 0.31). While the areas of the retinal ischemia progression was significantly higher (9 cases) in group treated with pattern scan in comparison to other group (2 cases) (P = 0.02).
    Conclusion
    The areas of retinal ischemia progression were higher after treatment with pattern scan laser compared to single spot laser. Future researches are recommended to find a better modality than the pattern scan to induce regression of the retinal ischemia similar to the single spot laser technique.
    Keywords: Diabetic retinopathy, Pattern scan laser photocoagulation, Single spot laser photocoagulation, Panretinal photocoagulation}
  • فرزان کیان ارثی، زهرا محمدی*، سید محمد قریشی، حشمت الله قنبری، هادی کریم زاده، مسعود سهیلیان
    هدف
    بررسی الگوهای بالینی و سبب شناسی یووییت در شهر اصفهان.
    روش پژوهش: در این مطالعه توصیفی، 2016 بیمار مبتلا به یووییت ارجاع شده به درمانگاه چشم پزشکی بیمارستان فیض اصفهان در فاصله زمانی 13 سال (آذر 1391-1378) از نظر سن، جنس، ویژگی های بالینی، آناتومیک و سبب شناختی مورد بررسی قرار گرفتند.
    یافته ها
    نسبت بیماران زن به مرد در جمعیت مورد مطالعه 1.2 به 1و میانگین سنی بیماران 33.76 سال بود. یووییت قدامی شایع ترین نوع آناتومیک با شیوع 42.9 درصد و پس از آن به ترتیب یووییت خلفی (21.42 درصد)، میانی (19.3 درصد) و پان یووییت (16.31 درصد) قرار داشتند. شایع ترین علل در انواع آناتومیکی در یووییت قدامی علل ناشناخته (50 درصد) و بیماری فوکس هتروکرومیک ایریدوسیکلیت FHI)) (32.8 درصد)؛ در یووییت خلفی توکسوپلاسموزیس (90.5 درصد)، در یووییت میانی علل ناشناخته (81.5 درصد) و در پان یووییت بیماری بهجت (48.3 درصد) و علل ناشناخته (ایدیوپاتیک) (32.2 درصد) بودند. در 43.89 درصد موارد از کل بیماران، علت یووییت ناشناخته (ایدیوپاتیک) بود. از علل شناخته شده، توکسوپلاسموزیس (نوع مادرزادی) شایع ترین عامل ایجادکننده یووییت در این بیماران بوده و پس از آن بیماری بهجت و بیماری فوکس قرار داشتند. در 15.62 درصد موارد، بیماری زمینه ای سیستمیک مشاهده گردید که شایع ترین بیماری سیستمیک غیرعفونی بیماری بهجت و شایع ترین بیماری سیستمیک عفونی، توکسوپلاسموزیس بود. در مجموع عوامل غیرعفونی سهم بیش تری (76.5 درصد) را در سبب شناسی یووییت نسبت به عوامل عفونی به خود اختصاص دادند. سیر یووییت در 49.6 درصد مزمن و در 87.5 درصد موارد نوع یووییت، غیرگرانولوماتوز بود.
    نتیجه گیری
    الگوی بالینی و سبب شناسی در اصفهان تفاوت های بارزی با سایر مناطق دارد. برای مثال یووییت ناشی از توکسوپلاسما، بهجت و فوکس شیوع بیش تری دارد. عوامل محیطی، ژنتیکی و جغرافیایی ممکن است در این زمینه موثر باشند.
    Kianersi F., Mohammadi Z.*, Ghoreishi M., Ghanbari H., Karimzadeh H., Soheilian M
    Purpose
    To analyze the clinical patterns and etiologies of uveitis in Isfahan.
    Methods
    The records of 2016 patients with uveitis who had been referred to the Feiz tertiary eye care center, Isfahan, between 1999 and 2013 were classified and analyzed with respect to demographic, clinical, anatomical, and etiological characteristics.
    Results
    At the onset of uveitis, the mean patient age was 33.76 years. Female to male ratio was 1.2/1.0. Anterior uveitis was the most common diagnosis (42.9%) followed by posterior uveitis 21.42%), intermediate uveitis (19.3%), and pan uveitis (16.31%) in descending order. Overall, non-infectious causes were more frequent etiology of uveitis (76.5%) as compared to infectious causes. Up to 43.89% of the patients had no identified etiologies. The most common known etiology was toxoplasmosis, followed by Behcet disease and Fuchs’ heterochromic iridocyclitis (FHIC). The most common etiology was idiopathic 50%) and FHIC (32.8%) in anterior uveitis, toxoplasmosis (91.1%) in posterior uveitis, idiopathic (81.5%) in intermediate uveitis, and Behcet disease (48%) and idiopathic (32%) in posterior uveitis. In 15.62% of cases, a systemic disease was diagnosed which included Behcet disease (the most common non-infectious systemic disease) and toxoplasmosis (the most common infectious systemic disease). Considering the course of uveitis, 49.6% were chronic. In 87.5%, uveitis was non-granulomatous.
    Conclusion
    Significant differences were seen in the clinical and etiologic pattern of uveitis in Isfahan. For example, a higher frequency of uveitis caused by Toxoplasmosis, Behcet and FHI was observed. Environmental, genetic and geographical factors may contribute to this observed difference.
    Keywords: Causes, Clinical Pattern, Epidemiology, Isfahan, Uveitis}
  • علیرضا دهقانی، امین مسجدی*، فرهاد فاضل، حشمت الله قنبری، محمدرضا اخلاقی، نجمه کرباسی، محمدعلی ابطحی
    هدف

    گزارش یک مورد اندوفتالمیت اندوژن با کلبسیلا در بیمار مبتلا به آبسه کبدی.
    گزارش مورد: آقای 79 ساله ای با شکایت کاهش شدید بینایی و درد چشم چپ مراجعه نمود. در معاینه بالینی بیمار، پرخونی در ملتحمه، ادم قرنیه، هیپوپیون و واکنش سلولی شدید در فضای زجاجیه چشم چپ و تغییر رنگ زرد ملتحمه چشم راست مشهود بود. سی تی اسکن شکمی نشان دهنده آبسه کبدی در لوب راست بود که توسط بیوپسی از پوست تحت راهنمایی سونوگرافی تایید شد. کشت خون، زجاجیه و بیوپسی کبد نشان دهنده رشد کلبسیلا بود. بیمار مبتلا به اندوفتالمیت اندوژن کلبسیلایی ثانویه به باکترمی حاصل از آبسه کبدی بود.

    نتیجه گیری

    گزارش این مورد نشان می دهد که این بیماری محدود به شرق آسیا نبوده و ممکن است مساله ای جهانی باشد.

    Dehghani Ar, Masjedi A., Fazel F., Ghanbari H., Akhlaghi Mr, Karbasi N., Abtahi Ma
    Purpose

    To report a case of endogenous Klebsiella endophthalmitis associated with liver abscess in Iran.Case report: A 79 year old man was referred with chief complaint of left eye pain and visual loss. The patient had conjunctival hyperemia, corneal edema, hypopyon and severe vitreous cellular reaction in the left eye and yellowish conjunctival discoloration which was apparent in the right eye. Abdominal CT scan revealed a right liver lobe abscess that underwent percutaneous liver biopsy under sonography guide. Blood, vitreous and liver mass cultures revealed Klebsiella Pneumonia growth. The patient was diagnosed as a case of endogenous Klebsiella endophthalmitis secondary to bacteremia associated with liver abscess.

    Conclusion

    This report suggests that rather than being confined to Far East, endogenous endophthalmitis secondary to liver abscess due to Klebsiella pneumonia may be a global problem.

  • فرزان کیان ارثی، امین مسجدی، حشمت الله قنبری
    هدف
    گزارش یک مورد نکروز حاد شبکیه به دنبال انسفالیت هرپسی.
    معرفی بیمار: مرد 25 ساله ای با کاهش دید و درد چشم چپ مراجعه نمود. وی یک ماه قبل از ایجاد علایم چشمی، به دلیل انسفالیت هرپسی بستری شده و تحت درمان ضد ویروسی قرار گرفته بود. یک ماه پس از ایجاد علایم عصبی، بیمار دچار علایم بینایی در چشم چپ شد. معاینات بالینی و پاراکلینیکی نشان دهنده ایجاد نکروز حاد شبکیه توسط ویروس هرپس سیمپلکس بودند.
    نتیجه گیری
    انسفالیت هرپسی می تواند عامل خطرسازی برای ایجاد نکروز حاد شبکیه باشد. از طرف دیگر، درگیری مغز و چشم در یک سمت می تواند بیانگر انتقال ویروس از طریق مسیرهای عصبی باشد.
    Kianersi F., Masjedi A. *, Ghanbari H.
    Purpose
    To report a case of acute retinal necrosis following herpetic encephalitis.Case Report: A 25-year-old male presented with pain and visual loss in his left eye. He had herpetic encephalitis 1 month prior to the visual symptoms. Ophthalmologic examination and paraclinical evaluation disclosed acute retinal necrosis.
    Conclusion
    Herpetic encephalitis may be a risk factor for acute retinal necrosis. The virus may reach the eye by transaxonal route.
  • حیدرعلی معینی، بابک وحدت پور، محمدرضا اخلاقی*، سیدعلی اکبر مرتضوی، حشمت الله قنبری، علی صالحی، اکرم ریسمانچیان، علی موسی زاده
    هدف

    تعیین فراوانی نسبی الگوی درست نشستن چشم پزشکان در خلال معاینه بیماران و حین عمل جراحی و تعیین ارتباط دردهای اسکلتی با میانگین ساعات کار.
    روش پژوهش: در این مطالعه به صورت توصیفی- مقطعی (cross sectional)، وضعیت نشستن چشم پزشکان در موقعیت های مختلف شامل پشت میز کار، حین معاینه با اسلیت لمپ و حین عمل جراحی بررسی شد و با نحوه نشستن درست در شرایط فوق مقایسه گردید. مولفه های مورد بررسی شامل زاویه درست قرارگیری گردن نسبت به بدن، حفظ لوردوز کمری، زاویه درست قرارگیری لگن و ران، موقعیت ساق پا نسبت به زمین و قرارگیری درست کف پا روی زمین بودند. هم چنین به وسیله پرسش نامه در مورد دردهای احتمالی ستون فقرات، شانه ها و ساعات کار در مطب و در اتاق عمل سوال شد.

    یافته ها

    مطالعه بر روی 73 چشم پزشک شامل 60 مرد و 13 زن انجام شد که از این تعداد، 43 نفر (9/58 درصد) از نظر وضعیت گردن، 36 نفر (3/49 درصد) از نظر لوردوز کمری، 9 نفر (3/12 درصد) از نظر زاویه لگن، 49 نفر (1/67 درصد) از نظر موقعیت ساق پا و 31 نفر (6/42 درصد) از نظر قرارگیری کف پا هنگام کار با اسلیت لمپ دچار اشکال بودند. از 62 چشم پزشک که عمل جراحی انجام می دادند؛ 23 نفر (3/61 درصد) از نظر زاویه گردن، 38 نفر (3/61 درصد) از نظر لوردوز کمری، 23 نفر (1/37 درصد) از نظر زاویه لگن، 43 نفر (4/69 درصد) از نظر زاویه زانو (وضعیت ساق پا) و 44 نفر (0/71 درصد) از نظر قرارگیری کف پا هنگام کار با میکروسکوپ اتاق عمل دچار اشکال بودند. شکایت از درد ستون فقرات و شانه با افزایش ساعات کاری در مطب (01/0P=) و اتاق عمل (02/0P=) افزایش می یافت.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج فوق و ارتباط بین درد ستون فقرات و شانه با ساعات کاری، ارایه آگاهی های لازم به چشم پزشکان در مورد نحوه درست نشستن حین کار ضرورت دارد.

    Heidar Ali Moeini, Babak Vahdatpour, Mohammad Reza Akhlaghi, Seyyed Ali Akbar Mortazavi, Heshmatollah Ghanbari, Ali Salehi, Akram Rismanchian, Ali Mousavizadeh
    Purpose

    To evaluate ophthalmologists’ sitting position during ocular examination and surgery and to evaluate any correlation between musculoskeletal disorders and mean work time.

    Methods

    This cross-sectional study was performed on ophthalmologists in Isfahan, Iran in different occupational positions including the office, during slitlamp examination and in the operating room. The evaluation included neck angle, lumbar lordosis, pelvic angle and the position of lower leg and foot. Ophthalmologists were asked about spinal and shoulder pains and mean work time in the office and operating room.

    Results

    Among 73 studied ophthalmologists (including 60 male and 13 female subjects), there were malpositions in neck angle in 43 (58.9%), lumbar lordosis in 36 (49.3%), hip angle in 9 (12.3%), lower leg in 49 (67.1%) and foot in 31 (42.4%) cases. Among 62 ophthalmologists who performed surgery there were malpositions in neck angle in 38 (61.3%), lumbar lordosis in 38 (61.3%), hip angle in 2 (37.1%), knee angle in 43 (69.4%) and foot in 44 (71.0%) cases. There was a significant correlation between spinal pains and mean work time in the office (P=0.02) and operating room (P=0.01).

    Conclusion

    According to the correlation between spinal pains and work time, it is necessary to educate ophthalmologists for correct sitting position during work.

  • غلامعلی نادریان، حشمت الله قنبری، رامین ریزوندی، واله سجادی
    هدف

    گزارش درمان ادم سیستویید ماکولای مقاوم به استازولامید خوراکی، توسط تزریق داخل زجاجیه ای تریامسینولون استوناید در یک بیمار مبتلا به رتینیت پیگمنتوزا.
    معرفی بیمار: مرد 22 ساله ای با تاری دید چشم راست (10/9) و سابقه شب کوری، پس از فوندوسکوپی و OCT، با تشخیص ادم سیستویید ماکولا تحت درمان با استازولامید خوراکی و سپس ایندومتاسین قرار گرفت. پس از درمان، دید بیمار به 10/6 کاهش یافت و در نتیجه، تحت تزریق داخل زجاجیه ای mg 4 تریامسینولون استوناید قرار گرفت که منجر به بهبود دید بیمار به 10/10 و رفع کامل ادم ماکولا گردید.

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد که استفاده از تریامسینولون استوناید در درمان ادم سیستویید ماکولا به عنوان یک درمان موثر در موارد مقاوم به داروهای خوراکی، شیوه موثری باشد که احتیاج به بررسی بیش تری دارد.

    Gholam Ali Naderian, Heshmatollah Ghanbari, Ramin Rizvandi, Valeh Sajjadi
    Purpose

    To report treatment with intravitreal triamcinolone acetonide (IVTA) in a patient with cystoid macular edema (CME) secondary to retinitis pigmentosa (RP).Case Report: A 22-year-old male patient with RP presented with progressive visual loss. Visual acuity was 9/10 in the right eye and 10/10 in the left eye without refractive error. Examination revealed CME in the right eye. After failure of treatment with oral acetazolamide and reduction of visual acuity to 6/10, intravitreal injection of 4 mg triamcinolone acetonide was performed in the right eye. Six weeks later, macular edema resorbed and visual acuity improved to 10/10.

    Conclusion

    IVTA may be useful for selected cases of CME related to retinitis pigmentosa. Further study on a larger number of patients is warranted to assess the efficacy of this treatment.

  • علیرضا دهقانی، فرهاد فاضل، محمدرضا اخلاقی، حشمت الله قنبری، محمدرضا ایلانلو، داریوش احمدی آزاد
    هدف
    مقایسه اثر قطره های تقویت شده سفازولین- جنتامایسین و ونکومایسین- سفتازیدیم در درمان زخم باکتریایی قرنیه.
    روش پژوهش: این کارآزمایی بالینی دوسوکور بر روی 89 بیمار انجام شد که از فروردین 1384 لغایت فروردین 1385 با تشخیص بالینی زخم باکتریایی قرنیه به اورژانس مرکز پزشکی فیض اصفهان مراجعه نموده بودند. بیماران به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. در یک گروه (41 بیمار) از قطره های تقویت شده سفازولین و جنتامایسین و در گروه دیگر (48 بیمار) از قطره های تقویت شده ونکومایسین و سفتازیدیم استفاده شد. بیماران از نظر مدت زمان بهبود نقص اپی تلیوم، مدت زمان رفع ارتشاح یاخته ای، مدت زمان پاک شدن اتاق قدامی از یاخته، نتایج کشت میکروبی و عوارض دارویی ارزیابی شدند.
    یافته ها
    بیماران شامل 25 مرد (61 درصد) و 16 زن (39 درصد) در گروه سفازولین- جنتامایسین و 32 مرد (67 درصد) و 16 زن (33 درصد) در گروه ونکومایسین- سفتازیدیم بودند. حدود 46 درصد (8/48 درصد در گروه سفازولین- جنتامایسین و 75/42 درصد در گروه ونکومایسین- سفتازیدیم، 63/0P=) بیماران کشت منفی داشتند. مدت زمان رفع نقص اپی تلیوم در گروه سفازولین- جنتامایسین 1/32/13 روز و در گروه ونکومایسین- سفتازیدیم 7/26/9 روز بود (01/0P=). مدت زمان رفع ارتشاح یاخته ای و درمان زخم قرنیه در گروه سفازولین- جنتامایسین 3/47/17 روز و در گروه ونکومایسین- سفتازیدیم 6/38/13 روز بود (02/0P=). پاک شدن اتاق قدامی از یاخته در گروه سفازولین- جنتامایسین 9/26/11 روز و در گروه ونکومایسین- سفتازیدیم 3/21/8 روز طول کشید (04/0P=). شایع ترین عارضه درمان، شکایت از سوزش چشم بود که بروز آن در گروه سفازولین- جنتامایسین 1/73 درصد و در گروه ونکومایسین- سفتازیدیم 9/62 درصد بود (007/0p=).
    نتیجه گیری
    استفاده از قطره های تقویت شده ونکومایسین- سفتازیدیم در مقایسه با سفازولین- جنتامایسین، در درمان زخم های باکتریایی قرنیه، دارای اثرات درمانی بهتر و عوارض جانبی کم تری است.
    Alireza Dehghani, Farhad Fazel, Mohammad Reza Akhlaghi, Heshmatollah Ghanbari, Mohammad Reza Ilanloo, Dariush Ahmadi Azad
    Purpose
    To compare the efficacy of treatment with fortified cefazolin-gentamicin versus fortified vancomycin-ceftazidime eye drops for treatment of bacterial corneal ulcers.
    Methods
    A double-blind clinical trial was performed on 89 patients with bacterial corneal ulcers who were referred to Feiz Hospital, Isfahan, Iran from 2004 to 2005. Patients were randomly assigned to two groups: one group included 41 patients who received fortified cefazolin-gentamicin eye drops and the other group included 48 patients who received fortified vancomycin-ceftazidime eye drops. Patients were evaluated in terms of time for re-epithelization, reduction of stromal infiltration and reduction in anterior chamber inflammation as well as culture results and drug complications.
    Results
    The patients included 57 (64%) male and 32 (36%) female subjects. Cultures were negative in 46%. Re-epithelization time was 13.2±3.1 days in the cefazolin-gentamicin group and 9.6±2.7 days in the vancomycin-ceftazidime group (P=0.01). Time for reduction of stromal infiltration and corneal ulcer treatment was 17.7±4.3 days in the cefazolin-gentamicin group vs 13.8±3.6 days in the vancomycin-ceftazidime group (P=0.04). The most common complaint of patients was eye burning in 73.1% of cases in the cefazolin-gentamicin group and 62.9% of cases in the vancomycin-ceftazidime group (P=0.007).
    Conclusion
    Fortified vancomycin-ceftazidime eye drops are more effective than fortified cefazolin-gentamicin eye drops for the treatment of bacterial corneal ulcers and seem to entail fewer adverse effects.
  • حشمت الله قنبری، علیرضا دهقانی، محمدرضا اخلاقی، افسانه نادری بنی، علیرضا حقوقی
    هدف
    ارزیابی میزان حساسیت و اختصاصیت سونوگرافی چشم در شناسایی جداشدگی شبکیه در خون ریزی زجاجیه.
    روش پژوهش: این مطالعه مقطعی بر روی 47 چشم از 47 بیمار (29 زن و 18 مرد) مبتلا به خون ریزی زجاجیه و مشکوک به جداشدگی شبکیه انجام شد که نیاز به عمل جراحی داشتند و طی مهرماه تا اسفندماه 1385 برای عمل جراحی به بیمارستان فیض اصفهان مراجعه نموده بودند. در همه موارد، قبل از عمل، سونوگرافی انجام شد. پس از انجام عمل جراحی، یافته های حین جراحی با یافته های حاصل از سونوگرافی مقایسه شد.
    یافته ها
    میانگین سنی بیماران 1/238/43 سال (بین 4 ماه تا 81 سال) بود. درگیری در 23 نفر در چشم راست و در 24 نفر در چشم چپ بود. علل خون ریزی زجاجیه عبارت بودند از ضربه (6/42 درصد)، دیابت (1/19 درصد)، فشار خون بالا (8/12 درصد)، ثانویه به عمل جراحی آب مروارید (4/6 درصد) و به دنبال پیوند قرنیه (1/2 درصد) و در 8 مورد (1/17 درصد) نیز علت مشخصی پیدا نشد. حدت بینایی بیماران شامل درک نور (66 درصد)، درک حرکت دست (5/25 درصد) و شمارش انگشتان (3/4 درصد) بود و دو مورد (3/4 درصد) نیز شیرخوار بودند که دید قابل ارزیابی نبود. میزان دقت سونوگرافی 4/72 درصد، حساسیت آن 5/87 درصد، اختصاصیت آن 5/64 درصد، ارزش پیش گویی مثبت آن 56 درصد و ارزش پیش گویی منفی آن 9/90 درصد بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به حساسیت و اختصاصیت بالای سونوگرافی در مطالعه ما، استفاده از سونوگرافی به عنوان ابزار تشخیصی جداشدگی شبکیه در بیماران دچار خون ریزی زجاجیه، مفید است.
    Heshmatollah Ghanbari, Alireza Dehghani, Mohammad Reza Akhlaghi, Afsaneh Naderi Bani, Alireza Hoghoghi
    Purpose
    To evaluate the specifity and sensitivity of ocular sonography in the diagnosis of retinal detachment in the presence of vitreous hemorrhage.
    Methods
    This cross-sectional study included 47 (23 right eyes and 24 left eyes) eyes of 47 patients (18 male and 29 female subjects) with vitreous hemorrhage suspected of retinal detachment requiring surgery. Preoperative ocular sonography was compared with intraoperative findings to determine the sensitivity and specifity of ocular sonography.
    Results
    Mean age of the patients was 43.8+23.1 years (range 4 months to 81 years). Causes of vitreous hemorrhage included trauma in 20 eyes (42.6%), diabetes mellitus in 9 eyes (19.1%), hypertension in 6 eyes (12.8%), following cataract surgery in 3 eyes (6.4%), following penetrating keratoplasty in one eye (2.1%) and unknown in 8 eyes (17.1%). Visual acuity was counting fingers in 2 (4%), hand motion in 12 (27%) and light perception in 31 (69%) eyes. The diagnostic data of sonography were as follows: sensitivity 87.5%, specifity 64.5%, accuracy 72.4%, positive predictive value 56% and negative predictive value 90.9%.
    Discussion
    Ocular sonography is a useful diagnostic tool for evaluation of retinal detachment in patients with vitreous hemorrhage.
  • علیرضا دهقانی، محمدرضا اخلاقی، محمد ساری محمدلی، حشمت الله قنبری، مهدی توکلی
    هدف
    گزارش یک مورد همراهی مردمک تونیک با سیدروز چشمی.
    معرفی بیمار: پسر 10 ساله ای با مردمک بزرگ چشم راست از 2 هفته قبل مراجعه نمود. دید دو چشم 10/10 بدون مارکوس گان بود. قطر مردمک در چشم راست 5 میلی متر و در چشم چپ 3 میلی متر بود. آنیزوکوریا در روشنایی بیش تر و در تاریکی کم تر بود. مردمک چشم راست به پیلوکارپین 1/0 درصد واکنش نشان می داد. در فوندوسکوپی، در قسمت تحتانی شبکیه یک جسم بیگانه دیده شد که در گرافی ساده نیز قابل مشاهده بود. بیمار دو ماه بعد با کاهش دید چشم راست در حد 10/6 مراجعه نمود. هم چنان مشخصات مردمک تونیک در چشم راست دیده می شد و تغییرات پیگمانتری در شبکیه قابل مشاهده بود. بعد از انجام ویترکتومی عمیق، یک جسم بیگانه به ابعاد 5/1*5/1 میلی متر خارج شد. در پی گیری های بعدی، آنیزوکوریا به تدریج برطرف شد و پس از گذشت 6 ماه از خارج کردن جسم بیگانه، اندازه مردمک ها برابر گردید و دیگر علامتی از مردمک تونیک وجود نداشت. در معاینه با اسلیت لمپ، آب مروارید زیرکپسولی خلفی مختصری دیده می شد و بهترین دید اصلاح شده چشم راست 10/7 بود. بیمار برای پی گیری مراجعه ننمود.
    نتیجه گیری
    سیدروز چشمی می تواند موجب مردمک تونیک شود و باید در تشخیص افتراقی مردمک تونیک قرار گیرد.
    Alireza Dehghani, Mohammad Reza Akhlaghi, Mohammad Sari Mohammadli, Heshmatullah Ghanbari, Mehdi Tavakoli
    Purpose
    To report tonic pupil in a patient with ocular siderosis.Case Report: A 12-year-old male patient presented with over-sized right pupil from two weeks before. Visual acuity (VA) was 10/10 in both eyes without afferent pupillary defect. Anisocoria was present with the right and left pupils, measuring 5 and 3 mm in diameter, respectively. Anisocoria was greater in bright light and there was a good constriction of right pupil in response to 0.1% pilocarpine. A metallic foreign body was found on funduscopy and orbital X-Ray. The patient was lost to follow up. Two months later he returned with VA of 6/10 in the right eye. Tonic pupil was still present and pigmetary changes were seen on fundus examination. A foreign body measuring 1.5×1.5 mm in size was extracted with deep vitrectomy. Anisocoria and signs of tonic pupil resolved completely six months after surgery but a faint posterior subcapsular cataract was detected. Best-corrected visual acuity was 7/10 at final follow-up.
    Conclusion
    Ocular siderosis can present with a tonic pupil and should be considered in the differential diagnosis of this condition.
  • حشمت الله قنبری، علیرضا دهقانی، محمدرضا اخلاقی*، سارا مصطفایی

    تعیین اثر قطره چشمی دیکلوفناک 1 درصد قبل از عمل جراحی اب مروارید بر میزان التهاب پس از عمل. در یک کارآزمایی بالینی دو سوکور، همه بیمارانی که طی 6 ماه در بیمارستان فیض اصفهان تحت عمل جراحی آب مروارید به روش فیکوامولسیفیکیشن و کارگذاری لنز داخل چشمی تاشونده قرار گرفته بودند، وارد مطالعه شدند. بیمارانی که سابقه بیماری التهابی چشم و مصدومیت چشمی منجر به آب مروارید داشتند و نیز بیمارانی که دچار عارضه حین عمل گردیدند، از مطالعه خارج شدند. بیماران به صورت تصادفی به سه گروه تقسیم شدند، گروه شاهد که قبل از عمل داروی چشمی...

    Ghanbari H., Dehghani A., Akhlaghi Mr, Mostafaei S
    Purpose

    To evaluate the efficacy of pretreatment with diclofenac sodium 1% eye drop for prevention of post-cataract surgery ocular inflammation.

    Methods

    A double blind clinical trial was performed on 111 patients who were scheduled for phacoemulsification and intraocular lens implantation (PE+IOL) at Feiz Hospital, Isfahan-Iran. Cases with traumatic cataract and complicated surgery were excluded. Patients were randomly assigned to three groups: (1) controls; (2) treatment with one drop of diclofenac sodium 1% QID one day before surgery; and (3) treatment with one drop of diclofenac sodium 1% QID for three days preoperatively. All eyes received topical steroid and antibiotic, postoperatively. Postoperative anterior chamber (AC) reaction, ocular pain, burning, red eye, atonic mydriasis and intraocular pressure were evaluated on days 1, 3, 14 and 30.

    Results

    The study included 70 male and 41 female subjects with mean age of 61.03+8.35 years. Ocular pain was significantly more prevalent and severe in controls compared to other groups on postoperative days 1, 3 and 14. AC reaction was also more prevalent and severe in controls than the other two groups only on the first postoperative day. The prevalence and severity of red eye on days 1, 14 and 30 postoperatively were higher in controls compared to the two other groups without any difference by the third postoperative day. Eye burning was more prevalent in the control group than the other two groups only on days 1 and 3. The active treatment groups had no difference in terms of the above-mentioned characteristics at any stage; except for AC reaction on the first postoperative day which was more severe in the one-day treatment group compared to the three-day group. There was no significant difference between the three groups regarding relative miosis intraoperatively. Postoperative changes in intraocular pressure were within normal limits in all groups.

    Conclusion

    Pretreatment with diclofenac sodium 1% can reduces the incidence and severity of post-cataract surgery AC reaction, eye burning, red eye and ocular pain, particularly during the first postoperative week.

  • محمدرضا پیمان، سید مرتضی شهشهان، اعظم بختیاری، علیرضا پیمان، حشمت الله قنبری، علی امینی هرندی
    مقدمه
    ادم ماکولار دیابتی شایع ترین علت کاهش حدت بینایی در افراد مبتلا به دیابت است و این در حالی است که آسیب شناسی این ناهنجاری هنوز کاملا شناخته شده نیست. در پاسخ به این پرسش که آیا میزان آنژیوتانسین II موجود در مایع زلالیه که جزیی از سیستم رنین- آنژیوتانسین موضعی چشم است با عوامل به وجود آورنده بیماری در پیوند است یا خیر، همچنین، اثر پذیری میزان آن و میزان عامل رشد اندوتلیوم عروق (VEGF) از داروی کاپتوپریل چگونه است، پژوهش حاضر انجام گرفته است.
    روش کار
    در نمونه های زلالیه به دست آمده از 58 چشم در طی عمل آب مروارید، 37 نفر مبتلا به ادم ماکولار دیابتی بودند که از این شمار، 16 نفر در حال درمان با کاپتوپریل بودند و دیگران از هیچ گونه داروی مهار کننده آنزیم مبدل آنژیوتانسین (ACEIs) استفاده نمی کردند. غلظت آنژیوتانسین II به وسیله رادیوایمونواسی و غلظت VEGF به روش الیزا مورد سنجش گرفت. شدت ادم ماکولار نیز پس از عمل جراحی با معاینه بالینی ارزیابی گردید.
    یافته ها
    غلظت VEGF و آنژیوتانسین II مایع زلالیه در افراد دیابتی در مقایسه با افراد غیر دیابتی به گونه ای معنا دار بالاتر بود (به ترتیب P=0.005، P<0.001). میزان VEGF و آنژیوتانسینII در بیماران مبتلا به ادم ماکولار دیابتی، که در حال درمان با کاپتوپریل بودند، پایین تر از افراد مبتلایی بود، که در حال درمان با داروهای ACEIs نبودند (به ترتیب P<0.0001، P=0.003).
    نتیجه
    افزایش میزان VEGF و همچنین آنژیوتانسینII در افراد مبتلا به ادم ماکولار دیابتی موید نقش احتمالی آنها در آسیب شناسی بیماری می باشد. کاهش متناسب میزان VEGF و آنژیوتانسینII در افراد در حال درمان با کاپتوپریل می تواند تحت تاثیرداروی کاپتوپریل باشد.
    کلید واژگان: کاپتوپریل, آنژیوتانسین II, زلالیه, عامل رشد اندوتلیوم عروق, ادم ماکولار دیابتی}
  • علیرضا دهقانی، فرهاد فاضل، حشمت الله قنبری، فرزان کیاارثی، محمدرضا اخلاقی
    هدف
    ارزیابی تاثیر تزریق روغن سیلیکون بر حدت بینایی پس از عمل جراحی ویترکتومی عمیق در بیماران دچار اندوفتالمیت عفونی.
    روش پژوهش: تحقیق به صورت کارآزمایی بالینی شاهددار تصادفی یک سوکور بر روی 50 بیمار مبتلا به اندوفتالمیت عفونی ارجاع شده به بیمارستان فیض در سال های 83- 1382 انجام شد. همه بیماران به علت اندوفتالمیت عفونی تحت عمل جراحی ویترکتومی عمیق قرار گرفتند و بیماران به طور تصادفی، به دو گروه تقسیم شدند. در یک گروه، در پایان عمل جراحی، روغن سیلیکون به داخل چشم تزریق شد (گروه سیلیکون) ولی در گروه دوم سیلیکون تزریق نشد و چشم با (balanced salt solution) BSS فرم گردید (گروه غیر سیلیکون). همه بیماران از نظر حدت بینایی برای بیش از 5 ماه پی گیری شدند.
    یافته ها
    بیماران شامل 32 مرد (64 درصد) و 18 زن (36 درصد) بودند. علت زمینه ای اندوفتالمیت در 23 بیمار (46 درصد) جراحی آب مروارید، در 20 نفر (40 در صد) مصد ومیت، در 3 نفر (6 درصد) ناشی از بلب، در 2 نفر (4 درصد) اند و فتالمیت بعد از عمل پیوند قرنیه و در 2 نفر (4 درصد) درون زاد (اندوژن) بود. میانگین دید نهایی در گروه سیلیکون 2.1 لوگمار و در گروه غیر سیلیکون 4.0 لوگمار بود. (P=0.018).
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد که تزریق روغن سیلیکون اثرات مفیدی در نتیجه ویترکتومی عمیق در بیماران دچاراند و فتالمیت عفونی داشته باشد.
    Dehghani A., Fazel F., Ghanbari H., Kianersi F., Akhlaghi M
    Purpose
    To evaluate the efficacy of silicone oil injection after deep vitrectomy in infectious endophthalmitis regarding visual acuity.
    Methods
    This single-blind randomized clinical trial was performed on 50 cases of infectious endophthalmitis undergoing deep vitrectomy. Patients were randomly assigned to two groups: in one group silicone oil was injected into the eye at the end of the operation (silicone group) and in the second group the eye was formed with balanced salt solution (non-silicone group). All patients were followed for more than six months.
    Results
    The underlying cause of endophthalmitis was cataract surgery in 23 patients (46%د), trauma in 20 patients (40%), bleb-associated endophthalmitis in 3 patients (6%), corneal graft in 2 patients (4%) and endogenous in 2 patients (4%). Mean visual acuity was 2. 1 LogMAR in the silicone group and 4. 0 LogMAR in the non-silicone group (P< 0. 0001).
    Conclusion
    Silicone oil injection may be beneficial in terms of visual outcomes in deep vitrectomy for infectious endophthalmitis.
  • سید مرتضی شهشهان، محمدرضا پیمان*، حشمت الله قنبری، علیرضا پیمان
    هدف

    تعیین اثر کاپتوپریل بر میزان آنژیوتانسین II مایع زلالیه درافراد مبتلا به دیابتی ماکولا.
    روش پژوهش: این مطالعه با ساختار مورد- شاهدی بر روی 58 چشم از 58 بیمار کاندید جراحی آب مروارید شامل 37 فرد مبتلا به دیابت نوع II و 21 فرد غیردیابتی (گروه شاهد) انجام شد. از 37 فرد دیابتی، 16 نفر تحت درمان با کاپتوپریل قرار گرفته بودند (گروه کاپتوپریل) و بقیه از هیچ داروی مهارکننده آنزیم مبدل آنژیوتانسین (ACE-I) استفاده نمی کردند (گروه غیرکاپتوپریل). نمونه های زلالیه از همه چشم ها در ابتدای جراحی آب مروارید گرفته شد. غلظت آنژیوتانسین II به روش رادیوایمونواسی مورد سنجش قرار گرفت. شدت ادم ماکولا نیز بعد از عمل جراحی، به وسیله معاینه بالنی ارزیابی گردید. از آزمون آماری Mann Whitney U test برای مقایسه میزان آنژیوتانسین II و Hb A1C بین گروه ها و از Spearman''s rank-order correlation coefficients برای یافتن رابطه بین میزان آنژیوتانسین II و شدت ادم ماکولا استفاده شد.

    یافته ها

    میزان آنژیوتانسین II مایع زلالیه در افراد دیابتی (31.0±7.3 pg/ml) به شکل معنی داری بالاتر از افراد غیردیابتی (6.28±2.8 pg/ml) بود (P<0.001). هم چنین غلظت آنژیوتانسین II مایع زلالیه در گروه کاپتوپریل (16.3±6.5 mg/ml)، پایین تر از افراد گروه غیرکاپتوپریل (45.73±9.36 mg/ml) بود (P=0.003). شدت ادم ماکولا نیز در گروه کاپتوپریل پایین تر از گروه غیرکاپتوپریل بود به طوری که 68.75 درصد موارد در گروه کاپتوپریل و 33.3 درصد موارد در گروه غیرکاپتوپریل بدون ادم ماکولا بودند (P<0.005).

    نتیجه گیری

    افزایش میزان آنژیوتانسین II در افراد دیابتی و بالاتر بودن شدت ادم دیابتی ماکولا در افرادی که ACE-I دریافت نمی کردند؛ موید نقش احتمالی آن در پاتوژنز ادم دیابتی ماکولاست. کاهش مناسب میزان آنژیوتانسین II در افراد تحت درمان با کاپتوپریل نیز می تواند ناشی از تاثیر کاپتوپریل باشد.

    Shahshahan M., Peyman M., Ghanbari H., Peyman A
    Purpose

    To determine whether angiotensin II levels in aqueous humor is related to diabetes mellitus and to evaluate the effect of captopril.

    Methods

    In a case-control study, aqueous humor samples were obtained during cataract surgery from 58 eyes of 58 patients, of which 37 were diabetic. From these latter subjects, 16 had taken captopril (captopril group) and 21 had not taken any angiotensin converting enzyme (ACE) inhibitor (non-captopril group). Angiotensin level was assessed by radioimmunoassay. Severity of macular edema was evaluated by clinical examination after surgery. Mann Whitney U test was used to assess the statistical difference of mean angiotensin II and Hb A1C levels between the groups and Spearman's rank-order correlation coefficient was used to evaluate the correlation between aqueous levels of angiotensin II and severity of macular edema.

    Results

    The aqueous level of angiotensin II was significantly higher in diabetic patients (31.07.3 pg/ml) compared to non-diabetics (6.282.8 pg/ml). (P<0.0001) Aqueous concentration of angiotensin II in the captopril group (16.36.5 g/ml) was significantly lower than in the non-captopril group (75.739.36). (P<0.0003) Severity of macular edema was significantly lower in the captopril group as compared to the non-captopril group such that 68.75% of the captopril group vs 33.3% of the non-captopril group had no macular edema (P<0.005).

    Conclusion

    These findings suggest that the aqueous level of angiotensin II is significantly correlated with the severity of macular edema and may have a role in pathogenesis of macular edema in diabetic patients. It seems that modulation of the renin-angiotensin system may become a very important target for medical treatment in patients with diabetic macular edema.

    Keywords: aqueous, angiotensin II, diabetic macular edema, captopril}
  • مجید ابریشمی، مرتضی انتظاری، علیرضا رمضانی، علی طباطبایی، یوسف علیزاده، فریدون فرهی، مصطفی فقهی، هوشنگ فقیهی، حشمت الله قنبری، رضا کارخانه، سیدمهدی مدرس زاده
  • حمید احمدیه، مسعود سهیلیان، محمد پاکروان، حشمت الله قنبری، احمد میرشاهی، محمدعلی جوادی، محمدرضا جعفری نسب، مهران نیکخو، جلیل نقیب الذاکرین
    هدف
    گزارش پنج بیمار در محدوده سنی 38-26 سال که برای اصلاح نزدیک بینی تحت عمل جراحی لیزیک قرار گرفتند و به دنبال عمل دچار عوارض سگمان خلفی شدند.
    معرفی بیماران: در بیمار اول، انسداد دو طرفه سرخرگ سیلیورتینال به همراه نوروپاتی ایسکمیک عصب بینایی ایجاد شد. بیمار دوم با نوروپاتی غیر هم زمان و دو طرفه به صورت اختلال ایسکمیک عصب بینایی دیررس مراجعه کرد. در بیمار سوم، پیش رفت علایم و نشانگان ماکولوپاتی اشتارگارد مشاهده شد. در بیمار چهارم پیش رفت سریع رتینوپاتی دیابتی در هر دو چشم مشاهده شد. در بیمار پنجم، خون ریزی یک طرفه ماکولا دیده شد.
    نتیجه گیری
    احتمالا افزایش فشار داخل چشم در هنگام لیزیک، باعث اختلال جریان خون در سرخرگ سیلیاری خلفی و کورویید می شود. اثرات وخیم لیزیک روی گردش خون چشم می تواند باعث عوارض شدید چشمی و کاهش دید در افراد مستعد شود.
    Ahmadieh H., Soheilian M., Pakravan M., Ghanbari H., Mirshahi A., Javadi Ma, Jafarinasab Mr, Nikkhou M., Naghibozakerin J
    Purpose
    To report complications involving the posterior segment after laser assisted in situ keratomileusis (LASIK) in 5 myopic patients ranging in age from 26 to 38 years. Patients and
    Findings
    Case one developed bilateral cilioretinal artery obstruction in association with ischemic optic neuropathy. Case two presented with nonsimultaneous bilateral delayed-onset optic neuropathy. In case three, aggravation of the symptoms and signs of Stargardt's maculopathy was noticed. Case four showed rapid progression and worsening of diabetic retinopathy in both her eyes. In case five, early onset unilateral macular hemorrhage was observed.
    Conclusion
    The increased intraocular pressure during LASIK surgery may disturb blood flow in posterior ciliary arteries and choroid. The deleterious effect of LASIK on ocular circulation may result in sight threatening complications in predisposed patients.
    Keywords: posterior segment complication, LASIK}
  • گزارش سه مورد بیمار مبتلا به کوریورتینوپاتی سروز مرکزی با سابقه پیوند کلیه
    فرزان کیان ارثی، علیرضا دهقانی، حشمت الله قنبری
    هدف
    سوزرتینوپاتی مرکزی Central serous choretinopathy (CSR) بیماری نسبتا شایع شبکیه بوده که عبارتست از دکولمان سروز شبکیه حسی در ناحیه ماکولا و ایدیوپاتیک می باشد.
    در این مقاله به معرفی سه مورد بیمار مبتلا به CSR با سابقه پیوند کلیه و مصرف کورتیکواسترویید سیستمیک که به بیمارستان فیض اصفهان مراجعه نموده اند، اقدام می گردد.
    معرفی بیمار و
    یافته ها
    مورد اول خانم 34 ساله ای بود که با کاهش دید چشم چپ مراجعه نمود و به دنبال پیوند کلیه به مدت 2.5 سال، قرص پردنیزولون مصرف می نمود.
    مورد دوم خانم 29 ساله ای بود که که با کاهش دید چشم چپ مراجعه نمود و سابقه مصرف قرص پردنیزولون به دنبال پیوند کلیه به مدت 9 سال داشت.
    مورد سوم آقای 23 ساله ای بود که با کاهش دید چشم راست مراجعه نمود و دو سال قبل تحت پیوند کلیه قرار گرفته و در این مدت از قرص پردنیزولون استفاده نموده است.
    در معاینه فوندوسکوپی و فلورسیین آنژیوگرافی هر سه مورد دکولمان سروز ناحیه ماکولا همراه با نشت فلورسیین مشاهده شد.
    نتیجه گیری و پیشنهاد: یکی از ریسک فاکتور های CSR پیوند اعضا از جمله کلیه و مصرف کورتیکواسترویید سیستمیک می باشد. در مواردی که CSR به دنبال مصرف کورتیکواسترویید سیستمیک ایجاد می شود در صورت امکان باید دارو قطع گردد یا دوز دارو کاهش یابد.
    کلید واژگان: کوریورتینوپاتی, دکولمان, پیوند کلیه, کورتیکواستروئید}
  • حشمت الله قنبری، علی صالحی، محمدعلی رادمهر
    عمل جراحی آب مروارید یکی از رایج ترین اعمال جراحی است و در تمام دنیا از جمله کشور ایران شایع ترین تکنیک جراحی روش خارج کپسولی (Extra Capsular Extraction = ECCE) است که نیاز به برش قرنیه در ناحیه لیمیوس و در آخر عمل بخیه دارد. یکی از فاکتورهای موثر در بهبود دید بیمار بعد از جراحی در این روش کاستن از میزان آستیگماتیسم ناشی از بخیه ها می باشد. چون بخیه ها به دو روش ممتد(Running (R)) و جدا از هم (Separate (s))زده می شوند بر آن شدیم که مقایسه ای بین آستیگماتیسم حاصله از این دو روش انجام دهیم. در تحقیق فوق 157 بیمار که تحت جراحی آب مروارید به روش ECCE قرار گرفتند و بخیه آنها به دو روش R و S زده شده بود انتخاب و میزان آستیگماتیسم ایجاد شده روز بعد از عمل، هفته اول، دوم، چهارم، ششم و سه ماه بعد با روش کراتومتری تعیین و با آستیگماتیسم موجود قبل از عمل مقایسه گریدند. بخیه زدن ها در 104 مورد (66.3) به روش ممتد و در 53 مورد (33.7) به صورت جدا از هم بودند. متوسط آستیگماتیسم روز بعد از عمل 5.19 دیوپتر(در گروهR 4.7و در گروه 5.7 S دیوپتر)، سه ماه پس از عمل 1.58 دیوپتر (در گروه 1.12 R و در گروه 2.05 s دیوپتر) بود. از هفته چهارم تفاوت معنی دار آماری بین دو روش R، S مشاهده شد(P<0.05). نوع آستیگماتیسم در این بررسی در اکثر موارد از نوع موافق قاعده (with the Rull) و در تعداد اندکی مخالف قاعده (against the Rull) بود. درصورت استفاده از روش ECCE برای عمل آب مروارید بهتر است بخیه ها با روش R زده شوند زیرا در ایجاد حدت بینایی بیشتر موثر می باشد و آستیگماتیسم کمتری حاصل می گردد.
    کلید واژگان: آب مروارید, آستیگماتیسم, بخیه ممتد, بخیه جدا از هم}
    Cataract surgery is common and one of the most common surgery techniques is extra capsular cataract extraction (ECCE). The most important factor in recovery of visual acuity after cataract surgery is postoperative astigmatism. In this study the resulted astigmatism of cataract surgery sutured by two methods of running and separate was compared. Patients were operated as ECCE and most of them with Pc Iol implantation and then all of them were sutured with Nylon 10.0. Corneal sutures of 104 cases were running and of 53 cases were separated. 39% of patients were women and 61% were men. The mean of preoperative astigmatism was 0.11 diopter. The mean of postoperative astigmatism one day after operation was 5.19 diopter (running: 4.7; separated: 5.7), and 3 months after operation was 1.58 diopter (running: 1.12; separated: 2.05). From the fourth week after surgery the difference between the two methods was significant. According to above data, running sutures are better tolerated by patients and induce less postoperative astigmatism.
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال