به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب حمید علوی مجد

  • بهجت خرسندی، ماهرخ دولتیان*، زهره محمودی، محمدعلی برومند، حمید علوی مجد
    مقدمه

    از چالش های سلامت باروری زنان بقاءیافته از سرطان پستان، تمایل به فرزندآوری می باشد که تحت تاثیر عوامل متعدد پزشکی و غیرپزشکی متعددی قرار دارد. تعیین کننده های اجتماعی سلامت، عوامل غیرپزشکی هستند که فرزندآوری و سرطان پستان را تحت تاثیر خود قرار می دهند. مطالعه حاضر با هدف بررسی عوامل تعیین کننده واسطه ای فرزندآوری زنان بقاءیافته از سرطان پستان انجام شد.

    روش کار

    این مطالعه مرور نظام مند بر اساس چک لیست PRISMA، با جست و جو در چهار پایگاه اطلاعاتی scopus، embase، web of science و pubmed با استفاده از کلید واژه های استاندارد شده Mesh و Emtree شامل fertility intention، social determinants of health، reproductive behavior، survivorship، breast neoplasm و معادل فارسی آنها و همچنین ترکیبات احتمالی آنها در باز زمانی 2023-2008 انجام شد.

    یافته ها

    در مجموع از بین 4542 مقاله بازیابی شده، 10 مطالعه وارد شدند. در بین مطالعات وارد شده، 7 مطالعه به صورت مقطعی و 3 مطالعه به صورت کوهورت انجام شده بود. روش نمونه گیری در اکثر مطالعات آسان و دردسترس بود. عوامل واسطه ای تعیین کننده سلامت که در تعداد بیشتری از مطالعات مورد بررسی قرار گرفته بود، عوامل رفتاری، عوامل بیولوژیک و عوامل روانی بودند که با چالش هایی چون افزایش تمایل و ارزش حس مادر شدن بعد از درمان، قصد باردار شدن و احساس نیاز به فرزندآوری ارتباط معنی داری داشت.

    نتیجه گیری

    عوامل واسطه ای تعیین کننده سلامت در حیطه فرزندآوری زنان بقاء یافته از سرطان پستان شامل: عوامل بیولوژیک، عوامل رفتاری و عوامل روانی اجتماعی می باشد. با توجه به محدود بودن مطالعات انجام شده در این زمینه، انجام مطالعات رابطه ای بیشتر جهت تشخیص دقیق این مولفه ها با توجه به تاثیر آنها در سلامت عمومی این گروه از زنان توصیه می شود.

    کلید واژگان: بقاءیافتگان سرطان پستان, تعیین کننده های اجتماعی سلامت, عوامل واسطه ای, فرزندآوری}
    Behjat Khorsandi, Mahrokh Dolatian *, Zoherh Mahmoodi, Mohammadali Broomand, Hamid Alavi Majd
    Introduction

    One of the reproductive health challenges in breast cancer survivors is desire to childbearing that is influenced by many medical and non-medical factors. The social determinants of health are non-medical factors that affect fertility and breast cancer. This study was performed with aim to investigate mediating determinants of childbearing in breast cancer surviving women.

    Methods

    This systematic review study was conducted based on the PRISMA checklist by searching four databases of Pubmed, Web of Science, Embase, and Scopus using the Mesh and Emtree standardized keywords including breast neoplasm, survivorship, social determinants of health, reproductive behavior, fertility intention, and their Persian equivalents and their possible combinations in the period of 2008-2023.

    Results

    In total, among the 4542 retrieved articles, 10 studies were included. Among the included studies, 7 were cross-sectional and 3 were cohort studies. Most of the studies used easy and accessible sampling method. The intermediating determinants of health that were examined in a larger number of studies were behavioral factors, biological factors, and psychological factors that were significantly associated with challenges such as increasing the desire and value of motherhood after treatment, the intention to get pregnant, feeling need to have children.

    Conclusion

    The mediating factors that determine childbearing issues of survived breast cancer women include: biological factors, behavioral factors, and psychosocial factors. Considering the limited number of studies conducted in this field, it is recommended to carry out more relational studies in order to accurately diagnose these components with regard to their impact on the general health of this group of women.

    Keywords: Social Determinants Of Health, Mediating Factors, Breast Cancer Survivors, Childbearing}
  • سحر روزبهانی، ماهرخ دولتیان*، زهره محمودی، عاطفه زندی فر، حمید علوی مجد، سعیده نصیری
    اهداف

    اختلالات روانی پس از زایمان طیف وسیعی دارند و یکی از شایع ترین آن ها، غم واندوه مادری است. مطالعه حاضر با هدف تعیین پیشگویی کننده های غم و اندوه مادری در دوره پس از زایمان بر اساس تعیین کننده های اجتماعی سلامت مدل سازمان بهداشت جهانی با استفاده از تحلیل مسیر انجام شد. 

    مواد و روش ها

    مطالعه کمی آینده نگر بر روی 449 زن زایمان کرده مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی به منظور تعیین عوامل پیشگویی کننده مرتبط با غم و اندوه مادری با استفاده از تحلیل مسیر در تهران در بازه زمانی از اواخر آبان سال 1399 تا اوایل اردیبهشت 1401 انجام شد. روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای بود. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسش نامه مشخصات جمعیت شناختی و زنان و زایمان، پرسش نامه وضعیت اجتماعی اقتصادی، پرسش نامه عوامل روانی اجتماعی، شامل استرس، اضطراب و افسردگی، حمایت اجتماعی درک شده، حوادث و تجارب ناگوار زندگی و پرسش نامه عوامل رفتاری، از جمله پرسش نامه خشونت خانگی و رفتارهای ناسالم، بود. غم و اندوه مادر پس از زایمان هم بر اساس پرسش نامه استین سنجیده شد. برای تحلیل آماری برای سنجش فروانی، میانگین وضریب همبستگی از نرم افزار SPSS نسخه 24  و برای آزمون مدل و نیکویی برازش مدل از نرم افزار لیزرل نسخه 8/8 استفاده شد

    یافته ها

    از 449 زن مورد بررسی در دوره پس از زایمان 4/66 درصد از مادران دارای غم و اندوه مادری بودند. میانگین سن زنان 4/46±26/96 و همسرانشان 5/6±32/17 بود . اکثریت افراد (81/5 درصد) از وضعیت اقتصادی اجتماعی متوسط و مطلوب برخوردار بودند و 62/1 درصد مورد خشونت خانگی قرار گرفته بودند. در تحلیل مسیر، وضعیت اقتصادی اجتماعی بیشترین اثر منفی غیر مستقیم (-0/088) را با غم مادری داشت. استرس، افسردگی و اضطراب بیشترین اثر منفی مستقیم (B=-0/19) و حوادث ناگوار بیشترین اثر مثبت (B=0/18) را با غم مادری داشتند. خشونت خانگی بیشترین اثر مثبت مستقیم و غیر مستقیم (B=0/36) را با غم مادری نشان داد. مدل پیشنهادی در تحقیق از برازش مناسب و مطلوبی برخوردار بود (شاخص نیکویی برازش=1، ریشه میانگین مربعات خطای برآورد=0/09).

    نتیجه گیری

    با توجه به اهمیت نقش و شیوع بالای غم مادری در سلامت روان زنان پس از زایمان، توجه به این عوامل تاثیر گذار جهت پیشگیری و غربالگری از نظر تشخیص بهنگام و اقدامات لازم ضروری به نظر می رسد.

    کلید واژگان: افسردگی, پس از زایمان, غم و اندوه, عوامل اجتماعی تعیین کننده سلامت}
    Sahar Roozbahani, Mahrokh Dolatian*, Zohreh Mahmoodi, Atefeh Zandifar, Hamid Alavi Majd, Saeideh Nasiri
    Objectives

    The aim of this study was to determine the predictors of maternal blouse in the postpartum period based on social determinants of health of the World Health Organization (WHO) model.

    Methods

    This cohort study was conducted on 449 postpartum women who were referred to healthcare centers of Shahid Beheshti University of Medical Sciences. The sampling method was a multi-stage random method. The tools used in this research were demographic and gynecological characteristics questionnaire, socio-economic status questionnaire, depression anxiety and stress scale-21 (DASS-21), multidimensional scale of perceived social support (MSPSS) (multidimensional scale of perceived social support [MSPSS]), domestic violence questionnaire (DVQ), unhealthy behavior questionnaire. Postpartum blouse was also measured based on the Stein’s questionnaire. The data were analyzed using SPSS software, version 24.

    Results

    The information of 449 pregnant women participating in the study was examined. The mean age of women was 26.96±4.46 years and their husbands’ mean age was 32.17±5.6 years. The path analysis results demonstrated that among the variables related to maternal blouse (one-path test), in the indirect path analysis, socio-economic status had the most negative effect on the maternal blouse and also in the direct path analysis, DASS21 showed the most negative effect on the maternal blouse (B=-0.19) and the unfortunate event had the most positive effect (B=0.18). Violence had the most positive effect on the maternal blouse (two-path test) (B=0).

    Conclusion

    Considering the importance of the role and the high prevalence of maternal blouse in the mental health of women after childbirth, it seems necessary to pay attention to these factors for prevention and screening in terms of timely diagnosis and necessary measures.

    Keywords: Depression, Postpartum, Grief, Social Determinants of Health}
  • فاطمه پورمطهری، نسرین برومندنیا، سید محمد طباطبائی، حمید علوی مجد*
    هدف

    استیوآرتریت زانو شایع ترین نوع آرتریت است که درد مزمن ناشی از آن کیفیت زندگی را تحت تاثیر قرار می دهد. با این وجود روش درمانی مشخصی که باعث کاهش علایم و بهبود بیماری شود وجود ندارد. مطالعات تصویربرداری تشدید مغناطیسی عملکردی (fMRI) می توانند با بررسی الگوهای هم بستگی بین نواحی مختلف مغز، اطلاعاتی در مورد مکانیسم های عصبی درد فراهم کنند. بنابراین هدف از این مطالعه تعیین تغییرات الگوهای ارتباط عملکردی در بیماران مبتلا به استیوآرتریت زانو در مقایسه با افراد سالم با استفاده از مدل های آماری پیشرفته است.

    مواد و روش ها

    اطلاعات fMRI این مطالعه از سایتhttps://openneuro.org/  دانلود شده است. این داده ها شامل 36 بیمار مبتلا به استیوآرتریت زانو با دامنه سنی 70-45 سال و 12 فرد سالم با دامنه سنی 78-48 سال است. در این مطالعه از مدل های گراف برای بررسی تغییرات الگوهای ارتباطی بین نواحی مغز در بیماران استیوآرتریت زانو استفاده شد.

    یافته ها

    ارتباط عملکردی خوشه ای از نواحی Rolandic operculum right،right amygdala ،left caudate nucleus ،right caudate nucleus، left  putamen، right  putamen، left pallidum و right pallidum بین دو گروه بیمار و سالم متفاوت بود. با بررسی میزان هم بستگی نواحی این خوشه، ارتباط 16 زوج ناحیه بین دو گروه تفاوت معناداری داشتند که در مجموع دو ناحیه right Rolandic وright amygdala  دارای ارتباط بیش تری در مقایسه با سایر نواحی بودند.

    نتیجه گیری

    نتایج حاصل از این مطالعه تغییرات ارتباط عملکردی بیماران مبتلا به استیوآرتریت زانو را نسبت به افراد سالم نشان داد که می تواند بیانگر اثرات درد مزمن بر عملکرد شبکه مغزی باشد.

    کلید واژگان: استئوآرتریت زانو, درد مزمن, مطالعات تصویربرداری تشدید مغناطیسی عملکردی, ارتباط عملکردی}
    Fatemeh Pourmotahari, Nasrin Borumandnia, Seyyed Mohammad Tabatabaei, Hamid Alavimajd*
    Introduction

    Osteoarthritis of the knee is the most prevalent type of arthritis that causes persistent pain and reduces the quality of life. However, no treatment alleviates symptoms or stops the disease from progressing. Functional magnetic resonance imaging (fMRI) studies can provide information on neural mechanisms of pain by assessing correlation patterns among the different regions of the brain. This study aimed to determine brain connectivity patterns in patients with knee osteoarthritis compared to healthy individuals using advanced statistical models.

    Materials and Methods

    The data of this study were downloaded from https://openneuro.org/. These data included fMRI imaging of 36 knee osteoarthritis patients with a range age between 45-70 years old and 12 healthy individuals with a range age between 48-78 years old. Graph-based models were used to examine the brain functional alterations in knee osteoarthritis patients.

    Results

    The results showed a disease-related cluster of eight regions in the brain, including the right Rolandic operculum, right amygdala, left caudate nucleus, left putamen, right putamen, left pallidum, and right pallidum. According to correlation comparisons in the cluster, the connectivity of 18 pair regions revealed a significant difference between the two groups. In comparison to the other regions, the right Rolandic and right amygdala had more communication.

    Conclusion

    Interestingly, in patients with knee osteoarthritis, the effect of chronic pain can cause functional alterations in the brain.

    Keywords: Knee osteoarthritis, Chronic pain, Functional magnetic resonance imaging, Functional connectivity}
  • مرجان باژن، ناصر کلانتری، نسترن کشاورز محمدی*، حمید علوی مجد
    سابقه و هدف

    تولید غذاهای فراسودمند با هدف پیشگیری و مدیریت بیماری های مزمن مرتبط با رژیم غذایی در سراسر جهان، از جمله ایران، رو به افزایش است. با توجه به اهمیت درک عوامل موثر بر پذیرش این محصولات، مطالعه حاضر با هدف طراحی و روان سنجی ابزار سنجش تعیین کننده های مصرف و ترجیحات بزرگسالان در باره لبنیات فراسودمند در شهر تهران انجام شد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه با رویکرد ترکیبی (کیفی کمی) انجام شد. سوالات پرسشنامه با استفاده از نتایج یک مطالعه کیفی و مرور گسترده ادبیات موجود طراحی شد. در بخش کمی، ویژگی های روان سنجی ابزار، روایی محتوا، روایی صوری، همسانی درونی و ثبات ابزار مورد بررسی قرار گرفت. داده ها با استفاده از ضرایب آلفای کرونباخ، همبستگی درون طبقه ای و کاپا و نرم افزار SPSSv21  تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها 

    پرسشنامه اولیه شامل 52 سوال بود. پس از تعیین شاخص و نسبت روایی محتوا، تعداد سوالات ابزار به 33 سوال کاهش یافت. متوسط شاخص روایی محتوای کل ابزار 96/0 به دست آمد. پایایی همسانی درونی مقیاس نگرش 87/0 برآورد شد. ضریب کاپا برای آشنایی/ عدم آشنایی با لبنیات فراسودمند، و همچنین مصرف/ عدم مصرف آنها بین 1-61/0 تغییر کرد. ضرایب همبستگی درون طبقه ای برای دفعات مصرف لبنیات فراسودمند بین 1-69/0، درجه اهمیت ویژگی های محصول در انتخاب این لبنیات بین 86/0-73/0، دیدگاه نسبت به اطلاع رسانی در مورد لبنیات فراسودمند بین 92/0-83/0، و نگرش نسبت به این محصولات 92/0 بود که نشان دهنده ثبات بالای ابزار است.

    نتیجه گیری

    پرسشنامه طراحی شده ابزاری معتبر و پایا است که امکان سنجش عوامل مختلف موثر بر مصرف لبنیات فراسودمند و ترجیحات مصرف کنندگان را در ارتباط با این محصولات فراهم می کند.

    کلید واژگان: لبنیات فراسودمند, پایایی, روایی, تعیین کننده های مصرف, ترجیحات, بزرگسالان}
    M Bazhan, N Kalantari, N Keshavarz-Mohammadi*, H Alavi Majd
    Background and Objectives

    The production of functional foods to prevent and manage diet-related chronic diseases is rising worldwide, including in Iran. It is essential to understand factors affecting the acceptance of functional foods. The present study was conducted to design a valid reliable questionnaire for assessing determinants of functional dairy product consumption and preferences in adults in Tehran, the capital city of Iran.

     Materials & Methods

    This study was a mixed-method (qualitative and quantitative) study. The questionnaire items were derived from the qualitative study results mixed with items obtained from the literature. Then, psychometric characteristics of the instrument, including content validity, face validity, internal consistency, and stability, were assessed. Cronbach's alpha, intra-class correlation coefficient, and kappa were assessed using SPSS Software v.21.

    Results

    The primary question pool included 52 questions, which decreased to 33 after assessing the content validity index and ratio. The instrument's overall scale content validity index was 0.96. The internal consistency reliability of the attitude scale was calculated as 0.87. The kappa coefficient values for familiarity/unfamiliarity with functional dairy products and their consumption/non-consumption ranged 0.61–1. Intraclass correlation coefficient values ranged 0.69–1 for the frequency of functional dairy consumption, 0.73–0.86 for the degree of importance of product characteristics in affecting consumer choices, and 0.83–0.92 for the consumer views for the information on functional dairy products. The intraclass correlation coefficient for the attitude towards these products was 0.92, indicating the high test-retest reliability of the instrument.

    Conclusion

    The questionnaire designed in this study was a valid reliable instrument that could assess various factors affecting the consumption of functional dairy products and consumer preferences concerning these products.

    Keywords: Functional dairy products, Reliability, Validity, Determinants of consumption, Preferences, Adults}
  • سیما سادات حجازی، میمنت حسینی*، عباس عبادی، حمید علوی مجد
    زمینه و هدف

    دانش محدودی در خصوص انگیزه های ارایه یا عدم ارایه ی مراقبت در مراقبت کنندگان خانوادگی به بیماران وجود دارد. هدف این مطالعه شناسایی انگیزه های ارایه مراقبت در مراقبت کنندگان خانوادگی بیماران تحت درمان با همودیالیز بوده است.

    مواد و روش ها

    این مطالعه ی کیفی به شیوه ی تحلیل محتوای قراردادی انجام شد. پانزده مراقبت کننده خانوادگی بیمار تحت درمان با همودیالیز با نمونه گیری مبتنی بر هدف با حداکثر تنوع وارد مطالعه شدند. محیط پژوهش، بخش های همودیالیز بیمارستان های آموزشی شهر تهران بود. جمع آوری داده با استفاده مصاحبه نیمه ساختار یافته صورت گرفت و تا رسیدن به اشباع داده ادامه یافت. تحلیل داده به شیوه تحلیل محتوای قراردادی انجام و بدین منظور از نرم افزار MAXQDA نسخه 10 بهره گرفته شد. جهت تعیین صحت و اعتبار یافته ها معیارهای مقبولیت، قابلیت اعتماد، قابلیت انتقال و تایید، مد نظر قرار داده شدند. 

    یافته ها

    پانزده مراقبت کننده خانوادگی (12زن و سه مرد)، مورد مصاحبه قرار گرفتند که اکثریت آن ها (هشت نفر) همسر بیمار بودند. در مجموع، 200 کد، 12 زیرطبقه، چهار طبقه کلی و دو طبقه ی اصلی استخراج شد. طبقات اصلی شامل انگیزه های اجتماعی (طبقات کلی شامل ارایه مراقبت تحت تاثیر نرم ها و فرهنگ و ارایه مراقبت تحت تاثیر نفوذ اجتماعی) و انگیزه های درونی (طبقات کلی شامل انگیزه معنوی مذهبی و انگیزه اخلاقی عاطفی) بودند.

    نتیجه گیری

    برای بهره گیری از ظرفیت های ارزشمند مراقبت کنندگان خانوادگی، باید به انگیزه های اجتماعی و درونی آن ها در ارایه مراقبت توجه شود. یافته های این مطالعه می تواند جهت برنامه ریزی های آینده برای تقویت انگیزه های درونی و بهبود و هدایت انگیزه های بیرونی مراقبت کنندگان کمک کننده باشد.

    کلید واژگان: مراقبت کننده, مراقبت, همودیالیز, انگیزه, پژوهش کیفی, تحلیل محتوا}
    Sima Sadat Hejazi, Meimanat Hosseini*, Abbas Ebadi, Hamid Alavi Majd
    Background and Objective

    There is little knowledge about the underlying motivations that cause caregivers to care for the patient or not. This study aimed to identify the motivations of providing care in family caregivers of hemodialysis patients

    Materials and Methods

    This qualitative study was conducted using the conventional content analysis method. Fifteen family caregivers of hemodialysis patients were enrolled in the study via purposive with a maximum variation sampling method. The setting was hemodialysis wards of Tehran teaching hospitals. Data were collected via semi-structured interviews. The analysis was performed using conventional content analysis with MAXQDA version 10. To ensure the trustworthiness of the data, the criteria of Credibility, Dependability, Transferability, and Confirmability were taken into account

    Results

    Fifteen participants (eight women and three men) were interviewed. The majority (eight of them) were spouses. Totally 200 codes, 12 subcategories, four generic categories, and two main categories were extracted. The main categories included Social Motivation (including two generic categories: providing care influenced by norms and culture and providing care inspired by social influence) and Internal motivation (including two generic categories: religious-spiritual motivation to provide care and emotional-moral motivation to provide care).

    Conclusions

    To benefit from the valuable capabilities of family caregivers, must pay attention to their social and internal motivations in providing care.  The findings of this study can be helpful for future planning to strengthen internal motivations and improve and guide the external motivations of caregivers.

    Keywords: Caregivers, Caregiving, Hemodialysis, Motivation, Qualitative Research, Content Analysis}
  • سمیه عبداللهیان، فهمیه رمضانی تهرانی، فاطمه ناهیدی*، دلارام قدسی، مهدی جعفری، حمید علوی مجد
    مقدمه

    سندرم تخمدان پلی کیستیک یکی از شایع ترین بیماری های غدد درون ریز نوجوانان در جهان است که بر مسایل مربوط به باروری در سنین بزرگسالی آنها تاثیر منفی دارد. از آنجایی که با افزایش وزن نوجوان احتمال بروز علایم بیماری افزایش پیدا می کند، مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط بین شاخص توده بدنی نوجوانان و علایم بالینی پیش بینی کننده سندرم تخمدان پلی کیستیک انجام شد.

    روش کار

     این مطالعه توصیفی - تحلیلی در سال 1398 بر روی 751 نوجوان 18-16 ساله در معرض خطر سندرم تخمدان پلی کیستیک در دبیرستان های دخترانه شهر تهران انجام شد. وضعیت شاخص توده بدنی، سیکل قاعدگی، ریزش مو، آکنه و هیرسوتیسم واحدهای پژوهش مورد بررسی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 25) و آزمون های آماری کای دو و رگرسیون لوجستیک انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    بر اساس نتایج مطالعه، بین شاخص توده بدنی با نظم سیکل قاعدگی (142/0=p) و آکنه (64/0=p) ارتباط معنی داری وجود نداشت، ولی بین شاخص توده بدنی با هیرسوتیسم (02/0=p) و ریزش مو (03/0=p) ارتباط مثبت و معنی داری وجود داشت.

    نتیجه گیری

    افزایش شاخص توده بدنی با افزایش شدت علایم بالینی هایپرآندروژنیسم مانند ریزش مو و هیرسوتیسم در نوجوانان دختر در معرض خطر سندرم تخمدان پلی کیستیک همراه می باشد.

    کلید واژگان: سندرم تخمدان پلی کیستیک, شاخص توده بدنی, نوجوانان}
    Somayeh Abdolahian, Fahimeh Ramezani Tehrani, Fatemeh Nahidi *, Delaram Ghodsi, Mahdi Jafari, Hamid Alavi Majd
    Introduction

    Polycystic ovary syndrome is one of the most common endocrine diseases of adolescents in the world, which has negative effects on fertility issues in adulthood. Since adolescent weight gain increases the risk of symptoms, this study was performed with aim to investigate the relationship between adolescent body mass index and clinical predicting factors of polycystic ovary syndrome.

    Methods

    This descriptive- analytical study was conducted in 2019 on 751 adolescents aged 16 to 18 years at risk of polycystic ovary syndrome in Tehran girls' high school. Body mass index, menstrual cycle, hair loss, acne and hirsutism were examined. Data were analyzed by SPSS software (version 25) and chi-square and logistic regression tests. P<0.05 was considered statistically significant.

    Results

    The results of the showed that there was no significant relationship between body mass index with menstrual cycle order (p = 0.142) and also acne (p = 0.64). But significant positive relationship was found between body mass index with hirsutism (p = 0.02) and also hair loss (p = 0.03).

    Conclusion

    The increase in body mass index is associated with increase in the severity of clinical symptoms of hyperandrogenism such as hair loss and hirsutism in female adolescents at risk for polycystic ovary syndrome.

    Keywords: Adolescents, Body mass index, Polycystic Ovarian Syndrome}
  • ام البنین زارع، معصومه سیمبر*، گیتی ازگلی، عادله بهار، حمید علوی مجد
    مقدمه

    با توجه به اهمیت داشتن مسایل جنسی در زندگی زنان و تاثیرپذیری آن از عوامل مختلفی مانند بارداری و دیابت و وجود پژوهش های محدود در مورد عملکرد جنسی زنان مبتلا به دیابت بارداری، مطالعه حاضر با هدف مقایسه عملکرد جنسی در بین زنان مبتلا به دیابت حاملگی و زنان باردار کم خطر در سه ماهه سوم بارداری انجام شد.

    روش کار

    این مطالعه توصیفی- تحلیلی در سال 1398بر روی 300 زن مبتلا به دیابت حاملگی و باردار کم خطر در درمانگاه‏های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی مازندران انجام شد. اطلاعات جمعیت شناختی با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته دموگرافیک- مامایی و اطلاعات مربوط به عملکرد جنسی با استفاده از ابزار عملکرد جنسی در زنان جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 23) و آزمون های تی مستقل، من ویتنی، کای دو و رگرسیون خطی چندگانه انجام شد.میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    در این مطالعه، 131 نفر (3/87%) از زنان مبتلا به دیابت حاملگی و 52 نفر (67/34%) از زنان باردار کم خطر اختلال عملکرد جنسی داشتند. داشتن دیابت حاملگی موجب کاهش معنی دار در نمره میل جنسی (001/0>p)، نمره رطوبت (006/0=p)، نمره رضایت (001/0>p) و افزایش معنی دار در نمره درد (01/0=p) شد.

    نتیجه گیری

    بیشتر زنان مبتلا به دیابت حاملگی، اختلال عملکرد جنسی داشتند و دیابت حاملگی پیشگویی کننده عملکرد جنسی در زنان باردار می باشد، لذا بررسی عملکرد جنسی باید بخشی از ارزیابی معمول در زنان مبتلا به دیابت حاملگی شود.

    کلید واژگان: بارداری, دیابت حاملگی, عملکرد جنسی}
    Ommolbanin Zare, Masoumeh Simbar *, Giti Ozgoli, Adeleh Bahar, Hamid Alavi Majd
    Introduction

    Given the importance of sexual issues in women's lives and being affected by various factors such as pregnancy and diabetes, and the existence of limited research on sexual function in women with gestational diabetes, this study was performed with aim to compare sexual function of women with gestational diabetes and low risk pregnant women in third trimester of pregnancy.

    Methods

    This descriptive-analytical study was performed on 300 women with gestational diabetes  low-risk pregnant women in the clinics affiliated to Mazandaran University of Medical Sciences in 2019. Demographic data were collected using researcher-made Demographic-Midwifery Questionnaire, and data related to sexual function using Female Sexual Function Index questionnaire  Data were analyzed by SPSS software (version 23) and Independent t-test, Mann Whitney, Chi-square and Multiple linear regression. P<0.05 was considered statistically significant.

    Results

    In this study, 131 (87.3%) of women with gestational diabetes and 52 (34.67%) of low-risk pregnant women had sexual dysfunction. Gestational diabetes causes a significant decrease in sexual desire score (P< 0.001), lubrication score (p=0.006), satisfaction score (P< 0.001) and a significant increase in pain score (p=0.01).

    Conclusion

    Most women with gestational diabetes had sexual dysfunction; gestational diabetes predicts sexual function in pregnant women. Therefore, evaluation of sexual function should be a part of the usual assessment of women with gestational diabetes.

    Keywords: Gestational diabetes, pregnancy, Sexual function}
  • سکینه نظری، سپیده حاجیان*، زهره عباسی، حمید علوی مجد
    زمینه و هدف

    دوره پس از زایمان را می توان یکی از حساس ترین مراحل زندگی به شمار آورد. در کشور های مختلف مراقبت های ویژه ای در نظر گرفته شده است، این مطالعه با هدف بررسی برنامه های مراقبتی و آموزشی پس از زایمان در ایران انجام شده است.

    مواد و روش ها

    داده های این پژوهش با جستجو در پایگاه های اطلاعاتی Scientific Information Database، IranMedex، Magiran، Cochrane Library ، PubMed، Google Scholar، Web of Science و Scopus بدست آمد. برای جستجوی مقالات در منابع فارسی از کلید واژه های مرتبط با موضوع، دوره پس از زایمان، دوره بعد از زایمان، کارآزمایی بالینی، برنامه، آموزش، مراقبت، مداخله و معادل انگلیسی آن ها از سال 1388 تا سال 1398در ایران جستجو شد سپس عناوین و چکیده های مقالات توسط چک لیست کانسورت و جداد مورد ارزیابی قرار گرفتند و در نهایت 49 مقاله مورد بررسی قرار گرفت.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد ارایه مداخلات در هشت حیطه آموزش های مبتنی بر مراقبت در منزل، حمایت پس از زایمان، تیوری های ارتقاء سلامت، تمرینات بدنی، مشاوره ای، آموزش الکترونیک، آموزش های چهره به چهره، آموزش های گروهی تقسیم شدند. متغیر های مورد بررسی شامل کیفیت زندگی، افسردگی پس از زایمان، شیردهی، رضایت از مراقبت ها، خستگی و خواب پس از زایمان و عملکرد مادران بود.

    نتیجه گیری

    بهبود کیفیت مراقبت های پس از زایمان نیازمند غنی تر شدن محتوای برنامه کشوری مبتنی بر شواهد موفق تحقیقات موجود در کشور می باشد که در برخی بخش ها همچون ویزیت در منزل و با پیگیری تلفنی مادران طی دوره پس از تولد می باشد

    کلید واژگان: دوره پس از زایمان, مطالعه تجربی, برنامه, آموزش, مراقبت}
    Sakineh Nazari, Sepideh Hajian*, Zohre Abasi, Hamid Alavi Majd
    background and Aim

    Postpartum period can be considered one of the most sensitive life stages. Special care is provided in different countries. The Aim Of this study is to Survey postpartum care and educational programs in Iran.

    Materials and Methods

    Data were collected by searching, Scientific Information Database, IranMedex, Magiran, Cochrane Library, PubMed, Google Scholar, Web of Science, Scopus databases were used. To searching articles in Persian sources, the keywords of the postpartum period, Clinical Trial, Program, Education, Care, Intervention, and English equivalent were searched from 2009 to 2019. Then, the titles and abstracts of the articles were evaluated by consort and Jadad Check List, and finally, 49 articles were reviewed.

    Results

    Interventions in eight areas of home care, postpartum support, health promotion theory, physical training, counseling, e-learning, face-to-face Educations, group Educations. The variables included quality of life, postpartum depression, breastfeeding, the satisfaction of care, fatigue and asleep, and the performance of mothers.

    Conclusion

    Improving the quality of postpartum care needs to be enriched in the content of country care programs based on successful evidence of existing researches in the country such as visiting at home and by telephone mothers during the sensitive postpartum period in some cases can be seen

    Keywords: Postpartum Period, Clinical Trial, Program, Education, Care}
  • سعیده نصیری، ماهرخ دولتیان*، فهیمه رمضانی تهرانی، اعظم باقری، حمید علوی مجد، زهره محمودی، فاطمه افصحی

    مقدمه :

    ترس و استرس ناشی از کووید-19، حس ناامنی را در کودکان و نوجوانان افزایش می دهد و اگر اقدام به موقعی صورت نگیرد، باعث مشکلات جدی سلامت روان در آنان خواهد شد. مطالعه ی حاضر، با هدف تعیین وضعیت سلامت روان دختران 17-12 ساله ی شهرستان آران و بیدگل در دوران پاندمی کووید-19 انجام شد.

    روش ها

    این مطالعه ی توصیفی- مقطعی بر روی 390 دانش آموز دختر شهرستان آران و بیدگل در سال 1399 انجام گرفت. ابزار گردآوری داده ها، چک لیست اطلاعات دموگرافیک- خانوادگی و پرسش نامه های سلامت کودک (Child health questionnaire یا CHQ)، سلامت معنوی، حمایت اجتماعی و سنجش اثرات طولانی مدت سانحه بر سلامت روانی کودکان بود که به صورت الکترونیکی تکمیل شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری Independent t، ANOVA، Pearson correlation و Multiple linear regression با سطح معنی داری 050/0 استفاده شد.

    یافته ها

    10/65 درصد دختران نمره ی 50-25 را از پرسش نامه ی سلامت روان کسب کردند که نشان دهنده ی مشکل روانی خفیف بود. 40/34 درصد نمره ی 75-50 به دست آوردند و هیچ یک نمره ی بالای 75 کسب نکردند. مدل Regression نشان داد که 2 الگوی ارتباطی خانواده (گفت و شنود و هم نوایی) و سلامت وجودی دختران، نمره ی سلامت روان دختران را پیش گویی کردند.

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه نشان داد الگوی ارتباطی خانواده و سلامت وجودی در سلامت روان نوجوانان اثر دارد. بنابراین، پیشنهاد می شود بهترین الگوی نظارتی و عملکردی خانواده ها با تاکید بر سلامت وجودی نوجوانان شناسایی شود تا با کسب توانایی ارزش گذاری مثبت، سلامت روان آنان بهبود یابد.

    کلید واژگان: سلامت روان, دختر, دانشآموز, نوجوان, کووید-21}
    Saeideh Nasiri, Mahrokh Dolatian*, Fahimeh Ramezani Tehrani, Azam Bagheri, Hamid Alavi Majd, Zohreh Mahmoodi, Fatemeh Afsahi
    Background

    Fear and stress caused by COVID-19 increases the feeling of insecurity in children and adolescents, and if not taken timely action, will cause serious mental health problems in them. The aim of this study was to determine the mental health status of girls aged 12-17 years in Aran-Bidgol City, Iran, during the COVID-19 pandemic.

    Methods: 

    This descriptive cross-sectional study was performed on 390 girl students of Aran-Bidgol in 2020-21. Data collection tools were demographic/family information checklist and of child health questionnaire (CHQ), spiritual health, social support, and measuring the long-term effects of the accident on children's mental health, which were completed electronically. Data were analyzed using SPSS software with independent t, ANOVA, Pearson correlation, and multiple linear regression tests with a significance level of 0.05.

    Finding

    65.10% of girls received a score of 25-50 from the Mental Health Questionnaire, which indicated a mild mental health problem. 34.40% got a score of 50-75 and none of them got a score above 75. The regression model showed that two patterns of family communication (dialogue and compliance) and girls' existential health predicted the girls' mental health score (P < 0.05).

    Conclusion

    The results showed that the patterns of family communication and existential health in adolescents had effect on adolescents' mental health; so it is suggested to identify the best regulatory model and family function with an emphasis on existential health, to improve their mental health by gaining the ability to positive valuation.

    Keywords: Mental health, Girls, Students, Adolescent, COVID-19}
  • فهیمه رشیدی فکاری، سپیده حاجیان، سودابه درویش، حمید علوی مجد
    مقدمه

    بی‌اختیاری ادرار، عارضه‌ی مزمن و یک استیگمای اجتماعی (Social stigma) است. از عوامل مهم و تاثیرگذار بر توانایی کنار آمدن بیماران با ماهیت‌های مزمن، حمایت اجتماعی است که بر رفتارهای بیماران اثرگذار است و سبب تغییر کیفیت زندگی می‌شود، اما حمایت اجتماعی می‌تواند روشی برای ارتقای کمک‌جویی درمان نیز باشد. هدف از انجام این مطالعه، تبیین نقش حمایت اجتماعی بر کمک‌جویی درمان زنان با تجربه‌ی بی‌اختیاری ادرار می‌باشد.

    روش‌ها:

    در این مطالعه‌ی کیفی، 20 زن با تجربه‌ی بی‌اختیاری ادراری، مراجعه کننده به بیمارستان‌های آموزشی- درمانی شهر تهران به صورت هدفمند انتخاب شدند. جمع‌آوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه‌های نیمه ساختارمند و عمیق انجام شد. برای واکاوی داده‌ها، از نرم‌افزار مکس کیودا (MAXQDA) استفاده شد.

    یافته‌ها:

    تحلیل تجارب مشارکت کنندگان، دو درون‌مایه را نمایان ساخت. درون‌مایه‌ی خلا حمایتی شامل سه طبقه‌ی اصلی «حمایت اطلاعاتی ناکارآمد اطرافیان»، «فقدان حمایت همسر»، «فقدان حمایت خانواده» و درون‌مایه‌ی حمایت فعال شامل دو طبقه‌ی اصلی «حمایت اطلاعاتی اطرافیان»، «همدلی همسر» بود.

    نتیجه‌گیری:

    حمایت اجتماعی کارآمد از منابع متفاوت همچون همسر، خانواده و دوستان، می‌تواند بر ترغیب و ایجاد رفتارهای کمک‌جویی درمان زنان با بی‌اختیاری ادرار نقش مثبت به‌سزایی داشته باشند؛ در حالی که حمایت اجتماعی منفی و ناکارآمد اطرافیان، می‌تواند از موانع مهم در پی‌گیری برای درمان بیماری محسوب شود.

    کلید واژگان: حمایت اجتماعی, زن, بی اختیاری ادراری, مطالعه ی کیفی}
    Fahimeh Rashidi-Fakari, Sepideh Hajian, Soodabeh Darvish, Hamid Alavi-Majd
    Background

    Urinary incontinence is a chronic complication and a social stigma. One of the important and influential factors on the ability of patients to cope with the nature of chronic diseases is social support that affects patients’ behaviors, and changes the quality of life. However, social support can also be a way to improve treatment-seeking help. The aim of this study was to explore the role of social support in treatment seeking among the women with experience of urinary incontinence.

    Methods

    In this qualitative study, 20 women with experience of urinary incontinence referred to teaching hospitals in Tehran, Iran, were purposefully selected. Data collection was done through semi-structured and in-depth interviews. MAXQDA software was used for data analysis.

    Findings

    In the data analysis of participants' experiences, two themes were emerged, support deficiency theme including three main categories of “incompetent information support by others”, “lack of spouse support”, and “lack of family support”, and active support theme including two main categories of “informative support by others” and “spouse empathy”.

    Conclusion

    Effective social support from different sources such as spouse, family, and friends can play a significant positive role in encouraging and creating treatment-seeking behaviors in women with urinary incontinence. While negative and inefficient social support by others can be considered as important obstacles in pursuing the treatment of the disease.

    Keywords: Social support, Woman, Urinary incontinence, Qualitative evaluation}
  • سمیه یحیی*، دکتر گیتی ازگلی، دکتر زهرا مهربان، دکتر فراز مجاب، دکتر حمید علوی مجد
    مقدمه
    اپی زیاتومی، شایع ترین عمل جراحی در مامایی است که مانند هر زخم دیگری می تواند دچار عفونت یا تاخیر در ترمیم شود. گل راعی خاصیت ضدالتهابی، ضد میکروبی و ترمیم زخم دارد، لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر گل راعی بر روند ترمیم زخم پرینه در زنان نخست زا انجام شد.
    روش کار: این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی دوسوکور در سال 1393 بر روی 100 زن واجد مشخصات پژوهش مراجعه کننده به بیمارستان شهید نورانی تالش انجام شد. نمونه ها به صورت تخصیص تصادفی در دو گروه کرم A (گل راعی) و B (دارونما) قرار گرفتند. نمونه های پژوهش 2 ساعت پس از زایمان به مدت 10 روز، روزی 2 بار کرم تجویز شده را به میزان 2 سانتی متر در ناحیه بخیه می مالیدند. ارزیابی بهبود زخم قبل از مداخله و 12 ساعت اول و روز 5 و 10 بعد از زایمان با استفاده از مقیاس ریدا صورت گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 19) و آزمون های آماری تی مستقل و من ویتنی انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
    یافته ها: میانگین نمره در امتیاز بهبودی قبل از مداخله در دو گروه معنی دار نبود (05/0<p). میانگین نمره ریدا در 12 ساعت بعد از زایمان و 5 روز و 10 روز بعد از زایمان در گروه کرم گل راعی کاهش داشت و این کاهش از نظر آماری معنی دار بود (05/0>p).
    نتیجه گیری: کرم گل راعی بر تسریع بهبود زخم پرینه موثر است.
    کلید واژگان: اپی زیاتومی, ترمیم زخم, گل راعی}
    Somayeh Yahya *, Giti Ozgoli, Zahra Mehraban, Faraz Mojab, Hamid Alavimajd
    Introduction
    Episiotomy is the most common surgery in obstetrics that like any other wound can cause infection or delay in wound healing. Hypericum perforatum has antimicrobial and anti-inflammatory and wound healing properties. Therefore, this study was performed with aim to determine the effects of Hypericum perforatum on episiotomy wound healing in primiparous women.
    Methods
    This double blind randomized clinical trial was performed on 100 eligible women referred to Shahid Noorani hospital of Talesh in 2014. The subjects were randomly allocated into two groups of Hypericum cream (group A) and placebo (group B). After delivery, two groups used 2 cm Hypericum or placebo cream at scar site twice a day for 10 days. Wound healing was measured before the intervention, first 12 hours and 5 and 10 days after delivery by RIDDA scale. Data were analyzed by SPSS software (version 19) and Mann-Whitney and independent t test. P<0.05 was considered statistically significant
    Results
    The mean of wound healing score before the intervention was not significant in two groups (p>0.05). The mean of RIDDA score significantly decreased at 12 hours and 5 days and 10 days after delivery in hypericum perforatum cream group (p<0.05).
    Conclusion
    Hypericum perforatum cream is effective on perineal wound healing.
    Keywords: Episiotomy, Hypericum perforatum, Wound healing}
  • ناهید مهران، سپیده حاجیان*، معصومه سیمبر، حمید علوی مجد
    زمینه و هدف

    دوران بارداری و زایمان، یکی از مهم ترین اتفاقات زندگی هر زن است که تحت حمایت اطرافیان به ویژه همسر می تواند تجربه ای به یادماندنی با پیامدهای مثبت مادری و نوزادی باشد. مداخلات متعددی در مورد ارتقای مشارکت مردان در این دوران انجام گرفته است، لذا این مطالعه با هدف مروری سیستماتیک بر مطالعات مبتنی بر مشارکت مردان در مراقبت های پره ناتال انجام یافته است.

    روش بررسی

    مطالعه حاضر، مروری سیستماتیک بر مقالات چاپ شده در زمینه راهکارهای ارتقای مشارکت مردان در دوران بارداری، زایمان و پس از زایمان (از سال 2000 تا 2019) است که براساس دستورالعمل PRISMA و جستجو توسط دو پژوهشگر در پایگاه های اطلاعاتی معتبر انجام یافته است. مطالعات تجربی و نیمه تجربی که در زمینه راهکارهای افزایش مشارکت مردان در دوران پری ناتال در مجلات داخلی و بین المللی چاپ شده بودند، وارد مطالعه شدند. ارزیابی کیفی مقالات با استفاده از چک لیست Jadad وCONSORT و استخراج داده ها براساس چک لیست پژوهشگر ساخته صورت گرفت.

    یافته ها

    در این مرور سیستماتیک، 4808 مقاله شناسایی شد که بعد از بررسی عناوین و در نظر گرفتن معیارهای ورود و خروج و بررسی متن کامل مقالات، نهایتا 15 مقاله، وارد مطالعه شد. راهکارهای ارتقا، در چهار

    حیطه

    زن محور، زوج محور، جامعه محور و تسهیلات محور طبقه بندی شد.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج این مطالعه، جهت ارتقای مشارکت مردان در مراقبت های پری ناتال باید روی چهار حیطه زن محور، زوج محور، جامعه محور و تسهیلات محور برنامه ریزی شود.

    کلید واژگان: مرور سیستماتیک, مرد, مشارکت جامعه, مراقبت های پری ناتال}
    Nahid Mehran, Sepideh Hajian*, Masoumeh Simbar, Hamid Alavi Majd
    Background & Aim

    Pregnancy and childbirth is one of the most important events in the life of every woman that can be a memorable experience with positive consequences for the mother and the baby, under support of others, especially the spouse. Numerous interventions to promote men's participation have been conducted during this period. Therefore, this study was conducted with the aim of a systematic review of men's participation in prenatal care.

    Methods & Materials

      This study is a systematic review of published articles on strategies to promote male participation, during pregnancy, childbirth and after childbirth (from 2000 to 2019), based on PRISMA guidelines, and the search was conducted by two scholars on the valid databases. Experimental and quasi-experimental studies, published on strategies for increasing male participation during perinatal period, published in national and international journals, were included in the study. Qualitative assessment of the articles was done using the Jadad and CONSORT checklist and the data extraction was based on the researcher's checklist.

    Results

    In this systematic review, 4808 articles were identified. After reviewing the titles, and considering the inclusion and exclusion criteria, 15 articles were included in the study. The promotion strategies were categorized into four groups: female-centered, couple-centered, community-centered, and facility-centered.

    Conclusion

    According to the results of the study, in order to promote the participation of men in perinatal care, it should be planned on four areas of female-centered, couple-centered, community-centered and facility-centered.

    Keywords: systematic review, male, community participation, perinatal care}
  • فرشته راستی بروجنی، فاطمه ناهیدی*، معصومه سیمبر، محمد حیدرزاده، حمید علوی مجد
    مقدمه

     ارزیابی کیفیت مراقبت نوزاد، برای دست یابی به پیامدهای مطلوب و موثر بر سلامت آینده ی نوزاد ضروری است. هدف از انجام مطالعه ی حاضر، مرور نظام مند معیارهای مورد استفاده در ارزیابی کیفیت مراقبت های نوزاد سالم در مطالعات مختلف، بر طبق الگوی Donabedeian بود.

    روش ها

    بانک های اطلاعاتی PubMed، Google scholar، Scopus، Science Direct، Iran medex، Magiran و Scientific Information Database (SID) برای مطالعات مرتبط با کلید واژه های «Healthy newborn»، «Quality of care» و «Quality assessment» و معادل آن ها در Mesh و مترادف های فارسی جستجو شدند. کلیه ی مقالات کمی، کیفی، انگلیسی و فارسی زبان در محدوده ی زمانی ابتدای 1998 تا انتهای سپتامبر 2019، که به بررسی کیفیت در مراقبت های نوزاد سالم پرداخته بودند، وارد مطالعه شدند. از تعداد 2219 مقاله ی دست یابی شده، در نهایت 25 مقاله وارد مطالعه شدند.

    یافته ها

    پس از بررسی مطالعات، معیارهای ارزیابی کیفیت مراقبت نوزاد سالم طبق الگوی Donabedeian در سه گروه جای گرفتند: ساختار (زیرساخت های فیزیکی، تجهیزات و داروها، منابع انسانی با صلاحیت، سیاست ها و دستورالعمل های بالینی)، فرایندها (مراقبت فوری نوزاد و اقدامات دو ساعت اول تولد، مراقبت های غیر فوری و احیای نوزادی)، پیامدها (رضایتمندی مادران، شاخص های مرگ و میر و عوارض نوزادی) بودند.

    نتیجه گیری

    نتایج این مرورنظام مند نشان داد که در حال حاضر، روش ارزیابی کیفیت جامعی برای مراقبت های نوزاد سالم تعریف نشده است و تدوین ابزار جامع و معتبر برای ارزیابی کیفیت این مراقبت ها، به گونه ای که همه ی معیارهای استخراج شده از این مطالعه را در بر بگیرد، به عنوان یک نیاز نظام سلامت برای ارتقای کیفیت مراقبت های نوزادان سالم ضروری است.

    کلید واژگان: مراقبت نوزاد, کیفیت مراقبت, مدل Donabedeian}
    Fereshteh Rasti Borujeni, Fatemeh Nahidi*, Masoumeh Simbar, Mohammad Heidarzadeh, Hamid Alavi Majd
    Background

    Quality assessment of newborn care is essential to achie desirable and affecting future health outcomes. This study aimed to review the criteria used to evaluate the quality of healthy newborn care in different studies systematically based on the Donabedeian model.

    Methods

    PubMed, Google Scholar, Scopus, Science Direct, Iranmedex, Magiran, and Scientific Information Database (SID) databases were searched oncerning relevant studies with the keyword of "healthy newborn" and "quality of care" and "quality assessment" and their equivalent in Mesh and Persian synonyms. All quantitative, qualitative, English, and Persian-language articles ranging from the beginning of 1998 to the end of September 2019, which examined quality in healthy neonatal care, were included in the study. Of the 2219 articles obtained, 25 were finally included.

    Findings

    After reviewing the studies, the criteria for quality assessment of healthy newborn care were divided into three groups according to the Donabedian model: structure (physical infrastructure, essential drugs and equipment, competent human resources, policies, and clinical guidelines), processes (immediate newborn care and first two hours of birth, delayed newborn care, and neonatal resuscitation), and outcomes (maternal satisfaction, reduction of newborn mortality and complications).

    Conclusion

    The results of these systematic review showed that currently, there is not a defined comprehensive quality assessment method to take care of a healthy newborn. The development of a comprehensive and reliable tool to assess the quality of these care, which encompasses all the criteria extracted from this study, is essential as a health system requirement to improve the quality of care for healthy newborns.

    Keywords: Quality of care, Newborn, Infant Care, Donabedian model}
  • ویدا قاسمی، معصومه سیمبر *، گیتی ازگلی، سید مسعود نبوی، حمید علوی مجد، مریم سادات میرشفایی
    مقدمه
    با توجه به شیوع بالای مشکلات جنسی در زنان مبتلا به Multiple sclerosis (MS)، خودکارامدی جنسی به عنوان یک متغیر تاثیرگذار، نقش مهمی در سلامت جنسی و کیفیت زندگی جنسی این زنان ایفا می کند. پژوهش حاضر با هدف تعیین پیشگویی کننده های خودکارامدی جنسی در زنان مبتلا به MS انجام شد.
    روش ها
    این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی بود که در آن 200 زن مبتلا به بیماری MS با نمره ی شدت ناتوانی کمتر از 7 بر اساس معیار وضعیت ناتوانی گسترده (Expanded Disability Status Scale یا EDSS) در سال 1397 شرکت نمودند. نمونه های مورد نظر از انجمن MS ایران در تهران به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات و سنجش پیشگویی کننده های خودکارامدی جنسی در زنان مبتلا به MS، از پرسش نامه های استاندارد مرتبط استفاده گردید. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون های Independent t، ANOVA، همبستگی Pearson و Multiple linear regression در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    میانگین سنی شرکت کنندگان 22/5 ± 33/36 سال و میانگین نمره ی خودکارامدی جنسی آن ها 27/7 ± 54/16 بود. با وارد کردن متغیرهای معنی دار حاصل از سنجش ارتباط هر یک از متغیرها به صورت تکی با نمره ی خودکارامدی جنسی در مدل Multiple linear regression جهت کنترل مخدوش کننده ها و سنجش اثر هم زمان آن ها، مشخص گردید که متغیرهای اختلال عملکرد جنسی (001/0 = P)، اضطراب (024/0 = P)، استرس (006/0 = P) و تعداد دفعات برقراری رابطه ی جنسی (013/0 = P)، پیشگویی کننده های نهایی خودکارامدی جنسی در زنان مبتلا به MS بود.
    نتیجه گیری
    اختلال عملکرد جنسی، اضطراب، استرس و تعداد دفعات برقراری رابطه ی جنسی، پیشگویی کننده های خودکارامدی جنسی در زنان مبتلا به MS می باشد. بنابراین، در نظر گرفتن متغیرهای مذکور در روند درمان این بیماران، می تواند به ارتقای خودکارامدی جنسی و توانمندسازی آنان در زندگی جنسی کمک نماید.
    کلید واژگان: خودکارامدی, سلامت جنسی, اختلال عملکرد جنسی, زنان}
    Vida Ghasemi, Masoumeh Simbar*, Giti Ozgoli, Seyed Massood Nabavi, Hamid Alavi Majd, Maryam Sadat Mirshafaei
    Background

    Sexual problems are prevalent in women with multiple sclerosis (MS), and sexual self-efficacy as an effective variable plays an important role in sexual health and sexual quality of life of these women. The aim of this study was to determine the predictors of sexual self-efficacy in women with multiple sclerosis.
    Methods
    This descriptive analytical study was conducted in Tehran, Iran, with participation of 200 women with MS, who referred to the Iranian MS society, had Expanded Disability Status Scale (EDSS) ≥ 7, and met the inclusion criteria in year 2019; they were selected using convenience sampling method. For data collection and assess the predictor factors of sexual self-efficacy in women with MS, related standard questionnaires were used. Data were analyzed using Pearson correlation coefficient, t-test, one-way ANOVA, and multiple linear regression model via SPSS software.
    Findings
    The mean age of participants was 36.33 ± 5.22 years, and the mean score of sexual self-efficacy was 16.54 ± 7.27. After entering the significant variables derived from measuring the relationship between each variable individually with the score of sexual self-efficacy in multiple linear regression model for controlling confounders, sexual dysfunction (P = 0.001), anxiety (P = 0.024), stress (P = 0.006), and the number of sexual intercourse (P < 0.013) were significantly predictor factors of sexual self-efficacy in women with MS.
    Conclusion
    The sexual dysfunction, anxiety, stress, and the number of sexual intercourse significantly predicted sexual self-efficacy in women with MS. Therefore, considering these factors in the treatment process of these patients can help to promote sexual self-efficacy and empower them in sexual life.
    Keywords: Self efficacy, Sexual health, Sexual dysfunction, Physiological, Multiple sclerosis, Women}
  • سمیه یحیی*، گیتی ازگلی، زهرا مهربان، فراز مجاب، حمید علوی مجد، فریماه نسرین
    مقدمه

    اپیزیاتومی به معنای برش عضلات پرینه در مرحله دوم زایمان برای تسهیل امر زایمان است. گل راعی به دلیل دارا بودن فلاونویید و هیپرسین و هیپرفورین دارای خاصیت ضد درد و ضدالتهاب است. قسمت عمده بی‌تحرکی مادر به دلیل درد و التهاب اپی زیاتومی است. مطالعه حاضر باهدف بررسی گل راعی بر تحرک بعد زایمان انجام‌گرفته است.

    روش پژوهش:

    این مطالعه کار آزمایی بالینی تصادفی دوسوکور در سال 1393 بر روی 100 زن واجد شرایط پژوهش مراجعه‌کننده به بیمارستان نورانی تالش انجام شد. نمونه‌ها به روش تخصیص تصادفی در دو گروه کرم گل راعی و دارونما قرار گرفتند. نمونه‌های پژوهش 2 ساعت پس از اپی زیاتومی به میزان 2 سانتی‌متر در ناحیه بخیه استفاده کردند. اولین زمان تحرک بعد از زایمان (بلند شدن از تخت زایمان پس از زایمان بدون احساس درد) به ساعت سوال شد تجزیه‌وتحلیل داده‌ها با استفاده نرم‌افزار آماری SPSS نسخه (19) و آزمون‌های من ویتنی و تی مستقل انجام شد. میزان p کمتر از 0/05 معنی‌دار در نظر گرفته شد

     یافته‌ها:

    میانگین ساعت اولین تحرک بعد از زایمان در دو گروه معنی‌دار بود (001/0>p).

    نتیجه‌گیری:

    استفاده از کرم گل راعی با کاهش درد باعث تحرک زودتر پس از زایمان می‌شود.

    کلید واژگان: اپی زیاتومی, تحرک زودهنگام, علف چای, گل راعی}
    Yahya S*, Ozgoli G, Mehraban Z, Mojab F, Alavi Majd H, Nasrin F
    Introduction

    Episiotomy involves incising the perineal muscles in the secondary stage of labor to facilitate one .Hypericum have analgesic and anti-inflammatory properties due containing flavonoid and Hypericin and Hyprfuryn. The principal part of maternal inactivity is due to pain and inflammation of episiotomy. The present study was performed with aim to investigate hypericum on postpartum motility.

    Methods

    This double blind randomized clinical trial was performed on 100 women eligible for study referred To Talesh Noorani hospital in 2014. The samples were randomly allocated in two groups of placebo and Hypericum cream. The studies samples used 2 cm Hypericum cream at scars 2 hours after episiotomy. The first postpartum motility (getting out of the delivery bed without pain) was asked for hours. Data were analyzed by SPSS /19, and Mann-Whitney, Independent t test. P value less than 0.05 was considered significant.

    Results

    The mean time of first postpartum mobility in two groups was significant (p <0.001)

    Conclusion

    The use of a Hypericum perforatum cream reduces pain causing faster postpartum motility.

    Keywords: Episiotomy, Hypericum, Perforatum, Early Mobility}
  • فهیمه رشیدی، سپیده حاجیان*، سودابه درویش، حمید علوی مجد
    مقدمه
    بی اختیاری ادرار، یکی از اولویت های حوزه سلامت معرفی شده است؛ چراکه بر کیفیت زندگی تاثیر بسزایی دارد. زنان با مشکل بی اختیاری معمولا در سکوت زندگی می کنند. آگاهی از میزان دقیق شیوع کمک می کند تا مداخلات صحیح و در زمان مناسب انجام شود، لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی شیوع بی اختیاری ادرار در زنان ایرانی انجام گرفت.
    روش کار
    در این مطالعه مرور سیستماتیک و متاآنالیز جهت جستجوی مقالات، پایگاه های اطلاعاتی PubMed،Scopus ، Magiran، SID، Cochran و موتور جستجوی Google Scholar با کلید واژه های فارسی: بی اختیاری ادرار، شیوع، فراوانی، زنان، بی اختیاری استرسی ادرار، بی اختیاری فوریتی، بی اختیاری ترکیبی، تنها و با یکدیگر و کلید واژه های انگلیسی urinary incontinence، prevalence، women، frequency، Iran، stress urinary incontinence، urge، Mixed incontinence و تمام ترکیبات احتمالی با کمک عملگرهای OR و ANDمورد جستجو قرار گرفتند. برای محاسبه ناهمگنی مطالعات از آزمون کای دو و شاخص I2 و جهت بررسی سوگیری انتشار از آزمون های ایگر و بگ استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار Stata (نسخه 11) انجام شد.
    یافته ها
    در مجموع 10 مطالعه وارد متآنالیز شدند که 5008 شرکت کننده داشتند. برآورد شیوع کلی بی اختیاری ادرار 46% (فاصله اطمینان 95%: 62-30%)، استرسی 34% (فاصله اطمینان 95%: 42-27)، فوریتی 19% (فاصله اطمینان 95%: 26-12) و ترکیبی 24% (فاصله اطمینان 95%: 37-11) بود.
    نتیجه گیری
    شیوع کلی بی اختیاری ادرار در زنان ایرانی 46% است که نشان دهنده نیاز مبرم توجه به این مشکل است.
    کلید واژگان: اپیدمیولوژی, بی اختیاری ادرار, شیوع}
    Fahimeh Rashidi, Sepideh Hajian *, Soudabeh Darvish, Hamid Alavi Majd
    Introduction
    Urinary incontinence is one of the priorities in the field of health because it has a significant impact on quality of life. Women with incontinence problem usually live in silence. Awareness of the precise prevalence rate will help to perform the proper interventions at the right time. Therefore, this study was performed with aim to determine the prevalence of urinary incontinence in Iranian women.
    Methods
    In this systematic review and meta-analysis, the articles were searched in databases of Pubmed, Scopus, Magiran, SID, Cochran, and Google Scholar by the keywords of urinary incontinence, prevalence, frequency, women, stress urinary incontinence, urge urinary incontinence, Mixed incontinence, and all the possible combinations with OR, AND. Chi-square and I2 indices were used to calculate heterogeneity of studies. Egger and Begg tests were used to evaluate the release bias. Data were analyzed by Stata software (version 11).
    Results
    A total of 10 studies entered to the study which had 5008 participants. The estimation of the overall prevalence of urinary incontinence was 46% (confidence interval of 95%: 30-62), stress urinary incontinence was 34% (confidence interval of 95%: 27-42), urge urinary incontinence was 19% (confidence interval of 95%: 12-26), and mixed urinary incontinence was 24% (confidence interval of 95%: 11-37).
    Conclusion
    The overall incidence of urinary incontinence in Iranian women is 46%, which indicates the urgent need for attention to this problem.
    Keywords: Epidemiology, Prevalence, Urinary Incontinence}
  • هومان منوچهری، الهام ایمانی*، فروزان آتش زاده شوریده، حمید علوی مجد
     
    مقدمه و هدف
    شواهد نشان می دهند با وجود افزایش تمایل دانشجویان پرستاری برای اشتغال به کاردانشجویی، هنوز بسیاری از مسائل مرتبط با آن ناشناخته باقیمانده است. هدف از این مطالعه مروری بر کاردانشجویی در دانشجویان پرستاری است.
    روش ها
    این مطالعه در سال 1396 با مرور منابع و مقالات منتشرشده و در دسترس داخلی و خارجی مرتبط با کاردانشجویی در دانشجویان پرستاری و جستجو در بانکهای اطلاعاتی Google Scholar، Elsevier، Proquest، Scopus، Pubmed، SID و بانک مقالات پزشکی ایران انجام گردید. محدوده زمانی انتخاب مقالات سال های 1999 تا 2017 بود. مقالاتی که زبان اصلی آنها غیر از زبان فارسی یا انگلیسی بود، از مطالعه خارج گردید.
    یافته ها
    تجربه کاردانشجویی، اجتماعی شدن دانشجویان پرستاری برای ورود به حرفه را تحت تاثیر قرار داده و مزایایی از قبیل کاهش نسبی مشکلات مالی، افزایش مهارتهای پرستاری، تجربیات بالینی، اعتماد به نفس و استقلال و کاهش سطح استرس دارد. کاردانشجویی می تواند اثرات منفی نظیر عدم تمرکز، خستگی، فرسودگی، کاهش پیشرفت تحصیلی و استرس داشته باشد. عواملی نظیر انگیزه مالی، داشتن رفاه و زندگی اجتماعی مناسب، رضایت فردی، افزایش تجربه و مهارتهای عملکردی و آشنایی با دوستان جدید سبب جذب دانشجویان به سمت کاردانشجویی می گردد.
    نتیجه گیری
    کاردانشجویی و پیامدهای مثبت و منفی آن مسئله ای مهم در آموزش پرستاری می باشد و به راحتی می تواند عملکرد آکادمیک دانشجویان و حتی وضعیت جسمی و روانی آنها را تحت تاثیر قرار دهد. اثرات مثبت قابل پذیرش هستند، ولی لازم است اثرات منفی مورد ارزیابی قرار گرفته و تا حد امکان برطرف گردند.
    کلید واژگان: اجتماعی شدن, پیشرفت تحصیلی, دانشجوی پرستاری, صلاحیت حرفه ای, مهارت های بالینی}
    Houman Manoochehri, Elham Imani*, Foroozan Atashzadeh, Shoorideh, Hamid Alavi Majd
    Introduction
    Evidence suggests that despite the increasing inclination of nursing students to engage in work during studying, many of the issues associated with it remain unknown. The purpose of this study is to review of work during studying in nursing students.
    Methods
    This study was conducted in 2017 with reviewing available literature and articles related to work during studying in nursing students and searching in databases such as Pubmed, Scopus, Proquest, Elsevier, Google Scholar, SID and IDML. English and Persian articles published in 1999 to 2017 were selected.
    Results
    The work experience also influences the socialization of nursing students to enter the profession and it has benefits such as a relative decline in financial problems, increasing nursing skills, clinical experiences, self-esteem and independence, and reducing stress. Work during studying can have negative effects such as loss of concentration, fatigue, burnout, decreasing academic achievement and stress. Factors such as financial incentives, having welfare and proper social life, individual satisfaction, enhance experience and functional skills and having new friends can attract students to work.
    Conclusion
    Work during studying and its positive and negative consequences are important issues in nursing education and can easily affect academic performance of students and even their physical and mental status. Positive effects are acceptable, but negative effects should be evaluated and eliminated as far as possible.
    Keywords: Clinical skills, Educational Achievement, Nursing student, Professional competence, Socialization}
  • لیلی یکه فلاح، طاهره اشک تراب *، هومان منوچهری، حمید علوی مجد
    زمینه و هدف
    مراقبت با اثرات درمانی اما بدون فایده برای بیمار، مراقبت بیهوده نامیده می‫شود. پرستاران، نقش کلیدی در انجام و قطع مراقبت‫های بیهوده دارند. این مطالعه با هدف تعیین علل مراقبت‫های بیهوده در بیماران انتهای حیات بستری در بخش‫های مراقبت ویژه از دیدگاه پرستاران صورت گرفت.
    روش کار
    این مطالعه از نوع توصیفی بود که با مشارکت 210 نفر از پرستاران بخش‫های مراقبت ویژه بیمارستان‫های استان قزوین در سال 1393 انجام شد. داده ها با استفاده از فرم اطلاعات فردی- اجتماعی و پرسشنامه ارزیابی مراقبت بیهوده یکه فلاح جمع آوری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-21 انجام گردید.
    یافته ها
    بر اساس یافته ها، عدم وجود کمیته ای جهت تصمیم گیری در مورد انتقال بیماران در حال مرگ به منزل یا بخش، شایعترین علت (0/61±4/58) و زنده نگه داشتن بیمار با دارو به دلیل عدم تمایل به پذیرش بیمار جدید در طول شیفت، کمترین علت (1/4±3/06) انجام مراقبت بیهوده در بخش‫های ویژه گزارش شدند.
    نتیجه گیری
    براساس نتایج این پژوهش، عدم وجود کمیته ای جهت تصمیم گیری در مورد انتقال بیماران در حال مرگ به منزل یا بخش، شایعترین عامل موثر در انجام مراقبت‫های بیهوده در آی سی یو می‫باشد. ب
    نابراین تشکیل کمیته های اخلاق با حضور متخصصان اخلاق پزشکی در مراکز درمانی می‫تواند نقش به سزایی در کاهش مراقبت‫های بیهوده داشته باشد.
    کلید واژگان: مراقبت بیهوده, انتهای حیات, پرستار, بخش مراقبت ویژه}
    L. Yekefallah, T. Ashktorab *, H. Manoochehri, H. Alavi Majd
    Background and Aim
    Futile care is defined as the medical care with therapeutic effects that is futile and useless for the patient. Nurses play a key role in futile care or its prevention. We aimed to identify the reasons for providing the futile care at the end of life patients from the viewpoints of nurses working in intensive care units.
    Methods
    This study was a descriptive research including 210 nurses working in intensive care units of private, governmental, and educational hospitals in Qazvin province, 2014. All nurses were studied by census method. Data were collected using a socio-demographic questionnaire and a valid and reliable 39-item questionnaire about reasons for providing futile care in ICU. Data analysis was done using SPSS 21 software.
    Results
    This study results showed that the most effective factor of providing futile care was lack of committee for deciding transfer of patients from ICU to home or general wards (4.58±0.61) and the rarest cause, was the tendency of nurses for perpetuating of patient forcibly drug (3.06±1.4).
    Conclusion
    According to the results of this study, the lack of a committee to decide on the transfer of end of life patients to the home or general wards was the most common cause of futile care in ICUs. Therefore, the formation of ethical committees with the presence of medical ethics specialists in health centers can have a significant role in reducing futile care.
    Keywords: Futile Care, End of Life, Nurse, Intensive Care Unit}
  • هومان منوچهری، الهام ایمانی، فروزان آتش زاده شوریده، حمید علوی مجد
    مقدمه
    انجام کار دانشجویی توسط دانشجویان پرستاری می تواند آثار مثبت و منفی در بازدهی دروس و وضعیت تحصیلی دانشجویان و پیش برد اقدامات پرستاری در بخش ها داشته باشد. هدف از این مطالعه تبیین تجربیات و دیدگاه های پرستاران شب کار در زمینه کاردانشجویی است.
    روش کار
    این پژوهش یک تحلیل محتوای کیفی است که پرستاران شب کار شاغل در بیمارستان های آموزشی درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان در آن شرکت کردند. نمونه گیری به صورت هدفمند و با انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته صورت گرفت. هم زمان با جمع آوری داده ها جهت تجزیه و تحلیل آنها از روش مقایسه مداوم داده ها و طرح طبقه بندی تحلیل محتوای کیفی Elo و Kynga s استفاده شد.
    یافته ها
    در این مطالعه، 34 پرستار شرکت کردند که 58/70 درصد آنها زن بودند. پس از کدبندی کلیه مصاحبه ها، 1125 کد اولیه ایجاد شد که پس از چندین بار بازبینی در مراحل مختلف، تعداد کدها به 650 کد تقلیل یافت. این کدها در نهایت در 28 زیر طبقه،10 طبقه فرعی، 4 طبقه اصلی با عناوین منافع فردی، منافع سازمانی، پیامدهای منفی فردی و پیامدهای منفی سازمانی و 2 مضمون با عناوین مزایای کاردانشجویی و معایب کاردانشجویی قرار داده شدند.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان داد، با وجود این که حضور دانشجویان در بخش ها، می تواند به جبران کمبود نیرو کمک کند، اما با مشکلاتی و معایبی نیز همراه است. با آگاهی از اثرات بالقوه کار دانشجویی بر رشد فردی و حرفه ای دانشجویان پرستاری، لازم است برنامه های سازمان یافته تری جهت ایجاد رویکردی هماهنگ بین دانشکده ها و بیمارستان ها در نظرگرفته شود.
    کلید واژگان: تجربه, پرستار, دانشجوی پرستاری, مطالعه کیفی, کاردانشجویی}
    Houman Manoochehri, Elham Imani, Foroozan Atashzadeh-Shoorideh, Hamid Alavi-Majd
    Introduction
    Carrying out clinical works with nursing students while studying can have positive and negative effects on student's academic achievement and progress in nursing practices in hospital wards. The purpose of this qualitative study is to explain the experiences and viewpoints of night work nurses about student' work.
    Methods
    This research is a qualitative content analysis that night work nurses working in teaching hospitals affiliated to Hormozgan University of Medical Sciences participated in it. Sampling was done purposefully with semi-structured interviews. At the same time with data collection, constant comparison approach and classifying design of Elo and Kynga¨s were used to analyze them.
    Results
    34 night work nurses participated in this study, of which 70.58% were women. After encoding all the interviews, 1125 initial codes were created which, after several revisions at different stages, reduced the number of codes to 650. These codes were ultimately placed in 28 sub-classes, 10 secondary classes, 4 classes named individual benefits, organizational benefits, negative individual consequences and negative organizational consequences and 2 themes named the benefits of student' work and disadvantages of student' work.
    Conclusion
    This study showed that although the presence of students in the wards can help to compensate the lack of staff, it also has some problems and disadvantages. After knowing the potential effects of student's work on the individual and professional development of nursing students, it is needed more organized programs to create a coherent approach between colleges and hospitals.
    Keywords: experience, nurse, nursing student, qualitative study, student's work}
  • الناز حاجی رفیعی، شهناز ترک زهرانی *، حمید علوی مجد، انور سادات نایبی نیا
    پیش زمینه و هدف
    سلامت معنوی بعد اساسی از بهزیستی و سلامت کلی فرد است که موجب هماهنگی سایر ابعاد سلامت می گردد. مطالعه حاضر باهدف تعیین سلامت معنوی و عوامل مرتبط با آن در زنان باردار انجام شد.
    مواد و روش ها
    مطالعه توصیفی مقطعی حاضر در سال 1394 بر روی 200 زن باردار مراجعه کننده به مراکز بهداشتی شهر قزوین انجام شد. نمونه گیری به روش چندمرحله ای انجام و اطلاعات توسط ابزارهای سلامت معنوی پالوتزین و الیسون و اطلاعات فردی و دموگرافیک به روش خود ایفا جمع آوری گردیدد. داده ها توسط نرم افزار آماری spss (نسخه 20) و آزمون های تحلیل واریانس و تعقیبی توکی تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    5/69 درصد واحدهای پژوهش از سلامت معنوی بالا و 5/30 درصد آن ها از سلامت معنوی متوسط برخوردار بودند. میانگین نمره کلی سلامت معنوی 59/10± 15/104، میانگین نمره سلامت وجودی 63/6± 3/57 و میانگین نمره سلامت مذهبی 65/5± 92/51 تعیین شد. سلامت معنوی ارتباط معنی داری با متغیرهای تحصیلات، تعداد زایمان و درآمد داشت، همچنین ارتباط معنی داری بین زیرگروه های سلامت معنوی با مرتبه حاملگی وجود داشت (05/0p).
    بحث و نتیجه گیری
    اکثر مادران شرکت کننده در این مطالعه از سلامت معنوی بالایی برخوردار بودند و برخی ویژگی های فردی و پره ناتال با سلامت معنوی ارتباط داشت. لذا توجه بیشتر به ابعاد معنوی و روان شناختی زنان باردار در کنار ابعاد دیگر سلامت توصیه می گردد.
    کلید واژگان: بارداری, سلامت معنوی, عوامل مرتبط}
    Elnaz Haji Rafiei, Shahnaz Tork Zahrani *, Hamid Alavi Majd Dr, Anvar Sadat Nayebi Nia
    Background & Aims
    Spiritual health is a basic dimension of well-being and overall health that coordinates other aspects of health. The present study was conducted to determine the spiritual health and some related factors during pregnancy.
    Materials & Methods
    The present descriptive cross-sectional study was conducted on 200 pregnant women presenting to health centers in Qazvin, Iran in 2015. A multi-stage sampling was carried out and data were collected in a self-report manner using the Spiritual Well-Being Scale developed by Paloutzian and Ellison and a demographic and midwifery questionnaire. Data were analyzed in IBM-SPSS-20 and using analysis of variance and Tukey's test.
    Results
    High spiritual health was observed in 69.5% of the participants, while 30.5% had moderate spiritual health. The overall mean score of spiritual health was 104.15±10.59, while that for religious health was 51.92±5.65 and for existential health was 57.3±6.36. A significant relationship was observed between spiritual health (Total score and subscales) and education, number of childbirths and family income, also a significant relationship was observed between subscales of spiritual health and grade of pregnancy (P0.05).
    Conclusion
    According to this research, majority of mothers participating in this study had high spiritual health and some personal and prenatal characteristics were related to spiritual health, therefore, it is recommended to pay more attention to the spiritual and psychological dimensions of pregnant women along with other dimensions of health.
    Keywords: pregnancy, Spiritual health, related factors}
  • هومان منوچهری، الهام ایمانی، فروزان آتش زاده شوریده، حمید علوی مجد
    مقدمه
    همواره مدیران پرستاری با صلاحیت بالینی یرستاران تازه کار دارای چالش هستند و میزان صلاحیت آنها را برای ایفای نقش پرستار تازه کار مناسب نمی دانند. البته نقش کار دانشجویی در کسب این صلاحیت، علاوه بر عوامل متعدد دیگر بسیار مهم است.
    هدف
    این مطالعه با هدف تبیین دیدگاه مدیران پرستاری نسبت به نقش کار دانشجویی د رکسب صلاحیت بالینی پرستاران تازه کار طراحی گردید.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه کیفی 35 نفر از سرپرستاران، سوپروایزرها و مترون های شاغل در بیمارستانهای آموزشی درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان شرکت نمودند. از مصاحبه عمیق، چهره به چهره و نیمه ساختار یافته فردی به منظور جمع آوری داده ها استفاده گردید و در اسرع وقت، متن مصاحبه ها کلمه به کلمه برروی کاغذ نوشته شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوای کیفی الو و کینگاز (2008) استفاده شد.
    یافته ها
    پس از کد بندی کلیه مصاحبه ها، 1250 کد اولیه ایجاد شد که در نهایت، تعداد کدها به 850 کد تقلیل یافت و در 18 زیر طبقه، 6 طبقه و 3 مضمون با عناوین نقش وظیفه پروری (با طبقات توسعه عملکرد و پیشرفت حرفه ای)، نقش شخصیت پروری (با طبقات خودسازی و تسهیل ارتباط با دیگران) و نقش دانش پروری (با طبقات فراگیری دانش و ارائه دهندگی دانش) قرار داده شدند.
    نتیجه گیری
    از نظر مدیران پرستاری تجربه کار دانشجویی باعث می شود پرستاران تازه فارغ التحصیل در ارائه مراقبت های پرستاری شایستگی بیشتری داشته باشند و نقش های متعددی در آنها پرورش یابد. بنابراین، لازم است ماهیت این کار و نقش آن بر صلاحیت پرستاران آینده مورد ارزیابی قرار گیرد
    کلید واژگان: صلاحیت بالینی, پرستار تازه کار, مدیران پرستاری, مطالعه کیفی, کار دانشجویی}
    Introduction
    The lack of nursing staff in hospitals and the high degree of nursing student's inclination to work, have led to a variety of issues and nursing managers face some challenges.
    Aim: Because of many factors affecting clinical competency of novice nurses, this study was designed to explain the nursing manager's viewpoints about the role of student's work in clinical competency of novice nurses.
    Methods
    In this qualitative study, 35 head nurses, Supervisors and metrons working in teaching hospitals affiliated to Hormozgan University of Medical Sciences participated. Individualize in-depth, face-to-face and semi-structured interviews were used to collect data. As soon as possible, the text of the interviews was transcript word-to-word. Elo and Kingas Qualitative content analysis was used to analyze the data.
    Results
    After encoding all the interviews, 1250 initial codes were created, which ultimately reduced the number of codes to 850, and classified in 18 subclasses, 6 classes and 3 themes named task rearing role (with functional development and professional development classes), personality rearing role (with self-improvement and facilitating communication with others classes) and knowledge rearing role (with Knowledge acquisition and knowledge provision classes).
    Conclusion
    In the view point of nursing managers, the experience of student's work makes novice nurses have more competent in nursing careers and several roles to be raised in them. Therefore, it is necessary to evaluate the nature of this work and its role on the competence of future nurses.
    Keywords: linical competence, novice nurse, nurse managers, qualitative study, student's work}
  • فرزانه رحیمی *، محبوبه احمدی، فیروزه روستا، حمید علوی مجد، محبوبه والیانی، سید محمد مهدی کهنگی
    مقدمه
    بررسی های مختلف نشان داده است که اگر مادران در دوران بارداری دچار استرس های هیجانی شدید شوند، فرزندان آنها در معرض خطر انواع مشکلات قرار می گیرند. در زنان باردار گروه پرخطر احتمال بروز مشکلات جسمی، رفتاری و خلقی در نوزادانشان بیشتر خواهد بود. تاثیر آموزش های مقابله با استرس از طریق تمرینات تن آرامی در بررسی های مختلف نشان داده شده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش تن آرامی پیش رونده عضلانی به مادران باردار گروه پرخطر، بر پیامد نوزادی آن ها از جمله ضریب آپگار، وزن، قد، دورسر و زردی بعد از تولد می باشد.
    مواد و روش ها
    پژوهش حاضر به روش کارآزمایی بالینی تصادفی، بر روی 150 زن باردار گروه پرخطر مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر شهرضا از سال 1392 تا 1393 انجام شده است. زنان باردار گروه پرخطر به صورت تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. گروه کنترل فقط مراقبت های معمول دوران بارداری و گروه مداخله مراقبت های معمول دوران بارداری به همراه آموزش تن آرامی به روش پیش رونده عضلانی(جاکوبسن) را دریافت می کردند. در نهایت بعد از زایمان پیامد نوزادان در هر دو گروه از جمله ضریب آپگار، وزن، قد، دورسر و زردی نوزادی اندازه گیری شد.
    یافته های پژوهش: دو گروه مداخله و کنترل از نظر متغیرهای دموگرافیک و مامایی تفاوت آماری معنی داری نداشته اند(P<0.05). نتایج نشان داد که بین وزن، قد و دورسر نوزادان گروه مداخله(تن آرامی) در مقایسه با گروه کنترل تفاوت آماری معنی داری وجود دارد(P<0.001) ولی بین ضریب آپگار دقیقه اول و پنجم بعد از تولد و زردی نوزادی بین دو گروه تفاوت آماری معنی داری مشاهده نشده است(P>0.05).
    بحث و نتیجه گیری
    بر اساس نتایج این مطالعه، آموزش تن آرامی پیش رونده عضلانی به زنان باردار گروه پرخطر موجب ارتقاء و بهبود سلامتی نوزادان شود. از این رو می توان آموزش تن آرامی پیش رونده عضلانی به زنان باردار را یک روش بی خطر و مفید، در جهت بهبود و ارتقاء سلامت نوزادان توصیه نمود.
    کلید واژگان: تن آرامی پیش رونده عضلانی, زنان باردار گروه پرخطر, پیامد نوزادان}
    Farzaneh Rahimi *, Mahboubeh Ahmadi, Firozeh Rosta, Hamid Alavimajd, Mahbobeh Valiani, Sayed Mohammad Mehdi Kahangi
    Introduction
    Investigations have shown that the emotional stress during the pregnancy period could have sustainable effects on the embryo .In High Risk Pregnant women the risk of babies with health, behavioral, and mood problems will be more. Different investigations have shown that the effect of relaxation training on emotional stress .This study was conducted to investigate the effect of progressive Muscle Relaxation Training on infant's outcome such as Apgar index, weight, height, head circumference, and jaundice in infants after delivery in High Risk pregnant women.
    Materials and Methods
    The present study was done as a clinical trial on 150 High Risk Pregnant Women referred to Health and Medical Center in the city of Shahreza on 1392 -1393. High risk pregnant women were randomly divided into two groups. The control group only received routine pregnancy care and case group received routine pregnancy care and Progressive Muscle Relaxation Training (Jacobsen). At the time of delivery, infant's outcome including Apgar index, weight and height, head circumference, and jaundice was assessed.
    Findings: Intervention and control groups in terms of demographic and obstetric variables were not significant (P>0/05). The results showed a significant difference between the two groups in height, weight, and head circumference (pvalueDiscussion &
    Conclusions
    According to this study, progressive muscle relaxation training is promoting and improving the health of infants in high-risk pregnant women. The progressive muscle relaxation training can be safe and beneficial to pregnant women in order to improve the health of infants.
    Keywords: Progressive muscle relaxation, Pregnant high risk women, Infants outcome}
  • لیلی یکه فلاح، طاهره اشک تراب *، هومان منوچهری، حمید علوی مجد
    زمینه
    در ایران انجام مراقبت های بیهوده، پرستاران بخش های ویژه را با چالش های پیچیده ای مواجه نموده است
    هدف
    این مطالعه با هدف بررسی فراوانی مراقبت بیهوده در بخش های آی سی یو از دیدگاه پرستاران صورت گرفت.
    مواد و روش ها
    این مطالعه توصیفی- تحلیلی به روش سرشماری در کلیه بخش های آی سی یو خصوصی، دولتی و دانشگاهی استان قزوین از دیدگاه 210 پرستار شاغل در آی سی یوهای مختلف در سال 1393 انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری؛ کای دو، تی مستقل، آنالیز واریانس یک طرفه و فریدمن انجام شد.
    یافته ها
    بیش ترین شیوع میانگین انجام مراقبت بیهوده از دیدگاه پرستاران در بیمارستان های دانشگاهی 23/2 ± 51/98 بود در حالی که این میزان در بیمارستان خیریه به کم ترین میزان رسیده بود (12/77 ± 37/3). بین میانگین انجام مراقبت های بیهوده در بیمارستان های مختلف تفاوت معنی داری وجود داشت (0/007< P).
    نتیجه گیری
    از آنجایی که پرستاران می توانند نقش کلیدی در اداره مراقبت های بیهوده داشته باشند، بنابراین با آگاهی از فراوانی مراقبت های بیهوده می توان گام مهمی در جهت تدوین برنامه های مفید مراقبتی در بخش های آی سی یو برداشت.
    کلید واژگان: مراقبت بیهوده, دیدگاه پرستاران, آی سی یو, شیوع}
    L. Yekefallah, T. Ashktorab *, H. Manoochehri, H. Alavi Majd
    Background
    Futile care is provided many complicated challenges for nursing in intensive care units in Iran.
    Objective
    This study aimed to study prevalence of futile care from the viewpoints of nurses that working ICU.
    Methods
    This descriptive-analytical study was conducted on totally 210 nurses working in all ICU of academic, public, and private hospitals of Qazvin city in 2014. Data were analyzed using Chi-square, independent t-test, one-way ANOVA and Friedman tests.
    Findings: The most prevalence of providing futile care was in teaching hospital (51.98±23.2), and the least prevalence was in charity hospital (37.3±12.77). There was significant difference between mean of futile care in different hospitals (P
    Conclusion
    As the key role of nurses in the managing futile care, awareness about prevalence of this kind of care, could be initial step for providing benefit care plans in ICU.
    Keywords: Futile care, Nurse's attitude, Intensive care unit, Prevalence}
  • فرین سلیمانی، زهرا باجلان *، حمید علوی مجد، سمیه فلاح
    هدف
    بعد از عفونت ها و تروما، بروز اختلالات تکاملی و رفتاری، شایع ترین مشکل در طب کودکان است. این موضوع می تواند تحت تاثیر عوامل متعددی قرار بگیرد. طیف وسیعی از علل در بروز مشکلات تکاملی و رفتاری نقش دارند. مشکلات تکاملی تاثیر زیادی بر سلامت کودکان و جامعه در مقیاس وسیع تر می گذارد. به علت ضرورت پیگیری های بیشتر و متفاوت در کودکان با اختلالات تکاملی در سال های اولیه عمر، تعیین عوامل موثر در بروز اختلالات تکاملی در هر جامعه ای اهمیت دارد. با توجه به اهمیت موضوع، این مطالعه با هدف بررسی ارتباط جنسیت با وضعیت تکاملی کودکان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی قزوین انجام گرفت.
    روش بررسی
    این پژوهش با طراحی توصیفی، روی 250 کودک 12 ماهه مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی قزوین در سال 1390 انجام شد. نمونه گیری به صورت چندمرحله ای انجام شد. ابزار گردآوری داده ها شامل فرم اطلاعاتی و پرسش نامه های سنین و مراحل، برای سنجش وضعیت تکاملی بود. پس از آنکه رضایت والدین کسب شد، وضعیت تکاملی کودکان در پنج حیطه، یعنی حیطه برقراری ارتباط، حرکات درشت، حرکات ظریف ، حل مسئله و شخصی اجتماعی اندازه گیری شد. پرسش نامه سنین و مراحل، شامل 19 پرسش نامه در سنین 4 تا 60 ماهگی با هدف جدا کردن کودکان نیازمند بررسی های بیشتر تکاملی از کودکان سالم است. تکمیل پرسش نامه 10 تا 15 دقیقه و امتیازدهی آن حدود یک دقیقه وقت می گیرد. اعتبار و پایایی این پرسش نامه در مطالعات قبلی گزارش شده است. داده ها با استفاده از نسخه 18 نرم افزار SPSS تجزیه وتحلیل شد. در این مطالعه، تجزیه وتحلیل آماری با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی انجام شد. مدل رگرسیون لجستیک نیز برای تعیین ارتباط بین جنسیت و وضعیت تکاملی استفاده شد. سطح معناداری آماری کمتر از 05/0 در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    میزان شیوع تاخیر تکاملی در کودکان، 22/4 درصد (فاصله اطمینان 95 درصد: 17 تا 28) بود. بیشترین میزان در حیطه برقراری ارتباط 8 درصد (فاصله اطمینان 95درصد: 5 تا 11) و کمترین میزان در حیطه توان حل مسئله 2 درصد (فاصله اطمینان 95درصد: 0 تا 4) به دست آمد. 39 نفر در گروه تاخیر تکاملی (6/69 درصد ) و 102 نفر در گروه تکامل طبیعی (52/6 درصد )پسر بودند. برای بررسی تفاوت وضعیت تکاملی بین گروه ها از آزمون خی دو استفاده شد که تفاوت معناداری را بین دو گروه نشان داد؛ به گونه ای که اختلال تکاملی در پسران به طور معناداری بیشتر نشان داده شد (P=0/02). با وارد کردن متغیر مطالعه شده در مدل رگرسیون لجستیک، متغیر جنسیت پسر (P=0/055 و 0/52=OR) ارتباط معناداری با وضعیت تکاملی کودکان داشت. احتمال بروز اختلال تکاملی در کودکان مشکوک به این نوع اختلال در مقایسه با کودکان با تکامل طبیعی، در پسران 0/52 برابر بیشتر از دختران بود. بقیه متغیرها (سن و تحصیلات و شغل مادر و پدر، سابقه قبلی سقط، نوع زایمان، رتبه تولد، فاصله گذاری بین تولدها، اندازه دور سر کودک در بدو تولد و 12 ماهگی و وزن کودک در 12 ماهگی) با وضعیت تکاملی ارتباطی نشان ندادند.
    نتیجه گیری
    علت اصلی ناتوانایی های تکاملی، ناشناخته است. به نظر می رسد یکی از دلایل تاخیر تکاملی، جنسیت باشد. جنس مذکر عاملی است که در این مطالعه با تاخیر تکاملی رابطه داشت. با توجه به شیوع تاخیر تکاملی و تاثیر آن بر جامعه، ضروری است که متخصصان سلامت، همراه با خانواده و جامعه بر تکامل کودکان نظارت کنند. شناسایی کودکان در معرض خطر در اسرع وقت برای تشخیص و مداخله زودتر و کاهش مشکلات در آینده مهم است.
    کلید واژگان: جنسیت, مشکلات تکاملی, کودکان, پرسش نامه سنین و مراحل}
    Farri Soleimani, Zahra Bajalan *, Hamid Alavi Majd, Somayeh Fallah
    Objective
    Developmental and behavioral problems are the most prevalent problem in pediatrics after infection and trauma. These problems can be affected by numerous factors. A range of factors is involved in behavior and development problems. Developmental problems have a massive impact on children’s health and eventually have broader scale effect on society. Because of the necessity for more and different follow-ups in children with developmental disorders in the early years of lifetime, determination of effective factors is essential in any society. Therefore, the current study was conducted with a purpose to determine the relationship between gender and developmental status in children.
    Materials and Methods
    This is a descriptive design study, performed in 12-month-old children (n=250) who were referred to health services centers affiliated to Qazvin University of Medical Sciences in 2012. Sampling was performed using a multistage method. The data gathering tool included information form and Age and Stages Questionnaire for measuring developmental status. Once parental consent was obtained, the developmental status of the children was measured in five areas, i.e., motor (gross and fine motor skills), problem-solving, personal-social skills and communication. Age and Stages Questionnaire consists of 19 questionnaires at the age of 4-60 –month old with the aim of separating inactive children from further developmental studies of healthy children. Completion of the questionnaire takes 10 to 15 minutes, and it takes about one minute to score. The validity and reliability of the Age and Stages Questionnaire have been reported in various previous studies. The data were analyzed using SPSS software version 18. In this study, statistical analyses were performed using descriptive and inferential statistics. Logistic regression model was used to determine the relationship between gender and developmental status. A P value of ˂0.05 was considered statistically significant.
    Results
    The prevalence of developmental delay was 22.4 % (CI 95%: 17–28) in children and the highest prevalence was in the area of communication (8%; CI 95%: 5–11) and the lowest was in the area of problem-solving (2%; CI 95%; 0–4). 39 boys (69.6%) were in the group of developmental delay, and 102 boys (52.6%) were in normal developmental group. To check the status of development difference between groups were used chi-square test showed a significant difference between the two groups. Therefore, developmental delay is significantly higher in boys (P=0.02). By importing the variable studied in the logistic regression model, the male gender variable (P=0.055, OR=0.52) had a significant relationship with a developmental delay of children. Children with suspected developmental disorders in evolution children with normal development, chance of developmental delay in boys 0.52 times more than girls. The other variables (age, education, and occupation of parents, previous history of abortion, type of delivery, parity, spacing between births, weight and head circumference at birth and 12 months of age) did not show a significant relationship with developmental delay.
    Conclusion
    The leading causes of developmental disabilities remain unknown. It seems that gender is one of the causes of developmental delay. In this study, male gender was a factor that is associated with developmental delay. According to the incidence of developmental delay and its effect on society, it is essential that health professionals, with family, and community, monitor the development of children. Identifying the children at risk as soon as possible for diagnosis, earlier intervention, and reduced problems is essential in the future. Further studies are required to confirm the results.
    Keywords: Gender, Developmental problems, Children, Ages, Stages Questionnaire}
  • بهاره رضایی نیک، مریم رسولی*، خورشید وسکویی اشکوری، حمید علوی مجد، فائزه ترابی
    مقدمه
    بسیاری معتقدند که حضور فعال همکاران بالینی در امر آموزش، یکی از عوامل تسهیل کننده اهداف آموزشی به شمار می رود. مطالعه حاضر با هدف تعیین موانع و عوامل تسهیل کننده همکاری پرستاران بخش، در آموزش بالینی دانشجویان پرستاری در بیمارستان های تهران در سال 1393 انجام گرفته است.
    روش کار
    این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی است. که با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای، 384 نمونه از بخش هایی که دانشجویان پرستاری در آن مشغول به کارآموزی بودند، انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه ی ویژگی های جمعیت شناختی بود. داده ها با کمک نرم افزارSPSS نسخه 16 تجزیه وتحلیل گردید.
    یافته ها
    وضعیت پرستاران در ارتباط با موانع همکاری نشان داد، 1/57 درصد پرستاران موانع فردی را که مهم ترین آن ها شلوغی نوبت صبح و خستگی پرستاران است، 5/26 درصد موانع ساختاری را که مهم ترین آن برنامه ریزی ضعیف آموزشی است و 4/16 درصد موانع مدیریتی را که مهم ترین آن ها شکایت بیمار یا همراه او مبنی بر انجام امور پرستاری توسط دانشجویان را به عنوان مهم ترین موانع دانستند. برخورداری پرستاران از دانش و مهارت کافی (21 درصد)، فراهم کردن محیط حمایت کننده و برنامه ریزی آموزشی مناسب (8/57 درصد،)، مشخص شدن شرح وظایف دانشجویان، مشخص بودن فرد پاسخگوی عملکرد دانشجویان (2/21 درصد،) مهم ترین عوامل تسهیل کننده همکاری در امر آموزش از نظر پرستاران شناخته شدند.
    نتیجه گیری
    از آنجا که یکی از مشکلات و موانع موجود، مربوط به موانع فردی هست، به نظر می رسد کاهش یا بهبود این چالش با رفع موانع همکاری پرستاران و افزایش تسهیل کننده ها موثر هست؛ این امر مستلزم همکاری میان مربی، پرستاران بالینی، سوپروایزر آموزشی، سرپرستاران، مدیران پرستاری، مسوول برنامه ریزی آموزشی و سایر مسوولین رده بالای مدیریتی است.
    کلید واژگان: آموزش بالینی دانشجویان, موانع, تسهیل کننده ها, پرستاران}
    Bahareh Rezaee Nik, Maryam Rassouli*, Khorshid Vascooi, Hamid Alavi Majd, Faezeh Torabi
    Introduction
    Many educators believe that active participation of clinical nurses in education is one of the facilitating factors in educational goals. This study aimed to determine obstacles and facilitators of clinical nurse’s cooperation in clinical education of nursing students in Tehran hospitals in 2014.
    Methods
    In this descriptive-analytical study, 384 samples were selected from wards where nursing students were educating clinically by multilevel random sampling. Data were collected using a demographic characteristic's questionnaire. Then, the data were analyzed by the SPSS software (version 16).
    Results
    The results showed that individual obstacles including crowded ward and nurses’ fatigue (57.1%), structural obstacles including weak educational planning (26.5%) and administrative obstacles including complains of the patients and their families (16.4%) were ranked as the most important obstacles. Also, nurse's sufficient knowledge and skills (21%), providing a supporting environment and educational planning (57.8%), determining the duties of the students, and identifying the person responsible for performance of the students (21.2%) were mentioned as the most important facilitators of clinical nurses’ cooperation.
    Conclusions
    Since one of the difficulties and obstacles relates to individual obstacles, it seems that reducing or overcoming this challenge can lead to eliminate nurse’s cooperation barriers. This requires collaboration among educators, clinical nurses, educational supervisors, head nurses, nurse managers and other managerial levels responsible for educational planning and other top managerial levels.
    Keywords: Clinical Education of Students, Obstacles, Facilitators, Nurses}
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر حمید علوی مجد
    علوی مجد، حمید
    استاد گروه آمار زیستی، دانشکده پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال