به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب ذکرالله محمدی

  • صفا زارع سنگدرازی، ذکرالله محمدی*
    زمینه و هدف

     شیوع بیماری های همه گیر در یزد قدمتی دیرینه دارد. رویکرد این پژوهش به بیماری های همه گیر، مبتنی بر گزارش این بیماری ها در یزد، بر اساس منابع عمومی و محلی عصر تیموری تا پایان صفویه می باشد. نگاهی گذرا در منابع این ادوار بیانگر آن است که شیوع بیماری های همه گیر در یزد که تاثیر مستقیم بر زندگی اجتماعی و اقتصادی به خصوص طبقات فرودست جامعه داشته است، بیشتر بر حسب عوامل سیاسی بوده است. این پژوهش درصدد است تا به سوالات ذیل پاسخ گوید: در بازه زمانی موضوع پژوهش حاضر، چه عواملی در شیوع بیماری های همه گیر در یزد تاثیرگذار بوده است؟ بیماری های همه گیر از نظر جامعه شناختی بر کدام طبقات اجتماعی تاثیر بیشتری داشته است و چه عواملی در این تاثیر موثر بوده است؟

    روش

     این پژوهش با رویکرد توصیفی تحلیلی و بر پایه ای مطالعه کتابخانه ای با مراجعه به منابع دست اول و دوم درصدد است تا با بررسی گزارش این منابع در زمینه شیوع بیماری های همه گیر، به چگونگی و چرایی شیوع این بیماری ها در یزد در این ادوار توجه نماید.

    ملاحظات اخلاقی: 

    در تدوین این پژوهش اصل امانتداری و صداقت در استناد به متون مورد استفاده و اصالت منبع و پرهیز از جانبداری در مراجعه به متون یا تحلیل ها رعایت شده است.

    یافته ها

     یافته ها نشان می دهد که در دوره تیموری و بعدها صفویه، شیوع بیماری های همه گیر در یزد ارتباط مستقیمی با وضعیت سیاسی و اقتصادی و اجتماعی عصر خود داشته است. از این رو هر زمان اوضاع سیاسی داخلی و خارجی رو به تنش می رفت، در شیوع بیماری های همه گیر نقش به سزایی را ایفا می کرد و در کنار آن هرچه افراد جامعه در تنگنای اقتصادی چون قحطی و کبود یا نبود ارزاق و مایحتاج خود، قرار می گرفتند، بر گسترش بیماری های همه گیر تاثیرگذار بوده است.

    نتیجه گیری

     بررسی ها نشان می دهد که بیماری های همه گیر در دوره تیموری در یزد، شیوع بیشتری داشته است که خسارت های جانی و مالی بسیاری بر جای گذاشته است که بیشتر در پی نبردها و محاصره های متمادی و یا به دلیل قحطی ها و خشکسالی های گسترده، شیوع می یافته است. در این دوره بیشتر طبقات فرودست جامعه یزد با این بیماری درگیر بودند، ولی در دوره صفویه، همه طبقات جامعه از این بیماری تاثیر پذیرفته است.

    کلید واژگان: بیماری های همه گیر, یزد, طاعون, وبا, قحطی, تیموری, صفوی}
    Safa Zare Sangederazi, Zekrollah Mohammadi*
    Background and Aim

     The spread of epidemic diseases in Yazd has a long history. The approach of this research to epidemic diseases is based on the report of these diseases in Yazd, based on public and local sources from Timurid era to the end of Safavid era. A cursory look at the sources of these periods shows that the spread of epidemic diseases in Yazd, which had a direct impact on the social and economic life, especially the lower classes of the society, was mostly due to political factors. This research aims to answer the following questions: In the time frame of the present research, what factors have been effective in the spread of epidemic diseases in Yazd? Epidemic diseases have had a greater impact on which social classes from a sociological point of view and what factors have been effective in this impact?

    Methods

     This research, with a descriptive and analytical approach and based on a library study by referring to first and second hand sources, tries to find out how and why the outbreak of epidemic diseases by examining the reports of these sources. Pay attention to these diseases in Yazd during these periods.

    Ethical Considerations: 

    In compiling this research, the principles of trustworthiness and honesty in citing the used texts, originality of the source and avoiding bias in referring to the texts or analyzes have been observed.

    Results

     The findings show that during the Timurid and later Safavid periods, the spread of epidemic diseases in Yazd had a direct relationship with the political, economic and social situation of that time. Therefore, whenever the internal and external political situation became tense, it played a significant role in the spread of epidemic diseases, and besides that, the members of the society in economic hardships such as famine and bruises or lack of food and Their needs were placed, it has been effective on the spread of epidemic diseases.

    Conclusion

     The investigations show that epidemic diseases were more prevalent during the Timurid period in Yazd, which left many human and financial losses, mostly due to many battles and sieges or Due to widespread famines and droughts, it has spread. During this period, most of the lower classes of Yazd society were involved with this disease, but in the Safavid era, all classes of society were affected by this disease.

    Keywords: Yazd, Epidemic Diseases, Plague, Cholera, Famine, Timurid, Safavid}
  • محسن پرویش*، ذکرالله محمدی
    این مقاله بازتاب مفاهیم حماسی شاهنامه فردوسی را در تصویرسازی قدرت مغولان و ایرانیان در شاهنامه چنگیزی تحلیل می کند. تفاوت ها و تمایزهای موجود در تصویرسازی قدرت این دو گروه در شاهنامه چنگیزی با استفاده از روش های تحلیلی و مقایسه ای، بیان می شود. در این روش، ابتدا توصیفات مربوط به ظاهر و خصوصیات مغولان و ایرانیان در شاهنامه مطرح و سپس، تفاوت ها در رفتار، اقدامات و نحوه برخورد با قدرت بین این دو گروه تحلیل و مقایسه می شود. نتایج این تحلیل نشان می دهد که شاهنامه چنگیزی در تصویرسازی قدرت بین مغولان و ایرانیان، تفاوت های شایان توجهی را نشان می دهد. مغولان به عنوان یک قدرت فتح گر و جنگ طلب تصویرسازی می شوند، درحالی که ایرانیان به عنوان یک قدرت محافظه کار و متعارف نشان داده شده اند. همچنین، زیرساخت های فرهنگی نقش مهمی در تصویرسازی قدرت این دو گروه دارند و تفاوت های فرهنگی بین آن ها در تصویرسازی قدرت مشخص می شود.
    کلید واژگان: شاهنامه چنگیزی, مغولان, ایرانیان, تصویرسازی قدرت, زیرساخت های فرهنگی}
    Mohsen Parvish *, Zekrollah Mohammadi
    This article analyzes how the epic concepts of the Shahnameh of Ferdowsi are reflected in the depiction of the power of the Mongols and the Iranians in the Shahnameh of Changizi.The differences and distinctions in the portrayal of the power of these two groups in the Shahnameh of Changizi are presented using analytical and comparative methods. In this method, the descriptions of  the appearance and characteristics of the Mongols and Iranians in the Shahnameh are first discussed and then the differences in the behavior, actions, and use of power between these two groups are analyzed and compared. The results of this analysis show that the Shahnameh of Changizi presents portrays significant differences in the power dynamics between the Mongols and the Iranians. The Mongols are portrayed as a conquering and warlike power, while the Iranians are portrayed as a conservative and traditional power. Furthermore, cultural foundations play an important role in the portrayal of power between these two groups and emphasize the cultural differences in their power dynamics.
    Keywords: Changizi's Shahnameh, Mongols, Iranians, portrayal of power, cultural infrastructure}
  • ذکرالله محمدی*، مجتبی خلیفه، ستاره غفاری بیجار

    ورقه و گلشاه منظومه ای عاشقانه سروده ی عیوقی شاعر عهد غزنویست. نسخه ای از این منظومه متعلق به قرن ششم هجری محفوظ در موزه ی توپکاپی استانبول باقی مانده است. هنرمند این نقاشی ها محمد خویی است و به نظر می رسد نسخه جایی در آذربایجان در سال های پایانی قرن ششم و عصر فروپاشی سلسله ی سلجوقی (حک: 431590 ه.ق) در ایران و به سبک نقاشی سلجوقی کشیده شده است. این پژوهش در پی تحلیل چگونگی بازتاب شرایط اجتماعی و تاریخی در نگاره های ورقه و گلشاه است؛ برای پاسخ به این دغدغه باید زمینه ی تاریخی و هنری و فرآیند رویدادهای معاصر با خلق اثر مورد بررسی قرار گیرد. از این رو این مقاله با رویکرد جامعه شناسی تاویلی و با روش پژوهش هرمنوتیک قصدگرای اسکینر به تحیلل نگاره ها به مثابه متن پرداخته است. جمع آوری داده ها نیز به شیوه اسنادی و مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته است. نتایج این جستار نشان می دهد اگرچه نقاشی ها با هدف بهره مندی خواننده ی سوادآموز یا کم سواد کشیده شده اند اما وجود برخی ناهماهنگی ها میان متن و تصویر قصد و انگیزه ی دیگر هنرمند را بازتاب می دهند. در تصاویری که از جنگ های تن به تن وجود دارد، در حالی که شاعر توصیفی حماسی از نبردها و جنگ آوری قهرمانان داستان را ارائه می دهد، نگارگر کوشیده با بزرگنمایی صحنه های خون آلود، بر خشونت تصاویر بیافزاید. هنرمند به جای قبایل بادیه نشین عرب، تصویری از یک شهر با ویژگی های ایرانی را ترسیم کرده است. از این رو می توان نتیجه گرفت تلاش هنرمند برای ایجاد فضایی شهری و ایرانی و نشان دادن وضعیت نابسامان و خشونت آمیز جامعه ی ایرانی بازگوکننده ی قصد هنرمند در خلق تصاویری ناهماهنگ با متن هستند.

    کلید واژگان: ورقه و گلشاه, هرمنوتیک قصدگرا, سلجوقیان, اتابکان ایلدگز}
    zekrollah mohammadi *, mojtaba khalifeh, setare ghaffari bijar

    Due to the ravages of the Mongol invasion and the long interval of a thousand years, only a few works have remained from the painting of the Seljuk period (590-429 AH).Varqa and Golshah is a romantic poem written by Ayyuqi, a poet of the Ghaznavid period. A manuscript of this verse belonging to the 6th century of the Hijri has been preserved in the Topkapi Museum in Istanbul. The artist of these paintings is Muhammad Khoei, and it seems that the version was drawn somewhere in Azerbaijan in the last years of the 6th century and during the collapse of the Seljuk dynasty (590-429 AH) in Iran. This period of Iran's history coincides with chaos, the formation of Atabaks local governments and endless conflicts. With the death of Sultan Masoud (529-547 AH), the last relatively powerful Sultan of the Seljuk dynasty, Emirs, who had the title of Atabek, emerged as the only influential group in the structure of the Seljuk government. Their first goal was to bring the princes under their tutelage to the throne. Atabak's first goal was to put his prince on the throne. These political conflicts caused chaos in especially the western regions of Iran. This article follows a sociological and historical analysis of the paintings of that poetry book. Since there is no information about the artist of the paintings of Varqa and Gulshah, Muhammad Khoei, the time when these paintings were created should be taken into consideration. This paper seeks to find the intention of the artist and the relationship between the style of the paintings and the historical and social situation of that era. Every artist is influenced by external factors in his life whether he likes it or not, while the artist benefits from the previous arts and the legacy left for him. In this research, the paintings of Varqa and Golshah will be examined with the approach of interpretive sociology and with the help of some principles proposed in the intentional hermeneutic method. Hermeneutics is searching for the understanding of the text, here the paintings are considered as the text. Here, the principles mentioned in Skinner's intentional hermeneutic method are used. According to Skinner, understanding the text involves understanding what meaning they intend to convey and how this meaning is intended to be interpreted. Skinner emphasizes the intention in the text. The intention in the text does not mean only what is in the mind of the agent or the author of the work, but to understand the intention, the actions of the author should be examined in the broader context of life and its specific social conditions. Skinner believes that the main duty of the interpreter is to prove the meaning of the text, and this meaning cannot be obtained by reading the text alone rather, to reach it, you have to go beyond or below the literary level of the text. As a result, knowing the political and social contexts along with knowing the author's intentions in Skinner's methodology can be considered. Skinner's method has three steps: Author's texts and works, Context reconstruction and Understanding the author's ideas. The artist of the paintings was influenced by the Manichaean and Sassanid schools of art, and in addition, he was influenced by the state of society and life, and displayed signs of the social changes of his time. At this time, the Iranian society had chosen the oriental face of the Turks as a symbol of beauty for more than a century. And this issue is clearly seen in Persian literature, especially poetry in these centuries. In addition there are some inconsistencies between the text and the image, which makes it important to analyze the artist's intention for such images. This issue can be examined in two cases. The first is in the images of hand-to-hand battles. While the poet presents an epic description of the battles and the bravery of the heroes of the story, the painter tried to increase the violence of the images by enlarging the bloody scenes. Another inconsistency is about the description of the position of a tribe. The artist has drawn a picture of a city with Iranian characteristics, a picture with details that shows the urban life and various jobs in Iran. From this, we can conclude that although in general, the images are dependent on the text, but the artist has tried to show the appearance of Iranian cities and the violent state of Iranian society. These inconsistencies in the images show the intention of the painter and this has had a great impact on the paintings.

    Keywords: Varqa, Golshah, Intentional Hermeneutics, Seljuks, Eldiguzids}
  • طیبه ادریسی، محمد امیر شیخ نوری*، ذکرالله محمدی
    انقلاب سفید یا انقلاب شاه، از جمله برنامه ها و طرح های اساسی حکومت پهلوی بود، که در سال 1341 ش، توسط محمدرضا پهلوی در سطح کشور اجرایی شد. این طرح در ابتدا با عنوان یک انقلاب اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مطرح گردید، اما پس از اجرایی شدن، به دلیل سوء مدیریت به هدف اصلی که رشد و تولید کشاورزی گسترده در سطح کشور بود، نرسید و منجر به فقر گسترده روستاییان شد. سازمان ها و ارگان های بسیاری در جهت عملیاتی شدن آن، شروع به فعالیت و تبلیغات گسترده ای کردند که یکی از این ارگان ها، اداره کل ژاندارمری ایران بود. این ارگان در جریان اجرای برنامه اصلاحات ارضی در روستاهای ایران نقش تاثیرگذاری داشت و تنها تکیه گاه امن و همچنین نماینده حکومت و دولت در سطح روستاهای کشور بود. یکی از فعالیت های اساسی که ژاندارمری در جریان اصلاحات ارضی انجام داد، تشکیل نیروی پایداری و فعالیت های آموزشی آن در سطح روستاهای دورافتاده ایران بود. روستاهای استان بوشهر نیز از جمله مناطقی بود که نیروی پایداری در آن فعالیت گسترده ای داشت که تاثیر مثبت و منفی این فعالیت ها بر افکار و عقاید مردم در بلندمدت نمایان شد. این پژوهش با روش تحلیل محتوای کیفی و تحلیل تاریخی و براساس مطالعات اسنادی و تاریخ شفاهی انجام شده و هدف از آن بررسی تاثیر برنامه های آموزشی نیروی پایداری بر اجرای برنامه های انقلاب سفید و به ویژه اصلاحات ارضی در استان بوشهر و روستاهای آن است. پرسش اصلی این پژوهش آن است، که طرح های آموزشی نیروی پایداری چه تاثیری در روند اجرای برنامه های اصلاحی انقلاب سفید و به ویژه اصلاحات ارضی در بوشهر داشته است؟ نتیجه این پژوهش نشان می دهد که این نیرو توانست در آگاهی و شناخت مردم روستاهای بوشهر با دنیای خارج از محدوده ی زندگی خود تاثیر داشته باشد.
    کلید واژگان: ژاندارمری, نیروی پایداری, انقلاب سفید, اصلاحات ارضی, بوشهر}
    Tayebe Edrisi, Mohammad Amir Sheikh Nouri *, Zekrollah Mohammadi
    The White Revolution or the King's Revolution was one of the basic plans and plans of the Pahlavi government, which was implemented in the country by Mohammad Reza Pahlavi in 1341 AH. This plan was initially proposed as a social, political and economic revolution, but after it was implemented, due to mismanagement, it did not reach the main goal, which was the growth and production of large-scale agriculture in the country, and it led to the widespread poverty of the villagers. Many organizations and bodies started to work and advertise widely in order to make it operational, and one of these bodies was the General Directorate of Gendarmerie of Iran. This organization played an influential role during the implementation of the land reform program in the villages of Iran and was the only safe support and representative of the government at the level of the country's villages. One of the basic activities that the Gendarmerie carried out during the land reforms was the formation of a stability force and its educational activities at the level of remote villages of Iran. The villages of Bushehr province were also among the areas where the force of sustainability was widely active, and the positive and negative effects of these activities on people's thoughts and opinions in the long term were visible. This research was conducted with the method of qualitative content analysis and historical analysis and based on documentary studies and oral history, and its purpose is to investigate the impact of training programs of the sustainability force on the implementation of the White Revolution programs and especially land reforms in Bushehr province and its villages. The main question of this research is, what effect did the educational plans of the sustainability force have on the implementation of the reform programs of the White Revolution and especially the land reforms in Bushehr? The result of this research shows that this force was able to influence the awareness and understanding of the people of Bushehr villages with the world outside their life.
    Keywords: Gendarmerie, Stability Force, White Revolution, Land Reforms, Bushehr}
  • امیرعلی حسنلو، ذکرالله محمدی *

    شکی نیست که فهم هر متن و نوشته ‎ای نیازمند پیش شرط‎ های علمی همچون دانستن زبان و فرهنگ و زمانه صدور و تولید متن است؛ بدون در نظر گرفتن شرایط خاص، فهم متن ناممکن است؛ فهم متون مقدس و کتاب ‎های آسمانی از جمله قرآن کریم نیز از این قاعده مستثنی نیستند. مقاله پیش‎رو درصدد بررسی شبهه ‎ای است که نگاه امام خمینی به فهم قرآن را بر خلاف شیعیان اصیل و متقدم زمان ایمه علیهم السلام دانسته و شبهه ‎گر برای اثبات ادعای خود معتقد است که شیعیان کنونی بویژه مراجع و بنیان‎گذار نظام مقدس اسلامی در عقاید و باورهای شیعه بدعت نموده و بر این باور است که شیعه کنونی ساخته افکار و سیاست بازی آنها می‎ باشد. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی نسبت به گزاره ‎های روایی در آثار امام خمینی(ره)، درصدد رد ادعای شبهه ‎گر است، این تحقیق اثبات می ‎کند که عقاید شیعه اولیه با شیعه کنونی با توجه به رویکرد کلی شیعه در تفسیر قرآن به خود قرآن و اصولی که پیامبر(صلی الله و علیه و آله) و اهل‎بیت علیهم السلام در تفسیر قرآن ارایه نموده‎اند تفاوتی نمی‎کند؛ شرایط تفسیر قرآن و کسی که بتواند قرآن را تفسیر کند بعنوان اصل و اساس است که در بین مفسران شیعه هرگز در طول تاریخ قابل تغییر نبوده است.

    کلید واژگان: امام خمینی, فهم قرآن, شرایط فهم قرآن, قرآن و اهل‎بیت علیهم السلام, وسوسه های شیطان}
    Amir Ali Hassanlu, Zekrollah Mohammadi *

    Undoubtedly, the comprehension of any text, book, or written work necessitates specific scholarly prerequisites, encompassing proficiency in the language, familiarity with the cultural milieu, and an awareness of the historical context surrounding the text's inception and production. Disregarding these contextual conditions renders the comprehension of the text unattainable. This principle is equally applicable to the understanding of sacred texts and divine books, including the Holy Quran. This article endeavors to scrutinize a skepticism regarding Imam Khomeini's stance on Quranic interpretation, asserting a departure from the perspectives of the original and early Shiites. The skeptic posits that contemporary Shiites, particularly religious authorities and the founder of the Islamic Republic, have introduced innovations in Shiite beliefs and doctrines. Furthermore, the skeptic contends that present-day Shiite ideology is a construct stemming from their ideological inclinations and political maneuvers. In this article, employing a descriptive-analytical methodology, an investigation is conducted into the assertions found in Imam Khomeini’s writings to counter the skepticism raised by the critic. The research aims to demonstrate that the foundational tenets of early Shiite beliefs align with contemporary Shiism, considering the general approach of Shiites in interpreting the Quran through the Quran and the principles put forward by the Prophet (pbuh) and Ahl al-Bayt (as) in Quranic interpretation. The study underscores that the essential principles governing the interpretation of the Quran, as well as the qualifications of those eligible for interpretation, have remained unchangeable among Shiite scholars throughout history.

    Keywords: Imam Khomeini, Understanding the Quran, Conditions of understanding the Quran, Quran, Ahl al-Bayt (as), Satan’s temptations}
  • زینت تاج علی، ذکرالله محمدی*
    با استیلای شیبانیان ابوالخیری بر سمرقند (907ق.) هم زمان با تاسیس دولت صفوی، روندی آغاز شد که نتیجه آن، تقابل مذهبی میان ماوراءالنهر و مناطق داخلی ایران بود. این تحول، منجر به اولین مرحله جدایی سیاسی ماوراءالنهر از ایران شد و چند قرن بعد با دخالت روسیه به جدایی کامل انجامید. در بررسی عوامل بسترساز این روند، اغلب سهم رهبران سیاسی برجسته شده، حال آنکه سهم علما و فتاوای آنان در شکل گیری این جدایی نیز درخور توجه است. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر داده ها و دستاورد مطالعات، در صدد است تا ضمن ارزیابی وضعیت اجتماعی علما در حکومت شیبانی، تاثیر عملکرد آنان را در جدایی سیاسی ماوراءالنهر از نواحی داخلی ایران مورد بررسی قرار دهد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که علما با تصدی مشاغل مهم قضایی، اداری، سیاسی و نیز برخورداری از منابع مالی، نقطه کانونی اقدامات سیاسی- نظامی شیبانیان بودند. آنان با صورت بندی دوباره مفاهیم دینی مانند خلافت، جهاد، دارالحرب و نیز صدور فتوا در هویت بخشی به حکومت شیبانی و مشروعیت پذیری آن تازه واردان از سوی مردم نقش کلیدی داشتند. افزون بر این، بررسی عملکرد علمای اهل سنت ماوراءالنهر در توجیه تکاپوهای نظامی- سیاسی شیبانیان در مقابل حکومت های همجوار نشان می دهد که اقدامات آنان منجر به رسمیت دعاوی ارضی شیبانیان و پایه گذاری جدایی سیاسی ماوراءالنهر از ایران شد.
    کلید واژگان: ایران, ماوراءالنهر, حکومت شیبانی, تعاملات علما, جدایی سیاسی}
    Zinat Tajali, Zekrollah Mohammadi *
    With the conquest of Samarkand by Shibanian Abu al-Khairi (1501 AD) at the same time as the establishment of the Safavid rule, a process began, the result of which was the religious confrontation between Transoxiana and the inner parts of Iran. This development marked the first stage of the political separation of the Transoxiana from Iran, which led to complete separation a few centuries later with the intervention of Russia. In the investigation of the underlying factors of this process, the contribution of the political leaders has often been highlighted, and now the contribution of the scholars and their fatwas in forming this separation should also be considered. The present study, with a descriptive-analytical approach and relying on the data of the sources and the results of the studies, aims to evaluate the social status and base of the scholars in Shibani's rule and to examine the effect of their performance in the political separation of the Transoxiana region from the inner parts of Iran. The results show that the scholars were the focal point of Shibanian's political-military actions by holding important judicial, administrative, and political jobs and having financial resources. They played a key role in reformulating religious concepts such as caliphate, jihad, and Dar al-Harb, as well as issuing a fatwa in giving identity to the Shibani rule and legitimizing those newcomers by the people. In addition to that, the investigation of the performance of Transoxiana Sunni scholars in justifying the Shibanians' military-political efforts against the neighboring rules shows that their actions led to the formalization of the Shibanians' territorial claims and the establishment of the political separation of Transoxiana from Iran
    Keywords: Iran, Transoxiana, Shibanian Rule, Interactions of Scholars, Political Separation}
  • ذکرالله محمدی*، زهرا رجبی

    معمولا نام مغولان در اذهان عمومی با صفاتی چون خشونت و بی‍رحمی همراه است و گاهی این سوال پیش می‍آید که آیا آنها در خانواده‍های خود نیز به چنین صفاتی متصف بوده اند؟ با مطالعه منابع آن دوره می توان به جایگاه خانواده نزد مغولان پی برد و دریافت که دختران به عنوان عضوی از نهاد خانواده، در قبایل مغول دارای جایگاه و منزلت خاصی بودند. سوال اصلی پژوهش حاضر این است که چرا در بین مغولان با چنین پدیده ای که حتی در برخی جوامع به ظاهر متمدن نیز غیرمتعارف بوده است، مواجه ایم؟ ریشه اصلی و عوامل موثر در جایگاه والای دختران در قبایل مغول چه بوده است؟ در این مقاله ضمن پاسخ گویی به سوالات مذکور، به بررسی کارکرد دختران در زمینه‍های گوناگون نیز پرداخته ایم.دستاوردهای تحقیق حاضر را می‍توان در مواردی چون حضور برابر و یکسان دختران و پسران در عرصه‍های گوناگون، پویا و فعال بودن دختران و به عبارتی عدم انزواگزینی و گوشه نشینی آنها براساس سنت‍های قبیله‍ای و زندگی عشیره‍ای آنها مطرح کرد. سرمنشا بسیاری از موارد مذکور را می توان در افسانه ها، سنت‍ها و آداب و رسوم آنان دید. با توجه به اینکه برای مغولان رسم دختر گرفتن از قبایل دیگر، امری حیاتی تلقی می شد و با اهداف مختلف انجام می‍گرفت، باید گفت ازدواج دختران یکی از عوامل پیونددهنده و متحدکننده قبایل به شمار می رفت و تمکن مالی و ثروت قبایل را به همراه داشت. در این پژوهش تلاش شده است از روش تاریخی با رویکرد توصیفی-تحلیلی و با بهره‍مندی از شیوه کتابخانه‍ای استفاده شود.

    کلید واژگان: مغولان, دختر, ازدواج, نقش اقتصادی و سیاسی}
    Zekrollah Mohammadi*, Zahra Rajabi

    Undoubtedly, the background of the Mongols' attacks on different Territory and their massive massacres has usually associated the name of the Mongols in the minds of the people of the world since the same time (7th century A.H.) with attributes such as violence, cruelty and cruelty of heart. Perhaps this is the reason why sometimes the question arises in people's minds, whether they were characterized by such traits and had such behaviors in their families. By carefully studying and analyzing the sources of that period, it seems that the result was completely different, and in fact, the family had a very high value and prestige in the eyes of the Mongols. The noteworthy point is that according to the reports of sources and original texts, in addition to women, girls as a member of the family institution in Mongol tribes had a special position and dignity in the house and tribe. The main question of the current research is, why are we facing such an interesting phenomenon among those tribes,

    Keywords: Mongols, girls, marriage, economic, political role}
  • محمود براتیان*، سمیه ایرجی، ذکرالله محمدی
    با سقوط حکومت دیرپای صفوی در سال 1135 هجری قمری، ایران به مدت 8 سال تحت سلطه افغان ها قرار گرفت در این مقطع ایران شاهد شورش ها و جنگ های داخلی و خارجی بود. در این بین نادرشاه افشار توانست با اقدامات نظامی گسترده خود به عرصه سیاست دست یافته و حکومتی را تشکیل داد که بنیان آن بر ساختار نظامی استوار بود. با توجه به تمرکز نادرشاه به ایجاد ثبات و یکپارچگی کشور، مسایل اقتصادی در این دوره مغفول مانده است. از این رو مسیله محققان، بررسی اوضاع اقتصادی ایران در این دوره، متاثر از جنگ های نادر است. سوال اصلی این تحقیق آن است که جنگ های نادرشاه چه تاثیری بر اقتصاد دوره افشاریه داشته است؟ پژوهش حاضر با روش تحقیق تاریخی و با رویکرد توصیفی- تحلیلی به تجزیه و تحلیل داده ها پرداخته و نتایج جنگ های نادرشاه بر اقتصاد آن دوره را در سه بعد نظام مالیاتی، تجارت خارجی و اقتصاد کشاورزی مورد بررسی قرار داده است. نتایج حاکی از آن است که، نظام مالیاتی در این دوره به دلیل تامین نیازمندی لشکرکشی ها، انباشت سرمایه در درون خزاین و عدم تزریق آن در بطن اجتماع و طبقات مردم، دچار نابسامانی شده و در رویکرد نظامی نادرشاه در تجارت منطقه ای و فرامنطقه ای ایران تاثیر منفی گذاشت. همچنین اقتصاد کشاورزی به دلیل وجود جنگ های پی درپی، نبود تشکیلات اداری و تخریب نیروهای تولیدی رو به رکود گذاشته بود.
    کلید واژگان: جنگ های نادر, سلسله افشار, نظام مالیاتی, تجارت خارجی, اقتصاد کشاورزی}
    Mahmoud Baratian *, Somaye Iraji, Zekrallah Mohammadi
    With the fall of the long-lasting Safavid government in 1135 AH, Iran was ruled by the Afghans for 8 years. At this time, Iran witnessed internal and external wars. In the meantime, Nadershah Afshar was able to reach the political arena formed a government whose foundation was based on a military structure. Due to Nader Shah's focus on establishing stability and unity of the country, economic issues were neglected in this period. Therefore, the problem of researchers is to examine the economic situation of Iran in this period, which is affected by rare wars. The main question of this research is what effect did Nader Shah's wars have on the economy of the Afshariya period? The current research has analyzed the data with the historical research method and with a descriptive-analytical approach and has examined the results of Nader Shah's wars on the economy of that period in the three dimensions of the tax system, foreign trade and agricultural economy. The results indicate that the tax system in this period has become disordered due to meeting the needs of military campaigns, the accumulation of capital in the coffers and the lack of its injection into the heart of society and classes of people, and it has a negative effect on the military approach of Nader Shah in the regional and extra-regional trade of Iran. put. Also, the agricultural economy had stagnated due to the existence of successive wars, the absence of administrative organizations and the destruction of production forces.
    Keywords: Nader Shah's wars, Afsharid dynasty, tax system, Foreign Trade, agricultural economy}
  • ذکرالله محمدی*

    آیت الله حایری با تاسیس و بازسازی حوزه علمیه قم، توانست کار فرهنگی عمیقی را برای تقویت دین مبین اسلام و مکتب اهل بیت% انجام دهد؛ آن بزرگوار به مدت 15 سال، در دوره پرالتهاب رضاخان قلدر و دیکتاتور، این حوزه نوپا و مقدس را با تحمل مصایب و مشکلات طاقت فرسا، به خوبی و به نحو شایسته اداره کرد. آن جناب، با صبر، بردباری، کفایت و درایت، کار عمیق علمی و فرهنگی خویش را انجام داد و شاگردانی مجتهد و زبردست، تربیت نمود که توانستند در تحولات سیاسی اجتماعی کشور بزرگ و پهناور ایران، نقش ممتازی را ایفا نمایند؛ از جمله آنان، آیات عظام: سید صدرالدین صدر، سید محمدتقی خوانساری، سید محمد حجت، سید محمدرضا گلپایگانی، شیخ محمدعلی اراکی و به ویژه امام خمینی6 بودند؛ امامی که توانست رهبری انقلاب شکوهمند اسلامی را تا پیروزی نهایی، عهده دار شود. در جریان انقلاب، حوزه عظیم و توانمند قم، یکی از عوامل اصلی پیروزی محسوب می شود؛ به دلیل اینکه رهبری این انقلاب؛ یعنی خمینی کبیر، از شاگردان و پرورش یافتگان حوزه ای بود که به همت و پشتکار شیخ عبدالکریم حایری یزدی تاسیس شد.

    کلید واژگان: شیخ عبدالکریم حائری, امام خمینی, گلپایگانی, اراکی, تحولات}
    Zekrullah Mohammadi

    By establishing and renovating the seminary of Qom, Ayatollah Haeri took a profound cultural action to strengthen the religion of Islam and the Ahl al-Bayt school. For 15 years, during the tumultuous period of the Reza Khan's dictatorship, he managed this emerging and holy theological field, enduring the overwhelming problems, well and in a worthy manner. With patience, tolerance, sufficiency and tact, he did his deep scientific and cultural work and trained hardworking and great students who were able to play a distinguished role in the political and social developments of the great and vast country of Iran. Among them were the great Ayatollahs: Seyed Sadr al-Din Sadr, Seyed Mohammad Taqi Khansari, Seyed Mohammad Hojjat, Seyed Mohammad Reza Golpayegani, Sheikh Mohammad Ali Araki, and especially Imam Khomeini. Imam Khomeini who was able to lead the glorious Islamic revolution until the final victory. During the Islamic revolution, the powerful seminary of Qom is considered one of the main factors of its victory.

    Keywords: Ayatollah Haeri, Imam Khomeini, Golpayegani, Araki, developments}
  • ذکرالله محمدی*، بهشته ضرغامیان آزاد
    مغولان در مناسبت های مختلف اقدام به برپایی مجالس جشن و سرور می نمودند که همواره از آداب و تشریفات خاصی برخوردار بود. جشنی را که به هنگام بر تخت نشینی فرمان روایان مغولی ترتیب می یافت، می توان از مهم ترین جشن های مغولان به حساب آورد. جشن های جلوس فرمان روایان در ابتدا بسیار ساده برگزار می شدند و با تثبیت امپراطوری مغولان و افزایش قدرت فرمان روایان آداب و آیین های بیشتری بر این جشن ها افزوده گشت اما باز جشن ها به سادگی گرایید. پس از استقرار حکومت ایلخانی در ایران و با وجود تاثیرگذاری فرهنگ و آداب ایرانی بر آن ها، ایلخانان به همان سنت ها و آداب اجدادی خود به هنگام جلوس فرمان روا عمل می کردند. در پژوهش حاضر سعی شده است ضمن توصیف چیستی و چگونگی آیین و آداب جلوس در دوران فرمان روایی مغولان و ایلخانان، به تغییرات و تحولات این مقوله مهم نیز پرداخته شود. روش این پژوهش توصیفی تحلیلی است و داده ها و منابع اطلاعاتی آن کتابخانه ای و اسنادی است.
    کلید واژگان: اشراف و بزرگان, فرمان روا, ایلخانان. جلوس, جشن, مغولان}
    Zekrollah Mohammadi *, Beheshteh Zarghamian Azad
    The Mongols always held celebrations and feasts with special customs and rituals on any occasion. The celebration that was held during the enthronement of the Mongol rulers can be considered one of the most important of festivals. The celebrations of the enthronement of the rulers were very simple at the beginning. By the consolidation of the Mongol Empire and the increase of rulers’ power, more customs and rituals were added to this celebration, but it gradually returned to simplicity. After the establishment of the Ilkhanid dynasty in Iran and despite the influence of Iranian culture, the Mongols followed their own traditional customs in case of enthroning the ruler.The present study is an attempt to describe the nature and circumstance of the enthronement ceremonies during the sovereignty of the Mongols and Ilkhanids. Developments of this important phenomenon is also discussed. The method of this research is descriptive-analytical. The sources of data and information are library and documents.
    Keywords: nobles, rulers, Ilkhanids, enthronement, celebration, Mongols}
  • سمانه نجارزاده*، ذکرالله محمدی

    دوران مغول از جهات گوناگون یکی از مهم ترین ادوار تاریخی ایران به حساب می آید. دوران تقابل دو فرهنگ مغولی ترکی (ایلیاتی) و فرهنگ ایرانی (شهرنشینی) که اقشار مختلف ایران با فرهنگ جدیدی آشنا می شوند که کاملا با فرهنگ ایرانی و شهرنشینی تفاوت های بنیادین دارد. در فرهنگ قوم مهاجم برخلاف قوم مغلوب، زنان در همه حوزه ها از جایگاه والایی برخوردار بودند. اما با گذشت زمان و مستحیل شدن مغولان در فرهنگ ایرانی، ما رفته رفته شاهد افول ویژگی های مذکور می شویم. سوال اصلی پژوهش حاضر این است که چه عواملی در تحول مقوله مذکور موثر بوده است؟ فرض پژوهش حاضر بر این است که به رغم تاثیرات عوامل گوناگون، عامل اصلی را باید در دیدگاه ها و اندیشه های نهفته در اصلاحات غازان خان در خصوص زنان جستجو کرد. دستاورد پژوهش حاضر نیز چنین مقوله ای را به اثبات می رساند. روش پژوهش حاضر روشی توصیفی تحلیلی و با اتکا به منابع و متون اصلی و کتابخانه ای بوده است.

    کلید واژگان: مغولان, ایلخانان, زنان, اصلاحات غازان خان, اقتصاد, سیاست, دین}
  • ذکرالله محمدی*، امیرحسین حاتمی، محسن پرویش

    تاریخ نگاری منظوم به عنوان یکی از اقسام تاریخ نگاری از دوره مغول به بعد به دنبال رونق تاریخ نگاری شکل گرفته است. در این تاریخ نگاری همانطور که از اسم آن بر می آید تاریخ به صورت نظم نوشته شده است. تاریخ نگاری منظوم هم از جهت بازسازی برخی از حوادث تاریخی این زمان و هم از لحاظ نشان دادن شواهدی از احیای روح ایرانی و زبان فارسی اطلاعات زیادی به دست می دهد. با وجود اینکه دوره ایلخانی و تیموری از مهم ترین دوره های شاهنامه سرایی و تاریخ نگاری منظوم در ایران است و منظومه های تاریخی بسیاری در این عصر به وجود آمده اند، اما این نوع تاریخ نگاری، کمتر مورد پژوهش محققین قرار گرفته است. این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی به انگاره های هویت ایرانی در «منظومه دفتر دلگشا»ی صاحب شبانکاره ای بپردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد در نظر صاحب شیانکاره ای، تاریخ و گذشته تاریخی مهم ترین نقش را در احیا و بازسازی هویت ایرانی در دوران اسلامی داشته است. نگرش عمیق شاعر نسبت به فردوسی و تحت تاثیر شاهنامه باعث شده است تا او بارها در منظومه خود به شخصیت ها و قهرمانان شاهنامه اشاره کند  و گاهی حتی ممدوحان خویش را برتر از پهلوانان شاهنامه هم می داند.

    کلید واژگان: هویت ایرانی, دفتر دلگشا, شاهنامه فردوسی, صاحب شبانکاره ای}
    Zekrollah Mohammadi *, Amir Hossein Hatami, Mohsen Parvish

    Poetic historiography has been formed as one of the historiographical forms of the Mongolian period, following the advent of historiography. In this historiography, as its name implies, history is written in order. The poetic historiography provides a lot of information about the reconstruction of some of the historical events of this time and in terms of showing evidence of the revival of the Iranian and the Persian language. Although the Ilkhani and Timurid periods are the most important periods in Iran's poetic historiography, and many epopees have been created in this age, this kind of historiography has been less studied by researchers. The present research seeks to study the ideas of Iranian identity by a descriptive-analytical method in the poem called Daftar Delgosha by Saheb Shabankareh. The results of the research show that, in Saheb Shabankareh's opinion, the history and historical past have played the most important role in the restoration and reconstruction of the Iranian identity in Islamic times. The deep view of the poet towards Ferdowsi and the influence of Shahnameh have led him to repeatedly refer to the characters and heroes of Shahnameh in his poem. Sometimes even his heroes consider themselves superior to the champions of Shahnameh.

    Keywords: Iranian identity, Delgosha's Daftar, Shahnameh Ferdowsi, Saheb Shabankarei}
  • زینت تاج علی، ذکرالله محمدی*

    در سده ی دهم قمری/ شانزدهم میلادی دگرگونی های اساسی در ماوراءالنهر صورت گرفت که نقشه ی سیاسی این منطقه و مناطق همجوار را برای چند قرن تغییر داد. تشکیل حکومت شیبانیان/ابوالخیریان (907-1007 ق./1501-1599 م.)  که تجربه ی جدیدی از حکومت بود و بعدها خانات نامیده شد، سرآغاز این تغییرات بود. آنان موجد یک نظام حکومتی بودند که چند قرن در ماوراءالنهر به حیات خود ادامه داد. شیبانیان در منابع مکتوب خود و همسایگان، بیشتر با اقدامات سیاسی- نظامی توصیف شده اند، اما این مقاله در صدد است اقدامات فرهنگی شیبانیان را مورد بررسی قرار دهد که کمتر بدان توجه شده است. پژوهش حاضر در صدد پاسخ گویی به این سوالات است: اقدامات فرهنگی شیبانیان چه بود و توسط چه کسانی انجام می شد؟ این اقدامات چه جایگاهی در حکومت آنان داشت؟ یافته های پژوهش نشان می دهد، خان های شیبانی در کنار دولتمردان و طبقات بالای جامعه، در امور آموزشی، علمی، ادبی، مذهبی و هنرهای مختلف اقدامات قابل توجه ای انجام دادند. این اقدامات دارای جایگاهی مهم و از اولویت های حکومت ایشان بود.

    کلید واژگان: شیبانیان (ابوالخیریان), ماوراءالنهر, اقدامات فرهنگی}
    Zinat Taj Ali

    In 10th AH/16th AD century, fundamental changes took place in Transoxiana, which changed the political map of this region and neighboring areas for several centuries. The formation of the Shaybanids (Abu al-ḵayrīān) government (907-1007 AH / 1501-1599 AD), which was a new experience of government and was later called Khanate, was the beginning of these changes. They created a government system that lasted for centuries in Transoxiana. Their written sources and those of their neighbors described Shaybanids more with politico-military actions. However, this article seeks to examine the Shaybanids cultural actions, which have received less attention. The present study seeks to answer these questions: What were the cultural activities of the Shaybanids and who carried them out? What place did these measures have in their government? Findings show that Shaybanids khans, along with the rulers and the upper classes of society, took significant measures in educational, scientific, literary, religious and various arts. These actions had an important place and were one of the priorities of their government.
     

    Keywords: Shaybanids (Abu al-ḵayrīān), Transoxiana, Cultural Actions}
  • ذکرالله محمدی*، داود الهی

    ولایت قزوین از دیرباز ضمن برخورداری از موقعیت برجسته جغرافیایی و عواید سرشار مالی مورد توجه شاهزادگان قاجاری بوده؛ ازبین این شاهزادگان عبدالصمدمیرزا عزالدوله برادر ناصرالدین شاه در سه دوره به حکمرانی قزوین منصوب می شود؛ دوره اول که مصادف با نوجوانی او بود و دوره دوم که با کمبود نان و شورش مردم علیه وی به پایان می رسد و دوره سوم، که دغدغه اصلی پژوهش پیش روست به منازعاتی بین مردم الموت و عزالدوله منجر می گردد که تنها با رجوع به اسناد منتشر نشده این دوره قابل ردیابی است؛ بنابراین سیوال محوری پژوهش این چنین خواهد بود: عملکرد عزالدوله در دوره سوم حکمرانی در قزوین چه مصالح و منافع پیدا و پنهانی را تعقیب می کرده است؟ مدعای ما نیز براساس اسناد و منابع موجود این چنین نضج یافته است: نحوه انتصاب شاهزادگان، عواید بالقوه اقتصادی قزوین و الموت، تنگناهای اقتصادی عزالدوله در دوره سوم حکمرانی ودر نهایت رقابت با خوانین همجوار در چگونگی و چرایی عملکرد وی نقش اساسی داشته است.روش تحقیق در این مقاله روش توصیفی و تحلیلی بوده که با بهره مندی از اسناد منتشر نشده آن دوره و نیز آثار و منابع کتابخانه ای به سامان رسیده است.

    کلید واژگان: قزوین, ناصرالدین شاه, عبدالصمدمیرزا, الموت, عواید مالی}
    Zekrollah Mohammadi *, Davod Elahi

    Qazvin is one of the important provinces in terms of geography as well as lucrative revenues was always considered by the government during the Qajar period.But these privileges,which should have been spent on the city and welfare of people, was all about filling of the no capacity pockets of princes.among the princes, Abdulsamad Mirza Izaldawla, the brother of king Nasser Addin ,was appointed governor of Qazvin in three periods . The first period coincided with his adolescence, the second period ended with the lack of bread and the revolt of the people against him and the third period which is the main consideration of this paper ,although it does not last more than a year,we traced in the remaining documents of his period and among those documents, it can be seen that rule of Izaldawla was not so justified appearance in Qazvin.  The present study, while examining and explaining of how is the performance of Izaldawla in Qazvin and Alamut region in three mentioned period based on historical documents and texts, looking at recent investigations and researches analyses for the reason of his performance.Therefore the main question of the article will be what interests expedience lies behind the performance of Izadawla, relying on that time documents and also the dissatisfaction in those documents is that both monetary benefits and political interests which played major roles for the reason of his performances. The method of this article is a descriptive and analytical that has been organized with the benefit of unpublished documents of that period well as library resources.

    Keywords: Qazvin, Nasseraddin Shah, Abdul Samad Mirza, Alamout, Financial revenues}
  • ذکرالله محمدی*، کیومرث فیضی
    تواریخ محلی یکی از اشکال مهم تاریخ نگاری ایرانی اسلامی است که در کنار انواع تاریخ، کمک شایانی به شناخت تحولات گذشته می کند. ازجمله این گونه آثار، شرف نامه تالیف امیر شرفخان بدلیسی است که به عنوان نخستین اثر از نوع خود، به مسئله کردستان پرداخته است. شرفخان درحالی به مسئله کرد و کردستان می پردازد که بخش عمده این منطقه از دایره تسلط حکومت های ایرانی خارج شده و در اختیار عثمانیان قرار گرفته است. بنابراین تحلیل مسئله اصلی شرفخان در کردشناسی او به ویژه برای باب عالی حایز اهمیت است. در این مقاله برای تبیین بینش و روش تاریخ نگاری او در توجه به مسئله کرد و کردستان ابتدا مختصری درباره سیاست عثمانیان و صفویان به عنوان عنصر تعادل بخش منطقه، بعد به شاخصه های تاریخ نگری شرفخان پرداخته شده و درنهایت به روش ایشان در نگارش تاریخ، توجه می شود. این پژوهش با روش تحلیل تاریخی و شیوه توصیفی تحلیلی، ابعاد و مولفه های اندیشه تاریخ نگاری و تاریخ نگری شرفخان را بررسی می کند. نتایج تحقیق نشان می دهد، منظومه فکری شرفخان دارای ویژگی هایی چون، نخبه گرایی، شریعت مدارانه، انتقادی و درعین حال رویکردی ستایش آمیز به کردها است. برجسته کردن نقش و جایگاه کردها و کردستان، به ویژه خاندان های حاکم کرد، در مناسبات ایران و عثمانی، تاکید بر موقعیت سرزمینی کردستان و بیان ویژگی های جامعه کردی از دیگر مولفه های مربوط به تاریخ نگاری شرفخان است.
    کلید واژگان: کردستان, کردها, شرف خان بدلیسی, تاریخ نگاری, شرف نامه}
    Zekrola Mohammadi *, Kyoumars Feizi
    Local histories are one of the most basic forms of Iranian-Islamic historiography that, along with various types of history, help understand the past developments. Among such works is the honorary letter written by Amir Sharaf-Khan Badlisi, dealing with the issue of Kurdistan as the first work of his kind. While Sharaf-Khan deals with Kurds and Kurdistan's problem, most of the region has fallen out of the control of the Iranian governments and has been handed over to the Ottomans. Therefore, the analysis of Sharafkhan's main problem in his Kurdish studies is especially important for the great chapter. In this article, in order to explain his insight and method of historiography in considering the issue of the Kurds and Kurdistan, first a brief about the Ottoman and Safavid policies as a balancing element of the region, then the characteristics of Sharf-Khan's historiography, and finally his method in writing history. This research examines the dimensions and components of Sharaf-khan's historiographical and historiographical thought using historical analysis and the descriptive-analytical method. The results show that Sharafkhan's intellectual system has characteristics such as elitism, sharia-oriented, critical, and at the same time, a praiseworthy approach to the Kurds. Highlighting the Kurds and Kurdistan's role and position, particularly the ruling Kurdish families, in Iran-Ottoman relations, emphasizing the territorial position of Kurdistan, and expressing the characteristics of the Kurdish community are other components of Sharafkhan's historiography.
    Keywords: Kurdistan, Kurds, Sharaf-Khan Badlisi, Historiography, sharafnameh}
  • Zekrollah Mohammadi, Pourya Esmaeili

    This article to the comparative study of the historiography method Pigulevskaya Famous writer Russian with Marc Bloch, of the pioneers of the French Annales School of about system of the feudalism. Marc Bloch examined Feudalism in Europe, but Pigulevskaya with a more Marxist viewpoint, noticed the Orient, especially Iran. The question therefore arises as to why Pigulevskaya used the word "feudal" in spite of its difference with the economic structure of Iran? It is hypothesized that she like Marxists with a holistic view her considered the stage of evolution and linear trajectory of Marx's thought to be everywhere in the world, including Iran, and thus generalized it against the Annales School. This paper uses the method of research in historiography description and analysis based examines the dimensions and angles of the subject. Findings show, Marc Bloch, in view of the prevailing thinking over the Annales School, has used the structure and all the evidence in explaining an event, but Pigulevskayaby following Soviet historians, has considered the same economic and Marxist tought infrastructure.

    Keywords: Historiography, Feudalism, Economics, Annales School, Marxist School}
  • رضا صدیقی پاشاکی، حسین آبادیان*، باقرعلی عادلفر، ذکرالله محمدی

    در این مقاله برخی از دیدگاه های آواتیس میکاییلیان (سلطانزاده) یکی از چهره های نام دار چپ کمونیستی درباره تحولات سیاسی-اجتماعی ایران معاصر بررسی شده است. اندیشه های او در جهت گیری و راهبردهای حزب کمونیست ایران از آغاز شکل گیری تا مدت ها پس از کنگره دوم نقش عمده ای داشته است. مهم ترین مساله از نظر سلطانزاده انکشاف اقتصادی در ایران است. او اتحاد سه گانه امپریالیسم، دربار و فیودالیسم را مانع روند طبیعی رشد در ایران قلم داد می کرد. پرسش اصلی در این پژوهش است که چه تمایزی میان دیدگاه سلطانزاده با دیگر کنشگران چپ و آکادمیسین های شوروی درباره سیر تحولات سیاسی- اجتماعی در ایران معاصر وجود داشت؟ سلطانزاده کوشید با تکیه بر آموزه های مارکس، تاریخ ایران را برپایه واقعیت های داخلی و نیز جهانی تحلیل و تبیین نماید. بر این اساس نظرات او در مورد انکشاف اقتصادی ایران، استعمار، جنبش جنگل و قدرت گیری رضاشاه عدولی آشکار از نظریه پردازان حزب کمونیست شوروی بود که سیر تاریخ جوامع را خطی قلم داد می کردند.

    کلید واژگان: آواتیس سلطانزاده, تاریخ نگاری چپ, جنبش جنگل, رضاشاه}
    Reza Sedighi Pashaki, Hossein Abadian *, BagherAli Adelfar, Zekrollah Mohammadi

    The present article discusses the views of Avatis Mikaelian, known as Sultanzadeh, in relation to the developments of contemporary Iranian history. Sultanzadeh is one of the most famous figures of the communist left thinkers in Iran. His ideas played a major role in the strategy and orientation of the Communist Party of Iran from the beginning of its formation until long after the Second Congress. According to Sultanzadeh, the most important problem in Iran is the economic development. He considered the unity of triple factors as the obstacle to the natural process of growth: imperialism, court and feudalism. The method of this article is descriptive-analytical and the main question is what was the difference between Sultanzadeh's view and that of other communist left activists and Soviet academics on the historical process of contemporary Iran. Sultanzadeh tried to analyze and explain the history of Iran based on the internal and global realities of the country based on Marx's doctrines. Accordingly, his views on Iran's economic development, colonization, the jungle movement, and the rise to power of Reza Shah were obvious deviations from the Soviet Communist Party theorists who considered the process of societies to be linear.

    Keywords: left Historiography, Avatis Sultanzadeh, Jungle Movement, coupe 1299, Reza Shah}
  • ذکرالله محمدی، آمنه شاهمرادی*

    دوران رضاشاه را شاید بتوان نقطه ی عطفی در وضعیت کلیمیان ایران دانست. با روی کارآمدن رضاشاه، وضعیت زندگی اجتماعی کلیمیان تغییر یافت. بعد از پیروزی مشروطه طبق اصل برابری که در قانون اساسی گنجانده شده بود، تمام ایرانیان فارغ از مذهبشان، در برابر قانون یکسان بودند و این مسئله در ایجاد تحول در لایه های جامعه ی ایران، به خصوص اقلیت ها، مسئله ای مهم بود. پژوهش حاضر درصدد است با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر اسناد، به این پرسش پاسخ دهد که اصلاحات و اقدامات رضاشاه چه تاثیری در وضعیت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کلیمیان داشت؟ دستاورد این پژوهش نشان می دهد که اقدامات رضاشاه، پیامدهای مثبت و منفی در روند مدرن سازی برای کلیمیان داشت. اقدامات رضاشاه امکان جابه جایی طبقات جامعه ی کلیمی را از فرودستان شهری به طبقه ی متوسط فراهم کرد. در این دوره با آزادی نسبی، وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کلیمیان متحول شد.

    کلید واژگان: کلیمیان, جایگاه اجتماعی, وضعیت اقتصادی, وضعیت فرهنگی, رضاشاه}
    Zekrollah Mohammadi, Ameneh Shahmoradi*

    Reza Shahchr('39')s era may be considered a turning point in the situation of the Iranian Jews. With the advent of Reza Shah, the social life of the Jews changed. After the victory of the constitution, according to the principle of equality enshrined in the constitution, all Iranians, regardless of their religion, were equal before the law, and this was an important issue in bringing about change in the layers of Iranian society, especially minorities. With a descriptive-analytical method and based on documents, the present study seeks to answer the question that what effect did Reza Shahchr('39')s reforms and actions have on the social, economic and cultural situation of the Jews? The result of this study shows that Reza Shahchr('39')s actions had positive and negative consequences in the process of modernization for the Jews. Reza Shahchr('39')s actions made it possible to move the classes of the Jewish community from the urban lower to the middle class. During this period, with relative freedom, the economic, social and cultural situation of the Jews changed.

    Keywords: Jews, Social Status, Economic Status, Cultural Status, Reza Shah}
  • تحلیلی بر عناصر و مولفه های تاریخی هویت ایرانی در آراء و اندیشه های مسکویه
    ذکرالله محمدی*، محسن پرویش

    هویت ایرانی از جمله مباحث بسیار مهم و قابل توجهی بوده که در طول تاریخ ایران موردتوجه مورخان و نویسندگان برجسته بوده است. هویت ایرانی به معنای دل بستگی عاطفی و تعهد نسبت به میراث فرهنگی، میراث سیاسی و تبار مشترک ایرانی است. در پژوهش حاضر، تلاش بر این است که هویت ایرانی بر اساس تعریف مذکور در آراء و اندیشه های ابوعلی مسکویه در تاریخ نگاری او مورد کنکاش و بررسی قرار گیرد. شیوه ای که او در تاریخ نگاری خود اتخاذ می کند در روند تکوین افق های تاریخ نگاری ایرانی تاثیر بسزایی برجای گذاشته است؛ بنابراین با بررسی و جست وجوی آثار مسکویه می توان مفاهیمی درباره ایران، تفکر ایرانی، الگوی مناسب نظام سیاسی و... را شناسایی نمود. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به دنبال پاسخ گویی به این سوال می باشد که انگاره های هویت ایرانی در اندیشه تاریخ نگاری مسکویه کدام است؟

    کلید واژگان: هویت ایرانی, میراث فرهنگی, اندیشه ایرانشهری, تاریخ نگاری, ابوعلی مسکویه}
    An Analysis of the Historical Elements and Componentsof Iranian Identity in Miskawayh's Ideas and Thoughts
    Zekrollah Mohammadi *, Mohsen Parvish

    The Iranian identity has been the focus of historians and writers throughout Iran's history as a considerably important topic. The Iranian identity means an emotional attachment and commitment to Iran’s cultural heritage, political heritage, and common ancestry. In the present study, it is attempted to study and investigate the Iranian identity based on the aforementioned definition in the ideas and thoughts of Abū ʿAlī  Miskawayh  in his historiography. The way he adopts his historiography has greatly influenced the development of the horizons of Iranian historiography. Thus, by studying and exploring Masqawi's works one can identify concepts about Iran, Iranian thought, appropriate models of the political system, etc. The present paper, using a descriptive-analytic method, seeks to answer the question: what are the ideas of Iranian identity in the writings of Miskawayh? The results of the research show that in Miskawayh’s thoughts, history and historical past have played the most important role in the revival and reconstruction of the Iranian identity in the Islamic era. By highlighting the Iranian identity, Miskawayh aims to use the institution of Iranian monarchy instead of the caliphate. Indeed, this would give credence to both the Buyid dynasty and the political unity of Iran.

    Keywords: Iranian Identity, Cultural Heritage, Iranshahri Idea, Historiography, Abū ʿAlī Miskawayh}
  • ذکرالله محمدی، محسن سلطانی*
    هجوم مغول به ایران موجبات گسترش ناامنی، تخریب زیرساخت های تمدنی و خلاء حکومتی و اداری ناشی از سقوط خالفت همراه بود. در این عرصه تاریخی آیین تصوف توانست از سویی به مرجعی برای توده مردم جهت گریز از فشارهای اجتماعی تبدیل گردد و از سویی دیگر، در مناطق دور از دسترس، ملجا و پناهگاه نخبگان فرهنگی باشد. ویژگی هایی نظیر ساده زیستی، تسلیم و توکل، همگونی با شریعت و عدم مزاحمت برای حکومت در اقبال عمومی به آیین تصوف موثر بود. این آیین از دو منظر مشروعیت بخشی به ساختار قدرت و تسکین آلام اجتماعی مورد نظر مردم و برخی حکام قرار گرفت. عالقه حکام و بزرگان محلی به تصوف، در ساخت و توسعه مالی خانقاه ها تاثیر بسزایی گذاشت. اوج این آیین در کنار تاثیرات مثبت روانی، آسیبهایی را نیز در پی داشت؛ جبرگرایی در جامعه بیش از پیش رواج یافت و از سویی گسترش تصوف در بین عوام منجر به ابتذال، بی مایگی و انحطاط این آیین در قرون بعدی شد. این نوشتار با روش تحقیق تاریخی، چگونگی رواج آیین تصوف و تاثیرات آن را بررسی کرده است.
    کلید واژگان: تصوف, صوفیان, هجوم مغول, سقوط خلافت, خانقاه}
    *Zikrullah Mohammadi, Mohsen Soltani
    Mongols’invasionof Iran resulted in the spread of insecurity, destruction of civilizational infrastructures, and extreme governmental and administrative flaws as inevitable outcomes of the fall of the caliphate. During this historical period, Sufism,on the one hand, managed to turn into a religious authority for the public to escape the existing social pressures. On the other hand, it became a shelter for the cultural élite in remote places. Some of the factors that persuaded the public to turn to Sufism included the simple life of its representatives, their abiding by and resorting to religious laws and promoting and following them, and complying with government regulations. This trend was welcomed by people and some rulers for two reasons: Sufism granted legitimacy to the structure of dominant power in society and decreased people’s suffering from social calamities. The interest of local rulers and authorities in Sufism played a role in the construction and financial support of Khanqahs (a building for gatherings of a Sufi brotherhood). The rise of this order, alongside its positive spiritual effects, caused some harms as well. It resulted in the escalation of determinism more than ever before. Moreover, the dissemination of Sufism among the public led to its banality, frailty, and decline during later centuries. Following a historical method, this paper investigates the process of spread of Sufism in Iran.
    Keywords: Sufism, Sufis, Mongol invasion, fall of the caliphate}
  • ذکرالله محمدی*، محسن پرویش

    ابوعلی مسکویه از مورخان معروف عصر آل بویه بوده که ضمن اثرپذیری ازپیشینیان خود نگاه متفاوتی نیز به تاریخ نگاری داشته است.چرا که وی با تالیف آثار خویش نگرش خاصی را در تاریخ نگاری اعمال کرده است.شیوه ای که او در تاریخ نگاری خود اتخاذ می کند در روند تکوین افق های تاریخ نگاری ایرانی تاثیر بسزائی برجای گذاشته است.وجود انگیزه های خاص و همچنین گزارش های ارزشمند در ابعاد سیاسی،اجتماعی و اقتصادی جامعه اهمیت ویژه ای به تاریخ نگاری او بخشیده است.در پژوهش حاضر فرض بر آن بوده است که مسکویه ضمن تاثیرگذاری از مورخان پیشین، به نقد و سنجش روایت دست زده است،به گونه ای که رگه هایی از جوانه های عقل گرایی در تاریخ نگاری او مشهود میباشد هدف از مقاله پیش روی، آن است که با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی، تاریخ نگاری و تاریخ نگری مسکویه را تبیین و نشان دهد آیا بینش تاریخی مسکویه و فضای حاکم بر قرن چهارم و پنجم هجری، توانسته است بر تاریخ نگاری او تاثیر گذار باشد یا خیر؟ یافته های پژوهش نشان می دهند بینش و نگرش مسکویه به تاریخ، متاثر از تجربیات شخصی و روشی تجربه گرایانه در پژوهش های تاریخی است.روش او نیز آمیزه ای از شیوه های انتقادی وروایی با تکیه براستنادات وتبیین وتحلیل رویدادهاست.

    کلید واژگان: ابوعلی مسکویه, تاریخ نگاری ایران, بینش و روش, آل بویه}
  • محسن پرویش، ذکرالله محمدی
    تاریخ نگاری محلی به عنوان یکی از اشکال تاریخ نگاری در ایران، به ویژه در دوره تیموری، چندان مورد توجه قرار نگرفته است. در این میان، یکی از انواع تاریخ نگاری محلی، تاریخ نگاری منظوم است و گونه ای از تاریخ های منظوم که در عهد تیموری گسترش یافت، شهرآشوب ها هستند. در واقع، شهرآشوب ها اطلاعات فراوانی در باب تاریخ اجتماعی و فرهنگی و نیز خصوصیات شهرها، اصناف و… در قالب تاریخ محلی منظوم ارائه می نمایند. همچنین، تاریخ نگاری منظوم از نظر بازسازی برخی از حوادث تاریخی این زمان و هم از لحاظ نشان دادن شواهدی از احیای روح ایرانی و زبان فارسی، اطلاعات زیادی به دست می دهد. بنابراین، هدف اصلی مقاله حاضر این است تا تحلیلی جامعه شناختی از شهرآشوب ها به عنوان تاریخ منظوم محلی در عصر تیموری به دست دهد و اوضاع اجتماعی و فرهنگی این عصر را بررسی نماید.
    کلید واژگان: تاریخ نگاری محلی, شهرآشوب ها, جامعه شناسی شهری, عصر تیموری}
    Mohsen Parvish, zekrollah mohammadi
    Local historiography has not been considered as a form of historiography in Iran, especially during the Timurid period. Meanwhile, one of the types of local historiography is the poetic historiography, and a kind of poetic history spread during the Timurid period is Shahrashoob. In fact, the townships provide plenty of information about the social and cultural history as well as the characteristics of cities, guilds, etc. in the form of local history. Also, the poetic historiography provides a lot of information about the reconstruction of some of the historical events of his time and in terms of showing evidence of the revival of the Iranian soul and the Persian language. Therefore, the main purpose of the present paper is to provide a sociological analysis of Shahrashoob as a local episode in Timurid times and examine the social and cultural conditions of this age.
    Keywords: Local historiography, Shahrashoob, Urban sociology, Timurid era}
  • ذکرالله محمدی *، نصرالله پورمحمدی املشی، محسن سلطانی
    هجوم مغول به ایران که با گسترش ناامنی، تخریب بسیاری از زیرساختهای تمدنی و خلاء ناشی از سقوطخلافت همراه بود، نه تنها تصوف را به مرجع عوام در گریز از فشارهای اجتماعی ارتقاء بخشید که مناطق دوراز دسترس را ملجاء نخبگان فرهنگی نمود. با توجه به ویژگی های مشایخ در ساده زیستی، هدایت عمومی بهتسلیم و توکل، همگونی با شریعت و عدم مزاحمت برای حکومت، تصوف از دو منظر مورد توجه مردم ودولتمردان شد. مشروعیت بخشی به ساختار قدرت و تسکین آلام اجتماعی. بدین ترتیب ارادت حکام و بزرگانمحلی به تصوف، در ساخت و توسعه مالی خانقاه ها نمود یافت. این هجوم برتصوف علیرغم این تاثیرات مثبتآسیب های سختی وارد آورد. که در نتیجه باعث آوارگی و قتل عده ای از صوفیان شد. همچنین در اندیشهبرخی صوفیان جبرگرایی و تکیه بر عنایات إلهی بیش از پیش غلبه کرد. و گسترش عامیانه تصوف منجر بهابتذال، بی مایگی و انحطاط آن در قرون بعدی شد.
    کلید واژگان: تصوف, صوفیان, مغولان, تاثیرات مثبت, تاثیرات منفی}
    Zekrallah Mohamadi *, Nasrollah Pour Mohammadi Amlashi, Mohsen Soltani
    Mongol invasion of Iran by insecurity, destroying most of the infrastructure ofcivilization and vacuum left by the fall of the Caliphate was, Sufism reference notonly to escape social pressures Commons promoted A place of refuge areas beyondthe reach of the cultural elit Due to the characteristics of the elders in simplicity,and trust to give general guidanceComply with the law and without burdening thegovernment, the people and government of Sufism was twofold Legitimize thepower structure and social pain relief. The devotion of Governors, and localleaders to Sufism, found in the construction and development of the financialmonasteries. Despite the positive effects of this influx Brtsvf inflict severe damage.Resulting in the displacement and killing of a group of Sufis were It also favorsthe idea of some mystical determinism and rely on God more than ever overcome.And development of folk mysticism leads to banality, the mediocrity and declinein the next century.
    Keywords: Sufism, Sufis, Mongols, Positive effects, Negative effects}
  • ذکرالله محمدی*، پوریا اسمعیلی
    این نوشتار شیوه تاریخنگاری حمزه اصفهانی مورخ قرن چهارم هجری قمری را مورد تحقیق قرار می دهد. اثر او سنیالملوک و الارض الانبیاء است که در سال 350ه.ق به زبان عربی تالیف شده و ده باب را شامل می شود که در هرباب چند فصل به تاریخ پادشاهان ایران، روم، یونان، قبطی ها، بنی اسرائیل، غسانی ها و قریش اختصاص داده شده است.مولف به شدت میهن پرست و تحت تاثیر نهضت شعوبیه قرار داشت که این مسئله در محتوای کتاب کاملا مشهوداست. در همین راستا این سوال مطرح می شود که بینش و روش تاریخنگاری حمزه اصفهانی بر چه اساسی شکلگرفت؟ فرضیه حاصله چنین است که بینش وی جهانشمول و بر پایه تقدیرگرایی است زیرا به سرگذشت تاریخی اقوامگوناگون طبق مشیت الهی می پردازد و روش او بر پایه تاریخنگاری دودمانی تکیه دارد که برگرفته از سنت تاریخنویسی ایرانیان است. این مقاله با استفاده از روش پژوهش تاریخی مبتنی بر توصیف و تحلیل ابعاد و زوایای موضوعرا بررسی می نماید. یافته های اصلی تحقیق نشان می دهد که حمزه اصفهانی با تاثیرپذیری از متون پهلوی ساسانیانهمچون، خدای نامه و نیز با آگاهی از حکوتها، طوایف و ادیان مختلف، نام کتاب را تاریخ پیامبران و پادشاهان نهاد تااز این طریق پیوند و تطبیق بین این دو برقرار سازد و با فراست توجه مردمان را به اثرش جلب کند که از این حیثجالب توجه است.
    کلید واژگان: بینش جهانشمول, شعوبی گری, تاریخنگاری اسلامی, شیوه دودمانی, تاریخ تطبیقی}
    Zekrollah Mohammadi *, Pourya Esmaeili
    This article examines the historiography style of Hamzeh Esfahani, the historian of thefourth century AH. His book is Sanni al-Muluk and al-arz al-Anbia, which was writtento Arabic in 350 AH. There are ten episodes that have been dedicated in several chapterto the history of the kings of Iran, Rome, Greece, the Copts, the Israelites, the Qassani,and Quraysh. The author was heavily patriotic and influenced by Shubia movement,which is very clear in the content of the book. This question arises, what was the basis ofthe insight and method of historiography of Hamzeh Esfahani? The hypothesis is asfollows, his vision is universal and is based on divine appreciation, because it deals withthe history of the various tribes according to divine providence and his methodology isbased on the historiography of the dynasties, which is based on the tradition of Iranianhistoriography. This article with use the method of historical research is based on thedescription and analize, examines the dimensions and angles of the subject gives. Themain findings of the research show, which Hamzeh Esfahani, influenced by SassanidPahlavi texts such as, Xvatai-Namag, as well as with awareness of governments, tribesand various religions, named as the book History of the Prophets and the Kings, So thisway Link and matched between the two and with a clever to draw the attention of thepeople to his book, which is interesting in this regard.
    Keywords: Universal insight, Shubia, Islamic historiography, Dynasty method, Comparative history}
  • ذکر الله محمدی*، مسعود آدینه وند
    هدف این مقاله شناخت علل ثبت رویداد شورش بهرام چوبین بر ضد هرمزد چهارم ساسانی (590-579 م)، در متون تاریخی دوره ایلخانان با رویکرد اندرزنامه ای است. متاثر از نظریه عبرت در تاریخ، مورخان این دوره با ذکر داستان بهرام چوبین که بررسی آن، مسئله این مقاله است، سعی داشتند به حکام یادآوری کنند با رعایت جانب حق و عدل و خودداری از رفتار ناشایست، مانع از شورش زیردستان و رجال سیاسی- نظامی شوند؛ گرچه پاره ای از آنان رفتار بهرام را نقد کرده اند، اما اکثرا عامل بروز این رویداد را رفتار نادرست و غیرعادلانه هرمز ساسانی دانسته و بدینوسیله، ایلخانان را از تکرار اینگونه اشتباهات بر حذر داشتند. در این پژوهش سعی می گردد با نگاه به متون تاریخی و برخی کتب ادبی دوره ایلخانان، دیدگاه مورخان این دوره درباره شورش بهرام چوبین شناخته شود. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای است. نتایج نشان می دهد که گرچه بیشتر مورخان، به اصطلاح درباری بودند، اما با ذکر حادثه بهرام چوبین اندیشه حکومت داری بر اساس عدل و تدبیر را به حکام ایلخانی گوشزد کرده اند.
    کلید واژگان: بهرام چوبین, حکومتداری, شورش های داخلی, تاریخ نگاری, ایلخانان}
    Zakrallah Mohammadi *, Masoud Adinehvand
    This study explains why Bahram Chobin’s rebellion against the Sassanid Hormizd IV (579-590 AD) has been recorded in the historical texts of the Ilkhanate era in an advisory approach. By referring to Bahram Chobin’s rebellion based on deterrent theory in history, the historians tried to warn the rulers that if they did according to justice and avoid unrighteous behaviors, they could prevent the insurgency of subordinates, politicians and Martials. Although some have criticized Chobin’s rebellion, most of them believed that the reason was unfair and unrighteous behaviors of Sassanid Hormizd; and thereby they urged the Ilkhanate not to repeat such a mistake. Based on a descriptive-analytic method to study the historical texts and some of the literary books of the Ilkhanate era, which are all library resources, the views of historians of this period about Bahram Chobin’s rebellion are examined. The results showed that although most historians were so-called courtiers, by referring to Chobin’s rebellion, they have tried to persuade Ilkhanate to rule according to the principles of justice and sound advices.
    Keywords: Bahram Chobin, Governing, Internal Revolts, Historiography, Ilkhanids}
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر ذکرالله محمدی
    محمدی، ذکرالله
    دانشیار گروه تاریخ، دانشکده ادبیات، دانشگاه الزهراء تهران، ایران (نویسنده مسئول)، دانشگاه الزهرا
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال