فهرست مطالب زهرا سادات هاشمی
-
فصلنامه قبسات، پیاپی 88 (تابستان 1397)، صص 121 -150شیوه مواجهه آدمی با مقوله مرگ تاثیر شگرفی بر شیوه زیستن او دارد به گونه ای که می تواند انسان را به سوی زندگی اصیل و معنادار سوق دهد یا موجب یاس، ناامیدی و پوچی و بی معنایی زندگی باشد. در این مقاله ما با تاکید بر آرای یالوم به بررسی تاثیر مرگ اندیشی بر معناداری یا بی معنایی زندگی آدمی می پردازیم. رویکرد یالوم در این باب متاثر از برخی فیلسوفان اگزیستانس است. یالوم تلاش می کند به ما بیاموزاند چگونه با خیره شدن به مرگ و پذیرفتن واقعیت آن از زندگی تکراری و ملال آور هر روزی فاصله بگیریم. در پایان مقاله برخی از ملاحظات انتقادی در باب دیدگاه یالوم مطرح می شود. اساسی ترین ملاحظه این است که مرگ آگاهی گرچه به عنوان یک نوع آگاهی می تواند شرط لازم برای رسیدن به معنا باشد، ولی هرگز شرط کافی نیست. ضرورت و نگاه مثبت انسان به شرایط زندگی پس از مرگ می تواند موجب نوعی خوش بینی و امید نسبت به آینده زندگی باشد که چنین خوش بینی شرط معناداری زندگی است.کلید واژگان: مرگ, مرگ اندیشی, معنای زندگی, یالوم, اگزیستانسیالیسم}Qabasat, Volume:23 Issue: 88, 2018, PP 121 -150Human's confrontation with death greatly effects on his/her method of life which can either impel human to a meaningful and real life or make him/her feel hopeless, disappointed, and absurd and lead to meaninglessness of life.
I will investigate the effect of thanatopsis [thinking of death] on meaningfulness or meaninglessness of life, emphasizing on the views of Irvin Yalom. Yalom's approach in this regard is affected by some existentialist philosophers.
Yalom tries to teach us how we can avoid having a repetitive and annoying everyday life by staring at death and accepting its reality. Some critical considerations on Yalom's view are mentioned at the end of this article. The main consideration is as follows: although awareness of death is an awareness which is necessary for finding the meaning [of life], but it is never sufficient. Human's positive view of the life after death can create a kind of optimism and hope to the future of life and such optimism is required for the meaningfulness of life.Keywords: Death, Thanatopsis, Meaning of life, Yalom, Existentialism} -
-
-
-
مقدمهنورون های ترشح کننده گاما آمینو بوتریک اسید که یک ناقل عصبی مهاری است و به عنوان ناقل عصبی اصلی شناخته می شود، نورون های گابائرژیک نامیده می شوند. فیلوژنتیک بر اساس اطلاعات ترتیبی، توصیف دقیق تری از الگوهای وابستگی را فراهم می نماید.مواد و روش هاپس از هم ردیفی توالی های کامل ژن mRNA زیرواحدهای آلفای GABAA در گونه های انسان و موش صحرایی، درخت فیلوژنتیک با نرم افزار CLC Main Workbench 5.5 رسم گردید.یافته هایافته ها تشابه 100 درصدی بین زیرواحدهای α3 ،α1 و α6 گیرنده GABAA را در انسان و موش صحرایی نشان داد. علاوه بر این بیشترین میزان واگرایی میان زیرواحد α1 با زیرواحدهای α5 ،α4 ،α3 و α6 این دو گونه مشاهده گردید.نتیجه گیریتشابهات بسیار میان زیرواحدهای آلفای GABAA در انسان و موش صحرایی به دقت مدل های موش صحرایی برای مطالعات تجربی بر روی ناقلین عصبی مهاری در سیستم عصبی مرکزی اشاره می نماید.کلید واژگان: گاما آمینو بوتریک اسید, قرابت های خانوادگی, نورون های گابائرژیک, مغز}IntroductionNeurons secreting gamma aminobutyric acid (GABA), an inhibitory neurotransmitter, as their primary neurotransmitter are named GABAergic neurons. Phylogenetics based on sequence data provides more accurate descriptions of patterns of relatedness.Materials And MethodsAfter alignment of mRNA complete gene sequences of alpha GABAA subunits in homosapiens and rattus norvegicus species, the phylogenetic tree were constructed with CLC Main Workbench 5.5 software.ResultsThe findings revealed 100 percent similarities between alpha 1, alpha 3, and alpha 6 subunits of GABAA receptor in homosapience and rattus norvegicus. Furthermore, the highest rate of divergences observed between alpha 1 subunit with alpha 3, alpha 4, alpha 5, and alpha 6 subunits in both species.ConclusionThe highest similarities among alpha subunits of GABAA in human and rat suggest the accuracy of rat models for experimental studies on inhibitory neurotransmitters in the central nervous system.Keywords: gamma-Aminobutyric Acid, Family Relations, GABAergic Neurons, Brain}
-
The Khawarij were an extremist group that were apparently pious individuals. However¡ due to their fanaticism and ignorance they were not able to comprehend the reality of Islam. The roots of this movement go back to the beginning of Islam. However¡ this movement actually appeared in the event of Siffin¡ after the treachery of Umar ibn Aas. The Commander of the Faithful (a) was the ruler of Islamic society at that time. In order to combat this movement he utilized many different methods. The main goal of the Commander of the Faithful (a) was the prevention of corruption in the nation of the Prophet of Islam (s) and the guidance of Khawarij. He also wanted to make the Muslim nation aware of what this movement would lead to. Because of this the Commander of the Faithful (a) tried to be tolerant towards the Khawarij and overlooked many of their faults. He attempted to have dialogue with them. In the end¡ when all else failed¡ he fought with them as they did with him.Keywords: Khawarij, Imam Ali (a), the methodology of tolerance, dialogue, an eye for an eye}
-
مقدمهتلاش جهت ایجاد ارزش های فیلوژنتیک mRNA زیرواحدهای اصلی گیرنده GABAA شامل a ، b g، d، e، q، p، می تواند دانش ما را در طبقه بندی و عملکرد آن ها بهبود بخشد. علاوه بر این، تشابهات و واگرایی بین گونه های مختلف می تواند برای مشخص کردن عملکرد این گیرنده ها مهم باشد.مواد و روش هاپس از هم ردیفی توالی های کامل mRNA زیرواحدهای GABAA در گونه های انسان و موش صحرایی، درخت فیلوژنتیک با نرم افزار CLC Main Workbench 5.5 رسم گردید.یافته هانتایج، تشابهات بسیاری را بین زیرواحدهای GABAA انسان و موش صحرایی نشان داد. علاوه بر این، این یافته ها مقداری واگرایی بین زیرواحدهای β1 ،β2 ،β3 ،γ1 ،γ2 ،ε و θ با سایر زیرواحدها را نشان داد.نتیجه گیریتشابهات و واگرایی میان زیرواحدهای مختلف GABAA ممکن است از علل مهم توزیع و عملکردهای مختلف زیرواحدهای GABAA در مناطق مختلف سیستم عصبی مرکزی باشد.کلید واژگان: گاما آمینو بوتیریک اسید, قرابت های خانوادگی, مغز}IntroductionAn effort to establish phylogenetic values for the major gamma-Aminobutyric acid A (GABAA) receptor subunit mRNAs α, β, γ, δ, ε, θ, π could be improved our knowledge on their classification and function. In addition, the similarities and divergences between different species can be important to determine the function of these receptors.Materials And MethodsAfter alignment of mRNA complete gene sequences of GABAA subunits in homosapinse and rattus norvegicus species, the phylogenetic tree were constructed with CLC Main Workbench 5.5 software.ResultsThe results revealed highly similarities between GABAA subunits of homosapience and rattus norvegicus. In addition, these findings illustrated some divergences between β1, β2, β3, γ1, γ2, ε and θ subunits with other subunits.ConclusionThe similarities and divergences among various GABAA subunits may be an important cause of different distribution and function of GABAA subunits in different region of the central nervous system.Keywords: gamma-Aminobutyric Acid, Family Relations, Brain}
-
بازده استخراج روغن در دانه های روغنی ارتباط مستقیم با رطوبت برداشت و شیوه خشکاندن آن دارد. جهت تعیین مناسب ترین رطوبت برداشت و ارزیابی خشک کن های مختلف کلزا، پژوهشی در استان مازندران در سال 1388 با استفاده از دو آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح کاملا تصادفی در 6 تکرار و بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار به ترتیب جهت ارزیابی کیفی دانه و انرژی انجام گرفت. سطوح رطوبت برداشت و نوع خشک کن بترتیب شامل 25، 20 و 15 درصد بر مبنای تر و پارویی، LSU و بخار بودند. با توجه به نتایج آزمایش، دامنه مقادیر کاهش ناخالصی به میزان 8/1% تا 4/0%، کاهش ضایعات دانه سبز به میزان 3/1% تا 3/2% و ضایعات ترک و روغن دانه بترتیب به میزان 5/0% تا 9/1% و 2/1% تا 6/2% به دست آمد. همچنین دامنه مقادیر انرژی مصرفی، نسبت مصرف انرژی، بازدهی گرمایی و ظرفیت کاری بترتیب به میزان 41/171 تا 45/682 کیلوژول بر ثانیه، 285/0 تا 634/0، 29/25% تا 20/14% و 26/1 تا 59/7 تن در ساعت بوده است. در نهایت رطوبت برداشت 15 درصد و خشک کن بخار به لحاظ داشتن بیشترین تعداد بهترین شرایط شاخص های مورد بررسی، به دیگر سطوح رطوبت ها و خشک کن ها ترجیح داده می شوند.
کلید واژگان: کلزا, رطوبت برداشت, شیوه ی خشکاندن, ضایعات روغن و انرژی}The efficiency of oil extraction from oil seeds is affected by seed harvesting time, drying methods, seed storage conditions and finally the means of seed transportation to the factory. To determine the grain moisture content at harvest and its effect on seed while on drying trails, (employing different canola dryers), a study was conducted in Mazandaran province in 2009. A factorial complete randomized design of 6 replications along with a factorial complete randomized block design of 3 replications were applied for an analysis of grain quality and as well as for energy consumption respectively. Levels of moisture content consisted of 15, 20 and 25 percent (wb) and the dryer systems included: oar, LSU and steam for drying up of the seeds. The results indicated that the loss in the product following drying was found to be in the range of 0.4%-1.8% for removal of impurity. Reduction due to grain immaturity ranged from 1.3% to 2.3% and the ranges of loss due to damaged seeds and seed oil content stood at 1.9%-0.5% and 2.6%-1.2% respectively. The results revealed that the value of energy utilization, energy utilization ratio, thermal efficiency and drying capacity varied as: 682.45-171.41 KJ/s, 0.634-0.285, 14.2%-25.29% and 7.59-1.26 Ton/h respectively. Finally it was shown that a 15% grain moisture content at harvest time and the seed being dried by a steam dryer to be the most suitable treatment for the conditions in which the experiment was conducted.Keywords: Canola, Moisture of harvest, Drying trail, Oil, energy losses} -
سابقه و هدفخون بند ناف(UCB) در پیوند مغز استخوان، به علت دوز پایین سلول های CD34+ دارای محدودیت هایی است که می بایست این سلول ها تکثیر شوند. بنابراین هدف از این تحقیق، تکثیر سلول های CD34+ با کمترین دست ورزی می باشد.مواد و روش هادر یک مطالعه تجربی، سلول های بنیادی سوماتیک غیر محدود شده(USSC) جفت انسانی جداسازی و از نظر مورفولوژیکی و ایمونولوژیکی شناسایی و تایید شدند. سپس روی داربست آلوگرافت استخوانی معدنی شده(MBA) و نیز کف پلیت، به عنوان لایه مغذی(Feeder) پوشانده شدند. سلول های CD34+ (با روش (MACS از جفت انسانی تخلیص و به مدت سه هفته در شرایط دو و سه بعدی تکثیر شدند. در آخر شمارش سلولی، فلوسیتومتری، سنجش کلنی و نیز آزمایش LTC-IC انجام شد.یافته هاپس از سه هفته تکثیر، تعداد سلول های UCB-CD34+ در محیط سه بعدی، به 2/13 ± 250 رسید. بیشترین کاهش درصد فلوسیتومتری در کشت سه بعدی مشاهده شد و بیشترین تعداد کلنی و LTC-IC در روز 14 حاصل شد.نتیجه گیریسلول های USSC به همراه ساختار سه بعدی MBA، با تولید بیشتر سیتوکاین های خونی، ماتریکس خارج سلولی، مولکول های اتصالی و نیز با ایجاد برهمکنش های بین سلولی می توانند به عنوان لایه مغذی مناسب به کار روند. این ساختار با افزایش نسبت سطح به حجم، تقلیدی از نیچ مغز استخوان در محیط خارج بدن را فراهم می سازد. این مدل می تواند محیط مناسب و جایگزینی برای تکثیر HSC باشد.
کلید واژگان: داربست آلوگرافت استخوانی معدنی شده, سلول های بنیادی خونساز, خون بند ناف, آلوگرافت}Background And ObjectivesBone marrow transplantation with umbilical cord blood (UCB) in adult recipients is limited mainly by a low CD34+ cell dose. To overcome this shortcoming by minimum manipulation، mineralized bone allograft (MBA) scaffold coated by UCB-USSC (unrestricted somatic stem cells) was used to expand CD34+ cells from UCB.Materials And MethodsIn this experimental study، UCB-USSCs were isolated and characterized by morphologic and immunophenotypical analysis. Then they were seeded on MBA (for 3D figuration) and culture plate (for 2D figuration) as a feeder layer. CD34+ cells were isolated from the UCB (by MACS method) and were expanded in 2D and 3D conditions for 3 weeks. At the end، cell count، flow cytometry، cologenic assay، and LTC-IC were done.ResultsAfter 3 weeks، ex vivo expansion of UCB-CD34+ was enhanced 250 ± 13. 2 in 3D. The highest CFC expansion and LTC-IC were observed at day 14. Flow cytometry analysis showed the lowest percentage in 3D culture.ConclusionsUSSCs by 3D MBA structure produce the hematopoietic cytokine، extracellular matrix and binding molecules; they also create the intercellular interaction that can be used as a suitable feeder layer. It provides an ex vivo mimicry of bone marrow niche by enhancing surface/volume ratio. This model could be a suitable and alternative environment for HSCs expansion and hematopoiesis.Keywords: MBA, Hematopoietic Stem Cells, Umblical Cord Blood, Allograft} -
تحولات شگفت انگیز در فناوری های نرم و سخت موجب شده است تا حرکت جامعه بشری در همه عرصه ها از جمله در عرصه رسانه ای، به سمت”جامعه دانش محور“سرعت بگیرد و عباراتی نظیر”اقتصاد دانش محور“،”عصر اطلاعات و دانش“همگی دلالت بر این موضوع دارند که دانش منبع اساسی قدرت بوده و کسب قدرت و ثروت در جهان امروز مرهون تولید علم و دانش و مدیریت آن است. در این پژوهش سعی شده است به بررسی تاثیر مدیریت دانش بر اثربخشی اقتصادی فعالیت های سازمان های رسانه ای پرداخته شود. بدین منظور فرایند تحقیق به صورت پیمایش در سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، بزرگ ترین رسانه ملی، انجام شده است. جهت جمع آوری داده های مربوط به مبانی نظری و استخراج عوامل و شاخص های اولیه از منابع کتابخانه ای و اینترنتی شامل کتب و مقالات و مطالعات موردی استفاده شده و برای گردآوری اطلاعات و داده های مورد نیاز به منظور بررسی فرضیات تحقیق از پرسشنامه استفاده شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها ابتدا از تحلیل رگرسیون جهت بررسی فرضیات استفاده شده است و در پایان با استفاده از مدل معادلات ساختاری، برازش کلی مدل تحقیق مورد آزمون قرار گرفته است که مورد تایید واقع شد. تعداد نمونه آماری با خطای 5درصد برابر با 151 نفراست. بدین منظور 180 پرسشنامه در بین کارکنان سازمان صدا و سیما توزیع شد که 162 عدد آن ها برگشت داده شد و 158 عدد برای تحلیل آماری قابل استفاده بود.
یافته های پژوهش، تاثیر مدیریت دانش بر اثربخشی اقتصادی را تایید می کند، این تاثیر فقط در بعد توسعه دانش معنادار نبوده است. در مقایسه نتایج این تحقیق با ادبیات و تحقیقات پیشین در می یابیم که تمامی ابعاد و متغیرهای به کار رفته در مدل های مفهومی و تحلیلی این پژوهش که موثر در افزایش اثربخشی اقتصادی شناخته شده اند در تحقیقات متعدد دیگر نیز نتایج مشابهی را نشان داده اند به عنوان مثال ابعاد مختلف مدیریت دانش به کار رفته در مدل این تحقیق، در تحقیقات کارل کالست (1999)، محمدی(2001)، سوگوماران و بوس(2003)، گاندی (2004) و کارنیرو(2005) و... نیز موثر در افزایش سود اقتصادی و دسترسی به اهداف تجاری سازمان ذکر شده اند.کلید واژگان: مدیریت دانش, اهداف دانشی, ارزیابی دانش, اثربخشی اقتصادی, سازمان های رسانه ای}The phenomenal changes in hard and soft technologies may force every society in all areas such as media arena moverapidly to the knowledge-based society. Today knowledge is seen as a main source of power; also managing and producing knowledge have become very important if a nation wants to be powerful and wealthy. Although the phrases like “Knowledge based Economy” and “Knowledge era” indicate the importance of Knowledge-based society. This research indicates the effect of knowledge management on economic effectiveness of media organizations. The research has been conducted in IRIB as the largest national media in Iran also the survey method has been used for this study. The library and internetresources such as books, articles and case studies has been utilized for collecting data and elementary indicators; of course in this article the questionnaire and the regression analysis has been used for studying the hypotheses. The number of samples in this research is 151 with 5% error, so about 180 questionnaires distributed between staff in IRIB and 158 of them is considered to be appropriate for statistical analyzing The findings in this research have emphasized the effect of knowledge management oneconomic effectiveness. Additionally all of dimensions and variables which have been used in the conceptual and analytical models for indicating the economic effectiveness in this paper have shown the same results compared with previous studies.Keywords: Knowledge Management, Knowledge Goals, Knowledge Evaluation, Economic Effectiveness, Media Organizations} -
زمینه و هدف
خون بندناف در پیوند مغز استخوان، به علت دوز پایین سلول های CD34+ دارای محدودیت هایی است که می بایست این سلول ها مورد تزاید قرار گیرند. تکثیر سلول های بنیادی با استفاده از افزایش فعالیت خود تکثیری آن ها در شرایط آزمایشگاهی روی داربست DBM (ماتریکس استخوانی معدنی زدا شده) پوشیده شده با سلول های پروژنیتور مزانشیمی یعنی سلول های بنیادی سوماتیک غیر محدود شده (USSC) پیشنهاد می شود. مسیر TGF-b از عوامل مهم مهاری برای فعالیت خود تجدید شوندگی سلول های بنیادی است که در این تحقیق از هم زمانی کشت برون تن (Ex vivo) و مهار مسیر TGF-b با کمک تکنیک RNAi استفاده شد.
روش بررسیسلول های USSC، از خون بندناف جدا شده و سپس روی داربست DBM و هم کف پلیت، به عنوان لایه مغذی، پوشش داده شدند. سلول های CD34+ با روش Magnetic-Activated Cell Sorting (MACS) از جفت انسانی تخلیص و در شرایط دو بعدی و سه بعدی هم کشتی، با siRNA علیه TGFbR2 تیمار شدند. میزان سرکوب بیان ژن مربوطه باReal-Time PCR کمی بررسی شدند. در نهایت شمارش سلولی، فلوسایتومتری و فعالیت کلنی زایی سلول ها مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته هاکشت سه بعدی به همراه مهار ژن TGFbR2 موجب افزایش قابل توجه 7/0±41 برابر سلول های CD34+ شد. ولی افزایش نسبت تزاید در دو بعدی ساده بیش از سه بعدی بود و نیز بیش ترین مهار بیان ژن، بیش ترین افزایش در مارکر سطحی با آنالیز فلوسایتومتری در حالت کشت دو بعدی ساده نشان داده شد (05/0P<).
نتیجه گیریبنابراین از نظر موثر بودن سیستم انتقال RNAi، کشت دو بعدی ساده نسبت به سه بعدی کارآمدتر بود به طوری که سلول ها آزادی کم تر داشته و بیش تر با سلول های لایه مغذی درگیر بودند.
کلید واژگان: سلول های بنیادی خون بندناف, سلول های USSC, داربست DBM, مسیر TGF, b, siRNA}BackgroundBone Marrow Transplantations (BMT) are limited by low CD34+ cell counts in umbilical cord blood (UCB) and these cells need to be expanded for success in such procedures. To achieve this goal, ex vivo expansion of hematopoietic stem cells (HSCs) by enhancing their self-renewal activity on demineralized bone matrix (DBM) scaffold coated with mesenchymal progenitor cells (MPCs) and unrestricted somatic stem cells (USSCs) was recommended. TGF-b pathway is a key inhibitory factor for HSCs self-renewal. In this study ex vivo expansion and downregulation of TGF-b pathway were simultaneously performed.
MethodsUSSC cells were isolated from UCB and then coated on DBM scaffold as a feeder layer. UCB CD34+ cells were isolated from UCB by magnetic activated cell sorting (MACS) method and were transfected by siRNA against TGFbR2 in two-dimensional (2D) and three-dimensional (3D) cultures by co-cultivation with USSC. TGFbR2 expression levels were evaluated by quantitative real-time PCR. Cell count and flow cytometry were performed and clonogenic activity was evaluated.
ResultsEx vivo expansion of CD34+ cells was significantly enhanced (41±0.7 folds) by TGFbR2 downregulation, especially in 2D than 3D cultures. Finally, 2D culture showed less TGFbR2 expression levels and higher increase in the percentage of CD34 markers by flow cytometry assay.
ConclusionThe 3D siRNA delivery system would be of lower efficiency in contrast to 2D settings where the cells have less freedom and are in more contact with the feeder layer.
-
امروزه تحقیقات در زمینه مهندسی بافت در سطح وسیعی رو به گسترش است به طوری که مهندسی بافت توانایی بالقوه برای ساخت عضو و بافت را به صورت de novo دارد. به منظور بهتر شدن کارایی کشت سلول و بافت در مهندسی بافت، نیاز به خلق شرایط سه بعدی بدن (in vivo) در حالت خارج بدن (ex vivo) است. برای نیل به این هدف، سلول های بافت مورد نظر روی داربست ها کشت داده می شوند. داربست ها ساختار هایی مبتنی بر مواد موجود در ماتریکس خارج سلولی است که تیمار های مختلفی روی آن ها انجام شده است. در ابتدا این مواد تنها برای انتقال دارو و هورمون به بدن به کار می رفت ولی تحقیقات بعدی نشان داد که این مواد توانایی حفظ، نگهداری و حتی انتقال سلول ها به بدن را دارد. روند پیشرفت در زمینه استفاده از داربست ها در پیوند عضو به سرعت رو به افزایش است و برای بهبود آن از مواد و ساختار هایی شبیه به بافت هدف استفاده می کنند. برای تکثیر سلول ها روی داربست ها تحقیقات همچنان ادامه دارد تا بدین وسیله کارایی کشت سه بعدی افزایش یابد. برای این منظور نیاز به شبیه سازی محیط داخل بدن است که از کشت هم زمان سلول های هدف و سلول های استرومایی استفاده شده است. در نوشته حاضر اطلاعات موجود در ارتباط با جنبه های مختلف داربست ها شامل تاریخچه، جنس و انواع آن ها، روش های ساخت داربست ها و کاربرد های آن ها در پزشکی و مهندسی بافت مرور شده است.
کلید واژگان: داربست, مهندسی بافت, کشت سه بعدی} -
بیان مساله: موادی که برای سفیدکردن دندانها به کار می روند، قابلیت ایجاد تغییرات در محتوای آلی و یا معدنی دندان را دارند. متعاقب این تغییرات، مورفولوژی سطح دندان نیز عوض می شود. با توجه به این که معمولا سفیدکردن دندان، با هدف تامین زیبایی دندانها انجام می شود، آگاهی از اثرات احتمالی این مواد روی نسج دندان ضروری است؛ زیرا ممکن است بعدها سبب تخریب نسج شود و یا حتی بر درمانهای ترمیمی تاثیر بگذارد.هدفمطالعه حاضر با هدف تعیین اثر دو ماده سفیدکننده «کیمیا و اولترادنت» حاوی ژل هیدروژن پراکساید 35%، بر نسج مینا، با استفاده از میکروسکوپ الکترونی (Scanning Electron Microscope: SEM) انجام شد.روش بررسیدر این مطالعه تجربی- مداخله ای، پنج دندان قدامی کشیده شده سالم از طول برش داده شدند و به سه قسمت مزیالی، میانی و دیستالی تقسیم شدند و هر قسمت به طور تصادفی در یکی از سه گروه زیر قرار گرفت:- گروه اول: نمونه ها در این گروه به عنوان شاهد در نظر گرفته شدند و تحت تاثیر هیچ ماده سفیدکننده ای قرار نگرفتند.
- گروه دوم: نمونه ها در این گروه تحت تاثیر ماده هیدروژن پرکساید 35% از شرکت کیمیا قرار گرفتند.
- گروه سوم: نمونه ها در این گروه تحت تاثیر هیدروژن پرکساید 35% از شرکت اولترادنت قرار گرفتند.
به این ترتیب هر دندان به عنوان شاهد گروه های آزمون خود بود؛ سپس نمونه ها با استفاده از، SEM با بزرگنمایی 250 و 500 برابر مورد مشاهده قرار گرفتند.یافته هادر گروه شاهد، مختصری خراش سطحی و ذرات سفید مشاهده شد که ناشی از عمل مضغ و باقیمانده ذرات پامیس بود؛ در دو گروه دیگر تغییرات مورفولوژیک از قبیل: افزایش خشونت سطحی، عمیق شدن ترکها، مشخص شدن و اچ شدن بعضی از منشورهای مینایی و ایجاد ترکهای جدید ملاحظه شد که در گروه های اول و دوم از این نظر تفاوتی وجود نداشت.نتیجه گیریبه نظر می رسد که سفید کردن دندان (Bleaching) با هیدروژن پراکساید هر دو شرکت تجارتی اثرات تخریبی محدودی روی سطح مینا دارد ولی این امر به حدی نیست که از نظر کلینیکی اهمیتی داشته باشد.
کلید واژگان: سفیدکردن دندان (بلیچینگ), میکروسکوپ الکترونی, هیدروژن پراکساید, مینای دندان}Statement of Problem: Bleaching materials are able to change the surface morphology as well as mineral and organic content of tooth structure. Considering that bleaching is done for aesthetic purpose, awareness of the possible effect of these materials on hard tissue is important, because it may affect the restorative treatments.PurposeThe aim of this study was comparing the effect of two bleaching materials, Kimia and Ultradent both containing 35% H2O2, on tooth enamel by SEM.Materials And MethodsFive intact central incisors were cut into three sections vertically and each part was randomly divided into three groups. Group 1 (control), without any bleaching. Group 2, bleached with Kimia 35% H2O2. Group 3, bleached with Ultradent 35% H2O2. Each tooth served as its own control. Then the samples were observed by SEM with 250 and 500 magnifications.ResultsIn the control group some scratches and small white grains were observed which seems to be the result of mastication trauma and pumice powder. In the other groups, morphologic changes like increased surface roughness, deepening of cracks, rod exposure and presence of new cracks were observed. The two experimental materials did not differ in these regards.ConclusionIt seems that both studied materials have limited destructive effects on tooth enamel which seems to be of no clinical importance.Keywords: Bleaching, SEM, Hydrogen peroxide, Enamel}
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.