زهرا سپهر منش
-
زمینه و هدف
ابتلا به بیماری های مزمن مانند سرطان در کودکان می تواند سبب افزایش خطر ابتلا به افسردگی با درجات مختلف شود. هدف از این مطالعه، تعیین فراوانی اضطراب و افسردگی در کودکان زیر 16 سال مبتلا به سرطان مراجعه کننده به بخش شیمی درمانی بیمارستان شهید بهشتی کاشان می باشد.
روش هادر این مطالعه مقطعی، 60 نفر از کودکان 7 تا 16 سال مراجعه کننده به واحد شیمی درمانی بیمارستان شهید بهشتی کاشان در سال 1399 به روش نمونه گیری در دسترس، بررسی شدند. اختلالات اضطراب با پرسشنامه اضطراب هامیلتون و اختلالات افسردگی نیز با پرسشنامه افسردگی ماریاکواکس اندازه گیری شد. داده های مربوط به سن، جنس، نوع بیماری، مرحله اول یا عود، داروهای خوراکی یا تزریقی شیمی درمانی و رادیوتراپی، سابقه انجام اقدام درمانی تهاجمی و بیماری های روان پزشکی نیز ثبت شد.
یافته هابین عود، وضعیت درمانی فعلی و انجام رادیوتراپی با اختلال اضطراب و اختلال افسردگی از نظر آماری تفاوت معناداری مشاهده شد (0/05P<). اختلاف معناداری بین نوع سرطان و اختلال اضطراب و نیز بین کموتراپی خوراکی و سابقه اختلالات روانپزشکی خانوادگی و اختلال افسردگی از نظر آماری ثبت شد (0/05<P). بیشترین فراوانی افسردگی و اضطراب در سرطان ALL گزارش شد.
نتیجه گیرینوع سرطان، کموتراپی خوراکی و سابقه اختلالات خانوادگی می تواند با اضطراب و افسردگی کودکان ارتباط داشته باشد. بنابراین، تشخیص زودهنگام اختلالات روانی در کودکان مبتلا به سرطان می تواند از پیشرفت اضطراب و افسردگی جلوگیری کند.
کلید واژگان: افسردگی، اضطراب، کودکان، بیمارستان، سرطانFeyz, Volume:27 Issue: 4, 2023, PP 442 -449Background and AimChronic diseases such as cancer in children can increase the risk of depression in different degrees. The aim of this study was to investigate the frequency of anxiety and depression in children under 16 years of age with cancer referred to the chemotherapy unit of Shahid Beheshti Hospital in Kashan, Iran.
MethodsIn this cross-sectional study, 60 children from 7 to 16 years of age referred to the chemotherapy unit of Shahid Beheshti Hospital in Kashan, Iran, in 2019 were investigated using the available sampling method. Anxiety disorders were measured by the Hamilton Anxiety Questionnaire and depression disorders were measured using the Mariaquaks Depression Questionnaire. Data of age, sex, type of disease, first stage or relapse, oral or injectable drugs of chemotherapy and radiotherapy, history of invasive treatment and psychiatric diseases were also recorded.
ResultsThe results showed a statistically significant difference between relapse, current treatment status and radiotherapy with anxiety and depression disorders (P<0.05). A statistically significant difference was found between the type of cancer and anxiety disorder, as well as between oral chemotherapy and history of family psychiatric disorders and depression disorder (P<0.05). The highest frequency of depression and anxiety were reported in adult acute lymphoblastic leukemia (ALL) cancer.
ConclusionThe type of cancer, oral chemotherapy and history of family disorders can be related to children's anxiety and depression. Therefore, early diagnosis of mental disorders in children with cancer can prevent the development of anxiety and depression.
Keywords: Depression, Anxiety, Children, Hospital, Cancer -
سابقه و هدف
پوکی استخوان بیماری مزمنی است که با کاهش تراکم استخوان و افزایش ریسک شکستگی استخوان مشخص می شود. استئوپروز به واسطه ی ایجاد شکستگی و عوارض همراه از جمله کاهش فعالیت فیزیکی ، افزایش وزن و کاهش خود مراقبتی می تواند کیفیت زندگی را تحت تاثیر قرار داده و منجر به افسردگی شود. بنابراین هدف از این مطالعه،بررسی فراوانی علائم افسردگی در افراد مبتلا به استئوپروز مراجعه کننده به مرکز دانسیتومتری بیمارستان شهید بهشتی کاشان می باشد.
روش بررسیدر این مطالعه مقطعی150نفر از بین مراجعین به مرکز دانسیتومتری که در سیستم اطلاعات ثبت شده و مبتلا به استئوپروزبودند، به روش نمونه گیری منظم انتخاب شدند . جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه شامل اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه افسردگی بک استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون هایchi-square و independent T-test آنالیز گردیدند.
یافته هادر این مطالعه 86%از افراد مبتلا به پوکی استخوان دارای علائم افسردگی بودندکه 42% از آنها از افسردگی شدید رنج می بردند .میزان علائم افسردگی در افراد استئوپورز با T score هم به طور میانگین 9/37 درصد گزارش شد.در این مطالعه تفاوت معناداری از نظر آماری بین سابقه خانوادگی افسردگی و مصرف داروهای روان پزشکی و علائم افسردگی وجود داشت (0/001>P).
نتیجه گیریاکثریت افراد مبتلا به پوکی استخوان دارای درجاتی از علائم افسردگی بودند که اهمیت بررسی و درمان بموقع افسردگی در این بیماران را نشان میدهد .
کلید واژگان: افسردگی، استئوپروز، دانسیتومتری استخوانBackground & objectivesOsteoporosis is a chronic disease characterized by decreased bone density and increased risk of bone fractures. Osteoporosis can affect the quality of life and lead to depression by causing fractures and associated complications such as reduced physical activity, weight gain, and reduced self-care. Therefore, the aim of this study is to investigate the frequency of depression symptoms in people with osteoporosis who refer to the densitometry center of Shahid Beheshti Hospital in Kashan
MethodsIn this cross-sectional study, 150 people were selected from among those referred to the densitometry center, who were registered in the information system and were suffering from osteoporosis, by systematic sampling. In order to collect information, a questionnaire including demographic information and Beck's depression questionnaire was used. Data were analyzed using SPSS software and chi-square and independent T-test.
ResultsIn this study, 86% of people with osteoporosis had depressive symptoms, of which 42% suffered from severe depression. The rate of depressive symptoms in osteoporosis patients with a T score was also reported as 37.9% on average. In this study, the difference There was a statistical significance between the family history of depression and the use of psychiatric drugs and depressive symptoms (P<0.001).
ConclusionThe majority of people with osteoporosis had some degree of depression symptoms, which shows the importance of early investigation and treatment of depression in these patients.
Keywords: Depression, Osteoporosis, Bone Densitometry -
زمینه و هدف
شیوع کووید-19 در سطح جامعه به طور قابل توجهی بر ابعاد مختلف کیفیت زندگی همه افراد تاثیر می گذارد. به ویژه کادر درمان که به خاطر تعهد شغلی شان در مواجهه با چالش های حرفه ای در خط مقدم هستند. هدف از این مطالعه، بررسی کیفیت زندگی دستیاران دانشگاه علوم پزشکی کاشان در بحران کووید-19 در سال 1400 بود.
روش بررسیاین مطالعه مقطعی در مورد 140 نفر از دستیاران دانشگاه علوم پزشکی کاشان در سال 1400 انجام شد.کیفیت زندگی افراد بر اساس پرسش نامه کیفیت زندگی سازمات بهداشت جهانی بررسی شد و داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 22 پردازش و با آزمون های کای دو، من ویتنی، تی تست و تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون کولموگروف اسمیرنوف و همبستگی پیرسون و اسپیرمن آنالیز شدند.
یافته ها:
بین حیطه سلامت جسمانی با سن ، وضعیت تاهل، بیماری زمینه ای، فعالیت ورزشی هنری و سال دستیاری ارتباط معناداری از نظر آماری دیده شد (001/0>P). سلامت روانی با وضعیت تاهل، بیماری زمینه ای، فعالیت ورزشی هنری و سال دستیاری اختلاف معناداری داش (001/0>P). بین حیطه روابط اجتماعی با وضعیت تاهل، بیماری زمینه ای و سال دستیاری و حیطه سلامت محیط با جنس، وضعیت تاهل ، بیماری زمینه ای و سال دستیاری ارتباط معناداری ازلحاظ آماری مشاهده شد.
نتیجه گیری:
براساس یافته های مطالعه دستیاران از سطح کیفیت زندگی مطلوبی در طول پاندمی کرونا برخودار نبودند. سلامت و بهزیستی پزشکان باید توسط مدیران و ذی نفعان حیطه بهداشت به دقت مورد توجه قرار گیرد و مطالعات آینده در جهت بهبود کیفیت زندگی و سلامت شغلی دستیاران طراحی شد.
کلید واژگان: کووید-19، کیفیت زندگی، دستیاران پزشکی، پزشکانBackground and ObjectivesThe prevalence of COVID-19 significantly affected different aspects of the quality of life (QoL) in people, especially the medical staff, who are at the forefront of battle against the disease. This study aims to investigate the QoL of medical residents of hospitals affiliated to Kashan University of Medical Sciences (KUMS) during the COVID-19 pandemic.
MethodsThis cross-sectional study was conducted on 140 medical residents of hospitals affiliated to KUMS in 2021. Their QoL was assessed using World Health Organization quality of life (WHOQOL). The collected data were analyzed in SPSS software, version 22 using Chi-square, Mann-Whitney U test, t-test, one-way analysis of variance, Kolmogorov-Smirnov test, Pearson and Spearman correlation tests.
ResultsThe physical health dimension had a statistically significant relationship with age, marital status, underlying disease, sports/arts activities, and year of residency (P<0.001). The psychological health dimension had a statistically significant relationship with marital status, underlying disease, sports/arts activities, and year of residency (P<0.001). The social relationships dimension had a statistically significant relationship with marital status, underlying disease, and year of residency. The environmental health dimension had a statistically significant relationship with sex, marital status, underlying disease, and year of residence (P<0.05).
ConclusionFemale residents had lower QoL. The residents in pathology, neurology and infectious diseases had higher QoL, while those in psychiatry had higher scores in the psychological health dimension.
Keywords: COVID-19, Quality of Life, Medical residents, Physicians -
سابقه و هدف
مشکلات عملکرد جنسی از عوارض شایع درمان نگهدارنده متادون و بوپرنورفین است. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی عملکرد جنسی مردان معتاد تحت درمان نگهدارنده با متادون و بوپرنورفین انجام شد.
مواد و روش هادر مطالعه مقطعی حاضر 30 مرد تحت درمان نگهدارنده متادون (15 نفر) و بوپرنورفین (15 نفر) از مراکز ترک اعتیاد کاشان وارد مطالعه شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه وضعیت جنسی گلومبوک - راست استفاده شد. داده های جمع آوری شده ازطریق نرم افزار SPSS نسخه 22 ویرایش شدند و با استفاده از آزمون های دقیق فیشر، تی مستقل و رگرسیون خطی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.
نتایجمیانگین نمره کل وضعیت عملکرد جنسی بین دو گروه متادون (5813/58±38/40) و بوپرنورفین (14/56 ± 38/33) تفاوت معناداری نداشت (0/733= P).
نتیجه گیرینتایج نشان داد که در هر دو گروه، وضعیت عملکرد جنسی، در سطح نامطلوب بوده است؛ بنابراین توصیه میشود که مطالعات آتی به ارایه راهکارهایی جهت بهبود عملکرد و رضایت جنسی در بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون و بوپرنورفین متمرکز شوند.
کلید واژگان: اعتیاد، اختلال عملکرد جنسی، درمان نگهدارنده متادون، درمان نگهدارنده بوپرنورفینFeyz, Volume:27 Issue: 1, 2023, PP 840 -846BackgroundSexual dysfunction is a common complication of methadone maintenance therapy (MMT) and buprenorphine maintenance therapy (BMT). The aim of this study was to evaluate of sexual function in addicted men under treatment with methadone and buprenorphine.
Materials and MethodsIn this cross-sectional study, 30 men undergoing methadone maintenance treatment (n=15) and buprenorphine (n=15) were included in the study in Kashan addiction treatment centers. The Golombok-Rust Inventory of Sexual Satisfaction (GRISS) questionnaire was used to collect data. The collected data were analyzed using SPSS version 22 software and using Fisher's exact tests, independent t test and linear regression.
ResultsThere was no significant difference in the mean total score of sexual performance between the methadone (38.40±13.58) and buprenorphine (38.33±14.56) groups (P=0.733).
ConclusionThe results showed that in both groups, sexual performance was at an unfavorable level, and therefore, it is recommended that future studies focus on providing strategies to improve sexual performance and satisfaction in patients undergoing maintenance treatment with methadone and buprenorphine.
Keywords: Addiction, Sexual dysfunction, Methadone maintenance therapy (MMT), Buprenorphine maintenance therapy (BMT) -
مقدمه
خواب یکی از مهم ترین چرخه های شبانه روزی و یک الگوی پیچیده زیست شناسی است. خواب و اختلالات خواب در زندگی افراد جامعه نقش بسیار مهمی دارد. اختلال خواب علاوه بر تهدید سلامت روان در کارکردهای اجتماعی نیز خدشه وارد می کند. شیوع اختلالات خواب در بین افراد جامعه به ویژه جوانان رو به افزایش می باشد برخی گروه ها مانند دانشجویان بیشتر دچار مشکلات خواب می شوند.هدف مطالعه حاضر بررسی ارتباط سلامت روان باکیفیت خواب در دانشجویان بود.
روش بررسیاین مطالعه مورد-شاهدی بر روی دانشجویان ساکن در خوابگاهای دانشگاه علوم پزشکی کاشان در سال تحصیلی94-1393 انجام شد. 200 نفر از دانشجویان ساکن در خوابگاه های دانشگاه علوم پزشکی کاشان شامل100 نفر (50 درصد) با اختلال خواب و100 نفر (50 درصد) بدون اختلال خواب به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و موردبررسی قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها سه پرسشنامه شامل اطلاعات دموگرافیک، پرسشنامه پیترزبورگ و GHQ بود. داده ها پس از ورود به نرم افزار EPIINFO و رفع اشکالات و خطاها، توسط نرم افزار PSS 16 مورد توصیف آماری قرار گرفت و جهت بررسی ارتباط بین متغیرهای مستقل و وابسته از آزمون های لازم مانند کای اسکویر و یا آزمون t-test استفاده شد. جهت کنترل متغیرهای مخدوش کننده از روش های رگرسیونی مربوطه استفاده شد.
نتایج92 نفراز دانشجویان(46درصد) پسر و 108 نفر(54 درصد)دختر بودند. 22 نفر (11 درصد) متاهل و 177 نفر (5/88 درصد) مجرد بودند. میانگین سنی در افراد دارای اختلال خواب برابر 61/22 سال و در افراد بدون اختلال خواب برابر 35/22 سال بود. که تفاوت معنی داری نداشتند. نمره کلی GHQ در افراد دارای اختلال خواب 52/31 و در افراد بدون اختلال خواب 49/18 بود. بین وضعیت کلی سلامت روان و ابعاد وضعیت جسمانی، اضطراب و افسردگی و اختلال خواب ارتباط معنی داری وجود داشت(01/ 0 p<)
نتیجه گیری:
کیفیت خواب نقش مهمی در ابعاد مختلف سلامت روان دارد. توجه به بهبود کیفیت خواب دانشجویان ساکن در خوابگاه ها و اقدامات لازم ازجمله آگاهی و آموزش بهداشت خواب امری ضروری جهت بهبود وضعیت سلامت روان دانشجویان می باشد.
کلید واژگان: خواب، سلامت روان، دانشجویانIntroductionSleep is one of most essential cycle in a day that has a complex biological pattern. Sleep and sleep disorders have an important role in people's life. Sleep disorders have adverse effect on social performance in addition mental health threat .Prevalence of sleep disorders is increasing specially in young people. Some groups like students have more sleep disorders. This study aimed to assess the relation between mental healths with sleep quality in students.
Methods and Materials: In this case-control, dormitories students of kashan university of medical science were studied from 2013 to 2014. We selected 200 students include 100 person with sleep disorder and 100 students without sleep disorder by randomized sampling. Three questionnaires used includes: Demographic information, Pittsburgh and GHQ. All data improved with EPIINFO program and were analyzed by SPSS 16. We used chi-square and t-test for analysis of dependent and independent changeable data and regression methods used to control confounding data.
ResultsThis persons were108 female (54%) and 92 male (46%). 22 person were married, and 177 person were single. Mean age in person with sleep disorder was 22.61, and without sleep disorders was 22.35 without significant difference. Psychological disorders like anxiety, depression and physical health have significant relation with sleep disorders (P<0.01). GHQ score was 31.52% in people with sleep disorder and 18.49% without sleep disorder. Sex, dormitory, Marital status, Field of Study, Degree, Grade Point Average, age and time of sleeping have no relation to sleep disorders (P>0.05). Suicidal ideation was 35% in people with sleep disorders and 7% without sleep disorders. Ideation of suicidal attempts was 32% in people with sleep disorder and 7% without sleep disorder (P<0.001)
ConclusionSleep quality have important role in different items of mental health. Pay attention to improve sleep quality of dormitories students, and necessary actions like advice and training of sleep health is important to improve health status.
Keywords: Sleep, Mental health, Students -
اختلالات روانپزشکی همراه با اختلال بیش فعالی اطفالComorbidity of Psychiatric Disorders in Attention Deficit/Hyperactivity DisorderIntroduction
Attention Deficit/Hyperactivity Disorder (ADHD) occurs concurrently with many psychiatric disorders. Considering lack of information about comorbid psychiatric disorders in Iranian children, this study was performed to evaluate the prevalence and pattern of psychiatric disorders comorbidity in the children with ADHD.
MethodsIn a cross sectional study, frequency of comorbid psychiatric disorders in a randomly selected sample of children with definitive ADHD referred to child and adolescent psychiatry clinic of Kashan University of Medical Sciences, IRAN, was determined through clinical interview using Kiddie's Schedule for Affective Disorders and Schizophrenia.
ResultsThe mean age of participating children was 7.35±1.23 years and 132(66%) children were boy. Among 200 children, 107 (53.5%) had at least one comorbid psychiatric disorder which Obsessive-Compulsive Disorder was most prevalent psychiatric disorders following with Enuresis, and Oppositional Defiant Disorder respectively. There were statistically significant relationships between age and the type of comorbid psychiatric disorders.
ConclusionConsidering the high prevalence of psychiatric disorders comorbidity such as OCD, Enuresis and ODD in children with ADHD, precise diagnosis and proper treatment is essential. More studies are recommended for detection and proper treatment of these psychiatric disorder comorbidities.
Keywords: Attention Deficit Hyperactivity Disorder, Comorbidity, Psychiatric Disorder -
مقدمهعوامل اجتماعی متعددی در اختلال وسواسی-اجباری نقش بازی می کنند و نوع رفتار و هیجانات خانواده درارتباط با بیمار از جمله عوامل مهم در شروع، شدت و عود اختلال وسواسی-اجباری شناخته شده است. مطالعه ی حاضر به منظور شناخت هیجانات درک شده ی بیمار در محیط خانواده انجام گرفته است.روش کارمطالعه ی حاضر از نوع کیفی می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند بر روی 10 بیمار مبتلا به اختلال وسواسی-اجباری انجام شد. در این مطالعه از روش Focus Group جهت جمع آوری داده ها استفاده شد. تمام اظهارات بیماران ضبط و کلمه به کلمه پیاده گردید. داده ها با استفاده از روش تحلیل محتوا تجزیه و تحلیل شدند.یافته هانتایج مطالعه ی حاضر نشان داد که هیجانات ادراک شده بیماران در 4 حیطه ی مربوط به هیجانات ابراز شده در خانواده شامل آمیختگی بیش از حد، انتقادگری، بی توجهی و عدم حمایت عاطفی و خشونت طبقه بندی می شود و این هیجانات باعث برانگیختن احساساتی نظیر عدم اعتماد به نفس، احساس تحت کنترل بودن، نداشتن حریم شخصی، احساس درک نشدن، خشم وعصبانیت، احساس گناه و ناامیدی، احساس تنهایی، افسردگی، بی ارزشی، بی توجهی و طرد شدن، اضطراب و خودسرزنشی در بیماران شده بود.نتیجه گیریهیجانات درک شده ی بیماران از سوی خانواده، گویای واکنش های غیر انطباقی خانواده در ارتباط با بیمار می باشد که خود، تهدیدکننده ی سلامت بیماران و شکست نتایج درمانی و شدت و عود اختلال وسواسی-اجباری می باشد. هیجانات درک شده ی بیماران به گونه ای بیانگر عدم آموزش خانواده، عدم آشنایی آنان با ماهیت بیماری های روان پزشکی و به نوعی آشفتگی روانی و ارتباطات ناسالم در محیط خانواده می باشد بنابراین برگزاری جلسات آموزش خانواده به عنوان پایه و مکمل درمان در پیشگیری از عود اختلال وسواسی-اجباری باید مورد توجه درمانگران قرار گیرد.کلید واژگان: اختلال وسواسی، اجباری، خانواده، هیجان ابراز شدهIntroductionVarious social factors play important role in obsessive compulsive disorder (OCD). Type of behavior and emotions of family members to patient have been identified as effective factors in onset, severity and relapse of OCD. This study has been carried out to determine of family emotions to their patients.Materials And MethodsThis is quantitative study that was performed with targeted sampling method on 10 patients with OCD. In this study, focus group method was used for gathering data. All of statements was recorded and written words by word. Data were analyzed by content analysis method.ResultsThe finding of this study show that perceived emotions of patients classify in four field such as over involvement, criticism, neglect and lack of emotional support and hostility; that this emotions was causing feeling including lack of self-confidence, the feeling of being in control, lack of privacy, lack of empathy, nervousness, guilt and hopelessness, lonely, depression, worthlessness, neglect, anxiety, self-blaming.ConclusionPatient's perceived emotions indicates on maladaptive reactions of family in communication of patients that these threatening patients health and failure of therapeutic outcomes, severity and relapse of OCD. Also these emotions propose of lack of family education, lack of information about of nature of psychiatric disorders, family psychopathology and abnormal communications. Therefore holding family psychoeducation as base and supplement of treatment in prevention of disorder relapse should be in attention of clinicians.Keywords: Expressed emotions, Family, Obsessive compulsive disorder
-
زمینه و هدفازدواج عامل به وجود آمدن خانواده و بقای نسل انسان است. بررسی سلامت روان زوجین در شرف ازدواج و به کار گرفتن تدابیر لازم جهت تشخیص و درمان امری ضروری است و باید پیش از ازدواج مورد توجه قرار گیرد. لذا این مطالعه با هدف تعیین سطح سلامت روان زوجین جوان مراجعه کننده به مرکز مشاوره قبل از ازدواج انجام شد.
روش ومواداین مطالعه به صورت مقطعی تحلیلی با مشارکت 194 زوج جوان درشهر کاشان انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه سلامت عمومی Goldberg و پرسشنامه حاوی اطلاعات فردی و عوامل مرتبط با سلامت روان بود. داده ها با آزمون های آماری Chi-Squre، Fisher و t-test مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هایافته ها نشان داد میانگین (انحراف معیار) نمره کلی سلامت روان در زنان برابر با 3/22 (8/8) و در مردان برابر با 7/18 (5/8) بود (004/0=P). 36 (1/37%) نفر از زنان و 29 (9/29%) نفر از مردان مشکل سلامت روان داشتند. در گروه سنی 21 تا 25 سال میانگین (انحراف معیار) نمره کلی سلامت روان برابر با 9/21 (1/9) که نسبت به گروه های سنی دیگر بالاتر بود. در افراد فوق دیپلم میانگین (انحراف معیار) نمره کلی سلامت روان برابر با (7/11) 3/23 که نسبت به گروه های دیگر تحصیلی بالاتر بود (005/0=P).نتیجه گیریزوجین جوان دارای سن کمتر از 25سال، زنان و افراد دارای تحصیلات فوق دیپلم وبالاتر از سلامت روان کمتری برخوردار بودند. لذا با غربالگری و تشخیص به موقع می توان از عواقب این مشکلات بر عملکرد شغلی و روابط بین فردی جلوگیری نمود.کلید واژگان: سلامت روان، زوج، ازدواجBackground And ObjectiveMarriage is base of family creation and human race reproduction. Evaluation mental health of couples; diagnosis and treatment of mental disorder are essential and should be considered before marriage. The aim of this study was to investigate the mental health in young couple referred to consulting center before marriage.Materials And MethodsThis cross-sectional study was carried out on 194 young couples. The data collection instruments included the Goldberg's General Health Questionnaire (which has 4 subunits depression, anxiety, somatic symptoms and function) and a questionnaire form consist of personal information and factors associated with mental health. Data were analyzed using, Chi-Squere or Fisher exact test and t- tests.ResultsThe mean (SD) total GHQ score was 22.3 (8.8) in females and 18.7 (8.5) in men (P=0.004). 29.9 % men and 37% women had mental health problem. The mean (SD) total GHQ score was 21.9 (9.1) in the age group 21 to 25 which was higher than the other age groups, and in those with a higher diploma degree was 23.3 (11.7) which was higher than the other educational groups (P= 0.005).ConclusionYoung couples with age 21-25 years old, females and couples with high educational levels had lower mental health than other groups. Therefore, early screening and diagnosis of these problems can prevent impact of these disorders on job performance and social and interpersonal relationship.Keywords: Mental health, Couples, Marriage -
سابقه و هدفاختلال عمل کرد جنسی مشکل شایعی در مصرف کنندگان مواد می باشد. هدف از این مطالعه ارزیابی اثر درمان نگه دارنده با متادون بر عمل کرد جنسی مردان متاهل می باشد.مواد و روش هادر این مطالعه نیمه تجربی 30 نفر از مردان تحت درمان با متادون به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به مدت 3 ماه ارزیابی شدند. از پرسش نامه وضعیت جنسی گلومبوک راست و مشخصات دموگرافیگ استفاده شد. در این مطالعه قبل و هم چنین سه ماه بعد از متادون وضعیت جنسی بیماران ارزیابی شد.یافته هامیانگین نمرات عمل کرد جنسی قبل از متادون 2/2±1/6 و پس از متادون 3/2±9/6 به دست آمد (1/0=P). هم چنین میانگین زیر مقیاس های عمل کرد جنسی شامل ناتوانی جنسی، انزال زود رس، عدم تحریک پذیری، اجتناب از رابطه جنسی و عدم رابطه جنسی رابطه معناداری قبل و پس از درمان با متادون نداشتند. درحالی که در میانگین زیر مقیاس نارضایتی جنسی و کاهش فراوانی رابطه جنسی (کاهش تعداد دفعات رابطه جنسی) ارتباط معناداری مشاهده گردید (03/0=، P 0001/0=P). بین سن و طول مدت اعتیاد با اختلال عمل کرد جنسی ارتباط معناداری به دست آمد (02/0=، P 0001/0=P)ولی ارتباط بین سایر متغیرهای دموگرافیک و اختلال عمل کرد جنسی معنادار نبود.نتیجه گیرییافته ها نشان می دهد که متادون اختلال در برخی از مراحل عمل کرد جنسی را افزایش داده است. بنابراین بیماران باید در شروع درمان از نظر اختلال عمل کرد جنسی غربالگری شوند و برای جلوگیری از شدت اختلال جنسی و افزایش کیفیت روابط زناشویی جهت اقدام مناسب معرفی گردند.کلید واژگان: مردان، متادون، عملکرد غیرطبیعی جنسی، مصرف کنندگان موادKoomesh, Volume:17 Issue: 4, 2016, PP 796 -802IntroductionSexual dysfunction is a common problem among substance abusers. This study investigates the effect of methadone maintenance therapy on men sexual function.Materials And MethodsIn this semi- experimental study, 30 men who received methadone were selected by convenient sampling method and monitored for 3 months. Glombock Rust Inventory state and demographic characteristics questionnaires were used for evaluation of patients. The assessment of patients sexual function was performed before and after methadone therapy.ResultsThe mean of global sexual function scores before methadone therapy was 6.1±2/2 and after 6.9±2/3 (P=0.1). Also the mean of subscales impotence, premature ejaculation, non-sensuality, avoidance and non-communication were not significant before and after methadone therapy. While, the mean of dissatisfaction and infrequency subscales showed significant differences before and after methadone (P=0.03, P=0.0001).In this study the relation between age and duration of substance abuse with sexual function was significant (P=0.0001, P=0.02) but the relation between other demographic variables with sexual dysfunction was not significant.ConclusionThese findings showed that methadone has been increased sexual dysfunction in some parts of sexual function. Therefore, patients should be screened for sexual dysfunction at the onset of opioid replacement treatment and also they should be introduced for suitable treatment for prevention of the severity of disorders and improvement of quality of marital relationshipKeywords: Male, Methadone, Physiological Sexual Dysfunction, Drug Users
-
مقدمه وهدفافسردگی یکی از اختلالات شایع روانپزشکی است که در عملکرد اجتماعی، شغلی وتحصیلی اختلال ایجاد می کند. لذا هدف مطالعه حاضر بررسی فراوانی افسردگی وافکارخودکشی در کارورزان پزشکی بود.
مواد وروشاین پژوهش یک مطالعه مقطعی تحلیلی است که بر روی کل کارورزان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی کاشان (160=n) در سال 1393انجام گرفت. ابزار گردآوری اطلاعات شامل مقیاس افسردگی بک 28 سوالی و پرسشنامه حاوی اطلاعات فردی و عوامل مرتبط با افسردگی بود. داده ها پس از جمع آوری وارد نرم افزار spss16 شده و با استفاده از آزمون های آماری Chi square یا Fisher''s Exact و t-student مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هامیانگین نمره افسردگی در کارورزان 39/ 7±26/ 10 بود. 45 (1/ 28%) نفر دارای افسردگی در حد خفیف، 19 (9/ 11%) نفر دارای افسردگی متوسط و 2 (2/ 1%) نفر دارای افسردگی شدید بودند.بین محل سکونت با شدت افسردگی رابطه معناداری یافت شد. (5 0/0>p) به طوری که کارورزان ساکن در خوابگاه از شدت افسردگی بالاتری برخوردار بودند. بین جنس، سابقه خانوادگی و وضعیت تاهل با شدت افسردگی رابطه ای معناداری یافت نشد.
(5 0/0نتیجه گیرینتایج مطالعه نشان داد که شیوع افسردگی در کارورزان پزشکی به خصوص در دانشجویان ساکن خوابگاه بالا میباشد که علت آن میتواند بالا بودن استرس در این دانشجویان باشد. لذا با غربالگری وتشخیص به موقع میتوان از عواقب این اختلال بر عملکرد شغلی، اجتماعی و تحصیلی دانشجویات جلوگیری نمود.
کلید واژگان: افسردگی، شیوع، کارورز، پرسشنامه افسردگی بکBackground And ObjectiveDepression is most prevalent psychiatric disorders that causes impairment in all dimensions of human life. The aim of this study was investigation of the prevalence of depression among undergraduate medial students (interns) of Kashan University of Medical Sciences.Materials And MethodsThis analytical cross-sectional study was carried out on all of medical students in internship (n=160) in Kashan University of Medical Sciences (2014). The instruments were Beck Depression Inventory (28) and a questionnaire consists of personal information and factors associated with depression. Data were analyzed using SPSS16 software and Chi square or Fisher's exact test and student t-tests.ResultsThe mean depression score of interns was 10.26 ± 7.39. Forty five medial students (28.1%) had mild depression, nineteen (11.9%) students had moderate depression, and 2 (1.2%) had severe depression. Prevalence of depression was 41.8%. There was a significant relation between living location and severity of depression (p<0.05). Interns who live in dormitory of university had a higher depression score than interns who live out of dormitory. There was no significant relation between depression severity and sex, marital status (p>0.05). Meanwhile, 8.1% of interns had suicidal thoughts.ConclusionAccording to the results, prevalence of depression during internship was considerable. Living in dormitory and living without their families had stress for them. Screening depression, supportive interventions and preparation of proper living situations are necessary for them.Keywords: Depression, Prevalence, Internship, Beck Depression Inventory -
مقدمهفرسودگی یک واکنش آسیب زا در پاسخ به استرس کاری طولانی مدت می باشد و باعث بروز انواع بیماری های جسمی، روانی و عدم ارتباط مطلوب با گیرنده خدمت می شود. دوره دستیاری پزشکی دوره ای است که سطح بالایی از انرژی جسمی و روانی را طلب می کند و باتوجه به روابط پراسترس بیمار – پزشک یکی از تنش زاترین مشاغل می باشد. بنابراین مطالعه حاضر با هدف ارزیابی میزان فرسودگی شغلی در دستیاران پزشکی انجام شد.روش هااین مطالعه مقطعی تحلیلی بر روی 160 دستیار پزشکی دانشگاه علوم پزشکی کاشان و اصفهان به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی و با استفاده از پرسشنامه فرسودگی شغلی مازلاخ و اطلاعات جمعیت شناختی، انجام شد. پرسشنامه فرسودگی شغلی مازلاخ دارای سه زیر مقیاس خستگی عاطفی مسخ شخصیت وکفایت شخصی بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها9/96درصد دستیاران دارای درجاتی از فرسودگی شغلی بودند. 5/42 درصد فرسودگی خفیف، 1/53 درصد فرسودگی متوسط و 3/1 درصد فرسودگی شدید بودند. 9/ 98 درصد دستیاران زن و 5/94 درصد دستیاران مرد دارای فرسودگی شغلی بودند. میانگین نمره فرسودگی شغلی افراد مجرد نسبت به افراد متاهل و دستیاران سال اول نسبت به دستیاران سال های بالاتر به طور معناداری بیشتر بود (04/0 p = و 44/0 p =). فراوانی مسخ شخصیت دستیاران رشته داخلی و زیر مجموعه آن ازدستیاران رشته جراحی بطور معناداری بیشتر بود (04/0 p=). فراوانی خستگی عاطفی در دستیاران سال اول نسبت به دستیاران سال های بالاتر (03 / 0 (p= و دستیاران مجرد نسبت به دستیاران متاهل بالاتر بود (05 / 0 p<). بین جنس، سن، رشته تحصیلی و محل تحصیل با فرسودگی شغلی ارتباط معناداری یافت نشد.نتیجه گیریاکثریت دستیاران پزشکی دارای فرسودگی شغلی بودند لذا انجام مطالعات بیشتر برای یافتن راه حلی برای کاهش فرسودگی شغلی دستیاران ضروری می باشد. با توجه به اهمیت حرفه پزشکی و نقش آن در سلامت افراد جامعه، لازم است دستیاران پزشکی به صورت دوره ای از نظر فرسودگی شغلی مورد ارزیابی قرار گیرند و مراکز مشاوره تخصصی برایشان فراهم گردد.
کلید واژگان: فرسودگی شغلی، شیوع، دانشگاه، دستیاری، پزشکیIntroductionBurnout is disruction reaction in response to long-term work-related stress and can cause somatic, psychological disorders and poor relationship with patient. Medical residency is a period which needs high psychosocial energy and by considering the high stress between patient and physician, residency is high stress job. The present study evaluates burnout prevalence in medical residents.MethodsIn this analytical cross sectional study, 160 medical residents were studied in Kashan and Isfahan Medical Universities by randomized stratified sampling. The instruments were Maslach burnout Inventory and demographic questionnaire. Maslach burnout Inventory has three sub scales include Emotional exhaustion, depersonalization and personal accomplishment. Data were analyzed with SPSS v.16 soft ware.ResultsPrevalence of burnout was 96.9 percent. 42.5 percent of residents had mild burnout, 53.1 percent had moderate and 1.3percent had severe burnout. Prevalence of burnout in female was 98.9 percent and in male 94.5 percent. The mean score of burnout was higher in single residents than married residents and in first grade residents to higher grade residents (p=0.04, p =0.044). Frequency of depersonalization score in internal residents was higher than the surgical residents (p=0.04). Emotional exhaustion was higher in single and first year residents than to married and higher grade residents. (p= 0.03, p<0.05). There was not Significant difference between sex, age, educational field and local of education with burnout (p>0.05).ConclusionThe Majority of medical residents had burnout. further studies for decreasing burnout is necessary to health promotion of residents. Periodic evaluation of residents burnout is necessary and professional counseling should be prepared for them.Keywords: Burnout, Professional, Prevalence, University, Residency, Medical -
زمینهعلیرغم مطالعات گسترده درمورد ارتباط شب ادراری با اختلالات روانپزشکی همچنان میزان همبودی اختلالات روانپزشکی با شب ادراری مشخص نیست در حالیکه آگاهی از نوع وفراوانی این اختلالات برای برنامه های درمانی ضروری است. هدف مطالعه حاضر تعیین شیوع ونوع اختلالات روانپزشکی همراه در کودکان مبتلا به شب ادراری میباشد.مواد و روش هادر این مطالعه مقطعی 100 کودک مبتلا به شب ادراری مراجعه کننده به درمانگاه روانپزشکی ا طفال دانشگاه علوم پزشکی کاشان توسط روانپزشک اطفال بر طبق چک لیست DSM IV مورد مصاحبه بالینی قرار گرفته و اختلالات روانپزشکی همراه آنهامشخص گردید. برای موارد مبتلا پرسشنامه ای شامل متغیرهای دموگرافیک و سوابق بالینی والدین و کودک تکمیل و اطلاعات جمع آوری شده توسط نرم افزار SPSS و آزمون های دقیق فیشر وخی دوموردتحلیل قرار گرفت.نتایجسن متوسط کودکان 14/7 بود. 52% پسر بودند. بیشترین نوع شب ادراری اولیه(82%)بود، 46% سابقه اختلال روانی در خانواده و 34%سابقه شب ادراری در خانواده داشتند.57% کودکان مبتلافرزند اول خانواده بودند.میزان شیوع اختلال روانپزشکی همراه در کودکان 89%بود. که در موارد شب ادراری ثانویه بیش از شب ادراری اولیه بود. بالاترین همبودی به ترتیب مربوط به اختلال بیش فعالی کم توجهی(40%)واختلالات اضطرابی(39%)بود.نتیجه گیریبراساس مطالعه حاضر شیوع همبودی سایر اختلالات روانپزشکی در کودکان مبتلا به شب ادراری بسیار بالا میباشد. وجود اختلال بیش فعالی کم توجهی و اختلالات اضطرابی در این کودکان قابل ملاحظه می باشد لذا بررسی وجود همبودی این اختلالات در کودکان مبتلا بسیار مهم بوده و جهت درمان موثرلازم است مورد توجه قرار گیرند..
کلید واژگان: همبودی، شب ادراری، اختلال روانیBackgroundAlthough the relationship between enuresis and psychopathology has been studied intensively, little is known about the prevalence of specific psychiatric disorders comorbidities with enuresis, which the assessment of these disorders is necessary for preventive and therapeutic strategies implementation. The aim of present study was to investigate the prevalence of psychiatric disorders comorbidities with enuresis in children that were referred to akhavan hospital of Kashan city.Material and MethodsIn this cross-sectional study, One hundred children with enuresis that were referred to child psychiatric clinic of kashan university of medical sciences were interviewed by child-psychiatrist according to DSM IV check-list and the psychiatric disorders were determined. The questionnaire included demographic variables and clinical history of patients and their parents completed too. All gathering data were analyzed by using SPSS software and descriptive tests.ResultsThe mean age of children was 7.14. 53% of them was boy. The prevalence of concurrent psychiatric disorders was 89% which in secondary enuresis was more prevalent than primary enuresis (94.45% and 82.8% respectively). Attention deficit hyper activity disorder was the most prevalent concurrent disorder in these children and anxiety disorders were in the second rank.ConclusionAccording to the result of present study the prevalence of psychiatric disorders are high in children with enuresis especially ADHD and anxiety disorders so attention to investigate the concurrent disorders is very important in treatment outcomes.Keywords: comorbidity, enuresis, psychiatric disorders -
سابقه و هدفافسردگی در کودکان و نوجوانان یک اختلال جدی است که تاثیر قابل ملاحظه ای بر عملکرد روانی اجتماعی آنان می گذارد. باتوجه به محدودیت های جاری در درمان این اختلال مطالعه حاضر به منظور مقایسه اثر دو داروی فلوکستین و فلووکسامین بر افسردگی کودکان و نوجوانان انجام شد.مواد و روش هادر این کارآزمایی بالینی دوسوکور تعداد 40 کودک و نوجوان 8 تا 18 سال مبتلا به افسردگی اساسی مراجعه کننده به درمانگاه روانپزشکی اطفال دانشگاه علوم پزشکی کاشان در سال 1392 به طور تصادفی در دو گروه دارویی فلوکستین و فلووکسامین تحت درمان قرار گرفتند. ابزار ارزیابی پاسخ به درمان مقیاس های افسردگی کودکان، عملکرد کلی کودکان و پرسشنامه عوارض دارویی بود. نمونه ها در زمان های صفر، دو، چهار و هشت هفته مورد ارزیابی قرار گرفتند.نتایجسن متوسط کودکان و نوجوانان 63/2±40/12 بود. میانگین نمره افسردگی در گروه فلوکستین از 49/10±65/25 به 23/3±55/11 و در گروه فلوکسامین از 61/7±45/28 به 87/4±05/8 کاهش یافت. به علاوه، میانگین نمره افسردگی در گروه فلووکسامین در هفته 4 و 8 نسبت به فلوکستین کاهش معنی داری داشت (به ترتیب 005/0=P و 03/0= P). میزان پاسخ به درمان در هفته هشتم در گروه فلوکستین 55 درصد و در گروه فلووکسامین 85 درصد بود. عوارض جانبی شدید در بیماران مورد مطالعه مشاهده نشد. و هیچ کدام از بیماران اقدام به خودکشی نداشتند.نتیجه گیریباتوجه به اینکه کاهش نمره افسردگی در گروه فلووکسامین نسبت به فلوکستین شاخص بود، لذا فلووکسامین می تواند به عنوان دارویی موثر و ایمن در درمان افسردگی کودکان و نوجوانان مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: اختلال افسردگی، فلوکستین، فلووکسامینFeyz, Volume:18 Issue: 3, 2014, PP 211 -219BackgroundMajor depressive disorder (MDD) is a severe disorder that has a significant impact on the psychological and social functioning of children and adolescents. Considering the current limitations in the treatment of this disorder; the present study aimed to examine the effect of fluoxetine and fluvoxamine on the treatment of child and adolescent depression.Materials And MethodsIn this double-blind clinical trial study, 40 children and adolescents with MDD referred to child psychiatric clinic of Kashan University of Medical Sciences (during 2013-2014) were randomly divided into the fluvoxamine and fluoxetine groups. Data were collected using the children’s depression inventory, children's global assessment scale, and drug side effect questionnaire. The participants were evaluated at the beginning and 2, 4, and 8 weeks after the beginning of the treatment.ResultsThe mean age of children and adolescents was 12.40±2.63 years. The mean scores of CDI in the flouxetine and fluvoxamine groups were significantly decreased from 25.65±10.49 to 11.55±3.23 and from 28.45±7.61 to 8.05±4.87, respectively. Moreover, the mean scores of CDI in the flovaxamine group demonstrated a significant decrease at weeks 4 and 8 compared to the fluoxetine group (P=0.03 and P=0.005, respectively). In the 8th week the response rates to treatment were %85 and 55% in the fluvoxamine and fluoxetine groups, respectively. No serious side effect was observed in the participants and no suicidal attempts were reported during the study.ConclusionConsidering that there is a significant reduction in the depression score in the fluvoxamine group compared to the fluoxetine one, fluvoxamine can be used as an effective and safe drug in the treatment of MDD in children and adolescents.Keywords: Depressive disorder, Fluoxetine, Fluvoxamine -
زمینه و هدفبیماران دیالیزی به دلیل ماهیت بیماری خود و عوارض ناشی از آن، مشکلاتی را در ارتباط با فعالیت جنسی تجربه می کنند. مطالعه حاضر با هدف تعیین عملکرد جنسی بیماران دیالیزی شهر کاشان انجام شد.روش بررسیدر این مطالعه توصیفی - مقطعی، 72 نفر از بیماران همودیالیزی مراجعه کننده به واحد دیالیز بیمارستان اخوان، در سال 1392 بررسی شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه دموگرافیک و پرسشنامه وضعیت جنسی Golombok Rust بود. داده ها با استفاده از آزمون های آماری کای اسکوئر، فیشر، من ویتنی و تی مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سطح معنی داری، 05/ 0 در نظر گرفته شد.یافته هادر این مطالعه 4/ 94% از بیماران دیالیزی دارای اختلال عملکرد جنسی بودند. نارضایتی جنسی (2/ 79%) و فراوانی کاهش تماس جنسی (4/ 76%)، بیشترین فراوانی را در هر دو جنس به خود اختصاص داد. عدم نعوظ و انزال زودرس هرکدام به میزان 2/ 92% در مردان و عدم رسیدن به ارگاسم به میزان 5/ 90% در زنان مشاهده شد. در این بررسی بین سن، جنسیت، گروه دارویی و مدت دیالیز با اختلال عملکرد جنسی، تفاوت معنی دار نبود (p>0.05)، درحالی که بین تحصیلات و علت دیالیز با اختلال عملکرد جنسی، تفاوت معنی داری به دست آمد (p>0.05).نتیجه گیریاکثر بیماران همودیالیزی، از اختلال عملکرد جنسی رنج می برند که این مسئله می تواند به طور جدی کیفیت زندگی بیماران را تحت شعاع قرار دهد. بنابراین، اختلال عملکرد جنسی باید به عنوان یک نگرانی عمده در ارتباط با سلامتی این بیماران در نظر گرفته شود، لذا توجه به عملکرد جنسی این بیماران و بهبود آن حایز اهمیت است.
کلید واژگان: اختلالات عملکرد جنسی، واحد همودیالیز، بیمارستان ها، کاشان، ایرانBackground And ObjectivesDialysis patients experience problems related to sexual function due to the nature of their disease and its complications. The present study carried out to determine sexual function in dialysis patients in Kashan city.MethodsIn this descriptive cross-sectional study, 72 hemodialysispatients referred to dialysis unit of Akhavan Hospital in 2013 were evaluated. Research instruments were demographic questionnaire and Golombok Rust Inventory of Sexual Sate (GRISS). Data were analyzed using statistical tests, such as chi-square, Fisher’s exact, Mann-Whitney, independent sample t-test.ResultsIn this study, 94.4% of the hemodialysis patients had sexuality dysfunction. Sexual dissatisfaction (79.2%) and decreased sexual contact (76.4%) were the most frequent in both genders. "Lack of erection" and premature ejaculation were observed in men, each one (92.2%), and anorgasmia (90.5%) in women. In this study, there was not a significant difference between sexual dysfunction and age, gender, drug group, and duration of dialysis (p>0.05), while, a significant difference was obtained between sexual dysfunction and education level and cause of dialysis (p<0.05).ConclusionThe majority of hemodialysis patients suffer from sexual dysfunction, which this problem can seriously affects the patients’ quality of life. Thus, sexual dysfunction should be considered as a major health related concern in these patients. Hence, paying attention to sex function in these patients is of importance.Keywords: Sexual Dysfunction, Physiological, Hemodialysis Units, Hospital, Hospitals, Kashan, Iran -
سابقه و هدف
اختلال تبدیلی نوعی اختلال در عملکرد حرکتی یا حسی می باشد که با مفاهیم آناتومیکی و فیزیولوژیکی دستگاه های عصبی مرکزی یا محیطی مطابقت نمی کند. این اختلال بیشتر در زنان جوان دیده می شود و متعاقب استرس بروز می کند. این اختلال تابلوهای بالینی بسیار ناشایعی را نیز ایجاد می کند و اغلب با اختلالات خلقی و اختلالات اضطرابی همراه می باشد، لذا در این مطالعه با توجه به وجود چندین روش درمانی، روش انزجار درمانی در مورد ذکرشده به عنوان یک روش درمانی، مورد آزمون قرار گرفت.
معرفی بیمار: مورد گزارش شده خانم 49 ساله ای است که نمونه ای از تابلوی اختلال تبدیلی توام با اختلال خلقی و وسواس آلودگی می باشد که به دنبال آگاهی از لزوم انجام عمل جراحی باز قلب همسرش به طور تدریجی دچار بسته شدن سه انگشت انتهایی دست چپ از ناحیه بین مفصلی شده است. این اختلال همراه با نوسانات خلقی و وسواس آلودگی بود که با درمان انزجار درمانی علائم برطرف گردید.نتیجه گیریدر اختلال تبدیلی توجه به سایر اختلالات روانپزشکی هم زمان دارای اهمیت زیادی برای درمان موثر می باشد و هم چنین درمان انزجاری می تواند به عنوان یک روش درمانی مورد توجه قرار گیرد.
کلید واژگان: اختلال تبدیلی، اختلال خلقی، انزجار درمانیFeyz, Volume:17 Issue: 3, 2013, PP 312 -318BackgroundConversion disorder is a type of motor or sensory dysfunction that does not conform to the concepts of anatomy and physiology of the central or peripheral nervous systems. This disorder, more prevalent among the young women, may appear after the stress, creating several non-prevalent clinical signs usually associated with mood and anxiety disorders. Therefore, this study aimed to examine the effect of aversion therapy on a patient with conversion disorder associated with mood and obsessive-compulsive disorders. Case Report: The case is a 49-year-old woman with conversion disorder associated with mood and obsessive-compulsive disorders and a recent history of twitching in three fingers of her left hand. Finally, the disorder was improved as a result of the aversion therapy.
ConclusionIn conversion disorder, considering the co-morbid mental disorders is very important for an effective treatment and aversion therapy can also be considered as a method of treatment.
Keywords: Conversion disorder, Mood disorder, Obsessive, compulsive disorder -
زمینه و هدفسلامت پرستاران از جمله سلامت روان آنان به عنوان ارائه دهندگان مراقبت، در کیفیت مراقبت ارائه شده از سوی آنها بر بیماران تاثیرگذار است. این تحقیق به منظور بررسی سلامت روان پرستاران بخش های روانپزشکی و دیالیز دانشگاه علوم پزشکی کاشان صورت گرفته است.مواد و روش هادر این پژوهش مقطعی تمامی پرستاران بخش های روانپزشکی و دیالیز بیمارستان اخوان، دانشگاه علوم پزشکی کاشان (47 نفر) در سال 1389مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار تحقیق، پرسش نامه مشخصات دموگرافیک و پرسش نامه سلامت عمومی GHQ-28 بود. داده ها با استفاده از آزمون های آماری مجذور کای و فیشر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته هامیانگین سنی پرستاران 29/7 ± 90/33 سال بود. 1/85% متاهل، 1/68% زن و 6/59% شاغل در بخش روانپزشکی و 4/40% شاغل در بخش دیالیز بودند. 3/38% پرستاران مورد مطالعه از سلامت روانی خوبی برخوردار نبودند. پرستارانی که دارای اضافه کاری بودند از سلامت روان کمتری برخوردار بودند (017/0= p). افسردگی و ناامیدی در پرستاران بخش روانپزشکی بیشتر از بخش دیالیز بود (021/0= p). بین شیفت کاری، وضعیت استخدامی، سابقه کاری، سابقه بیماری جسمی، جنسیت، تاهل و سلامت روان پرستاران تفاوت معنی داری مشاهده نشد.نتیجه گیرینتایج نشان می دهد که میزان قابل ملاحظه ای از پرستاران از سلامت روانی مناسبی برخوردار نمی باشند، به خصوص پرستاران بخش روانپزشکی و کسانی که دارای اضافه کار بودند، سلامت روانی کمتری داشتند. لذا مطالعات بیشتر برای بررسی علل موثر بر سلامت روان این گروه پرستاران و اقدامات لازم جهت پیش گیری و درمان اختلالات روانی در این گروه از پرستاران توصیه می شود.
کلید واژگان: سلامت روان، پرستار، پرسش نامه سلامت عمومیBackground And ObjectivesNurses health، particularly their mental health as providers of care is effective in the quality of care of the patients. This study was carried out to evaluate the mental health of nurses in psychiatry and dialysis wards in Kashan University of Medical Sciences.Materials And MethodsIn this cross-sectional study، all of the nurses in psychiatric and dialysis wards were evaluated in 2010 (N=47) Survey instruments were 2 questionnaires: 1. Demographic variables and 2. General Health Questionnaire (GHQ-28). Data were analyzed using Chi-square and Fisher''s exact tests.ResultsThe mean age of the nurses was 33. 90+ 7. 29 years، 85. 1% were married، 68. 1% were females، and 59. 6% were employed in the psychiatric ward while 40. 4% were in the dialysis ward. Thirthy Eight point Three percent of the nurses did not have good mental health. Nurses who had over time work had less mental health (p=0. 017). Depression and hopelessness in psychiatric nurses were more than the dialysis nurses (P=0. 021). There was not a significant difference between shift work، employment status، work history، physical history، sex، and marital status with mental health.ConclusionThe results showed that considerable amount of nurses do not have adequate mental health. Specifically psychiatric ward nurses and nurses who work over time have more mental health problems; Further studies are recommended to investigate the effective causes of mental health problems of the nurses and prevention and treatment programs for mental disorders in these groups are needed.Keywords: Mental health, Nurse, General Health Questionnaire (GHQ, 28) -
سابقه و هدفلکنت زبان اختلالی است که از نظر عاطفی بر فرد اثر گذاشته و می تواند باعث اختلال در عملکرد فرد، عدم اعتماد به نفس، افسردگی، اشکال در برقراری ارتباط و سرانجام انزوا و دوری از موقعیت های اجتماعی گردد. این مطالعه به منظور ارزیابی همبودی اختلالات روانی کودکان 3 تا 12ساله مبتلا به لکنت زبان مراجعه کننده به کلینیک گفتاردرمانی بیمارستان اخوان طی سال های 87-1386 انجام گرفت.مواد و روش هابرای انجام این مطالعه مقطعی، تعداد 50 نفر با استفاده از روش سرشماری انتخاب شده و با استفاده از مصاحبه ی بالینی بر اساس چک لیست DSM-IV-TR توسط روانپزشک و آزمون هوش وکسلر مورد ارزیابی قرار گرفتند. از آزمون آماری مجذور کای برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد.نتایجاختلال روانی همبود در 70 درصد کودکان مبتلا به لکنت زبان وجود داشت. شایع ترین آنها اختلال بیش فعالی کمبود توجه در 18 نفر (4/51 درصد) و اختلال اضطرابی در 6 نفر (7/25 درصد) بود. در این مطالعه بین اختلال روانی همبود با سن (005/0=P) و تحصیلات کودک (003/0=P) تفاوت معناداری مشاهده شد.نتیجه گیرییافته های مطالعه نشان دادند که اکثر کودکان دارای اختلالات روانی همبود بوده و باتوجه به پیامدهای این اختلالات، پیشنهاد می گردد متخصصین توجه بیشتری به اختلالات همبود در این بیماران داشته باشند تا برنامه های درمانی کامل تر و موثرتری را ارائه دهند.
کلید واژگان: لکنت زبان، اختلالات روانی، همبودی، کودکانBackgroundStuttering is a developmental disorder which may adversely affect the individual on many emotional levels and cause many impairments (e.g. lack of self- confidence, depression, poor communication and finally the avoidance of social situation. This study was carried out to evaluate the comorbidity of mental disorders among the stuttering children in Kashan during 2007-8.Materials And MethodsIn this cross-sectional study, 50 children (age range, 3-12 years) referred to speech therapy department of Akhavan hospital were selected using the census sampling. The diagnosis of mental disorders was made by psychiatrists through a clinical interview based on the DSM-IV-TR checklist. In addition, the IQ of cases was measured using the Wechsler test. Data were analyzed using the Chi-square test.ResultsThirty-three children (70%) had the comorbid mental disorders. The most common comorbid disorders were attention deficit hyperactivity and anxiety disorders (51.4% and 25.7%, respectively). A significant difference was found between the comorbid mental disorder and the age and also the educational level of children (P=0.005 and P=0.003, respectively).ConclusionAccording to the results, the majority of children had comorbid mental disorders. Considering the high rates of comorbidity among the children and also their outcomes, more careful attention should be paid to offer the effective therapeutic plans. -
زمینه و هدففرسودگی شغلی فرآیندی است که تحت استرس شغلی شدید به وجود می آید و می تواند باعث بروز انواع بیماری های جسمی، روانی و نگرش منفی نسبت به فعالیت های حرفه ای و عدم ارتباط مطلوب با گیرنده خدمت شود. فشار روانی اغلب در میان دانشجویان پزشکی گزارش شده است که این امر توجه مسئولین آموزشی را می طلبد. هدف از این مطالعه، تعیین میزان فرسودگی شغلی و عوامل همراه آن در دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی کاشان می باشد.روش بررسیدر این مطالعه توصیفی- مقطعی که بر روی کلیه دانشجویان سال آخر رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی کاشان در سال 1386 انجام شد، از پرسشنامه استاندارد Maslach Burnout Inventory استفاده گردید. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون کای اسکوئر صورت گرفت و 05/0p< سطح معنی داری اختلاف ها قرار داده شد.یافته هامیزان کلی فرسودگی شغلی در بین دانشجویان پزشکی 1/91% بود. 9/8% آنان فاقد فرسودگی شغلی بودند. در این بررسی بین سن، جنس، وضعیت تاهل، بومی و غیربومی بودن، مصرف سیگار، مدت دوره کارورزی، و میزان علاقمندی به رشته پزشکی با فرسودگی شغلی رابطه آماری معنی داری به دست نیامد.نتیجه گیرینتایج حاصل از این مطالعه نشان داد درصد بالایی از دانشجویان سال آخر رشته پزشکی دارای فرسودگی شغلی هستند. بنابراین باید دانشجویان پزشکی در جهت کمک گرفتن از مراکز مشاوره برای رفع فرسودگی شغلی تشویق شوند و تسهیلات لازم از جمله برگزاری کارگاه های مهارت های زندگی و کنترل استرس برای کمک به آنها در نظر گرفته شود.
کلید واژگان: فرسودگی شغلی، دانشجویان پزشکی، کاشان، ایرانBackground And ObjectivesBurnout is caused by high-stress jobs and could induce somatic, psychological disorders and negative attitude to professional actives so that this condition causes poor relationship with the patient. This study aimed at investigating burnout in senior medical students of Kashan University of Medical Sciences.MethodsThis research was a cross sectional study carried out on all senior medical students (N=56) in 2008. Data were obtained by two questionnaires including demographic questionnaire and Maslach burnout Inventory. They were then analyzed using SPSS software and Chi square Test.ResultsThe findings showed that the majority of medical students (91.1%) had burnout and only 8.9% of them had not burnout. Severe burnout was in 16% of students. There was not any significant relationship between burnout and sex, age, smoking, duration of education, interest in medical course and marital status P -
مقدمه وا هداف: سلامت روان یکی از مهم ترین موضوعات سلامت عمومی است و سهم عمده ای در کاهش بار کلی اختلالات دارد. مطالعه حاضر به منظور ارزیابی شیوع نقطه ای اختلالات روانی در افراد 18 ساله و بالاتر شهر کاشان انجام گرفته است.روش کاراین مطالعه توصیفی مقطعی با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انجام شد. از پرسشنامه سلامت عمومیGHQ-28)) و مصاحبه بالینی جهت ارزیابی استفاده شد وداده ها با استفاده از آزمون آماری X2، OR تحلیل شدند.نتایجشیوع اختلالات روانی در کاشان 29 درصد بدست آمد که در زنان 5/35 % و در مردان 2/21 % بود. اختلالات خلقی (3/9%) و اضطرابی (7/4%) به ترتیب از شایع ترین اختلالات بودند. از 505 نفر فرد مبتلا به اختلال روانی، (1/32%) اختلالات خلقی، (6/25%) اختلالات اضطرابی، (2/4%) اختلالات سایکوتیک، (4/3%)اختلالات عصب شناختی، (4/3%) اختلالات تجزیه ای، (7/23%)دارای سایر اختلالات روانی بودند و8/7 % آن ها بیش از یک اختلال داشتند. بیشترین شیوع اختلال روانی در افراد 56 تا 65 سال 8/35 % و افراد همسر فوت شده با 8/35 % و افراد بی سواد با 8/42 % و افراد بیکار 8/38 % بود. رابطه بین جنس، سطح تحصیلات، شغل، وضعیت تاهل و غیره با اختلال روانی معنادار بدست آمد.نتیجه گیریاین تحقیق نشان می دهد که اختلالات روانپزشکی در کاشان از میزان قابل توجهی برخوردار است بنابراین برنامه های پیشگیری و درمان اختلالات روانی در این شهرمخصوصا در گروه های پرخطر از اولویت های مهم به شمار می آید.
کلید واژگان: شیوع، اختلالات روانی، (GHQ، 28) پرسشنامه سلامت عمومی، مصاحبه بالینی، کاشانBackground and ObjectivesMental health is one of the most important public health issues, and it has major contribution in decreasing global burden of diseases. the objective of this study was to estimate the point prevalence rate of mental disorders in the population aged 18 years and over in Kashan city in 2009.MethodsA classified- randomized sampling method was used. The General Health Questionnaire and clinical interview were employed to determine of mental disorders. data were analyzed by using Spss v. 16 and OR, and Chi-square test.ResultsThe overall prevalence rate of mental disorders in Kashan was estimated (29%) (Female= 35/5%). The most prevalent disorders were mood disorders and anxiety disorders (9/3%) and (4/7%) respectively. In total five hundred-five (505) individuals with mental disorders, 32.1% had mood disorders, 25.6% had anxiety disorders, 4.2% had psychotic disorders, 3.4 % had neurological disorders, 3.4% dissociative disorders and 23.7% had other disorders. In this study 7.8% of subject had one mental disorder at least. The prevalence rate was high in people aged 56-65 years (35/8%) and widow (35/8%), illiterate (42/8%) and unemployed (38/8%). There were statistically significant differences between genders, education, and occupation and marital status.ConclusionMental disorder has a priority for any intention intervention by health policy makers. It should be taken into account for any future agenda by ministry of health. -
سابقه و هدفامروزه وابستگی به مواد مخدر، اعتیاد و تجارت غیرقانونی این مواد به صورت یک بحران جهانی مطرح است. نزدیک 90% افراد معتاد به ترکیبات افیونی دچار نوعی اختلال روانی هستند که در این بین افسردگی، اختلال شخصیت ضداجتماعی و اضطراب از اهمیت بیشتری برخوردار هستند. هدف از پژوهش حاضر تعیین میزان سلامت روان معتادان تزریقی در زندان کاشان است.
مواد و روش هاکلیه معتادین تزریقی زندان با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شدند و با استفاده از پرسشنامه سلامت عمومی (General Heath Questionnaire) GHQ-28 و پرسشنامه مشخصات دموگرافیک و همچنین مصاحبه روانپزشکی بر اساس چک لیست DSM-IV توسط 3 روانپزشک مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافته هااز 48 معتاد تزریقی که بر اساس آزمونGHQ–28 مشکوک به اختلال شناخته شدند، براساس مصاحبه بالینی 44 نفر مبتلا به اختلال روانپزشکی بودند. شایعترین اختلالات روانپزشکی به ترتیب عبارت بودند از: اختلال شخصیت ضد اجتماعی در 28 نفر (6/63%)، اختلالات خلقی در 21 نفر (7/47%)، اختلالات اضطرابی در 8 نفر (1/18%) و اختلال انطباقی در 3 نفر (8/6%). همچنین 19 نفر (1/43%) دارای چند اختلال بودند و 25 نفر (8/56%) تنها دارای یک اختلال بودند. در این پژوهش بین سن، مدت زندانی بودن، نوع جرم، وضعیت تاهل، وضعیت شغل و سطح تحصیلات با اختلال روانی رابطه معنی داری مشاهده نشد. با این حال وجود اختلال روانی در مردان معتاد تزریقی بیکار و معتادین تزریقی زیر 30 سال بیشتر از سایر معتادین تزریقی بود.نتیجه گیریمعتادان تزریقی از وضعیت سلامت روانی مناسبی برخوردار نیستند. با توجه به اینکه این مطالعه برای اولین بار در کشور انجام می گردد، این موضوع نیاز به بررسی های کاملتر و همه جانبه تری دارد.
کلید واژگان: سلامت روان، معتاد تزریقی، تست سلامت عمومیBackground And AimNowadays, drug addiction and its associated businesses are worldwide concern. The main purpose of the current study is to evaluate mental health status of IV drug abusers in Kashan prison.Materials And MethodsAll IV drug abusers of Kashan prison were included for whom General Health Questionnaire-28 (GHQ-28) and demographic characteristic questionnaire were completed. Meanwhile, they were interviewed via DSM-IV check list and evaluated by three psychiatrists.ResultsThe following psychiatric disorders were commonly found among IV drug abusers: anti-social personality disorder in 28 (93.6%), mood disorder in 21 (47.7%), anxiety disorder in 8 (18.8%) and adjustment disorder in 3 (6.8%). A total of 19 subjects (43.1%) had multi disorders and 25 (56.8%) had only one disorder. In our setting, there was no statistically significant association between psychiatric disorder and marital status, job and educational level, however, the emergence of mental disorder among the unemployed male IV drug abusers and those younger than 30 years should be emphasized.ConclusionUnfortunately, IV drug abusers are not in good mental health status. Since it was the first study of its kind in our country, further studies are strongly recommended. -
سابقه و هدفبیخوابی موقعیتی ناتوان کننده و پریشان کننده می باشد که نه تنها می تواند بر کیفیت زندگی، کار و فعالیت روزانه اثر گذار باشد، بلکه مشکلات روانی-اجتماعی بسیار زیادی را ایجاد می کند. این پژوهش به منظور بررسی شیوع بیخوابی در میان افراد 18 ساله و بالاتر شهر کاشان در سال 1387 انجام گرفته است.مواد و روش هااین مطالعه مقطعی به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی با حجم نمونه 1155 نفر انجام گرفت. ابزار پژوهش پرسشنامه مشخصات دموگرافیک و پرسشنامه علائم بیخوابی بر اساس ملاک های DSM-IV بود که اعتبار آن توسط 5 روانپزشک تایید و پایایی آن به روش باز آزمایی، 99 درصد به دست آمد. اطلاعات با آزمون های مجذور کای، دقیق فیشر، CI و OR مورد تحلیل قرار گرفتند.نتایجاز میان 1155 نفری که مورد مطالعه قرار گرفتند، 684 نفر (59 درصد) بیخوابی داشتند. از نظر سنی کسانی که بین 41 تا 65 سال سن داشتند (266 نفر، 9/67) و زنان (505 نفر، 4/74 درصد) بیشترین فراوانی بیخوابی را داشتند. بین سابقه اختلال روانی [24/2OR=، 001/0P<]، اختلال خواب در خانواده [67/4OR=، 001/0P<]، مصرف نوشیدنی ها کافئین دار قبل از خواب [64/1OR=، 001/0P<] با مشکل بیخوابی تفاوت آماری معناداری مشاهده شد.نتیجه گیریبر اساس مطالعه حاضر اکثریت افراد، به خصوص زنان و افراد میان سال از مشکل بیخوابی رنج می برند. از آنجائی که بیخوابی می تواند عامل خطرسازی برای شروع افسردگی و اضطراب و افزایش مستقیم و غیر مستقیم هزینه های پزشکی و تبعات دیگر باشد، لازم است برنامه ریزی دقیقی در جهت رفع این مشکل و بهبود کیفیت خواب افراد صورت گیرد.
کلید واژگان: شیوع، خواب، بیخوابی، افراد بالغBackgroundInsomnia is a distressing and disabling condition affecting not only many people's quality of life and work but also their psychosocial conditions. Therefore, this research has done to survey insomnia prevalence among 18 years old people and over in Kashan city in 2008.Materials And MethodsThis cross-sectional research has performed done in Kashan using randomized sampling (N=1155). The research tools contain demographic characteristics questionnaire and insomnia questionnaire based on DSM-IV criteria including difficult falling asleep, staying asleep and daytime sleepiness. Its validity was confirmed by five psychiatrists; the reliability of this questionnaire with test-retest method was 99%. The data were analyzed via Chi square, Fisher exact test and OR, CI.ResultsOf 1155 persons, 684 (59.2) had insomnia problem. Insomnia problem is extremely prevalent among those who were between 41 to 65 years old (266 of persons 67.9) and women (387 of persons 56.5). This study showed that there was a significant relationship between insomnia problem and mental disorder history [P<0/0001, OR=2.24], sleep disorder in family history [P<0/0001, OR=4.67] and drinking caffeine before sleep [P<0/001, OR=1.64].ConclusionAccording to this study, most people studied suffer from insomnia problem, particularly women and middle aged people. Since insomnia can be a risk factor for onset of depression and anxiety disorders, and increases direct and indirect medical costs among other consequences it is necessary to prepare an exact schedule for resolving this problem and improving sleep quality. -
مقدمهزنان یکی از گروه های حساس بهداشتی بوده که نسبت به مردان در خطر بالاتری برای اکثر اختلالات روانی هستند. و سلامت روان آزنان، سلامت خانواده و متعاقبا جامعه را تضمین می کند. این مطالعه جهت بررسی وضعیت سلامت روان زنان جوان در شهر کاشان و عوامل مرتبط با آن در سال 1384 طراحی و اجرا شده است.روش کاردر این مطالعه مقطعی توصیفی تحلیل ی، 400 زن جوان 40-20 ساله به روش خوشه ایاز سطح شهر کاشان انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده جهت بررسی سلامت روان، پرسشنامه سلامت عمومی 28 سوالی بود. همچنین یک پرسشنامه جمعیت شناختی (مشخصات فردی، خانوادگی) شامل متغیرهای سن، وضعیت تاهل، وضعیت شغلی، سن ازدواج، تفاوت سنی با همسر، سن اولین بارداری و تعداد فرزندان، برای زنان نمونه تکمیل گردید. اطلاعات جمع آوری شده توسط نرم افزار SPSS نسخه 11 و با استفاده از آزمون مجذور کای مورد تحلیل قرار گرفت.نتایجیافته ها نشان داد که 40 درصد زن ان مورد مطالعه در شهر کاشان مشکوک به اختلال روانی (عدم سلامت روان (بر اساس پرسشنامه سلامت عمومی می باشند. زنان مشکوک به اختلال روانی، در دو زیر مقیاس اضطراب، (23/9) و علائم جسمانی (68/8) میانگین نمرات بالاتری داشتند. سلامت روانی زنان مورد مطالعه ارتباط معناداری با سن، تعداد فرزندان، سابقه بیماری اعصاب و روان، سابقه بیماری جسمی، تحصیلات و وضعیت اقتصادی داشت. (05/0 p<). سلامت روان زنان با وضعیت شغلی، تا هل، سن ازدواج، رابطه معناداری نداشت. (05/0 p>).نتیجه گیریبا توجه به نتایج فوق و درصد بالای زنان جوان مشکوک به اختلال روانی در شهر کاشان لزوم مطالعات دقیق تر و وسیع تر سلامت روان زنان جوان و عوامل مرتبط با آن در سایر نقاط ایران پیشنهاد می شود. تا با تشخیص عوامل دخیل در سلامت روان زنان، به پیشگیری و درمان به موقع این اختلالات پرداخته شود. و با بهبود سلامت روان زنان جوان، سلامت روان کودکان را فراهم کنیم.
کلید واژگان: سلامت روان، زنان، ایرانIntroductionWomen are more susceptible to mental disorders than men. Promoting women's mental health leads to promote the mental health of the family and the community. This study was designed to evaluate the mental health and its related factors of the young women living in Kashan city.Methods and Material: Four hundred women aged 20-40 years were participated in this cross sectional study. The participants were selected through cluster sampling from different regions of Kashan city (center of Iran). Informed consents were obtained from all the participants. Their mental health was evaluated by using General Health Questionnaire (28-item). We also used a comprehensive demographic questionnaire to evaluate the related factors, which included some questions regarding the: age, age at the time of marriage, marital status, age at the time of the first delivery, number of children, age discrepancy with the husbands, and history of mental disorders and physical diseases. Data were analyzed using SPSS software version 11and Descriptive statistical tests and Chi square test.ResultsForty percent of the participants had psychopathology on the basis of the scores they obtained after answering the General Health Questionnaire. The women had more mean scores in two subscales; anxiety (9/23), and somatic symptoms (8/68). Mental health of women had significant relationship with age, number of children, age discrepancy with their husbands, socioeconomic status,education level and history of mental disorders and physical diseases (P<0/05) Women's mental health had not significant relationship with marital status, age at the time of marriage, and employment (P>0.05)ConclusionMental disorder is prevalent in women in Kashan city. Multicenter studies are proposed to assess women's mental health in other parts of Iran in order to find the prevalence, the contributing factors, and treat the affected individuals. -
مقدمه واهدافنوجوانی از مهم ترین مراحل رشد و تکامل انسان است که ویژگی های رشدی آن می تواند زمینه ساز بروز انواع اختلالات رفتاری، بزهکاری، سوء مصرف مواد و بیماری های روانی باشد. با توجه به افزایش تعداد نوجوانان و جوانان در ساختار جمعیتی ایران، شناخت سریع و برنامه ریزی مناسب برای کنترل این اختلالات حائز اهمیت است. بر این اساس در پژوهش حاضر، وضعیت سلامت روانی نوجوانان شهر کاشان در سال 1383 مورد برسی قرار گرفته است.روش کاردر این پژوهش مقطعی، 400 نفر از دانش آموزان دبیرستانی شهر کاشان، به روش نمونه گیری طبقه ای- تصادفی وارد مطالعه شدند. در این مطالعه ابزار سنجش شامل دو بخش بود. بخش اول شامل مشخصات جمعیت شناختی دانش آموز و بخش دوم پرسشنامه SCL-90-R بود. پرسشنامه مشخصات دموگرافیک شامل سن، جنس، سن پدر ومادر، سن بلوغ جنسی، معدل تحصیلی، سابقه مصرف مواد و اختلال روانی بود. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS وآمار توصیفی و آمار آستنباطی (آزمون کروسکال والیس و T-test) مورد تجزیه وتحلیل آماری قرار گرفتند.نتایجبر اساس نتایج بدست آمده، 10 درصد از نوجوانان دبیرستانی، مشکوک به اختلال روانی شناخته شدند. شایع ترین علائم روانی بر اساس ابعاد 9 گانه آزمون بترتیب: افکار پارانوئید، حساسیت بین فردی، افسردگی، اضطراب و پرخاشگری بود. میانگین ابعاد روانی در نوجوانان با سابقه تنبیه بدنی، وجود سابقه ترک تحصیل، سابقه اعتیاد و اختلال روانی در خانواده افزایش داشت که از لحاظ آماری این افزایش معنادار بود(05/0P<). در نوجوانان پسر با سابقه مصرف مواد، میانگین ابعاد روانی افسردگی و پرخاشگری بالا تر از سایر ابعاد بود. GSI کلی(کلیت ابعاد روانی) در پسران مصرف کننده مواد 9/1 و در نوجوانان دیگر 87/0 بدست آمد که این تفاوت معنی دار بود. (05/0p<). در این مطالعه تفاوت معنی داری بین جنسیت و سلامت روان(میانگین کلی ابعاد روانی) مشاهده نشد؛ ولی در بعد افسردگی، حساسیت بین فردی و اضطراب بین نوجوانان دختر و پسر اختلاف معنی دار مشاهده شد.نتیجه گیریبا توجه به نتایج پژوهش و میزان بالای موارد مشکوک به اختلال روانی در نوجوانان، توجه بیشتر مسولین جهت حل مشکلات بهداشت روانی دانش آموزان و فعال سازی مرکز مشاوره مدارس ضروری بنظر می رسد و انجام برنامه ریزی های جامع به منظور ارائه خدمات مشاوره روانپزشکی و اجرای برنامه های منظم و مستمر آموزش بهداشت روانی و گنجاندن مطالب درسی در زمینه بهداشت روانی می تواند در جهت ارتقاء سلامت روانی دانش آموزان مفید باشد.
کلید واژگان: سلامت روان، نوجوانان، ایران -
سابقه و هدفسوء مصرف مواد، با فراوانی بالای اختلالات روان پزشکی همراه است، در نتیجه کنترل و درمان پدیده ی سوء مصرف مواد نیاز به مداخلات درمانی چندجانبه دارد. گروه هدف این مطالعه معتادان تزریقی می باشند که در حال حاضر این گروه نقش عمده ای در گسترش بیماری های گوناگون از جمله ایدز و هپاتیت دارند، بنابراین شناسایی مشکلات این گروه و درمان آنها از اولویت های بهداشتی می باشد. تاکنون درمان این گروه با مشکلات و موانع متعددی روبرو بوده است و درمان های دارویی به تنهایی پاسخ گو نبوده است که یکی از دلایل شکست درمان، ویژگی های شخصیتی و روانی این گروه می باشد که مطالعه ی حاضر به بررسی این ویژگی ها می پردازد تا با شناخت آنها بتوان به طور صحیحی درمان این بیماران را پایه ریزی نمود و اهمیت مداخلات غیردارویی را در این گروه روشن ساخت.مواد و روش هااین مطالعه از نوع مقطعی است که بر روی73 مرد هروئینی تزریقی (کلیه معتادان تزریقی زندان کاشان) در سال 1385 انجام شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه ای بود شامل دو بخش، مشخصات بیمار و آزمون شخصیتی MMPI که توسط روان شناس بالینی زندان در اختیار آن دسته از معتادان تزریقی که دارای تحصیلاتی در سطح راهنمایی و بالاتر بودند، قرار گرفت. پس از تکمیل پرسشنامه، تفسیر آزمون توسط روان شناس انجام شد. نتایج به دست آمده با استفاده از آزمونFisher Exact Test مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.نتایجاز کل 73 نفر مرد معتاد تزریقی زندان، 6 نفر از آنها آزمون شان فاقد اعتبار و روایی ارزیابی شد و در مجموع 67 نفر با آزمون MMPI مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند که 17 نفر (38/25 درصد) فاقد اختلال و 50 نفر (62/74 درصد) دارای ویژگی های شخصیتی نابهنجار بر اساس مقیاس های بالینی MMPI شناخته شدند. میانگین گروه سنی مورد مطالعه 41/6±86/29 سال بود. 43 نفر (18/64 درصد) از نمونه های مورد مطالعه زیر 30 سال و 24 نفر (82/35 درصد) بالای 30 سال سن داشتند. 35 نفر (23/52 درصد) مجرد و 32 نفر (77/47 درصد) متاهل بودند. 53 نفر (11/79) زیر دیپلم و 14 نفر (89/20) دارای تحصیلات دیپلم و بالاتر بودند. همچنین در این مطالعه رابطه ی بین ویژگی های شخصیتی نابهنجار و سطح تحصیلات معنادار به دست آمد. با 001/0p. 1/10OR= از بین این 50 نفر که دارای ویژگی های شخصیتی نابهنجار بودند، بیشترین فراوانی را به ترتیب ویژگی شخصیت ضداجتماعی در 12 نفر (24درصد)، افسردگی در 10 نفر (20 درصد)، ویژگی هیپومانیک در 7 نفر (14 درصد)، ویژگی خودبیمارانگاری در 5 نفر (10 درصد) و نمایشی در 5 نفر (10درصد) پارانوئید در 4 نفر (8 درصد) و اضطراب در 4 نفر (8 درصد)، شخصیت اسکیزوئید در 3 نفر (6 درصد) داشتند. ویژگی شخصیتی افسردگی در افرد بالای دیپلم و متاهلین به طور شاخصی بیشتر بود به طوری که تمامی افراد با تحصیلات بالای دیپلم در بعد افسردگی نمرات بالایی داشتند (5 نفر، 100درصد) و افراد مجرد (9/25 درصد) و زیر 30 سال (2/31 درصد) در مقیاس بالینی شخصیت ضداجتماعی نسبت به سایر مقیاس ها نمرات بالایی به دست آورده بودند.نتیجه گیریاین مطالعه نشان داد که مقیاس بالینی شخصیت ضداجتماعی و افسردگی در میان معتادان تزریقی از فراوانی بیشتری نسبت به سایر مقیاس ها برخوردار می باشد. با توجه به این که تعداد بیشتری از افراد گروه مورد مطالعه، مجرد و زیر 30 سال سن داشتند. در نتیجه این گروه آسیب پذیرتر می باشند همچنین تحصیلات پایین در این گروه می تواند به عنوان یک عامل پیشگویی کننده جهت ویژگی های شخصیتی نابهنجار محسوب گردد.
کلید واژگان: ویژگی شخصیتی، معتاد تزریقی، زندانBackgroundDrug abuse has a high co-morbidity with mental disorders. This study investigated the personality trait of IV drug abusers to clarify the importance of psychological intervention.Materials And MethodsAll IV heroin abusers of Kashan prison (73 cases) were enrolled to this cross sectional study in 2006, and their demographic data and MMPI test were recorded and evaluated. The results were statistically analyzed using Fisher Exact Test.ResultsSix of 73 of abusers were excluded from this study for their invalid test results. Out of 67 cases 17 (25.38%) did not have any disorder and 50 (74.62%) were suffering from abnormal personality traits based on MMPI profile. The mean age of participants was 29.86 ± 6.41. Forty three (64.18%) were under 30, and 24 (35.82%) were above 30 years old. Thirty five were single and 32 married. There was a significant relationship between abnormal personality traits and educational level (PV<0.001, OR=10.1). Prominent personality traits were anti-sociality in 12 (24%), depression in 10 (20%), hypomania in 7 (14%), hypochondria in 5 (10%), hysteria in 5 (10%), anxiety in 4 (8%), paranoid in 4 (8%), and schizoid in 3 (6%).ConclusionAnti-sociality and depression are the frequent traits among IV drug abusers. Younger victims are at higher risk. Also, low educational level can predict abnormal personality trait. Therefore, multimodal treatment interventions, especially psychotherapy have a great role on treatment of these patients. -
زمینه وهدف
سوء مصرف مواد با شیوع بالای اختلالات روانپزشکی همراه است و این اختلالات شامل اختلالات خلقی(بخصوص افسردگی)، اختلالات شخصیت وسایکوز میباشد. هدف از این مطالعه که بر روی معتادان تزریقی زندان کاشان در سال 84 انجام شد تعیین تاثیر مصرف متادون در کاهش علائم افسردگی ناشی از مصرف مواد بود.
مواد وروش هااین مطالعه ازنوع نیمه تجربی است که بر روی معتادان تزریقی در زندان انجام شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه ای بود شامل 2 بخش مشخصات دموگرافیک و آزمون افسردگی BECK که توسط روانشناس با لینی زندان در اختیار آنها قرار گرفت. پس از ثبت مشخصات وتکمیل پرسشنامه ومصاحبه توسط 3 روانپزشک، متادون به روش خوراکی به آزمودنی ها داده شد و پس از 3 ماه مصرف متادون با آزمون BECK و مصاحبه روانپزشکی بر اساس DSM- IVمورد ارزیابی مجدد قرار گرفتند و نتایج بدست آمده با استفاده از آزمونPaired T- Test آنالیز گردید.
یافته هااز کل 37 نفر، 35 نفر وارد مطالعه شدندو آزمودنی ها از نظر سن، وضعیت شغلی و تحصیلات، وضعیت تاهل ونوع جرم مورد بررسی قرار گرفتند. بر اساس مصاحبه بالینی از35 نفر، 26 نفر(28/74 %)دارای اختلال افسردگی تشخیص داده شدند که 2 نفر از آنها به علت دارا بودن افکار خودکشی برای درمان ارجاع داده شدندو از مطالعه خارج شدندو9نفر(71/ 25 درصد) فاقد افسردگی بودند.پس از مداخله از کل 24 نفر 19 نفر(16/79 درصد)بهبودی نسبی تا مطلوب در افسردگی نشان دادندو5نفر(83/ 20 درصد)بدون تغییر ماندند. کاهش معنی داری در میانگین نمره افسردگی آزمودنی ها بر اساس تست بک بعد از مداخله دیده شد.(p < 0.001) ارزش تشخیصی(اخباری مثبت) برای تست Beck در این مطالعه برابر با 28/47% برآورد شد.
نتیجه گیریاین مطالعه نشان داد که مصرف متادون در معتادان شدت افسردگی را کاهش می دهد.
کلید واژگان: متادون، افسردگی، معتاد تزریقیBackground& AimSubstance abuse is associated with high prevalence of psychiatric disorders including mood disorders (especially depression), personality disorders and psychosis. The purpose of this study was to investigate the effect of methadone and its result on substance induced depression-symptoms among IV drug abusers of Kashan prison in 1384.
Method & MaterialsThis is a semi-experimental study. A two part questionnaire including demographic data and Beck Depression Inventory (BDI) were administered to participants by the prison clinical psychologist. After insuring privacy, performing the questionnaire, and interviewing with each participant done by three psychologists, oral methadone was prescribed to non-excluded participants. After three months of taking methadone, they were re-evaluated by BDI and re- interviewed by psychologists for making diagnoses based on DSM-IV. Data were analyzed by paired T-test.
FindingsBased on clinical interview, from the 35 participants, 26(74.2%) were diagnosed as having Major Depressive Disorder , 2 of whom were excluded from the study and referred for further follow up because of suicidal thinking .The rest 9 participants (25.7%) were not depressed. After the intervention, of all 24, 19 ones(79.16%) showed relative improvement and 5(20.83%) remained unchanged. A significant reduction was found in the mean BDI score after the intervention(p
ConclusionThis study showed that methadone can reduce depression severity in IV drug abusers.
Keywords: Methadone, Depression, IV drug abuser
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.