سعدالله شمس الدینی
-
مقدمه
دیابت یکی از شایع ترین بیماری های مزمنی است که منجر به عوارض مهمی چون کوری، بیماری کلیوی مرحله نهایی (ESRD)، نوروپاتی و اختلالات قلبی می شود. دکمه پوستی (Skin Tag) تومورهای پوستی خوش خیم، نرم و پایه داری هستند که احتمال همراهی این ضایعات با اختلال متابولیسم کربوهیدارت ها در مطالعات مختلف مطرح شده است. این مطالعه به منظور مقایسه فراوانی دیابت و سایر اختلالات متابولیسم کربوهیدارت در افراد مبتلا به دکمه پوستی در مقایسه با گروه شاهد صورت گرفت.
روشدر این مطالعه به روش مورد- شاهد که بر روی 200 نفر از مراجعه کنندگان به درمانگاه پوست با حداقل 30 سال سن، انجام شد، 100 نفر که حداقل سه عدد دکمه پوستی داشتند به عنوان گروه مورد و 100 نفر که دکمه پوستی نداشتند به عنوان گروه شاهد تحت آزمایش قند خون ناشتا (FBS) و آزمایش تحمل گلوکز (GTT) قرار گرفتند.
یافته هاتفاوت معنی داری بین گروه مورد و شاهد در زمینه فراوانی دیابت (به ترتیب 19% و 10%)، اختلال تحمل گلوکز (به ترتیب 11% و 13%) و اختلال قندخون ناشتا (به ترتیب 19% و 15%) وجود نداشت. میانگین FBS و GTT در گروه مورد به طور معنی داری بیشتر از گروه شاهد بود (05/0>P). هم چنین همبستگی مثبتی بین تعداد ضایعات با FBS و GTT وجود داشت. فراوانی دیابت در بیماران با حداقل تعداد 20 دکمه پوستی 8/45% بود. بین Senile angioma و دیابت رابطه معنی داری به دست نیامد. ارزش اخباری مثبت و منفی و ویژگی و اختصاصی بودن دکمه پوستی برای تشخیص دیابت به ترتیب 19%، 90%، 52% و 65% بود.
نتیجه گیریافراد دارای دکمه پوستی، میانگین FBS و GTT بالاتر و احتمال خطر بالاتری برای اختلال متابولیسم کربوهیدارت دارند و توصیه می شود افرادی که دکمه پوستی به ویژه بیش از 20 عدد دارند جهت اختلال قندخون غربالگری شوند.
کلید واژگان: دکمه پوستی (Skin Tag), دیابتBackground and AimsDiabetes mellitus is one of the most common types of chronic disease leading to serious complications such as blindness, end stage renal disease (ESRD), neuropathy and cardiac disorders. Skin tag is a common benign skin tumor that its association with impaired carbohydrate metabolism has been reported in some studies. The aim of this study was to compare the frequency of diabetes and other carbohydrate metabolism disorders in patients with and without skin tag.
MethodsIn a case- control study on 200 individuals over 30 years old referring to Dermatology Clinic of Afzalipour Hospital, 100 individuals with at least 3 skin tags as case group and 100 individuals without skin tag as control group underwent FBS and standard GTT tests.
ResultsThere was no significant difference between case and control groups in the frequency of diabetes (19% vs. 10%), IGTT (11%vs.13%) and IFG (19% vs. 15%).Mean FBS and GTT were significantly higher in the case group compared to the control group.There was a positive correlation between the total number of skin tags and mean FBS (r= 0.33, P= 0.001) and GTT (r= 0.37, P= 0.000). The frequency of diabetes in patients with at least 20 skin tags was 45.8%. Positive predictive value, negative predictive value, sensitivity and specificity of skin tag for the diagnosis of diabetes were 19%, 90%, 52% and 65% respectively.
ConclusionThis study revealed that patients with skin tags are at a higher risk of carbohydrate metabolism disorders. Therefore, screening of patients with skin tag for carbohydrate metabolism disorders is recommended.
-
بیماری آکرواریتروکراتودرمای Mal de Meleda یک کراتودرمای پالموپلانتاریس ترانس گرادیانس است که به صورت اتوزومال مغلوب انتقال می یابد.
این بیماری در اوایل زندگی به صورت قرمزی و سپس هیپرکراتوز مومی عاجی زرد رنگ در عرض تمام کف دست و پا گسترش می یابد. در وسط کف دست و پا مقاوم می ماند و هیپرکراتوز به سطوح پشتی دست و پا امتداد می یابد. در اینجا ما یک مرد 18 ساله مبتلا به Mal de Meleda را با الگوی تیپیک هیپرکراتوز دستکش و جوراب، هیپرهیدروز به ویژه در کف پاها و باندهای فیبروتیک (Pseudoainhum) در اکثر انگشتان به خصوص اندام فوقانی گزارش می نماییم.
کلید واژگان: کراتودرما, پالموپلانتار, بیماری Meleda, اتوزومال مغلوبMal de Meleda is a rare autosomal recessive transgredient keratoderma. Onset is in early childhood, and the development of hyperkeratosis is preceded by erythema. Patches of waxy ivory-yellow hyperkeratosis extend across the whole palms and soles, and on to the dorsal surfaces of hands and feet. Similar lesions of knees and elbows may develop.We describe an 18 year old man with the diagnosis of Mal de Meleda who shows the typical Gloves and Socks presentation, hyperhidrosis and fibrotic bands (Pseudoainhum) in many of the fingers and toes. -
هدفویروس هپاتیت (HBV) B یکی از عوامل مهم هپاتیت حاد و مزمن بوده که می تواند حتی منجر به بروز، سیروز و سرطان کبد گردد. بیماران مبتلا به تالاسمی، بعلت نیاز به تزریق خونهای مکرر در معرض خطر ابتلای بیشتر به این نوع هپاتیت قرار دارند. بنابراین اطمینان از وجود ایمنی بر علیه HBVدر این افراد ضروری است.روش بررسیمطالعه روی 215 کودک مبتلا به تالاسمی (104 پسر و 111 دختر) تحت پوشش مرکز بیماری های خاص که سه نویت کامل واکسن HBV نوع Recombinant را دریافت کرده بودند، انجام شد. بر اساس فاصله زمانی از آخرین نویت واکسن، کودکان در سه گروهی که کمتر از 15 ماه و بین 15- 30 ماه و بین 30-45 ماه از واکسیناسیون ضد هپاتیت آنها گذشته و سطح سرمی Anti HBS بر مبنای میزان واحد بین المللی در لیتر (Iu /Lit) نیز به سه دسته دارای ایمنی کامل، نسبی و فاقد ایمنی تقسیم شدند.یافته هامیانگین سطح سرمی آنتی بادی هپاتیت B در 3 گروه فوق به ترتیب 34/205، 8/128 و 25/54 Iu/Lit بدست آمد که اختلاف معنی داری در هر 3 گروه وجود داشت (001/0 (p<میانگین سطح سرمی آنتی بادی HbS در دختران 2/104 و در پسران 5/98 Iu/Lit بود وضعیت ایمنی در سه گروه به ترتیب: ایمنی کامل در گروه اول 29 نفر، ایمنی نسبی 6 نفر و بدون ایمنی 1 نفر و در گروه دوم، ایمنی کامل 31 نفر ایمنی نسبی 16 نفر و بدون ایمنی 13 نفر، و در گروه سوم، ایمنی کامل 15 نفر، ایمنی نسبی 43 نفر و بدون ایمنی 61 نفر که اختلاف بین آنها از نظر آماری معنی دار بود. (001/0 p<) بعبارت دیگر با افزایش زمان سپری شده از آخرین نویت ترزیق واکسن، میزان سطح سرمی Anti HBS کاسته می شد. در مجموع از 215 نمونه، 75 نفر دارای ایمنی کامل، 65 نفر دارای ایمنی نسبی و 75 نفر بدون ایمنی بودند.نتیجه گیریبر اساس نتایج نهائی می توان چنین نتیجه گرفت که ترزیق واکسن هپاتیت B از نوع Recombinant در سه نوبت کامل در کودکان مبتلا به تالاسمی ماژور در 65 درصد موارد موجب تامین ایمنی نسبی یا کامل می شود. از این رو جهت مقابله با ویروس هپاتیتB، بعد از گذشت 45 ماه از انجام واکسیناسیون اندازه گیری سطح سرمی Anti HBS ضروری بوده و در صورت لزوم ترزیق دوز واکسن مجدد یادآور اضافه ضروری است.
کلید واژگان: واکسیناسیون علیه ویروس هپاتیت B, افراد مبتلا به تالاسمی ماژور ایمنیViral hepatitis is an important causative agent resulting in acute and chronic hepatitis, cirrhosis and hepatocellular carcinoma. Because of frequent transfusions, thalassemic patients are at a greater risk of developing this disease. Therefore, knowledge on the HB immune status of these patients is impotents. The aim of this study was to determine the immune status of HB-vaccinated Major -thalassemic children by measuring the serum anti-HBS antibody level. This study carried out on 215 thalassemic children who received three standard intramuscular recombinant HBV vaccine. Their age range was 1 - 4.5 years (mean 3.37 years). Serum anti-HB antibodies measurements were recorded on three occasions and based on the time lapsed since the last injection. The results were categorized into three groups: good, low responders and non responders.The mean of anti-HBS level in the above three groups were as 205.34, 128.8 and 54.25 Iu/lit respectively (p<0.001). In the girls the mean of antibody level was 104.2 and in boys it was 95.8 Iu/Lit (p>0.05). The distribution of immune response in these three groups was as following: the first group: good responders 29, low responders 6, non responders 1, the second group: good responders 31, low responders 16and non responders 13; the third group: good responders 15, low responders 43 and non responders 61 (p<0.001). In other words the anti-HBS Ab level had declined by time of last vaccination. Overall from 215 selected individuals 75 had good response, 65 low response and 75 non responses. The results from this study suggest that standard HBV vaccination in thalassemic children results in 65% immune responses. In order to maintain the immune status among these patients, it is recommended that anti-HBS Ab level be measured after 45 months of last HBV and a booster dose of the vaccine be administered when necessary. -
مقدمهمواد محرک وآلرژیک فراوانی در طبیعت وجود دارند. عوامل محیطی آلرژیک که می توانند اگزما را در افراد ایجاد یا شدت آن را افزایش دهند، در جوامع مختلف متفاوت واغلب ناشناخته اند. مطالعه حاضر با هدف تعیین فراوانی حساسیت تماسی در بیماران مبتلا به اگزمای مزمن مراجعه کننده به مراکز تخصصی پوست در کرمان صورت گرفت.روشدر این مطالعه توصیفی 156 بیمار (56 مرد و 69 زن) مبتلا به اگزمای مزمن که به واحدهای درمانی تخصصی پوست بیمارستان افضلی پور در کرمان مراجعه یا ارجاع داده شده بودند، با استفاده از Patch test حاوی 24 ماده آلرژن مورد بررسی قرار گرفتند و نتایج تست هر فرد در سه روز متوالی (24، 48 و72 ساعت) بعد از انجام تست مورد ارزیابی قرار گرفتند.یافته هادر مجموع 153 نتیجه تست مثبت در 66 (8/52 درصد) بیمار از بین 125 بیماری که تست آنها خوانده شد، به دست آمد. حساسیت نسبت به سولفات نیکل در راس مواد آلرژن و در 20 (1/13 درصد) بیمار، مثبت بود (17 زن و3 مرد). در این مورد حساسیت در خانم ها با اختلاف معنی داری بیشتر از آقایان بود (05/0P<). در مرتبه دوم، حساسیت به ترکیب کروم دار پتاسیم (دی کرومات پتاسیم) در 17 (1/11 درصد) بیمار، مثبت بود (12 مرد و 5 زن) و مردان با اختلاف معنی داری بیشتر از خانم ها نسبت به این آلرژن حساسیت داشتند. درکل اختلاف معنی داری بین جنس و سن در دو گروه دارای پاسخ تست مثبت و منفی مشاهده نشد (05/0P>).نتیجه گیریبا توجه به این که عوامل مسبب اگزمای تماسی در هر منطقه متفاوت می باشند، با انجام Patch test می توان مواد محرک و مسبب آلرژن در هر منطقه را شناسایی و سپس نسبت به محافظت از آن اقدام نمود تا تدابیر درمانی در بیمار مؤثر وپایدارتر باقی بماند. در این مطالعه ترکیبات نیکل و کروم به ترتیب در مرتبه اول و دوم و ترکیبات تیورام، کبالت، بنزوکائین و تیازولین ها در مرتبه سوم از نظر ایجاد حساسیت قرار گرفتند.
کلید واژگان: patch test, درماتیت مزمن, اگزمای تماسی آلرژیکIntroductionAllergic and irritant compounds are frequent in nature, and the environmental allergic factors which can induce or exacerbate eczema are different and often unknown in different areas. The aim of this study was to determine the frequency of contact dermatitis in patients with chronic dermatitis referring to dermatology clinics in kerman.MethodsIn this descriptive study, standard patch test containing 24 allergens was done for 156 cases (56 males and 69 females) with confirmed chronic dermatitis who had been referred to Afzalipoor Hospital Dermatology Clinics. Evaluation of the results was done for every case 24, 48 and 72 hours after application of the patch test.ResultsIn whole, 153 positive patch tests were seen in 66 (52.8%) cases of 125 patients who had been examined. The most common allergic agent was nickel sulfate detected in 20 (13.1%) patients (17 females and 3 males). The hypersensitivity reaction to this agent was significantly more common in females than males (P<0.05). Potassium dichromate with frequency of 11.1% (12 males and 5 females) was the second common allergic agent and males showed significantly more positive reaction to this agent than females (p<0.05). There was no statistically significant difference according to the age and sex between groups with positive and negative patch test results (P>0.05).ConclusionAs the causative agents of contact dermatitis are different in various areas, by doing patch test in each area the allergic agents can be detected for more appropriate preventive measures and treatment strategies. In this study, the first and second common allergens were respectively Nickel and Chrome compounds. Thiorum, Cobalt, benzocaine and theazolin compounds were in the third rank. -
مقدمهلوپوس اریتماتوس سیستمیک به جز پوست و مفاصل، ارگان های متعدد دیگری را هم درگیر می کند. از علل ناتوان کنندگی بیماران، ماندگاری بیشتر بیماران متعاقب استفاده از داروهای تضعیف کننده سیستم ایمنی به خصوص کورتیکو استروییدها است. ناتوانی جسمی و کاهش تحرک بیمار سبب اشاعه و عدم توان استفاده از سرویس های بهداشتی هم می شود که در نهایت مراقبت های همه جانبه بیشتری را برای بیمار می طلبد.روش کارمطالعه حاضر که به صورت مقطعی انجام گرفته به تعیین میزان کاهش توانمندی فیزیکی بیماران مبتلا به لوپوس سیستمیک می پردازد. این مطالعه، کاهش توان را در رابطه با سال های ابتلا، سن و جنس و نیز با هریک از شاخص های توانمندی که نیازهای اولیه هر فردی است بر اساس استفاده از پرسش نامه استاندارد شده ارزیابی سلامتی (HAQ) تعیین و مقایسه می نماید.یافته هامیانگین سنی بیماران مورد مطالعه 35/10 ± 32/26 سال و نسبت درگیری زنان در مقایسه با مردان 33/8 در برابر 1 بوده.است (05/0 p <). میانگین مدت ابتلای به بیماری در گروه مورد مطالعه 15/3 ± 72/4 سال به دست آمد. میانگین نمره ناتوانی فیزیکی دربیماران مبتلا به لوپوس با استفاده از پرسش نامه HAQ در بیماران مورد مطالعه معادل 67/3 ± 42/3 به دست آمد.نتیجه گیریاگرچه ابتلای زنان به بیماری لوپوس در مقایسه با مردان بیشتر بود ولی میانگین نمره ناتوانی فیزیکی بیماران با متغیرهای سن و طول مدت استقرار بیماری وجنس بیماران مرتبط بوده به طوری که دربیماران مرد 3 ± 00/3 سال و در بیماران زن 4 ± 5/3 به دست آمد که نشان دهنده ناتوانی بیشتر زنان در مقایسه با مردان بوده و این اختلاف از نظر آماری نیز معنا دار بود (05/0 p <).
کلید واژگان: لوپوس اریتماتوس سیستمیک, بیماری روماتیسمی, ناتوانی فیزیکی بیماران, پرسش نامه ارزیابی سلامتIntroductionSystemic lupus erythematosus (SLE) is an immunological disease with unknown etiology that may affect many organs. Therapy in this disease is not curative and decreased physical abilities are obvious in patients with SLE. The aim of this study was to determine physical disability ranges in patients with SLE.MethodsThis is a cross sectional study focusing on determination of physical disabilities in relation to different demographic including sex, age, duration of disease and the number of diagnostic criteria of American Rheumatiological Association (ARA).ResultsThe mean age of patients was 16.32 ± 10.35 years and the female to male ratio was 8.33 to 1. The mean score of physical disability was 3.42±3.17 according to Health Assessment Questionnaire (HAQ).ConclusionFemales were more affected than males, and disability was more severe in females (3.5±4) than males (3.00±3, p<0.05). -
زمینه و هدفلیشمانیوز بیماری انگلی مشترک بین انسان و حیوان با تنوع بالینی گسترده است، که به وسیله انگل تک یاخته متعلق به جنس لیشمانیا ایجاد می شود. درمان در لیشمانیوزیس انسانی هنوز بر پایه استفاده از ترکیب ها آنتی موان 5 ظرفیتی و پر عارضه است و مقاومت نسبت به این ترکیب ها هم مساله و مشکلی است که ضرورت تلاش برای دستیابی به داروی جدیدی را بیشتر می کند. مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان اثر ضد لیشمانیایی عصاره گیاهی درخت پوست یا تنویی فلورا میموزا بر انواع خارج سلولی (پروماستیگوت) لیشمانیا تروپیکا صورت پذیرفت.
روش اجرا: بررسی اثر این عصاره به دو روش شمارش انگل زنده و نیز متیل تیازول تترازولیوم در محیط کشت آزمایشگاه در مجاورت با غلظت های صفر، 10، 100، 500 و 1000 میکروگرم در میلی لیتر از عصاره گیاه میموزا صورت گرفت.یافته هاعصاره این گیاه در غلظت های متفاوت بر سرعت تکثیر انگل لیشمانیا آثار متضادی دارد. بدین ترتیب که غلظت های 500 و 1000 میکروگرم در میلی لیتر آن سرعت تکثیر انگل را کم می کند، در حالی که غلظت 100 میکروگرم در میلی لیتر باعث افزایش این سرعت می شود.نتیجه گیریدر تکثیر انگل لیشمانیا در عصاره گیاه میموزا احتمالا عوامل مهاری یا تسریعی وجود دارند.
ررکلید واژگان: لیشمانیا, میموزا تنوئی فلورا, درمان, محیط کشت -
زمینه و هدفسال هاست که کوتاه ترین زمان بهبودی زخم ها توجه محققان پزشکی را به خود جلب کرده است. این مطالعه اثر مصرف موضعی فنی توئین، سیلورسولفادیازین و استروژن به تنهایی و نیز ترکیب توام آنها را در ترمیم زخم، مورد مطالعه و مقایسه قرار داده است.
روش اجرا: مطالعه روی 30 رت نر آلبینو، با وزن متوسط 110 تا 150 گرم که در شرایط یکسان نگهداری شده اند صورت گرفته است. حیوانات در 6 گروه 5 تایی تقسیم و هر حیوان در قفس مخصوص به طور جداگانه نگهداری و در پشت گردن هر حیوان زخمی مدور با قطر تقریبی 2 سانتی متر مربع ایجاد شد. روزانه روی زخم ها از ترکیب های ذیل مالیده شد. در گروه 5 تایی اول (شاهد) روی ضایعه ها هیچ دارویی گذاشته نشد. در زخم های گروه دوم کرم سیلورسولفادیازین 1%، در زخم های گروه سوم، کرم فنی توئین %1، در گروه چهارم، کرم استروژن کونژوگه %0.06، در گروه پنجم، ترکیب توام کرم سیلورسولفادیازین و کرم فنی توئین و در زخم های گروه ششم، ترکیب کرم سیلورسولفادیازین و کرم استروژن کونژوگه مالیده شد. از روز ایجاد زخم تا 28 روز، زخم حیوانات پیگیری شد. آخرین روز بهبودی کامل زخمها در حیوانات مورد مطالعه، روز بیست و یکم بود. اندازه سطح زخم در روزهای اول، سوم، هفتم، چهاردهم و بیست و یکم تعیین و یادداشت شد و در پایان، روند بهبودی مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفت.یافته هادر ترمیم زخم های ایجاد شده، استروژن موضعی به تنهایی و فنی توئین توام با سیلورسولفادیازین بیشترین اثر و ترکیب توام استروژن با ترکیب های دیگر و فنی توئین به تنهایی کمترین اثر را نشان دادند اما اختلاف آنها از نظر آماری معنی دار نبود.نتیجه گیریاگر چه کاربرد استروژن تنها و فنی توئین توام با سیلورسولفادیازین اثر ترمیمی بیشتری داشتند ولی با بقیه ترکیب های مزبور و مصرف توام آنها اختلاف معنی داری نداشتند. به نظر می رسد که اثر مفید این ترکیب ها در ترمیم زخم های انسان نیز مورد پرسش بوده و نیاز به مطالعه ای با حجم بالاتر دارد.
کلید واژگان: رت نر, فنی توئین موضعی, استروژن موضعی, سیلور سولفادیازین, ترمیم زخم -
سندرم پروجریای Hutchinson-Gilford یک سندرم بسیار نادر است که با نمای تسریع فرآیندی پیری مشخص می شود. روش وراثت آن مشخص نیست ولی جهش های اتوزوم غالب در ایجاد آن موثر شناخته شده است. شروع بیماری در شیرخوارگی و اوایل کودکی با یک فنوتیپ اختصاصی شامل: قد کوتاه، پوست و ناخن غیر طبیعی، بینی منقاری شکل، فقدان چربی زیر جلدی، نبود رشد، آلوپسی به درجه های متفاوت همراه سفید شدن موها به طور زودرس و وریدهای برجسته پوست سر است.
یافته های آزمایشگاهی اختصاصی چه از لحاظ آسیب شناسی و چه از لحاظ آزمایشگاهی وجود ندارد و علت مرگ آن ها اغلب ناشی از حوادث قلبی و عروقی است که معمولا در 2 دهه اول عمر اتفاق می افتد. در این مقاله یک مورد کودک 4 ساله معرفی می شود که با علایم پوستی به شکل پیگمانتاسیون های لکه ای و شکایت از چهره غیرطبیعی به درمانگاه پوست بیمارستان افضلی پور کرمان مراجعه کرد و بر مبنای مجموعه علایم بالینی و نمای آسیب شناسی برای او تشخیص سندرم پروجریای Hutchinson-Gilford گذاشته شد.
کلید واژگان: سندرم پیری زودرس, پروجریا, سندرم هوچینسول گیلفورد -
سابقه و هدفمایستوما بیماری موضعی، مزمن و زیر جلدی است که غلاف عضلات و استخوانها را مبتلا می نماید و با راه های خروجی سینوسی شکل متعدد به پوست مشخص می شود. بیش از 20 گونه قارچ یا باکتری در اتیولوژی مایستوما دخیل شناخته شده است. دو مورد از این بیماری که به درمان دارویی تنها یا توام با جراحی پاسخ مناسب داده اند معرفی می گردند.
گزارش مورد: بیمار اول، مردی 41 ساله می باشد که از سن 6 سالگی ضایعه ای بدون درد و متورم در پشت پای راست بیمار مشاهده شد. بعد از چند ماه که ضایعه بزرگتر شد و چرک از مجاری آن خارج می گردید اقدام به جراحی شد. پس از 10 سال به دنبال برخورد با پلیسه آهن، تورم و درد پا مجددا شروع شد که آزمایشات و رادیوگرافی ماستومای پا را تایید نمودند که به درمان با کوتریموکسازول و آمیکاسین جواب داده و تا 1.5 سال بعد بیماری برگشت نداشت. بیمار دوم مردی 38 ساله می باشد که با درد و تورم غیر گوده گذار پا متعاقب ضربه مراجعه کرد و با تشخیص آرتریت عفونی تحت درمان قرار گرفت و بدلیل عدم بهبودی پس از 6 ماه و با انجام رادیوگرافی و آزمایشات لازم در این بیمار نیز مایستومای پا مسجل گردید که درمان با کوتریموکسازول برای بیمار شروع شد و تا یک سال بعد نیز بیماری برگشت نداشت.نتیجه گیریبا توجه به اینکه بیماری با بهداشت عمومی مرتبط بوده و سیر معلولیت زایی بیماری طول کشنده می باشد تاکید بر رعایت موازین بهداشتی توسط افراد و کوشش برای تشخیص زودرس بیماری اهمیت دارد.کلید واژگان: مایستوما, مادورا فوت, بیماری قارچی -
مقدمهبیماران مبتلا به لوپوس اریتماتوس سیستمیک اغلب به علت اضافه شدن عفونت، گرفتاری قلب و عروق و یا نارسایی کلیه کمتر از معمول عمر می کنند.هدفتهیه میانه سالهای بقا بیماران مبتلا به لوپوس اریتماتوس سیستمیک طی سالهای 1369 الی 1380.
روش اجرا: این مطالعه بر روی 62 بیمار بستری در بخش های روماتولوژی و پوست بیمارستانهای دانشگاهی کرمان که تشخیص بیماری لوپوس اریتماتوس سیستمیک برای آنها قطعی گردید، انجام شد و متغیرهای دموگرافیک مختلف موثر بر روند و سیر بیماری، مدت زمان بقا و بروز مخاطره در این بیماران از لحاظ آماری مورد بررسی قرار گرفت.یافته هامیانه سالهای بقا کلی بدون در نظر گرفتن متغیرهای توصیفی اثر گذار بر طول عمر این بیماران 0.89±9.2 سال بود. بیمارانی که تظاهر پوستی، اولین نشانه بروز بیماری آنها بوده در مقایسه با کسانی که بطور اولیه درگیری زودرس مفاصل داشتند از معلولیت بیشتر و سالهای بقا کمتری برخوردار بوده اند. میانه مدت زمان بقا در بیمارانی که درمان توام استروئید و کلروکین داشتند، در کسانی که داروی استروئید را به تنهایی دریافت می کردند و در کسانی که با سیکلوفسفامید و آنتی کواگولان درمان می شدند به ترتیب بالاتر از 12، 9.5 و 8.5 سال بدست آمد.نتیجه گیریدر بیماران مبتلا به لوپوس اریتماتوس سیستمیک، بروز زودرس تظاهرات پوستی در مقایسه با تظاهرات مفصلی از پیش آگهی بدتر و درمان سیستمیک با استروئید در مقایسه با سایر درمانها از عواقب بهتری برخوردار است.
کلید واژگان: لوپوس اریتماتوس سیستمیک, روماتولوژی, پوست, کلیه -
کسر جهشی مهمترین شاخص عملکرد قلب می باشد. و در بین روش های تشخیص بیماری های قلب انجام آنژیوگرافی و اکوکاردیوگرافی می تواند نشان دهنده توان کاری قلب بیماران باشد. آنژیوگرافی روش استاندارد برای تشخیص و تعیین قدرت انقباض ماهیچه قلب به حساب می آید ولی انجام آن یک عمل تهاجمی است. لذا تعیین حساسیت و ویژگی روش غیر تهاجمی اکوکاردیوگرافی نسبت به آنژیوگرافی می تواند اهمیت و ارزشمندی این روش را ارزیابی نماید. این مطالعه بر روی 50 بیمار کاندید آنژیوگرافی انجام شد. برای تعیین میزان کسر جهشی (EF) ابتدا اکوکاردیوگرافی به طریق (M-Mode) و بعد روش دو بعدی (2D) و در آخر از روش آنژیوگرافی استفاده گردید. ظرفیت بیماریابی یا حساسیت (sensitivity) و ظرفیت سالم یابی یعنی ویژگی (Specificity) در روش M-Mode به ترتیب 59.4% و 100% و با روش دو بعدی به ترتیب 43.7% و 94.4% بدست آمد. در نتیجه ویژگی و حساسیت M-Mode در مقایسه با روش دو بعدی بیشتر بود. در مقایسه اختلاف درصد کسرهای جهشی بدست آمده در روش دو بعدی با آنژیوگرافی (P<0.0001) و M-Mode با آنژیوگرافی (P=0.003) معنی دار بود. بدین معنی که با افت کسر جهشی روش های اکوکاردیوگرافی از دقت تشخیصی کافی برخوردار نمی باشند. بدین معنی که ضریب Pearson’s بین نتایج کسرهای جهشی به دست آمده در روش های اکوکاردیوگرافی با آنژیوگرافی به ترتیب برای r=0.78، M-Mode و برای r=0.44، 2D بدست آمد. یعنی نتایج M-Mode از همبستگی بیشتری با آنژیوگرافی برخوردار می باشند.
کلید واژگان: کسر جهشی, اکو کاردیوگرافی, آنژیو گرافی, ویژگی, حساسیت -
ویتیلیگو در زبان پارسی، پیسی نامیده می شود. این بیماری با لکه های پوستی شیری رنگ و کناره ی آشکار مشخص می شود. گرچه علت دقیق بیماری ناشناخته است، اما عوامل ارثی، خودایمنی، عصبی و خود تخریبی سلول های رنگدانه ای را در ایجاد آن موثر دانسته اند. همراهی پیسی با ناهنجاری های غددی، به ویژه تیرویید (کم کاری و پرکاری)، دیابت و کم خونی وخیم، بیشتر از موارد اتفاقی گزارش شده است. گرچه همراهی این بیماری را با دیگر بیماری های خود ایمنی، مانند دیابت قندی گونه ی1 و 2 را هم در1 تا 7.1 درصد مبتلایان بیان کرده اند، اما روی هم رفته، رخداد پیسی همراه با ناراحتی های تیروییدی را بالا و از 4.3 تا 6.2 درصد گزارش کرده اند. در این بررسی، سطح سرمی TSH,T3, T4, T3UR و نیز سطح FTI مبتلایان به پیسی، به عنوان شاخص فعالیت غده ی تیرویید اندازه گیری شده است...
-
سابقه و هدفلیکن پلان بیماری التهابی خارش داری است که پوست و فولیکولهای مو و سطوح مخاطی را درگیر می نماید. برای قطعی شدن تشخیص بالینی گاهی اوقات نیاز به تایید تشخیص توسط یافته های آسیب شناسی است که در 90% موارد شش یافته آسیب شناسی کلاسیک بیماری که شامل هیپر گرانولوز، آکانتوز، طولانی شدن رت ریج، دژنرسانس منتشر لایه بازال و ارتشاح باند شکل لنفوسیت در درم می باشند کمک کننده بوده و ملاک تشخیص پاتولوژی قرار می گیرند.مواد و روش هااین مطالعه 200 گزارش پاتولوژی را که از نمونه های 114 مرد و 86 زن بر داشته شده بود مورد بررسی قرار داده است. گزارش ها مربوط به بیمارانی بوده اند که یافته ها از نظر آسیب شناسی برای تشخیص قطعی بیماری لیکن پلان کافی بوده است.یافته هادر این مطالعه شایع ترین یافته آسیب شناسی، ارتشاح لنفوسیتی (باند یاکانونی شکل) بوده است، در حالی که دست نخوردن لایه بازال کمترین یافته گزارش شده بود. در 30% بیماران تشخیص لیکن پلان مبتنی بر مشاهده شش یافته کلاسیک بیماری بود. نمونه برداری در 18% موارد از ضایعات مصاطی و در 82% موارد از قسمتهای مختلف پوست بوده است. بین انواع یافته های آسیب شناسی با جنس و سن بیماران ارتباط آماری شکل در ضایعات مخاطی لیکن پلان در مقایسه با ضایعات پوستی بیشتر دیده شد که از نظر آماری اختلاف معنی داری را نشان داد (05/0> p).
نتیجه گیری و توصیه ها: متاسفانه در امر تشخیص پاتولوژیک بیماری لیکن پلان ضعف های فراوانی وجود دارد. مطالعات جامع تری در این خصوص توصیه می شود.
کلید واژگان: لیکن پلان, آسیب شناسی, تشخیص -
هرپس ویروس ها شامل گروه بزرگی از ویروس های DNA دار و از شایع ترین عوامل عفونت های انسانی در تمام جهان هستند. عفونت ویروسی هرپس سیمپلکس توسط دو نوع مختلف ویروس تیپ 1 و تیپ 2) ایجاد می شود. ویروس تیپ 1 بیشتر نواحی غیر تناسلی و تیپ 2 بیشتر نواحی تناسلی را گرفتار می کنند. با توجه به اینکه تاکنون مطالعه ای جهت تعیین میزان سطح سرمی آنتی بادی HSV2 در جمعیت ایرانی انجام نشده، ضرورت انجام این مطالعه احساس گردید. جامعه مورد مطالعه در این پژوهش 966 مراجعه کننده به سازمان انتقال خون کرمان برای اهدا خون در سال 1380 می باشد. این افراد از نظر متغیرهای سن، جنس، شغل، سطح تحصیلات، وضعیت ازدواج، تاریخچه وجود تبخال های پوستی مخاطی و تناسلی، وضعیت قاعدگی، تاریخچه ابتلا بالینی خانوادگی به هرپس تیپ 1 و 2، درمان های انجام شده و بیماری های همراه مورد بررسی قرار گرفتند. سرم خون این افراد جهت اندازه گیری آنتی بادی HSV1 آنتی بادی HSV2 و HIVAb و HCVAb و HBSAb در آزمایشگاه مورد بررسی قرار گرفت. در این بررسی حدود 49% دارای آنتی بادی هرپس تیپ 1 و حدود 2.7% دارای آنتی بادی تیپ 2 بودند. نسبت افراد دارای آنتی بادی هرپس تیپ 2 به طور معنی داری با بالا رفتن سن افزایش نشان می داد. بر اساس تجزیه و تحلیل داده ها ارتباطی بین جنس، سابقه اهدا خون، شاغل بودن یا نبودن و سطح تحصیلات با وجود آنتی بادی هرپس تیپ 2 مشاهده نگردید. هیچ کدام از افراد در معاینه کلینیکی هرپس تناسلی فعالی را نشان ندادند. اما حدود 1% (11 نفر از 966 نفر) سابقه ابتلا به تبخال هرپس تناسلی را داشتند. کلیه افراد از نظر HCVAb و HBSAb و HIVAb نیز منفی بودند. با توجه به طولانی بودن مدت بهبودی ضایعات بیماری و اینکه درمان موثری علیه ویروس ها وجود ندارد. ضرورت اطلاع رسانی و آگاهی دهی به افراد جامعه جهت کنترل بیماری ها امری ضروری می باشد.
کلید واژگان: عفونت ویروسی, هرپس سیمپلکس, آنتی بادی, هرپس ویروس, تیپ 1 و 2 -
رابطه اعتیاد به سیگار و تریاک با غلظت چربی های خون در بالغین شهرستان کرمانمقدمهافزایش کلسترول و تری گلیسرید خون از عوامل خطر برای بیماری های قلبی - عروقی محسوب می شوند و تاثیر سیگار و تریاک در تغییر میزان چربی های خون در پژوهشهای محدودی مورد بحث قرار گرفته است.مواد و روش هااین بررسی به صورت مقطعی در سال 1379 بروی کلیه مراجعین بالای 20 سال (756 مرد و 1292 زن) که برای معاینه عمومی تندرستی به کلینیک تندرستی کرمان مراجعه نموده بودند، انجام گرفت. قد و وزن افراد به منظور محاسبه ضریب توده بدنی (BMI) اندازه گیری و مقدار کلسترول و تری گلیسرید سرم آنان در وضعیت ناشتا بوسیله دستگاه اتوآنالایزر RA 1000 تعیین گردید. ضمنا پرسشنامه ای به منظور مشخص نمودن خصوصیات فردی، وضعیت اعتیاد و نوع اعتیاد از طریق انجام مصاحبه با افراد تحت بررسی تکمیل گردید.یافته هانتایج نشان داد که اعتیاد به سیگار و تریاک در جامعه کرمان به خصوص در مردان از شیوع چشمگیری برخوردار است؛ به طوری که حدود 30% مردان و 5% زنان تحت بررسی بنابراظهار خودشان معتاد به سیگار، تریاک و یا هر دو بودند. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که میزان کلسترول و تری گلیسرید افراد معتاد به سیگار و تریاک ضمن کنترل تاثیر شاخص توده بدنی، به طور معنی داری بیش از افراد غیر معتاد (در هر دو جنس) بوده است.نتیجه گیرینتایج این بررسی ضرورت آموزش اثرات زیانبار مصرف سیگار و تریاک در افزایش چربی های خون را روشن می سازد.
کلید واژگان: سیگار, تریاک, کلسترول, تری گلیسرید -
یکی از عوامل مهم و خطرزای شناخته شده برای بیماری های قلبی و عروقی، افزایش کلسترول و تری گلیسیرید خون شناخته شده است، تاثیر سیگار و تریاک در تغییر میزان چربی های خون مورد بحث محدود به پژوهش های انجام شده در این زمینه است. این پژوهش به منظور تعیین رابطه مصرف سیگار و تریاک با غلظت چربی های خون در افراد بالای 20 سال شهرستان کرمان انجام گرفت.
این بررسی به صورت مقطعی در سال 1379 روی تمامی مراجعان بالای 20 سال تعداد 756 مرد و یک هزار و 292 زن که ظاهرا سالم بودند و برای ارزیابی سلامتی به کلینیک تندرستی کرمان مراجعه نموده بودند، انجام پذیرفت.
در این پژوهش قد و وزن افراد به منظور محاسبه ضریب توده بدن (BMI) اندازه گیری و مقدار کلسترول و تری گلیسیرید سرم آنان در وضعیت ناشتا به وسیله اتوآنالایزر RA 1000 تعیین گردید.
کلید واژگان: سیگار, تریاک, کلسترول و تری گلیسیرید -
اسیدهای آمینه از ضروری ترین مواد داخل سلولی بوده و در متابولیسم سلولی نقش مهمی دارند. اسیدهای آمینه آروماتیک از پیش سازهای سنتز ملانین بوده و در ارتباط با تشکیل رنگ دانه های پوست اهمیت داشته و می توانند آن را در مقابل تابش پرتوهای مخرب محافظت نماید. اختلال در روند متابولیسم اسیدهای آمینه فنیل آلانین و تیروزین موجب بروز ماکول های سفید شیری رنگ بر روی پوست بیماران شده که ویتیلیگو یا پپسی نامیده می شود. این افراد هنگامی که در معرض تابش اشعه آفتاب قرار می گیرند قسمت هایی از پوست آنها که بدون رنگدانه است دچار سوختگی شده و مستعد بروز بدخیمی های پوستی می گردد. علاوه بر آن سفیدی رنگ پوست در قسمت های نمایان بدن از جهت روانی هم تاثیر زیادی بر روحیه بیماران خصوصا خانم ها می گذارد، به طوری که بیماران تا مدت های مدیدی بیماری شان را از دیگران مخفی نگه می دارند. نیاز به درمان طولانی در این بیماری از یک طرف و سیر پیشرونده بیماری از طرف دیگر سبب می شود که بیماران کمتر مبادرت به درمان کامل بیماری نمایند و بعضی از آنها از ادامه درمان مایوس می شوند. در این پژوهش اسیدهای آمینه فنیل آلانین و تیروزین در ادرار صبحگاهی مبتلایان به ویتیلیگو و افراد گروه کنترل که خصوصیات مشابه افراد بیمار اعم از سن و جنس را داشتند و ظاهرا سالم بودند به روش کروماتوگرافی لایه نازک اندازه گیری و مقایسه شد. متوسط میزان فنیل آلانین اندازه گیری شده در ادرار بیماران 3.72±8.15 میلی گرم در دسی لیتر به دست آمد که در مقایسه با گروه کنترل که 3.94±6.35 میلی گرم در دسی لیتر بود به طور معنی داری بیشتر بود. (P<0.05) مقدار تیروزین در ادرار بیماران 9.56±5.5 میلی گرم در دسی لیتر به دست آمد که در مقایسه با گروه کنترل که 11.32±6.17 میلی گرم در دسی لیتر بود کاهش داشت. میزان تیروزین در ادرار بیماران زن در مقایسه با زنان غیر مبتلا اختلاف معنی داری را نشان نداد ولی اختلاف میزان آن در مردان معنی دار بود (P<0.01). برای اطمینان از صحت کلیرانس و کار کلیه های بیماران نسبت فنیل آلانین و تیروزین به مقدار کراتینین ادرار افراد دو گروه اندازه گیری شد و نتایج اختلاف آماری معنی داری با یکدیگر نشان نداد که مبین عدم وجود تورش در مطالعه است.
کلید واژگان: فنیل آلانین, تیروزین, اسیدهای آمینه ادرار, ویتیلیگو -
غلظت چربی های خون شهروندان کرمانی و ارتباط آنها با ضریب توده بدنینظر به اینکه چاقی و افزایش غلظت چربی های خون(کلسترول و تری گلیسرید) از عوامل خطر برای بیماری های قلب و عروق شناخته شده اند، انجام مطالعات اپیدمیولوژیکی در این زمینه در نقاط مختلف کشور ضروری به نظر می رسد.این بررسی به صورت مقطعی در سال 1379 روی کلیه مراجعه کنندگان بالای 20 سال (756مرد و 1292زن) ظاهرا سالم که برای چک آب به کلینیک تندرستی کرمان مراجعه نموده بودند، انجام پذیرفت. در این پژوهش قد و وزن افراد به منظور محاسبه ضریب توده بدن(BMI) اندازه گیری و مقدار کلسترول و تری گلیسرید سرم آنان در وضعیت ناشتا به وسیله دستگاه اتوآنالایزر RA1000 تعیین گردید. در افراد مورد مطالعه میانگین تری گلیسرید mg/dl98±160، کلسترولmg/dl45±191 و ضریب توده بدنی 5±25 کیلوگرم بر متر مربع به دست آمد. میزان تری گلیسرید در 23% بیشتر از mg/dl200، غلظت کلسترول در 13% افراد بیش از mg/dl239 و در 46% افراد BMI≥25 بوده است. با استفاده از رگرسیون چندگانه مرحله اس مشخص گردید که ضریب توده بدنی به عنوان مهمترین عامل تغییر پذیر مؤثر بر سطح لیپیدها در دو جنس می تواند مورد توجه برنامه های پیشگیری از بیماری های قلبی-عروقی در سطح جامعه قرار گیرد. با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش لزوم آموزشهای وسیع در زمینه اهمیت فعالیتهای فیزیکی و تغذیه صحیح به منظور کاهش ضریب توده بدنی و چربی های خون و نهایتا کاهش بیماری های عروق کرونر در کشورمان احساس می گردد.
کلید واژگان: کلسترول, تری گلیسرید, ضریب توده بدنی -
مقدمهآلوپشیا آرئاتا تظاهرات بالینی مختلفی دارد که می تواند از یک ناحیه منفرد ریزش مو بر روی پوست سر یا بدن شروع شده و به ریزش کامل موی سر و بدن بیمار بیانجامد و یا با نازکی نتشر موی سر بدون ریزش ناحیه ای مجزای مو، خود را نشان دهد.هدفتعیین الگوی جامعه توزیع انواع بیماری آلوپشیا آرئاتا در استان کرمان و مقایسه آن با مطالعات مشابه در نقاط دیگر جهان.
روش اجرا: تعداد 952 بیمار مبتلا به آلوپشیا آرئاتا از بین 25186 بیمار مراجعه کننده جدید پوستی مراجعه کننده به درمانگاه های تخصصی پوست در کرمان از خرداد 79 تا 81 از نظر متغیرهای سن، جنس، سابقه فامیلی، میزان درگیری و سابقه بیماری عفونی قبلی بررسی گردیدند.یافته ها3.78% مراجعین جدید را مبتلایان به ریزش منطقه ای مو تشکیل می دادند نسبت مردان به زنان 2.6 به 1 و شایع ترین تظاهر بالینی بیماری، ریزش حلقوی یا بیضوی شکل مو بود. ریزش مو در 252 بیمار (26.5%) فقط محدود به سر، در 216 نفر (22.7%) محدود به بدن و در 414 نفر(50.8%) هم در سر و هم در بدن دیده شد. نوع توام بیماری بیشتر در سه دهه اول زندگی مشاهده شد که نسبت به سایر انواع، اختلاف معنی داری را نشان می داد (P<0.01).نتیجه گیریآلوپشیا آرئاتا از شیوع نسبتا بالایی در کرمان برخوردار بوده و در اکثر بیماران بویژه در سه دهه اول عمر، سر و بدن هر دو را درگیر می کند.
کلید واژگان: ریزش منطقه ای مو, ریزش کلی موهای سر, ریزش موهای تمام بدن -
فراوانی تخمدان پلی کیستیک درخانم های مبتلا به پرموئی صورتعلت عمده پر موئی صورت خانم ها را اختلال هورمونی تشکیل می دهد که در اغلب موارد کیست متعدد تخمدان PCO)Poly Cystic Ovary) مسبب آن ذکر شده است. در این مطالعه که به صورت مورد شاهدی مقطعی صورت گرفته، فراوانی کیست متعدد تخمدان در مبتلایان به پر موئی با افراد غیر مبتلا مورد مقایسه قرار گرفته است. مطالعه بر روی 927 خانم انجام شده که 259 در گروه آزمون 668 نفر در گروه کنترل صورت گرفت. نتیجه مطالعه نشان داد که وجود کیست در یک یا دو تخمدان در گروه آزمون تقریبا سه برابر گروه شاهد بوده که از نظر آماری اختلاف معنی داری را نشان می دهد.(x2 =14، p<0.001).
کلید واژگان: تخمدان پلی کیستیک(PCO), پرموئی صورت, هیرسوتیسم -
بررسی شیوع دیابت و اختلال تست تحمل گلوکز در مبتلایان به ویتیلیگو در شهر کرمان در سال 1378ویتیلیگو عارضه سلولهای رنگدانه ای ملانوسیت می باشد که معمولا با سفیدی پوست و مو تشخیص داده می شود، ولی می تواند درگیری عصبی، چشمی، گوشی هم داشته باشد. همراهی بیماری های خود ایمنی مانند دیابت قندی، اختلالات غده تیروئید و پیدایش آنتی بادی بر علیه سلولهای معدی با بیماری ویتیلیگو گزارش شده است. پژوهش های قبلی در دیگر کشورها همراهی بیماری ویتیلیگوبا بیماری دیابت را متفاوت و بین 1 تا1/7 درصد گزارش کرده اند. هدف از این مطالعه تعیین شیوع دیابت و اختلال در تست تحمل گلوکز در مبتلایان به بیماری ویتیلیگو در شهر کرمان درسال 1378 است. مطالعه به صورت مقطعی و با مقایسه افراد مبتلا و غیر مبتلا به بیماری دیابت انجام شده است افراد مورد مطالعه 125 بیمار مبتلا به ویتیلیگو بوده که تشخیص بیماری توسط متخصص بیماری های پوست و مو تائید شده است. بیماران از بین مراجعین به کلینیک تخصصی بیماری های پوست که به طور پی در پی مراجعه کرده بودند انتخاب شدند.
شیوع دیابت و اختلال تست تحمل گلوکز دربیماران مبتلا به ویتیلیگو با سن شروع و مدت استقرار بیماری مرتبط نمی باشد ولی با وجود سابقه درگیری در خانواده ارتباط معنی داری را نشان می دهد. شیوع بیماری دیابت و اختلال در تست تحمل گلوکز در 2/8% بیماران مبتلا به بیماری ویتیلیگودیده می شود که در مقایسه با افراد غیر مبتلا بالا تر می باشد.کلید واژگان: تست تحمل گلوکز, دیابت شیرین, لک و پیس -
در این پژوهش سیر ماندگاری و میزان بروز مخاطره در بیماران مبتلا به پمفیگوس طی 12 سال تعیین گردیده است. به این منظور 55 بیمار از بین بیمارانی که دارای پرونده ابتلاء به پمفیگوس بوده و طی سال های 1379-1368 در بخش پوست بیمارستان شماره 1 دانشگاه علوم پزشکی کرمان بستری شده و یا به طور سرپایی درمان شده اند، مورد مطالعه و پی گیری قرار گرفت و ماندگاری بیماران تا 12 سال بعد از رسیدن به تشخیص قطعی تعیین شده است. اثر متغیرهای سن، جنس، نوع پمفیگوس و روش درمان با فرض همگنی سطوح هر متغیر، برماندگاری بیماران تعیین و مورد سنجش قرار گرفت. بدین منظور فرمول -i}(t) exp {oht(x) = h انتخاب گردید که) o=(hazardoh مخاطره پایه در لحظه صفر و (hazard t)=ht مخاطرات پیش آمده بعدی در زمان و لحظه t است (تابع و متغیر) و نمایانگر ضریب رگرسیون بوده و می تواند اعداد متعددی از متغیرهای مختلفی چون سن، جنس، نوع پمفیگوس و روش درمان و غیره را قبول نماید. نتایج بدست آمده نشان داد که گروه های سنی بالاتر نسبت به گروه های سنی پایین تر و زنان در مقایسه با مردان، در 8 سال اول زندگی پس از حصول تشخیص ونیز ابتلای به پمفیگوس نوع وولگاریس و وژتان در مقایسه بانوع فولیاسه و اریتماتو و مبادرت به درمان توام درمقایسه با درمان تک دارویی (کورتیکواستروئید) از بقاء کمتری برخوردار بوده اند. سایر متغیرها مانند شغل و محل زندگی فرد بر تابع ماندگاری مؤثر شناخته نشدند.
کلید واژگان: بقاء بیماران, بیماری پمفیگوس, تحلیل بقاء, پیش بینی طول عمرThe incidence of survival analysis and hazard rates in 55 patients with the pemphigus have been determined for a period of 12 years from 1989- 2000. The effect of pemphigus type, sex, age and the method of treatment were evaluated separately. For this equation ht(x)=ho(t) exp {?? i Xi} was chosen in which ho is the baseline hazard in zero time, ht is hazard happened later (in time t),? is regression coefficient and X can be age, sex, pemphigus type and method of treatment. Results of this study revealed that the upper age groups had relatively smaller survival chance than those of lower age groups, and women less than men. The first 8 years after pemphigus diagnosis, patients with vulgaris and vogtan type as compared with foliaceae and etythmatous had also less survival chance, so was combined therapy compared with single therapy (Corticosteroides). Other parameters like job type and place of living had no apparent effect.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.