سید محمد کلانتر کوشه
-
مقدمهبیماری مالتیپل اسکلروزیس (Multiple sclerosis یا MS) در افراد متاهل، تاثیرات سوء فراوانی بر کیفیت زندگی این بیماران دارد. کیفیت زندگی و سازگاری زناشویی بیماران مبتلا به این بیماری نیز می تواند تاثیر بسزایی در نوسان سیر آن داشته باشد. هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین مولفه های روان شناختی موثر بر سازگاری زناشویی متاهلین مبتلا به بیماری MS بود.روشاین مطالعه به صورت کیفی و با روش پدیدار شناختی انجام شد. نمونه گیری به روش هدفمند و از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته با 15 نفر از افراد متاهل مراجعه کننده به بیمارستان سینا که حداقل یکی از زوجین مبتلا به بیماری MS بودند، به حد اشباع رسید.یافته هااز محتوای مصاحبه های صورت گرفته با متاهلین مبتلا به بیماری MS، 8 مضمون اصلی و 18 مضمون فرعی به دست آمد. مضمون های اصلی شامل «معنویت» ، «تاب آوری» ، «سبک های مقابله با استرس» ، «راهبردهای حل تعارض» ، «طرحواره ها» ، «روابط صمیمانه زوجین» ، «استرس های زندگی» و «واکنش به بخشش» بود.
نتیجهگیری: شرکت کنندگان در ارتباط با مولفه های روان شناختی موثر بر سازگاری زناشویی ، عوامل معنویت، تاب آوری، سبک مقابله با استرس، راهبردهای حل تعارض، طرحواره ها، روابط صمیمانه زوجین، استرس های زندگی و واکنش به بخشش را به ترتیب حایز رتبه های اول تا هشتم می دانستند.کلید واژگان: سازگاری، بیماری مالتیپل اسکلروزیس، ازدواج، مطالعه کیفیIntroductionMultiple sclerosis (MS) disease has side effects on the quality of life of married people. Moreover, the quality of life and marital adjustment of the patients would impact on their disease process. The purpose of the study was to determine psychological components on marital adjustment among married patients with MS.MethodThis was a qualitative and phenomenological research using targeted sampling. Semi-structured interviews were done with 15 married patients with MS (at least one of them suffered from the disease) who came to Sina hospital, Tehran, Iran, until reaching to data saturation.ResultsAssessment of effective psychological components on marital adjustment among married people with MS revealed 8 main themes and 18 subthemes. The main themes were as “spirituality”, “resiliency”, “coping with stress skills”, “conflict-resolving strategies”, “schemas”, “intimate spouse relationships”, “life stresses”, “openness to change”, and “responding to forgiveness”.ConclusionParticipants in the study ranked the psychological components as first to ninth as spirituality, resiliency, coping with stress styles, conflict-resolving strategies, schemas, intimate spouses relationships, life stresses, openness to change, and responding to forgivenessKeywords: Adjustment, Multiple sclerosis, Marriage ‚Qualitative research -
مقدمهیکی از مهم ترین عوامل موثر بر رضایت زناشویی و رضایت از زندگی، روابط جنسی رضایت بخش است؛ چرا که رضایت بخش نبودن آن، منجر به بروز مشکلات شدیدتر و از هم گسستگی زندگی زناشویی می شود. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تجربه مشکلات جنسی در زنان متقاضی طلاق و مقایسه آن با زنان راضی از زندگی مشترک بود.روشاین مطالعه با استفاده از روش پدیدارشناختی انجام شد. نمونه ها به روش گلوله برفی و با مراجعه به دادگاه های خانواده ونک و شهید محلاتی انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته تا مرحله اشباع جمع آوری گردید. 13 نفر از زنان متقاضی طلاق دارای مشکلات جنسی، 11 نفر از زنان راضی از زندگی مشترک را معرفی نمودند.یافته هااز مصاحبه های صورت گرفته با زنان متقاضی طلاق، 7 مضمون اصلی شامل «رابطه جنسی»، «مشارکت جنسی»، «طرحواره های جنسی»، «ارتباطات بین فردی زوجین»، «تمایلات جنسی»، «جذابیت جنسی» و «شرایط زندگی» استخراج شد. در خصوص گروه زنان راضی از زندگی مشترک نیز مضامین به ترتیب بیشترین فراوانی شامل «جذابیت جنسی»، «ارتباطات بین فردی زوجین»، «رابطه جنسی»، «مشارکت جنسی»، «طرحواره های جنسی»، «شرایط زندگی» و »تمایل جنسی» بود. همچنین، 19 مضمون فرعی از محتوای مصاحبه های شرکت کنندگان به دست آمد.نتیجه گیریمشکلات جنسی، یکی از عوامل موثر بر طلاق و رضایتمندی جنسی نیز یکی از موثرترین عوامل برای نادیده گرفتن و حل کردن اختلافات در ابعاد دیگر زندگی و رضایت زناشویی می باشد.کلید واژگان: مشکلات جنسی، زندگی، رضایت، طلاقIntroductionOne of the most important factors influencing marital satisfaction and life satisfaction is sexual satisfaction; as not being satisfactory tends to more severe problems, and even rupture of the marriage. Accordingly, the aim of this study was to assess the experience of sexual problems in women seeking divorce and women satisfied with their marriage.MethodThis was a qualitative study using phenomenology method. Snowballing sampling was used in Vanak and Shahid Mahallati family courts, Tehran, Iran, and sampling continued until reaching the saturation point. 13 women seeking divorce, and 11 women satisfied with their marriage, who were introduced by women seeking divorce, enrolled the study.ResultsIn women seeking divorce, 7 codes with the highest frequency were extracted including sex, sexual partnerships, sexual schemas, interpersonal communication of couples, sexual orientation, sexuality, and living conditions, respectively. In women satisfied with their marriage, the codes with the highest frequency were as sexuality, interpersonal communication of couples, sex, sexual partnerships, sexual schemas, living conditions, and sexuality, respectively. 19 subthemes were pointed by the participants, too.ConclusionSexual issues is one of the factors affecting divorce, sexual satisfaction is one of the most effective factors in solving and disregarding interpersonal problems and marriage satisfactory.Keywords: Sexuality, Life, Satisfaction, Divorce
-
زمینه و هدفزنان نابارور نسبت به افراد بارور، استرس بیش تری را در زندگی تجربه می کنند و کیفیت زندگی پایین تری دارند. هدف این مطالعه تعیین اثربخشی روان درمانی شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کیفیت زندگی زنان نابارور بوده است.روش بررسیدر این کارآزمایی بالینی تصادفی (IRCT2017021132321N2) به روش چهار گروهی سولومون، 60 نفر از زنان نابارور مراجعه کننده به مرکز تحقیقات باروری ناباروری حضرت فاطمه زهرا (س) شهر بابل در سال 1394، به طور تصادفی در چهار گروه 15 نفری (آزمایش با پیش آزمون، آزمایش بدون پیش آزمون، شاهد بدون پیش آزمون، شاهد با پیش آزمون) تخصیص داده شدند. 30 نفر آزمودنی گروه آزمایش، روان درمانی شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی را طی 8 جلسه گروهی (هفته ای یک بار 120 دقیقه) دریافت نمودند. 30 نفر آزمودنی گروه شاهد، هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. 30 آزمودنی در ابتدا و 60 آزمودنی در انتهای مطالعه، پرسشنامه کیفیت زندگی را تکمیل کردند. داده ها در نرم افزار SPSS نسخه 20 با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیری ANCOVA تجزیه و تحلیل شد.یافته هاروان درمانی شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی، کیفیت زندگی را در هر دو گروه آزمایش ارتقا داد. به طوری که میانگین نمرات زنان در تمامی چهار بعد کیفیت زندگی، سلامت جسمانی، روانی، روابط اجتماعی و محیط زندگی در هر دو گروه آزمایش به طور معناداری نسبت به گروه های کنترل بیش تر شد (05/0p<).نتیجه گیریبه کارگیری روان درمانی شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی، به عنوان یک روش قابل اعتماد ارتقادهنده کیفیت زندگی زنان نابارور، در مراکز ناباروری توصیه می شود.کلید واژگان: روان درمانی ذهن آگاهی، کیفیت زندگی، ناباروریHayat, Volume:23 Issue: 3, 2017, PP 277 -289Background and AimInfertile women experience greater stress in their life and have lower quality of life compared to fertile women. The present study aimed to evaluate the effect of mindfulness-based cognitive psychotherapy (MBCT) on quality of life in infertile women.
Methods & Materials: In a randomized clinical trial (IRCT2017021132321N2) with the Solomon four-group design, 60 infertile women referred to Fatemeh Zahra Infertility Research Center in Babol in 2015, were randomly assigned into four groups (15 in the group of experiment with pretest, 15 in the group of experiment without pretest, 15 in the group of control with pretest, 15 in the group of control without pretest). A total of thirty participants in the experimental group received MBCT in eight group sessions (120 minutes, once a week). The control group received no intervention. Thirty participants at the beginning and sixty participants at the end of study completed the Quality of Life Questionnaire (WHOQOL-26). Data were analyzed by the SPSS software version 20 using univariate ANCOVA.ResultsThe mindfulness-based cognitive psychotherapy improved the quality of life in both experimental groups. The mean scores for all the four domains of quality of life including, physical health, psychological health, social relationships, and environment significantly increased in both experimental groups compared to control groups (PConclusionThe use of MBCT as a reliable method for promoting the quality of life of infertile women is recommended in infertility clinics.Keywords: mindfulness based psychotherapy, quality of life, infertility -
مقدمهپژوهش حاضر به چگونگی حضور مولفه تنهایی وجودی در موقعیت وسواس- اجبار پرداخت. در این راستا، نگرش ها و واکنش های زنان با گرایش های وسواسی- جبری نسبت به تنهایی وجودی بررسی شد تا فهم بهتری نسبت به اختلال وسواس- اجبار (Obsessive-compulsive disorder یا OCD) پدید آید.روشاین مطالعه با استفاده از روش کیفی از نوع نظریه زمینه ای بر روی زنان کرمانی صورت گرفت. شرکت کنندگان بر اساس مقیاس وسواس- اجبار Yale-Brown (Yale-Brown Obsessive-Compulsive Scale یا Y-BOCS) انتخاب شدند. نمونه گیری به روش هدفمند از نوع گلوله برفی آغاز شد و با نمونه گیری نظری ادامه یافت و با 13 نفر به اشباع رسید. تنهایی وجودی با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختار یافته مورد کاوش قرار گرفت. گفته های شرکت کنندگان با استفاده از تحلیل مبتنی بر نظریه زمینه ای و با روش Strauss و Corbin کدگذاری و تحلیل گردید.یافته ها«پذیرش/ عدم پذیرش» به عنوان مقوله مرکزی در نظر گرفته شد و «استقلال در مقابل وابستگی، مقابله دفاعی و غیر پذیرشی و مقابله سازگارانه و پذیرشی» نیز مقوله های محوری استخراج شده بودند که هر کدام زیرمجموعه هایی داشتند. به طور کلی، یافته ها گرایش به وابستگی را بیشتر از گرایش به استقلال نشان داد. شرکت کنندگان بیشتر از ساز و کارهای «مقابله دفاعی و غیر پذیرشی» در مواجهه با تنهایی وجودی استفاده می کردند تا «مقابله سازگارانه و پذیرشی». عدم پذیرش، واکنش اغلب زنان دارای گرایش های وسواسی- جبری نسبت به تنهایی وجودی بود.نتیجه گیریبه نظر می رسد که عدم پذیرش تنهایی وجودی، می تواند بخشی از اضطراب های مفرط، مقابله های ناکارامد و مشکلات ارتباطی افراد مبتلا به OCD را توجیه کند.کلید واژگان: روان شناسی وجودی، تنهایی، اختلال وسواس، اجبار، زنان، نظریه زمینه ایIntroductionThe present research was conducted to study how existential loneliness parameter presents in obsessive-compulsive condition. To this aim, attitudes and reactions of women with obsessive-compulsive tendencies were investigated in terms of the existential loneliness to obtain a better comprehension of obsessive-compulsive disorder (OCD).MethodThe research was conducted among Kermani women, Iran, choosing grounded theory qualitative method. Participants were chosen based on Yale-Brown Obsessive-Compulsive Scale (YBOCS). Sampling was started with snowball purposeful method and followed by theoretical sampling. Theoretical saturation took place with 13 persons. Existential loneliness was probed by means of the semi-structured interviews. The interviewees statements were coded and analyzed according to the grounded theory and by means of Strauss and Corbin method.ResultsAcceptance/non-acceptance was the central category and dependence versus independence, defensive and non-accepting coping, and adoptive and accepting coping were the resulted axial categories of this research, each had their subsets. Generally, the tendency toward dependence was more than independence. Participants used defensive and non-accepting mechanisms in confronting to the existential loneliness more than adoptive and accepting coping. Non-acceptance was the main reaction of women with obsessive-compulsive tendencies regarding the existential loneliness.ConclusionIt seems that non-acceptance of existential loneliness can justify excessive anxieties, dysfunctional copings, and relational problems of patients with obsessive-compulsive disorder.Keywords: Existential psychology, Loneliness, Obsessive, compulsive disorder, Women, Grounded theory
-
پژوهش حاضر به دنبال بررسی برازش مدل رضایت شغلی بر اساس سبک زندگی اسلامی، سازگاری زناشویی و جنسیت در معلمان ابتدایی شهرستان شهریار است. این پژوهش از نوع همبستگی است که به منظور جمع آوری داده ها، نمونه ای شامل 200 نفر از معلمان مقطع ابتدایی شهریار به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای(100 مرد و 100 زن) انتخاب و پس از اجرا 166 پرسشنامه جمع آوری شد. ابزارهای مورداستفاده پرسشنامه سازگاری زناشویی زن و شوهر (DAS)، فرم بلند پرسشنامه سبک زندگی اسلامی کاویانی (ILST) و مقیاس رضایت شغلی دانت بود و داده ها به روش تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار آموس تحلیل شد. نتایج نشان داد که سبک زندگی اسلامی تاثیر مستقیم و مثبت بر رضایت شغلی دارد؛ سازگاری زناشویی اثر معناداری بر رضایت شغلی ندارد و جنسیت در رابطه بین رضایت شغلی با سبک زندگی اسلامی و (سازگاری زناشویی و رضایت شغلی) نقش تعدیل کننده دارد. در نهایت با اصلاحات انجام شده، مدل فرضی، از تبیین و برازش مناسبی برخورداراست. سبک زندگی اسلامی قواعد مناسبی برای رشد فرد و بهتر زیستن فراهم می کند که افراد می توانند با به کارگیری این قواعد، خشنودی بیشتری را در وقایع زندگی از جمله شغل خود تجربه کنند.کلید واژگان: رضایت شغلی، سبک زندگی اسلامی، سازگاری زناشویی، جنسیت
-
یکی از نظریه های پرکاربرد در بررسی نقش باورهای غیرواقع بینانه بر اضطراب، نظریه عقلانی هیجانی آلبرت الیس است. بنابر نظر عقلانی هیجانی الیس، استرس افراد غالبا با باورهای غیر منطقی مرتبط است. ابن سینا نیز، اضطراب مرگ را ناشی از باورهای غیرواقع بینانه میداند. کتاب الشفاء من خوف الموت ابن سینا با تکنیک تحلیل محتوا کدگذاری گردید و سپس به صورت تحلیلی با نظریه آلبرت الیس مورد مقایسه قرار گرفت. چهار عامل اصلی در نظریه ابن سینا به عنوان علت اصلی اضطراب مرگ یافت شد: 1. اگر من بمیرم به طور کامل از بین خواهم رفت 2. مرگ با درد شدیدی همراه می باشد 3. اگر بمیرم به دلیل گناهانم مورد عذاب الهی قرار خواهم گرفت 4. اگر بمیرم خانواده و اموالم از بین خواهند رفت و کسی نمی تواند از آنها مراقبت کند. نتایج به دست آمده از این تحقیق با نظریه آلبرت الیس نیز مقایسه شد، شباهت هایی بین نظریه ابن سینا و الیس یافته شد و هر دو عوامل ایجاد اضطراب مرگ را باورهای غیرواقع بینانه میدانند. اما تفاوت این دو نظریه، در واژه واقع گرایی می باشد؛ چراکه الیس قائل به واقعیت مطلق و خارجی نمی باشد، اما ابن سینا قائل به چنین واقعیتی است.کلید واژگان: ابن سینا، الیس، اضطراب مرگ، باورهای غیرواقع بینانهAlbert Ellis` rational emotional theory is regarded as one of widely used theories for studing the effect of irrational beliefs on anxiety. On this theory, stress is mostly related to irrational beliefs. Avicenna has the same view in thefield. Al-Shifa min Khowfi al-Mowt, one of his works, was codified with technique of conten analysis and, then, was compared with Ellis` theory analytically. As is shown, Avicenna has viewed fear of death to be caused by four main agents including man`s full destruction by death, death`s being accompanied by extraordinary pain, Divine punishment and leaving family and properties. By the comparison made between the two, it has been made clear that both of them have known fear of death as something caused by irrational beliefs. Yet, what is meant by reality for them is different; since Ellis does not believe in an objective and absolute reality but Avicenna does.Keywords: Avicenna, Albert Ellis, Rational Emotional Theory, Irrational Beliefs, Fear of Death
-
پژوهش حاضر به بررسی تاثیر توانمند سازی روانی برکاهش تعارضات مادر – فرزندی مادران خانه سلامت شهر تهران پرداخته است. روش این پژوهش از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه است. در این پژوهش از خانه های سلامت منطقه 15 شهرداری تهران، خانه سلامت سرای محله افسریه شمالی انتخاب شد و با استفاده از نمونه گیری در دسترس از همه مادران مراجعه کننده به خانه سلامت که شرایط شرکت در پژوهش را داشتند آزمون تعارضات مادر- فرزندی گرفته شد و سپس 30 نفر از مادرانی که بالاترین تعارض را با فرزندانشان داشتند به عنوان نمونه انتخاب و با استفاده از روش جایگزینی تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل قرار داده شدند.گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای در این جلسات شرکت کردند. ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه مقیاس تاکتیکهای تعارض مادر –فرزند است. داده های بدست آمده با استفاده از روش تحلیل کواریانس تک متغیری تحلیل شدند. نتایج نشان دادند برنامه توانمندسازی روانی مادران موجب کاهش تعارضات مادر – فرزندی، کاهش پرخاشگری کلامی، پرخاشگری فیزیکی و افزایش استدلال مادران و فرزندانشان شده است. بنابراین می توان گفت این افراد با افزایش عزت نفس، خودکنترلی، خودکارآمدی، کنترل خشم، مهارت تصمیم گیری خود و اصلاح باورهای غیرمنطقی خود در مورد فرزندان وکاربرد روش های تشویق و تقویت و دلگرمی دادن آن ها می توانند تعارضاتشان را با فرزندانشان کاهش دهند.کلید واژگان: استدلال، پرخاشگری کلامی، پرخاشگری فیزیکی، توانمندسازی روانی، تعارضات مادر، فرزندیPresent study evaluates psychology empowerment effectiveness on decreasing mothers conflict of mother-child in Health Room of Tehran city. The method of the study is semi-experimental research with rendering of pre-exam and post-exam by witness group. In this study, we selected two Health Room cities of 15th zone of Tehran City Hall and North Afsarieh Health Room Locality. We sampled all available mothers who referred to Health Room after confirming their suitable conditions for our study. These mothers tested about mother-child conflict and finally 30 mothers selected who had the most conflict with their children. Then they divided by two groups by using of Random Selective method and considered in two groups of control and experiment. The experiment group participated in our sessions 8 rounds each 90 minutes. Data gathering tool in our study was scale questionnaire of mother-child conflict tactics. We analyzed gathered data with one variant covariance analysis method. The results showed that mothers psychology empowering program cause decrease of mother-child conflict, verbal aggression and physical aggression plus increase of argument between them. So we can claim that these people could decrease conflicts between themselves and their children by increase of self-confident, self-control, anger control and self-decision skill plus improve their irrational believes about their children and encourage them.Keywords: argument, Verbal aggression, Physical aggression, Empowerment psychology, Conflict between mother, child
-
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر طلاق والدین بر توانمندی روانشناختی پسران انجام شد. پژوهش حاضر مبنایی کیفی دارد. جامعه پژوهش شامل پسران طلاق ساکن شهرستان شهریار بود و جهت انتخاب نمونه از روش نمونه گیری هدفمند استفاد شد. از طریق مصاحبه نیمه عمیق تعداد 13 پسر از خانواده طلاق در دامنه سنی 12 تا 17 سال که تا زمان مصاحبه بین 1 تا 5 سال طلاق والدین را تجربه و تحت حضانت مادر بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. جهت تحلیل یافته ها از از روش تقلیل گرایی و تفسیری مارشال و راسمن استفاده شد. روش تقلیل گرایی و تفسیر شامل مرتب سازی داده ها در طبقات متمایز و کدبندی آنها می باشد. با تجزیه و تحلیل داده ها، مولفه های توانمندی روانشناختی در پنج مقوله شایستگی، معناداری، خود پنداره، تعلق و اعتماد کدگذاری شدند. با توجه به تحلیل مصاحبه با نوجوانان طلاق، عوامل خشونت بین والدین قبل از طلاق، وخیم تر شدن شرایط اقتصادی بعد از طلاق، کیفیت ارتباط با والدین بعد از طلاق، تغییر در ارتباط با شبکه های اجتماعی گسترده تر بعد از طلاق و ادراک فرزندان از نوع پاسخ دهی والدین در مورد طلاق با تاثیرات ادراک شده طلاق والدین در ارتباط بودند. می توان گفت که تاثیرات طلاق والدین و فرایندهای وابسته به آن به طور یکسانی توسط همه نوجوانان ادراک نمی شود. چنانچه نوجوانان درگیر تعارض ها و خشونت والدین باشند، حمایت محدودی از شبکه های اجتماعی دریافت کنند و کیفیت ارتباط بین نوجوانان و والدین بعد از طلاق در سطح پایینی باشد و نوجوانان درک مبهمی از طلاق و شرایط بعد از آن داشته باشند در این صورت تاثیرات منفی طلاق گسترده تر خواهد بود.کلید واژگان: فرزندن طلاق، توانمندی روانشناختی، شایستگی، معناداری، خود پنداره، تعلق و اعتمادThis study aimed to investigation effects of parental divorce on psychological empowerment in boys. The nature of present research is qualitative. The study population consisted of boys with divorced parents who are located in Shahryar. Purposive sampling was performed. Depth interviews were conducted with a total of 13 boys from families who live with their mother and had experienced divorce five or less years. Reduction and Interpretation which developed by Marshall and Rossman were utilized. This method includes sorting data in different classes and encode them. psychological empowerment was coded in five components: Sense of competence, sense of meaning, sense of belonging, , self- concept, sense of trust . also, factors affecting the psychological empowerment in boys who experienced parental divorce were classified in five dimensions. Includes: witnessed and / or were victims of parental violence either for many years prior to the separation, severe economic decline, their relations with parents after divorce, change in social network, theire perception of parents explelanation about divorce. It however seems reasonable for one to conclude that the negative impact of divorce on children can be large if they are exposed to parental arguments, conflicts and violence if they lack support from family and social network members, if they experience a sharp decline in their standard of living if they experience negative changes in relationships with their parent.Keywords: children of divorce, psychological empowermen, sense of belonging, self, concept, Sense of competence, sense of trust, sense of meaning
-
هدف این پژوهش، اثربخشی آموزش الگوی ارتباط کلامی مبتنی بر آیات قرآن کریم بر کاهش تعارضات مادر دختر با سه گروه آزمایش و یک گروه گواه است؛ بدین منظور به روش نمونه گیری خوشه ایاز بین نواحی شهری شهرستان اصفهان یک ناحیه و سپس به صورت تصادفی از بین مدارس آن ناحیه، یک مدرسه (دبیرستان دوره اول دخترانه)، انتخاب، و از طریق فراخوان، دختران دارای تعارض با مادران خود انتخاب شده اند. پس از مصاحبه و مشخص شدن تعارض والد فرزند، 32 نفر از بین افراد انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه آزمایش (گروه مادران، گروه دختران و گروه مادران دختران) و یک گروه کنترل قرار گرفتند. از «مقیاس شیوه های تعارض اشتراس» برای اندازه گیری میزان تعارض در پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. سرانجام، داده ها به کمک تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش الگوی ارتباط کلامی مبتنی بر آیات قرآن کریم بر کاهش تعارضات مادر دختر نوجوان شرکت کنندگان در گروه های آزمایش تاثیر معنی داری دارد. با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت که ارائه الگوی ارتباط کلامی مبتنی بر آیات قرآن کریم، شیوه مناسبی برای کاهش تعارضات مادر دختر نوجوان است.کلید واژگان: روابط کلامی، آیات قرآن کریم، تعارض مادر، دختر، نوجوان
-
با توجه به این که تعهد زنان به زندگی زناشویی تاثیر به سزایی در تداوم خانواده دارد، پژوهش حاضر به مقایسه سبک های هویتی در دو گروه از زنان متعهد و غیرمتعهد پرداخته است. بدین منظور ده نفر از زنان غیرمتعهد بازداشت شده در ندامت گاه فردیس و ده نفر از زنان متعهد مراجعه کننده به مرکز مشاوره آوین به صورت هدف مند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته و در تحلیل داده ها از تحلیل محتوای مطالب یادداشت شده استفاده شد. بر اساس یافته های پژوهش درباره شاخص های تعیین کننده سبک هویت، یعنی نگرش های مذهبی، سیاسی، شغلی و نیز توصیف خود، روش تصمیم گیری، هدف و برنامه و نگاه به آینده، احساس در تصمیم گیری های مهم، انتخاب دوستان و نگاه به جنسیت، میان دو گروه زنان متعهد و غیرمتعهد تفاوت هایی مشاهده شد. با توجه به خصوصیات مذکور و فراوانی آن ها نتیجه گرفته می شود که سبک هویت غالب در زنان غیرمتعهد در این پژوهش، سبک اجتنابی/ سردرگم و در زنان متعهد، سبک هویتی اطلاعاتی است.
کلید واژگان: تعهد، سبک هویت اجتنابی، سردرگم، اطلاعاتی، هنجاری، فرازناشوییConsidering the fact that women commitment to marital life plays a significant role in family stability, the present study is aimed at comparing identity styles of committed and non-committed women. With that in view, 10 unfaithful women who had been suspended in Fardis Prison, and 10 faithful women who had referred to Arvin Counseling Center were purposively selected. Semi-structured interviews were used for data collection, and the data was analyzed through content analysis of the taken notes. Based on the findings of the study, there were differences between the two groups of faithful and unfaithful women with regard to determining indices of identity style, i.e., religious, political, and occupational attitudes as well as description of self, decision-making method, goals and future plans, future outlook, emotions in making major decisions, selection of friends, and attitudes towards gender. Considering the mentioned features and their distribution, we can conclude that the dominant identity style of non-committed women of this study is avoidant/diffuse identity style and for committed women it is informative identity style.Keywords: Commitment, Avoidant, diffuseidentity style, Informative, Normative, Extramarital -
این پژوهش به منظور تعیین ابعاد تصور از خدا، بر اساس اسماء حسنا و ارائه الگویی مفهومی برای مطالعات مربوط به سبک زندگی اسلامی و روان شناسی دینی، انجام شده است. بدین منظور، آیات قرآن کریم و حدیث معروف پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله، که در آن 99 اسم خداوند بیان شده، مورد بررسی قرار گرفتند. این پژوهش از نوع مطالعات کیفی و مبتنی بر روش تحلیل محتوی بود. نتیجه پژوهش نشان داد که تصور از خدا، بر اساس اسماء حسنا، به دو بعد کلی اشاره دارند: اول، اسمایی که منشا آنها ملاحظه ذات خداوند، بدون در نظر گرفتن غیر می باشد و شامل ابعاد ذات، تنزیه و عظمت و بزرگی می شوند. دوم، اسمایی که به ارتباط خداوند با جهان آفرینش اشاره دارند. این ارتباط، در دو زمینه است: 1. زمینه خلق: اسمایی که مربوط به آفرینش و ساختار عمومی آفرینش هستند. این اسماء ذیل ابعاد دانایی، توانایی، کارآیی، کاردانی، حفاظت، هدایت و تسلط قرار می گیرند. 2. زمینه امر: اسمایی که به ربوبیت خدا و رابطه دوجانبه خدا و مخلوقات اشاره دارد. این اسماء ذیل ابعاد تدارک دهنده منافع و امکانات، بر طرف کننده موانع و آسیب ها، کنترل وحسابرسی، و استعانت و فریادرسی قرار می گیرند.
کلید واژگان: تصور از خدا، اسماء حسنا، سبک زندگیThe present research, which is a qualitative study based on content analysis, aims to determine the aspects of forming a conception of God through The Most Beautiful Names and present a conceptual model for studies on Islamic lifestyle and religious psychology. For this purpose, the Quranic verses and the well-known prophetic hadith which mentions 99 Names of God have been investigated. The results show that forming a conception of God by referring to The Most Beautiful Names considers two general aspects: first, the names which are realized by observing the Divine Essence taking into consideration none other than Him. Second, the names that refer to relation of God with the world of creation. This relation covers two areas: 1. the area of creation. 2. the area of Divine Command. The first includes the names that are related to creation and general structure of creation. These names are grouped under the headings: knowledge, ability, efficiency, savvy, protection, guidance and dominance. 2. The second includes the names that refer to the lordship of God and the relation between God and creation. These names are grouped under the headings: provider of facilities and interests, remover of obstacles and harms, control and auditing, aid seeking and aid-giving. -
مقدمهافزایش نرخ طلاق تلویحات مهمی را برای فرزندان همراه داشته است رابطه بین طلاق والدین و سلامت روانی فرزندان یک رابطه علی- معلولی ساده نیست و الگوهای متفاوتی از واکنش دهی فرزندان به طلاق والدین وجود دارد. بررسی جنسیت فرزند به عنوان عامل احتمالی میانجی در سازگاری فرزندان نسبت به طلاق نیز در برخی از مواقع متناقض بوده است. هدف پژوهش حاضر شناسایی واکنش های روانشناختی پسران به طلاق والدین در یک مطالعه کیفی می باشد.روشپژوهش حاضر مبنایی کیفی دارد. جامعه پژوهش شامل پسران طلاق ساکن شهرستان شهریار بود و جهت انتخاب نمونه از روش نمونه گیری هدفمند استفاد شد. از طریق مصاحبه عمیق تعداد 13 پسر از خانواده طلاق در دامنه سنی 12 تا 17 سال که تا زمان مصاحبه بین 1 تا 5 سال طلاق والدین را تجربه و تحت حضانت مادر بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. جهت تحلیل یافته ها از از روش تقلیل گرایی و تفسیری مارشال و روزمن استفاده شد. روش تقلیل گرایی و تفسیر شامل مرتب سازی داده ها در طبقات متمایز و کدبندی آنها می باشد.یافته هاتجزیه و تحلیل داده ها منجر به تولید دو طبقه اصلی گردید که شامل «واکنش های عاطفی» و «واکنش های رفتاری» بود. خرده طبقات واکنش های عاطفی شامل «احساس تسکین، اندوه، خشم، ترکیبی از واکنش های عاطفی» و خرده طبقات واکنش های رفتاری شامل«پختگی، عملکرد تحصیلی و مشکلات رفتاری» می باشد.نتیجه گیریپژوهش حاضر نشان داد که طلاق و جدایی فرایندهایی اند که به طور یکسان توسط همه فرزندان تجربه نمی شود. همچنین، برخی از تاثیرات می توانند مثبت، منفی و یا ترکیبی از این دو باشد. لذا، می توان گفت که که تاثیر منفی طلاق بر پسران می تواند وسیع باشد. این امر بیانگر ادراک متفاوت فرزندان از طلاق و فرایندهای مرتبط با آن است که که الگوهای متفاوتی از واکنش دهی به طلاق را در پسران موجب می شود. به پژوهشگران آینده توصیه می شود عوامل مختلفی را که موجب واکنش دهی متفاوت پسران به طلاق والدین می شود را مورد بررسی و شناسایی قرار دهند.
کلید واژگان: پسران طلاق، واکنش های روانشناختی، واکنش های عاطفی، واکنش های رفتاریIntroductionIncreasing divorce rates have important implications for children. The causal relationship between parental divorce and mental health of children is not simple and there are different patterns for the response of children to parental divorce. The examination of gender as a possible mediator in the adaptation of children to divorce has, in some cases, rendered contradictory results. The aim of this study was to identify the psychological reactions of boys to parental divorce in a qualitative study.MethodThe present study is qualitative in nature. The study population consisted of boys who had experienced parental divorce in Shahriar County, Iran. Subjects were selected using purposive sampling method. In-depth interviews were conducted with a total of 13 boys of 12-17 years of age from families who had experienced separation 1-5 years prior to the time of the interviews and lived with their mothers. Marshall and Rossman’s reduction and interpretation method was used for data analysis. Data reduction and interpretation method involves the sorting of data into categories and coding them.ResultsThe 2 main themes of emotional reactions and behavioral reactions were achieved through data analysis. The subcategories of emotional reactions include a sense of relief, sadness, anger, and mixed reaction and the subcategories of behavioral reactions included maturity, academic performance, and behavior problems.ConclusionThis study showed that the processes of divorce and separation are not experienced homogeneously by all children. The effects of divorce can be positive, negative, or a mix of the two. It however seems reasonable for one to conclude that the negative impact of divorce on boys can be extensive. This illustrates children’s different perceptions of divorce and its related processes that lead to the different response patterns in boys to divorce.Keywords: Sons of divorce, Psychological reaction, Emotional reactions, Behavioral reactions -
هدفپژوهش حاضر با هدف بررسی روانسنجی پرسشنامه احساس تعلق به مدرسه بری،بتی و وات(2005) در بین دانش آموزان مقطع متوسطه انجام گرفت.روشروش پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه بود.نمونه مورد بررسی 350 دانش آموز(200پسر و 150دختر)بود که از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ایانتخاب شدند.ابزارهای پژوهش پرسشنامه احساس تعلق به مدرسه، فرسودگی تحصیلی و پرسشنامه انگیزش پیشرفت هرمنس بودند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آلفای کرونباخ، تحلیل عاملی اکتشافی و ضریب همبستگی انجام شد.یافته هاآلفای کرونباخ کل مقیاس برابر با 88/ 0 است که حاکی از پایایی مطلوب این مقیاس میباشد. به منظور تعیین روایی واگرا،همبستگی این مقیاس با پرسشنامه فرسودگی تحصیلی محاسبه شد (567/ 0-)که حاکی از همبستگی منفی و معنی داری بود. علاوه بر این همبستگی مقیاس احساس تعلق به مدرسه و مقیاس انگیزش پیشرفت برابر441 /0 میباشد که روایی همگرای مقیاس احساس تعلق به مدرسه را تائید می کند. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی وجود شش خرده مقیاس حمایت معلم،مشارکت در اجتماع،احساس رعایت عدالت و احترام، احساس مثبت به مدرسه،تعلق فرد به مدرسه،مشارکت علمی را برای این مقیاس تائید کرده است.نتیجه گیریمقیاس اندازه گیری احساس تعلق به مدرسه را می توان به عنوان یک ابزار پایا و معتبر در موقعیتهای آموزشی و پژوهشی به کار برد.
کلید واژگان: احساس تعلق به مدرسه، پایایی، تحلیل عاملی اکتشافی، رواییPurposeThe present research is conducted aiming at studying the psychometric characteristics of sense of belonging to school questionnaire by Bree, Bethy, and Wath (2005) among Persian students.MethodThe method applied in this research is descriptive-measuring and the population under study includes all male and female secondary students. The sample under study included 350 students (200 boys and 150 girls) which were selected through cluster random sampling. Data for this research was collected through different questionnaires that included school connection feeling, academic burnout, and achievement motivation. All Data were analyzed utilizing Cronbach's alpha, Exploratory factor analysis, and correlation coefficient.FindingsThe total Cronbach's alpha scale is calculated 88% that indicates optimal reliability. The correlation of this scale is calculated with academic burnout questionnaire in order to determine divergent validity (-0/567) that also indicated meaningful and negative correlation. Additionally, the sense of belonging to school, and achievement motivation scale is 44% that corroborates concurrent validity of sense belonging to school connection scale. The results of exploratory factor analysis expressed six factors that included: teacher’s support, engagement in the broader community, the sense of observing fairness and respect, positive feelings to school, relationship with school, academic engagment.Conclusionmeasuring the sense of belonging to school scale can be applied as reliable and valid tool in educational and research situations.Keywords: Sense of belonging to school, Validity, Exploratory factor analysis, reliability -
هدف این پژوهش، ساخت و هنجاریابی پرسشنامه «فرزندپروری در نگرش اسلامی» است. در همین راستا، پرسشنامه ای درباره فرزندپروری بر اساس عوامل اسلامی تدوین، و برای تعیین روایی محتوایی از متخصصان علم تربیت و مشاوره نظرخواهی شد. پس از اعمال نظر ایشان، پرسشنامه نهایی همزمان با پرسشنامه فرزندپروری بامریند بر روی 1220 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه سال 1394 در نواحی 1، 2و 3 شهرستان اصفهان اجرا گردید. با استفاده از نرم افزار SPSS و با اجرای تحلیل عاملی، شش عامل از پرسشنامه استخراج شد که در مجموع، 54 سوال از 182 سوال طرح شده را در بر گرفت و 56 درصد از واریانس سوالها را تبیین کرد. برای به دست آوردن عاملهای پرسشنامه از روش تحلیل عاملی استفاده شد. این روش با استفاده از شیوه تحلیل عوامل اصلی و چرخش واریماکس و در نظر گرفتن اندازه های ویژه بیشتر از یک انجام شد. پس از آن به نامگذاری عوامل از طریق تحلیل عاملی اکتشافی پرداخته شد که عبارت است از: اخلاص والدین در تربیت، ارزشهای تربیتی، منطق در تربیت فرزندان، ارتباط انسان در تربیت، اهتمام والدین به نقش خدا در زندگی، بی مبالاتی والدین در تربیت دینی. همسانی درونی سوالات با ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد که 941/0 را به دست داد. هم چنین، ضریب همبستگی پرسشنامه با خرده مقیاسهای آزادگذاری، استبدادی و اقتدار منطقی از پرسشنامه «فرزندپروری بامریند» محاسبه شد که به ترتیب عبارت است از: 179/0-، 140/0- و 586/0. بنابراین، اعتبار و روایی پرسشنامه در حد مطلوبی است و این ابزار، فرزندپروری را در نگرش اسلامی بخوبی می آزماید.
کلید واژگان: هنجاریابی تربیت، فرزندپروری اسلامی، پرسشنامه فرزندپروری، تربیت دینی فرزند -
هدفپژوهش حاضر با هدف مقایسه ی رضایت زناشویی در زوجین با همسرگزینی سنتی و غیرسنتی در شهر تهران به روش ترکیبی کمی- کیفی انجام شد.روشنمونه پژوهش در بخش کمی شامل150 نفر (83 نفر زن و 67 نفر مرد) ساکن شهر تهران بود که به صورت تصادفی انتخاب شدند. افراد گروه نمونه همگی 2 تا 7 سال از شروع زندگی مشترکشان می گذشت. از آنها خواسته شد تا پرسشنامه ی رضایت زناشویی اینریچ و پرسشنامه ی سبک های همسرگزینی را پر کنند. در بخش کیفی نیز از 12 نفر مصاحبه صورت گرفت. این تعداد بر حسب اشباع پاسخ ها بدست آمد.یافته هادر بخش کمی نتایج این آزمون نشان داد تفاوت معناداری در رضایت زناشویی در بین زوجین با همسرگزینی سنتی و غیرسنتی وجود ندارد. در بخش کیفی در مقایسه ی رضایت زناشویی نتایج به دست آمده نشان داد افراد با ازدواج غیرسنتی در وضعیتی پایین تر از افراد با ازدواج سنتی قرار گرفته اند و افرادی که به طور سنتی ازدواج کرده اند در دلبستگی ایمن، دینداری و نقش پذیری در وضعیتی بهتر از افراد با ازدواج غیر سنتی قرار دارند.نتیجه گیرینحوه ی همسرگزینی با رضایت از زندگی زناشویی ارتباط دارد و افراد با انتخاب صحیح در نحوه ی همسرگزینی می توانند گام های موثری در افزایش رضایت زناشویی بردارند.کلید واژگان: همسرگزینی سنتی، همسرگزینی غیرسنتی، رضایت زناشویی، روش ترکیبیPurposeRecent sophisticated studies have shown that couples premarital relationships can predict the future marital satisfaction. This study was conducted to examine the relationship between the two mating types (traditional and non-traditional) with marital satisfaction. Mixed method research including both qualitative and quantitative parts was used in this study.MethodsIn quantitative part, Questionnaire data were collected for 150 individuals with random sampling who were in the time between 2 to 7 years after their marriage. They were asked to fill out the Enrich marital satisfaction inventory. We used intentionally sampling in qualitative part to choose people with the purpose of meeting specified prescribed criteria. In this part 12 individuals were interviwed.
Findings: Results of Analyzing the data by descriptive statistic methods, show no significance differences in marital satisfaction between these two groups. But the data were collected from qualitative part show that that non-traditional marriages are at greater risk for low marital satisfaction than traditional marriages and the ones who get married based on traditional mating, have higher scores in most subscales including secure attachment, communication, religiosity and role-acceptance.Conclusiontypes of mating are related to the future marital satisfaction and people can choose their spouses in the better way in order to achieve higher level of marital satisfaction.Keywords: Traditional Mating, non, Traditional mating, Marital Satisfaction, Mixed Methods -
این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی درمان مرور زندگی با تاکید بر اصول هستی شناسی اسلامی بر روابط والد فرزندی نوجوانان صورت گرفته است. به این منظور از بین مراجعه کنندگان به مرکز مشاوره، دو خانواده، که با نوجوانان خود دچار تعارض و مشکل بودند و موافق شرکت در این نوع از درمان به عنوان نمونه و با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و طی 6 جلسه 90 دقیقه ای، الگویی از درمان مرور زندگی با گرایش هستی شناسی اسلامی اسمعیلی (1389) برای آنها اجرا شد. روش پژوهش رویکرد کیفی (مطالعه موردی) و هم چنین از طرح آزمایشی A-B با مرحله پیگیری استفاده شده است. در این پژوهش به منظور گردآوری داده های کمی از پرسشنامه سنجش تعارضات والد فرزندی تهیه شده توسط اشتروس و مصاحبه و هم-چنین سوالات باز پاسخ که زیر نظر متخصصین تهیه شد، استفاده شده است. تجزیه و تحلیل یافته-های کمی (با استفاده از جدول و نمودار) صورت گرفته است و نتایج یافته ها نشان داد که روش درمانی مرور زندگی با گرایش هستی شناسی اسلامی برکاهش تعارضات در روابط والد فرزندی موثر بوده است.
کلید واژگان: مرور زندگی در درمان مشکلات، هستی شناسی اسلامی، روابط والد، فرزندی، تعارضات نوجوانان و درمان آن -
این پژوهش به منظور بررسی کیفیت تصور از خدا در بیماران مضطرب و افراد سالم ومقایسه آنها انجام شد. این مطالعه یک پژوهش کیفی بود که با استفاده از مصاحبه عمیق در 17 بیمار (12 زن و 5 مرد) مراجعه کننده به کلینیک روانپزشکی بیمارستان امام خمینی تهران که تشخیص اضطراب فراگیر دریافت نموده بودند و10 فرد سالم از بین فرهنگیان ناحیه 3 تهران (7 مرد و 3 زن که در مصاحبه بالینی تشخیص اختلال روانی دریافت نکرده بودند) انجام شد. نمونه ها به صورت هدفمند انتخاب و برای تحلیل داده ها از تئوری زمینه ای و تحلیل تماتیک[5] استفاده شد. نتایج تحلیل مصاحبه ها نشان داد بین تصور از خدای افراد سالم و مضطرب تفاوت زیادی وجود دارد؛ تصور غالب بیماران مضطرب از خدا، منفی و شامل مقوله های خدای ترسناک، غیر قابل اعتماد، بی محبت و غیر قابل دسترس بود، در حالی که تصور غالب افراد سالم از خدا مثبت و شامل مقوله های خدای قابل اعتماد و امنیت بخش، بخشنده و پذیرا، دارای رحمت و عطوفت، و خدای حکیم بود.
کلید واژگان: تصور از خدا، اضطراب، سلامت روانThis study was conducted to evaluate the quality of God image in anxious patients in comparison to healthy subjects. This was a qualitative study using deep interview among patients referred to Tehran Imam Khomeini Hospital psychiatric clinic, 17 patients (12 women and 5 men) who received a diagnosis of generalized anxiety disorder and 10 healthy subjects (7 men and 3 women) who had no symptoms of anxiety or other psychiatric disorders. They were selected through purposeful sampling, until saturation was obtained. For data analysis Grounded theory method with thematic analysis were used. The results showed significant differences between anxious and healthy people in the quality of God image. The majority of anxious patients’ God image seemed to be negative, which included terms such as: untrustworthy, awful, inaccessible, unkind, and non-supportive. While most healthy people’s God image was positive, and included categories such as: trusted, forgiving, receptive, kind, nice, and insightful (with wisdom).Keywords: God image, anxiety, healthy individuals -
سابقه و هدف
بهزیستی روان شناختی ازجمله مباحث مطرح در حوزه نگرش مثبت است. در دهه های اخیر توجه جدی ای به آن مبذول گشته است. تعاریف متعدد و نیز تبیین انواع مختلفی از بهزیستی روان شناختی امروزه در جهان علم بسیار رایج شده است. در این بین نقش نگرش های مثبت به طور عام و بهزیستی روان شناختی به طور اخص جای کندوکاو علمی دارد. بر همین اساس، پژوهش حاضر به بررسی تاثیر آموزش آرامش روان شناختی مبتنی بر آموزه های اسلامی بر بهزیستی روان شناختی دانش آموزان پسر مدارس شاهد می پردازد.
مواد و روش هاروش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. با روش نمونه گیری در دسترس مدرسه پسرانه شاهد انتخاب و در مرحله بعد از میان سه کلاس هشتم و با استفاده از جدول کوکران و فرمول تعدیل نمونه به طور تصادفی 15 نفر پسر در گروه کنترل و 15 نفر پسر در گروه آزمایش قرار گرفتند، برای سنجش بهزیستی روان شناختی از پرسشنامه ریف (1989) استفاده شد. با استفاده از روش تحلیل کوواریانس داده ها تحلیل شدند.
یافته هابین دو گروه آزمایش و کنترل به جزء خودمختاری و تسلط بر محیط تفاوت معناداری دیده شد.
نتیجه گیریبر اساس یافته ها می توان اظهار داشت که آرامش روان شناختی مبتنی بر آموزه های اسلامی تاثیر معناداری بر بهزیستی روان شناختی دارد.
کلید واژگان: بهزیستی روان شناختی، آرامش روان شناختی، آموزه های اسلامی، دانش آموزان پسر -
پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل سازگاری زناشویی با توجه به سبک زندگی اسلامی و کمال گرایی معلمان دوره متوسطه بیرجند انجام شد. این پژوهش یک مطالعه غیرآزمایشی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) است. نمونه پژوهش حاضر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ایاز بین معلمان دوره متوسطه شهرستان بیرجند (150 مرد و 150 زن) انتخاب شدند. داده ها با استفاده از آزمون سازگاری زناشویی لاک-لاواس (LWMAT)، فرم کوتاه آزمون سبک زندگی اسلامی کاویانی (ILST)، و مقیاس کمال گرایی چندبعدی تهران (TMPS) جمع آوری و با استفاده از شیوه تحلیل معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد سبک زندگی اسلامی تاثیر مستقیم و مثبت بر سازگاری زناشویی داشته است، همچنین کمال گرایی تاثیر مستقیم و منفی بر سازگاری زناشویی داشته است اما بین سبک زندگی اسلامی و کمال گرایی رابطه معنی داری وجود ندارد. همچنین نتایج نشان داد که با اصلاحات انجام شده، مدل فرضی از تبیین و برازش مناسبی برخوردار است. بر اساس یافته های پژوهش می توان ادعا نمود با پیاده سازی سبک زندگی اسلامی در زندگی زناشویی، سازگاری زناشویی مناسبی برای زوجین و افراد خانواده ایجاد می شود.
کلید واژگان: سازگاری زناشویی، سبک زندگی اسلامی، کمال گراییThe present research was performed to Design the Marital Adjustment Model with due attention to Islamic life Style and Perfectionism in High School Teachers in Birjand. The method of research was non experimental and structural equation Modeling (SEM). A sample of 300 teachers from Birjand city was selected through random cluster sampling (150 male and 150 female). The tools included: Locke-Wallace Marital Adjustment Test (LWMAT) Kaviani’s Islamic life Style Test (ILST), Tehran Multi Phase Perfectionism Scale (TMPS). Descriptive statistical methods including calculation of mean, standard deviation and path analysis inferential statistics indexes were used. The hypothetical model was tested through path analysis by using the Amos software The Islamic life style has had a direct and positive effect on marital adjustment, and Perfectionism has also had a direct and negative effect on marital adjustment. But there is no meaningful relation between Islamic life style and Perfectionism. The results showed that the model, after modification, the model fitness indexes enjoyed a desirable status..Keywords: Marital Adjustment, Islamic life Style, Perfectionism -
هدفاین پژوهش در جهت بررسی اشتغال در رابطه میان بحران وجودی و امید به زندگی دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی انجام گرفت.روشتحقیق حاضر از نوع توصیفی- همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش را دو گروه دختر و پسر شاغل و غیر شاغل که در دوره کارشناسی ارشد در این دانشگاه مشغول به تحصیل بوده اند تشکیل دادند،در نمونه ای متشکل از 200 آزمودنی شامل 118 نفر دختر و 92 نفر پسر بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های امید به زندگی (سیمپسون)، و پرسشنامه بحران وجودی (احمدی و دسغیب) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از آزمون همبستگی پیرسون به منظور ارتباط بین متغیر ها، و آزمون Z برای نشان دادن نقش واسطه ای جنسیت استفاده شد. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد بین بحران وجودی و امیدواری در زندگی بین دختران و پسران رابطه معناداری وجود دارد(Sig.p<.0/ 01). نتایج آزمون z نیز نشان داد که جنسیت افراد در ارتباط بین بحران وجودی و امید به زندگی انتخاب و نگرش آنان به شغل تاثیر ندارد. اما در وضعیت اشتغال موثر است.نتیجه گیریبین بحران وجودی و امید واری به زندگی افراد ارتباط معناداری و جود دارد و این عوامل در شاغل و غیر شاغل بودن افراد موثر می باشند.
کلید واژگان: اشتغال، امید به زندگی، بحران وجودی، دانشجویان، جنسیتAimThis study is aimed at investigating the role of employment in the relation between existential crisis and life expectancy of the students at Allameh Tabataba’i University.MethodologyThis study is of description – correlation nature. The statistical population is composed of two groups of employed and unemployed boys and girls who are master’s degree candidates at this university. The research sample comprises 200 subjects including 118 girls and 92 boys selected using convenience sampling method. In order to gather the data, life expectancy questionnaire (Simpson) and existential crisis questionnaire (Ahmadi and Dastgheib) were adopted. In order to analyze the data, Pearson correlation test was also employed for identifying the relation between the variables and Z-test was administered for demonstrating the intermediary role of gender. Results of Pearson correlation test suggest that there is a significant relation between existential crisis and life expectancy of boys and girls (sig. p<0.01). Results of Z-test indicate that people’s gender has no effect on the relation between their existential crises, life expectancies and attitude towards job but is effective in employment status.ConclusionThere is a significant relation between people’s existential crisis and life expectancy – the factors which influence people’s employment and unemployment.Keywords: Employment, Life Expectancy, Existential Crisis, Students, Gender -
اثربخشی مداخله شناختی رفتاری مبتنی بر مدل مارلات بر افزایش خودکارآمدی در افراد وابسته به مواد افیونیهدفپژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله شناختی رفتاری مبتنی بر مدل مارلات بر افزایش خودکارآمدی در افراد وابسته به مواد افیونی انجام شده است.روش بررسیدر یک طرح آزمایشی، 30نفر از افراد وابسته به مواد افیونی مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد خرم-آباد، به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تخصیص یافتند. گروه آزمایش به مدت 12جلسه 2ساعته، تحت درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدل مارلات قرار گرفتند. دو گروه در آغاز و پایان درمان، پرسشنامه خودکارآمدی را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها، از تحلیل کوواریانس استفاده شد.یافته هابین دو گروه در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری در میزان خودکارآمدی وجود داشت (0٫01P<، 41٫377 F=).نتیجه گیریرویکرد درمانی شناختی رفتاری مبتنی بر مدل مارلات بر افزایش خودکارآمدی در افراد وابسته به مواد افیونی مؤثر است.
کلید واژگان: درمان شناختی رفتاری، مدل مارلات، خودکارآمدی، وابستگی به موادObjectiveThis study examined the effectiveness of Marlatt’s cognitive-behavioral model on increasing self-efficacy in opiate-dependents.Materials and MethodsIn a pilot project, 30 opiate-dependent clients of addiction clinics in Khorramabad were randomly assigned to study and control groups. The study group went through 12 sessions of cognitive behavioral therapy; an overall 24 hours. The control group did not receive any special treatment. All the participants completed the self-efficacy questionnaire at the beginning and end of treatment. Analysis of covariance was used to analyze data.ResultsFindings showed significant differences between the two groups after intervention.ConclusionsAccording to the findings Marlatt’s cognitive behavioral model is effective in increasing self-efficacy in opiate-dependents.Keywords: Cognitive, behavioral treatment, Marlatt's model, Self, efficacy, Opiate, dependency -
سیگار رایج ترین ماده اعتیادآور است که دوستی نامناسب و تنظیم منفی هیجانات با در نظر گرفتن نقش تاب آوری، احتمال مصرف این ماده را بالا می برد. هدف این پژوهش بررسی نقش تاب آوری در ارتباط تنظیم هیجان شناختی و کیفیت دوستی دو گروه از دانشجویان سیگاری و غیرسیگاری می باشد. پژوهش حاضر از نوع همبستگی و علی-مقایسه ای است. در این پژوهش 200 نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه علامه طباطبایی تهران به روش نمونه-گیری خوشه ایچندمرحله ای انتخاب و پرسشنامه های تنظیم هیجان شناختی، کیفیت دوستی و تاب آوری را تکمیل نمودند. یافته های پژوهش با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و آزمون های t مستقل، همبستگی پیرسون، همبستگی پاره ای و رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که میانگین تاب آوری و راهبردهای تنظیم هیجان در دو گروه سیگاری و غیرسیگاری دارای تفاوت آماری معنی داری می باشد. همچنین بین راهبردهای مثبت تنظیم هیجان و کیفیت دوستی با کنترل تاثیر تاب آوری رابطه مثبت و بین راهبردهای منفی تنظیم هیجان و کیفیت دوستی با کنترل تاثیر تاب آوری رابطه منفی معنی دار وجود دارد. بحث و با توجه به نتایج می توان گفت که افراد سیگاری از راهبردهای مثبت تنظیم هیجان و همچنین تاب آوری کمتری نسبت به گروه مشابه غیرسیگاری برخوردارند. همچنین تاب آوری شرط لازم و نه کافی در ارتباط بین تنظیم هیجان و کیفیت دوستی است.
کلید واژگان: تاب آوری، تنظیم هیجان شناختی، کیفیت دوستی، سیگاری، غیرسیگاریThe aim of this study was to investigate the function of resilience, cognitive emotion regulation and quality of friendship among two groups of smoker and none smoker university students. Using cluster random-sampling method, 200 university students were administered to cognitive emotion regulation, quality of friendship and resilience questionnaires. Data were analyzed by t-test, pearson’s correlation coefficient, partial correlation and stepwise regression.Results showed that the mean of resilience and positive and negative emotion regulation strategies have significant difference in two smoker and none smoker groups. Additionally, controlling the influence of resilience, there was a positive significant relation between positive emotion regulation strategies and quality of friendship. Smoker students have less positive emotion regulation strategies and resilience than the none-smoker students.Keywords: Resilience, cognitive emotion regulation, quality of friendship, smoker, none smoker -
هدف
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه، تمایز یافتگی و رغبت به ازدواج در بین دانشجویان دختر و پسر انجام گرفت.
روشروش پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دختر و پسر دانشگاه علامه طباطبایی در سال تحصیلی 91-1390 بود. نمونه مورد بررسی 120 دانشجو(31 پسر و 89 دختر) بودند. ابزار پژوهش«پرسشنامه طرح واره ها یانگ،1991» و «پرسشنامه تمایز یافتگی» و «پرسشنامه رغبت به ازدواج بود.
تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون t گروه های مستقل، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام انجام شد.یافته هانتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که متغیر دیگر جهت مندی توانست بازخورد به ازدواج را تبیین کند. همچنین متغیرهای دیگر جهت مندی و بریدگی وطرد توانستند در دوگام آمادگی و تمایل به ازدواج را تبیین کنند. نگرش به پیامدهای ازدواج به وسیله بریدگی و طرد و محدودیت های مختل تبیین شد. موانع ازدواج به وسیله خودگردانی مختل تبیین شد. خودگردانی مختل و دیگر جهت مندی نیز توانستند در دوگام رغبت به ازدواج را تبیین کنند. بازخورد به ازدواج به وسیله واکنش پذیری عاطفی و گریز عاطفی تبیین گردید. آمادگی و تمایل به ازدواج به وسیله متغیرهای جایگاه من و گریز عاطفی تبیین شد. موانع ازدواج و رغبت به ازدواج به وسیله متغیر جایگاه من تبیین گردید.
نتیجه گیرییافته های این پژوهش، نقش طرح واره های ناسازگار اولیه و تمایز یافتگی را در پیش بینی رغبت به ازدواج در دانشجویان مورد تایید قرار داد به طوری که این یافته ها را می توان در مداخلات بالینی مرتبط با ازدواج و خانواده مورد استفاده قرار داد.
کلید واژگان: طرح واره های ناسازگاراولیه، تمایز یافتگی، رغبت به ازدواج، دانشجویان دختر و پسرPurposeThe aim of this study was to investigate relationship between early maladaptive schema and desire for marriage among male and female university students.
MethodsStudents who were enrolled in the 1390-91 at Allame Tabataba’i University were chosen for the present research) 31 male, 89 female). Schema questionnaire, Differentiation of self inventory and Desire for marriage questionnaire were used as instrument in this research. Data was analyzed by using independent samples t. test, Pearson correlation coefficient and multiple regression.
FindingsStepwise regression analysis showed that other directedness could explain feedback to marriage. Other directedness and disconnection and rejection could explain desire for marriage. Disconnection, rejection and impaired limit explained attitude to marriage’s consequences. Additionally, Obstacles to marriage explain with impaired autonomy and performance. Other directedness, impaired autonomy and performance could explain the desire for marriage, in two steps. Feedback to marriage was explained with emotional reactivity and emotional cutoff. Desire for marriage was explained with I-position and emotional cutoff. Lastly, I-position explained obstacles to marriage and desire for marriage.
ConclusionThe findings of this study have shown that early maladaptive schema and differentiation of self could explain desire to marriage in university students. This information can be used in clinical and interventions about marriage and family.
Keywords: early maladaptive schema, self differentiation, male, female student
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.